جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای علی محمدیان

احمدی بتول*، فرزدی فرانک، شریعتی بتول، علی محمدیان معصومه، محمد کاظم،
دوره 4، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: مشاهده هرم سنی سرشماری 1375 و نمونه گیری و برآورد جمعیتی 1382 و 1383 نشان دهنده بیشتر بودن جمعیت قابل ملاحظه مردان نسبت به زنان سالمند است. این در حالی است ک میزان های اعلام شده امید به زندگی در زنان بالاتر از مردان است. مطالعه حاضر به منظور بررسی و تحلیل پیرامون این ناهمخوانی انجام شده است.
روش کار: در این بررسی نسبت های جنسی در سال های 1375- 1335 بر اساس داده های سر شماری محاسبه و روند تغییرات آن طی این دوره تحلیل شد.
نتایج: روند تغییرات نسبت جنسی در طی سال های 1375- 1335 نمایانگر آن است که نسبت قابل ملاحظه ای از زنان تا سال 1335 شانس گذر از گروه سنی 34- 25 به گروه سنی 44- 35 سال را نداشته اند. احتمالا بحرانهای دهه 1320 موجب آسیب پذیری بیشتر زنان در سنین باروری شده است. تغییر این وضعیت از سال 1355 (عدم افزایش بارز نسبت جنسی) می تواند بیانگر بهبود وضعیت اجتماعی و برنامه های بهداشتی درمانی و افزایش اثر بخشی این برنامه ها باشد.
نتیجه گیری: از آن جا که امید به زندگی بر اساس احتمالات شرطی مرگ و میر در هر زمان محاسبه می شود و با توجه به نتایج حاصل از بررسی، ناهمخوانی ظاهری هرم سنی جمعیت کشور با امید به زندگی زنان، ناشی از مرگ و میر بالای زنان در سال های قبل از 1355 است.


بتول احمدی ، معصومه علی محمدیان ، بنفشه گلستان ، سیدعباس باقری یزدی ، داوود شجاعی زاده ،
دوره 4، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: خشونت علیه زنان در سراسر جهان یکی از اولویتهای بهداشت همگانی است. اگر چه نتایج تحقیقات و اطلاعات جمع آوری شده موجب افزایش آگاهی و حساسیت جامعه نسبت به این معضل سلامتی زنان گردیده، ولی شرم، حیا و ترس زنان و عدم پاسخگویی و مسوولیت پذیری نظام بهداشتی - درمانی جامعه نسبت به آن موجب سکوت و انزوای زنان قربانی و غفلت از پیامدهای آن بر سلامت جسمی و روانی آنان شده است. پیامدهای خشونت خانگی بر سلامت روان زنان شامل افسردگی، اضطراب، استرس و رفتارهای خودکشی و آسیب به خود می باشد./ هدف این مطالعه مقطعی تعیین میزان فراوانی انواع خشونت خانگی و تاثیر آن بر وضعیت بهداشت روان زنان متاهل تهرانی است.

روش کار: از 1189 نفر نمونه زن متاهل 15 سال به بالای ساکن شهر تهران که در محل سکونتشان پرسشگری شده اند.

نتایج: 35.7% تحت انواع خشونت خانگی قرار گرفته اند که به تفکیک 30% تحت خشونت جسمی، 29% خشونت روانی و 10% خشونت جنسی بوده اند. لازم به ذکر است که در این مطالعه بعضی از افراد نیز تحت انواع مختلف خشونت خانگی قرار داشته اند. مشت، لگد و سیلی با بیشترین فراوانی (91%) و هل دادن (80%) شایعترین نوع خشونت جسمی، تحقیر، توهین و یا ناسزا با فراوانی (93%)، تهدید و ارعاب (83%) شایعترین انواع خشونتهای روانی اعمال شده بر علیه زنان نمونه بوده است. از لحاظ وضعیت سلامت روان، 34.1% نمونه ها مشکوک به اختلال روانی (اضطراب و افسردگی) بوده اند. این میزان در افرادی که تحت خشونت خانگی قرار داشته اند 3.5 برابر افرادی است که تحت خشونت خانگی نبوده اند (OR=3.5, CI:%95 2.72- 4.58, P<0.0001) .

نتیجه گیری: بررسی برخی عوامل موثر در ارتکاب خشونت علیه زنان نشانگر وجود ارتباط معنی دار آماری بین اعتیاد همسر، وضعیت اقتصادی پایین و تعداد بیشتر فرزندان در خانواده می باشد (P<0.0001). می توان گفت زنان تحت خشونت خانگی احتمالا بیشتر دچار اختلالات روانی از قبیل افسردگی و اضطراب هستند و با توجه به این نتایج خشونت به عنوان یک شاخص سلامت زنان اهمیت زیادی دارد. بنابراین افزایش آگاهی و هوشیاری ارایه دهندگان مراقبتهای بهداشتی در غربالگری قربانیان و انجام اقدامات حمایتی و اطلاع رسانی عمومی می تواند در کاهش آسیبهای جسمی و روانی در زنان تحت خشونت موثر باشد.


بتول احمدی، سیمین ناصری، معصومه علی محمدیان، محسن شمس، زینب رنجبر، مامک شریعت، عزیزه ابراهیم پور، ابوالقاسم پوررضا، محمود محمودی، مسعود یونسیان،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: خشونت خانگی علیه زنان علاوه بر جنبه های انسانی و حقوق بشری، یک مشکل عمده سلامتی به حساب می آید و عواقب جسمی، روانی و اجتماعی آن می تواند سلامت زنان ، خانواده و جامعه را به خطر اندازد. این پدیده اختصاص به یک منطقه جغرافیایی و یا طبقه خاص اجتماعی ندارد و در همه جوامع و تمام لایه های اجتماعی قابل ردیابی است، هرچند میزان شیوع، نوع، شدت، عواقب و عوامل خطر آن متفاوت است. در این مقاله عوامل زمینه ساز بروز خشونت خانگی علیه زنان در ایران و راهکارهای پیشگیری از آن از دیدگاه زنان و مردان تهرانی و صاحبنظران ارائه شده است.
روش کار: در این پژوهش کیفی، ابتدا جلسات بحث گروهی متمرکز با حضور 50 زوج از مناطق مختلف شهر تهران در 8 گروه و در ط ی دو روز انجام شد. از جنسیت، سطح سواد و سابقه خشونت خانگی به عنوان ملاک های تقسیم افراد به گروه های هشت گانه استفاده گردی د و نتایج حاصل از بحث ها دسته بندی و تحلیل شد. سپس با تشکیل نشست کارشناسی با حضور 50 نفر از صاحبنظران و متخصصا ن علمی و اجرایی رشته های مختلف از بخش های دانشگاهی و تحقیقاتی, سازمان های سیاست گذاری و اجرایی زیرمجموعه سه قوه مققنه , قضاییه و مجریه و مراکز زنان در سه گروه آموزش عمومی و اطلاع رسانی به جامعه، نقش نظام بهداشتی و نظام قضایی کشور به بحث و تب ادل نظر پرداخته و نتایج در نشست عمومی نهایی شد.
نتایج: عوامل زمینه ساز از نظر زوج ها و صاحبنظران در چهار گروه عوامل فرهنگی اجتماعی، عوامل اقتصادی، عوامل قانونی وحقوقی، و عوامل پزشکی، و راهکارهای پیشگیری و کنترل در سه دسته راهکارهای آموزشی، قانونی و حمایتی ارائه گردید.
نتیجه گیری: آموزش و اطلاع رسانی مناسب برای زوجین وجامعه ، تأکید برمسئولیت نظام سلامت و توانمندسازی پرسنل و پزشکان برای کمک به آسیب دیدگان و زنان در معرض خشونت ، شفاف سازی ، اصلاح و رفع خلأهای قانونی و تقویت ضمانت اجرایی قوانین، تاسیس مرکز ملی پژوهش و برنامه ریزی، احداث مراکز امن برای زنان آسیب دیده از راهکارهای ضروری است.
سمیه برمر، معصومه علی محمدیان، سید علیرضا سجادی، حسن پوستچی، سید مصطفی حسینی، مهدی یاسری،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: مدل معادلات ساختاری تعمیم‌یافته (Generalized Structure Equation Modeling) خانواده ای از تکنیک‌های آماری در تجزیه ‌و تحلیل داده‌های چند متغیره، طبقه‌بندی‌شده و ترتیبی است که به اندازه‌گیری متغیرهای پنهان و روابط میان آن‌ها می‌پردازد. هدف از این مطالعه توجه برنوع ساختار داده‌ها و معرفی مدل GSEM به محققان علوم پزشکی و ارائه مثالی کاربردی در پژوهش های پزشکی است.
روش کار:  ابتدا مقدمه‌ای از مدل معادلات ساختاری  (Structure Equation Modeling)و نقاط ضعف و قوت آن بیان و سپس به تعریف GSEM و انواع آن پرداخته شد. با ارائه مثالی در بررسی عوامل خطر وضعیت پرفشاری خون در میان  افراد مبتلا به دیابت، روش استفاده از GSEM برای متغیرهای پاسخ برنولی توضیح داده شد. داده های این مطالعه نمونه ای تصادفی به حجم 2716 نفر از افراد مبتلا به دیابت در مطالعه کوهورت استان گلستان است.
نتایج:متغیرهای سن، شاخص توده بدنی، چاقی شکمی، محل سکونت، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، میزان مصرف نمک اثر مستقیمی بر فشار خون بالا داشتند و متغیرهای نژاد،تحصیلات، میزان ویتامین دی و فعالیت بدنی اثر مستقیم و معکوسی بر فشارخون بالا داشتند(05/0p < ).
نتیجه گیری: این مدل برخلاف مدل SEM نیاز به فرض محدودکننده نرمال بودن داده‌ها ندارد و ابزاری قدرتمند در تجزیه ‌و تحلیل داده‌های طبقه‌بندی‌ شده است. با این حال استفاده از این روش دارای محدودیت‌هایی است. در حال حاضر در این روش امکان  انجام آزمون نیکویی برازش و برآورد اثرات مستقیم و غیرمستقیم و روش اصلاح و تعدیل مدل به ‌طور مستقیم وجود ندارد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb