جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای دهقان

فریده دهقان منشادی، مهری قاسمی، اصغر رضا سلطانی، بتول پاشایی،
دوره 2، شماره 4 - ( 4-1383 )
چکیده

زمینه و هدف: براساس آمار و اطلاعات موجود 44% از ضایعات ناشی از کار، ابتلای سیستم عضلانی-اسکلتی است که حدود 60% از آن مربوط به کمردرد است. فعالیت جسمی سنگین، بلندکردن اجسام سنگین، خم شدن، ایستادن طولانی مدت، پوسچر غیرطبیعی، حرکات ناگهانی و سریع حین انجام کار و ساختار بدنی کارگر از جمله عواملی هستند که ارتباط آنها با بروز کمردرد نشان داده شده است. هدف پژوهش حاضر، تعیین درصد شیوع کمردرد در کارگران شاغل در سالن های تولید و مونتاژ یکی از کارخانجات خودروسازی تهران و تبیین تاثیر تعدادی از عوامل فردی و شغلی برآن می باشد. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی بر روی 132 کارگر با دامنه سنی 60-21 سال (7.2±32.3) انجام گرفت. این افراد به روش تصادفی و سیستماتیک و با استفاده از لیست استخدامی کارخانه انتخاب شدند و تکنیک اجرای تحقیق مصاحبه و پرسشنامه بود. برای طراحی پرسشنامه، از پرسشنامه استاندارد NORDIC و همچنین پرسشنامه بین المللی بررسی سطح فعالیت فیزیکی (IPAQ) استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات و تکمیل پرسشنامه ها، از نرم افزار آماری SPSS Win/11 و روش های آمار توصیفی و آزمون مجذور کای برای تحلیل داده ها استفاده شد. شیوع کمردرد در یکسال گذشته 51.5% بود. 45% از افراد اولین بار حین کار دچار کمردرد شده بودند. 81.8% از کارگران در حین کار مجبور به بلند کردن اجسام بودند. افزایش سن و سابقه کار و همچنین داشتن سابقه گردن درد مزمن و فعالیت فیزیکی سنگین سبب افزایش میزان ابتلای به کمردرد شده بود. علاوه براین میزان شیوع کمردرد با عوامل شغلی چون هل دادن و کشیدن اجسام و چرخش و خم شدن ستون فقرات حین کار ارتباط معنادار آماری نشان داد. باتوجه به اینکه بیش از نیمی از افراد جامعه مورد مطالعه در تحقیق حاضر یعنی 51.5% در یکسال گذشته، دچار کمردرد و عوارض ناشی از آن شده بودند، لزوم توجه مسئولین واحدهای بهداشت کار کارخانه ها در جهت شناخت عوامل موثر و آموزش کارگران، همچنین بهبود شرایط انجام کار و ارتقا شاخص های روانی-اجتماعی کارگران توصیه می شود.


مهری قاسمی، فریده دهقان منشادی، اصغر رضا سلطانی، حیات الله شیخ زاده،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

بررسی میزان آگاهی کارگران از اصول صحیح انجام کار و میزان عملکرد آنها مقوله ای است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است. سایر محققان نیز کم و بیش مطالعاتی را در این زمینه انجام داده اند و به نتایجی دست یافته اند. در بعضی تحقیقات مشخص شده که پس از اجرای برنامه آموزشی افزایش آگاهی افراد گزارش شده درحالیکه تفاوت قابل توجهی در رفتار و عملکرد کارگران در مورد سلامتی کمر ایجاد نشده است. در عین حال بعضی از تحقیقات نیز، رابطه معنی داری را بین افزایش میزان آگاهی و عملکرد کارگران بدست آورده اند. برای مثال نشان داده شده که آموزش های انجام شده در جهت افزایش آگاهی و بهبود عملکرد بیماران نسبت به روش درمان معمول اثر بهتری روی درد مزمن دارد. همچنین بررسی ها نشان داده اند که Back school روش موثری برای تغییر میزان آگاهی و رفتار کارگران می باشد. تحقیق حاضر با استفاده از دو پرسشنامه که میزان آگاهی و عملکرد کارگران صنایع خودروسازی را می سنجید صورت گرفت. سوالات پرسشنامه باتوجه به منابع ارگونومی در چهار بخش با عناوین: ویژگی های بار و نحوه حمل و انتقال آن، وضعیت انجام کار و عوامل فردی، تلاش فیزیکی و ابزار و شرایط محیط کار طراحی شدند. از نظر میزان آگاهی 11% افراد آگاهی ضعیف و 57% آنها آگاهی متوسط و 32% آنها آگاهی خوب داشتند. از نظر میزان عملکرد نیز 52% در گروه ضعیف، 18% در گروه متوسط و 2% نیز در گروه عملکرد خوب و مناسب قرار داشتند. 28% افراد حتی از سطح عملکرد ضعیف نیز برخوردار نبودند. در مجموع یافته های این تحقیق حاکی از آن است که میزان آگاهی افراد در زمینه اصول صحیح کارکردن در مورد کمر در سطح مطلوبی است و این درحالیست که افراد از نظر عملکرد در سطح پایینی قرار داشتند و به این ترتیب رابطه آماری معنی داری بین میزان آگاهی و بهبود عملکرد کارگران بدست نیامد.


فریده دهقان منشادی، زینب قنبری، زهرا جباری، الهه سادات میری،
دوره 11، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه وهدف : بی اختیاری ادراری یکی از انواع اختلالات کف لگن و عارضه­ای بهداشتی است که کیفیت زندگی فرد مبتلا را تحت الشعاع قرار می­دهد . بارداری و زایمان طبیعی به عنوان مهمترین عوامل خطرزای آن مطرح شده اند ولی کمتر به سایر اختلالات همراه آن از جمله بی­اختیاری آنال و ارتباط این اختلالات با سطح عملکر د عضلات کف لگن پرداخته شده است. هدف این پژوهش بررسی وضعیت سایر اختلالات کف لگن همراه با بی اختیاری ادراری و عوامل خطرزای آنها در زنان بود.

  روش کار : در مجموع 256 نفر (166زن مبتلا به بی­اختیاری ادراری و90 زن بدون این عارضه به ترتیب با دامنه سنی 70-26 و 64-20 سال) با روش نمونه گیری غیرتصادفی متوالی در این مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی شرکت کردند. پس از اخذ اطلاعات جمعیت شناختی و تکمیل پرسشنامه مربوط به اختلالات همراه، بررسی بالینی شامل ارزیابی میزان سفتی واژن ، قدرت و استقامت عضلات کف لگن و اندازه گیری طول جسم پرینه انجام شد. از نرم افزار آماری SPSS 16 و آزمون­های کولموگروف – اسمیرنف، تی مستقل ،مجذور کای وپیرسون برای تحلیل داده­ها استفاده و مقادیر 05/0 p< به عنوان سطح معنی­دار پذیرفته شد .

  نتایج: میانگین سن، تعداد زایمان ، شاخص توده بدنی، شیوع بی­اختیاری مقعدی و یبوست در گروه زنان مبتلا به بی اختیاری ادراری بیش از گروه زنان بدون این عارضه بود ولی سن اولین زایمان در گروه بیماران کمتر از گروه زنان بدون بی­اختیاری ادراری بود ( 05/0 p< ). میزان سفتی واژن، قدرت و استقامت عضلات کف لگن در بیماران از گروه زنان بدون بی­اختیاری ادراری کمتر بود ( 05/0 p< ).

  نتیجه­گیری: با توجه به شیوع بالای سایر اختلالات کف لگن از جمله یبوست در زنان مبتلا به بی­اختیاری ادراری، ضمن توصیه بر انجام مطالعات اپیدمیولوژیک و سبب شناسی، بر اتخاذ نگرش چند تخصصی در ارایه خدمات بهداشتی – درمانی به این بیماران تاکید می­شود..


ایمان حاتمی، نرگس خانجانی، محسن علی اکبرپور، عزیزاله دهقان،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف:  با توجه به اهمیت لیشمانیوز پوستی در ایران، در این مقاله خصوصیات اپیدمیولوژیک مبتلایان به لیشمانیوز و روند زمانی و نقشه سازی بیماری در شهرستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شیراز به منظور فراهم شدن زمینه تحقیقات بیشتر و ارائه راهکارهای موثر در جهت پیشگیری و کنترل بیماری مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار:  داده ها به روش سرشماری با استفاده از آمارهای موجود در معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی شیراز و شبکه بهداشت و درمان شهرستان­ها از سال 1384 تا 1393 جمع آوری شد و با استفاده از  نرم افزارهای اکسل و SPSS نسخه 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای مقایسه ها از آزمون کای مربع و رگرسیون پوآسون استفاده شد.
نتایج: میزان بروز بیماری از 109 مورد در صد هزار نفر در سال84 به 218 مورد در سال 87 افزایش و در سال 93 به 110مورد کاهش داشت. گروه سنی 9- 0 سال بیشترین گروه سنی آسیب پذیر و زنان خانه دار بیشترین گروه شغلی درگیر بود. بیشتر مبتلایان زخم مرطوب داشتند. دست ها بیشترین عضو مبتلا بود. بیشترین بروز بیماری در فصل پاییز بود. لیشمانیوز پوستی روستایی نوع غالب بود. سهم بیماری در سالهای انتهایی مطالعه در مناطق شمالی استان بیشتر از مناطق جنوبی بود.
نتیجه گیری: در سال­های انتهایی مطالعه برعکس سال­های ابتدایی، سهم بیماری در مناطق شمالی استان بیشتر از مناطق جنوبی بوده است. این یافته می تواند زنگ خطری مبنی بر احتمال جابجایی بیماری و گسترش آن در مناطقی که بیماری قبلا اندمیک نبوده است، باشد.
 
لیلا دهقانکار، مرضیه حاجی کریم بابا، رحمن پناهی،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: نظر به نقش محوری سواد سلامت در تعیین نابرابری­های سلامتی و رشد قابل ملاحظه جمعیت دانشجویی، این مطالعه با هدف تعیین سواد سلامت و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان انجام گردید.
روش­ کار: پژوهش حاضر مقطعی، توصیفی- تحلیلی می­باشد. 375 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه بین­المللی امام خمینی شهر قزوین در سال تحصیلی 1398 به ­روش نمونه­گیری تصادفی طبقه­ای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و زمینه­ای و پرسشنامه سنجش سواد سلامت بزرگسالان ایرانی بود. پس از گردآوری، داده­ها وارد نرم­افزارSPSS 23  شدند و با استفاده از آزمون­های توصیفی و رگرسیون لجستیک، مورد آنالیز قرار گرفتند.
نتایج: نتایج نشان داد 17 نفر (5/4%) سواد سلامت ناکافی، 112 نفر (9/29%) سواد سلامت نه­چندان کافی، 188 نفر (1/50%) سواد سلامت کافی و 58 نفر (5/15%) سواد سلامت عالی داشتند. همچنین میانگین (انحراف معیار) نمره سواد سلامت (49/12) 80/70 بود. نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد سواد سلامت با انجام فعالیت جسمانی رابطه معنی­دار داشت (039/0=p) به­طوری ­که شانس داشتن سواد سلامت مطلوب در دانشجویان دارای فعالیت جسمانی در بیشتر روزها، 097/2 برابر دانشجویان دارای فعالیت جسمانی به­صورت هر روزه بود. همچنین سواد سلامت با اشتغال رابطه معنی­دار داشت (042/0=p)، به­طوری ­که شانس داشتن سواد سلامت مطلوب در دانشجویان دارای اشتغال، 534/0 برابر دانشجویان بدون اشتغال بود.
نتیجه­گیری: نظر به پایین­بودن سواد سلامت در بین دانشجویان با فعالیت جسمانی کمتر و دارای اشتغال، پیشنهاد می­شود در طراحی برنامه­های آموزشی جهت ارتقای سواد سلامت دانشجویان، به دانشجویان فوق توجه بیشتری مبذول گردد.


رحمن پناهی، لیلا دهقانکار، محیا شفایی، علی رزاق پور،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سواد سلامت با بالابردن فهم، درک و ارزیابی مزایای رفتارهای تشخیصی و پیشگیرانه می­تواند یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در اتخاذ رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان باشد. این مطالعه با هدف تعیین مهارت­های مؤثر سواد سلامت در پیشگویی اتخاد رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان در دانش­آموزان انجام گردید.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- مقطعی است. تعداد 375 نفر از دانش­آموزان دبیرستان­های دخترانه شهر قزوین به­روش نمونه­گیری چندمرحله­ای انتخاب شدند. داده­ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد سواد سلامت نوجوانان و پرسشنامه سنجش رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان گردآوری و با استفاده از نرم افزار23  SPSS  و با به­کارگیری آمارهای توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون رگرسیون چندگانه، تحلیل شدند.
نتایج: در میان ابعاد هشت­گانه سواد سلامت، بیشترین میانگین نمره به دو بعد درک و ارتباط و کمترین میانگین نمره به دو بعد استفاده از اطلاعات سلامت و محاسبه، اختصاص داشت. میانگین و انحراف معیار نمره کلی سواد سلامت و اتخاذ رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان به ترتیب 58/12±84/70 از 100 و 60/5± 43/22 از 36 بود. آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد سواد سلامت، 4/38% از تغییرات اتخاذ رفتار پیشگیری­کننده از پوکی استخوان را پیشگویی کردند (384/0=R2). از میان ابعاد مورد بررسی، فقط بعد استفاده از اطلاعات سلامت (001/0=p ،044/0=β) به­طور معنی‌دار پیشگویی­کننده اتخاذ رفتار بود.
نتیجه­گیری: نظر به نتایج مطالعه لازم است در طراحی برنامه‌های آموزشی جهت پیشگیری از پوکی استخوان، به نقش سواد سلامت به­طور کلی و خصوصا تاثیر بعد استفاده از اطلاعات سلامت در میان نوجوانان توجه ویژه‌ای مبذول گردد. 
اکرم دهقانی، آمنه دشتستان نژاد، زهرا بت شکن، شیوا اخوان،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مشکلات متداول در بین زنان متاهل مشکلات مربوط به کارکرد جنسی است. در بین مراجع کنندگان به مرکز مشاوره مشکلات جنسی درصد بالایی را به خود اختصاص می­دهد. بررسی عوامل موثر بر کارکرد جنسی می­تواند راهبردهای مناسبی برای برطرف کردن این مشکلات ایجاد کند. بنابراین در  پژوهش حاضر به بررسی تأثیر متغیرهای پذیرش و عمل و نشخوار فکری بر کارکرد جنسی زنان از طریق تحمل پریشانی پرداخته شده است.
روش کار: جامعه پژوهش شامل زنان مراجعه‌کننده به کلینیک‌های شهر اصفهان در سال 1397 بودند که به‌صورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامه‌های تجــارب جنــسی آریزونا(ASEX) ، پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه پذیرش و عمل ویرایش بوند و همکاران (2011) و پرسشنامه نشخوار فکری قربانی، واتسون و هریس (2008) پاسخ دادند. یافته‌های پژوهشی به‌وسیله نرم‌افزار smart PLS و با روش معادلات ساختاری مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: یافته‌های پژوهشی نشان داد متغیر تحمل پریشانی می‌تواند بین متغیرهای کارکرد جنسی و تعهد و پذیرش و نشخوار فکری نقش متغیر میانجی را ایفا نماید (P<0/05). همچنین یافته‌های پژوهشی نشان داد تعهد و پذیرش و نشخوار فکری با کارکرد جنسی و تحمل پریشانی رابطه دارد (p<0/01) و تحمل پریشانی بر کارکرد جنسی زنان تأثیر دارد (p<0/01).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج می­توان بیان نمود کارکرد جنسی از عوامل گوناگونی تأثیر می­پذیرد که در این میان می­توان به پذیرش و عمل، نشخوار فکری و تحمل پریشانی اشاره نمود.
حامد یگانه، حسین پرورش، محسن دهقانی قناتغستانی3، محمدرضا محمدی سلیمانی،
دوره 20، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سیستم "بهداشت، ایمنی و محیط زیست" یا HSE، سیستم مدیریتی یکپارچه است که با هم­گرایی و هم­افزایی نیروی انسانی، امکانات و تجهیزات، سعی در ایجاد محیطی سالم، دلپذیر، بانشاط و دور از حادثه و خسارت و صدمات دارد، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اعتباریابی مقیاس بازنگری شده عملکرد HSE  است.
روش‌کار: این پژوهش توصیفی تحلیلی است که با روش روانسنجی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کارگران شرکتهای فولاد استان کرمان در سال 1400 بود. تعداد نمونه‌ها بر اساس معیارهای روان‌سنجی به تعداد 100 نفر برای بخش روایی همگرا و 578 نفر برای بخش روایی سازه تعیین شد. نمونه­ها به‌ روش نمونه‌گیری خوشه­ای انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش از طریق دو مقیاس عملکرد HSE  و استرس شغلی کوهن و همکاران (1983) جمع‌آوری گردید.برای بررسی روایی مقیاس از روش‌های روایی محتوا، همگرا و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی مقیاس به‌وسیله روش‌های همسانی درونی و پایایی تصنیفی (دو نیمه کردن) بررسی گردید برای انالیز  داده ها از نرم افزار SPSS22   استفاده شد.
 نتایج: تحلیل عاملی تأییدی مدل شش عاملی را تأیید کرد. این پرسش­نامه به همراه استرس شغلی کوهن و همکاران (1983) اجرا شد که با 35 آیتم از پایایی و روایی مناسبی برخوردار بود. ضریب آلفای به‌دست ‌آمده برای کل مقیاس برابر با 79/0 بود و به همین ترتیب برای خرده مقیاس­های تاب آوری 93/0، تقاضا 90/0، نقش 93/0، کنترل 85/0، پشتیبانی 72/0 و روابط 79/0 به دست آمد. علاوه بر این، ضریب پایایی مقیاس با استفاده از روش تصنیفی نیز محاسبه شد. ضریب تصنیفی برای نیمه اول داده‌ها برابر با 87/0 و برای نیمه دوم داده‌ها برابر با 62/0 و همبستگی بین دو نیمه 248/0 بود  این یافته‌ها حاکی از ضریب همسانی درونی مطلوب برای  مقیاس عملکرد HSE است (001/0p<).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتیجه به دست آمده از اعتبار یابی HSE که نشان داد برازش مدل بالا است و همچنین ارزیابی عملکرد HSE  نقش بسیار زیادی در سلامت کارکنان دارد به استقرار و اجرای مدیریت HSE در شرکت های فولاد کرمان توجه بیشتری شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb