جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای رشیدیان

لیلی صالحی، حسن افتخار اردبیلی، کاظم محمد، محمد تقدیسی، ابوالقاسم جزایری، داود شجاعی زاده، آرش رشیدیان،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش امید به زندگی و کاهش میزان باروری باعث افزایش تعداد افراد سالمند در سراسر جهان شده، به گونه ای که پیر شدن جمعیت به یکی از مهمترین چالش های بهداشت عمومی در قرن کنونی تبدیل گشته است.بررسی مطالعات قبلی انجام گرفته در سایر کشورها حاکی از این است که شناسایی عوامل موثر بر فاکتورها شیوه زندگی و نیازهای آموزشی گروه مداخله به طراحی برنامه های ارتقای سلامت موثر کمک می نماید. این مطالعه در سال 1386 با هدف تعیین آمادگی سالمندان جهت اتخاذ شیوه زندگی سالم و درک عوامل موثر بران در شهر تهران انجام گرفت.
روش کار: این پژوهش کیفی با استفاده از بحث گروهی متمرکز بر روی 60 نفر از سالمندان کانون های سالمندی انجام گرفت، روش نمونه گیری به صورت هدفدار بوده و از روش تجزیه و تحلیل کیفی جهت تحلیل داده استفاده شد.
نتایج: نتایج به دست آمده حاکی از این است که افراد مختلف، تعابیر گوناگونی از معنای سلامت داشتند و علل متفاوتی را برای سلامتی جسم و روح مهم می دانستند. از موانع گوناگونی بر سر راه پیروی از برنامه غذایی سالم نام برده شد و تقریباً همه شرکت کنندگان در مطالعه، از نظر آمادگی مصرف میوه وسبزی در مرحله قبل از تامل قرار داشتند. از نظر فعالیت فیزیکی اکثریت واحدهای پژوهش در مراحل آمادگی و عمل واقع بودند در این مطالعه، از منافع و موانع گوناگونی جهت انجام منظم فعالیت فیزیکی منظم نام برده شد.
نتیجه گیری: تصحیح شیوه زندگی تحت تاثیر عوامل فراوانی قرار دارد. نتایج این مطالعه به تدوین راهبردهای آموزشی مناسب در خصوص شیوه زندگی سالم کمک فراوانی می کند.


سید مرتضی حسینی شکوه، محمد عرب، عباس رحیمی، آرش رشیدیان، ناصر صدر ممتاز،
دوره 6، شماره 3 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : با توجه به زلزله خیز بودن کشور و انتظار گسترده مبنی بر آمادگی بیمارستانها برای مقابله با آن ، وجود برنامه مقابله با حوادث غیر مترقبه ، ضروری است. هدف این مطالعه بررسی میزان آمادگی بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران نسبت به خطر زلزله در سال ١٣٨6 بود.
روش کار :
پژوهش حاضر مقطعی، توصیفی‐تحلیلی است. جامعه پژوهش 21 بیمارستان دولتی و خصوصی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران می باشدکه به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از چک لیست ، پرسشنامه ، مصاحبه و مشاهده و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون آماری دقیق فیشر استفاده شد.
نتایج : یافته ها نشان داد 6/28 % ، 9/61 % و 5/9 % از بیمارستان های مورد مطالعه به ترتیب در سطح ضعیف ، متوسط و خوب آمادگی قرار دارند. نتایج نشان داد سطح آمادگی بیمارستان ها در حیطه برنامه ریزی ایمنی تجهیزات و مواد خطرناک با تخصصی شدن آنها افزایش می یابد و این ارتباط از نظر آماری معنادار است.(038/0 = p ) نتایج حاکی است بین سطح آمادگی بیمارستان ها درحیطه برنامه ریزی کاهش خطرات ساختمانی و دوره آموزشی مدیریت بحران ارتباط وجود دارد و این ارتباط از نظر آماری معنادار است(034/0 = p ).
نتیجه گیری :
برگزاری برنامه های آموزشی در میزان آمادگی بیمارستانها بسیار مؤثر می باشد.
احسان تیموزاده، آرش رشیدیان، محمد عرب، علی اکبری ساری، محمد قاسمی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: پرستاران با ارایه بیشترین خدمات مستقیم به بیماران نقش انکارناپذیری در ارتقای کیفیت مراقبت و درمان دارند.در این میان خشونت شغلی به عنوان یکی از عوامل مهم در کاهش کیفیت زندگی کاری و میزان رضایتمندی پرستاران بر کیفیت مراقبت از بیماران، رضایتمندی پرستاران و بیماران، بهره وری و کارایی پرستاران و بیمارستان ها تأثیر می گذارد. از این رو با توجه به اهمیت موضوع و اثرات آن، در این مطالعه پس از ترجمه و معتبرسازی ابزار اندازه گیری خشونت در بخش سلامت میزان مواجهات خشونت بار روانی پرستاران در یک بیمارستان آموزشی بزرگ اندازه گیری گردید.
 روش کار: این مطالعه به روش مقطعی در تابستان سال 1387 انجام پذیرفت. جامعه پژوهش این مطالعه شامل کلیه پرستاران شاغل در یک بیمارستان بزرگ آموزشی در تهران بودند. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه، برگرفته از پرسشنامه استانداردی است که توسط سازمان جهانی کار، سازمان جهانی بهداشت، انجمن بین المللی پرستاران و انجمن بین المللی خدمات عمومی طراحی شده است. یافته ها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و آزمون مجذور کای و t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: در مجموع 413 پرستار مورد مطالعه قرار گرفتند. شیوع خشونت شغلی در میان پرستاران مورد مطالعه 69 درصد بدست آمد.بیشترین شیوع خشونت در این مطالعه به ترتیب بدرفتاری کلامی (64 درصد) و زورگویی و اوباش گری (29درصد) گزارش شدند. 26درصد از پرستاران در طی یکسال گذشته تجربه بدرفتاری کلامی و زورگویی و اوباش گری را توام داشته و 33 درصد هیچ گونه مواجهه ای با خشونت روانی در محیط کار را گزارش نکردند.لازم به ذکر است که به علت وجود حساسیت های فرهنگی موجود در کشور بخش های مربوط به خشونت های جنسی و نژادی از ابزار مطالعه حذف شدند. پرستاران شاغل در درمانگاه یا بخش سرپایی و همچنین زنان پرستار خشونت بیشتری را گزارش کردند.به طور کلی بیشتر مهاجمان را همراهان بیماران و بیماران تشکیل می دادند.
نتیجه گیری: میزان مواجهه با خشونت روانی در پرستاران قابل ملاحظه و در سطح سایر مطالعات انجام گرفته در برخی از کشورهای مورد بررسی بوده است . از این رو تقویت رویکرد های مدیریتی به خصوص در بحث آموزش،پیشگیری وگزارش دهی موارد خشونت و همچنین ایجاد رویه های مشخص به منظور گزارش موارد خشونت، ترغیب پرسنل به گزارش موارد خشونت آمیز و پیگیری رخدادهای خشونت بار با برنامه ریزی بهتر و سازماندهی مناسب تر کاملاً احساس می گردد.


رامین روانگرد، محمد عرب، آرش رشیدیان، علی اکبری ساری، علی زارع، محمود ثالثی، حجت زراعتی،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: مدت اقامت در بیمارستان یکی از مفیدترین شاخص­های بیمارستانی است که از آن می­توان برای اهداف مختلفی استفاده نمود. در این مطالعه به بررسی و تعیین عوامل مؤثر بر مدت اقامت بیماران بستری در بیمارستان تخصصی زنان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران با استفاده از روش نیمه پارامتری مخاطرات متناسب کاکس و نیز مقایسه آن با روش رگرسیون خطی چندگانه پرداخته­شده است.

روش کار: این مطالعه، مطالعه­ای است توصیفی-تحلیلی که در آن، تعداد 3421 پرونده بستری مربوط به کلیه بیماران بستری شده در سه بخش آنکولوژی، جراحی و زایمان و ترخیص شده از آنها در سال 1387 بررسی شدند. با استفاده از فرم ثبت اطلاعات و مصاحبه، اطلاعات مورد نیاز  جمع آوری گردید. سپس با استفاده از مدل چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، عوامل مؤثر بر مدت اقامت بیمارانی که با بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند، تعیین شدند و نتایج آن با نتایج مدل چندگانه رگرسیون خطی مقایسه گردید. ضمناٌ، سطح معنی داری مورد نظر، 05/0 تعیین گردید.

نتایج: میانه مدت اقامت در بیمارستان، 8/50 ساعت و در بخش­های زایمان، جراحی و آنکولوژی به ترتیب  5/48، 4/54 و 2/94 ساعت بود. از 3421 پرونده بیمار مورد بررسی، 2632 نفر (9/76%) با بهبودی و بقیه یعنی 789 نفر (1/23%) با عدم بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند. نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس نشان دادند که فاصله بیش از 200 کیلومتر محل سکونت بیماران مراجعه کننده تا بیمارستان، بستری در بخش جراحی و آنکولوژی، پذیرش و بستری در روز پنجشنبه، پذیرش و بستری توسط پزشک متخصص داخلی و بستری به دلیل بیماری­های نیوپلاسمی، غدد درون­ریزی و تغذیه ­ای و سیستم ادراری-تناسلی بستری شده در بیمارستان (05/0p<) و نیز افزایش تعداد کل آزمایش­ها، رادیوگرافی­ها و سونوگرافی­ها (001/0p<)، مدت اقامت بیماران در بیمارستان را افزایش داده­اند. اما بیمارانی که به صورت اورژانس در بیمارستان پذیرش و بستری شده اند دارای مدت اقامت کمتری بوده اند (001/0 p<). در حالی که نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه خطی، متغیرهای کارگر-کشاورز-دامدار-بازنشسته بودن همسر بیمار، پذیرش در روز پنجشنبه، ابتلا به بیماری­های نیوپلاسمی و افزایش تعداد کل آزمایش­ها، رادیوگرافی­ها و سونوگرافی­ها را موجب افزایش، و بستری توسط رزیدنت را موجب کاهش مدت اقامت بیماران نشان داد (05/0p< ).

نتیجه گیری: با توجه به وجود داده­های سانسور شده، مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، مدلی مناسب تر از مدل رگرسیون چندگانه خطی در تعیین متغیرهای مؤثر بر طول مدت اقامت بیماران در بیمارستان می­باشد. مدیران و سیاست گذاران جهت بهبود و اصلاح مدت و میزان اقامت بیماران در بیمارستان، از بین متغیرهای معنی دار و تأثیرگذار بر مدت اقامت بیماران حاصل از مدل کاکس در این مطالعه، تنها در مورد روز پذیرش بیمار و تعداد کل آزمایش­ها، رادیوگرافی­ها و سونوگرافی­های انجام شده برای وی می­­توانند تصمیم گیری کنند بدین ترتیب که از پذیرش‌های غیرضروری و غیراورژانس در روز آخر هفته جلوگیری به عمل آورند و از سوی دیگر، فرایندها و آزمون­های تشخیصی که جهت تشخیص بیماری بیمار انجام می­شود را حتی الامکان قبل از پذیرش و بستری شدن بیمار بر روی تخت انجام دهند تا از تخت‌ها و سایر منابع بیمارستانی به نحو بهتری استفاده گردد.


علی اکبری ساری، زینب بهشتی زواره، محمد عرب، آرش رشیدیان، بنفشه گلستان،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف:  زخم بستر یکی از مشکلات رایج بیمارستان ها به ویژه در بخش های بستری با اقامت طولانی و بخش مراقبت های ویژه (ICU) می باشد که هزینه‌ها و عوارض زیادی را برای بیمار و نظام سلامت ایجاد می کند. هدف این مطالعه آن است تا عوامل موثر بر ایجاد زخم بستر را در بخش­های ICU بیمارستان­های آموزشی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بررسی و تعیین نماید.

روش کار: این مطالعه در هفت بخش ICU واقع در چهار بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ابتدابا استفاده از مشاهده مستقیم، تمام 90 بیمار بستری در بخش های مراقبت های ویژه بیمارستان های مورد مطالعه از نظر وجود زخم بستر مورد بررسی قرار گرفت. سپس از بین بیماران ترخیص شده از همان بخش ها در سال 1386 تعداد 310 پرونده پزشکی به صورت تصادفی متناسب انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت.  داده ها با استفاده از یک پرسشنامه ی ساختار یافته جمع آوری شد.

نتایج: زخم بستر در افراد مسن، خانم­ها، افراد با تحرک و فعالیت کمتر، سطح هوشیاری پایین تر، طول مدت بستری بیشتر، بیماران تحت مراقبت های داخلی و در بیماران مبتلا به تب، دیابت، فشارخون، فلج و بیماری های تنفسی، به طور معنی داری بیشتر بود. همچنین زخم بستر در بیماران مبتلا به عفونت و انواع توده ها بیشتر بود.

نتیجه گیری: استفاده از یک روش استاندارد ارزیابی بیمار و توجه به عوامل ایجاد زخم بستر قبل از بستری می­تواند در شناسایی بیماران در معرض خطر و کاهش زخم­ بستر تاثیر داشته باشد.


رضا مجدزاده، آرش رشیدیان، محسن شمس، داوود شجاعی زاده، علی منتظری،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بازاریابی اجتماعی، استفاده از فنون بازاریابی تجاری برای افزایش قابلیت پذیرش یک عقیده یا عمل در گروه هدف است. در این مطالعه، تاثیر یک مداخله مبتنی بر بازاریابی اجتماعی بر رفتارهای خطرناک رانندگی در بین رانندگان تاکسی شهر تهران بررسی شده است.

روش کار: در این مطالعه­ی نیمه تجربی، با انجام دو پژوهش کمی و کیفی بر روی رانندگان تاکسی دو منطقه تهران (گروه مداخله و کنترل)، اجزای آمیزه بازاریابی شامل محصول برنامه (پیام یادآور افزایش تمرکز بر اجتناب از عدم رعایت فاصله طولی و رانندگی نکردن بین خطوط)، قیمت، مکان و ترویج تعیین شد. با نصب برچسب پیام در مقابل دید راننده، ارائه پمفلت و انتقال پیام از طریق سرپرستان خطوط در گروه مداخله، برنامه 8 هفته اجرا شد و 6 هفته بعد، وضعیت رفتارهای هدف در دو گروه مقایسه شد.  

نتایج: کاهش معنی­دار موارد مشاهده دو رفتار هدف در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل و افزایش معنی­دار نسبت شانس اجتناب از این دو رفتار توسط گروه مداخله، بعد از اجرای برنامه نشان از تاثیر مداخله طراحی شده داشت.

نتیجه گیری: تعیین گروه هدف اختصاصی، طراحی مداخله متناسب با نیازها و خواسته های مخاطب و توجه به عوامل موثر بر بازار رفتاری، اساس الگوی بازاریابی اجتماعی است. رعایت این اصول در طراحی مداخلات رفتاری می­تواند کاهش رفتارهای خطرناک رانندگی را به دنبال داشته باشد.


کورش هلاکویی نائینی، ابوالحسن ندیم، قباد مرادی، سلما تیموری، حمیده رشیدیان، مریم کندی کله،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: بیش از نیمی از جمعیت جهان در تقریباً 100 کشور از سراسر دنیا در معرض ابتلا به بیماری مالاریا قرار دارند. این بیماری طی سال­های 1300 تا 1330 از مسائل بهداشتی مهم تلقی گردیده است طوری که در این دوران هیچ بیماری دیگری تا این اندازه زیان­های مالی و جانی جبران ناپذیری در کشور ببار نیاورده است. هدف این مطالعه بررسی وضعیت اپیدمیولوژی بیماری مالاریا در یک دوره 65 ساله از سال 1320 تا 1385 در کشور ایران به منظور آموختن درس­هایی برای آینده است.

روش ­کار: این مطالعه یک مطالعه ترکیبی شامل مرور متون و مطالعه در سیستم­های بهداشتی با بررسی سوابق و آنالیز داده­های موجود است. برای جمع­آوری داده­های مورد نیاز در این مطالعه، سه منبع مهم اطلاعاتی در نظر گرفته شد. 1- منابع الکترونیک داخلی و خارجی، 2- منابع غیر الکترونیک کتابخانه­­ای و داده­های موجود حاصل از نظام مراقبت مالاریا 3- مصاحبه با افراد مطلع و صاحب نظر. در بررسی منابع الکترونیکی 26 متن انتخاب شد. در بررسی متون و داده­های غیر الکترونیکی و در بررسی پایان نامه­ها مجلات و اسناد و گزارش­ها 180 مورد که در این زمینه بودند مورد بررسی قرار گرفتند. در بخش مصاحبه باافراد صاحب نظر  با 5 نفر از افراد مطلع مصاحبه به عمل آمد. علاوه بر اسناد داده­های مالاریا در کشور طی 6 سال اخر دوره مطالعه از سوی مرکز مدیریت بیماری­ها در اختیار تیم تحقیق گرفت و در این مطالعه از آن استفاده شد. 

نتایج: بروز بیماری در 65 سال از سال 1320 تا 1385 نشان می­دهد که  تعداد موارد بیماری مالاریا علیرغم نوساناتی که درطی سال­های مختلف داشته­اند رو به کاهش نهاده است. بروز بیماری از بروز 250 تا 333 در هزار نفر در سال­های ابتدائی قرن اخیر شمسی به بروز 22/0 در هزار نفر در سال 1385 رسیده است.

نتیجه­ گیری: تغییرات بروز بیماری نشان می­دهد که طرح حذف مالاریا به عنوان یک هدف دست یافتنی قابل وصول است. تجربیاتی که در زمینه کنترل بیماری مالاریا حاصل شده در کنترل بیماری­های دیگر نیز می­تواند مورد استفاده قرار گیرد. 


الهام رشیدیان، غلامرضا گرمارودی، آرش رشیدیان، مهدی یاسری،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: مصرف خودسرانه آنتی بیوتیک موجب شده که مقاومت به آنتی بیوتیک ها یکی از معضلات بهداشتی محسوب گردد. مطالعه حاضر با هدف تاثیر آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی به منظور پیشگیری از مصرف خود سرانه آنتی بیوتیک ها در زنان مراجعه کننده به واحدهای بهداشتی درمانی مرکز بهداشت جنوب تهران انجام گرفت.

روش کار: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی شاهددار تصادفی بود که بر روی 396 نفر انجام شد. 10 مرکز با تخصیص تصادفی در گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. مداخلات آموزشی با برگزاری کلاس آموزشی، توزیع پمفلت، نصب تراکت و ارسال اس ام اس انجام گردید. آموزش بر اساس سازه های الگوی بهداشتی در خصوص عوارض مصرف خودسرانه آنتی بیوتیک انجام شد. قبل و پس از انجام مداخله، پرسشنامه تکمیل و داده ها آنالیز شدند. تمامی آنالیز ها توسط نرم افزار آمار SPSS و با آزمون های آماری مناسب انجام شد.

نتایج: آنالیزها نشان داد که مقایسه بین میانگین نمره اجزای الگوی اعتقاد بهداشتی(آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده، موانع درک شده) و عملکرد در دو گروه مداخله و شاهد در قبل و بعد از مداخله آموزشی اختلاف معنی­دار آماری وجود دارد)99/0<p)

نتیجه گیری: با توجه به افزایش آگاهی و کاهش عملکرد خود گزارش شده در گروه مداخله،  به نظر می رسد الگوی اعتقاد بهداشتی، الگوی مناسبی برای کاهش میزان مصرف خودسرانه آنتی بیوتیک ها می باشد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb