۴۱ نتیجه برای حسینی
عمران محمد رزاقی، آفرین رحیمی موقر، کاظم محمد، مهدی حسینی،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۳ )
چکیده
تعداد مصرف کنندگان تزریقی مواد در کشور بیش از ۲۰۰۰۰۰ نفر تخمین زده می شود. در ایران HIV/AIDS ارتباط تنگاتنگی با مصرف تزریقی مواد دارد. حدود ۶۰% از افراد آلوده از طریق رفتارهای پرخطر همراه با مصرف تزریقی مواد مبتلا شده اند. هدف از این مطالعه بررسی رفتارهای جنسی غیر بهداشتی معتادان، اقدامات موجود برای کاهش آسیب های ناشی از این رفتارها و شناسایی روش ها و اقدامات مطلوب بوده است. برای انجام این مطالعه از روش های مطالعه کیفی استفاده شد. این مطالعه در شش محله از شهر تهران با جمعیت حدود ۴۰۰۰۰۰ نفر انجام شد که از نظر شرایط فرهنگی، اجتماعی، تاریخچه، ساختار و میزان شیوع مصرف تزریقی مواد و ارتکاب جرم متفاوت بودند. ۸۱ نفر از افراد کلیدی بخش های مختلف هر مرحله و ۱۵۴ نفر از معتادان تزریقی به طرق هدفمند، فرصت طلب و گلوله برفی انتخاب و بطور فردی یا گروهی مورد مصاحبه قرار گرفتند. از مطالعه مردم نگاری (اتنوگرافیک) نیز برای مشاهده شرایط زندگی معتادان تزریقی استفاده شد. در یک مرحله با سطح بالاتر اقتصادی اجتماعی به معتاد تزریقی دسترسی پیدا نشد. در ۵ مرحله دیگر روابط جنسی غیر قانونی در معتادان تزریقی، معمول و شایع گزارش شد. این روابط بیشتر با روسپیان بوده و داشتن شرکای متعدد جنسی نیز شایع است. دسترسی به روسپیان آسان است؛ اغلب آنها معتاد بوده و تقریبا در نیمی از موارد بطور تزریقی مواد مصرف می کنند. استفاده از کاندوم در این روابط معمول نیست. ارتباط جنسی معتادان تزریقی با همجنس نادر گزارش شده است. موردی از استفاده از کاندوم در اینگونه روابط گزارش نشد. خدمات بهداشتی جهت کاهش رفتارهای جنسی غیر بهداشتی معتادان بندرت وجود دارد. معتادان، عمدتا حمایت های مالی و دادن مواد به معتادان را جهت پیشگیری از خودفروشی و ساماندهی روسپیان و آموزش آنها و توزیع کاندوم را پیشنهاد نموده اند. وسعت و شدت یافتن مصرف تزریقی مواد در سال های اخیر و ارتباط آن با بیماری های عفونی منتقله از راه خون، ضرورت اقدامات سریع برای کنترل مصرف تزریقی مواد و عوارض آن را مطرح می نماید. باتوجه به شیوع بالای رفتارهای جنسی مخاطره آمیز و عدم استفاده از کاندوم در معتادان تزریقی، آموزش رفتارهای بهداشتی جنسی و توزیع کاندوم از طریق Outreach و مراکز درمانی معتادان، آموزش و موظف نمودن مراکز بهداشتی به برخورد فعال با عوارض بهداشتی مصرف مواد و در اختیار گذاشتن رایگان کاندوم به کلیه مراجعه کنندگان علاوه بر خانواده های تحت پوشش توصیه می شود.
علیرضا چوبینه، محمدعلی لحمی، مصطفی حسینی، رضا خانی جزنی، هوشنگ شاهنواز،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
شرایط کار در صنعت قالیبافی باعث شده اختلالات اسکلتی-عضلانی (MSDs) از جمله مشکلات شغلی شایع در این حرفه می باشد. بعلت گستردگی این صنعت در کشور، بهبود شرایط کار و پیشگیری از وقوع MSDs می تواند تاثیر مهمی در اقتصاد، تولید و افزایش درآمد ملی داشته باشد. تحقیق حاضر با هدف تعیین شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در اندام های گوناگون بدن قالیبافان، ارزیابی پوسچر کار قالیبافان و ایستگاه های کار قالیبافی، تعیین ریسک فاکتورهای ارگونومیک و فردی موثر در وقوع اختلالات اسکلتی-عضلانی و ارائه دستورالعمل های کیفی طراحی ایستگاه کار قالیبافی انجام گرفته است. در این مطالعه، با انجام یک بررسی فعال بر روی ۱۴۳۹ بافنده که بطور تصادفی از ۹ استان کشور انتخاب شدند، شیوع علایم اختلالات اسکلتی-عضلانی و ریسک فاکتورهای موثر در وقوع آنها مورد مطالعه قرار گرفت. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه و مشاهده با استفاده از پرسشنامه و چک لیست انجام پذیرفت. برای تعیین ریسک فاکتورهای موثر در وقوع اختلالات اسکلتی-عضلانی از آزمون های کای دو و آنالیز رگرسیون لوژستیک چندگانه استفاده شد. نتایج مشخص ساخت که شیوع علایم اختلالات اسکلتی-عضلانی در جامعه مورد مطالعه بالا بوده و بیش از شیوع آن در جمعیت عمومی کشور است (P<۰,۰۰۰۱). آزمون رگرسیون لوژستیک مشخص ساخت عوامل ارگونومیک موثر در وقوع علایم اختلالات اسکلتی-عضلانی عبارتند از نوع دار، پوسچر کار، ساعات کار روزانه، نوع نشستنگاه و نوع بافت و همچنین عوامل فردی موثر شامل سن، جنس، وضعیت تاهل و سابقه کار می باشد. باتوجه به نتایج بدست آمده، دستورالعمل های کیفی طراحی ایستگاه کار ارائه گردید و براساس آن ایستگاه کار قالیبافی قابل تنظیم، طراحی و ساخته شد. آزمایش های اولیه بر روی دار و ایستگاه کار نشان داد که طراحی جدید تا حد زیادی پوسچر کار را بهبود بخشیده است و برای بافندگان قابل قبول می باشد. نتیجه گیری کمی در این زمینه به تحقیقات بیشتری نیاز دارد.
محمدرضا شیدفر، داود شجاعی زاده، مصطفی حسینی، نازیلا اساسی، فرشته مجلسی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
انتظار می رود بیماری ایسکمی قلبی عامل حدود ۴۰% مرگها و در راس ۱۵ علت بار جهانی بیماری ها در سال ۲۰۲۰ باشد. آنژین صدری ناپایدار یکی از خطرناکترین حالات ایسکمی قلبی است. باتوجه به رابطه میان سبک زندگی و این بیماری، تعدیل سبک زندگی عامل مهمی در بهبود پیش آگهی آن است. آموزش بهداشت باید ضمن ارائه آگاهی لازم درباره عوامل خطر قابل تغییر، نگرش بیماران را به نحوی تغییر دهد که رفتارهای ارتقا دهنده سلامتی را در پیش گیرند. آگاهی از میزان اطلاعات و وضعیت نگرش و سبک زندگی بیماران برای برنامه ریزی آموزش بهداشتی در این زمینه ضروری است. این مطالعه به روش توصیفی برای بررسی میزان آگاهی، وضعیت نگرش و سبک زندگی این بیماران در دو بیمارستان اصلی دانشگاهی شهر مشهد بر روی ۱۸۰ بیمار با استفاده از Sequential sampling انجام شده است. شرکت کنندگان به ۸۲ سوال پرسشنامه پاسخ دادند. یافته ها بر پایین بودن سطح کلی آگاهی درباره نقش قلب، علل بیماری، درمان ها، اجزاء تبعیت از پزشک و رفتارهای زیان بار و مشدد درد قلبی دلالت دارند. در این میان ۸۰% افراد از استرس بعنوان عامل خطر بیماری قلبی نام می برند. نگرش افراد در زمینه درک شدت بیماری و حساسیت فردی برای ابتلا مجدد و میزان کنترل شخصی بر سلامتی نسبتا پایین است. موانع مهم انجام رفتار بهداشتی، فقدان کلاس های آموزشی، غیرقابل تحمل بودن هزینه خدمات درمانی و موانع خانوادگی می باشد. این پژوهش، لزوم آموزش به بیمار توسط کارکنان مراقبت های بهداشتی، توجه پزشکان به باورهای بیماران خود و ارائه توصیه های دقیق و برنامه ریزی شده به ایشان را مورد تاکید قرار می دهد.
فیض اله اکبری ، مصطفی حسینی ، محمد عرب ، نیره چوزوکلی ،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به افزایش روزافزون هزینه های بهداشتی و درمانی، مساله بهره وری و استفاده بهینه از منابع موجود، امروزه پدیده مشتری گرایی بیش از پیش مهم جلوه می کند. یکی از روشهای ارزشیابی عملکرد و کیفیت خدمات بیمارستانی، ارزیابی رضایتمندی مشتریان یا بیماران بستری به عنوان استفاده کنندگان اصلی خدمات است که از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. این مطالعه به صورت مقطعی، توصیفی.و تحلیلی است وبا هدف تعیین عوامل موثر بر رضایت بیماران انجام شده است.
روش کار: جامعه پژوهشی تعداد ۴۰۰ بیمار بستری است که به طور تصادفی انتخاب شده و به هنگام ترخیص در مصاحبه شرکت نموده اند. در این مطالعه، با استفاده از آنالیزهای تک متغیره که تاثیر یک عامل را بر میزان رضایتمندی بیماران، مورد مطالعه قرار میدهد، به بررسی عوامل موثر بر رضایتمندی بیماران پرداخته شد.
نتایج: نتایج نشان داد که از بین ۱۳ متغیر مورد پژوهش، ۹ متغیر مهم (سن، تحصیلات، تاهل، شغل، بیمارستانهای مختلف، نوع بیمارستان(تخصصی، غیر تخصصی)، بخش بستری، هزینه پرداختی و شیوه پرداخت)، ارتباط آماری معنی داری با رضایتمندی بیماران دارند که پس از انجام رگرسیون لجستیک گام به گام، مشخص گردید که ۵ متغیر (تاهل، تحصیلات، نوع بیمارستان، بخش بستری و هزینه پرداختی)، تاثیر قویتری بر رضایت بیمار دارند.
نتیجه گیری: استفاده از یافته های پژوهشی در جهت شناخت ضعف ها و نارسایی های موجود و اتخاذ تصمیم مناسب جهت بهینه سازی خدمات بیمارستانی و در نهایت جلب رضایت مشتریان به مدیران ارشد نظام سلامت و مسولین بیمارستانها توصیه می گردد.
علیرضا چوبینه، مصطفی حسینی ،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: رابطه نزدیکی میان وضعیت بدن (پوسچر) و طراحی ایستگاه کار وجود دارد؛ به گونه ای که مشکلات وضعیت بدن و انحراف آن از حالت طبیعی، ناشی از طراحی نادرست ایستگاه کار می باشد. طراحی ایستگاه کار یکی از بنیادی ترین مباحث ارگونومی شغلی است. به طوری که تندرستی، ایمنی و بهره وری کارگر، به موفقیت یا عدم موفقیت این طرح بستگی دارد. طراحی ارگونومیک ایستگاه کار مستلزم در نظر گرفتن عوامل گوناگون، به ویژه عوامل تعیین کننده وضعیت بدن است. برای شناسایی عوامل تعیین کننده وضعیت بدن، استفاده از طراحی فاکتوریال سودمند است. با این متدولوژی، متغیرهایی از ایستگاه کار که بر وضعیت بدن تاثیر میگذارند شناسایی شده، آنگاه مشخص می شود که این متغیرها در چه حد و حدودی باشند تا بهترین وضعیت بدن ایجاد شود، بدین ترتیب، استانداردهای طراحی ایستگاه کار ارایه می شوند. در این مقاله که با هدف طراحی فاکتوریال در شناسایی عوامل تعیین کننده وضعیت بدن و طراحی ایستگاه کار نگارش شده است، نمونه ای از کاربرد این متدولوژی در ایجاد دستورالعمل های طراحی ایستگاه کار در عملیات قالیبافی ارایه شده است.
روش کار: ماتریس طراحی در این مطالعه، از ۹ سلول (طراحی فاکتوریال ۳×۳) تشکیل شده که در آن ۹ حالت از نظر "نوع نشستنگاه و "ارتفاع بافت" وجود دارد و نیازمند انجام ۹ آزمایش گوناگون است. ۳۰ بافنده حرفه ای، در هر یک از حالات ۹ گانه به بافت پرداختند، آنگاه اثر سطوح مختلف متغیرهای یاد شده بر وضعیت بدن مطالعه شدند. نتایج به دست آمده در حالات ۹ گانه با یکدیگر مقایسه و شرایطی که در آن فرد بهترین و راحت ترین وضعیت بدنی را دارد مشخص گردید.
نتایج: بر اساس نتایج به دست آمده، در ایستگاه کار قالیبافی اگر از نشستنگاهی استفاده شود که دارای شیب مثبت بوده و ۱۵ سانتی متر بالاتر از ارتفاع رکبی بافنده تنظیم شود و همچنین ارتفاع محل بافت، ۲۰ سانتی متر بالاتر از ارتفاع آرنج در حالت نشسته قرار گیرد، وضعیت بدن بافنده، هنگام کار بهبود یافته، از فشار بیو مکانیکی وارد بر ساختارهای اسکلتی- عضلانی بدن وی کاسته شده و بدین ترتیب خطر بروز آسیبهای اسکلتی- عضلانی در این فعالیت شغلی کاهش می یابد.
نتیجه گیری: برای تعیین عوامل تعیین کننده وضعیت بدون و ارایه دستورالعمل های طراحی ایستگاه کار، طراحی فاکتوریال روش کاربردی است.
فیروزه حسینی اصفهانی، ابوالقاسم جزایری، پروین میرمیران، یدالله محرابی، فریدون عزیزی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه تعیین الگوهای غذایی در بین بزرگسالان ۷۵-۱۸ سال منطقه ۱۳ تهران و شناخت ارتباط آن با عوامل اجتماعی - جمعیت شناختی و شیوه زندگی می باشد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی ۳۴۳ مرد و ۴۵۳ زن ۶۵-۱۸ سال ( زیر گروه جمعیت شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران) انجام شد. دریافت مواد غذایی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک ارزیابی شد. الگوهای غذایی به روش تحلیل عاملی بر پایه ۲۴ گروه از پیش تعریف شدهف بر مبنای تشابه مواد مغذی آنها مشخص شدند. سه الگوی غذایی غربی، سالم و سنتی شناسایی شد. امتیاز هر فرد برای هر الگوی غذایی با محاسبه ترکیب خطی مقادیر استاندارد شده گروههای غذایی ضرب در ضریب حاصل از آنالیز تحلیل عاملی بدست آمد. خصوصیات جمعیت شناختی و شیوه زندگی با استفاده از پرسشنامه از پیش آزمون شده جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی چند گانه بصورت جداگانه برای مردان و زنان به منظور تحلیل روابط انجام شد.
نتایج: میانگین سنی مردان و زنان به ترتیب ۱۳۴۰ و ۱۲۳۶ بود. الگوی غذایی غربی (با مصرف بالای غلات تصفیه شده، گوشتهای فرآوری شده، میان وعده های شور و شورها، انواع سس های چرب و نوشیدنی های شیرین صنعتی، شیرینی ها و با مصرف کم مرغ و ماهی)، سالم (با مصرف بالای گوشتهای کم چرب قرمز و سفید، حبوبات، سبزیها و میوه ها، لبنیات و روغنهای مایع و زیتون با مصرف کم شیرینی ها) و سنتی (با مصرف بالای غلات کامل، سیب زمینی، روغنهای جامد، مربا و کمپوت ، امعاء و احشاء) تعریف شد. الگوی غذایی غربی بیشترین سهم واریانس را به خود اختصاص داد و میانگین امتیاز الگوی غذایی سالم در زنان پس از تعدیل اثر سن و انرژی دریافتی بالاتر از مردان بود(۰۵/۰p<) . درصد افراد متاهل در چارک چهارم امتیاز الگوی غذایی سالم نسبت به سایر چارکها بالاتر بود (۰۱/۰p<) . مردان متاهل تابعیت کمتری از الگوی غذایی غربی داشتند (۲۵/۰-β ، ۰۱/۰p<) . تابعیت از الگوهای غذایی غربی با افزایش سن در مردان (۴۶/۰-= β) و زنان (۴۳/۰-= β)، ۰۰۱/۰p< ، رابطه معکوس داشت.
نتیجه گیری: در مجموع یافته های مطالعه سه الگوی غذایی سالم، غربی و سنتی را در جامعه بزرگسال منطقه ۱۳ تهران شناسایی و تعریف کرد. افراد جوانتر و غیر متاهل تابعیت بیشتری از الگوی غذایی غربی و زنان امتیاز بالاتری در الگوی غذایی سالم داشتند.
محمد حاج آقازاده، جبرئیل نسل سراجی، سیدمصطفی حسینی، جواد عدل،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی - عضلانی مرتبط با کار شایع ترین بیماریها و آسیب های شغلی می باشند. هدف از این تحقیق مطالعه ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی - عضلانی در کارگران ساختمان سازی با روش PATH بود.
روش کار: مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی به روش مقطعی بود که در چهار کارگاه ساختمان سازی انجام گرفت. در مجموع ۳۱۰۰ مشاهده برای ۸۹ کارگر در ۱۴ شغل ساختمان سازی انجام گرفت. در این مطالعه توسط روش PATH درصد زمانی وضعیت تنه، پاها و دستها، فعالیت های حمل دستی، ابزارهای مورد استفاده و حمل دستی بار در وظایف مشاغل مورد مطالعه تعیین گردید.
نتایج: وضعیت های تنه، پاها و دستها و وزن ابزار و اشیاء حمل شده در بین مراحل کاری مورد مطالعه از نظر آماری تفاوت معنی داری را نشان دادند (۰۰۰۱/۰p<). وضعیت خنثی تنه به میزان زیادی مشاهده شد. وضعیت خنثی پاها در بیشتر از ۵۰ درصد و وضعیت خنثی دستها در بیشتر از ۸۰ درصد از زمان کاری کارگران مشاهده شد. ابزارهای مورد استفاده با فراوانی های مختلفی در مشاغل ساختمان سازی استفاده می شوند. بیشترین گروه وزنی حمل شده مربوط به گروه کمتر از ۵ کیلوگرم می باشد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند در جلوگیری از اختلالات اسکلتی - عضلانی کارگران صنعت ساختمان سازی استفاده شود. نتایج مطالعه نشان داد کارگران ساختمان سازی درصد بیشتری از زمان کارشان را با وضعیتهای خنثی سپری می نمایند، اما انجام مداخلات ارگونومیکی در مشاغل مشخص شده ضروری به نظر می رسد.
عبیدالله فرجی، ابوالقاسم پوررضا، مصطفی حسینی، محمد عرب، فیض الله اکبری،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: غنی سازی شغل، روشی است که برای افزایش رضایت و انگیزش شغلی کارمندان استفاده می شود. مدل ویژگیهای شغلی هاکمن و اولدهام (۱۹۷۶) بعنوان پایه ای برای تعداد زیادی از تلاش های غنی سازی شغل عمل می کند. هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط ویژگیهای شغلی با رضایت شغلی در میان کارکنان بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۸۶ .
روش کار: نوع مطالعه مقطعی از نوع توصیفی - تحلیلی بود. محیط پژوهش ۶ بیمارستان (دولتی و خصوصی) امام خمینی، دکتر شریعتی، بهارلو، ضیائیان، مدائن و آزادی بودند که همگی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار دارند. تعداد نمونه ۴۰۰ نفر بود شامل ۲۰۰ نفر کارمند (۵۰ درصد)، ۱۵۱ پرستار (۳۸ درصد) و ۴۹ پزشکی (۱۲ درصد). روش نمونه گیری طبقه ای بود. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه ای دو بخشی بود که بخش اول آن مربوط به شناخت شغل و بخش دوم آن ناظر به رضایت شغلی بود. پایایی پرسشنامه با انجام Test - Retest و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تائید شد. (۸۸/۰ = r ). آزمونهای مورد استفاده برای تحلیل داده ها linear - by- linear و ordinal logistics regression analysis بودند.
نتایج: ارتباط معنی داری میان توان بالقوه انگیزشی (Motivational Potential Score=MPS) و اجزای آن (به جز بازخورد) با رضایت شغلی مشاهده شد (۰۵/۰P<) و ماهیت شغلی بیشترین تاثیر را روی رضایت شغلی داشت.
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهند که تمامی ویژگیهای شغلی(به جز بازخور روی رضایت شغلی تاثیر مثبت داشتند) . اگر چه محیط کاری نیاز به بازسازی دارد اما مهم این است که به این نکته توجه داشته باشیم که ویژگیهای شغلی نقش زیادی در تغییر سطح رضایت کارکنان دارند.
سحر باقرزاده یزدچی، محمدرضا پورمند، محبوبه حاجی عبدالباقی، مصطفی حسینی، نادیا مردانی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: استافیلوکوکوس اورئوس یکی از مهمترین عوامل بیماری زای انسانی می باشد و بعلت مقاومت روزافزون در برابر داروهای ضد باکتریایی ، بصورت یکی از نگرانیهای اصلی سلامت عمومی درآمده است. سویه های مقاوم به متیسیلین استافیلوکوکوس اورئوس به عنوان یک عامل بیماریزای مهم در سطح جامعه و بیمارستان مطرح می باشند. از اینرو ، بررسی ژنوتیپی این سویه ها در بیماران مبتلا به عفونت های استافیلوکوکوی جهت مسیریابی آلودگی ها و کنترل عفونت های بیمارستانی حائز اهمیت است.
روش کار: در این مطالعه، ۱۰۳ ایزوله استافیلوکوکوس اورئوس از بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران جمع آوری شدند و از نظر ژن hvr مورد بررسی مولکولی قرار گرفتند. بررسی تنوع الگوی های آنتی بیوتیکی با انجام آنتی بیوگرام به روش دیسک دیفیوژن برای ۱۳ آنتی بیوتیک صورت گرفت.
نتایج: بررسی الگوهای حساسیت آنتی بیوتیکی ۲۱ آنتی بیوتایپ مجزا را نشان داد. ۶۴ ایزوله مقاوم به متی سیلین بودند (MRSA) و بر اساس نتایج واکنش زنجیره ای پلیمراز ناحیه بسیار متغیر hvr ، ده الگوی متفاوت از این ژنوتایپ شناسایی شد.
نتیجه گیری: تنوع بالای الگوهای ناحیه hvr مشاهده شده در این تحقیق را می توان به عنوان ابزاری مناسب در کنار سایر تکنیک های مولکولی در تایپینگ این میکروارگانیسم مورد استفاده قرار داد. ضمناً بررسی مداوم الگوهای مقاومت و خصوصیات ژنوتیپی این ارگانیسم به منظور کنترل عفونت های کسب شده از بیمارستان و جامعه توصیه می گردد.
حمیده پیشوا، سلطان علی محبوب، پروین مهدی پور، محسن امینی، محمد رضا اشراقیان، سعید حسینی، مظاهر رحمانی، خسرو عبدی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: ترکیب اسیدهای چرب پلاسما ، در افراد هیپرتری گلیسریدمیِ مبتلا به چاقی ویا افزایش وزن، افزایش می یابد. در این مطالعه ترکیب اسیدهای چرب پلاسمادر افراد هیپرتری گلیسریدمیِ چاق و یا افرادی که افزایش وزن داشتند ، با ژنوتیپهای مختلف FABP۲ مورد مطالعه قرارگرفت.
روش کار: پلی مورفیسم ژنFABP۲ و PPARα در۴۶ فرد هیپرتری گلیسریدمی(۳۳ مرد و۱۳ زن)بین سنین ۲۵ تا ۶۰ سال ارجاع شده به مرکز بیماریهای غدد و متابولیسم بیمارستان شریعتی از مهرتا اسفند ۱۳۸۶ در تهران با روش PCR-RFLP تعیین شد. با استفاده از نمونه خون ناشتا( بعد از ۱۴ ساعت ناشتا بودن)شاخص های چربی خون با روش آنزیمی، فتومتری و توربیدومتری وترکیب اسیدهای چرب پلاسما با روش رنگ نگاری( Gas Choromatography ) اندازه گیری شد. وزن و قد اندازه گیری و BMI محاسبه گردید.
نتایج: ارتباطی مثبت و به لحاظ آماری معنی دار بین سطوح اسیدهای چربِ اشباع (SFA) ، چنداشباع نشده ( PUFA)، ω-۶ و ω-۳ و اسیدهای چرب تام پلاسما با پلی مورفیسم پروتئینFABP۲ وجود داشت( ۰۰۱/۰ p< ). به استثناء اسیدهای چربω-۳ پلاسما (۰۵/۰ p< )، اختلاف معنی دار آماری ، بین ترکیب اسیدهای چرب پلاسما با پلی مورفیسم ژن PPARα وجود نداشت.
نتیجه گیری: در افراد هیپرتری گلیسریدمی چاق ویا مبتلا به اضافه وزن ترکیب اسیدهای چرب پلاسما درحاملین Thr۵۴ نسبت به حاملینAla۵۴ در ژنوتیپ FABP۲ و در حاملین Val۱۶۲ نسبت به حاملین Lue۱۶۲ در ژنوتیپ PPARαمتفاوت می باشد. سطوح برخی از اسیدهای چرب در حاملین Thr۵۴ و Val۱۶۲نسبت به حاملین Ala۵۴ و Lue۱۶۲بیشتر و سطوح برخی دیگر از اسیدهای چرب کمتر می باشد. لیکن بالا بودن سطوح SFAو PUFAو ω-۶وω-۳ و اسیدهای چرب تام پلاسما در حاملین Thr۵۴ نسبت به حاملین Ala۵۴ بیشتر و نافذتر می باشد.
سید مرتضی حسینی شکوه، محمد عرب، عباس رحیمی، آرش رشیدیان، ناصر صدر ممتاز،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف : با توجه به زلزله خیز بودن کشور و انتظار گسترده مبنی بر آمادگی بیمارستانها برای مقابله با آن ، وجود برنامه مقابله با حوادث غیر مترقبه ، ضروری است. هدف این مطالعه بررسی میزان آمادگی بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران نسبت به خطر زلزله در سال ١٣٨۶ بود.
روش کار : پژوهش حاضر مقطعی، توصیفی‐تحلیلی است. جامعه پژوهش ۲۱ بیمارستان دولتی و خصوصی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران می باشدکه به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از چک لیست ، پرسشنامه ، مصاحبه و مشاهده و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون آماری دقیق فیشر استفاده شد.
نتایج : یافته ها نشان داد ۶/۲۸ % ، ۹/۶۱ % و ۵/۹ % از بیمارستان های مورد مطالعه به ترتیب در سطح ضعیف ، متوسط و خوب آمادگی قرار دارند. نتایج نشان داد سطح آمادگی بیمارستان ها در حیطه برنامه ریزی ایمنی تجهیزات و مواد خطرناک با تخصصی شدن آنها افزایش می یابد و این ارتباط از نظر آماری معنادار است.(۰۳۸/۰ = p ) نتایج حاکی است بین سطح آمادگی بیمارستان ها درحیطه برنامه ریزی کاهش خطرات ساختمانی و دوره آموزشی مدیریت بحران ارتباط وجود دارد و این ارتباط از نظر آماری معنادار است(۰۳۴/۰ = p ).
نتیجه گیری : برگزاری برنامه های آموزشی در میزان آمادگی بیمارستانها بسیار مؤثر می باشد.
محمد سلطان دلال، پرستوالسادات فاضلی فرد، سیدمصطفی حسینی، فاطمه صابرپور، فرحناز فخاریان، اکرم السادات طباطبائی، سعید واحدی، ابوالفضل نجاریان،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه وهدف: غذا های آماده برای مصرف، با توجه به آماده شدن وپختن آنها از قبل ونگهداری نسبتاً طولانی در یخچال میتوانند زمینه مناسبی برای بیماریهای منتقله از غذا باشند.هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر ماندگاری این فرآورده ها در یخچال مراکز عرضه می باشد.
روش کار: در طی ده ماه تعداد ۱۰۰نمونه شامل ۴۶ نمونه خوراک جگر و۵۴ نمونه خوراک سوسیس پخته شده از اغذیه فروشی های جنوب تهران به صورت تصادفی نمونه برداری وطبق دستورالعمل اداره کل مواد غذایی- آرایشی بهداشتی کشور مورد بررسی قرار گرفت. پس از انتقال نمونه ها ، آنالیز میکروبی در روزهای اول، سوم، پنجم و هفتم نگهداری در یخچال انجام شد.
نتایج: با توجه به آزمایشهای میکروبی انجام شده، ۳۵ نمونه (۸/۶۴%) از خوراک سوسیس و۳۴ نمونه(۹/۷۳%) از خوراک جگر در روز اول، ۴۴ نمونه(۵/۸۱%) خوراک سوسیس و۴۲ نمونه (۳/۹۱%) خوراک جگر در روز سوم ، ۴۷ نمونه(۱/۸۷%) خوراک سوسیس و۴۴نمونه (۶/۹۵%) خوراک جگردر روز پنجم و۵۰ نمونه (۳/۹۲%) خوراک سوسیس در روز هفتم غیر قابل مصرف بودند (۰۰۰۱/۰ p<) تفت دادن غذا قبل از مصرف نیز اثرکامل در رفع آلودگی میکروبی نداشته است(۰۵/۰ p<). افزایش شمارش کلی میکروارگانیسم ها نسبت به حد مجاز استاندارد ، مهمترین عامل بازدارندگی مصرف نمونه های غذایی بوده است.
نتیجه گیری: نتایج ما نشان می دهد که نگهداری غذاهای از قبل آماده شده در یخچال سبب افزایش بار میکروبی مواد غذایی پخته شده در طی زمان می شود .
مجتبی کمالی نیا، جبرائیل نسل سراجی، علیرضا چوبینه، سیدمصطفی حسینی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه رشد فزاینده ی صنعت ، تغییر آنها و عرضه ی فن آوری جدید باعث بروز اختلالات اسکلتی- عضلانی (MSDs) Musculoskeletal Disorders در محیط های صنعتی شده که یکی از عوامل شایع آسیب های شغلی و ناتوانی در کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه است. این پژوهش با اهداف الف) تعیین شیوع علایم اختلالات اسکلتی _عضلانی در اندامهای فوقانی ب) تعیین فشار وضعیتی وارده بر اندامهای فوقانی با روش LUBAج) تعیین عوامل خطر ارگونومیک و فردی موثر در وقوع علایم اختلالات اسکلتی _عضلانی افراد مونتاژ کار کارخانجات مخابراتی ایران درشهر شیراز انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی،۱۹۳ مونتاژکار از۸ واحد خط مونتاژ شاغل در کارخانجات مخابراتی ایران درشهر شیراز که به طور تصادفی انتخاب شده بودند بررسی شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی نوردیک و پرسشنامه ارزیابی ارگونومیکی LUBA به صورت مصاحبه در محل کار گرد آوری شدند. برای تعیین اثر عوامل موثر بر وقوع اختلالات اسکلتی- عضلانی از آزمون کای دو و برای تعیین اثر عوامل موثر برشاخص فشار وضعیتی از آزمون های آنالیز واریانس یکطرفه، کروسکال والیس و برای تعیین عوامل خطر از آنالیز رگرسیون لجستیک چند گانه استفاده شد.
نتایج: طی ۱۲ ماه گذشته، بیشترین شیوع در ناحیه کمر، (۹/۶۷%) گزارش شد. آزمون های آماری نشان دادند که بین درد نواحی فوقانی بدن افراد مورد مطالعه با متغیرهای سن، جنس، شغل، مدت زمان کار در روز و حرکت چرخشی در نواحی فوقانی و شرایط محیط کار رابطه معنی داری وجود دارد(۰۱/۰p<). نتایج ارزیابی با LUBA نشان داد که درصد بالایی از کارکنان مونتاژ مورد مطالعه دارای شاخص فشار وضعیتی بالای ۵ هستند (۶۴/۸۹ % ).
با بررسی نتایج درد در اندامهای فوقانی و شاخص فشار وضعیتی مشخص گردید بین درد در اندامهای فوقانی و شاخص فشار وضعیتی رابطه معنی داری وجود دارد(۰۵/۰p<). همچنین بین واحد شغل و ایجاد فشار وضعیتی رابطه معنی داری وجود دارد(۰۵/۰p<).
نتیجه گیری: شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در مونتاژکاران مورد مطالعه بالاست. در بین عوامل موثر در بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی، فشار وضعیتی وارده بر اندام ها و طراحی نامناسب محیط کار اصلی ترین عوامل مرتبط با اختلالات اسکلتی-عضلانی هستند. هرگونه برنامه ی مداخله ای جهت پیشگیری از اختلالات اسکلتی- عضلانی در میان مونتاژکاران باید بر کاهش فشارهای وضعیتی متمرکز شود.
سید مصطفی حسینی، بیتا قوامی، حمیده سلیم زاده، حسن افتخار اردبیلی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: حاملگی ناخواسته یک مشکل جهانی است که نقش مهمی در سلامت نوزاد و وقوع کم وزنی حین تولد دارد. در ایران در سالهای اخیر علیرغم موفقیت برنامه تنظیم خانواده شیوع حاملگی های ناخواسته بالاست که تاثیر زیادی بر سلامت مادر و نوزاد دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین ناخواستگی حاملگی و وقوع کم وزنی حین تولد انجام شد. همچنین سایر عوامل خطر دخیل در کم وزنی نوزاد نیز مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این مطالعه اثرات بارداری ناخواسته بر مادر خانواده و نوزاد به صورت کوهورت آینده نگر در شهرستان شمیران طی سال ۸۴-۸۳ به صورت تحلیلی و مشاهده ای انجام گرفت. تمامی زنان باردار متاهل سنین ۴۹-۱۵ سال این شهرستان که جهت مراقبت های قبل از زایمان مراجعه کرده اند در مطالعه شرکت داشتند. مادران در گروه حاملگی ناخواسته تحت عنوان گروه مواجهه و مادران در گروه حاملگی خواسته با عنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند و تا پایان بارداری تحت مراقبت و پیگیری فعال در مراکز بهداشتی درمانی قرار داشتند. پس از جمع آوری داده ها از نرم افزار SPSS ۱۱,۵برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد و تستهای آماری T-test, χ۲ در تجزیه و تحلیل مورد استفاده شد. جهت بررسی دقیق تر اثر عوامل مختلف بر احتمال وقوع LBW در نوزادان از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد.
نتایج: نتایج آنالیز تک متغیره نشان داد که از نظر تعداد افراد خانوار، میانگین سن مادر،میانگین سن ازدواج، میانگین تعداد حاملگی قبلی، اقدام به سقط، تمایل به سقط، تعداد دفعات مراجعه مادر جهت مراقبت های دوران پره ناتال، فشارخون بالا، دیابت دو گروه مورد مقایسه قرار گرفتند و طبق آنالیز های آماری تفاوتهای مشاهده شده در مورد متغیرهای ذکر شده از نظر آماری معنی دار بود (۰۰۱/۰p<). میانگین آپگار در گروه مواجهه ۶/۸ و در گروه شاهد ۹/۸ بود که از نظر آماری تفاوت معنی داربوده است(۰۰۱/۰p<). همچنین ناخواستگی حاملگی ارتباط معنی داری بر افزایش وقوع کم وزنی نوزادان داشت (۰۰۱/۰p<). میانگین وزن نوزاد در هنگام تولد در مطالعه در گروه مواجهه ۹۸/۲ کیلوگرم و در گروه شاهد حدود ۱۴/۳ کیلو گرم بود که از نظر آماری معنی دار بوده است(۰۰۱/۰p<). نتایج حاصل از مدل رگرسیون لجستیک نشان داد که متغیر های دیابت، افزایش فشار خون و ناخواستگی حاملگی به عنوان عوامل خطر تاثیر معنی دار خود را بر LBW حفظ کردند و که نسبت شانس تطبیق داده شده برای این متغیرها به ترتیب ۵۵/۳، ۸۱/۲ و ۲/۲۲ محاسبه گردید (۰۰۱/۰p<).
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت وزن تولد در سلامت نوزادان باید اقدامات اساسی در جهت پیشگیری از وقوع حاملگیهای ناخواسته و تولد نوزادان کم وزن صورت گیرد.
فاطمه رمضان زاده، فدیه حق اللهی، مامک شریعت، مینو السادات محمودعربی، حامد حسینی، مینا جعفرآبادی، محمد اسماعیل مطلق، گلایل اردلان، علیرضا وثیق، فهیمه سوهانی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: نسبت بالای جمعِیت جوان در کشور وفقدان برنامه جامع و مدون در زمینه سلامت باروری نوجوانان و جوانان، برنامه ریزان بهداشتی را بر آن داشت، طی مطالعه توصیفی- تحلیلی، کلیه مراکز سلامت باروری ارائه شده به نوجوانان و جوانان در ایران را ارزیابی نمایند تا نقاط ضعف و قوت بر نامه های موجود و کاستی های مراکز موجود شناسایی شود.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، درسال ۱۳۸۵طبق هماهنگی با معاونت بهداشتی چند دانشگاه علوم پزشکی از طریق اداره سلامت نوجوانان-جوانان و مدارس معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان آموزش پزشکی به انجام رسید. در این مطالعه مراکز بهداشتی- درمانی شهرهای تهران، سمنان، بم، چابهار و فسا، تنها مراکز ارائه دهنده خدمات بهداشت باروری به جوانان و نوجوانان در ایران بودند، از نظر خصوصیات فیزیکی، رضایت شغلی پرسنل شاغل در این بخش، رضایت نوجوانان از خصوصیات فیزیکی مراکز و چگونگی ارائه خدمات و مشاوره مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات بر اساس پرسشنامه و چک لیست تدوین شده، گرد آوری شده وتوسط نرم افزار Spss V,۱۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: ۶۴% از پرسنل شاغل در این مراکز رضایت شغلی داشتند و از نظر کارشناسان کیفیت ارائه خدمت در مراکز دارای نواقص و کمبودهایی بود (کیفیت صندلی ها، وجود امکانات سرگرم کننده در سالن، نظافت سرویس های بهداشتی، تجهیزات اتاق معاینه). در این مراکز۳۵ نفر( ۳۹% ) نوجوانان-جوانان ابراز رضایت کامل و ۴۸نفر(۵۴ %) رضایت نسبی و ۷ نفر( ۸ % ) ناراضی بودند. بالا ترین میزان رضایت از برخورد روانشناس، پزشک، ماما و تسلط علمی انها بر موضوع و آموزش فردی بود، به طوری که ۹۵ % آنها چنین مراکزی را به سایر نوجوانان-جوانان توصیه می کنند و از سوی دیگر در بسیاری از مراکز پرسنل متبحر غیرپزشک مانند کارشناس ارشد مامایی(۵/۱۷ %) و تغذیه(۵۰ % ) کم بود.
نتیجه گیری: وضعیت مراکز موجود ارائه دهنده خدمت به نوجوان و جوان در ایران از نظر احراز کمیت های فیزیکی مراکز دوستدار نوجوان و جوان بر اساس چک لیست، در گروه متوسط و ضعیف بود.
ابوالقاسم پوررضا، آتنا برات، مصطفی حسینی، علی اکبری ساری، حبیب عقباتی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات قبلی نشان دادهاند که وضعیت اقتصادی-اجتماعی افراد با خطر ناتوانی و مرگومیر ناشی از بیماریهای قلبی-عروقی ارتباط تنگاتنگی دارد. مطالعه حاضر به منظور تعیین عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر بیماری انسداد عروق کرونر در افراد کمتر از ۴۵ سال در بیمارستان قلب شهید رجایی صورت گرفت.
روش کار: در این مطالعه مورد-شاهدی ۱۰۰بیمار زیر ۴۵ سال مبتلا به انسداد عروق کرونر بستری شده در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران طی نیمه دوم سال۱۳۸۶ و نیمه اول سال ۱۳۸۷ با ۱۰۰ شاهد همسان شده از نظر سن و جنس از میان همراهان بیماران مادرزادی سرپایی یا بستری در همان بیمارستان مقایسه شدند. جهت برآورد خطر عواملی چون سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، گروه درآمدی، انزوای اجتماعی، حمایت اجتماعی، استرس، فعالیت فیزیکی، وضعیت تغذیه، استعمال دخانیات و موارد مشابه از شانس نسبی و حدود اطمینان ۹۵% استفاده گردید. جهت مقایسه میانگینها از آزمون تی- تست و برای برآورد میزان اثرات متغیرهای مؤثر مورد بررسی در حضور یکدیگر از رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد.
نتایج: میانگین سنی بیماران ۲/۴۱ سال و ۸۵% آنها مرد بودند. استعمال دخانیات با برتری نسبی(Odds Ratio) ۲/۷(۲/۱۴-۷/۳=CI ۹۵%) با افزایش خطر انسداد عروق کرونر همراه بود. همچنین معلوم شد که تحصیلات دیپلم و بالاتر با برتری نسبی ۹/۳(۹/۷-۹/۱=CI ۹۵%) و مصرف حداقل ۷ وعده میوه و سبزی در هفته با برتری نسبی ۷/۲(۴/۷-۰۱/۱=CI ۹۵%) نقش حفاظتی را به دنبال دارند. نوع شغل، درجه شغلی و میزان فعالیت فیزیکی رابطه معنیداری را با بیماری مورد بررسی نشان دادند. میانگین شاخص توده بدنی نیز در هر دو گروه متفاوت بود. ارتباط معنیداری بین میزان استرس، حمایت اجتماعی، انزوای اجتماعی و گروه درآمدی با بیماری انسداد عروق کرونر مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: استعمال دخانیات، سطح تحصیلات و مصرف میوهها و سبزیجات بهعنوان مهمترین عوامل اقتصادی- اجتماعی بیماری انسداد عروق کرونر معرفی شدند. لذا سیاستگذاری و برنامهریزی در سطوح بالای سازمانی، جهت بهبود وضعیت اقتصادی-اجتماعی افراد جامعه خصوصاً افراد کمتر از ۴۵ سال ضروری بهنظر میرسد.
محمود رضا قدیمی، محمود محمودی، کاظم محمد، حجت زراعتی، مصطفی حسینی، محمود شیخ فتح الهی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: در ایران بیشترین عضو درگیر سرطان، دستگاه گوارش است و بیشترین منطقه بروز این سرطان از حاشیه دریایخزر گزارش میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر برطول عمر بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش با استفاده از مدل های پارامتری و مدل کاکس و مقایسه ی کارایی آنها انجام شد.
روش کار : این داده های مطالعه آینده نگر از طریق مرکز ثبت سرطان بابل که زیر نظر دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار داشت، جمع آوری شده است. طی این مطالعه که بین سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۰ انجام شد، سعی شد موارد سرطان های دستگاه گوارش شناسایی شوند. مجموعا اطلاعات ۴۸۴ بیمار به همراه مشخصه های فردی(مانند ، سن ، جنس، سابقه خانوادگی، وضعیت تاهل، وضعیت سیگار کشیدن، شغل، نژاد، وضعیت سواد، محل سکونت، نوع سرطان، وضعیت اقامت) به مطالعه وارد شدند و برای یک دوره ۱۵ ساله تا سال ۱۳۸۵ پیگیری شدند. برای بررسی عوامل مؤثر بر بقای بیماران از رگرسیون کاکس و مدل های پارامتری نمایی، وایبل، لگ نرمال و لگ لجستیک استفاده شد و معیار مقایسه کارایی مدلها، ملاک آکایکه(Akaike) و بررسی مانده ها بود . کلیه محاسبات با نرم افزار SAS و STATA انجام و سطح معنی داری ۰۵/۰ در نظر گرفته شد .
نتایج : نتایج حاصل نشان داد که ۶۶ درصد از بیماران مرد و ۳۴ درصد زن بودند میانگین سنی در بیماران مرد ۵۹ سال و در زنان ۵۵ سال بود.از تعداد ۴۸۴ بیمار، ۳۵۹ نفر(۲/۷۴ درصد) مبتلا به سرطان مری و ۱۱۰ نفر (۷/۲۲ درصد) مبتلا به سرطان معده و ۱۵ نفر(۱/۳ درصد) مبتلا به سرطان کولون بودند. احتمال بقای یک، سه و پنج ساله بیماران به ترتیب ۲۴% ، ۱۶% و ۱۵% می باشد. طبق ملاک آکایکه و نیز غیر یکنوا بودن میزان خطر، مدل پارامتری لگ لجستیک در آنالیز یک متغیری و نیز در آنالیز چند متغیری از مدل کاکس و دیگر مدل های پارامتری کارایی بهتری داشت.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سابقه خانوادگی سرطان و جنسیت بیماران می تواند به عنوان عوامل خطر قوی در ایجاد سرطان دستگاه گوارش مد نظر قرار گیرد. با توجه به اینکه فرض خطرات متناسب در مورد داده های مورد مطالعه رد می شود و نیز با توجه به مقایسه های انجام شده، مدل لگ نرمال و مدل لگ لجستیک هم در تحلیل چند متغیری و هم در تحلیل تک متغیری نتایج تقریبا مشابهی داشتند. اما بر اساس معیار آکایکه و نیز بررسی نمودار مانده ها، مدل لگ لجستیک در میان مدل های پارامتری بهترین برازش را دارد و می تواند به عنوان جایگزین مدل کاکس در تعیین عوامل موثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش به کار رود.
محمد عرب، اصغر زارعی، مصطفی حسینی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری که در اثر آسیب های جسمی و روحی به یک مرکز درمانی مراجعه می کند ،دارای حقوقی قانونی است. رعایت حقوق بیماران باعث رضایت بیماران از خدمات بیمارستانی می شود که به ارتقا کیفیت خدمات کمک خواهد کرد. هدف این مطالعه تعیین آگاهی بیماران از حقوق خود و رعایت آن در بیمارستان های وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی در شهر تهران است.
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی در بیمارستان های وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۸۸ انجام شد. نمونه های مطالعه ۶۰۱ بیمار بودند که از ۱۱ بیمارستان وابسته به ۳ دانشگاه علوم پزشکی در شهر تهران و به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها پرسش نامه ۵۰ سوالی بود که روایی و پایایی آن تایید شد. داده ها با استفاده از آزمون های مجذور کای و کروسکال والیس در نرم افزار SPSS,۱۷ تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: ۵۹% بیماران زن و ۴۱% مرد بودند. میانگین سن بیماران۳/۴۳ ( با انحراف معیار ۵/۱۸) سال و میانگین اقامت ۱/۷( با انحراف معیار ۴/۷) روز بود. ۵/۷۱% بیماران اگاهی ضعیف، ۶/۲۲% متوسط و ۸/۵% اگاهی خوبی از حقوق بیمار داشتند. میزان رعایت حقوق بیمار در ۸/۱۳% بیماران خوب، ۹/۸۲% متوسط و ۳/۳% ضعیف بود. بین میزان رعایت حقوق بیمار با بخش بستری و طول اقامت در بیمارستان رابطه ی آماری معنی داری وجود داشت(۰۰۷/۰ p=). همچنین از میان۷ حیطه، بالاترین میزان رعایت حقوق بیمار مربوط به حیطه حق آگاهی بیمار و کمترین میزان رعایت مربوط به حیطه حق اعتراض و شکایت بود.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بیماران اگاهی خوبی از حقوق بیمار ندارند و حقوق بیماران نیز بصورت مطلوب رعایت نمی شود. جهت ارتقای رعایت حقوق بیماران، ارایه برنامه های آموزشی به جامعه در مورد حقوق بیمار، پیگیری موارد نقض حقوق بیمار، تصویب قانون جامع برای تضمین رعایت حقوق بیماران و طراحی برنامه مشخص برای پایش و نظارت بر اجرای آن پیشنهاد می شود.
زهره شاه حسینی، معصومه سیمبر، علی رمضانخانی، حمید علوی مجد،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: هیچ یک از ابزارهای کمّی طراحی شده برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی نوجوانان ایرانی نمی باشد. در این پژوهش
، طراحی ابزاری روا و پایا برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان مورد نظر می باشد.
روش کار: این پژوهش روش شناسی در دو بخش کیفی و کمی انجام شد.در بخش کیفی برای تبیین مفهوم نیازهای سلامت و طراحی گویه های ابزار، مصاحبه های گروهی متمرکز با ۶۷نوجوان۱۸-۱۲ساله(۸گروه بحث متمرکز۱۰-۶نفره) ومصاحبه های فردی نیمه ساختاریافته با ۱۱فرد کلیدی آگاه انجام پذیرفت.نمونه گیری مبتنی بر هدف و با حداکثر تنوع از افراد ساکن در شهرستان ساری صورت گرفت.در بخش کمی، روایی محتوا، روایی صوری، روایی سازه(تحلیل عاملی)، روایی ملاکی به همراه همسانی درونی وثبات ابزار مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: تحلیل محتوای داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده به تبیین مفهوم نیازهای سلامت دختران نوجوان در۵ درونمایه ی اصلی: نیازهای سلامت روانی- عاطفی، نیازهای سلامت اجتماعی، نیازهای سلامت جسمی، نیازهای آموزشی و اعتقادات منجر شد. متوسط شاخص روایی محتوای ابزار۹۲/۰ بود.تحلیل عاملی اکتشافی نشان دهنده ۵عاملی بودن ابزار طراحی شده بود.همبستگی نمره پرسشنامه نیازهای سلامت دختران نوجوان با پرسشنامه کیفیت زندگی نوجوانان ۶۶/۰ بود (۰۰۱/۰p<).اندازه گیری همسانی درونی، ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه را۹۰/۰ واندازه گیری ثبات ابزار، شاخص همبستگی درون خوشهای رادر فاصله زمانی دوهفته) ۰۰۱/۰p< ,۹۸۴/۰ (ICC= نشان داد.
نتیجه گیری: پرسشنامه طراحی شده، ابزاری روا و پایا و مطابق با شرایط فرهنگی جامعه ایرانی، برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان می باشد.
آذر حدادی، مهرناز رسولی نژاد، سعید جمالی، سید احمد سید علی نقی، کوشا پایداری، محمد علی بویر، اسفندیار شجاعی، علیرضا سلیمانی، سیروس فرجی، سعید کلانتری، سمانه بایرامی، مصطفی حسینی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی میزان پایبندی (Adherence) به پروفیلاکسی با داروهای ضد رتروویروسی به دنبال مواجههی شغلی و غیرشغلی با HIV در افراد مراجعهکننده به مرکز مشاوره
ی بیماریهای رفتاری بیمارستان امام خمینی(ره) طی سال
های ۱۳۸۷ لغایت ۱۳۸۸.
روش کار: در این مطالعهی توصیفی و طولی، پس از نمونهگیری و انتخاب بیماران و ثبت اطلاعات آنها، میزان پایبندی براساس گزارش خود بیماران و در مورد هر یک از داروها (زیدوودین، لامی وودین و افاویرنز) مورد محاسبه قرار گرفت. بیماران در این مطالعه به صورت ماهانه و به مدت ۴ ماه مورد پیگیری قرار گرفتند و در صورت پایبندی کمتر از ۹۵ درصد علت عدم مصرف داروهای ضد رتروویروسی از آنها پرسیده شد و ثبت گردید.
نتایج: در این مطالعه ۸۹ بیمار بررسی شدند که ۵۵ نفر (۸/۶۱ درصد) مرد و ۳۴ نفر (۲/۳۸ درصد) زن بودند که متوسط سن آنها
۳۹/۸ ± ۱۶/۳۰ بود. ۴۷ نفر (۸/۵۲ درصد) مجرد و ۴۲ نفر (۱/۴۷ درصد) نیز متأهل بودند. ۲۷ نفر (۳/۳۰ درصد) پزشک و ۳۵ نفر
(۳/۳۹ درصد) پرستار و ۲۷ نفر (۳/۳۰ درصد) خارج از سیستم پزشکی بودند. ۳۶ نفر (۵/۴۰ درصد) درمان را قطع نمودند که از این تعداد، ۲۴ نفر (۲۷ درصد) به طور صحیح (پس از مشخص شدن سرولوژی منفی فرد منبع) و ۱۲ نفر (۴/۱۳ درصد) به طور اشتباه درمان را قطع کرده بودند. در این مطالعه مجموعا ۵۳ نفر (۶/۵۹ درصد) درمان را به طور کامل دریافت نموده بودند. در مطالعهی حاضر، ارتباط معنیداری بین سن و متاهل بودن با پایبندی به درمان مشاهده گردید (۰۵/۰>p).
نتیجهگیری: قطع درمان به علت منفی شدن آزمایش فرد منبع در مطالعهی ما بیشتر از مطالعات قبلی بوده است که نشانهی در دسترستر بودن فرد منبع در مطالعه ی ما میباشد .