IUD در پیشگیری از بارداری بسیار موثر است، ارزان ترین وسیله پیشگیری به مدت طولانی بوده و بلافاصله بعد از گذاردن باعث پیشگیری می شود و می توان آن را به عنوان یک کنتراسپتیو اضطراری بکار برد. این تحقیق یک مطالعه مقطعی است که به منظور بررسی عوامل اثر گذار بر قطع استفاده از IUD و احتمال بقای آن در 341 زن که در سال 1377 در ارومیه IUD گذارده بودند انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که بیش از 50 درصد IUDها در سه سال اول در آورده شده بودند. بقای یک ساله IUD در این منطقه 62% و بقای سه ساله تنها 42% می باشد. در 87.4% موارد علت خارج ساختن IUD عارضه بوده است (P=0.000) عامل گذارنده IUD با قطع استفاده از وسیله، ارتباط معنی داری را نشان داد (P=0.009). وقتی عامل گذارنده IUD ماما بوده، 62.5% زنان آن را در کمتر از 2 سال درآورده بودند ولی وقتی عامل گذارنده پزشک بود این میزان به حدود 46% رسیده است. مهمترین عوارض مشاهده شده عبارت بودند از: خونریزی 28.7%، درد 27.3% و عفونت دستگاه تناسلی 18.5%، بیشترین میزان درآوردن IUD در شش ماه اول (35.8%) اتفاق افتاده است. در صورت معاینه کامل و مشاوره صحیح در موقع گذاردن IUD و دقت در انتخاب داوطلب می توان از بروز بسیاری از عوارض پیشگیری نموده و طول مدت استفاده از وسیله فوق الذکر را افزایش داد.
باتوجه به اهمیت عملیات بسیج همگانی واکسیناسیون سرخک-سرخجه در حذف بیماری های سرخک و سندرم سرخجه مادرزادی و همچنین لزوم ارزیابی دقیق نحوه اجرای این برنامه از نظر کمی و کیفی و پوشش اطلاع رسانی باتوجه به غیر فعال بودن اجرای برنامه با استفاده از یک روش استاندارد این مطالعه در جمعیت تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفت. این بررسی یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود. حجم نمونه مورد نیاز بمنظور برآورد پوشش ایمن سازی 390 نفر، اطلاع رسانی در سه نوبت و در هر مرحله 190 نفر (جمعا 570 نفر) بالاخره برای بررسی کیفیت خدمات 24 تیم عملیاتی تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش Lot quality assurance sampling براساس سطح آستانه بالا 80% و پایین 30% صورت گرفت. براساس وضعیت پوشش ایمن سازی و کیفیت انجام واکسیناسیون، زنجیره سرد، کفایت نیروی انسانی، وسایل و موارد لازم در هر Lot آن Lot بعنوان قابل قبول یا غیرقابل قبول تعیین گردید. برای تحلیل از آزمون های کای دو و دقیق فیشر استفاده شد. 96.4% (فاصله اطمینان 95%؛ 94.6 الی 98.2) افراد 5 تا 25 ساله مورد بررسی واکسن MR تلقیح کرده بودند. 7 نفر (1.8%) از افراد واکسینه شده از گروه هدف برنامه واکسیناسیون نبودند. در مجموع 20 نفر (5.3%) از افراد واکسینه شده دچار عوارض جانبی ناشی از تزریق واکسن شده اند. از مجموع 190 فرد مورد بررسی از نظر پوشش اطلاع رسانی در هریک از مراحل اول، دوم و سوم بترتیب 152 نفر (80.9%)، 184 نفر (96.8%) و 190 نفر (100%) از اجرای بسیج همگانی واکسیناسیون سرخک-سرخجه مطلع بودند. بیش از 80% مردم از طریق صدا و سیما از اجرای برنامه مطلع شده بودند. کیفیت انجام واکسیناسیون در 19 تیم عملیاتی (79.1%) مورد قبول و در 5 تیم عملیاتی (20.9%) غیرقابل قبول تعیین شد. در این مطالعه کیفیت زنجیره سرد در 23 تیم عملیاتی (95.8%) مورد قبول و در یک تیم عملیاتی (4.2%) غیرقابل قبول تعیین شد. کفایت نیروی انسانی، وسایل و موارد لازم برای واکسیناسیون MR در کلیه 24 تیم عملیاتی مورد بررسی (100%) مورد قبول تعیین شد. اجرای واکسیناسیون همگانی در این مدت کوتاه در مقایسه با برنامه های مشابه که در سایر کشورها انجام گرفته است بیانگر موفقیت دست اندرکاران در اجرای این برنامه است. در مجموع بنظر می رسد در زمینه کیفیت اجرای واکسیناسیون، عرصه اطلاع رسانی، تدارک لوازم و تجهیزات مراکز بهداشت شهرستان ها در حوزه تحت مطالعه مناسب عمل کرده و به پوشش هدف رسیده اند.
چاقی و عوارض ناشی از آن برای فرد و جامعه یک مشکل بهداشت عمومی در سراسر جهان است، چاقی در حقیقت یک بیماری چند عاملی است که هم عوامل ژنتیکی و هم عوامل محیطی در ایجاد و تشدید آن نقش دارند. اطلاعات زیادی در مورد عوامل مرتبط با چاقی در کودکان ایرانی در دسترس نیست، لذا انجام مطالعاتی در این مورد ضروری است. این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با چاقی در دختران دبستانی منطقه 6 آموزش و پرورش تهران در پاییز 1381 انجام شد. در این تحقیق مورد - شاهدی از بین 835 دختر کلاسهای سوم و چهارم دبستان، تمام دانش آموزانی که بر اساس استاندارد ایران (Hosseini M.et al.1999) چاق محسوب می شدند (مقدار BMI آنها از صدک 95 بزرگتر بود) به عنوان گروه مورد در نظر گرفته شدند (n=134) و به همان تعداد دانش آموز با وزن طبیعی (صدک 85? BMI < صدک 5) به عنوان گروه شاهد به طور تصادفی انتخاب شدند. دانش آموزان گروه مورد و شاهد از لحاظ سن، جنس، دبستان و کلاس درسی با هم تطبیق داده شدند. از طریق 3 پرسشنامه اطلاعات مربوط به عوامل مرتبط با چاقی از مادر و کودک مورد بررسی، سوال شد. مقادیر BMI والدین، انرژی و درشت مغذیهای دریافتی روزانه، دفعات مصرف غذاهای فوری و نوشابه های گازدار در هفته و مدت تماشای تلویزیون و فیلم های ویدئویی و کار با کامپیوتر در روز، در گروه مورد به طور معنی داری بیش از گروه شاهد بود. ضمنا میزان فعالیت روزانه، دریافت انرژی و در شت مغذیها به ازای کیلوگرم وزن بدن و تحصیلات والدین به طور معنی داری (P<0.05) در گروه شاهد بیش از گروه مورد بود. دختران مورد در مقایسه با گروه شاهد اغلب در فصل سرد سال متولد شده بودند که این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بود. چاقی بیماریی است که در آن عوامل گوناگون ژنتیکی، محیطی و رفتاری نقش دارد. در مطالعه حاضر دریافت روزانه انرژی و درشت مغذیها، فعالیت روزانه، تحصیلات والدین، فصل تولد، دفعات مصرف غذاهای فوری و نوشابه های گازدار و مدت تماشای تلویزیون و فیلم های ویدیویی و همچنین کار با کامپیوتر با چاقی کودکان رابطه داشت.
در سالهای اخیر الگوی مرگ و میر در ایران تغییر یافته و سرطانها نقش عمده تری را به خود اختصاص داده اند. گزارشهای مختلف نشان داده است که سرطان معده در ایران وفور بالایی دارد، و در مردان در مرتبه دوم و در کل در رتبه چهارم قرار دارد . این مطالعه با هدف تعیین بقای 5 ساله مبتلایان به سرطان معده جراحی شده در مهمترین مرکز درمان سرطان ایران (انستیتو کانسر) و بررسی برخی عوامل موثر بر آن طراحی و اجرا شده است. در این مطالعه ما 330 بیمار مبتلا به سرطان معده را که از ابتدای سال 1374 تا فروردین 1378 در بخشهای جراحی انستیتو کانسر ایران بستری و تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند ، مورد بررسی قرار دادیم. طول عمر این بیماران پس از عمل جراحی تعیین شد ، و اثر متغیرهای فردی مانند سن (در هنگام جراحی) ، جنس ، و اطلاعاتی در مورد بیماری مانند محل درگیری ، نوع پاتولوژی، مرحله پیشرفت بیماری (Stage) ، وجود متاستاز و محل متاستاز بر طول عمر بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت. احتمال بقای 5 ساله بیماران مورد بررسی 6/23 % ، و میانه طول عمر در این بررسی 90/19 ماه بوده است . آزمونهای یک متغیره نشان داد که جنس بیماران ، محل درگیری ، نوع پاتولوژی اثر معنی داری بر طول عمر بیماران نداشته است . اما احتمال بقای 5 ساله با افزایش سن بیماران بطور معنی داری کاهش می یابد ، و همانگونه که انتظار می رفت آنهایی که دچار متاستاز بوده اند بطور معنی داری احتمال بقای 5 ساله کمتری داشته اند ، و مرحله بیماری نیز بطور معنی داری بر طول عمر بیماران موثر بوده است (001/0 p< ). بررسی همزمان اثر متغیرهای مختلف بر احتمال بقای بیماران با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس نشان داد که متغیرهای سن ، متاستاز دوردست و مرحله بیماری بر شانس زنده ماندن بیماران تاثیرگذار بوده اند. بقای 5 ساله مبتلایان به سرطان معده در ایران اندک است . به نظر می رسد یکی از مهمترین دلایل پایین بودن شانس زنده ماندن این بیماران دیر مراجعه کردن بیماران برای تشخیص و درمان است . اکثر بیماران در مراحل نهایی بیماری مراجعه می کنند و در این وضعیت اکثرا دچار متاستازهای غدد لنفاوی ، کبد و حتی دوردست هستند که در نتیجه درمان آنها مشکل تر خواهد شد .بنابر این آموزشهای فراگیر از طریق رسانه های عمومی در مورد علائم اولیه این بیماری و نیز انجام معاینات دوره ای ضروری است .
زمینه و هدف: ارایه فواصل اطمینان برای پارامترهای مجهول در مطالعات مختلف معمولا بر اساس پذیرش پیش فرض هایی است که از آن جمله می توان به ضرورت بزرگ بودن حجم نمونه (به اندازه کافی) اشاره داشت. هدف از انجام این تحقیق، بررسی چگونگی به کارگیری روش بوت استرپ (Bootstrap) در مدل رگرسیون لجستیک (Logistic Regression) و نشان دادن ضرورت بکارگیری روش بوت استرپ در مدل های رگرسیونی لجستیک در مواردی است که اطلاعات کافی در اختیار محقق نباشد.
روش کار: برای این منظور اطلاعات مربوط به 150 بیمار را که در فاصله سال های 1378 تا 1380 در انستیتو کانسر مجتمع بیمارستانی امام خمینی تهران به علت ابتلا به سرطان سینه مورد عمل جراحی قرار گرفته اند استخراج کردیم، سپس نمونه تصادفی 50 تایی از بین 150 بیمار استخراج گردید.
نتایج: با استفاده از روش معمول رگرسیون لجستیک، مدل مناسب و معنی داری بر اطلاعات اولیه برازش شد و برای هر یک از ضرایب مدل، فاصله اطمینان و خطای معیار محاسبه گردید. نتایج حاصل از کاربرد روش معمول و استفاده از روش بوت استرپ در نمونه های متفاوت نشان می دهد که کاربرد روش بوت استرپ در مواردی که با حجم نمونه ناکافی مواجه هستیم و شرایط مناسب برای استفاده از روش معمول رگرسیون لجستیک فراهم نیست، ضروری بوده و نتایج به دست آمده با افزایش تکرارهای بوت استرپ، به نتایج حاصل از داده های کامل نزدیک می شود.
نتیجه گیری: این امر، هم در مورد برآورد ضرایب مدل و هم در مورد فاصله اطمینان و خطای مربوط به ضرایب، صادق است.
زمینه و هدف: وظیفه هدایت و رهبری کارکنان بیمارستان توسط روسا و مدیران، از وظایف کلیدی و مهم مدیریت به حساب می آید. هر مدیری در تعامل با کارکنان، به شیوه ای رفتار می کند که ممکن است با شیوه مدیر دیگر تفاوتهایی داشته باشد. به این نوع الگوهای رفتاری پایداری که مدیران هنگام کار کردن با دیگران آنها را به کار می برند "سبک رهبری" می گویند. هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی سبک های رهبری مدیران و روسای بیمارستانها می باشد و بررسی این موضوع که آیا مشخصات فردی روسا و مدیران و پرسنل بیمارستانها تاثیری بر نظر آنان در خصوص سبکهای رهبری اعمال شده در بیمارستانها دارد یا نه.
روش کار: این مطالعه، از نوع مطالعات مقطعی است که دارای دو بخش توصیفی و تحلیلی می باشد و در سال 1382 انجام شده است. جامعه پژوهشی، مدیران، روسا و کارکنان بیمارستانهای استان قم هستند که کلیه روسا و مدیران و 385 نفر از کارکنان، به عنوان نمونه انتخاب گردیدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. پرسشنامه های این پژوهش، بر اساس سبک های رهبری لیکرت تنظیم شده و سبک های رهبری را به چهار دسته: استبدادی- استثماری، استبدادی- خیرخواهانه، مشاوره ای و مشارکتی تقسیم می کند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آزمون های آماری t تست، آنالیز واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی اسپیرمن در نرم افزار SPSS استفاده شده است.
نتایج: سبک های رهبری روسا و مدیران بیمارستانها، بر اساس پاسخهای خودشان مشاوره ای است، ولی از نظر کارکنان، مدیران و روسا سبک استبدادی- خیر خواهانه را در تعامل با کارکنان اعمال می دارند. به عبارت دیگر، از دیدگاه کارکنان، روسا و مدیران در اداره بیمارستان نسبت به آنچه که خود معتقدند مشارکت کمتری با کارکنان به عمل می آورند. بین هیچ یک از مشخصات فردی روسا و مدیران شامل سن، جنس، نوع استخدام، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی و مدت اشتغال تحت عنوان ریاست یا مدیریت بیمارستان و سبک رهبری آنان ارتباط آماری معنی داری مشاهده نگردید. (P>0.05). بین مشخصات فردی کارکنان که شامل سن، جنس، تاهل، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی و سابقه خدمت آنان می باشد و نظر آنان در مورد سبک رهبری روسا و مدیران، ارتباط آماری معنی داری وجود دارد (جنس P=0.0001) (سن P=0.0007) (وضعیت تاهل P=0.0001) (میزان تحصیلات P=0.001) (رشته تحصیلی P=0.0001) (سابقه خدمت P=0.009)
نتیجه گیری: مشخصات فردی روسا و مدیران بیمارستانها روی سبک رهبری آنان تاثیری ندارد امام مشخصات فردی کارکنان روی نظرشان در خصوص سبک های رهبری مسولین بیمارستان تاثیر دارد
زمینه و هدف: امروزه در اغلب کشورها، بهداشت جامعه و چگونگی ارایه مراقبت های بهداشتی یک مساله اساسی به شمار می رود. بیمارستان مهمترین نهاد در زمینه ارایه خدمات بهداشتی و درمانی می باشد که نیازمند نیروی انسانی ماهر، تجهیزات ضروری و تسهیلات مناسب می باشد. اورژانس و بخش فوریت های پزشکی که وظیفه امداد رسانی و درمان سریع کلیه بیماران اورژانسی، مصدومان سوانح را بر عهده دارد، یکی از ارکان ضروری و اجتناب ناپذیر بیمارستان ها به حساب می آید. این مطالعه بررسی وضعیت ساختار، فرایندها و فعالیت های بخش اورژانس بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد. در این مطالعه ساختار عبارتست از مدیریت، نیروی انسانی، فضا، تسهیلات و تجهیزات، فرایندها شامل فرایندهای آموزشی بخش اورژانس و دستورالعمل های مختلف موجود در آن و فعالیت ها نیز شامل مجموعه وظایف بخش های اورژانس، در قبال پذیرش بیماران، انجام تریاژ و .. می باشد.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی (Cross-sectional) انجام گرفته است. در بخش توصیفی به بررسی مشخصات دموگرافیک سرپرستاران اورژانس و در بخش تحلیلی به بررسی رابطه بین متغیرهای وابسته با یکدیگر و همچنین رابطه متغیرهای مستقل با متغیرهای وابسته پرداخته است. جامعه آماری شامل بخش اورژانس بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران و حجم نمونه نیز تعداد 12 بیمارستان می باشد. داده ها از طریق مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه، مصاحبه با سرپرستاران بخش های اورژانس و نیز براساس دفاتر و اسناد موجود جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است.
نتایج: اکثر بخش های اورژانس بیمارستان ها از نظر شاخص مدیریت، فعالیت، فضا، تسهیلات و تجهیزات در وضعیت مطلوب و از نظر شاخص نیروی انسانی، فرایندهای آموزشی و دستورالعمل ها در وضعیت نامطلوب بسر می برند.
نتیجه گیری: بین مدیریت بخش اورژانس و شاخص فضا تسهیلات و تجهیزات رابطه مستقیم و معنادار از لحاظ آماری وجود دارد (p<0.05) و با بهبود مدیریت بخش اورژانس، در شاخص فضا، تسهیلات و تجهیزات نیز بهبود دیده می شود. همچنین بین نیروی انسانی بخش اورژانس و شاخص فعالیت ها نیز رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد (p<0.05)، بدین معنا که با بهبود شاخص نیروی انسانی در بخش های اورژانس، عملکرد این بخش ها نیز بهبود می یابد.
زمینه و هدف: یرسینیا یک عامل مهم در ایجاد بیماری های منتقل شونده از آب و غذا است که باعث گاستروآنتریت انسانی می شود. هدف از این مطالعه ارزیابی گوشت و مرغ عرضه شده در جنوب تهران به یرسینیا آنتروکلی تیکا می باشد.
روش کار: از دی ماه 1381 لغایت تیر ماه 1382، 250 نمونه شامل 158 نمونه گوشت و 92 نمونه مرغ از قصابی ها و مرغ فروشی های مناطق تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی تهران جمع آوری و از نظر آلودگی به یرسینیا مورد بررسی قرار گرفتند. روش جداسازی براساس غنی سازی اولیه در بافر فسفات به مدت 3 هفته در یخچال (سرماگذاری در 4+ درجه سانتی گراد) و سپس استفاده از KOH به عنوان غنی سازی ثانویه و کشت بر روی محیط CIN آگار انجام گردید.
نتایج: در این مطالعه 44.4% نمونه های گوشت قرمز و مرغ به یرسینیا آلوده بودند. شیوع یرسینیا در گوشت 29.1% و در مرغ 70.7% تعیین شد. براساس واکنش های بیوشیمیایی از 155 سوش یرسینیا جدا شده، 53 سوش (34.2%) به عنوان یرسینیا آنتروکلی تیکا، 47 سوش (30.3%) به عنوان یرسینیا اینترمدیا، 42 سوش (27%) به عنوان یرسینیا فردریکسنی و 1 سوش (0.6%) به عنوان یرسینیا کریستنسنی شناسایی شدند. بیوتایپینگ یرسینیا انتروکلی تیکاسبب شناسایی 51 سوش (39.7%) به بیوتایپ 1A، 13 سوش (26.4%) به بیوتایپ 1B، 1 سوش (1.8%) به بیوتایپ 2، 3 سوش (5.7%) به بیوتایپ 3 و 1 سوش (1.8%) به بیوتایپ 4 گردید. 14 سوش (26.4%) غیر قابل طبقه بندی بودند.
نتیجه گیری: یافته های ما نشان می دهد فراوانی آلودگی بالای گوشت و مرغ به یرسینیا در انتقال بیماری های این باکتری از مراکز توزیع کننده به انسان پر اهمیت می باشد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - تحلیلی و از نوع کاربردی است که به روش مقطعی (Cross-sectional) در بیمارستانهای استان قم انجام شده است. داده های این پژوهش با استفاده از یک فرم خودساخته دو قسمتی و به روش مصاحبه و مشاهده مستندات گردآوری شده است. قسمت اول فرم شامل 45 سئوال در زمینه مشخصات دموگرافیک بیمارستان و مدیران و قسمت دوم شامل 363 سوال در زمینه وضعیت بهداشت محیط محوطه عمومی و بخشهای تشخیصی، درمانی و پشتیبانی از نقطه نظرشاخصهای بهداشت محیط بیمارستان اعم از بهداشت آب ، فاضلاب،زباله ، بهداشت محیط ساختمان بیمارستان، پرتو ها، نور ،سر و صدا، تهویه، سیستم اطفای حریق و مبارزه با حشرات و جوندگان می باشد که پس از سنجش روایی و پایایی آن در کلیه بیمارستان های قم تکمیل شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از برنامه نرم افزاری SPSS و برای آزمونهای آماری از تستهای Mann-Whitney و Kruskal-Wallis و ضریب همبستگی Spearman استفاده شده است.
نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که وضعیت بهداشت محیط در2بخش( 25 %)ازبخشهای رادیولوژی ، آشپزخانه و رختشویخانه بیمارستان های مورد مطالعه نامطلوب بوده و در یک بخش( 5/12%) از بخش های آزمایشگاهها و استریلیزاسیون مرکزی(CSR) ،2 بخش ( 25%) از بخش های اورژانس،4بخش (50%) از بخش های مراقبت های ویژه و 5 بخش(71 %)از بخش اتاق های عمل و ریکاوری مطلوب و در بقیه بخش ها وضعیت بهداشت محیط در حد متوسط بوده است. بطور کلی میزان رعایت وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانهای مورد مطالعه 05/72% و در حد متوسط قرارداشته است.نتایج تحلیلی این پژوهش نشان می دهد که وضعیت بهداشت محیط در بیمارستان های غیر دو لتی، غیر آموزشی و عمومی بهتر از بیمارستان های دولتی ، آموزشی و تخصصی است. در عین حال با افزایش تعداد تخت فعال بیمارستان ها و سابقه کار مدیران وضعیت بهداشت محیط بیمارستان ها مطلوب تر و با افزایش سن مدیران و افزایش قدمت بیمارستان ها وضعیت بهداشت محیط بیمارستان ها نا مطلوب تر شده است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانهای استان قم متوسط ارزیابی شده است . این بدان مفهوم است که اگرچه وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانها ی مورد مطالعه متوسط است اما با توجه به ضرورت رعایت استانداردهای بهداشتی در بیمارستان ها تا رسیدن به شرایط مطلوب فاصله قابل توجهی وجود دارد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی - مقطعی است که در سال 1387 انجام شد. نمونه پژوهش، کارگران یک کارگاه سد سازی در شهرستان تکاب (110نفر مرد) ومشاغل مختلف موجود در این کارگاه (25شغل)و ابزار پژوهش پرسشنامه نوردیک و چک لیست (NIOSH-CPWR) National Institute of Occupational Health-Center to Protect Workers Rights و نمونه گیری به روش تصادفی ساده بود درنهایت برای آنالیز داده ها ازنرم افزار SPSS استفاده گردید.
نتایج : میانگین سابقه کار کارگران 86/86 6/36 ماه بود.بررسی ها نشان داد که بیشترین شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی در ناحیه کمر (5/55%) بوده و بین شیوع اختلالات با شغل، ساعات ایستاده و نشسته در حین کار، سابقه کار، سن، مصرف سیگار، تحصیلات، وزن، وضعیت نشیمن گاه و ایستاده بودن، فشار تولید، داشتن وضعیت های بدنی نامطلوب وسطوح کار و پیاده روی رابطه معنی دار وجود داشت. مهمترین دلیل ایجاد اختلالات اسکلتی عضلانی نیز داشتن وضعیت های بدنی نامطلوب در حین کار بود.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نیز مشابه سایر تحقیقات در این زمینه ،نشان داد که بررسی وضعیت ارگونومیکی مشاغل می تواند اطلاعات ارزشمندی در زمینه اتخاذ تدابیر پیشگیری، برنامه های آموزشی، انجام معاینات کارگری در اختیار کارفرمایان و مسوولان ایمنی و بهداشت قرار دهد.
روش کار: این مطالعه به روش توصیفی - تحلیلی و به صورت مقطعی در سال 1387 انجام گرفت که 220 نفر از مدیران بخشهای مختلف بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در این مطالعه شرکت نمودند. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش از پرسشنامه استاندارد لوتانز که مشتمل بر 70 سؤال در چهار قسمت میباشد، استفاده شد.
نتایج: یافته های پژوهش نشان داد2/68 درصد از مدیران زن، 8/72درصد متأهل و7/47درصد دارای سابقه کار بین10تا20سال بودند 4/93 درصد مدیران طی 2 سال اخیر با تنش شدید مواجه شده بودند. همچنین محیط کار با میزان 5/84 درصد پرفشار کارترین محیط برای مدیران بوده و زیادبودن حجم کار و انتطارات مسئولین بالاتر بیشترین شدت تنش زایی را برای آنها داشتهاند و بیشترین تأثیر تنش بر عملکرد مدیران نیز از بین رفتن تمرکز فکری آنها جهت تصمیم گیری مؤثر بوده است. بین عوامل خانوادگی تنش زا و وضعیت تأهل رابطه معنی داری وجود داشت (05/0p =)، همچنین بین مدرک تحصیلی و عوامل تنش زا رابطه معنی داری مشاهده شد (01/0p =) و تأثیر تنش بر عملکرد نیز با سابقه کار رابطه معکوس و معنی داری داشت (01/0p =) و (17/0- r =).
نتیجه گیری: از آنجا که در رتبه بندی عوامل چهارگانه تنش زا، عوامل مربوط به محیط کار و از جمله زیاد بودن حجم کار در رأس قرار داشتند بنابراین پیشنهاد می گردد مسؤولان دانشگاه و مدیران ارشد بیمارستانها تمهیداتی بیندیشند تا عوامل تنش زا در محیط کار تا اندازه ای کاهش یابد و از طریق اعمال مدیریت منابع انسانی صحیح و حمایت های اجتماعی از پرسنل و بهبود شرایط کار و اصلاح محیط کار از طریق برنامه ریزی اصولی و افزایش امکانات، تا حدی عوامل تنش زا در محیط کار را کاهش دهند. همچنین ضرورت طراحی مجدد مشاغل و تفویض اختیار بیشتر به زیردستان و استفاده از برنامه های مدیریت زمان می تواند تا حد زیادی از میزان تنش مدیران در محیط کار بکاهد.
روش کار : این داده های مطالعه آینده نگر از طریق مرکز ثبت سرطان بابل که زیر نظر دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار داشت، جمع آوری شده است. طی این مطالعه که بین سالهای 1369 تا 1370 انجام شد، سعی شد موارد سرطان های دستگاه گوارش شناسایی شوند. مجموعا اطلاعات 484 بیمار به همراه مشخصه های فردی(مانند ، سن ، جنس، سابقه خانوادگی، وضعیت تاهل، وضعیت سیگار کشیدن، شغل، نژاد، وضعیت سواد، محل سکونت، نوع سرطان، وضعیت اقامت) به مطالعه وارد شدند و برای یک دوره 15 ساله تا سال 1385 پیگیری شدند. برای بررسی عوامل مؤثر بر بقای بیماران از رگرسیون کاکس و مدل های پارامتری نمایی، وایبل، لگ نرمال و لگ لجستیک استفاده شد و معیار مقایسه کارایی مدلها، ملاک آکایکه(Akaike) و بررسی مانده ها بود . کلیه محاسبات با نرم افزار SAS و STATA انجام و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد .
نتایج : نتایج حاصل نشان داد که 66 درصد از بیماران مرد و 34 درصد زن بودند میانگین سنی در بیماران مرد 59 سال و در زنان 55 سال بود.از تعداد 484 بیمار، 359 نفر(2/74 درصد) مبتلا به سرطان مری و 110 نفر (7/22 درصد) مبتلا به سرطان معده و 15 نفر(1/3 درصد) مبتلا به سرطان کولون بودند. احتمال بقای یک، سه و پنج ساله بیماران به ترتیب 24% ، 16% و 15% می باشد. طبق ملاک آکایکه و نیز غیر یکنوا بودن میزان خطر، مدل پارامتری لگ لجستیک در آنالیز یک متغیری و نیز در آنالیز چند متغیری از مدل کاکس و دیگر مدل های پارامتری کارایی بهتری داشت.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سابقه خانوادگی سرطان و جنسیت بیماران می تواند به عنوان عوامل خطر قوی در ایجاد سرطان دستگاه گوارش مد نظر قرار گیرد. با توجه به اینکه فرض خطرات متناسب در مورد داده های مورد مطالعه رد می شود و نیز با توجه به مقایسه های انجام شده، مدل لگ نرمال و مدل لگ لجستیک هم در تحلیل چند متغیری و هم در تحلیل تک متغیری نتایج تقریبا مشابهی داشتند. اما بر اساس معیار آکایکه و نیز بررسی نمودار مانده ها، مدل لگ لجستیک در میان مدل های پارامتری بهترین برازش را دارد و می تواند به عنوان جایگزین مدل کاکس در تعیین عوامل موثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش به کار رود.
روش کار: این مطالعه، مطالعهای است توصیفی-تحلیلی که در آن، تعداد 3421 پرونده بستری مربوط به کلیه بیماران بستری شده در سه بخش آنکولوژی، جراحی و زایمان و ترخیص شده از آنها در سال 1387 بررسی شدند. با استفاده از فرم ثبت اطلاعات و مصاحبه، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید. سپس با استفاده از مدل چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، عوامل مؤثر بر مدت اقامت بیمارانی که با بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند، تعیین شدند و نتایج آن با نتایج مدل چندگانه رگرسیون خطی مقایسه گردید. ضمناٌ، سطح معنی داری مورد نظر، 05/0 تعیین گردید.
نتایج: میانه مدت اقامت در بیمارستان، 8/50 ساعت و در بخشهای زایمان، جراحی و آنکولوژی به ترتیب 5/48، 4/54 و 2/94 ساعت بود. از 3421 پرونده بیمار مورد بررسی، 2632 نفر (9/76%) با بهبودی و بقیه یعنی 789 نفر (1/23%) با عدم بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند. نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس نشان دادند که فاصله بیش از 200 کیلومتر محل سکونت بیماران مراجعه کننده تا بیمارستان، بستری در بخش جراحی و آنکولوژی، پذیرش و بستری در روز پنجشنبه، پذیرش و بستری توسط پزشک متخصص داخلی و بستری به دلیل بیماریهای نیوپلاسمی، غدد درونریزی و تغذیه ای و سیستم ادراری-تناسلی بستری شده در بیمارستان (05/0p<) و نیز افزایش تعداد کل آزمایشها، رادیوگرافیها و سونوگرافیها (001/0p<)، مدت اقامت بیماران در بیمارستان را افزایش دادهاند. اما بیمارانی که به صورت اورژانس در بیمارستان پذیرش و بستری شده اند دارای مدت اقامت کمتری بوده اند (001/0 p<). در حالی که نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه خطی، متغیرهای کارگر-کشاورز-دامدار-بازنشسته بودن همسر بیمار، پذیرش در روز پنجشنبه، ابتلا به بیماریهای نیوپلاسمی و افزایش تعداد کل آزمایشها، رادیوگرافیها و سونوگرافیها را موجب افزایش، و بستری توسط رزیدنت را موجب کاهش مدت اقامت بیماران نشان داد (05/0p< ).
نتیجه گیری: با توجه به وجود دادههای سانسور شده، مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، مدلی مناسب تر از مدل رگرسیون چندگانه خطی در تعیین متغیرهای مؤثر بر طول مدت اقامت بیماران در بیمارستان میباشد. مدیران و سیاست گذاران جهت بهبود و اصلاح مدت و میزان اقامت بیماران در بیمارستان، از بین متغیرهای معنی دار و تأثیرگذار بر مدت اقامت بیماران حاصل از مدل کاکس در این مطالعه، تنها در مورد روز پذیرش بیمار و تعداد کل آزمایشها، رادیوگرافیها و سونوگرافیهای انجام شده برای وی میتوانند تصمیم گیری کنند بدین ترتیب که از پذیرشهای غیرضروری و غیراورژانس در روز آخر هفته جلوگیری به عمل آورند و از سوی دیگر، فرایندها و آزمونهای تشخیصی که جهت تشخیص بیماری بیمار انجام میشود را حتی الامکان قبل از پذیرش و بستری شدن بیمار بر روی تخت انجام دهند تا از تختها و سایر منابع بیمارستانی به نحو بهتری استفاده گردد.
روش کار: این پژوهش شامل اطلاعات 330 بیمار مبتلا به سرطان معده است که از ابتدای سال 1374 تا فروردین 1378، به انستیتوکانسر ایران مراجعه کرده و تحت عمل جراحی قرار گرفتهاند. به منظور دستیابی به بقای 5 ساله، این بیماران حداقل به مدت 5 سال مورد پیگیری قرار گرفتهاند. برخی خصوصیات دموگرافیک، بالینی و درمانی بیماران، همچنین نوع و زمان اولین رخداد (عود بیماری و یا مرگ) پس از جراحی از پروندهی بالینی آنان جمع آوری گردید. براورد توابع تجمعی بروز عود بیماری و مرگ با استفاده از روش پارامتری مستقیم انجام شد. مدل رگرسیون پارامتری جهت تطبیق اثر برخی متغیرهای کمکی به کار برده شد. از نرم افزار R جهت تحلیل داده ها استفاده گردید و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد. یافتهها با نتایج حاصل از عدم در نظر گرفتن رخدادهای رقیب مقایسه گردیدند.
نتایج: میانه مدت زمان پیگیری در این مطالعه 9/37 ماه بود. 13% بیماران عود بیماری و 9/60% مرگ را به عنوان اولین رخداد پس از جراحی تجربه کردند. توابع تجمعی بروز عود بیماری و مرگ 5 سال پس از عمل جراحی و با در نظر گرفتن اثر متغیرهای کمکی به ترتیب 0/11% و 6/68% براورد گردیدند. متغیرهای سن، مرحلهی بیماری و دریافت درمان تکمیلی رابطهی معنیداری با تابع تجمعی بروز مرگ نشان دادند در حالی که تنها دریافت درمان تکمیلی ارتباط آماری معنیداری با تابع تجمعی بروز عود داشت. مشاهده گردید افزایش سن و پیشرفته شدن مرحلهی بیماری احتمال تجمعی بروز مرگ پس از عمل جراحی را افزایش میدهند. همچنین دریافت درمان تکمیلی احتمال تجمعی بروز عود بیماری پس از جراحی را کاهش در حالی که احتمال تجمعی بروز مرگ را افزایش میدهد. بقای بیماران پس از گذشت 5 سال از عمل جراحی (با لحاظ کردن اثر متغیرهای کمکی) 4/20% بدست آمد.
نتیجه گیری: استفاده از روش رقابت جویی خطرات در تحلیل دادههای بقا به دلیل قابلیت در نظر گرفتن رخدادهای رقیب و در نتیجه دستیابی به براورد دقیقتر بقای بیماران توصیه میگردد. دستیابی به نتایج دقیقتر با استفاده از این روش با توجه به براوردهای کوچک تر واریانس پارامترهای مدل و فواصل اطمینان باریک بدست آمده برای براورد توابع تجمعی بروز رخدادهای رقیب قابل ملاحظه میباشد. متأسفانه نتایج بدست آمده حاکی از آن است که نرخ بقای بیماران مبتلا به سرطان معده در ایران پایین است.
زمینه و هدف : در بسیاری از مطالعات تشخیصی از جمله بررسی بقای بیماران مبتلا به سرطان معده که هر فرد بعد از عمل جراحی با بیشتر از یک رخداد مواجه است و رخداد یکی سبب پوشانده شدن رخداد دیگری میشود، بحث رقابت جویی خطرات مطرح خواهد بود که برای بررسی اثر هر متغیر کمکی بر رخداد هر حادثه و برآورد تابع مخاطره، از مدلهایی چون کاکس و Fine و Gray استفاده میشود. حال اگر پیش فرضهای دو مدل برقرار نباشد، بکارگیری آنها نادرست خواهد بود. یکی از راههای برطرف کردن چنین مشکلی استفاده از مدلهایی با انعطاف بیشتر است.
روشکار : در این مطالعه خصوصیات جمعیت شناختی، بالینی و درمانی330 بیمار مبتلا به سرطان معده که طی سالهای 1374 تا 1378 به انستیتو کانسر مجتمع بیمارستانی امام خمینی مراجعه کرده و تحت عمل جراحی قرارگرفتند، به همراه متغیرهای، نوع و زمان تا اولین رخداد حادثه (عود بیماری/ مرگ) برای هر بیمار جمعآوری و بررسی شد . با استفاده از این اطلاعات نمودار تابع تجمعی بروز عود بیماری( CIF )، توسط سه مدل کاکس، Fine و Gray و مدل ا نعطاف پذیر و با استفاده از نرم افزار R(2.14.0 ) رسم و با نمودار تابع تجمعی بروز عود مشاهده شده برای بیماران، مقایسه و کارآیی آنها بررسی گردید .
نتایج: فرض متناسب بودن خطرات، تقریباً برای همه ی متغیرها به ازای هر حادثه برقرار میباشد. نمودار تابع تجمعی بروز برای حادثه مورد نظر(عود)، نشان داد که مدل کاکس در برآورد آن دچار بیش برآوردی شده و نیز نمودارهای دو مدل دیگر بسیار شبیه به هم و علاوه بر آن شبیه به نمودار مشاهده شده می باشند. با این تفاوت که نمودار تابع تجمعی بروز مربوط به مدل انعطاف پذیر، هموارتر میباشد طوریکه در پیش بینی خطر میتواند دقت بیشتری داشته باشد.
نتیجهگیری : با وجود رخدادهای رقیب، مدل کاکس چندان مناسب چنین وضعیتی نبوده و به نظرمیرسد مدل انعطاف پذیر نه تنها جایگزین مناسبی برای مدل Fine و Gray میباشد بلکه در صورت عدم برقراری فرض متناسب بودن، نسبت به آن برتر نیز خواهد بود.
زمینه و هدف: یکی از مهمترین مشکلات کار در بخشهای ویژه، بالا بودن بار کاری است. بار کاری زیاد منجر به افزایش خطاهای انسانی، کاهش کیفیت و ایمنی ارائه مراقبت و کاهش کیفیت زندگی کاری پرستار میشود. هدف از این مطالعه ارائه ابزار مناسب، معتبر و پایاست که ضمن ارزیابی بار کار ذهنی پرستاران بخشهای ویژه بتواند عوامل ایجاد کننده که بصورت موقعیتی باعث بوجود آمدن بار کاری میشود را شناسایی کند.
روشکار: این مطالعه در 2 مرحله انجام گرفت: 1-تعیین اعتبار صوری و پایایی روش NASA-TLX (جهت ارزیابی بار کار) بوسیله روش Backward Translation و روش آلفای کرونباخ. 2- مرحله طراحی پرسشنامه شناسایی موانع و عوامل تسهیل کننده عملکرد از طریق مصاحبه و انجام مطالعه پایلوت .
نتایج: اعتبار صوری و پایایی روش NASA-TLX مورد تایید قرار گرفت (897/0= α ). پرسشنامه شناسایی موانع و عوامل تسهیل کننده عملکرد پرستاران در بخشهای ویژه در10 حیطه و 53 سوال و با مناسبت 97 درصد و شفافیت 96 درصد ارائه گردید . در مجموع 90 درصد پرستاران جامعیت کلی پرسشنامه را بسیار جامع و جامع ارزیابی نمودند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده، میتوان از روش NASA-TLX و پرسشنامه موانع و عوامل تسهیل کننده عملکرد جهت ارزیابی بار کاری پرستاران بخشهای ویژه استفاده نمود.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by : Yektaweb