16 نتیجه برای رحیمی فروشانی
عباس رحیمی فروشانی، کاظم محمد، محمود محمودی، فریدون سیاسی،
دوره 5، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : تغذیه با شیر مادر یکی از تعیین کننده های بهداشتی بسیار حساس و با اهمیت در دوران نوزادی و کودکی می باشد؛ زیرا که دراین دوران دو عامل رشد فیزیکی و تماس متقابل بین مادر و کودک می توانند قوای عقلی در دوران بزرگسالی رابرنامه ریزی نمایند. در این مطالعه هدف اصلی بررسی چگونگی حضور وماندگاری اثرتغذیه و رشد در اوان زندگی بر توانایی های عقلی در دوران بعدی زندگی بوده است.
روش کار: به منظور نشان دادن ارتباط بلند مدت فوق، یک تحقیق از نوع همگروهی توصیفی صورت گرفته است که در آن 5362 نوزاد متولد شده در یک هفته بین سوم تا نهم مارچ سال 1946 در انگلستان به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری طبقه بندی شده بر اساس کلاس اجتماعی خانواده ها انتخاب گردیده است. داده های افراد همگروه در دوره های سنی 2، 8، 11، 15، 26، و 43 سالگی جمع آوری شده اند.این مطالعه بین سالهای 1384 و 1385در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران و با به کارگیری مدلهای آماری برای دستگاهی از روابط با ساختار خطی که در نرم افزارLISREL 8-12 وجود دارد انجام شده که در آن اثر شیر مادر بر نمرات توانایی عقلی در مقاطع سنی مذکور ردیابی شده است.
نتایج: یافته های توصیفی این مطالعه آشکار کرد که افراد با وزن تولد طبیعی 3500 گرم یا بیشتر در سنین پایین تری راه رفتن، حرف زدن، ایستادن، و نشستن را انجام داده اند. همچنین الگوی تغییرات در نمرات آزمون عقلی در طول حیات افراد همگروه متفاوت بوده است؛ به گونه ای که نتایج آنالیز واریانس نشان داد که پس از تعدیل برای اثر متغیرهای جنس، کلاس اجتماعی، و سنین حرف زدن یا راه رفتن ملاحظه می گردد که افرادی که با شیر مادر تغذیه شده اند در سنین 8 و 15 سالگی دارای میانگین نمرات بالاتری هم در آزمونهای شفاهی و هم درآزمون های غیر شفاهی بوده اند.
یافته های آنالیز مسیری نشان داد که تغذیه با شیر مادر و وزن تولد، دو تعیین کننده می باشند که به همراه یکدیگر می توانند تاثیرات تغذیه ای و روحی، بخاطر تماس با مادر، بر قوای ذهنی داشته و در برنامه ریزی آن در دوران 2، 8، 11، 15، 26، و 43 سالگی نقش داشته باشند. به طوریکه اثر بجای مانده شیر مادر بر قوای عقلی در زمان کودکی ممکن است در سنین بزرگسالی خود را به طورمستقیم یا غیرمستقیم ظاهر کند. به عنوان مثال ضرایب استاندارد شده آنالیز مسیری که به ترتیب بیانگر میزان اثرشیر مادر برمتوسط سنین حرف زدن یا راه رفتن ، سپس اثر این سنین بر میانگین نمرات شفاهی در سنین 8 تا 15 سالگی، و به دنبال آن اثر این نمرات بر میانگین نمره آزمون عقلی در 26 سالگی، و در انتها تاثیر این نمره بر میانگین نمرات آزمون های حافظه و بینایی در سن 43 سالگی به همراه خطای معیار آنها برای زنان این همگروه به ترتیب ازچپ براست(04/0 = se) 10/0 ، (05/0 = se) 71/0 ، (02/0 = se) 05/0- ، (02/0 = se) 12/0- و در مردان همگروه به ترتیب(06/0=se) 13/0 ، (06/0=se) 75/0 ، (01/0=se) 07/0- ، (02/0=se) 01/0- برآورد شده اند.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه با نشان دادن روابط معنی دار بین عمل بعضی ازتعیین کننده ها که در آغاز زندگی فعال می شوند با قوای عقلی در بزرگسالی این نتیجه گیری را ایجاب می کند که در بررسی های طولی همگروهی که نحوه عمل ذهن مطالعه می شود باید به اثر تغذیه در دوران نوزادی و کودکی توجه ویژه معطوف داشت.
فاطمه کارگر، سیدجماالدین شاه طاهری، فریده گلبابایی، ابوالفضل برخورداری، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه وهدف: سرب از جمله فلزات سمی است که در صنایع مختلف مورد استفاده قرار میگیرد و لذا امکان مواجهههای شغلی و محیطی با این عنصربه انحاء مختلف وجود دارد. با توجه به سمیت بسیار بالایی که این فلز از خود نشان داده است، بروز آسیبهای جدی در شاغلین شایع است. از آنجایی که سرامیک سازی یکی از صنایع بومی در کشور تلقی میشود، در این مطالعه ارزیابی مواجهه شغلی لعابکاران با فلزسرب در یک صنعت سرامیک سازی مورد نظر قرار گرفت.
روش کار: برای انجام این مطالعه، پس از انجام هماهنگیهای لازم با یک کارخانه سرامیک سازی، 55 نفرلعاب کار(39 لعاب کارکاشی و16لعاب کارسفال) بعنوان گروه مواجهه انتخاب شدند. پرسشنامهای شامل مشخصات فردی لعاب کاران ومحیط کار آنها درحین نمونهبرداری تکمیل گردید تا میانگین غلظت فلز سرب با متغیرهای نوبت کاری، نوع شغل، نوع سامانه تهویه و ساعات اضافهکاری مقایسه شود. برای نمونه برداری ذرات از پمپ نمونه برداری ساخت شرکتSKC وصافیهای استرسلولزی باپورسایز 8/0 میکرون و قطر 37 میلی متر استفاده شدند. دبی پمپ طبق روش NIOSH 7300 l/min,2 تنظیم شد. بعدازنمونه برداری، هرصافی شامل ذرات فلزات به آزمایشگاه منتقل و درمخلوط 4به 1 اسیدنیتریک و پرکلریک هضم شدند (روشNIOSH 7300). سپس آنالیز با استفاده از دستگاه ICP-AESانجام گرفت. برای حذف میزان خطا و آلودگیهای احتمالی در هنگام نمونه برداری یا انتقال، تعدادی نمونه به عنوان شاهد از کارمندان بخش اداری نیز برگزیده و بطورمشابه آماده سازی شدند. همچنین تست اسپیرومتری ازلعابکاران وگروه شاهد بعمل آمد.
نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین غلظت فلز سرب بالاترازحد مجاز میباشد( mg/m 17/0). آزمون t مستقل نشان داد که بین میزان سرب هوای منطقه تنفسی و متغیرهای کیفی نوبت کاری (صبح و بعد ازظهر) و سامانه تهویه (دارد-ندارد) دربین لعابکاران ارتباط معنیداری وجود دارد همچنین نتایج آزمون آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که میزان سرب هوای منطقه تنفسی با متغیر تعداد ساعات اضافهکاری ارتباط معنیدار دارد.
نتیجه گیری: غلظت سرب در صنعت سرامیک سازی در هوای منطقه تنفسی بیش از حد مجاز است و با توجه به بیماریزایی بالای این فلز، لازم است تدابیر حافظتی فردی، شغلی و محیطی توسط متولیان این صنعت مد نظر قرار گیرد. همچنین پایشهای بالینی در بدو استخدام، معاینات دورهای و انجام تست اسپیرومتری دربرنامه سلامت کارگران از اهم تدابیری است که باید مورد توجه قرار گیرد .
هاشم محمدیان، حسن افتخار اردبیلی، عباس رحیمی فروشانی، محمدحسین تقدیسی، داود شجاعی زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به کم توجهی به مقوله ارتقای سلامت نوجوانان به علت تلقی ناشی از سالم بودن آنان در بیشتر کشورهای جهان، بر آن شدیم تا باانجام این مطالعه به ارزیابی پیشگویی کننده های کیفیت زندگی دختران نوجوان از طریق تحلیل مسیر بر اساس مدل ارتقای سلامت پندر دست یابیم.
روش کار: مدل ارتقای سلامت پندر چهارچوب این مطالعه را تشکیل داد. این مطالعه مقطعی، بر روی500 نمونه دختر نوجوان (پایه ی9 الی 11) با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از بین 20 دبیرستان دخترانه در4 منطقه شهرستان کاشان، اجرا شد. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بودند از داشتن پایه 9 الی 11 و رضایت نامه کتبی از سوی اولیا ، مربیان و از سوی دختران نوجوان. پرسشنامه های استاندارد: موانع درک شده ، خودکارآمدی درک شده ، عواطف درک شده ، حمایت اجتماعی درک شده، سبک زندگی مروج سلامت و کیفیت زندگی بین دختران نوجوان توزیع وازطریق مصاحبه توسط کارشناسان دوره دیده جمع آوری شد. سپس، دادهها از طریق روش آماری تحلیل مسیربا استفاده از نرم افزارهای SPSS 18 و LISREL8.8 تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: کلیه ی سازه های مدل ارتقای سلامت و سبک زندگی مروج سلامت ارتباط معنی داری با کیفیت زندگی دختران نوجوان داشتند. سازه خودکارآمدی و عواطف درک شده به ترتیب بیشترین قدرت پیشگویی کنندگی (01/0 p<)70/0 = β( و(01/0 p<) 21/0 = β ) کیفیت زندگی را داشتند. سبک زندگی مروج سلامت به عنوان میانجی [HB1]39% از کیفیت زندگی دختران نوجوان را تبیین کرد . 73% از تغییر میزان کیفیت زندگی توسط دختران نوجوان این مدل برازش یافت.
نتیجهگیری: یافته های مطالعه نشان داد که مدل ارتقای سلامت ، کاربرد مناسبی برای تبیین و پیشگویی کنندگی کیفیت زندگی دختران نوجوان را دارد. بر این اساس ، به برنامه ریزان سلامت بکارگیری مدل ارتقای سلامت پندر بمنظور ارتقای کیفیت زندگی در این جمعیت پیشنهاد می شود.
مهدی جهانگیری، جواد عدل، سید جمال الدین شاه طاهری، حسین کاکوئی، عباس رحیمی فروشانی، علیمراد رشیدی، امیر قربانعلی،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی انطباق کارتریج ماسک های تنفسی با استانداردهای مورد پذیرش، جهت حصول اطمینان از کارایی آنها در حفاظت از دستگاه تنفسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است .این مطالعه با هدف بررسی میزان انطباق کارایی کارتریج ماسک های تنفسی ویژه بخارهای آلی موجود در شرکت های مختلف پتروشیمی با استاندارد EN 14387:2004 انجام شد.
روش کار: در فاز اول این مطالعه انواع کارتریج های ماسک های تنفسی موجود در صنایع پتروشیمی شناسایی شد و مشخصات آنها از طریق مکاتبه با سازندگان و مطالعه ی مستندات آنها استخراج گردید. در مرحله بعد تعداد 3 نمونه از هر نوع کارتریج با استاندارد فوق الذکر انتخاب و با دستگاهی که به منظور اندازه گیری زمان عبور، طراحی و ساخته شد، مورد آزمون قرار گرفتند.
نتایج: این مطالعه نشان داد که کمترین و بیشترین طول عمر کارتریج های مورد بررسی به ترتیب 29 و 142 دقیقه می باشد. از بین 10 نوع کارتریج مورد بررسی، طول عمر یک نوع از کارتریج ها از حداقل تعیین شده در استاندارد (70 دقیقه) کمتر بود.
نتیجه گیری: با توجه به وجود یک نوع کارتریج غیر استاندارد در بین نمونه های مورد مطالعه، ضروری است برنامه ای جهت حصول اطمینان از انطباق کارایی کارتریج ها با استاندارد های مربوطه از سوی نهاد های مسوول نظیر سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی و مرکز تحقیقات حفاظت و بهداشت کار کشور تدوین واجرا گردد.
مریم زمانیان، محمدرضا پاک سرشت، کورش هلاکویی نائینی، بابک عشرتی، عباس رحیمی فروشانی، مریم قادرپناهی،
دوره 11، شماره 1 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف بالای میوه و سبزی به عنوان یکی از کلیدی ترین اجزای تغذیهی سالم و نیز یکی از عوامل مهم پیشگیری از بیماری های مزمن معرفی شده است. این مطالعه با هدف بررسی میزان مصرف میوه وسبزی در شهر اراک و ارتباط آن با عوامل جمعیتی و اجتماعی- اقتصادی صورت گرفت.
روشکار: در این مطالعه مقطعی 660 نفر از جمعیت 70- 18 ساله شهر اراک با روش نمونهگیری خوشهای دو مرحلهای انتخاب شدند و ابتدا برای پرسشنامهی اطلاعات جمعیت شناختی و اجتماعی- اقتصادی و سپس پرسش نامه 56 موردی نیمه کمی بسامد مصرف میوه و سبزی مورد مصاحبه حضوری قرار گرفتند. پس از انجام آنالیزهای تک متغیره، ارتباط بین متغیرهای معنیدار شده با رگرسیون خطی چندگانه نیز بررسی شد.
نتایج: در این مطالعه، بیش از60 درصد افراد، کمتر از حداقل میزان توصیه شده ( 5 واحد یا 400 گرم در روز) ، میوه و سبزی مصرف میکردند . مصرف کل میوه و سبزی با سن، رابطهی معنیدار و معکوس (04/0 p= و02/0 β= - ) و با وضعیت اقتصادی رابطهای معنیدار و مستقیم (001/ 0 p< و10/0 β= ) نشان داد . همچنین سطح تحصیلات پدر خانواده (005/0 p= و38/0 β= برای سطح تحصیلات دیپلم و03/0 p= و36/0 β= برای سطح تحصیلات دانشگاهی) و نیز میزان فعالیت فیزیکی فرد (001/0 p= و03/0 β= به ازای هر یک ساعت ) عواملی مرتبط با میزان مصرف میوه بودند. جنسیت نیز تنها با میزان مصرف سبزی در ارتباط بود به طوری که زنان مصرف بالاتری داشتند (03/0 p= و23/0 β= ).
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه حاکی از دریافت پایین میوه و سبزی در جمعیت مورد بررسی میباشد. در این مطالعه، سن، میزان فعالیت فیزیکی و وضعیت اقتصادی و همچنین تحصیلات پدر خانواده از جمله عواملی بودند که به طور معنیداری با دریافت میوه و سبزی مرتبط بودند.
مریم ناظمی پور، محمود محمودی، حجت زراعتی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : در بسیاری از مطالعات تشخیصی از جمله بررسی بقای بیماران مبتلا به سرطان معده که هر فرد بعد از عمل جراحی با بیشتر از یک رخداد مواجه است و رخداد یکی سبب پوشانده شدن رخداد دیگری میشود، بحث رقابت جویی خطرات مطرح خواهد بود که برای بررسی اثر هر متغیر کمکی بر رخداد هر حادثه و برآورد تابع مخاطره، از مدلهایی چون کاکس و Fine و Gray استفاده میشود. حال اگر پیش فرضهای دو مدل برقرار نباشد، بکارگیری آنها نادرست خواهد بود. یکی از راههای برطرف کردن چنین مشکلی استفاده از مدلهایی با انعطاف بیشتر است.
روشکار : در این مطالعه خصوصیات جمعیت شناختی، بالینی و درمانی330 بیمار مبتلا به سرطان معده که طی سالهای 1374 تا 1378 به انستیتو کانسر مجتمع بیمارستانی امام خمینی مراجعه کرده و تحت عمل جراحی قرارگرفتند، به همراه متغیرهای، نوع و زمان تا اولین رخداد حادثه (عود بیماری/ مرگ) برای هر بیمار جمعآوری و بررسی شد . با استفاده از این اطلاعات نمودار تابع تجمعی بروز عود بیماری( CIF )، توسط سه مدل کاکس، Fine و Gray و مدل ا نعطاف پذیر و با استفاده از نرم افزار R(2.14.0 ) رسم و با نمودار تابع تجمعی بروز عود مشاهده شده برای بیماران، مقایسه و کارآیی آنها بررسی گردید .
نتایج: فرض متناسب بودن خطرات، تقریباً برای همه ی متغیرها به ازای هر حادثه برقرار میباشد. نمودار تابع تجمعی بروز برای حادثه مورد نظر(عود)، نشان داد که مدل کاکس در برآورد آن دچار بیش برآوردی شده و نیز نمودارهای دو مدل دیگر بسیار شبیه به هم و علاوه بر آن شبیه به نمودار مشاهده شده می باشند. با این تفاوت که نمودار تابع تجمعی بروز مربوط به مدل انعطاف پذیر، هموارتر میباشد طوریکه در پیش بینی خطر میتواند دقت بیشتری داشته باشد.
نتیجهگیری : با وجود رخدادهای رقیب، مدل کاکس چندان مناسب چنین وضعیتی نبوده و به نظرمیرسد مدل انعطاف پذیر نه تنها جایگزین مناسبی برای مدل Fine و Gray میباشد بلکه در صورت عدم برقراری فرض متناسب بودن، نسبت به آن برتر نیز خواهد بود.
عادل مظلومی، زینب کاظمی، عباس رحیمی فروشانی، میثم عیوض لو،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: توانایی کار نشان دهنده تعامل بین مشخصههای فردی، شرایط کاری، قابلیتهای عملکردی کارکنان، و همچنین وضعیت سلامت آنها میباشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه شاخص توانایی کار (WAI) Work Ability Index میباشد.
روش کار: در این مطالعه، به منظور تأیید ثبات زبانشناسی پرسشنامه از روش Backward Translation ترجمه معکوس استفاده گردید. سپس، مطالعه مقطعی در میان نمونه 645 نفری از کارگران برخی از صنایع صورت گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آزمون-آزمون مجدد و همچنین اعتبار ساختاری آن با استفاده از آزمون تحلیل عاملی بررسی شد. بعلاوه، اعتبار افتراقی این شاخص از مقایسه میانگین نمرات ابعاد توانایی کار در دو گروه از کارگران با مرخصیهای استعلاجی کم و زیاد مورد بدست آمد.
نتایج: در خصوص پایایی ، ملاحظه گردید که ضریب تکرارپذیری برای تمامی ابعاد پرسشنامه WAI در سطح قابل قبولی میباشد. تحلیل عاملی مؤلفههای مربوط به پرسشنامه نشان داد که برای هرکدام از مؤلفههای " توانایی کار در ارتباط با نیازهای شغلی " و "قابلیتهای فکری و ذهنی" تنها یک سؤال کافی است. همچنین، سوالهای مربوط به مؤلفه " بیماریهای تشخیص داده شده فعلی توسط پزشک " را میتوان در شش عامل خلاصه نمود. نتایج نشان داد تمامی مؤلفهها به جز مؤلفه "توانایی کار در ارتباط با نیازهای شغلی" از قدرت تمیز و افتراق برخوردار میباشند.
نتیجهگیری: با توجه به سطح قابل قبول روایی و پایایی بدست آمده برای پرسشنامه WAI ، استفاده از این پرسشنامه برای ارزیابی توانایی کاری کارگران در محیطهای کاری مختلف، خصوصا مشاغل صنعتی، پیشنهاد میگردد.
منیره خادم، سید جمال الدین شاهطاهری، فریده گلبابایی، عباس رحیمی فروشانی، محمدرضا گنجعلی زاده، فرنوش فریدبد،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه تغلیظ و تخلیص نمونه های ادرار، مو و ناخن با استفاده از روش استخراج فاز جامد توسط جاذب کرموزورب 102 به منظور ارزیابی مواجههی کارگران یک صنعت فلزی با نیکل و سرب می باشد.
روش کار: در این مطالعه استخراج با استفاده فاز جامد توسط کرموزورب 102 جهت آماده سازی، تغلیظ و تخلیص نمونه های بیولوژیک ادرار، مو و ناخن کارگران شاغل در صنایع فلزی استفاده گردید. متغیر های مؤثر بر پاسخ روش بهینه سازی شدند. سپس دقت، صحت و تکرار پذیری روز به روز و در طول یک روز آن با استفاده از نمونه هایی با غلظت پایین، متوسط و بالای فلزات مورد نظر تأیید گردید. پس از استخراج سرب و نیکل از نمونه های واقعی کارگران، غلظت آنها توسط روش ولتامتری تعیین شد.
نتایج: به دنبال بهینه سازی روش، سرب و نیکل با راندمان بیشتر از 94% از روی جاذب کرموزورب 102 بازیافت شدند. اگرچه غلظت نیکل و سرب در نمونههای مو زیر حد تشخیص روش آنالیزی بود، در نمونه های ادرار و ناخن بالاتر از حدود مجاز مربوطه بودند.
نتیجه گیری: استخراج فاز جامد روشی سریع و ساده برای پیش تغلیظ و جداسازی آنالیت ها از نمونه های بیولوژیک بوده و با توجه به غلظت پایین آنالیت و وجود عوامل مداخله کننده ی موجود در این گونه نمونه ها، می تواند در آماده سازی آنها مؤثر واقع گردد. این مطالعه کاربرد روش مذکور در ارزیابی های شغلی و تعیین مواجهه ی کارگران را مورد تأیید قرار داد.
شیرین رضایی، عباس رحیمی فروشانی، محمد عرب، ابراهیم جعفری پویان،
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: از نیمه اردیبهشت ماه سال 1393برنامه تحول نظام سلامت در هفت برنامه، اجرایی گردیده و هدف آن ارتقای سطح سلامت مردم، کاهش پرداخت از جیب، توسعه و ارتقای شاخصهای سلامت جامعه است. هدف این مقاله تعیین اثراین طرح بر شاخص های عملکردی بیمارستان های دانشگاهی استان همدان می باشد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی طولی داده های مربوط به شاخصهای عملکردی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی همدان به روش سری زمانی منقطع در بازه زمانی 15 ماهه (هفت ماه قبل و هفت ماه بعد از اجرای طرح و یک ماه فاصله زمانی برای استقرار طرح) جمعآوری و با کمک نرم افزار SPSS تحلیلهای توصیفی و تحلیلی انجام گردید.
نتایج: تغییراتی در همه شاخصهای منتخب بعد از اجرای طرح تحول سلامت رخ داد که بیشترین تغییر در تعداد اعمال جراحی اورژانسی و انتخابی و کمترین در نسبت تخت فعال به ثابت بوده است. البته با مقایسه وضعیت شاخصها بین ماههای متناظر، تعداد کمی از این تغییرات معنی دار بود (نسبت گردش تخت و تعداد اعمال جراحی اورژانسی).
نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش تمام شاخصهای منتخب به نسبتی بعد از اجرای طرح تحول سلامت تغییر پیدا کردند که به نوعی نشان دهنده اثر این طرح بر عملکرد بیمارستان ها بوده است. البته باید در کنار این تغییرات به سایر پیامدهای آن همچون افزایش حجم کاری بیمارستان ها و تقاضای القایی احتمالی نیز توجه نمود و در کل اثرات طرح را با احتیاط و در بلند مدت مورد قضاوت قرار داد.
سعید ابراهیمی، ابوالقاسم پوررضا، فرشته فرزیان پور، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: منابع انسانی هر سازمان، سرمایه های اصلی آن است و تنها دارایی منحصر به فردی می باشد که در گذر زمان نه تنها دچار استهلاک نمیگردد، بلکه ارزش افزوده بیشتری را نیز ایجاد مینماید. سازمان تامین اجتماعی به عنوان یک سازمان بیمهگر اجتماعی، نیاز ضروری به ارزیابی مدیریت منابع انسانی خود را احساس مینماید. در همین راستا، به نظر میرسد که به کارگیری مدل تعالی (EFQM) European Foundation for Quality Management جهت ارزیابی تعالی مدیریت منابع انسانی این سازمان بسیار ضروری میباشد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و از نظر نتایج، کاربردی بود که در اداره کل تامین اجتماعی شهر تهران انجام شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد ارزیابی عملکرد براساس مدل تعالی سازمان EFQM بود که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 989/0 به دست آمد تعداد 388 پرسشنامه توزیع شد که 311 پرسشنامه تکمیل و به محقق بازگرداننده شد. نرخ بازگشت 81% بود. تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش با نرم افزارSPSS16 صورت گرفت.
نتایج: مدیران منابع انسانی سازمان تامین اجتماعی در این پژوهش امتیاز 72/459 را کسب کردند. که بعد توانمندسازها دارای امتیاز 34/261و بعد نتایج دارای امتیاز 38/198 میباشد در بعد توانمند سازها، معیار خط مشی و راهبرد دارای بیشترین امتیاز (12/56) و معیار فرآیندها دارای کمترین امتیاز (28/51) میباشد در بعد نتایج، معیار نتایج جامعه دارای بیشترین امتیاز (27/50) و معیار نتایج مشتریان دارای کمترین امتیاز (18/51) می باشد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که ارزیابی در قالب مدل توصیف شده، ابزار مناسبی برای شناسایی وضعیت عملکرد و نقاط قوت و قابل بهبود مدیریت منابع انسانی سازمان تامین اجتماعی تهران است بدیهی است که اجرای بهتر برنامه ها و دستیابی به تعالی، با همکاری مستمر، امکان پذیر می شود.
مریم جمشیدی مقدم، غلامرضا جاهد خانیکی، عباس رحیمی فروشانی، نبی شریعتی فر،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: غذا و تغذیه می تواند مهمترین موضوع مورد بحث دنیای امروز را تشکیل دهد و بیماریهای ناشی از غذا، یک مشکل بهداشت عمومی جدی می باشد. دست اندرکاران غذایی که در آشپزخانه ها کار می کنند نقش مهمی در انتقال بیماریهای قابل انتقال از طریق غذا ایفا می کنند. بیماریهای ناشی از غذا، بویژه آنها که بوسیله باکتری ها، ویروسها، انگلها و قارچها ایجاد می شوند قابل پیشگیری هستند و آموزش در مداخله مناسب غذا، یک کلید برای پیشگیری است.
روش کار: مطالعه ای مقطعی در 10 بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1396 انجام گرفت. در این مطالعه 136 نفر از دست اندرکاران غذای شاغل در بخش آشپزخانه بیمارستانها توسط پرسشنامه، از نظر میزان آگاهی، نحوه نگرش و عملکرد، ارزیابی شدند.
نتایج: نتایج نشان داد که 8/08% از گروه مورد مطالعه از آگاهی خوبی در خصوص بهداشت و ایمنی مواد غذایی برخوردار بودند (امتیاز بالاتر از 75%). همچنین 16/7% از آنها امتیاز کامل نگرش را کسب کردند. بیمارستانها از نظر عملکرد در سطح مطلوبی بودند. همچنین نتایج نشان داد که میان متغیرهای میزان تحصیلات و گذراندن دوره آموزشی بهداشت و ایمنی مواد غذایی توسط دست اندرکاران غذا و میزان آگاهی آنها رابطه معنی داری وجود دارد (05/0p<).
نتیجه گیری : به نظر میرسد آگاهی کافی در خصوص مباحث بهداشت و ایمنی مواد غذایی در بین کارکنان دست اندرکار تهیه و توزیع غذا در بیشتر بیمارستانها وجود ندارد؛ و انجام مداخله آموزشی و برگزاری دوره های آموزشی در زمینه موضوعات مورد ضعف و همچنین حساس سازی بیشتر پرسنل پیشنهاد می گردد.
مریم نورآوران فیض آبادی، کورش هلاکویی نائینی، عباس رحیمی فروشانی، علی تقی پور،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلبی عروقیCVD)) عامل بیشترین مرگومیر در جهان است و در سال 3/17میلیون نفر در اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست میدهند که بیش از 75% از این مرگها در کشورهای کم و متوسط درآمد رخ میدهد. گرچه مطالعات گستردهای در تعیین عوامل خطر این بیماریها صورت گرفته اما مطالعات محدودی جهت بررسی این عوامل با روش چند سطحی صورت گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین عوامل خطر بیماری قلبی عروقی با استفاده از رویکرد چندسطحی و مقایسه عملکرد رگرسیون لجستیک چند سطحی و معمولی در تعیین عوامل خطر بیماری قلبی عروقی در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مشهد با توجه به ساختار سلسله مراتبی داده ها می باشد.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت موردی- شاهدی با 1091نمونه از مطالعه همگروهی آینده نگر" PERSIAN cohort study in Mashhad University of Medical Sciences" در سال 1397 طراحی شد. گروه مورد152 نفر از افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی با تشخیص قطعی می باشند و 939 نفر از میان کارکنان، افرادی که تا آن زمان هم چنان به بیماری قلبی عروقی دچار نشدهاند به عنوان شاهد (Control) وارد مطالعه شده اند که هر دو گروه به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. بعد از جمعآوری اطلاعات، دادهها وارد نرمافزار Stata شد و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. جهت توصیف متغیرها از فراوانی و درصد و در تحلیل از آنالیز رگرسیون لجستیک تک سطحی و دو سطحی در سطــح 05/0= α استفاده شده است.
نتایج: آنالیز چندگانه نشان داد که متغیرهای پرفشاری خون، مصرف سیگار، قند خون ناشتا و کلسترول جزو عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی محسوب شده و ارتباط معنی داری با این بیماری دارند. در مدل رگرسیون لجستیک دو سطحی، نسبت شانس ابتلا به بیماری قلبی عروقی در افراد مبتلا به پرفشاری خون 93/3 برابر افراد با فشار خون نرمال با فاصله اطمینان (28/6- 64/2) به دست آمد. خطر مذکور در افراد مصرف کننده سیگار (09/3-11/1)85/1برابر غیرسیگاری ها بود. همچنین، در افرادی که قندخون ناشتا آنها بالابود (دیابت ناشناخته/دیابت کنترل نشده) نسبت شانس ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی (18/6- 18/1) 7/2 برابر افراد نرمال به دست آمد. متغیرهای نمایه توده بدنی، ابتلا به دیابت (کنترل شده یا نشده)، تری گلیسیرید از نظر آماری معنیدار نبودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که انتخاب مدل آماری میتواند بر نتایج به دست آمده از یک مجموعه داده تاثیرگذار باشد. همچنین نتایج این مطالعه نشان دهنده شیوع بالای برخی عوامل خطرساز بیماری قلبی عروقی در کارکنان می باشد. نکته بسیار مهم در مطالعه فوق پایین بودن فعالیت فیزیکی کارکنان و بالتبع آن افزایش اضافه وزن و چاقی خواهد بود.
سمیه مختاری ملایی، رویا صادقی، آذر طل، مریم صبوری، شهرزاد سعادت قرین، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: ترجیحات غذایی و سواد سلامت از تعیین کنندههای کلیدی انتخاب غذا در دوران کودکی و نوجوانی است که موجب بروز بیماریهای مزمن در دوره بزرگسالی میگردد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط ترجیحات غذایی، سواد سلامت و شاخص توده بدنی در بین دانش آموزان ابتدایی شهرستان ملکان در استان آذربایجان شرقی در سال1401-1400 طراحی و انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی با شرکت 582 دانش آموز دختر و پسر، مقطع ابتدایی دوره دوم (پایههای چهارم، پنجم، ششم) مدارس دولتی و غیرانتفاعی سه شهر، شهرستان ملکان( ملکان، لیلان و مبارکشهر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی دومرحلهای انجام شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سه قسمتی؛ سوالات زمینهای، سوالات ﺳﻮﺍﺩ ﺳﻼﻣﺖ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ و پرسشنامه محقق ساخته ترجیحات غذایی به صورت آنلاین در بستر برنامه پرسلاین، ﺟﻤﻊ آوری گردید. از نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا برای روایی و از شاخص آلفای کرونباخ برای پایایی پرسشنامه استفاده شد (98/0 CVI= ، 91/0CVR=، آلفای کرونباخ بالای 7/0). ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻭﺗﺤﻠﻴﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎ توسط آزمونهای من ویتنی، تی تست، تحلیل واریانس یک طرف، کروسکال والیس و کای اسکوئر در سطح معناداری ۰۵/۰ با استفاده ﺍﺯ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ SPSS 26 انجام شد.
نتایج: بین ترجیحات غذایی دانش آموزان با متغیرهای سواد سلامت ارتباط معنی دار آماری مشاهده شد(001/0˂(p. میانگین سواد سلامت دانش آموزان دختر(49/36±7/ 55) کمی بیشتر از میانگین سواد سلامت پسران(79/29±9/49) بود ولی میانگین نمره سواد سلامت کل دانش آموزان در محدوده نه چندان کافی تعیین شد (33/00±9/52). همچنین بین نمایه توده بدنی دانش آموزان با ترجیحات غذایی(001/0˂p) و سواد سلامت(001/0˂p) رابطه آماری معنی داری مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه سواد سلامت نوجوانان، در محدوده نه چندان کافی بود و بین سواد سلامت، ترجیحات غذایی و نمایهی توده بدنی در نوجوانان ارتباط مثبت گزارش شده به این شکل که با افزایش سواد سلامت، ترجیحات غذایی سالم نیز ارتقا مییابد، به نظر میرسد استفاده از مداخلات مبتنی برچارچوب تئوریک در بین دانش آموزان در جهت افزایش سواد سلامت و تصحیح ترجیحات غذایی آنان بتواند راهبردهای بالقوهای جهت تعدیل شاخص توده بدنی و نهایتا پیشگیری از چاقی و اضافه وزن در این گروه سنی باشد.
زینب عزیزی میانایی، رویا صادقی، مامک شریعت، آذر طل، عباس رحیمی فروشانی، حسین جلاهی، یاسر تعدادی،
دوره 21، شماره 1 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: توجّه به کیفیت مراقبتهای پریناتال و شناسایی عوامل قابل اجتناب و غیرقابل اجتناب مادری و ارتقاء مهارتها و دانش مراقبین بهداشت و درمان مطابق جدیدترین یافتههای علمی برای انجام اقدامات پیشگیرانه و مداخلهای مناسب جهت شروع و به پایان رساندن یک بارداری موفق و مدیریت مناسب در نظام سلامت از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مطالعه با هدف مقایسۀ پیامدهای نامطلوب بارداری در جمعیت زنان باردار و زایمان کرده با و بدون سابقه ابتلا به کووید-19 طراحی و اجرا شد.
روشکار: این مطالعۀ مقطعی توصیفی-تحلیلی به بررسی 4124 نفر از زنان باردار و زایمان کرده (با و بدون سابقۀ ابتلا به کووید-19) از تاریخ 01/12/1398 الی 29/12/1400، که اطّلاعاتشان در سامانۀ سیب دانشگاه علوم پزشکی بابل ثبت شده بود، پرداخته است. چک لیست اولیه طراحی، تدوین و به روش پنل خبرگان اعتبارسنجی شد. اطّلاعات بر اساس چک لیست جمعآوری و شیوع پیامدهای مادری و نوزادیِ مورد نظر در دو بخش مادران باردار، با و بدون سابقۀ ابتلا به کووید-19 تعیین و مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمونهای توصیفی از قبیل کای اسکوئر و تست دقیق فیشر با استفاده از نرم افزارهای 24 SPSS و STATA نسخه 22 انجام و پیامدهای نامطلوب و با فراوانی بالا پس از ابتلا به کووید-19 تعیین گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که پیامد عوارض مامایی و بیماریهای مادر (فشار خون، دیابت، حداقل یکی از موارد خونریزی حین بارداری، زایمان زودرس، زایمان دیررس و پارگی زودرس کیسۀ آب) در457 نفر (8/27%) و مسائل پزشکی و جراحی (وزن گیری نامناسب و حوادث ترومبوآمبولیک) در 206 نفر (5/12%) شایعترین پیامدها در مادران باردار با سابقۀ ابتلا به کووید -19بودهاند. همچنین تفاوت معنیدار آماری در دو گروه مادران باردار با و بدون سابقۀ ابتلا به کووید -19در مسائل پزشکی و جراحی (001/0p=) و عوارض مامایی و بیماریهای مادر (002/0p=) وجود داشت. در بخش ارتباط پیامدهای نامطلوب نوزادی در مادران باردار با و بدون سابقۀ ابتلا به کووید -19تفاوت معنیدار آماری بین دو گروه با و بدون سابقه ابتلا از نظر آپگار دقیقه یک و دقیقه پنج نوزاد (001/0˂p) و تغذیۀ انحصاری با شیر مادر (001/0p=) و وجود علائم کووید-19 در نوزاد بنا به تشخیص پزشک (001/0˂p) وجود داشت.
نتیجهگیری: به نظر می رسد کووید-19 در بارداری با افزایش خطر برخی از پیامدهای نامطلوب مادری و نوزادی مرتبط است. بنابراین در پیامدهای قابل مداخله از طریق آموزش بهداشت، ایجاد نگرش صحیح جهت مدیریت مطلوبتر، افزایش مهارت و توانمندی ارائهدهندگان و ارتقاء دانش گیرندگان خدمت با تدوین برنامههای آموزشی جذّاب و نوآور ضروری است.
غلامرضا جاهد خانیکی، نبی شریعتی فر، هدایت حسینی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نیاز جامعه، دانش آموختگان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذای می توانند در سـمت هـای مرتبط با رشته تحصیلی خود به کـار گماشـته شـوند و بـه ارائه خدمت برای رفع مشکلات سلامت و ایمنی مواد غذایی در سطح جامعه بپردازند. هدف از این تحقیق تبیین وضعیت موجود و چشم انداز آینده رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی از نظر جایگاه شغلی و نیاز جامعه است.
روش کار: مطالعه ای توصیفی و کاربردی با روش تحلیلی سری زمانی در ارتباط با وضعیت موجود و چشم انداز آینده رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی از نظر جایگاه شغلی و نیاز جامعه به این رشته انجام گرفت. ابتــدا پرسشــنامه اولیــه تهیه شد و سپس روایی و پایایی آن انجام گردید و پرسشنامه نهایی تکمیل شد. جهت پیش بینی آینده رشته از روش آماری تحلیل سریهای زمانی(ARIMA) Autoregressive Integrated Moving Average استفاده شد. همچنین نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید آن مشخص گردید و مورد تحلیل محتوای کیفی (SWOT) Strengths, Weaknesses, Opportunities, Threats قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که تعداد فارغ التحصیلان بهداشت و ایمنی مواد غذایی روندی افزایشی دارد. ۴۸% از افراد در بخش های مختلف مرتبط و ۷۵/۲۴% افراد در بخشهای غیر مرتبط با بهداشت و ایمنی مواد غذایی شاغل بودند و ۲۵/۲۷% از افراد نیز بیکارند. همچنین نتایج نشان داد که این رشته دارای نقاط قوت خوبی است که باید آنها را افزایش داد و ضعف ها و تهدیدها را کاهش داد و از فرصت ها استفاده کرد.
نتیجه گبری: تحلیل روند زمانی تعداد افراد فارغ التحصیل در رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی نشان از این دارد که سالاته پذیرش دانشجو و فارغ التحصیل شدن افراد رو به افزایش است و انتظار می رود در سال های آتی نیز این روند ادامه یابد. همچنین در مجموع وضعیت موجود و چشم انداز آینده رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی از نظر جایگاه شغلی و نیاز جامعه به این رشته در حد نسبتا مطلوب و متوسط می تواند قرار داشته باشد. با این وجود لازم است در جهت حفظ و ارتقا جایگاه این رشته تلاش مستمر انجام گیرد.
سهیلا کشاورز، کورش هلاکویی نائینی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود در دسترس بودن تمامی برنامه های پیشگیری از دیابت، تنها تعداد محدودی از بیماران شناسایی و تحت مراقبت هستند.
روش کار: این مطالعه مقطعی توصیفی-تحلیلی افراد بالای 30 سال شهرستان بوئین زهرا به صورت نمونه گیری چند مرحله ای می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه برای عموم مردم و تیم سلامت استفاده شد. روایی پرسشنامه با شاخص های CVR وCVI سنجیده شدند. جهت پایایی،از ضریب همبستگی استفاده شد که مطلوب بود. حجم نمونه 1154نفر محاسبه گردید.
نتایج: میانگین سنی 45/14± 42/48 سال، شیوع 9/9%، درصد شیوع دیابت در افراد درمعرض خطر: زنان با سابقه سقط و فرزند درشت به ترتیب (8/12%) و (7/31%)، دیابت بارداری (5/36%)، چاقی در بارداری (7/19%)، سابقه فامیلی دیابت (4/22%)، دورکمر <90 سانتی متر (08/14%)، 25 > BMI (95/13%)، تری گلیسیرید < 200 (8/22%) و فشارخون بالا (97/32%) می باشد. نتایج نشان می دهد که بین دیابت و میزان قندخون بالای 100mg/dl 73/2 =,OR دیابت بارداری 22/12=,OR دورکمر <90 cm 02/3=OR ارتباط معناداری تشخیص داده شد در سایر متغیرها ارتباط معناداری دیده نشد. کارمندان تیم سلامت تنها 55% آموزش پیشگیری از دیابت دریافت کرده بودند.
نتیجه گیری: مراقبت و آموزش با کیفیت مناسبی انجام نمی شود. شیوع قابل توجه دیابت در افراد در معرض خطر نشان میدهد که بایستی پیگیری و مراقبت بیشتری از این گروه انجام شود. آموزش کارکنان تیم سلامت باید بسیار کارآمد و تعداد آموزش های مربوط به برنامه دیابت افزایش یابد.