جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای سیاسی

مینا طباطبایی، احمدرضا درستی، فریدون سیاسی، عباس رحیمی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

شیوع گسترده چاقی در بزرگسالان و عوارض و مشکلات ناشی از آن برای فرد و جامعه، همواره از مسائل تغذیه ای و بهداشتی بوده است. افزایش ناگهانی شیوع چاقی کودکان در نقاط مختلف جهان در دهه گذشته توجه زیادی را به خود معطوف داشته است. اطلاعات زیادی از شیوع چاقی در کودکان نقاط مختلف ایران در دست نیست، بنابراین انجام مطالعات جهت تعیین شیوع چاقی در کودکان نقاط مختلف ایران ضروری می نماید. درعین حال وجود مرجع های مختلف برای تعیین چاقی کودکان، مشکلاتی را در مطالعه چاقی کودکان ایرانی ایجاد می نماید. هدف از مطالعه حاضر تعیین شیوع چاقی در دانش آموزان دبستانی شهر اهواز با استفاده از مرجع های حسینی و همکاران، CDC 2000 و IOTF 2000 بوده است. تعداد 3482 دانش آموز 12-6 ساله در سطح دبستان های شهر اهواز از طریق نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب شدند. قد و وزن اندازه گیری و BMI محاسبه گردید. دانش آموزانی که در مقایسه با مرجع های حسینی و همکاران و CDC 2000 دارای BMI بزرگتر و مساوی صدک 95 بودند بعنوان چاق تعیین گردیدند. همچنین با مقایسه BMI دانش آموزان با داده های مرجع IOTF 2000 افراد چاق مشخص شدند. یافته ها نشان داد که شیوع چاقی در دانش آموزان مورد بررسی برپایه سه مرجع ایرانی، CDC و IOTF بترتیب 10.9%، 5.2% و 3.6% می باشد. براین اساس، شیوع چاقی در دانش آموزان دبستانی اهواز بالا بوده و بررسی های بیشتر جهت تعیین عوامل مرتبط با چاقی ضروری است. همچنین، مراجع مختلف شیوع چاقی را بسیار متفاوت برآورد می نمایند.


عباس رحیمی فروشانی، کاظم محمد، محمود محمودی، فریدون سیاسی،
دوره 5، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : تغذیه با شیر مادر یکی از تعیین کننده های بهداشتی بسیار حساس و با اهمیت در دوران نوزادی و کودکی می باشد؛ زیرا که دراین دوران دو عامل رشد فیزیکی و تماس متقابل بین مادر و کودک می توانند قوای عقلی در دوران بزرگسالی رابرنامه ریزی نمایند. در این مطالعه هدف اصلی بررسی چگونگی حضور وماندگاری اثرتغذیه و رشد در اوان زندگی بر توانایی های عقلی در دوران بعدی زندگی بوده است.

روش کار: به منظور نشان دادن ارتباط بلند مدت فوق، یک تحقیق از نوع همگروهی توصیفی صورت گرفته است که در آن 5362 نوزاد متولد شده در یک هفته بین سوم تا نهم مارچ سال 1946 در انگلستان به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری طبقه بندی شده بر اساس کلاس اجتماعی خانواده ها انتخاب گردیده است. داده های افراد همگروه در دوره های سنی 2، 8، 11، 15، 26، و 43 سالگی جمع آوری شده اند.این مطالعه بین سالهای 1384 و 1385در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران و با به کارگیری مدلهای آماری برای دستگاهی از روابط با ساختار خطی که در نرم افزارLISREL 8-12 وجود دارد انجام شده که در آن اثر شیر مادر بر نمرات توانایی عقلی در مقاطع سنی مذکور ردیابی شده است.

نتایج: یافته های توصیفی این مطالعه آشکار کرد که افراد با وزن تولد طبیعی 3500 گرم یا بیشتر در سنین پایین تری راه رفتن، حرف زدن، ایستادن، و نشستن را انجام داده اند. همچنین الگوی تغییرات در نمرات آزمون عقلی در طول حیات افراد همگروه متفاوت بوده است؛ به گونه ای که نتایج آنالیز واریانس نشان داد که پس از تعدیل برای اثر متغیرهای جنس، کلاس اجتماعی، و سنین حرف زدن یا راه رفتن ملاحظه می گردد که افرادی که با شیر مادر تغذیه شده اند در سنین 8 و 15 سالگی دارای میانگین نمرات بالاتری هم در آزمونهای شفاهی و هم درآزمون های غیر شفاهی بوده اند.
یافته های آنالیز مسیری نشان داد که تغذیه با شیر مادر و وزن تولد، دو تعیین کننده می باشند که به همراه یکدیگر می توانند تاثیرات تغذیه ای و روحی، بخاطر تماس با مادر، بر قوای ذهنی داشته و در برنامه ریزی آن در دوران 2، 8، 11، 15، 26، و 43 سالگی نقش داشته باشند. به طوریکه اثر بجای مانده شیر مادر بر قوای عقلی در زمان کودکی ممکن است در سنین بزرگسالی خود را به طورمستقیم یا غیرمستقیم ظاهر کند. به عنوان مثال ضرایب استاندارد شده آنالیز مسیری که به ترتیب بیانگر میزان اثرشیر مادر برمتوسط سنین حرف زدن یا راه رفتن ، سپس اثر این سنین بر میانگین نمرات شفاهی در سنین 8 تا 15 سالگی، و به دنبال آن اثر این نمرات بر میانگین نمره آزمون عقلی در 26 سالگی، و در انتها تاثیر این نمره بر میانگین نمرات آزمون های حافظه و بینایی در سن 43 سالگی به همراه خطای معیار آنها برای زنان این همگروه به ترتیب ازچپ براست(04/0 = se) 10/0 ، (05/0 = se) 71/0 ، (02/0 = se) 05/0- ، (02/0 = se) 12/0- و در مردان همگروه به ترتیب(06/0=se) 13/0 ، (06/0=se) 75/0 ، (01/0=se) 07/0- ، (02/0=se) 01/0- برآورد شده اند.

نتیجه گیری: یافته های این مطالعه با نشان دادن روابط معنی دار بین عمل بعضی ازتعیین کننده ها که در آغاز زندگی فعال می شوند با قوای عقلی در بزرگسالی این نتیجه گیری را ایجاب می کند که در بررسی های طولی همگروهی که نحوه عمل ذهن مطالعه می شود باید به اثر تغذیه در دوران نوزادی و کودکی توجه ویژه معطوف داشت.


مریم شکوهی، سیدعلی کشاورز، سیدرضا مجدزاده، فریدون سیاسی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایع‏ترین سرطان در زنان می‌باشد. میزان بروز آن دائم در حال افزایش است و با وجود پیشرفت در روشهای درمانی مرگ و میر ناشی از آن هنوز هم بالاست.
روش کار: در این مطالعه موردی - شاهدی 110 بیمارمبتلا به سرطان پستان(بین20 تا 60 سال)با 110 شاهدی که از نظر سن و جنس با هم همسان شده بودند مورد مقایسه قرار گرفتند.موردها زنانی بودند که حداکثر یکسال از تشخیص سرطان پستانشان می گذشت و گروه کنترل زنانی بودند که هیچ سابقه ای از سرطان، بیماریهای زنان، هورمونی یا گوارشی نداشتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های عمومی وپرسشنامه تکرر غذای(FFQ) نیمه کمی استفاده شد. نسبت برتری(Odds Ratio) محاسبه گردید و روشهای آماری رگرسیون لجستیک و منتل - هنزل مورد استفاده قرار گرفتند.
نتایج: نسبت برتری (با 95 درصد فاصله اطمینان)برای چربی تام، اسیدهای چرب اشباع، اسیدهای چرب با یک پیوند دوگانه، اسیدهای چرب با چند پیوند دوگانه، کلسترول، پروتئین و کربوهیدرات به ترتیب 97/1(67/3-062/1)، 19/1(14/2-64/0)، 2/2(13/4-17/1)، 11/4(65/7-2/2)، 45/0(83/0-25/0)، 87/0(89/1-4/0)و91/0(87/1-44/0)بود.
نتیجه گیری: سالها طول می کشد تا عوامل رژیمی که در سبب شناسی سرطان پستان دخالت دارند نتایج بیماریزا را بر روی بافتها به جا بگذارند با وجود این، تکرر مصرف چربی در طول یکسال گذشته روش خوبی برای محاسبهعادات غذایی فرد می باشد .مطالعه حاضر نشان می دهد که چربی تام دریافتی و انواع چربی دریافتی با سرطان پستان ارتباط دارند، چنانچه چربی تام ‏(Total fat)، اسیدهای چرب غیر اشباع با یک پیوند دوگانه (MUFA)، اسیدهای چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه (PUFA) ، حتی پس از تطبیق انرژی ارتباط مثبت و معنی داری را با سرطان پستان نشان دادند. در حالیکه کلسترول ارتباط معکوس معنی داری را با سرطان پستان نشان داد.


احمد درستی، زهرا کرم سلطانی، ابوالقاسم جزایری، فریدون سیاسی، محمدرضا اشراقیان،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: غذا و تغذیه از جمله نیازهای اساسی جامعه بشری بوده و تامین غذای کافی و مناسب برای همه، در مقوله " امنیت غذایی" نهفته است. یکی از آسیب پذیرترین اقشار به هنگام نا امنی غذایی خانوار، کودکان هستند. ضمناً برخی معتقدند نا امنی غذایی خانوار از شیوع چاقی نمی کاهد بلکه ممکن است موجب افزایش آن نیز گردد. بنابراین، محققان بر ضرورت بررسی ابعاد گوناگون و اثرات امنیت غذایی بر سلامتی افراد و عوامل مؤثر بر بروز ناامنی غذایی و چاقی در کودکان تاکید دارند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین چاقی و امنیت غذایی در کودکان دبستانی یزد و برخی عوامل خانوادگی مرتبط با آنها در ماههای پایانی سال 1383 انجام گردید.
روش کار: در یک نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای در سطح شهر یزد در سال تحصیلی 84-1383 تعداد 3245 دانش آموز 11-6 ساله (1587 پسر و 1658 دختر) جهت تعیین شیوع چاقی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. از بین آنها، تعداد 187 دانش آموز 9 تا 11 ساله دارای BMI بزرگتر یا مساوی صدرک 95، به عنوان افراد چاق (مورد) و همین تعداد دانش آموز هم سن و هم جنس غیر چاق (BMI کوچکتر از صدک 85 و بزرگتر از صدک 15) به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. پرسشنامه امنیت غذایی خانواده (USDA) جهت تعیین وضعیت ناامنی غذایی و پرسشنامه عمومی برای کودکان چاق و شاهد پرگردید.
نتایج: بر اساس یافته ها، شیوع چاقی در بین کل دانش آموزان 3/13% و شیوع ناامنی غذایی در بین دانش آموزان گروه مورد 5/30% بود. بین امنیت غذایی و چاقی در کودکان پدران دارای سطح تحصیلات سیکل، ارتباط معنی داری وجود داشت (048/0=p). همچنین بین امنیت غذایی و چاقی در سطوح شغل آزاد پدر نیز ارتباط در مرز معنی داری مشاهده گردید (059/0=p) . بین ناامنی غذایی و چاقی با وضعیت اقتصادی خانوار در سطوح پایین و متوسط ارتباط معنی داری مشاهده شد (046/0=p) . پس از ثابت کردن بعد خانوار، تحصیلات و شغل مادر ، بین امنیت غذایی و چاقی کودکان ارتباط آماری دیده نشد.
نتیجه گیری: تحصیلات و شغل پدر و وضعیت اقتصادی به عنوان عوامل مرتبط بین چاقی و ناامنی غذایی شناخته شدند. سایر عوامل ارتباط آماری معنی داری نشان ندادند. از آنجا که اطلاعات کافی و کاملی در زمینه عوامل مرتبط با امنیت غذایی در دسترس نمی باشد بهتر است این بررسی در جاهای دیگر نیز انجام گردد.


فاطمه فلاح مدواری، هاله صدرزاده یگانه، فریدون سیاسی، گیتی ستوده، سید مصطفی حسینی، سید وحید مهدوی راد،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: ناامنی غذایی مشکل عمده­ی سلامت عمومی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته می باشد که زمینه ساز مشکلات تکاملی، روانی، کمبود مواد مغذی و بیماری های مزمن می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع ناامنی غذایی و عوامل مرتبط با آن در خانوارهای دارای کودک 5-4 سال تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری و خانه های بهداشت شهرستان مهریز طراحی و اجرا شد.

  روش کار: این بررسی در سال1392به صورت مقطعی بر روی500 خانوار دارای کودک 5-4 سال تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری و خانه های بهداشت شهرستان مهریز انجام شد. نمونه ها به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. برای تعیین وضعیت امنیت غذایی خانوار پرسشنامه­ی امنیت غذایی 18 گویه ای USDA استفاده شد. وضعیت اقتصادی و خصوصیات اجتماعی و فرهنگی توسط پرسشنامه اطلاعات عمومی بررسی شد. آزمون مجذور کای، t مستقل و رگرسیون لجستیک چندگانه برای تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.

  نتایج: شیوع ناامنی غذایی در خانوارهای مورد بررسی 6/39% بود (ناامنی غذایی بدون گرسنگی 2/23%، ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و شدید به ترتیب15و 4/1%). بین ناامنی غذایی و تحصیلات والدین، جایگاه شغلی والدین، درآمد ماهیانه خانوار و قد مادر ارتباط آماری معکوسی مشاهده شد (008/0= p ). همچنین ناامنی غذایی با سن مادر و بعد خانوار ارتباط مستقیم معنی داری نشان داد (004/0= p ). براساس نتایج رگرسیون لجستیک چند متغیره، سطح تحصیلات و شغل پدر عوامل پیش بینی کننده ناامنی غذایی بودند.

  نتیجه گیری: شیوع ناامنی غذایی در جامعه مورد بررسی بالا می باشد. با توجه به نتایج حاصل از این بررسی، ارتقای تحصیلات افراد خانوار، ارتقای شغلی و اقتصادی خانوارها و کنترل تعداد افراد خانواده جهت بهبود وضعیت امنیت غذایی خانوارها ضروری می باشد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb