26 نتیجه برای آذر
قاسم فدوی، مهین آذر،
دوره 1، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده
مسئولان آموزش و پرورش با مشکل تهیه میان وعده مناسب برای دانش آموزان روبرو بوده و باتوجه به اهمیت آن در میزان یادگیری، این طرح با هدف تولید و ارزیابی حسی و بیولوژیک میان وعده ای برای مصرف در مدارس ابتدایی اجرا شد. فرمول نهایی با نسبت های تخم مرغ 87، شیرخشک 26، شکر 113، روغن 26، پودر پخت 5.2 و سویا 22 (بر پایه آرد) بوده و NaFeEDTA هنگام تهیه خمیر اضافه گردید. رطوبت، خاکستر، پروتئین، پراکسید، PH، کلسیم و آهن طبق روش های AOAC سنجیده شد. برای ارزیابی حسی، طبق روش های سازمان بین المللی استاندارد (Intertional standard organization: ISO) پنج نفر انتخاب شده و آموزش دیدند. ارزیاب ها، کیک های دانش آموز (X)، کیک دانش آموز غنی شده (Y) و شاهد (Z) را از نظر بافت و طعم (نمره دهی) و رنگ مغز و پوسته (رتبه بندی) ارزیابی کردند. 85 دانش آموز ابتدایی از سه مدرسه بعنوان گروه هدف کیک ها را ارزیابی نمودند (هدونیک). قابلیت هضم حقیقی پروتئین با تهیه رژیم های پایه (بدون پروتئین)، مبنا (کازئین) و مورد (کیک) روی سه دسته موش 21 روزه سنجیده شد. نتایج با برنامه SPSS تجزیه و تحلیل گردید. کیک دانش آموز با 11.6% پروتئین، 8.7% چربی، 21% رطوبت و 2.5% خاکستر در 86 گرم، 300 کیلوکالری انرژی و 10 گرم پروتئین دارد. کیک شاهد با 7.6% پروتئین، 15.6% چربی، 19.1% رطوبت، 1.8% خاکستر در همان وزن، 339 کیلوکالری و 6.5 گرم پروتئین دارد. بافت و طعم کیک های X و Y یکسان و اختلاف آنها با شاهد معنی دار بود (P<0.01). رنگ مغز و پوسته کیک ها اختلافی نداشتند (P<0.05). گروه هدف اختلاف X-Y را معنی دار نشان داد. قابلیت هضم پروتئین کیک دانش آموز 92% و کازئین 102% بدست آمد که اختلافشان معنی دار بود (P<0.01). افزایش سویا، همچون دیگر تحقیقات باعث افزایش رطوبت، نرمی، فشردگی بافت و کاهش حجم کیک شد. اختلاف X-Y نزد گروه هدف می تواند بدلیل حس چشایی حساس تر آنها باشد. قابلیت هضم حقیقی پروتئین، کمتر از 100% را مطابق با نتایج دیگر محققان می توان بدلیل ترکیبات سویا و فرآیندهای پخت دانست. کیک دانش آموز با کیفیت تغذیه ای و پذیرش بالا و 53% پروتئین حیوانی قابلیت توسعه بعنوان میان وعده ای مناسب را دارد.
فتانه شکرالهی، حمدحسین م حسنپور، مهین آذر، ابوالقاسم جزایری، رحیم ابوعلی، داوود خسروی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
درحال حاضر در واحدهای صنایع غذایی هنوز از روش های سنتی کنترل - برمبنای بازرسی فرآورده نهایی - استفاده می شود. حرکت جهانی هم اکنون در جهت استفاده از سیستم تجزیه و تحلیل عوامل خطرزا و نقاط کنترل بحرانی (Hazard analysis critical control point: HACCP) است که ویژگی اصلی آن پیشگیری از بروز عوامل خطرزا در مراحل مختلف تولید می باشد. طرح حاضر با سه هدف کلی انجام شد: 1) تدوین "آیین کار استفاده از سیستم تجزیه و تحلیل عوامل خطرزا و نقاط کنترل بحرانی"، 2) آشنا کردن مسئولان و صاحبان صنایع غذایی کشور با مفهوم و اصول HACCP و چگونگی تدوین و اجرای سیستم در صنایع غذایی مختلف و 3) استقرار سیستم HACCP در یک واحد تولیدی لبنی منتخب بعنوان نمونه. در اجرای این طرح نسبت به تشکیل گروه های مرکزی و اجرایی در واحد منتخب اقدام گردید و 15 دوره و کارگاه آموزشی طی 39 روز جهت شناساندن سیستم برگزار شد. سپس باتوجه به تامین پیش نیازها و روش خوب ساخت سیستم HACCP با موفقیت در واحد منتخب استقرار یافت و در حال حاضر این واحد موفق به اخذ گواهینامه HACCP از سوی شرکت های ذیربط گردیده است. این طرح نشان داد که استقرار سیستم HACCP در واحدهای تولیدی صنایع غذایی کشور امکان پذیر است. تدوین و اجرای این سیستم گامی بلند در جهت بهبود مدیریت کیفیت، سلامت غذا، ارتقای ایمنی غذایی و حمایت از مصرف کننده است. گسترش این سیستم در کشور، علاوه بر موارد فوق، توانای رقابت در صحنه بازارهای جهانی از نظر صادرات و تجارت بین المللی مثلا پیوستن به سازمان تجارت بین المللی را نیز در پی دارد.
اکبر غلامپور، علیرضا مصداقی نیا، فروغ واعظی، رامین نبی زاده، مهرداد فرخی، آذر قصری،
دوره 5، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: 4،2- دی کلروفنل ترکیبی است که طی برخی از فرایندهای صنعتی و همچنین ضدعفونی آبهای آلوده به ترکیبات فنلی، ایجاد می شود و به علت سمیت و بوی شدیدی که دارد مشکل تخلیه آن به محیط زیست و ورود آن به آب آشامیدنی از اهمیت زیادی برخوردار است . لازم به ذکر است که با روشهای معمول تصفیه آب و فاضلاب نمی توان این ماده را که بسیار محلول است و قابل تجزیه بیولوژیکی نیست از آب جدا نمود، و همچنین راهکارهای پیشگیری از ایجاد این آلاینده نیز تاکنون راهگشا نبوده است.
روش کار: در این مطالعه از یکی از فرایندهای اکسیداسیون پیشرفته بنام فنتون جهت تجزیه 4،2- دی کلروفنل استفاده شده است. این روش بر مبنای استفاده همزمان از آب اکسیژنه و محلول سولفات فرو می باشد.
نتایج: بررسی تاثیر غلظتهای مختلف از آب اکسیژنه و یون آهن (II) به عنوان عوامل اکسید کننده نشان داد با افزایش غلظت آب اکسیژنه از50 به100 میلی گرم در لیتر پس از زمان اکسیداسیون 60 دقیقه، درصــد حذف مواد آلی (اکسیژن مورد نیاز شیمیایی) (Chemical Oxygen Demand)محلول 50 میِلی گرم در لیِتر4،2-دی کلرو فنل از 65% به 85% قابل افزایش است. اثر غلظتهای مختلف یون آهن در سرعت انجام واکنشهای اکسیداسیون نیز مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید با افزایش غلظت این یون سرعت واکنش به شدت افزایش می یابد به طوریکه نتایج حاصل از آزمایش ها نشان دادند با استفاده از غلظت ثابت 100 میلی گرم در لیتر آب اکسیژنه، آهن در غلظت 5 میلی گرم در لیتر می تواند اکسیژن مورد نیاز شیمیایی را تا 60% طی یک ساعت تماس کاهش دهد و چنانجه غلظت آهن سه برابر افزایش داده شود این زمان می تواند به 10دقیقه تنزل یابد. همچنین مشخص گردید اکسیداسیون محلولهای حاوی 4،2- دی کلروفنل به کمک فنتون بر قابلیت تجزیه بیولوژیک آنها اثر مثبت دارد و با استفاده از فنتون ، 4،2- دی کلروفنل موجود در محلولهای مورد نظر به محصولات میانی با قابلیت تجزیه بیولوژیکی بیشتر (نسبت کمتر اکسیژن مورد نیاز شیمیایی به اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی) تبدیل می گردد .
نتیجه گیری: پیش تصفیه فاضلاب با معرف فنتون می تواند در زمان کوتاه، تجزیه پذیری زیستی دی کلروفنل و احیاناً ترکیبات مشابه را به نحو مطلوب بهبود بخشد.
کاظم محمد، فرشته مجلسی، هنگامه نامداری تبار، علیرضا صفر پور، زهرا لقائی، آذر چشم براه،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1387 )
چکیده
می باشد و طبق بررسی های مختلف, گروهی HIV زمینه و هدف: باتوجه به این واقعیت که اعتیاد تزریقی شایع ترین راه انتقال عفونت
از معتادان تزریق علیرغم دسترسی به سرنگ و سوزن یکبارمصرف , ضمن استمرار در استفاده مشترک از سرنگ و سوزن همچنان
می باشد. این مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر بر تزریق مشترک در معتادان تحت پوشش برنامه آموزش و HIV درمعرض خطر ابتلاء به
کرمانشاه انجام گرفت. (Drop in center) DIC تحویل بسته کاهش آسیب (سرنگ و سوزن, ماده ضدعفونی کننده و کاندوم) در مراکز
(FGD)
روش کار : این بررسی مطالعه ای توصیفی– مقطعی است که در دو مرحله انجام گرفت. مرحله اول , مطالعه کیفی به روش
بود که علل طرح شده در مرحله اول به صور ت Cross Sectional و مرحله دوم مطالعه به روش Focous Group Discussion
مورد ارزیابی قرار گرفت. SPSS کمی توصیف گردید . نمونه مورد مطالعه 367 نفر بودند و نتایج با نرم افزار
نتایج : نتایج نشان داد که 265 نفر از کل نمونه ها در هنگام تزریق از سرنگ و سوزن مشترک استفاده نمی کردند. سن, نوع ماده مصرفی ,
روش شروع اعتیاد و تعداد سرنگ نو دریافتی در معتادان تزریقی که از بسته های کاهش آسیب استفاده می کردند و معتادانی که تزریق
,(p= 0/ بی خانمان ( 000 ,(p= 0/ بیکار ( 000 ,(p= 0/ مشترک داشتند تفاوت معنی دار نداشت. ولی تزریق مشترک در افراد مجرد( 000
فاصله کوتاه بین شروع اعتیاد و روکردن به (p= 0/ شروع اعتیاد و تزریق در سن پائین تر ( 000 ,(p= 0/ سطح تحصیلات پائین تر( 000
(p= 0/ و بیشتر بودن تعداد موارد در روز ( 002 (p= 0/ شروع اعتیاد با هروئین , تواتر تزریق مواد در ماه ( 002 ،(p= 0/ تزریق ( 000
.(p= 0/ به طور معنی دار از سایرین بیشتر بود( 000 ,DIC وکوتاهتر بودن ارتباطشان با
نتیجه گیری: به نظر می رسد سطح سواد پائین تر، بیکاری، تجرد، بی خانمانی، شروع اعتیاد و تزریق در سنین پائین تر در
افرادی که علی رغم دسترسی به بسته های کاهش آسیب و آگاهی مناسب در خصوص راههای انتقال ایدز اقدام به تزریق
مشترک می نمایند بیشتر می باشد.
ابوالقاسم پوررضا، رقیه خبیری، محمد عرب، علی اکبری ساری، عباس رحیمی، آذر طل،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل موثر بر رفتار افراد در هنگام مواجهه با بیماری بسیار متفاوت است که شامل عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بویژه هزینه های درمانی می باشد. با توجه به هزینه های روزافزون درمانی، نقش اقدام بیماران در کنترل مالی هزینه های درمان، سیر بهبودی و نیز عدم اطلاع کافی از رفتار افراد در اولین نقطه مواجهه با بیماری و به منظور سنجش تقاضای مردم در یک بستر تحقیقاتی مناسب، این مطالعه با هدف تحلیل رفتار درجستجوی درمان افراد در موارد بروز کسالت یا بیماری در ساکنان شهرتهران متشکل از کلیه اقشار و گروههای اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه که از نوع توصیفی - تحلیلی می باشد و به روش مقطعی انجام شده است 1882 نفر از افراد ساکن در خانوارهای شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند و اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری مجذور کای ، تست دقیق فیشر و رگرسیون لجستیک چندمتغیره در نرم افزار SPSS.13 استفاده شده است.
نتایج: 9/22% (431نفر) از افراد شرکت کننده در مطالعه ابتلا به یک یا دو مورد بیماری را در یک ماه گذشته گزارش کردند. آنالیزهای رگرسیون لجستیک چندمتغیره نشان داد که متغیرهای سن، جنس، وخامت بیماری، میزان تحصیلات و تأهل ارتباط آماری معنی داری با احتمال اقدام به درمان اعم از خوددرمانی یا جستجوی درمان از مرکز درمانی داشته اند. همچنین در زمینه احتمال مراجعه به یک مرکز درمانی مشخص شد که متغیرهای سن، جنس، وخامت بیماری، میزان درآمد، میزان تحصیلات، بعد خانوار و شیوه پرداخت از بقیه متغیرهاموثرتر بوده و معنی دار در مدل باقی ماندند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، بالا بردن سطح آگاهی جامعه در مورد اثرات سوء مصرف دارو و خوددرمانی، آموزش پزشکان و داروسازان، اصلاح نظام بیمه و ترویج بیمه همگانی به عنوان راهکارهایی مناسب جهت بهبود الگوی مصرف خدمات سلامتی توصیه می شود.
الهه توسلی، اکبر حسن زاده، رضا غیاثوند، آذر طل، داوود شجاعی زاده،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بیماریهای قلبی- عروقی علت اصلی ناتوانی و مرگ و میر در بسیاری از کشورها به شمار میرود. نظر به اهمیت آموزش به منظور ارتقای رفتارهای تغذیهای پیشگیری کننده از بیماریهای قلبی- عروقی، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر آگاهی، نگرش و عملکرد زنان خانه دار اصفهان در خصوص ارتقای رفتارهای پیشگیری کننده از بیماریهای قلبی - عروقی انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است، این مطالعه روی 68 زن خانه دار که به صورت تصادفی در 2 گروه آزمون (34 نفر) و شاهد (34 نفر) قرار گرفتند انجام شد، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه خودساخته مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی و پرسشنامه FFQ (بسامد مصرف مواد غذایی) بود، پرسشنامه الگوی اعتقاد بهداشتی در سه زمان قبل، بلافاصله و دو ماه بعد از آموزش تکمیل گردید و پرسشنامه FFQ در دو زمان قبل و 2 ماه بعد توسط زنان تکمیل گردید، بعد از انجام پیش آزمون، مداخله آموزشی در طی 6 جلسه آموزشی به مدت 6 هفته برای گروه آزمون انجام گرفت، در نهایت اطلاعات حاصل جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل و آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیکی تفاوت معنیدار با هم نداشتند. قبل از مداخله تفاوت معنیداری بین میانگین نمرات سازههای مختلف این الگو در دو گروه مشاهده نشد ( آگاهی (855/0 p=)، حساسیت درک شده (628/0 p=)، شدت درک شده (259/0 p=)، منافع درک شده (695/0 p=)، موانع درک شده (693/0 p=)، خودکارآمدی درک شده(292/0 p=) بعد از مداخله تفاوت معنیداری در میانگین نمرات آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده و موانع درک شده و عملکرد بین دو گروه آزمون و شاهد مشاهده شد (001/0p<).
نتیجه گیری: با توجه به یافتههای پژوهش چنین استنباط میشود که مداخله حاضر تأثیر مثبتی روی الگوی تغذیه زنان خانهدار داشته است و مداخله در افزایش و بهبود میزان آگاهی، نگرش و عملکرد زنان مؤثر بوده است.
آذر حدادی، مهرناز رسولی نژاد، سعید جمالی، سید احمد سید علی نقی، کوشا پایداری، محمد علی بویر، اسفندیار شجاعی، علیرضا سلیمانی، سیروس فرجی، سعید کلانتری، سمانه بایرامی، مصطفی حسینی،
دوره 9، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی میزان پایبندی (Adherence) به پروفیلاکسی با داروهای ضد رتروویروسی به دنبال مواجههی شغلی و غیرشغلی با HIV در افراد مراجعهکننده به مرکز مشاوره
ی بیماریهای رفتاری بیمارستان امام خمینی(ره) طی سال
های 1387 لغایت 1388.
روش کار: در این مطالعهی توصیفی و طولی، پس از نمونهگیری و انتخاب بیماران و ثبت اطلاعات آنها، میزان پایبندی براساس گزارش خود بیماران و در مورد هر یک از داروها (زیدوودین، لامی وودین و افاویرنز) مورد محاسبه قرار گرفت. بیماران در این مطالعه به صورت ماهانه و به مدت 4 ماه مورد پیگیری قرار گرفتند و در صورت پایبندی کمتر از 95 درصد علت عدم مصرف داروهای ضد رتروویروسی از آنها پرسیده شد و ثبت گردید.
نتایج: در این مطالعه 89 بیمار بررسی شدند که 55 نفر (8/61 درصد) مرد و 34 نفر (2/38 درصد) زن بودند که متوسط سن آنها
39/8 ± 16/30 بود. 47 نفر (8/52 درصد) مجرد و 42 نفر (1/47 درصد) نیز متأهل بودند. 27 نفر (3/30 درصد) پزشک و 35 نفر
(3/39 درصد) پرستار و 27 نفر (3/30 درصد) خارج از سیستم پزشکی بودند. 36 نفر (5/40 درصد) درمان را قطع نمودند که از این تعداد، 24 نفر (27 درصد) به طور صحیح (پس از مشخص شدن سرولوژی منفی فرد منبع) و 12 نفر (4/13 درصد) به طور اشتباه درمان را قطع کرده بودند. در این مطالعه مجموعا 53 نفر (6/59 درصد) درمان را به طور کامل دریافت نموده بودند. در مطالعهی حاضر، ارتباط معنیداری بین سن و متاهل بودن با پایبندی به درمان مشاهده گردید (05/0>p).
نتیجهگیری: قطع درمان به علت منفی شدن آزمایش فرد منبع در مطالعهی ما بیشتر از مطالعات قبلی بوده است که نشانهی در دسترستر بودن فرد منبع در مطالعه ی ما میباشد .
آذر طل، غلامرضا شریفی راد، احمدعلی اسلامی، فاطمه الحانی، محمدرضا مهاجری تهرانی، داوود شجاعی زاده،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران دیابتی با توجه به ماهیت مزمن بیماری خود، نیازمند توجه مداوم با اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی و خود مراقبتی می باشند. در این میان توجه به منحصر به فرد بودن هر بیمار و طرح مراقبتی او در بستر جامعه ضروری است. یکی از ابزارهای مفید در راستای حمایت همه جانبه از بیماران دیابتی نوع 2، ارتقاء رفتارهای خودمدیریتی آنهاست. این پژوهش با هدف تعیین میزان اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی و عوامل موثر بر آن در بیماران دیابتی نوع 2 انجام یافته است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی است که در سال 1390در بازه زمانی 6 ماهه انجام یافته است. جامعه مورد مطالعه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به یکی از مراکز دیابت شهر اصفهان، حجم نمونه350 نفر و نمونه گیری به روش مستمر(متوالی) بوده است. میزان اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی بیماران با استفاده از ابزار استاندارد خودمدیریتی بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت اندازه گیری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 5/11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: 350 بیمار دیابتی نوع 2 در این مطالعه شرکت نمودند. میزان پاسخ دهی 88 درصد بود (398/350). سن اکثریت شرکت کنندگان در مطالعه بین60-50 سال بود (42/8±52/55) و 3/54 درصد آنها مطابق با معیار سازمان جهانی بهداشت در محدوده مرزی کنترل متابولیک قرار داشتند (30/1±72/7). حیطه های خود نظام یافتگی( 36/6±6/33) و تبعیت از رژیم پیشنهادی درمانی( 9/2±46/11) به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین نمره را به خود اختصاص دادند. امتیاز کلی خودمدیریتی در سه سطح مناسب، متوسط و نامناسب با عوامل دموگرافیک مانند جنس، سن، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات و خصوصیات مرتبط با سلامت و بیماری مانند سابقه بیماری دیابت، مدت زمان ابتلا به دیابت، وجود بیماریهای همراه، عوارض دیابت، وضعیت سلامتی عمومی، نوع درمان، درآمد خانواده و HbA1C مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های مطالعه نشان داد که تمامی عوامل یاد شده فوق به جز سابقه بیماری با اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی ارتباط معنی داری داشتند(001/0p<). مضاف بر این، هر بعد از این ابزار استاندارد با بیشتر متغیرهای فردی و عوامل مرتبط با بیماری ارتباط معنی دار داشتند(001/0p<).
نتیجه گیری: به نظر می رسد بتوان با اجرای مداخلات توانمندسازی مبتنی بر رفتارهای خودمدیریتی در سطوح فردی و اجتماعی در بیماریهای مزمن، در ارتقاء سلامت فردی و اجتماعی گامهای مثبتی در راستای اعتلاء سلامت جامعه برداشته شود.
مهتاب اشرفی خوزانی، سمیه شریفی نیا، پریوش کردبچه، سید جمال هاشمی، آذر برهمه، ساسان رضایی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: کاندیدا آلبیکنس شایع ترین پاتوژن قارچی کومنسال Commensal و یکی از اعضای میکرو فلور مخاطی از جمله دهان، واژن و دستگاه گوارش می باشد. این پاتوژن فرصت طلب می تواند باعث ایجاد عفونتهای جلدی-مخاطی تا سیستمیک در بیماران مستعد ، بسته به میزان ضعف سیستم ایمنی شود. همچنین شایع ترین ارگانیزم قارچی ایجاد کننده سپتی سمی با مرگ و میر100-50% می باشد. اشعه ماوراء بنفش یکی از اشعههای الکترومغناطیسی میباشد که در طول موج nm 400-100 نانو متر قرار دارد و اثرات مختلفی چون کشندگی، وقفه در رشد، کاهش سنتز پروتئینها و اسیدهای نوکلئیک و ایجاد موتاسیون در سلولهای پروکاریوت ویوکاریوت دارد. در مطالعات گذشته اثرات اشعه UV بر C. albicans بررسی شده است که در بیشتر موارد میزان کشندگی، قدرت مهار رشد، و تغییر فنوتیپی بر روی قارچ مورد بررسی قرار گرفته است. در مطالعه حاضر سعی شده است که اثر اشعه UV-B بر رشد، تولید کلامیدوکنیدی، میزان جذب قندها در C.albicans و نیز بیماریزایی آن در موش بررسی شود .
روش کار: C.albicans در محیط SC کشت داده شد و بعد از 24 ساعت انکوباسیون در دمای 30 درجه سانتیگراد در گروههای مجزا به مدت 20,15,10,5 دقیقه در طول موج nm 302 تحت تابش اشعه UV-B قرار گرفت و سپس از سلولهای مخمری تحت تاثیر اشعه و کنترل جهت انجام آزمایشهای ذکر شده در بالا استفاده گردید.
نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نمایانگر این بود که بعد از فواصل زمانی24، 48 و72 ساعت از زمان اشعه دهی رشد قارچ کاهش یافت و بیشترین میزان آن درزمان20 دقیقه دیده شد. از نظر جذب قندها هیچ تفاوتی بین C. albicans اشعه دیده و کنترل مشاهده نشد . تابش اشعه، تولید کلامیدو کنیدی را در کاندیدا آلبیکنس مهار کرده بود که این مهار با افزایش زمان پرتو دهی افزایش مییافت. بطوریکه پس از زمان 20 دقیقه اشعه د هی کلامیدو کنیدی دیده نشد ولی در سایر فواصل زمانی بسته به زمان پرتودهی، تعداد کمتری کلامیدو کنیدی نسبت به کنترل ایجاد شده بود. قدرت تولید لوله زایا در کاندیدا آلبیکنس های اشعه دیده افزایش یافت. این افزایش، نسبت مستقیمی با زمان تابش اشعه نشان داد. در آزمایش بیماریزایی در موش تفاوت معنی داری ما بین سلولهای اشعه دیده و سلولهای کنترل مشاهده نگردید. بین ملکولهای DNA استخراج شده ازکاندیدا آلبیکنس های تحت تاثیر اشعه و کنترل،هیچ تفاوتی از نظر سایز و تعداد و اندازه باند برروی ژل آگارز1% مشاهده نشد
میترا فقیهی، آذر طل، بهرام محبی، رویا صادقی، محمود محمودی مجدآبادی،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: غلبه بر موانع زندگی با دیابت به عنوان یک زیر ساخت منطقی در راستای توانمندسازی بیماران در مدیریت زندگی با دیابت و شناخت عوامل مؤثر بر این موانع به شمار می آید. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مدخله آموزشی مبتنی بر مدل بزنف بر موانع زندگی با دیابت در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 و عوامل مؤثر بر آن طراحی و اجرا شد.
روش کار: این پژوهش یک مداخله نیمه تجربی با گروه شاهد میباشد. نمونه ها شامل 90نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی جنوب تهران در سال 1393 انجام شد که بعد از انجام پیش آزمون به دو گروه مداخله و شاهد با تخصیص تصادفی انتخاب شدند در دوگروه مداخله و مقایسه تحت بررسی قرار گرفتند. با توجه به اطلاعات گردآوری شده پیش آزمون یک مداخله آموزشی فقط برای گروه مداخله طی یک ماه و در قالب شش جلسه آموزشی اجرا شد. در این جلسات بر مبنای سازه های مدل بزنف در خصوص بیماری دیابت و انواع عوارض قلبی عروقی، روش های تغذیه سالم، تحرک فیزیکی، روشهای خود پایشی کنترل قند خون، ارتباط با کارمندان بهداشتی و پزشک، اطلاعات و دستورالعمل های لازم داده شد.
نتایج: یافتههای پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرۀ مربوط به متغیرهای اجزای مدل بزنف (اعتقادات، نگرش و نرم های انتزاعی و عوامل قادر کننده) و مولفه های موانع زندگی با دیابت( تشخیصی، درمانی، خودپایشی، ارتباط با افراد حرفه ای ) در دو گروه مداخله و شاهد در قبل و بعد از مداخله آموزشی اختلاف معنی داری وجود دارد. )0001/0 (p<
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه لزوم آموزش مناسب و تئوری محور به بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 برای کاهش موانع زندگی با دیابت را نشان داد و مدل بزنف میتواند به عنوان یکی از تئوریهای مناسب برای کاهش موانع زندگی با دیابت در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو استفاده شود.
افسانه متولی حقی، مهدی ناطق پور، مهدی محبعلی، حمید آذریان، یاور شریف زاده، لیلا فریور، هما حجاران، موسی متولی حقی،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ایجاد یک مخزن برای ذخیره سازی و حفظ انگل های مالاریا در شرایط حاضر که کشور درگیر برنامه های ملی حذف مالاریا می باشد می تواند امکان دسترسی به یک منبع غنی را به منظور دستیابی و استفاده بالقوه از ژن ها و پروتیئن های منتج از گونه های پلاسمودیوم های انسانی در اختیار پژوهشگران و محققان کشور قرار دهد. با توجه به کاهش روز افزون شمار مبتلایان به مالاریا در کشور لازم است هر چه سریعتر در گردآوری مجموعه پلاسمودیوم های موجود و بومی منطقه با شناسایی و ثبت ژن های متعلقه اقدام کرده تا زمینه برای مطالعات تکمیلی و کاربردی برای جامعه علمی کشور هموار گردد.
روش کار: پس از بیماریابی از مناطق اندمیک مالاریا، گسترش نازک و ضخیم تهیه ورنگ آمیزی گیمسا انجام گرفت. به منظور نگهداری طولانی مدت نمونه ها مونته و در آرشیو طبقه بندی شد. همچنین میزان 2 میلی لیترخون از افراد آلوده جمع آوری و کرایوپرزرویشن ایزوله ها انجام شد. بنا به اقتضا و در نظر گرفتن بودجه تعدادی از ایزوله ها جهت تعیین شاخص ژنتیکی MSP-1 با استفاده از روشهای ملکولی PCR و PCR-RFLP مورد بررسی قرار گرفتند. برای نمونههای پلاسمودیوم فالسیپاروم ذخیره شده تست حساسیت به دارو به طریقه درون تنی انجام و نتایج ثبت شد. جمع آوری و حفظ نمونهها در شرایط انجماد فعالیت مداوم بانک بوده و ادامه خواهد داشت.
نتایج: دست آورد های حاصل از این طرح شامل ذخیره 131 نمونه جمع آوری شده برای جامعه علمی کشورمی باشد که شامل 109 ایزوله پلاسمودیوم ویواکس، 19 ایزوله از پلاسمودیوم فالسیپاروم، و سه نمونه میکس بوده است. هر ایزوله ی حفظ شده دارای شناسنامه اختصاصی از جمله تعیین گونه، شمارش انگلی، ملیت، محل ابتلا می باشد. در طبقه بندی ژن MSP-1 برای نمونههای پلاسمودیوم ویواکس مجموع سه هاپلوتایپ مختلف شناسایی شد که بر اساس وزن باندهای ایجاد شده در اثر برش آنزیم PVU II به ترتیب شامل سه نوع هاپلوتایپ با فراوانی 6/20%، 2/41% و بالاخره 2/38% بود. در مورد ایزوله های پلاسمودیوم فالسیپاروم حفظ شده تست درون تنی (in vivo) نسبت به داروی خط اول درمان در کشور (آرتسونات- فانسیدار)، حساسیت کلیه ایزوله ها را نشان داد.
نتیجه گیری: انجام این پروژه استفاده از ذخایر حاضر را در قالب کار روتین امکان پذیر ساخت که در صورت کلون سازی تا مدتها قابل بهره برداری برای محققین علمی کشور می باشد.
زهرا فرهمند، داوود شجاعی زاده، آذر طل، کمال اعظم،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یکی از شایع ترین مشکلات بهداشت عمومی جهان معاصر است که با عوارض دیررس از جمله بیماری پای دیابتی همراه می باشد. بیماری پای دیابتی از شایع ترین این عوارض بوده و از نظر جسمانی و عاطفی برای بیمار پر هزینه است. این مطالعه با هدف مشخص نمودن تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر روی مراقبت از پا و پیشگیری اززخم پا در بیماران دیابتی نوع 2 صورت گرفت.
روش کار: 97 نفر(57 زن و 40 مرد) بیمار دیابتی نوع 2 در این مطالعه شرکت داشتند. نمونه ها به روش تصادفی در دو گروه مداخله (47 بیمار) و گروه شاهد (50 بیمار) تقسیم شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه ای مشتمل بر اطلاعات جمعیت شناختی سوالات مربوط به آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی جمع آوری گردید. این اطلاعات قبل و3 ماه بعد از انجام مداخله آموزشی برای گروه مداخله که طی سه جلسه کلاس آموزشی صورت گرفت و همچنین گروه شاهد، جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 و آزمون های شاپیرو- ویلک، کای دو، ویلکاکسون، تی زوجی و مک نمار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: داده ها نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه مداخله و شاهد قبل از انجام مداخله آموزشی از نظر میانگین میزان آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی (حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده همچنین خودکارآمدی و خود مراقبتی ) وجود نداشت و در گروه مداخله نتایج، اختلاف معنیداری بعد از برنامه آموزشی نشان دادند (05/0 > .(pولی در گروه شاهد این متغیرها پس از گذشت 3 ماه تفاوت معنیداری نداشتند (05/0 <p ).
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که افراد مبتلا به دیابت نیاز به یادگیری طرق مراقبت از پاهایشان دارند و اجرای برنامه های آموزشی در بیماران دیابتی نوع 2 بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در اجرای مراقبت از پاها موثر می باشد.
بیرام بی بی بیات، بهرام محبی، آذر طل، رویا صادقی، میر سعید یکانی نژاد،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت زندگی به عنوان شاخصی تاثیرگذار در سلامت عمومی و همچنین بهداشت روان در نظر گرفته می شود. با افزایش طول عمر افراد، اهمیت رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت با در نظر گرفتن حفظ عملکرد افراد و بالا رفتن کیفیت زندگی آنان، به طور مستمر بیشتر نمایان می گردد. هدف از این مطالعه تعیین پیشگویی کننده های کیفیت زندگی در رابطین سلامت مراکز بهداشتی درمانی جنوب تهران بود.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی-تحلیلی بر روی 200 نفر از رابطین سلامت مراکز بهداشتی درمانی جنوب تهران که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند، انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های روا و پایای رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت HPLPII و کیفیت زندگی (SF-36) و سازه های مدل بزنف به انضمام متغیرهای جمعیت شناختی بود. روایی و پایایی پرسشنامه سازه های مدل بزنف مورد سنجش قرار گرفت (88% : α). تحلیل داده ها با استفاده ازآزمون های توصیفی و رگرسیون خطی چندگانه در سطح معنی داری کمتر از 05/0 با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام گرفت.
نتایج: تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیر سن (003/0=p)، عوامل قادر کننده (02/0=p) و رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت کلی
(001/0>p) قوی ترین عوامل پیشگویی کننده برای کیفیت زندگی بودند.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر کارایی مدل بزنف در پیشگویی رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت جهت داشتن کیفیت زندگی را تایید نمود .به کارگیری این مدل می تواند منجر به شناسایی عوامل تاثیر گذار بر کیفیت زندگی رابطین سلامت گردیده و در تدوین برنامه آموزشی مناسب موثر گردد.
آذر طل، بهرام محبی، الهام شکیبازاده، مهدی یاسری، مریم صبوری،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
زمینه وهدف: مفهوم توانمندی در علوم مرتبط با سلامت بر مسؤولیت پذیری فردی و توانایی افراد بر حفظ سلامتی خود متمرکز است. پژوهش حاضر باهدف تعیین عوامل موثر بر توانمندی دریافت مراقبت سلامت در زنان سنین باروری در سال 1396 طراحی و اجرا شد.
روش کار: این مطالعه مقطعی با مشارکت 549 نفر از زنان سنین باروری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی جنوب تهران با نمونهگیری خوشه ای و چند مرحله ای انجام شد. ابزار این مطالعه پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و ابزار سنجش توانمندی دریافت مراقبت سلامت و خرده مقیاسهای آن بود که به روش خود ایفا تکمیل گردید. تحلیل داده ها از آزمونهای توصیفی و تحلیلی و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شد.
نتایج: سطح تحصیلات همسر، اشتغال زنان، بعد خانوار، قومیت، داشتن سابقه بیماری مزمن و وضعیت اقتصادی پیش گوییکننده خرده مقیاس درجه کنترل بود. سطح تحصیلات همسر "زیر دیپلم و دیپلم"، بعد خانوار "3-2 " و "4-3 " فرزند و وضعیت اقتصادی "میزان درآمد کاملا کفاف زندگی را می دهد"، خرده مقیاس قدرت تعامل را پیشگویی کردند. متغیر های سطح تحصیلات همسر "زیر دیپلم و دیپلم"، بعد خانوار "با 3-2 و 4-3 فرزند"، شاغل بودن زنان و داشتن بیماری مزمن خرده مقیاس درجه تصمیم گیری را تبیین می نمود.
نتیجه گیری: به نظر میرسد شرایط فردی، خانوادگی و اقتصادی–اجتماعی خانواده در توانمندی زنان در دریافت خدمات سلامتی موثر است. لزوم رویکرد خانواده محور در دریافت خدمات سلامت باروری ضروری به نظر می رسد.
رحیمه عبدلی، محمد مهدی صداقت، محمد علی عشاقی، حمیده عدالت، زکیه تلمادره ای، سحر آذرمی، جواد رفیع نژاد،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کنه های سخت از مهمترین انگل های خون خوار اجباری و خارجی مهره داران میباشند که باعث پراکنش انتقال بسیاری از عوامل بیماری زا از جمله بیماریهای آربو ویروسی، بورلیایی، ریکتزیایی و...می شوند. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت کنه های سخت ناقلین تب خونریزیدهنده کریمه – کنگو انجام شد.
روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی-مقطعی در شهرستان های اهر و کلیبر استان آذربایجان شرقی انجام شد. با توجه به وجود دو منطقه کوهستانی و جنگلی مناطق مورد مطالعه به صورت خوشه ای-تصادفی انتخاب و نمونه گیری به روش مستقیم و با پنس از روی حیوان انجام شد، نمونه های جمع اوری شده با استفاده از کلید های شناسایی معتبر تشخیص داده شدند.
نتایج: در این مطالعه 1400 دام (1000 رأس گوسفند ،200 رأس بز، 180 رأس گاو، 20 رأس گاومیش) مورد بررسی قرار گرفت که از این تعداد دام 2022 عدد کنه سخت جدا گردید که بهطور متوسط میزان آلودگی کنه در هر رأس دام 44/1 عدد بود و به تفکیک دام، در هر رأس گاو (25/9)، گاومیش (9/0)، (گوسفند (32/0) و بز (11/0) عدد بود. کنه های صید شده شامل 498 عدد (63/24%) نر، 741 عدد (65/36%) ماده و 782 عدد (67/38%) نمف و یک عدد لارو بودند. از نظر تنوع کنه های صید شده مرکب از چهار جنس هیالوما (82/88%)، ریپی سفالوس(8/8%)، درماسنتور(58/1%) و همافیزالیس (8/0%)، بودند که از جنس هیالوما سه گونه هیالوما آناتولیکوم (22/39%)، هیالوما مارژیناتوم (15/9%)، هیالوما آسیاتیکوم (69/0%)، سایر هیالوما (04/1%)، نمف هیالوما (67/38%) و یک عدد لارو (05/0%)، از جنس درماسنتور گونه مارژیناتوس (58/1%)، از جنس ریپیسفالوس دو گونه ریپیسفالوس بورسا (19/5%) و ریپیسفالوس سانگینوس (61/3%)، از جنس همافیزالیس3 گونه همافیزالیس سولکاتا (59/0%)، همافیزالیس پونکتتا (15/0%) و همافیزالیس کانسینا (05/0%) شناسایی گردیدند.
نتیجه گیری: با توجه به این که کنه هیالوما فون غالب منطقه بوده و این جنس در انتقال انواع عوامل بیماریزا از جمله تب خونریزی دهنده کریمه کنگو، بابزیوز، تیلریوز، آناپلاسما و ... نقش مهمی را ایفا می نماید. لازم است مرکز مدیریت بیماریهای واگیر استان و اداره دامپزشکی با همکاری سایر ارگان ها تمهیدات لازم را جهت مبارزه با آنها انجام دهند.
ندا کریمی، شهرزاد سعادت قرین، آذر طل، رویا صادقی، مهدی یاسری، بهرام محبی،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: انتخاب رفتارهای سالم در نوجوانی از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا این رفتارها در این دوران یایه ریزی می شود. از طرف دیگر، توجه به سلامت دختران از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا این رفتارها را به نسل بعدی نیز منتقل می کنند. از این رو هدف این مطالعه شناسایی نقش تعیین کنندگی سواد سلامت و متغیرهای زمینه ای در رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت در بین دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهر تهران بود.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی و بر روی ۳۷۰ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای در سال ۱۳۹۷ انجام شد. داده ها با استفاده ﺍﺯ پرسشنامه های دموگرافیک، ﺳﻮﺍﺩ ﺳﻼﻣﺖ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥHELMA و رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت (HPLPII) جمع آوری گردید. ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻭﺗﺤﻠﻴﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ SPSS 25 استفاده شد.
نتایج: نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد سواد سلامت (۳۹/۰=β و ۰۰۱/۰>p)، علاقه به موضوعات سلامت (۳۵/۱=β و ۰۰۱/۰>p)، مطالعه مجله و روزنامه (۷۶/۰=β و ۰۰۷/۰=p) تحصیلات پدر(۰۰۲/۰=p)، شاخص توده بدنی(۰۲۲/۰=p)، رشته تحصیلی (۰۰۱/۰>p)، اولین منبع اطلاعات سلامت (۰۰۱/۰>p) و محل زندگی (۰۲۳/۰=p) ارتباط مستقیم و معنیداری با رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت داشتند. بین سن (۶۹/۱-=β و ۰۰۱/۰>p) و ارزیابی وضعیت سلامت (۶۷/۱-=β و ۰۱/۰>p) با رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت ارتباط معکوس و معنیدار بود.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه میانگین نمره سواد سلامت در طبقه بندی "نه چندان کافی" و نمره رﻓﺘﺎرﻫﺎی ارتقاءدهنده سلامت دختران دانش آموز در ﺳﻄﺢ ﻣﺘﻮﺳﻂ بود، لزوم تدوین برنامه های آموزشی جهت افزایش سواد سلامت در طراحی و اجرای مداخلاتی جهت ارتقاء این دسته از رفتارهای مرتبط با سلامت در دانش آموزان باید مد نظر قرارگیرد.
آذر طل، مریم صبوری، بهرام محبی، الهام شکیبازاده، مهدی یاسری،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده
زمینهوهدف: با وجود پیشرفتهای سریع تشخیصی و درمانی، بیماران مبتلا به بیماریهای عروق کرونر نیاز به خودمراقبتی دارند. هدف این مطالعه، تعیین عوامل پیشگوییکننده کفایت سلامت درکشده در بیماران مبتلا به بیماری مزمن عروق کرونر در سال 1398 بود.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی و روی 700 بیمار مزمن عروقکرونر مراجعهکننده به مرکز قلب و عروق شهید رجایی تهران به روش در دسترس انجام شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه چهار قسمتی سوالات زمینهای، کفایت سلامت درک شده (PHCS) Perceived Health Competence Scale، کیفیتزندگی و تبعیت از درمان مدانلو جمعآوریشد. از نسبت رواییمحتوا و شاخص رواییمحتوا برای روایی و از شاخص آلفایکرونباخ برای پایایی پرسشنامه PHCS استفاده شد. در تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز معادلات ساختار یافته Stractural Equation Modeling (SEM) و تحلیل رگرسیون چند متغیره با استفاده ﺍﺯ ﻧﺮﻡﺍﻓﺰﺍﺭ SPSS نسخه ۲۵ انجام شد.
نتایج: نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشانداد بعد جسمانی (08/1=β،001/0< p) و روانی (85/0=β ، 001/0p <) کیفیت زندگی و اهتمام به درمان(12/0=β،01/0= p)، تمایل به مشارکت در درمان(12/0=β ، 05/0=p) و تردید در اجرا (1/0=β،001/0p <) در زمینه تبعیت از درمان، ارتباط مستقیم و معنیداری با کفایت سلامت درکشده داشت. بین متغیر سن (13/0-=β،03/0=p) با وضعیت کفایت سلامت درک شده ارتباط معکوس و معنیداری وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه، میانگین نمره "بسیار خوب" برای تبعیت از درمان و میانگین نمره "ضعیف" برای کیفیتزندگی، اتخاذ استراتژیهای بهبود کیفیتزندگی در دو بعد جسمی و روانی میتواند منجر به بهبود سطح کفایت سلامت درکشده در بیماران قلبی عروقی گردد. تمرکز بر خرده مقیاس تمایل به مشارکت در درمان در زمینه تبعیت از درمان میتواند در بهبود کفایت سلامت درکشده بیماران موثر باشد.
سعیده پاکدل ورجوی، آذر طل، رویا صادقی، میرسعید یکانی نژاد، بهرام محبی،
دوره 18، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش به بیمار جزء اساسی در کنترل دیابت است و استفاده از نظریه ها یا مدل های آموزشی جهت افزایش دانش سلامت در بیماران مبتلا به دیابت ضروری است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی بر بهبود عادات تغذیه ای بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در شهرستان مراغه با استفاده از مدل فرانظری در سال طراحی و اجرا شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک مداخله تصادفی شده با گروه کنترل بود که در سال 97-96 روی 136 مراجعهکننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان مراغه با تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل (هر گروه 68 نفر) انجام شد. ابزار گرد آوری اطلاعات، پرسشنامه سه قسمتی مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه مرتبط با تعیین عادات روزمره تغذیهای بیماران مبتنی بر مدل فرانظری بود. برنامه آموزشی به مدت 4 جلسه آموزشی (60- 45 دقیقه ای) و هفته ای یکبار برگزار گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار16 SPSS در سطح معنی داری کمتر از 05/0 با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی نظیر ANCOVA مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار گرفت.
نتایج: قبل از مداخله، دو گروه مقایسه و کنترل از نظر متغیرهای دموگرافیک وعادات تغذیه ای، سازه های مدل فرانظری و HbA1c تفاوت معنی داری نداشتند (05/0<p). پس از مداخله آموزشی میانگین نمرات سؤالات مرتبط با بر مدل فرانظری وHbA1c از نظر آماری معنیدار بود (01/0p<).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه مبین آن بود که کاربرد مدل فرانظری بر بهبود عادات تغذیه ای افراد دیابتی موثر است.
سمیه نوری، آذر طل، رویا صادقی، افشین بهمنی، مهدی یاسری،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به رشد و گسترش فزاینده آلودگیها با برخی ویروس های منتقله از طریق خون و همچنین از آنجایی که تاکنون ابزار احتیاطات استاندارد مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی تدوین نشده است، پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل پیش گویی کننده تبعیت از احتیاطات استاندارد مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بمنظور پیشگیری از صدمات سر سوزن (Needle Stick) در کارکنان بیمارستان های آموزشی شهر سنندج در سال 1398 انجام شد.
روش کار: این پژوهش توصیفی- تحلیلی بر روی 450 نفر از کارکنان واحدهای درمانی و غیردرمانی بیمارستان های آموزشی شهر سنندج با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون های من ویتنی یو و کروسکال والیس، همبستگی، آنالیز واریانس یک طرفه، رگرسیون چند متغیره و مجذور کای با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 22 انجام شد.
نتایج: تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد از بین سازههای مدل اعتقاد بهداشتی، سه سازه حساسیت درک شده (033/0= p)، منافع درک شده (032/0 و خودکارآمدی (001/0= p) پیش بینی کننده عملکرد پرسنل (اجرای احتیاطات استاندارد) بودند. در زمینه اجرای احتیاطات استاندارد 22% ، 3/75% و 7/2% از پرسنل به ترتیب دارای سطح عملکردی پایین، متوسط و بالا بودند.
نتیجه گیری: سازه های حساسیت درک شده، منافع درک شده و خودکارآمدی از عوامل پیش گویی کنندگی قویتر در تبعیت از احتیاطات استاندارد میباشند.
زهرا جمشیدی، بهرام محبی، الهام شکیبازاده، آذر طل، مهدی یاسری،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مبتلایان به دیابت برای پایداری رفتارهای خود مراقبتی نیازمند حمایت مداوم هستند. استفاده از نیروهای حمایتی برای بهبـود سطح خود مدیـریتی دیابت احساس می شود. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی مجازی مستقیم و غیرمستقیم بر ارتقای رفتارهای خود مدیریتی و کنترل دیابت در زنان مبتلا به دیابت نوع دو طراحی و در سال 1399 اجرا شد.
روش کار: مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر بر روی 100 زن مبتلا به دیابت نوع دو تحت پوشش سه مرکز بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران که با تخصیص تصادفی به دو گروه آموزش مستقیم و غیرمستقیم (هر گروه 50 نفر) تقسیم شدند، اجرا شد. پرسشنامه، ابزار استاندارد خودمدیریتی دیابت بود. کلیه آموزشها براساس آخرین نسخه (DSME ) Diabetes Self-Management Education ارائه شد. جلسات براساس مدل خودمدیریتی دانشگاه استنفورد شامل شش جلسه 90 دقیقه ای در طول سه هفته تشکیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS 16 و آزمونهایی نظیر آنالیز کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نمره خودمدیریتی در گروه آموزش مستقیم و غیرمستقیم به ترتیب در پیگیری سه و شش ماه بعد و نمره HbA1c دو گروه سه و شش ماه بعد محاسبه شد که این اختلافهای آماری معنیداری بود (05/0 >p) این درحالی است که بین دوگروه در نمره خودمدیریتی وHbA1c درپیش آزمون اول و دوم اختلاف آماری معنی داری یافت نشد(05/0 <p).
نتیجه گیری: آموزش خودمدیریتی دیابت (DSME) به عنوان مداخله آموزشی در زمینه ارتقای رفتارهای خودمدیریتی و کنترل دیابت میتواند هم در گروه آموزش مستقیم که توسط محقق و هم در گروه آموزش غیرمستقیم که توسط رابطین آموزش دیده اجرا شد، اثربخش بوده و منجر به تحقق هدف نهایی یعنی کنترل دیابت گردد. پیشنهاد می گردد مسئولان و سیاستگزاران حوزه سلامت به استفاده از نیروهای داوطلب آموزش دیده توجه ویژه مبذول دارند.