جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای شریفی

فریبا اصغری، اکبر فتوحی، سیداکبر شریفیان، علیرضا کریمی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

افت شنوایی از جمله اختلالات شنوایی مورد بحث در آتش نشانان می باشد. زیرا مواجهه با سروصدای مخاطره آمیز در این شغل بسیار متغیر و غیر قابل پیش بینی است. در این مطالعه با ارزیابی ادیومتری 117 آتش نشان به بررسی وضعیت کاهش شنوایی آنها پرداخته شده است. منحنی متوسط آستانه شنوایی آتش نشانان، افت شنوایی با الگوی افت شنوایی ناشی از سرو صدا را در هردو گوش نشان می دهد و بیشترین میزان افت شنوایی در هردو گوش در فرکانس 6000 هرتز بوده است. افت شنوایی مشاهده شده در فرکانس های مورد مطالعه در ارتباط با سن می باشد با این وجود مقایسه رابطه آستانه شنوایی و سن، بین آتش نشانان و عموم جامعه تنها در فرکانس 6000 هرتز گوش چپ تفاوت معنی داری نشان می دهد (P=0.021) بنابراین علیرغم مشاهده افت شنوایی با الگوی افت شنوایی شغلی، با حذف اثر سن رابطه قوی بین افت شنوایی با سنوات خدمت دیده نمی شود. برای دستیابی به نتایج دقیقتر پیشنهاد می گردد در مطالعه دیگری نمونه های این مطالعه مورد پیگیری قرار گیرند و بعد از یک دوره چند ساله از آنها ادیومتری مجدد بعمل آید و نتایج آن با ادیومتری پایه مقایسه گردد.


سالاری محمدحسین*، شریفی محمدرضا، گلزاری سیدمحمد، صدرآبادی علی اصغر، کفیلیان محمدحسن،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به افزایش جمعیت جهان نه فقط به تولید مواد غذایی زیادتری نیاز می باشد بلکه توجه ویژه به مفید بودن و بهداشت آن نیز ضرورت دارد. منظور از این مطالعه بررسی میزان آلودگی شیر و فرآورده های لبنی تولید شده در واحدهای صنعتی استان یزد به میکروب های زنده، هوازی مزوفیل (Total bacteria) کلی فرم، استافیلوکوک اورئوس، کپک و مخمر بوده است.

روش کار: در این مطالعه مجموعا 198 نمونه مختلف شامل شیر (%24.2)، ماست (%21.2)، خامه (%12.1)، پنیر (%18.2)، بستنی (%12.1) و پودرهای لبنی (%12.1) از کارخانجات استان یزد گردآوری و از نظر میکروب های کلی فرم، استافیلوکوک اورئوس، کپک و مخمر به روش کشت و انجام تست های بیوشیمیایی مورد شناسایی و شمارش قرار گرفته اند. سپس ضمن مقایسه نتایج با حد مجاز استاندارد با استفاده از برنامه SPSS و آزمون آماری ?2 اطلاعات به دست آمده تجزیه و تحلیل شده است.

نتایج: بر اساس نتایج این مطالعه از مجموع نمونه ها، 136 مورد (%68.7) مطلوب، 48 مورد (%24.2) قابل قبول و 14 مورد (%7.1) غیر قابل قبول بودند. حداکثر و حداقل سطح پذیرش مطلوب به ترتیب مربوط به شیر (%81.3) و پنیر (%36.1) می باشد. ضمنا نتایج تست آماری ?2 اختلاف معنی داری را بین میزان آلودگی و نوع فرآورده لبنی نشان داد p<0.005)، (df=5, ?2 =17.75.

نتیجه گیری: به نظر می رسد علی رغم کوشش هایی که در مورد پیشگیری از آلودگی مواد غذایی به عمل می آید هنوز این موضوع به عنوان تهدیدی برای سلامت مردم مطرح است.


رضا رادگودرزی ، ونداد شریفی ، آفرین رحیمی موقر ، علی فرهودیان ، ایزدیان الهه سهیمی ، محمدرضا محمدی ، نغمه منصوری ، علی اکبر نجاتی صفا ،
دوره 4، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی و تحلیل روند مقالات پژوهشی بهداشت روان کشور منتشره در سالهای 1352- 1381.

روش کار: کلیه مقالات پژوهشی داخلی و خارجی در حوزه علوم روان پزشکی، روان شناسی و علوم عصب پایه در ایران، در شش دوره پنج ساله متوالی (از 1352 تا 1381)، با استفاده از بانک اطلاعات بهداشت روان کشور (IranPsych) مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه، روند مقالات در زمینه های زیر بررسی شد: اطلاعات مقاله نگاری، حوزه های اصلی، موضوعات، روش، محل پژوهش، منبع حمایت مالی و همکاری بین نویسندگان.

نتایج:3031 مقاله بررسی شد و تعداد کل مقالات در هر دوره و هر حوزه، روندی رو به افزایش داشته است. از نظر سهم هر یک از حوزه ها (فراوانی نسبی)، حوزه عصب پایه در سه دوره آخر رشد چشمگیرتری داشته است. در حوزه اپیدمیولوژی، روند، فرودی در دوره سوم داشته و سپس افزایش یافته است. حوزه های روانشناختی و بالینی با وجود نوساناتی، روند نسبتا ثابتی داشته اند. حوزه خدمات بهداشتی، سهم کمتری نسبت به سایر حیطه ها داشته است. از نظر روان شناسی پژوهش، نسبت مطالعات مروری، کاهش و مطالعات مشاهده ای مقطعی و کارآزمایی بالینی، افزایش داشته است.

نتیجه گیری: افت سهم تحقیقات خدمات بهداشتی از یافته های مهمی است که توجه مسوولان بهداشت روان کشور را می طلبد. شناخت روند پژوهش های انجام شده در بهداشت روان کشور می تواند مبنایی برای سیاستگذاری و برنامه ریزی پژوهش های بهداشت روان قرار گیرد.


علی صالحی سهل آبادی، جبرائیل نسل سراجی، حجت زراعتی، سیداکبر شریفیان،
دوره 6، شماره 3 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از بارزترین بیماری ها و عوارض ناشی از کار،اختلالات اسکلتی-عضلانی می باشد که در اکثر صنایع سالانه موجب تحمیل هزینه های درمانی-غرامتی بالا و آسیب های عضوی نیروی انسانی و از دست رفتن زمان کار می شود. این مطالعه با هدف بررسی و تعیین وضعیت انحناهای ستون فقرات گردنی ،پشتی و کمری با میزان شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی پشت درکارگران مونتاژ شرکت خودروسازی بهمن موتور انجام پذیرفت.
روش کار: این مطالعه بصورت مقطعی و از نوع مطالعات توصیفی-تحلیلی می باشد. در بخش توصیفی به بررسی مشخصات دموگرافیک افراد تحت مطالعه و در بخش تحلیلی به بررسی رابطه بین متغیرهای وابسته با یکدیگر و همچنین رابطه متغیرهای مستقل با متغیر های وابسته پرداخته است.جامعه آماری شامل160نفر کارگران مرد مونتا‍ژ کار در شرکت بهمن موتور که در دو قسمت مونتاژ سواری و مونتاژ وانت مشغولند، است. داده ها از طریق پرسشنامه نوردیک، اندازه گیری با خط کش قابل انعطاف، متر نواری و ترازو جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شده است.
نتایج: میزان شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی در جامعه مورد مطالعه بالابود (58/1 4/69%). بیشترین میزان شیوع اختلالات اسکلتی -عضلانی مربوط به ناحیه کمر با تعداد 83 نفر(9/51%)و کمترین آن مربوط به ناحیه ران و باسن با تعداد 9 نفر(6/5%) بود. بین شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی پشت و متغیرهای مستقل طرح اعم از سن ،سابقه کار و وضعیت تاهل ارتباط معنی دار وجود داشت (05/0p<). بین انحناههای گردنی،پشتی،کمری و شاخص دلماکس با میزان شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی پشت رابطه ای یافت نشد.
نتیجه گیری: بررسی نشان داد که متغیرهای سن و سابقه کاری، قد و وضعیت تاهل با اختلالات اسکلتی_عضلانی رابطه دارند در حالی که بین میزان انحناهای ستون فقرات بجز انحنای گردنی آن هم در گروه مونتاژ سواری ،با اختلالات اسکلتی_عضلانی رابطه وجود ندارد. پس این گونه می توان نتیجه گرفت که مسائل ژنتیکی و محیطی بر روی مبتلا شدن به اختلالات اسکلتی_عضلانی تاثیر می گذاردلذا در مورد مسائل ژنتیکی نمی توان دخالت نمود اما در مسائل محیطی می توان دستکاری نمود. ازجمله این موارد به استخدام افرادی با سن کمتر و خصوصیات آنتروپومتریک متناسب با کار اشاره نمود.
آذر طل، غلامرضا شریفی راد، احمدعلی اسلامی، فاطمه الحانی، محمدرضا مهاجری تهرانی، داوود شجاعی زاده،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران دیابتی با توجه به ماهیت مزمن بیماری خود، نیازمند توجه مداوم با اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی و خود مراقبتی می باشند. در این میان توجه به منحصر به فرد بودن هر بیمار و طرح مراقبتی او در بستر جامعه ضروری است. یکی از ابزارهای مفید در راستای حمایت همه جانبه از بیماران دیابتی نوع 2، ارتقاء رفتارهای خودمدیریتی آنهاست. این پژوهش با هدف تعیین میزان اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی و عوامل موثر بر آن در بیماران دیابتی نوع 2 انجام یافته است.

روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی است که در سال 1390در بازه زمانی 6 ماهه انجام یافته است. جامعه مورد مطالعه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به یکی از مراکز دیابت شهر اصفهان، حجم نمونه350 نفر و نمونه گیری به روش مستمر(متوالی) بوده است. میزان اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی بیماران با استفاده از ابزار استاندارد خودمدیریتی بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت اندازه گیری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 5/11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: 350 بیمار دیابتی نوع 2 در این مطالعه شرکت نمودند. میزان پاسخ دهی 88 درصد بود (398/350). سن اکثریت شرکت کنندگان در مطالعه بین60-50 سال بود (42/8±52/55) و 3/54 درصد آنها مطابق با معیار سازمان جهانی بهداشت در محدوده مرزی کنترل متابولیک قرار داشتند (30/1±72/7). حیطه های خود نظام یافتگی( 36/6±6/33) و تبعیت از رژیم پیشنهادی درمانی( 9/2±46/11) به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین نمره را به خود اختصاص دادند. امتیاز کلی خودمدیریتی در سه سطح مناسب، متوسط و نامناسب با عوامل دموگرافیک مانند جنس، سن، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات و خصوصیات مرتبط با سلامت و بیماری مانند سابقه بیماری دیابت، مدت زمان ابتلا به دیابت، وجود بیماریهای همراه، عوارض دیابت، وضعیت سلامتی عمومی، نوع درمان، درآمد خانواده و HbA1C مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های مطالعه نشان داد که تمامی عوامل یاد شده فوق به جز سابقه بیماری با اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی ارتباط معنی داری داشتند(001/0p<). مضاف بر این، هر بعد از این ابزار استاندارد با بیشتر متغیرهای فردی و عوامل مرتبط با بیماری ارتباط معنی دار داشتند(001/0p<).

نتیجه گیری: به نظر می رسد بتوان با اجرای مداخلات توانمندسازی مبتنی بر رفتارهای خودمدیریتی در سطوح فردی و اجتماعی در بیماریهای مزمن، در ارتقاء سلامت فردی و اجتماعی گامهای مثبتی در راستای اعتلاء سلامت جامعه برداشته شود.


مهتاب اشرفی خوزانی، سمیه شریفی نیا، پریوش کردبچه، سید جمال هاشمی، آذر برهمه، ساسان رضایی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: کاندیدا آلبیکنس شایع ترین پاتوژن قارچی کومنسال Commensal و یکی از اعضای میکرو فلور مخاطی از جمله دهان، واژن و دستگاه گوارش می باشد. این پاتوژن فرصت طلب می تواند باعث ایجاد عفونتهای جلدی-مخاطی تا سیستمیک در بیماران مستعد ، بسته به میزان ضعف سیستم ایمنی شود. همچنین شایع ترین ارگانیزم قارچی ایجاد کننده سپتی سمی با مرگ و میر100-50% می باشد. اشعه ماوراء بنفش یکی از اشعه­های الکترومغناطیسی می­باشد که در طول موج nm 400-100 نانو متر قرار دارد و اثرات مختلفی چون کشندگی، وقفه در رشد، کاهش سنتز پروتئینها و اسیدهای نوکلئیک و ایجاد موتاسیون در سلولهای پروکاریوت ویوکاریوت دارد. در مطالعات گذشته اثرات اشعه UV بر C. albicans بررسی شده است که در بیشتر موارد میزان کشندگی، قدرت مهار رشد، و تغییر فنوتیپی بر روی قارچ مورد بررسی قرار گرفته است. در مطالعه حاضر سعی شده است که اثر اشعه UV-B بر رشد، تولید کلامیدوکنیدی، میزان جذب قندها در C.albicans و نیز بیماریزایی آن در موش بررسی شود .

  روش کار: C.albicans در محیط SC کشت داده شد و بعد از 24 ساعت انکوباسیون در دمای 30 درجه سانتیگراد در گروه­های مجزا به مدت 20,15,10,5 دقیقه در طول موج nm 302 تحت تابش اشعه UV-B قرار گرفت و سپس از سلول­های مخمری تحت تاثیر اشعه و کنترل جهت انجام آزمایش­های ذکر شده در بالا استفاده گردید.

  نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نمایانگر این بود که بعد از فواصل زمانی24، 48 و72 ساعت از زمان اشعه دهی رشد قارچ کاهش یافت و بیشترین میزان آن درزمان20 دقیقه دیده شد. از نظر جذب قندها هیچ تفاوتی بین C. albicans اشعه دیده و کنترل مشاهده نشد . تابش اشعه، تولید کلامیدو کنیدی را در کاندیدا آلبیکنس مهار کرده بود که این مهار با افزایش زمان پرتو دهی افزایش می­یافت. بطوریکه پس از زمان 20 دقیقه اشعه د هی کلامیدو کنیدی دیده نشد ولی در سایر فواصل زمانی بسته به زمان پرتودهی، تعداد کمتری کلامیدو کنیدی نسبت به کنترل ایجاد شده بود. قدرت تولید لوله زایا در کاندیدا آلبیکنس های اشعه دیده افزایش یافت. این افزایش، نسبت مستقیمی با زمان تابش اشعه نشان داد. در آزمایش بیماریزایی در موش تفاوت معنی داری ما بین سلول­های اشعه دیده و سلول­های کنترل مشاهده نگردید. بین ملکول­های DNA استخراج شده ازکاندیدا آلبیکنس های تحت تاثیر اشعه و کنترل،هیچ تفاوتی از نظر سایز و تعداد و اندازه باند برروی ژل آگارز1% مشاهده نشد


محمدمهدی سلطان دلال، نرگس ترکاشوند، محمد کاظم شریفی یزدی، مریم موسیوند، مریم هاشمی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: زایلانازها به طور گسترده‏ای در صنایع مختلف غذایی، خوراک دام و طیور، کاغذ و خمیر کاغذ، صنایع دارویی کاریرد دارند. میکروارگانیسم های متعددی قادرند با مکانیسم های متفاوت، آنزیم زایلاناز را تولید نمایند که در بین آنها باسیلوس ها یکی از منابع مهم تولید آنزیم های تجاری هستند. نظر به اینکه محیط کشت زایلان محیط گران قیمتی است و از نظر اقتصادی جهت تولید آنزیم زایلاناز توسط Bacillus subtilis S7e مقرون به صرفه نمی باشد؛ لذا در این مطالعه تلاش گردید تا با جایگزین نمودن پسماندهای کشاورزی- صنعتی در تخمیر غوطه ور به عنوان منابع کربن و ازت، تولید آنزیم زایلاناز بالاتر از سطح محیط زایلان ( U/l 10048 ) باشد.

  روش کار: در این بررسی سویه بومی Bacillus subtilis S7e ابتدا در محیط کشت پابه با زایلان کشت داده شد، سپس در 3 دمای 30، 37 و 40 درجه سانتی گراد گرمخانه گذاری صورت گرفت. سپس منابع ازت (کنجاله کلزا، کنجاله سویا، بذر گوجه فرنگی، بذر چای، پپتون، ویناس الکل، کازئین و آمونیوم سولفات) جایگزین عصاره مخمر و عصاره گوشت و منابع کربن (ملاس، سبوس گندم، سبوس برنج، ضایعات شالی کوبی، پسماند گلوتن، پسماند مالت، پودر آب پنیر و باگاس) جایگزین زایلان محیط کشت شدند.

  نتایج: در این بررسی بیشترین فعالیت آنزیمی در دمای 30 درجه سانتی گراد بعد از 48 ساعت گرمخانه گذاری مشاهده شد
( U/l 6183). کنجاله کلزا با فعالیت آنزیمی ( U/l 10048) بهترین منبع ازت Bacillus subtilis S7e و ملاس با فعالیت آنزیمی ( U/l 3759) بهترین منبع کربن گزارش گردید.

  نتیجه گیری: از آنجا که یکی از عوامل مهم در مدیریت تولید آنزیم استفاده از محیطی مقرون به صرفه از نظر اقتصادی است به منظور کاهش هزینه های تولید، ضایعات کشاورزی- صنعتی (کنجاله کلزا و ملاس) گزینه بسیار مناسبی به شمار می آیند.


علی احمد رفیعی راد، علی اکبر حق دوست، حمید شریفی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از کاندوم در روابط آزاد جنسی یک ابزار اصلی است و هر دو شریک جنسی را از ابتلا به بیماری­های آمیزشی محافظت می­کند. لذا ضرورت دارد به صورت پیوسته، موضوع بررسی شود. پژوهش حاضر به بررسی وضعیت و دلایل استفاده و عدم استفاده جوانان ایرانی از کاندوم در روابط آزاد جنسی و مسایل فرهنگی مرتبط پرداخته است.
روش کار: مطالعه حاضر یک پیمایش ملی بوده است که به صورت مقطعی در سال 1393 از طریق نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای در  13 استان کشور انجام شده است. ابزار مطالعه پرسشنامه و جامعه آماری جوانان 19تا29 ساله ایرانی بوده­اند.
نتایج: از میان نمونه آماری 3246 نفری مورد مطالعه 49% زن و 51% مرد بوده­اند. در میان نمونه 5/19% تجربه روابط آزاد جنسی داشته­اند (7/31% مردان و 9/6% زنان). از میان افراد دارای روابط آزاد 7/21% «هر بار»، 4/15% «تقریباً هر بار» 3/35% «بعضی اوقات» از کاندوم استفاده کرده­اند و 6/27% «هرگز» استفاده نکرده­اند. دلایل عدم استفاده منظم از کاندوم در دسترس نبودن، دوست نداشتن و گرانی کاندوم، لازم نبودن و استفاده از وسایل دیگر بوده است.
نتیجه­گیری: بخش عمده­ای از دلایل عدم استفاده از کاندوم ریشه های فرهنگی داشته و یا وابسته به ذایقه و ترجیحات فرهنگی بوده و لذا اصلاح آن نیازمند سیاستگذاری فرهنگی متناسب است.
حمیرا سلیمان نژاد، حمید پورشریفی، جهانشا محمدزاده، کورش سایه میری،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: نگرش به خودکشی در نوجوانان یکی از مشکلات عمدۀ سلامت روانی محسوب می­شود. لذا انجام پژوهش‌هایی از این دست حائز اهمیت می‌باشد. از این رو هدف از پژوهش حاضر اثربخشی پروتکل یکپارچه‌نگر در کاهش نگرش منفی به حل مسأله به عنوان تعیین‌کننده گرایش به خودکشی در نوجونان و جوانان 15 تا 24 ساله می‌باشد.
روش‌ کار: در یک طرح نیمه آزمایشی به شیوه پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل تعداد 40 نفر از نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله شهر ایلام به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. همه آن‌ها پرسشنامه‌های نگرش به خودکشی و نگرش منفی به حل مسأله را تکمیل کرده‌اند. پس از اجرا و جمع‌آوری اطلاعات، داده‌ها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری MANCOVA به کمک نرم‌افزار SPSSV19 تحلیل شده‌اند.
نتایج: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد تفاوت معنی داری در نمرات دو گروه وجود دارد (01/0p<، 748/10 =F،              506/0= اثر لاندای ویلکز). در همه مؤلفه‌های نگرش منفی به حل مسأله بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی­داری مشاهده شد. آموزش مهارت‌های مبتنی بر رویکرد یکپارچه‌نگری بر نگرش منفی به حل مسأله افراد نمونه اثربخش بوده و نمرات پس‌آزمون گروه آزمایش در متغیرهای گرایش-اجتناب به مسائل و کنترل شخصی کاهش یافته و در متغیر اعتماد به حل مسائل افزایش یافته است.
نتیجه‌گیری: در نهایت می‌توان گفت آموزش مبتنی بر رویکرد التقاطی (یکپارچه‌نگری) در نگرش منفی به حل مسأله نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله که گرایش به خودکشی داشته‌اند، مؤثر بود. از این رو آموزش برنامه‌هایی از قبیل حل‌مساله، تنظیم هیجان، ذهن‌آگاهی و مواردی از این قبیل به روانشناسان، والدین، نوجوانان، متخصصان حوزه سلامت و آسیب‌شناسی اجتماعی جهت کاهش و جلوگیری از خودکشی نوجوانان می‌تواند اثربخش واقع شود.
فاطمه معارفی، عبدالنبی شریفی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر بهزیستی ذهنی بر اشتیاق در کار با نقش متغیر میانجی حمایت سازمانی درک شده در دانشگاه پیام نور استان خوزستان انجام شد.
روش­ کار: جامعه آماری این پژوهش کاربردی کارکنان دانشگاه پیام نور استان خوزستان می­باشند. نمونه­گیری این تحقیق به شیوه تصادفی طبقه­ای انجام شد و حجم نمونه با توجه به فرمول کوکران 228 نفر بود. برای جمع­آوری اطلاعات از پرسشنامه­ استاندارد استفاده شد. نمره گذاری پرسشنامه­ها بر اساس طیف5 گزینه ای لیکرت و تحلیل داده­ها با کمک نرم افزارهایSPSS 21  و  Amosانجام شد. روایی پرسشنامه­ها با تأیید خبرگان و تحلیل عاملی تأییدی تعیین و پایایی سازه­ها با محاسبه آلفای کرونباخ به دست آمد که در همه موارد بالاتر از 7/0 بود.
نتایج: در این پژوهش تأثیر بهزیستی ذهنی بر اشتیاق در کار و حمایت سازمانی درک شده و نیز تأثیر حمایت سازمانی درک شده بر اشتیاق در کار به ترتیب با ضرائب 76/0 و 48/0 و 23/0 تأیید شدند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر تأثیر مثبت و معنادار بهزیستی ذهنی بر اشتیاق در کار و حمایت سازمانی درک شده است همچنین اثر میانجی حمایت سازمانی درک شده تأیید شد.
کبری شریفیان، محمدجعفر تارخ، سید علیرضا هاشمی گلپایگانی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از فرآیندهای پیچیده در وزارت بهداشت فرآیند ثبت ملزومات دارویی است. اکنون فرآیند ثبت به صورت پراکنده در سامانه های مختلف انجام می شود و این موجب ارائه خدمات موازی، اتلاف زمان و ھزینه می شود. لذا ارائه یک سامانه یکپارچه در قالب سرویس ها موجب بهبود در ارائه خدمات می شود. هدف تحقیق حاضر شناسایی مجموعه فعالیت هایی است که بتوان آنها را به صورت یک سرویس یا خدمت در نظر گرفت تا توسط آنها سامانه یکپارچه را ایجاد نمود.
روش کار: این پژوهش کاربردی است. ابتدا فعالیت های ثبت 20 محصول مختلف گردآوری شد، سپس برای شناسایی سرویس ها یا خدمات سامانه یکپارچه ثبت ملزومات داروئی، ابتدا الگوریتم بهینه سازی چند هدفه گرگ خاکستری                                              Gray Wolf Algorithm  (GWO) پیشنهاد شد. سپس مقادیر پارامترهای الگوریتم با روش مدلسازی تحلیل نیازهای هدف محور Goal-Based Requirements Analysis Method (GBRAM)، استخراج و الگوریتم پیاده سازی شد. در ادامه بهترین سرویس ها با فرآیند تحلیل سلسله مراتبی Analysis Hierarchical Process (AHP) استخراج شد.
نتایج : با پیاده سازی الگوریتم پیشنهادی 7 سرویس استعلام کلاس محصول، ثبت مدارک، بررسی مدارک بر حسب  نوع مجوز و کلاس محصول، صدور مجوز، آزمایشگاه، مطالعات بالینی و سرویس پرداخت شناسایی شد. سپس این سرویس ها با دقت 3/97 مورد تایید کارشناسان وزارت بهداشت و درمان قرار گرفتند. چارچوب پیشنهادی ارائه شده برای ثبت ملزومات دارویی اثربخش است و می تواند تا  90% موجب سهولت فرآیند، 80% کاهش زمان فرآیند و 65% کاهش هزینه فرآیند شود.
نتیجه گیری: ایجاد سیستم یکپارچه به عنوان یکی از چالش های مهم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می باشد. این هدف زمانی محقق می شود که سرویس­ها یا خدمات را شناسایی و یک سامانه یکپارچه را با ترکیب این سرویس­ها ایجاد شود.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb