جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای امیری

بهادر حاجی محمدی، محمدحسن احرامپوش، سپیده خلعتبری لیماکی، آسیه امیری، سکینه گرایلو، مطهره السادات حسینی،
دوره 12، شماره 3 - ( 10-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: مسمومیت غذایی زمانی اتفاق می­افتد که شرایط و عملیاتی که غذا را از آلودگی به میکروب ­ ها و سموم شیمیایی محافظت می­نمایند به درستی انجام نشود. در جامعه ایرانی، زنان نقش بسیار مهمی در تهیه و آماده سازی غذا در خانوار بر عهده دارند. این تحقیق با هدف بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد زنان ساکن در شهر یزد پیرامون مسمومیت غذایی انجام شد.

  روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی بود که جمع آوری داده ها در آن از طریق پرسشنامه انجام شد. نمونه مورد بررسی 266 نفر از زنان ساکن در شهر یزد بودند که به صورت تصادفی با مراجعه به منازل آنها انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 18 انجام شد. حداقل و حداکثر امتیاز قابل اکتساب به ترتیب برای آگاهی صفر و 15، نگرش 15 و45 و عملکرد صفر و20 بود .

  نتایج: میانگین امتیاز آگاهی، نگرش و عملکرد به ترتیب ( 54/2 ± 13/11)، (52/4 ± 98/39) و (96/1 ± 73/17) بود. با این حال 2/63% از زنان مورد مطالعه آگاهی از ایمنی غذاهای پخته نگهداری شده در یخچال نداشتند و 4/41% دارای این نگرش غلط بودند که صِرف پاک کردن میوه و سبزی، آنها را برای خوردن ایمن و بی خطر می ­ کند. همچنین 8/68% بانوان دارای عملکرد غیر ­ بهداشتی در مورد مصرف تخم مرغ نیم ­ پخته بودند.

  نتیجه­گیری: زنان مورد مطالعه ساکن در شهر یزد در مورد برخی از عوامل ایجاد کننده مسمومیت غذایی از جمله سالمونلا، همچنین دمای مناسب پخت و نگهداری مواد غذایی از آگاهی خوبی برخوردار نبودند. بنابراین لازم است برنامه ­ های آموزشی مناسبی جهت افزایش آگاهی و بهبود عملکردشان در این خصوص در نظر گرفته شود.


منصوره امیری سیاوشانی، داوود شجاعی زاده، کمال اعظم،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: رعایت اصول کنترل عفونت در دندانپزشکی اساس پیشگیری از انتقال بیماری های خطرناکی مانند ایدز و هپاتیت و جلوگیری از گسترش بیماری ها در جامعه می باشد و با توجه به اهمیت آموزش دانشجویان دندانپزشکی در زمینه رعایت اصول کنترل عفونت، این پژوهش با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی برارتقای کنترل عفونت توسط دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام گردید .
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای از نوع قبل و بعد می باشد که تعداد نمونه ها 75 نفر از دانشجویان دندانپزشکی که به بخش اندو دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی جهت درمان اندو و تهیه رادیوگرافی از دندان حین درمان در سال تحصیلی
96-95 مراجعه می کردند می باشند که  به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تعیین حجم نمونه پرسشنامه محقق ساخته ای بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی تهیه شد و از نظر روایی و پایایی بررسی گردید و در دو مرحله قبل و بعد از آموزش با فاصله زمانی 3 ماه توسط افراد مورد مطالعه تکمیل گردید . سه جلسه آموزشی در این مطالعه به مدت 15الی 30 دقیقه در طی مدت یک ماه به صورت آموزش گروهی و پرسش و پاسخ برگزار گردید پس از جمع آوری داده ها از نرم افزار
spss21 برای تجزیه تحلیل آنها استفاده شد. برای بررسی و مقایسه قبل و بعد  آگاهیها و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی از آزمون های ناپارامتری کلموگروف اسمیرونوف و آزمون پارامتری تی زوجی و آزمون ناپارامتری ویل کاکسون استفاده شد. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج: نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمرات آگاهی و عملکرد دانشجویان نسبت به کنترل عفونت قبل از آموزش به ترتیب از 23/2±48/11 و 93/0±48/5 به نمرات بعد از آموزش 57/0±75/14 و 91/0±36/9 ارتقا پیدا کرد که با انجام آزمون تی زوجی این اختلاف از جهت آماری معنی دار می باشد(001/0>p). مقایسه میانگین و انحراف معیار نمرات سایر ابعاد مدل اعتقاد بهداشتی در مورد کنترل عفونت دانشجویان دندانپزشکی نیز همین افزایش معنی دار را نشان داد .
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل شده می توان چنین استنتاج کرد که آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در ارتقا کنترل عفونت در دانشجویان دندانپزشکی  موثر بوده است. 
 
فاطمه ستوده زاده، حسین انصاری، آذر ابوالپور، فاطمه نظری، فاطمه خبیری، محمد حسن امیری مقدم،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: نظام سلامت، در تلاش است با ارائه خدمات بصورت سطح بندی از مراجعات غیر ضروری به سطوح بالاتر جلوگیری کرده و بدین ترتیب از هزینه مراقبت های سلامت بکاهد. لذا مطالعه حاضر با هدف یافتن علل ارجاع به سطوح بالاتر در مناطق روستایی طراحی و اجرا شد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی ۴۵۸ نفر از بیماران روستایی ارجاع داده شده به سطح دو در مناطق روستایی شهرستان زاهدان انجام گرفت. از پرونده های بهداشت خانواده موجود در سامانه سیب جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS16 استفاده گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی(درصد، فراوانی) و آزمونChi-square تحلیل شدند.
نتایج: بیشترین درصد ارجاع به سطح دوم ارائه خدمات (6/57%) مربوط به سال ۱۳۹۷ و کمترین درصد آن (۱/۴%) مربوط به سال ۱۳۹۵ می­باشد. از بین بیماران ارجاع داده شده نزدیک به ۵۰% آن­ها به دلیل نیاز به تخصص بالاتر ارجاع داده شده اند و به تبع آن بیشترین مقصد ارجاع، پزشکان متخصص(۲/۶۷%) می­باشند. از بین تمامی افراد ارجاع داده شده به سطح بالاتر تنها ۶/۲۳% دارای پسخوراند به سطح اول می­باشند.
نتیجه گیری: از عوامل مهم ارجاعات پزشک خانواده به سطوح بالاتر نیاز به تخصص بالاتر و اصرار بیمار می­باشد. همچنین ثبت پسخوراند به سطح اول ارائه خدمات مورد توجه قرار نگرفته استبا برقراری تعامل بین پزشک و سایر سطوح، آموزش پزشکان، تاکید بر اهمیت ارائه پسخوراند و آگاهی بخشی به بیماران تا حدود زیادی می­توان ارجاعات غیر مقتضی را کاهش دهد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb