جستجو در مقالات منتشر شده


22 نتیجه برای شجاعی

محمدحسین کاوه، داود شجاعی زاده، داود شاه محمدی، حسن افتخار اردبیلی، عباس رحیمی، جعفر بوالهری،
دوره 1، شماره 4 - ( 4-1382 )
چکیده

یک پنجم، یا احتمالا بیشتر، از کودکان و نوجوانان دنیا از اختلالات خفیف تا شدید روانی رنج می برند. از آنها تنها 20%، یا حتی کمتر، خدمات سلامت روان مورد نیاز را دریافت می کنند. به دلایل بسیار مدرسه جایگاه اساسی برای سازماندهی و ارائه خدمات سلامت روان به است. پژوهش نشان داده است که مدارس و معلمان در ارتقای سلامت روان، شناسایی کودکان در معرض خطر اختلالات روان شناختی و ارجاع آنان برای دریافت کمک های تخصصی، نقش هایی اساسی دارند. این مطالعه، با پیشنهاد راهکاری برای سازماندهی خدمات سلامت روان در مدارس، برای ارزیابی نقش معلم بعنوان گام اول در آن راهکار، طراحی و اجرا گردیده است. هدف اصلی این مطالعه، تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر آگاهی، نگرش، خود-کارآمدی و عملکرد معلمان در زمینه بهداشت روان دانش آموزان بوده است. در این مطالعه مداخله ای، 57 نفر از معلمان مدارس ابتدایی دولتی شهر خرم آباد در استان لرستان ایران، مشارکت داشتند. کارگاه آموزشی به مدت 3 روز برای معلمان گروه مداخله (27 نفر) برگزار گردید. سپس آنان نزدیک به 4.5 ماه به فعالیت (شامل اجرای رفتارهای الف و ب) پرداختند. اطلاعات پژوهش در سه مرحله: قبل و بعد از کارگاه آموزشی و در پایان فعالیت ها با استفاده از پرسشنامه های خود اجرا از معلمان و دانش آموزان جمع آوری گردید. داده ها در نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از روش های آمار غیر پارامتری پردازش و تحلیل شدند. مقایسه نتایج قبل و بعد از مداخله آموزشی افزایش های بارزی را در آگاهی، نگرش، قصد و عملکرد معلمان در گروه مداخله نشان می دهد. در گروه شاهد تغییرات بارزی در ارتباط با متغیرهای مورد مطالعه مشاهده نگردید. معلمان گروه مداخله در طی این پروژه 106 دانش آموز را شناسایی و به مرکز مشاوره ارجاع کردند؛ روان شناسان وجود اختلال را در 79 نفر از آنها تایید نمودند. در همین مدت معلمان گروه شاهد تنها ارجاع 2 دانش آموز را گزارش دادند. سطح آگاهی دانش آموزان، معیار اصلی عملکرد معلمان در آموزش بهداشت روان، در گروه مداخله بطور بارز افزایش یافته بود؛ اما این شاخص در گروه شاهد تغییر بارزی را نشان نداد. همچنین نتایج حاکی از آگاهی، نگرش و عملکرد بالاتر معلمان زن نسبت به معلمان مرد بوده است. این پژوهش بخوبی نشان داده است که معلمان آموزش دیده از پتانسیل قابل توجهی برای مشارکت در ارائه خدمات سلامت روان در مدارس برخوردارند. از این رو پیشنهاد می شود برنامه ریزی کارگاه های آموزشی برای گسترش گام اول راهکار ارائه شده برای سازماندهی خدمات، یعنی توسعه مشارکت معلمان، انجام پذیرد.


محمدرضا شیدفر، داود شجاعی زاده، مصطفی حسینی، نازیلا اساسی، فرشته مجلسی،
دوره 2، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده

انتظار می رود بیماری ایسکمی قلبی عامل حدود 40% مرگها و در راس 15 علت بار جهانی بیماری ها در سال 2020 باشد. آنژین صدری ناپایدار یکی از خطرناکترین حالات ایسکمی قلبی است. باتوجه به رابطه میان سبک زندگی و این بیماری، تعدیل سبک زندگی عامل مهمی در بهبود پیش آگهی آن است. آموزش بهداشت باید ضمن ارائه آگاهی لازم درباره عوامل خطر قابل تغییر، نگرش بیماران را به نحوی تغییر دهد که رفتارهای ارتقا دهنده سلامتی را در پیش گیرند. آگاهی از میزان اطلاعات و وضعیت نگرش و سبک زندگی بیماران برای برنامه ریزی آموزش بهداشتی در این زمینه ضروری است. این مطالعه به روش توصیفی برای بررسی میزان آگاهی، وضعیت نگرش و سبک زندگی این بیماران در دو بیمارستان اصلی دانشگاهی شهر مشهد بر روی 180 بیمار با استفاده از Sequential sampling انجام شده است. شرکت کنندگان به 82 سوال پرسشنامه پاسخ دادند. یافته ها بر پایین بودن سطح کلی آگاهی درباره نقش قلب، علل بیماری، درمان ها، اجزاء تبعیت از پزشک و رفتارهای زیان بار و مشدد درد قلبی دلالت دارند. در این میان 80% افراد از استرس بعنوان عامل خطر بیماری قلبی نام می برند. نگرش افراد در زمینه درک شدت بیماری و حساسیت فردی برای ابتلا مجدد و میزان کنترل شخصی بر سلامتی نسبتا پایین است. موانع مهم انجام رفتار بهداشتی، فقدان کلاس های آموزشی، غیرقابل تحمل بودن هزینه خدمات درمانی و موانع خانوادگی می باشد. این پژوهش، لزوم آموزش به بیمار توسط کارکنان مراقبت های بهداشتی، توجه پزشکان به باورهای بیماران خود و ارائه توصیه های دقیق و برنامه ریزی شده به ایشان را مورد تاکید قرار می دهد.


تیمور آقاملایی، حسن افتخار، کاظم محمد، علیرضا سبحانی، داود شجاعی زاده، منوچهر نخجوانی، فضل ا... غفرانی پور،
دوره 3، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

دیابت یک بیماری مزمن در تمام دوران زندگی است و کنترل آن نیاز به تغییرات اساسی در سبک زندگی بیماران دارد.هدف این مطالعه تعیین تأثیر مداخله آموزشی بر آگاهی،رفتار، هموگلوبینA1c و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به دیابت بود. جمعیت مورد مطالعه شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تحت پوشش درمانگاه دیابت بندر عباس بود. 80 بیمار به طور تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند و به هر گروه 40 نفر اختصاص یافت. آگاهی و رفتار بیماران با استفاده از پرسشنامه ، هموگلوبین A1c با روش کالریمتری و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت با استفاده از پرسشنامه WHOQOL-BREF تعیین گردید. جلسات آموزش گروهی برای گروه مداخله برگزار شد و چها ماه بعد مورد ارزیابی قرار گرفت.گروه کنترل نیزپرسشنامه ها را در اولین ملاقات و 4 ماه بعد از آن تکمیل نمودند. گروه مداخله افزایش معنی داری در میانگین آگاهی از 7/6 به 8/15 (000/0 = p) ، سلامت فیزیکی از 7/64 به 2/77 (000/0= p) و سلامت روانی از 56 به 4/71 و کاهش معنی داری در میانگین هموگلوبین A1c از 4/9 به 2/8 (000/0 = p) و همچنین افزایش معنی داری از نظر کنترل شخصی قند خون ، کنترل وزن، ورزش و رعایت رژیم غذایی داشت.گروه کنترل هیچ تغییر معنی داری در متغیر های اندازه گیری شده بجز آگاهی نداشت. کاهش در میانگین هموگلوبینA1c و بهبودی در بعد فیزیکی و روانی کیفیت زندگی گروه مداخله به طور عمده ناشی از تغییر در رفتار آنها است.نتایج این پژوهش از نظر بالینی برای بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 سودمند است و کمکی برای پزشک در کنترل بهتر دیابت است. ضمنأ روش آموزشی مورد استفاده ، ارزان ، مناسب برای مراقبتهای کلنیکی اولیه و قابل اجرا است.


بتول احمدی ، معصومه علی محمدیان ، بنفشه گلستان ، سیدعباس باقری یزدی ، داوود شجاعی زاده ،
دوره 4، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: خشونت علیه زنان در سراسر جهان یکی از اولویتهای بهداشت همگانی است. اگر چه نتایج تحقیقات و اطلاعات جمع آوری شده موجب افزایش آگاهی و حساسیت جامعه نسبت به این معضل سلامتی زنان گردیده، ولی شرم، حیا و ترس زنان و عدم پاسخگویی و مسوولیت پذیری نظام بهداشتی - درمانی جامعه نسبت به آن موجب سکوت و انزوای زنان قربانی و غفلت از پیامدهای آن بر سلامت جسمی و روانی آنان شده است. پیامدهای خشونت خانگی بر سلامت روان زنان شامل افسردگی، اضطراب، استرس و رفتارهای خودکشی و آسیب به خود می باشد./ هدف این مطالعه مقطعی تعیین میزان فراوانی انواع خشونت خانگی و تاثیر آن بر وضعیت بهداشت روان زنان متاهل تهرانی است.

روش کار: از 1189 نفر نمونه زن متاهل 15 سال به بالای ساکن شهر تهران که در محل سکونتشان پرسشگری شده اند.

نتایج: 35.7% تحت انواع خشونت خانگی قرار گرفته اند که به تفکیک 30% تحت خشونت جسمی، 29% خشونت روانی و 10% خشونت جنسی بوده اند. لازم به ذکر است که در این مطالعه بعضی از افراد نیز تحت انواع مختلف خشونت خانگی قرار داشته اند. مشت، لگد و سیلی با بیشترین فراوانی (91%) و هل دادن (80%) شایعترین نوع خشونت جسمی، تحقیر، توهین و یا ناسزا با فراوانی (93%)، تهدید و ارعاب (83%) شایعترین انواع خشونتهای روانی اعمال شده بر علیه زنان نمونه بوده است. از لحاظ وضعیت سلامت روان، 34.1% نمونه ها مشکوک به اختلال روانی (اضطراب و افسردگی) بوده اند. این میزان در افرادی که تحت خشونت خانگی قرار داشته اند 3.5 برابر افرادی است که تحت خشونت خانگی نبوده اند (OR=3.5, CI:%95 2.72- 4.58, P<0.0001) .

نتیجه گیری: بررسی برخی عوامل موثر در ارتکاب خشونت علیه زنان نشانگر وجود ارتباط معنی دار آماری بین اعتیاد همسر، وضعیت اقتصادی پایین و تعداد بیشتر فرزندان در خانواده می باشد (P<0.0001). می توان گفت زنان تحت خشونت خانگی احتمالا بیشتر دچار اختلالات روانی از قبیل افسردگی و اضطراب هستند و با توجه به این نتایج خشونت به عنوان یک شاخص سلامت زنان اهمیت زیادی دارد. بنابراین افزایش آگاهی و هوشیاری ارایه دهندگان مراقبتهای بهداشتی در غربالگری قربانیان و انجام اقدامات حمایتی و اطلاع رسانی عمومی می تواند در کاهش آسیبهای جسمی و روانی در زنان تحت خشونت موثر باشد.


سعیده شجاعی ، حسین کشاورز ، مصطفی رضاییان ، مهدی محب علی ، نسرین مهاجری ، زهرا گروسی ،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: توکسوپلاسما گوندی از تک یاخته های ایجاد کننده بیماری در انسان و بسیاری از حیوانات خونگرم است. ابتلا به عفونت در زنان باردار سبب ایجاد عوارض شدید مغزی و عصبی در جنین می شود. همچنین فعال شدن عفونت در افراد مبتلا به نقص ایمنی،‌ باعث توکسوپلاسموز منتشر می گردد. تشخیص سریع عفونت در مرحله حاد، درمان سریع و بهبود بیماری را به دنبال دارد. در این رابطه تشخیص انگل و اجزای آن،‌ تعریف بهتری از عفونت حاد بدست می دهد.

روش کار: در این بررسی، 20 نمونه سرم از افراد مبتلا به توکسوپلاسموز حاد جمع آوری شد. آنتی ژن محلول توکسوپلاسما با استفاده از روش سونیکاسیون از تاکی زوئیت های سویه RH استخراج شد. تعدادی خرگوش با این آنتی ژن ایمن شدند. آنتی بادی پلی کلونال با استفاده از روش های رسوب سرم در نمک و کروماتوگرافی تبادل یونی از سرم خرگوش ها استخراج شد. آزمون ایمنوبلاتینگ با استفاده از این آنتی بادی برای تشخیص آنتی ژن توکسوپلاسما راه اندازی شد. آزمون PCR با استفاده از یک جفت پرایمر از ژن B1 تک یاخته برای تشخیص وجود DNA در آن در این نمونه سرم ها انجام شد.

نتایج: در یک نمونه از این بیست سرم نوار قوی 30 کیلو دالتونی آنتی ژن با روش ایمنوبلاتینگ مشاهده شد. در این سرم قطعه 570pb حاصل از تکثیر DNA در انگل با روش PCR نیز مشاهده گردید. این نتایج مثبت در هر دو آزمون مربوط به فردی بود که در محیط آزمایشگاه با سویه تقریبا بیماریزای C56 به صورت اتفاقی آلوده شده بود و در فاز حاد بیماری قرار داشت.

نتیجه گیری: نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که توکسوپلاسموز در مرحله حاد با روش های ایمنوبلاتینگ و PCR قابل تشخیص است که این امر در تشخیص و درمان توکسوپلاسموز مادرزادی و در مبتلایان به نقص سیستم ایمنی نقش حیاتی دارد.


لیلی صالحی، حسن افتخار اردبیلی، کاظم محمد، محمد تقدیسی، ابوالقاسم جزایری، داود شجاعی زاده، آرش رشیدیان،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش امید به زندگی و کاهش میزان باروری باعث افزایش تعداد افراد سالمند در سراسر جهان شده، به گونه ای که پیر شدن جمعیت به یکی از مهمترین چالش های بهداشت عمومی در قرن کنونی تبدیل گشته است.بررسی مطالعات قبلی انجام گرفته در سایر کشورها حاکی از این است که شناسایی عوامل موثر بر فاکتورها شیوه زندگی و نیازهای آموزشی گروه مداخله به طراحی برنامه های ارتقای سلامت موثر کمک می نماید. این مطالعه در سال 1386 با هدف تعیین آمادگی سالمندان جهت اتخاذ شیوه زندگی سالم و درک عوامل موثر بران در شهر تهران انجام گرفت.
روش کار: این پژوهش کیفی با استفاده از بحث گروهی متمرکز بر روی 60 نفر از سالمندان کانون های سالمندی انجام گرفت، روش نمونه گیری به صورت هدفدار بوده و از روش تجزیه و تحلیل کیفی جهت تحلیل داده استفاده شد.
نتایج: نتایج به دست آمده حاکی از این است که افراد مختلف، تعابیر گوناگونی از معنای سلامت داشتند و علل متفاوتی را برای سلامتی جسم و روح مهم می دانستند. از موانع گوناگونی بر سر راه پیروی از برنامه غذایی سالم نام برده شد و تقریباً همه شرکت کنندگان در مطالعه، از نظر آمادگی مصرف میوه وسبزی در مرحله قبل از تامل قرار داشتند. از نظر فعالیت فیزیکی اکثریت واحدهای پژوهش در مراحل آمادگی و عمل واقع بودند در این مطالعه، از منافع و موانع گوناگونی جهت انجام منظم فعالیت فیزیکی منظم نام برده شد.
نتیجه گیری: تصحیح شیوه زندگی تحت تاثیر عوامل فراوانی قرار دارد. نتایج این مطالعه به تدوین راهبردهای آموزشی مناسب در خصوص شیوه زندگی سالم کمک فراوانی می کند.


غلامرضا مولوی، الله بهداشت منصوریان، محمود محمودی، رشید پورشجاعی، میترا صالحی،
دوره 7، شماره 1 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : نقش حلزونهای آّب شیرین بعنوان میزبان واسط در انتقال آلودگی های انگلی انسان و دام کاملا" شناخته شده است . هر چند بیماریهای انگلی منتقله از طریق حلزون در دنیا از تنوع بیشتری بر خوردار می باشد لیکن در کشور ایران شیستوزومیازیس اداری و فاسیولیازیس از جمله عفونت های انگلی هستند که اهمیت بهداشتی آنها از سالیان گذشته مورد توجه قرار داشته است. اکثر نقاط دنیا دارای زیستگاه مناسب برای این گروه از شکمپایان مهم در بهداشت عمومی و دامپزشکی می باشند و بر حسب اینکه مخزن آلودگی یا دیگر زمینه‌های لازم در برقراری چرخه زندگی انگل همچون شرایط آب و هوائی مساعد" آداب و رسوم و رفتار های خاص اجتماعی فرهنگی نیر فراهم باشند می توان وقوع این بیماریها را در پیرامون زندگی خود مشاهده نمود . به همین دلائل است که پایش مستمر مطالعات مالاکولوژی در مناطقی از کشور که سابقه وقوع یا شیوع عفونت های منتقله از طریق حلزون وجود داشته است حائز اهمیت بهداشتی فراوان است. استان خوزستان به عنوان مکان انجام این مطالعه تنها منطقه آندمیک شیستوزومیازیس اداری در کشور ایران شناخته شده است.
روش کار : در این مطالعه نمونه برداری از 30 نقطه واقع در اراضی زیر کشت نیشکر کشت و صنعت کارون انتخاب گردیده و صید حلزون در آن نقاط انجام شده است. حلزونها پس از جمع آوری به آزمایشگاه منتقل و بررسی های تشخیصی در مورد هر یک آنها صورت گرفته است. در اکثر موارد, تشخیص با استفاده از کلیدهای معتبر از روی صدف حلزون صورت گرفته و در مواردی نیز شناسائی بر اساس تشریح اندام های داخلی حلزون نهائی شده است.
نتایج:در مجموع از نقاط تعیین شده تعداد 3825 عدد حلزون از گونه های مختلف به دست آمده است . نقاط صید شامل کانال سیمانی، زهکش روباز ،جوی آب و مانداب می باشند. حلزونهای صید شده بر حسب جنس وگونه در این بررسی شامل: فایزا آکوتا Physa acuta29% - ژیریلوس اوفراتیکوس euphraticus Gyraulus 19% - ملانوئیدس توبرکولاتا tuberculata Melanoides 16%-
بلامیا بنگالنسیس bengalensis Bellamya 14%- ملانوپسیس دوریه doriae Melanopsis 12% - لیمنه ژدروزیانا Lymnaea gedrosiana 7% و لیمنه ترونکاتولا L.truncatula 2% می باشند.
نتیجه گیری : با توجه به سابقه حضور حلزون بولینوس ترونکاتوس در استان خوزستان خصوصا درمناطق مورد مطالعه و همچنین فراهم بودن شرایط زیست و تکثیر آن در این محدوده جغرافیائی از کشور که دارای زمین های وسیع زیر کشت نیشکر می باشد " انتظار مشاهده وفور این حلزون در نقاط بررسی شده بسیار بالا می نمود. پاک دیدن این نقاط از حلزون بولینوس ترونکاتوس را بدون شک می توان به اصلاح سیستم های آبیاری در این مجموعه تازه تاسیس در مقایسه با سیستم های مشابه در گذشته مرتبط دانست.از سوی دیگر حضور حلزون های دیگری که فراوانی نسبی آنها در مقاله پیش رو ارائه شده است را نیزمی توان به شرایط مساعد اکولوژیک و بیولوژیک استان خوزستان در استقرار جمعیت این موجودات نسبت داد.


الهه توسلی، اکبر حسن زاده، رضا غیاثوند، آذر طل، داوود شجاعی زاده،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه بیماری­های قلبی- عروقی علت اصلی ناتوانی و مرگ و میر در بسیاری از کشورها به شمار می­رود. نظر به اهمیت آموزش به منظور ارتقای رفتارهای تغذیه­ای پیشگیری کننده از بیماری­های  قلبی- عروقی، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر آگاهی، نگرش  و عملکرد زنان خانه دار اصفهان در خصوص ارتقای رفتارهای پیشگیری کننده از بیماری­های قلبی - عروقی انجام شد.

روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه  نیمه تجربی است، این مطالعه روی 68 زن خانه دار که به صورت تصادفی در 2 گروه آزمون (34 نفر) و شاهد (34 نفر) قرار گرفتند انجام شد، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه خودساخته مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی و پرسشنامه FFQ (بسامد مصرف مواد غذایی) بود، پرسشنامه الگوی اعتقاد بهداشتی در سه زمان قبل، بلافاصله و دو ماه بعد از آموزش تکمیل گردید و پرسشنامه FFQ در دو زمان قبل و 2 ماه بعد توسط زنان تکمیل گردید، بعد از انجام پیش آزمون، مداخله آموزشی در طی 6 جلسه آموزشی به مدت 6 هفته برای گروه آزمون انجام گرفت، در نهایت اطلاعات حاصل جمع آوری و  توسط نرم افزار  SPSS  با استفاده از آزمون­های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیکی تفاوت معنی­دار با هم نداشتند. قبل از مداخله تفاوت معنی­داری بین میانگین نمرات سازه­های مختلف این الگو در دو گروه مشاهده نشد ( آگاهی (855/0 p=)، حساسیت درک شده (628/0 p=)، شدت درک شده (259/0 p= منافع درک­ شده (695/0 p=)، موانع درک شده (693/0 p=)، خودکارآمدی درک شده(292/0 p=) بعد از مداخله تفاوت معنی­داری در  میانگین نمرات آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده و موانع درک شده و عملکرد بین دو گروه آزمون و شاهد مشاهده شد (001/0p<).

نتیجه گیری: با توجه به یافته­های پژوهش چنین استنباط می­شود که مداخله حاضر تأثیر مثبتی روی الگوی تغذیه زنان خانه­دار داشته است و مداخله در افزایش و بهبود میزان آگاهی، نگرش و عملکرد زنان مؤثر بوده است.


هاشم محمدیان، حسن افتخار اردبیلی، عباس رحیمی فروشانی، محمدحسین تقدیسی، داود شجاعی زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به کم توجهی به مقوله ارتقای سلامت نوجوانان به علت تلقی ناشی از سالم بودن آنان در بیشتر کشورهای جهان، بر آن شدیم تا باانجام این مطالعه به ارزیابی پیشگویی کننده های کیفیت زندگی دختران نوجوان از طریق تحلیل مسیر بر اساس مدل ارتقای سلامت پندر دست یابیم.
روش کار: مدل ارتقای سلامت پندر چهارچوب این مطالعه را تشکیل داد. این مطالعه مقطعی، بر روی500 نمونه دختر نوجوان (پایه ی9 الی 11) با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از بین 20 دبیرستان دخترانه در4 منطقه شهرستان کاشان، اجرا شد. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بودند از داشتن پایه 9 الی 11 و رضایت نامه کتبی از سوی اولیا ، مربیان و از سوی دختران نوجوان. پرسشنامه های استاندارد: موانع درک شده ، خودکارآمدی درک شده ، عواطف درک شده ، حمایت اجتماعی درک شده، سبک زندگی مروج سلامت و کیفیت زندگی بین دختران نوجوان توزیع وازطریق مصاحبه توسط کارشناسان دوره دیده جمع آوری شد. سپس، داده‌ها از طریق روش آماری تحلیل مسیربا استفاده از نرم افزارهای SPSS 18 و LISREL8.8 تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: کلیه ی سازه های مدل ارتقای سلامت و سبک زندگی مروج سلامت ارتباط معنی داری با کیفیت زندگی دختران نوجوان داشتند. سازه خودکارآمدی و عواطف درک شده به ترتیب بیشترین قدرت پیشگویی کنندگی (01/0 p<)70/0 = β( و(01/0 p<) 21/0 = β ) کیفیت زندگی را داشتند. سبک زندگی مروج سلامت به عنوان میانجی [HB1]39% از کیفیت زندگی دختران نوجوان را تبیین کرد . 73% از تغییر میزان کیفیت زندگی توسط دختران نوجوان این مدل برازش یافت.
نتیجه‌گیری: یافته های مطالعه نشان داد که مدل ارتقای سلامت ، کاربرد مناسبی برای تبیین و پیشگویی کنندگی کیفیت زندگی دختران نوجوان را دارد. بر این اساس ، به برنامه ریزان سلامت بکارگیری مدل ارتقای سلامت پندر بمنظور ارتقای کیفیت زندگی در این جمعیت پیشنهاد می شود.
رضا مجدزاده، آرش رشیدیان، محسن شمس، داوود شجاعی زاده، علی منتظری،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بازاریابی اجتماعی، استفاده از فنون بازاریابی تجاری برای افزایش قابلیت پذیرش یک عقیده یا عمل در گروه هدف است. در این مطالعه، تاثیر یک مداخله مبتنی بر بازاریابی اجتماعی بر رفتارهای خطرناک رانندگی در بین رانندگان تاکسی شهر تهران بررسی شده است.

روش کار: در این مطالعه­ی نیمه تجربی، با انجام دو پژوهش کمی و کیفی بر روی رانندگان تاکسی دو منطقه تهران (گروه مداخله و کنترل)، اجزای آمیزه بازاریابی شامل محصول برنامه (پیام یادآور افزایش تمرکز بر اجتناب از عدم رعایت فاصله طولی و رانندگی نکردن بین خطوط)، قیمت، مکان و ترویج تعیین شد. با نصب برچسب پیام در مقابل دید راننده، ارائه پمفلت و انتقال پیام از طریق سرپرستان خطوط در گروه مداخله، برنامه 8 هفته اجرا شد و 6 هفته بعد، وضعیت رفتارهای هدف در دو گروه مقایسه شد.  

نتایج: کاهش معنی­دار موارد مشاهده دو رفتار هدف در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل و افزایش معنی­دار نسبت شانس اجتناب از این دو رفتار توسط گروه مداخله، بعد از اجرای برنامه نشان از تاثیر مداخله طراحی شده داشت.

نتیجه گیری: تعیین گروه هدف اختصاصی، طراحی مداخله متناسب با نیازها و خواسته های مخاطب و توجه به عوامل موثر بر بازار رفتاری، اساس الگوی بازاریابی اجتماعی است. رعایت این اصول در طراحی مداخلات رفتاری می­تواند کاهش رفتارهای خطرناک رانندگی را به دنبال داشته باشد.


علیرضا دیدارلو، داوود شجاعی زاده، حسن افتخار اردبیلی، شمس الدین نیکنامی، ابراهیم حاجی زاده، محمد علیزاده،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: نتایج بسیاری از مطالعات نشان می­دهد که تنها راه کنترل بیماری دیابت و پیشگیری از عوارض ناتوان کننده آن، انجام مستمر رفتارهای خود مراقبتی است. هدف این مطالعه تعیین و شناسایی عوامل موثر بر رفتارخود مراقبتی زنان دیابتی بر اساس نظریه عمل منطقی توسعه یافته می باشد.

روش کار: در این مطالعه مقطعی تعداد 352 نفر از زنان دیابتی مراجعه کننده به کلینیک دیابت شمال استان آذربایجان غربی(شهرخوی) و واجد معیارهای ورودی مطالعه به روش غیر تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای مناسب برای سنجش متغیرهای مورد نظر(آگاهی از دیابت، اعتقادات فردی، فشارها و هنجارهای اجتماعی، خودکارآمدی درک شده، قصد رفتاری و رفتار خود مراقبتی) با کمک مطالعات موجود انجام شده با چارچوب نظریه عمل منطقی و خودکارآمدی طراحی و روائی و پایائی آنها تعیین شدند. برای تحلیل داده­ها از نرم افزارSPSS نسخه 16 استفاده شد.

نتایج: براساس نتایج مطالعه، مدل پیشنهادی 6/41 درصد واریانس قصد رفتاری و2/26 درصد واریانس رفتار خود مراقبتی را در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 را پیشگویی و تبیین کرد. در بین سازه­های مدل، خودکارآمدی درک شده قوی­ترین و موثرترین عامل برای قصد به انجام رفتار خود مراقبتی شناخته شد که هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم  رفتار خود مراقبتی را تحت تاثیر قرار داد. عوامل نگرش­ها، فشارهای اجتماعی یا نرم­های انتزاعی، آگاهی و فواصل زمانی ویزیت بیمار توسط گروه درمانی نیز پس از خودکارآمدی بیشترین قدرت پیش­گویی خود مراقبتی را داشتند.

نتیجه گیری: مدل پیشنهادی در مطالعه حاضر به خوبی توانست رفتارخود مراقبتی را پیشگویی نماید و بنابراین می­تواند اساسی برای مداخلات آموزشی باشد که با هدف ارتقای خود مراقبتی و نهایتا به منظور کنترل دیابت انجام می­پذیرد.


آذر حدادی، مهرناز رسولی نژاد، سعید جمالی، سید احمد سید علی نقی، کوشا پایداری، محمد علی بویر، اسفندیار شجاعی، علیرضا سلیمانی، سیروس فرجی، سعید کلانتری، سمانه بایرامی، مصطفی حسینی،
دوره 9، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی میزان پای‌بندی (Adherence) به پروفیلاکسی با داروهای ضد رتروویروسی به دنبال مواجهه­ی شغلی و غیرشغلی با HIV  در افراد مراجعه­کننده به مرکز مشاوره­ی بیماری‌های رفتاری بیمارستان امام خمینی(ره) طی سال­های 1387 لغایت 1388.

روش ­کار: در این مطالعه­ی توصیفی و طولی، پس از نمونه‌گیری و انتخاب بیماران و ثبت اطلاعات آن‌ها، میزان پای‌بندی براساس گزارش خود بیماران و در مورد هر یک از داروها (زیدوودین، لامی وودین و افاویرنز) مورد محاسبه قرار گرفت. بیماران در این مطالعه به صورت ماهانه و به مدت 4 ماه مورد پیگیری قرار گرفتند و در صورت پای‌بندی کمتر از 95 درصد علت عدم مصرف داروهای ضد رتروویروسی از آن‌ها پرسیده شد و ثبت گردید.

 نتایج: در این مطالعه 89 بیمار بررسی شدند که 55 نفر (8/61 درصد) مرد و 34 نفر (2/38 درصد) زن بودند که متوسط سن آن‌ها
39/8 ± 16/30 بود. 47 نفر (8/52 درصد) مجرد و 42 نفر (1/47 درصد) نیز متأهل بودند. 27 نفر (3/30 درصد) پزشک و 35 نفر
(3/39 درصد) پرستار و 27 نفر (3/30 درصد) خارج از سیستم پزشکی بودند. 36 نفر (5/40 درصد) درمان را قطع نمودند که از این تعداد، 24 نفر (27 درصد) به طور صحیح (پس از مشخص شدن سرولوژی منفی فرد منبع) و 12 نفر (4/13 درصد) به طور اشتباه درمان را قطع کرده بودند. در این مطالعه مجموعا 53 نفر (6/59 درصد) درمان را به طور کامل دریافت نموده بودند. در مطالعه­ی حاضر، ارتباط معنی‌داری بین سن و متاهل بودن با پای‌بندی به درمان مشاهده گردید (05/0>p).

نتیجهگیری: قطع درمان به علت منفی شدن آزمایش فرد منبع در مطالعه­ی ما بیشتر از مطالعات قبلی بوده است که نشانه­ی در دسترس‌تر بودن فرد منبع در مطالعه­ ی ما می‌باشد .


آذر طل، غلامرضا شریفی راد، احمدعلی اسلامی، فاطمه الحانی، محمدرضا مهاجری تهرانی، داوود شجاعی زاده،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران دیابتی با توجه به ماهیت مزمن بیماری خود، نیازمند توجه مداوم با اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی و خود مراقبتی می باشند. در این میان توجه به منحصر به فرد بودن هر بیمار و طرح مراقبتی او در بستر جامعه ضروری است. یکی از ابزارهای مفید در راستای حمایت همه جانبه از بیماران دیابتی نوع 2، ارتقاء رفتارهای خودمدیریتی آنهاست. این پژوهش با هدف تعیین میزان اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی و عوامل موثر بر آن در بیماران دیابتی نوع 2 انجام یافته است.

روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی است که در سال 1390در بازه زمانی 6 ماهه انجام یافته است. جامعه مورد مطالعه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به یکی از مراکز دیابت شهر اصفهان، حجم نمونه350 نفر و نمونه گیری به روش مستمر(متوالی) بوده است. میزان اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی بیماران با استفاده از ابزار استاندارد خودمدیریتی بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت اندازه گیری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 5/11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: 350 بیمار دیابتی نوع 2 در این مطالعه شرکت نمودند. میزان پاسخ دهی 88 درصد بود (398/350). سن اکثریت شرکت کنندگان در مطالعه بین60-50 سال بود (42/8±52/55) و 3/54 درصد آنها مطابق با معیار سازمان جهانی بهداشت در محدوده مرزی کنترل متابولیک قرار داشتند (30/1±72/7). حیطه های خود نظام یافتگی( 36/6±6/33) و تبعیت از رژیم پیشنهادی درمانی( 9/2±46/11) به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین نمره را به خود اختصاص دادند. امتیاز کلی خودمدیریتی در سه سطح مناسب، متوسط و نامناسب با عوامل دموگرافیک مانند جنس، سن، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات و خصوصیات مرتبط با سلامت و بیماری مانند سابقه بیماری دیابت، مدت زمان ابتلا به دیابت، وجود بیماریهای همراه، عوارض دیابت، وضعیت سلامتی عمومی، نوع درمان، درآمد خانواده و HbA1C مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های مطالعه نشان داد که تمامی عوامل یاد شده فوق به جز سابقه بیماری با اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی ارتباط معنی داری داشتند(001/0p<). مضاف بر این، هر بعد از این ابزار استاندارد با بیشتر متغیرهای فردی و عوامل مرتبط با بیماری ارتباط معنی دار داشتند(001/0p<).

نتیجه گیری: به نظر می رسد بتوان با اجرای مداخلات توانمندسازی مبتنی بر رفتارهای خودمدیریتی در سطوح فردی و اجتماعی در بیماریهای مزمن، در ارتقاء سلامت فردی و اجتماعی گامهای مثبتی در راستای اعتلاء سلامت جامعه برداشته شود.


فاطمه واشقانی، فرشته مجلسی، محمود محمودی، داود شجاعی زاده،
دوره 10، شماره 2 - ( 8-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان دهانه رحم دومین سرطان شایع زنان با بروز بیش از500000 مورد در سال است اما به دلیل مرحله پیش سرطانی طولانی، وجود روش­های غربال­گری مناسب و درمان موثر ضایعات، قابل پیشگیری می باشد. ازآنجا که کمبود آگاهی، موانع اجتماعی و فرهنگی به عنوان مانعی جهت شرکت در برنامه­های غربال­گری است و با توجه به نقش معلمان به عنوان یک منبع آگاهی رسان، لذا این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مداخله آموزشی از طریق الگوی باور سلامتی بر آگاهی و نگرش دبیران در زمینه تست پاپ اسمیر انجام گرفت. روش­کار: این پژوهش، مداخله­ای شاهد دار از نوع قبل و بعد بوده که بر روی 72 نفر از آموزگاران زن که از طریق نمونه گیری آسان به دو گروه مداخله و شاهد تخصیص یافته بودند انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده که قبل از آموزش و یک ماه بعد از آموزش بین دوگروه آزمون شد. روش آموزشی شامل سخنرانی، پرسش و پاسخ بود و نتایج با کمک نرم افزار SPSS 11.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: 2/47% گروه مداخله و 8/45% گروه شاهد در رده سنی 50-40 سال، 2/47% گروه مداخله و 50% گروه شاهد دارای تحصیلات کارشناسی و 1/86% آنها متاهل بودند. 2/67% گروه مداخله و 2/74% گروه شاهد سابقه انجام پاپ اسمیر را گزارش کردند و آگاهی هر دو گروه در زمینه بیماری در حد متوسط بود و تفاوت معنی­داری بین آگاهی، نگرش و سازه های مدل باور سلامتی قبل و بعد از آموزش در بین دو گروه و در داخل گروه مداخله وجود داشت (05/0>p). نتیجه گیری: به کارگیری پاپ اسمیر در جامعه مورد پژوهش کمتر از هدف برنامه مردم سالم 2010 بوده بنابراین لزوم آموزش کافی و ارتقای آگاهی محرز می باشد.
شایسته شیرزادی، داود شجاعی زاده، محمدحسین تقدیسی، آغا فاطمه حسینی،
دوره 10، شماره 2 - ( 8-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: بلوغ فرایند رشدی مهم و مرحله ای از زندگی می باشد. دختران نیازهای مراقبتی بهداشتی متعددی دارند و باید در مورد موضوعات خاص خودشان مورد توجه قرار گیرند. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی بر ارتقای بهداشت بلوغ جسمی دختران نوجوان ساکن مراکز شبانه روزی بهزیستی شهر تهران انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای نیمه تجربی (یک گروهی) می باشد، این مطالعه روی دختران 19-12سال ساکن مراکز شبانه روزی بهزیستی شهر تهران انجام شد، همه افراد واجد شرایط(61 نفر) وارد مطالعه شدند. ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه مبتنی برالگوی اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد جسمی دوران عادت ماهیانه بود که قبل و یک ماه پس از آموزش تکمیل گردید. مداخله ی آموزشی به مدت 3ماه انجام گرفت، اطلاعات حاصل جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS16 با استفاده از آزمون آماری ویلکاکسون مقایسه شدند.
نتایج: بعد از مداخله آموزشی بین اجزای الگوی اعتقاد بهداشتی (منافع درک شده، موانع درک شده ، حساسیت و شدت درک شده) و عملکرد افراد درمقایسه با قبل از مداخله از لحاظ آماری تغیرات معنی داری وجود داشت(05/0p<).
نتیجه گیری:
مداخله آموزشی سبب بهبود ادراکات و عملکرد دختران گردید. لذا شایسته است از این الگو جهت برنامه ریزی آموزش مسائل دوران بلوغ بهره گرفته شود.
حامد رضاخانی مقدم، داوود شجاعی زاده، محمدحسین تقدیسی، یوسف حمیدزاده اربابی، محمدتقی سوادپور،
دوره 10، شماره 3 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: زایمان، اوج دوران بارداری و حاملگی یک زن است که با به دنیا آمدن یک یا چند نوزاد از رحم مادر همراه است. متاسفانه اخیرا، زایمان به روش سزارین با وجود پیامدهای منفی بیشتری بخصوص از نظر جانی و اقتصادی افزایش چشمگیری پیدا کرده است. از طرفی، نقش آموزش بهداشت، تغییر رفتار است و لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مشارکت رابطین بهداشتی در آموزش مادران برای انتخاب نوع زایمان براساس مدل قصد رفتاری در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر اردبیل انجام گرفت.
روش ­کار: این مطالعه یک پژوهش کمی از نوع تجربی می­باشد. 140 نفر از مادران باردار نخست­زای شهر اردبیل که در ماه هفتم حاملگی خود قرار داشتند بطور تصادفی منظم انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد مورد مطالعه قرار گرفت. پس از انجام پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه، در گروه آزمایش آموزش­های طراحی شده براساس مدل قصد رفتاری صورت پذیرفت. یک ماه پس از زایمان، از هر دو گروه پس آزمون تهیه گردید و نتایج آگاهی، نگرش، ارزیابی از نتایج و عملکرد با استفاده از آزمون من ویتنی یو و ویلکاکسون آزمون­های همبستگی و توصیفی و کای دو تجزیه و تحلیل و مقایسه گردید
نتایج: نتایج مطالعه نشان داد تفاوت آماری معنی داری در زمینه آگاهی، ارزیابی از نتایج، نگرش بعد از انجام مداخله بین دو گروه مداخله و شاهد وجود دارد ( 001/0 p<). ولی قصد رفتاری قبل و بعد از مداخله تغییر آماری معنی داری نداشت.( 106/0p= ) نتیجه گیری: هر چند مشارکت رابطین موجب افزایش در میانگین آگاهی، نگرش و ارزیابی از نتایج رفتار در زنان باردار گردید اما در تغییر قصد رفتاری افزایش منعی­دار نبود. پیشنهاد می­گردد، این تحقیق در سایر شهرها، با مشارکت سایر آموزش دهندگان مانند پزشکان و پرستاران و با استفاده از دیگر مدل­ها و روش­های آموزشی انجام گرفته و مورد مقایسه قرار گیرد.
نجمه الملوک امینی، داوود شجاعی زاده، محسن صفاری،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1392 )
چکیده

 

  زمینه و هدف: بی تحرکی یکی از 10 علت عمده مرگ و ناتوانی است. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر برنامه آموزش الکترونیکی بر میزان فعالیت بدنی زنان کارمند بود.

  روش کار: در این مطالعه مداخله­ای نیمه تجربی، تعداد 120 نفر در قالب 2 گروه مداخله و کنترل انتخاب شدند به روش نمونه گیری آسان، انتخاب شدن (تعداد=120) ابزارجمع آوری داده­ها پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه بین المللی فعالیت فیزیکی بود. پرسشنامه ها به صورت پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه مداخله و شاهد با فاصله 2 ماه بعد از آخرین آموزش در گروه مداخله، تکمیل گردید. کارمندان زن در گروه مداخله، به صورت مجازی از طریق ایمیل و یا اتوماسیون اداری، پیام های کوتاه، فیلم های آموزشی، به مدت 16 هفته آموزش­هایی را دریافت کردند. یافته­های پژوهش در پایان داده­ها با آزمون­های مجذور کای، تست دقیق فیشر، تی مستقل و تی زوجی و با استفاده از نرم افزار17 SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفتند.

  نتایج: میانگین سنی بانوان در این مطالعه در گروه مداخله 41 و در گروه شاهد 39 سال بود. اکثر زنان در هر دو گروه متاهل بودند، 1 تا2 فرزند داشتند و از تحصیلات لیسانس برخوردار بودند. بعد از آموزش، نمره میانگین میزان فعالیت بدنی گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد، به طور معنی­داری افزایش یافت (001/0> p ). نمره میانگین نمایه توده بدنی، بعد از آموزش در گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد تغییر معنی­داری نشان نداد (119/0= p )، اما در مقایسه با خودش نسبت به قبل از آموزش به صورت معنی­دار، کاهش نشان داد (001/0> p ).

  نتیجه گیری: مداخلات آموزشی مبتنی بر وب، پیام کوتاه و مولتی مدیا، می تواند فعالیت بدنی را در کارکنان زن افزایش ­دهد و ممکن است از بیماری­های ناشی از کم تحرکی، پیشگیری ­نماید.


 


جلال عبدی، حسن افتخار، محمود محمودی، داوود شجاعی زاده، رویا صادقی،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده

زمینه وهدف: این مطالعه با هدف ارزشیابی تاثیر مداخله مبتنی بر فن آوری های نوین ارتباطی و نظریه شناختی-اجتماعی بر سبک زندگی کارمندان دولتی شهر همدان در سال 1393 اجرا گردید.

روش کار: این مطالعه مداخله ای از نوع کارآزمایی کنترل شده می باشد که در دو گروه: مداخله از طریق تلفن، مداخله از طریق اینترنت و مقایسه با کنترل، مجموعا در بین 435 کارمند دارای اضافه وزن یا چاقی انجام شد. مداخله آموزشی تحت عنوان"برنامه سبک زندگی" به مدت 6 ماه انجام، سپس مشارکت کنندگان 6 ماه و 9 ماه بعد از مداخله از نظر سبک زندگی و تغییر در سازه های نظریه شناختی-اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS 20مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

نتایج: مداخله منجر به ارتقای وضعیت سبک زندگی در هر دو گروه مورد مداخله از وضعیت "خوب" به خیلی خوب" گردید(001/0p=). مداخله در گروه تلفن منجر به افزایش میانگین امتیازات مشارکت کنندگان در سازه های خود کارآمدی، محیط، انتظارت پیامد و ارزش­های پیامدگردید. در گروه اینترنت میانگین امتیازات سازه های خودکارآمدی و ارزش­های پیامد افزایش یافت (05/0p<).

نتیجه­ گیری: یافته­ های مطالعه حاضر موثر بودن مداخله سبک زندگی مبتنی بر نظریه شناختی-اجتماعی و فن آوری های نوین ارتباطی را اثبات نمود.


زهرا فرهمند، داوود شجاعی زاده، آذر طل، کمال اعظم،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت یکی از شایع ترین مشکلات بهداشت عمومی جهان معاصر است که با عوارض دیررس از جمله بیماری پای دیابتی همراه می باشد. بیماری پای دیابتی از شایع ترین این عوارض بوده و از نظر جسمانی و عاطفی برای بیمار  پر هزینه است. این مطالعه با هدف مشخص نمودن تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر روی مراقبت از پا و پیشگیری اززخم پا در بیماران دیابتی نوع 2 صورت گرفت.
روش کار: 97 نفر(57 زن و 40 مرد) بیمار دیابتی نوع 2 در این مطالعه شرکت داشتند. نمونه ها به روش تصادفی در دو گروه مداخله (47 بیمار) و گروه شاهد (50 بیمار) تقسیم شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه ای مشتمل بر اطلاعات جمعیت شناختی سوالات مربوط به آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی جمع آوری گردید. این اطلاعات قبل و3 ماه بعد از انجام مداخله آموزشی برای گروه مداخله که طی سه جلسه کلاس آموزشی صورت گرفت و همچنین گروه شاهد، جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 و آزمون های شاپیرو- ویلک، کای دو، ویلکاکسون، تی زوجی و مک نمار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 
نتایج: داده ها نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه مداخله و شاهد قبل از انجام مداخله آموزشی از نظر میانگین میزان آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی (حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده همچنین خودکارآمدی و خود مراقبتی ) وجود نداشت و در گروه مداخله نتایج، اختلاف معنی­داری بعد از برنامه آموزشی نشان دادند (05/0 > .(pولی در گروه شاهد این متغیرها پس از گذشت 3 ماه تفاوت معنی­داری نداشتند (05/0 <p ).
 نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که افراد مبتلا به دیابت نیاز به یادگیری طرق مراقبت از پاهایشان دارند و اجرای برنامه های آموزشی در بیماران دیابتی نوع 2 بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در اجرای مراقبت از پاها موثر می باشد.
 
منصوره امیری سیاوشانی، داوود شجاعی زاده، کمال اعظم،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: رعایت اصول کنترل عفونت در دندانپزشکی اساس پیشگیری از انتقال بیماری های خطرناکی مانند ایدز و هپاتیت و جلوگیری از گسترش بیماری ها در جامعه می باشد و با توجه به اهمیت آموزش دانشجویان دندانپزشکی در زمینه رعایت اصول کنترل عفونت، این پژوهش با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی برارتقای کنترل عفونت توسط دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام گردید .
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای از نوع قبل و بعد می باشد که تعداد نمونه ها 75 نفر از دانشجویان دندانپزشکی که به بخش اندو دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی جهت درمان اندو و تهیه رادیوگرافی از دندان حین درمان در سال تحصیلی
96-95 مراجعه می کردند می باشند که  به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تعیین حجم نمونه پرسشنامه محقق ساخته ای بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی تهیه شد و از نظر روایی و پایایی بررسی گردید و در دو مرحله قبل و بعد از آموزش با فاصله زمانی 3 ماه توسط افراد مورد مطالعه تکمیل گردید . سه جلسه آموزشی در این مطالعه به مدت 15الی 30 دقیقه در طی مدت یک ماه به صورت آموزش گروهی و پرسش و پاسخ برگزار گردید پس از جمع آوری داده ها از نرم افزار
spss21 برای تجزیه تحلیل آنها استفاده شد. برای بررسی و مقایسه قبل و بعد  آگاهیها و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی از آزمون های ناپارامتری کلموگروف اسمیرونوف و آزمون پارامتری تی زوجی و آزمون ناپارامتری ویل کاکسون استفاده شد. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج: نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمرات آگاهی و عملکرد دانشجویان نسبت به کنترل عفونت قبل از آموزش به ترتیب از 23/2±48/11 و 93/0±48/5 به نمرات بعد از آموزش 57/0±75/14 و 91/0±36/9 ارتقا پیدا کرد که با انجام آزمون تی زوجی این اختلاف از جهت آماری معنی دار می باشد(001/0>p). مقایسه میانگین و انحراف معیار نمرات سایر ابعاد مدل اعتقاد بهداشتی در مورد کنترل عفونت دانشجویان دندانپزشکی نیز همین افزایش معنی دار را نشان داد .
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل شده می توان چنین استنتاج کرد که آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در ارتقا کنترل عفونت در دانشجویان دندانپزشکی  موثر بوده است. 
 

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb