جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای بیات

اکرم بیاتی، محسن شمسی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: سوء رفتارهای خانگی نسبت به زنان یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی می باشد و زنان نیز راههای مختلفی را جهت مقابله با سوء رفتار اتخاذ می کنند. پژوهش حاضر نیز با  هدف تعیین شیوع سوء رفتار و برخی از روشهای مقابله با آن از دیدگاه زنان شهر اراک صورت پذیرفته است.                                                                 

روش کار: در طی یک پژوهش مقطعی تحلیلی 1037 نفر از مادران شهر اراک از طریق پرسشنامه و مصاحبه سازمان یافته مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت داده ها با استفاده از آزمونهای آماری تجزیه تحلیل شدند.

نتایج: در این پژوهش شایعترین فرم سوءرفتار به ترتیب عبارت بودند از سوء رفتار عاطفی (6/64 %)، کلامی (1/57 %)، مالی (3/32 %) و جسمی (8/26%). برخی از روشهای مقابله ای موثر از نظر مادران شامل صحبت و گفتگو پس از آرامش (93%)، کمک و راهنمایی خواستن از بزرگان فامیل (81%)و برخی از روشهای غیر کارآمد شامل قهر به مدت طولانی (51%) و مقابله به مثل (46%) بوده است. همچنین ارتباط معنی داری بین بروز سوء رفتار و میزان تحصیلات، شغل، درآمد همسر، سابقه بیماری عصبی در زن یا شوهر، اعتیاد همسر و تعداد فرزندان مشاهده  شد (05/0 > p ).

نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که تعداد زیادی از زنان مورد مطالعه تحت تاثیر انواعی از سوء رفتار قرار داشتند به نظر می رسد با افزایش آگاهی زنان متاهل و دختران در خصوص روشهای مقابله ای موثر با سوء رفتار بتوان گامی در جهت کاهش این معضل برداشت.


عفت السادات مرقاتی خویی، ندا شمس علی زاده، علیرضا بیات، فاطمه زارعی، شهناز ریماز،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: رفتار تهدید کننده سلامت فرد در بستر اجتماعی تحت تآثیر فرهنگ آن جامعه شکل می گیرد. بنابراین رفتارهای پر خطر بهداشتی جوامع گوناگون می­تواند از دسته بندی متفاوتی برخوردار باشند. هدف این مطالعه شناسایی و اولویت بندی رفتارهای پرخطر بهداشتی بین دانش اموزان دبیرستانی در یکی از مناطق تهران بود .

  روش کار: در این مطالعه کیفی از نوع ارزیابی سریع 130 نفر در جلسات گروهی متمرکز (17 جلسه) شرکت کردند. گروه های هدف عبارت بودند از: دانش آموزان دختر و پسر( 9 جلسه)، والدین (5 جلسه)، معلمان(3 جلسه). چهار مدیر مدرسه در سه مرحله مصاحبه عمیق فردی شرکت کردند. در جلسات گروهی موضوعات کلی که مورد تأکید محققین بوده عبارتند از: 1) درک و توصیف مشارکت کنندگان درباره رفتارهای سالم و غیر سالم، 2) اولویت بندی رفتارهای مخاطره آمیز در نوجوانان دختر و پسر؛ 3) درک و باورهای مشارکت کنندگان در مورد رفتارهای مخاطره آمیز و تأثیر بستر اجتماعی-فرهنگی در شکل گیری آن رفتارها در نوجوانان و جوانان. داده ها به روش آنالیز محتوا تجزیه و تحلیل و معانی اصلی و درون مایه ها استخراج شد. برای صحت و استحکام داده ها معیارهای اعتباربخشی، تایید پذیری و انتقال پذیری ارزیابی گردید.

  نتایج : اعتیاد، رفتارهای پرخطر جنسی، و رفتارهای نابهنجار اجتماعی(پرخاشگری) ا ولویت رفتارهای مخاطره آمیز بین پسران دبیرستانی بودند. در گروه دختران رفتارهای پرخطر جنسی، ازدواج زودرس، عادات غذایی ناسالم، کم تحرکی و نگرانی از آینده (شغلی تحصیلی و ازدواج) به ترتیب اولویت شناخته شدند .

  نتیجه گیری: اگرچه اولویت رفتارهای مخاطره آمیز در بین پسران و دختران متفاوت است اما از این اولویتها رفتارهای پرخطر جنسی بین این دانش آموزان مشترک بود. رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان در مسیر جامعه پذیری آنها شکل می گیرند که قویا از فرهنگ بستر بومی آنها متاثر است. درک مشارکت کنندگان از شمای جنسیتی عامل مهمی در اولویت بندی رفتارهای پر خطر بهداشتی شناخته شد. برنامه های آموزشی جامع نگر در راستای ارتقاء سلامت نوجوانان و تغییر نگرش های اجتماعی در حمایت و مراقبت از نوجوانان پیشنهاد می شود.


عفت السادات مرقاتی خویی، نرگس حسینی نیا، نسیم ابوالقاسمی، ساناز امتی، فرشته گلشنی، علیرضا بیات،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: در هم آمیختگی بیماری اعتیاد و نوع مواد مصرفی با شکل گیری و بروز رفتارهای مخاطره آمیز جنسی، در دنیا نشان داده شده است. اما حساسیت حوزه سلامت جنسی در برخی جوامع مانند ایران، مطالعه و ارزیابی رفتارهای جنسی را با چالش روبرو می کند. این چالش ها به ویژه در جمعیت با بیماری اعتیاد، سنجش و شناسایی رفتارهای پرخطر را محدود کرده است. بنابراین تدوین مقیاسی برای سنجش رفتارهای پرخطر با یک ابزار بومی و تعیین اعتبار و ساختار عاملی آن یکی از راهبردهای ضروری به نظر می رسید.

روش کار:  پس از بررسی ابزارهای منتشر شده و در نظر گرفتن شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران، ابزار غربال گری رفتارهای مخاطره آمیز Sex and Drug History Form (SDHF) به فارسی برگردانده شد. مراجعان (107 نفر) کلینیک سلامت جنسی مرکز ملی مطالعات اعتیاد به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و پرسشنامه توسط مصاحبه گران تعلیم دیده تکمیل شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.

نتایج: ضریب اعتبار ابزار بر پایه آلفای کرونباخ برابر با 87/0 به دست آمد. یافته­های تحلیل عاملی اکتشافی با روش مولفه­های اصلی نشان داد پرسشنامه غربال گری Sex and Drug Screening Scale(SDSS) می تواند 6/78% واریانس کل را در دو حوزه جنسی و مصرف مواد تبیین کند. همچنین پرسشنامه اولیه با 3 خرده مقیاس به 6 خرده مقیاس تغییر یافت.

نتیجه گیری: از آنجا که بیماری اعتیاد و سوء مصرف مواد می تواند به گونه های مختلف رفتارهای جنسی سالم و مخاطره آمیز را متاثر کند، لذا ابزار معرفی شده در این مطالعه شناسایی نمای کلی افراد در حوزه رفتارهای جنسی شان در برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی درمان­های اعتیاد را میسر می سازد.


عفت السادات مرقاتی خویی، لیلا جانثار حسینی، ساناز امتی، فرشته گلشنی، علیرضا بیات،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: "گروه درمانی" یکی از انتخاب­های درمانی اثر بخش در بیماری اعتیاد بوده است. اما این مداخله درمانی بطور جدی استفاده نمی شود. لذا ارزیابی وضعیت "گروه درمانی"، تقویت کننده ها و بازدارنده های استفاده از آن در بسترهای درمانی اعتیاد ضروری است.

روش کار: این ارزیابی سریع با استفاده از رویکرد کیفی در طی سال­های 1394-1393 انجام گردید. با استفاده از یک گروه تحقیقاتی  چند تخصصی در طی فعالیت های نظام مند نیمه ساختاری، اطلاعات رسمی و غیررسمی به روش های مختلف جمع آوری گردید. اطلاعات از شش مرکز منتخب (تعداد=55) جمع آوری گردید. داده­ها با استفاده از روش تحلیل موضوعی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  • پس از تحلیل اطلاعات، یک مدل توصیفی با دو موضوع اصلی ساختار، اجرای "گروه درمانی" و فرآیند اثربخشی بدست آمد. این دو موضوع اصلی با چهار زیر طبقه تعیین کننده­های ساختاری در گروه، تعیین کننده­های موثر در اجرای گروه درمانی، ویژگی­های زمینه­ای، محتوی، مقبولیت و مطلوبیت درمان تبیین گردید.

نتیجه گیری: داده ها نشان می دهند کاربرد و اثر بخشی گروه درمانی مطلوب است اما بعنوان درمان رایج در مراکز درمانی اعتیاد فراگیر نیست. محتوای ناکافی و نبود پروتکل ساختارمند و همچنین عدم ظرفیت سازی حرفه ای از جمله بازدارنده های گسترش گروه درمانی است. یافته های این ارزیابی نشان می­دهد که "گروه درمانی" در بین بیمارانی که تجربه آن را در طول درمان خود داشته اند مقبولیت دارد اما در بین اکثریت بیمارانی که شناختی نسبت به آن ندارند از مقبولیت کمتری برخوردار است.


بهارک بیاتی، غلامعلی افروز، آنیتا باغداساریانس، سوگند قاسم زاده، اسدالله رجب،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: خانواده‌های دارای فرزند مبتلا به دیابت با مشکلات و چالش‌های مختلفی از جمله کاهش کیفیت زندگی و مشکلات رفتاری و آشفتگی‌های روانی فرزند مبتلا مواجه هستند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ارتقای کیفیت زندگی  والدین دارای فرزند مبتلا به دیابت بر نشانه‌های بالینی فرزندشان صورت گرفته است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی و با بهره‌گیری از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است . نمونه آماری بالغ بر 32 کودک مبتلا به دیابت و والدین آنها بود که طی دو مرحله و به روش نمونه‌گیری در دسترس از انجمن دیابت ایران انتخاب شده و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 2 ساعته تحت آموزش برنامه ارتقای کیفیت زندگی قرار گرفتند.
به منظور گردآوری داده‌ها از پرسشنامه نشانه‌های بالینی کودک( Child Symptom Inventory-CSI-4) استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و به روش تحلیل کواریانس چندمتغیره صورت پذیرفت.
نتایج: یافته‌ها نشان داد که میانگین پس آزمون نمرات در نشانه‌های عاطفی-رفتاری در دو گروه آزمایش و کنترل با یکدیگر تفاوت معنی دار داشته (01/0>p و 53/20=, F19/23, F=01/21F=) و میانگین نمرات گروه آزمایش به‌ صورت معنی داری کمتر از گروه کنترل بوده که این امر حاکی از تأثیر مثبت برنامه جامع ارتقای کیفیت زندگی بر نشانه­های عاطفی-رفتاری در فرزندان بوده است.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد آموزش برنامه ارتقای کیفیت زندگی بطور معنی‌داری بر نشانه‌های بالینی کودکان مبتلا به دیابت تأثیر داشته و آن‌ها را کاهش داده است و لذا به منظور ارتقای کیفیت زندگی و کاهش آشفتگی‌های روانی در خانواده های دارای فرزند مبتلا به دیابت توصیه می‌شود.
 
بیرام بی بی بیات، بهرام محبی، آذر طل، رویا صادقی، میر سعید یکانی نژاد،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت زندگی به عنوان شاخصی تاثیرگذار در سلامت عمومی و همچنین بهداشت روان در نظر گرفته می شود. با افزایش طول عمر افراد، اهمیت رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت با در نظر گرفتن حفظ عملکرد افراد و بالا رفتن کیفیت زندگی آنان، به طور مستمر بیشتر نمایان می گردد. هدف از این مطالعه تعیین پیشگویی کننده های کیفیت زندگی در رابطین سلامت مراکز بهداشتی درمانی جنوب تهران بود.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی-تحلیلی بر روی 200 نفر از رابطین سلامت مراکز بهداشتی درمانی جنوب تهران که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند، انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های روا و پایای رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت HPLPII و کیفیت زندگی (SF-36) و سازه های مدل بزنف به انضمام متغیرهای جمعیت شناختی بود. روایی و پایایی پرسشنامه سازه های مدل بزنف مورد سنجش قرار گرفت (88% : α). تحلیل داده ها با استفاده ازآزمون های توصیفی و رگرسیون خطی چندگانه در سطح معنی داری کمتر از 05/0 با استفاده از نرم افزار  SPSS نسخه 24 انجام گرفت.
نتایج: تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیر سن (003/0=p)، عوامل قادر کننده (02/0=p) و رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت کلی
(001/0>
p) قوی ترین عوامل پیشگویی کننده  برای کیفیت زندگی بودند.

نتیجه گیری: مطالعه حاضر کارایی مدل بزنف در پیشگویی رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت جهت داشتن کیفیت زندگی را تایید نمود .به کارگیری این مدل می تواند منجر به شناسایی عوامل تاثیر گذار بر کیفیت زندگی رابطین سلامت گردیده و در تدوین برنامه آموزشی مناسب موثر گردد.
 
جواد عینی پور، مریم بیات، سارا پاشنگ،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اعتیاد به اینترنت به‌معنای استفاده بیش از حدّ و غیرضروری از اینترنت است. هدف از این پژوهش بررسی نقش سیستم‌های مغزی-رفتاری در اعتیاد به اینترنت در دانشجویان بود.
روش کار: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال تحصیلی 1398-1397 بودند که 162 نفر از این‏ افراد بر اساس فرمول Tabachnick و Fidell و به شیوه نمونه‏گیری خوشه­ای مرحله­ای انتخاب‌ و به پرسشنامه­­­‌های استفاده آسیب­زا از اینترنت و سیستم­های مغزی و رفتاری پاسخ دادند.
نتایج: یافته‌های ناشی از تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که 7/66% اعتیاد به اینترنت در دانشجویان به وسیله سیستم­های مغزی- رفتاری تبیین می‏شود؛ روی‌آوری و اجتناب فعال از مؤلفه‌های سیستم فعال‌ساز رفتاری به صورت منفی، اجتناب منفعل و خاموشی از مؤلفه‌های سیستم بازداری رفتاری و ستیز و گریز از مؤلفه‌های سیستم ستیز-گریز بهطور مثبت اعتیاد به اینترنت را پیش‌بینی میکنند.
نتیجهگیری: ارتباط هدفمند و جستجوی اطلاعات(محرک‌های غیرشرطی خوشایند)، یکنواختی و منطق ثابت حاکم بر محیط اینترنت (محرکهای غیرشرطی ناخوشایند) دارای نشانه‌های شرطی ویژه خود در اینترنت هستند که میزان حساسیت سیستم‌های مغزی-رفتاری به آن‌ها تبیین‌کننده میزان اعتیاد به اینترنت است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb