جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای غلامی

سید رضا مجدزاده، سحرناز نجات، ‍ژاله غلامی، مصطفی قربانی، سیما نجات، مصطفی شکوهی، کتایون ملکی، رضا یوسفی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: طی سال های اخیر انتشارات علمی در حوزه علوم پزشکی در ایران افزایش قابل توجهی یافته است و رشد تولید علم در ایران از ابتدای دهه 90 میلادی بیشترین رشد را در منطقه خاورمیانه داشته است. در این بین دانشگاه علوم پزشکی تهران که 12% اعضای هیئت علمی در بخش علوم پزشکی کشور را دارا است، سهم مهمی را در پژوهش علوم پزشکی کشور ایفا می کند. سوال این است که رفتار محققین در این دانشگاه به لحاظ مشارکت در انجام تحقیق چگونه است؟ چه عواملی بر این رفتار تاثیر می گذارد؟
روش کار: نمونه تحت بررسی کلیه طرح های تحقیقاتی دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده اند که در سال 1383 از منابع داخل و یا خارج از دانشگاه تامین اعتبار شده و تا زمان انجام این بررسی تمام شده وگزارش نهایی ارایه گردیده بود (315 طرح). فرم گردآوری داده های طرح برای 301 پرونده تکمیل شد. از طرفی پرسش نامه پژوهشگران برای محققین اصلی این طرح ها ارسال شد و در نهایت پرسشنامه 208 نفر از محققین گردآوری شد. از آزمون های معمول آماری (فراوانی نسبی، آزمون مربع کای، آنالیز واریانس و رگرسیون خطی با چند متغیر مستقل به شیوه Enter برای ارزیابی عوامل موثر بر امتیاز مشارکت افراد) استفاده شده و با نرم افزار SPSS ویرایش5/11انجام شده است. همچنین تحلیل شبکه همکاری مجریان و همکاران اصلی بر روی داده های حاصل از فرم گردآوری داده های طرح و با استفاده از نرم افزار UNICET انجام پذیرفته و در آن ارتباط هر یک از واحدهای دانشگاه با یکدیگر بررسی شده است.
نتایج: تنها 2/2% از طرح های دانشگاه علوم پزشکی تهران که در سال 1383 قرارداد آن ها نتظیم شده است، همکاری فردی را به عنوان مجری مشترک و یا همکار اصلی از سایر سازمان های غیر دانشگاهی داشته است. این نسبت مشارکت با سایر دانشگاه به 5/2% طرح ها می رسد. از بین انواع طرح ها، پژوهش های نظام بهداشتی وضعیت بهتری از نظر مشارکت نشان می دهند. عامل مهم دیگر در امتیاز مشارکت که از رگرسیون خطی انجام شده بدست آمده "نحوه انتخاب موضوع تحقیق" است. مراکز تحقیقاتی تنها با دانشکده پزشکی و بهداشت طرح مشترک دارند و همه طرح های دانشکده توانبخشی در داخل همان دانشکده تعریف می شوند و کلا همکاری با سایر واحدهای دانشگاه ندارند.
نتیجه گیری:
مطالعه حاضر نشان داد که مشارکت طرح های دانشگاه علوم پزشکی با سازمان های خارج از دانشگاه و سایر دانشگاه ها اندک است. بخشی از این موضوع به ساختار پژوهش کشور باز می گردد که بر اساس منابع دولتی شکل گرفته است و حضور بخش غیردولتی در آن بسیار کم رنگ است. نکته دیگر فرصت موجود برای تعریف طرح های مشترک بین دانشگاهی است که با توجه به توان دانشگاه در این عرصه قابل طرح می باشد. همان طور که در خصوص تاثیر احتمالی مداخله بر روی پژوهش های نظام بهداشتی نشان داده شده، برای حرکت هدفمند دانشگاه امکان تاثیرگذاری سیاست ها اعمال شده چه در سطح دانشگاه و چه در سطح ملی وجود دارد. داده های این بررسی می تواند به عنوان پایه ای برای نشان دادن میزان موفقیت این مداخله ها مورد استفاده قرار گیرند.
محمدجواد کبیر، علیرضا حیدری، محمدرضا هنرور، زهرا خطیرنامنی، عباس بدخشان، نرگس رفیعی، سکینه بیگم کاظمی، سید مهدی صداقت، مهرداد کمانگری، معصومه غلامی، مریم ایری، منصوره لطفی،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سازمان جهانی بهداشت اجرای نظام ارجاع را یک اقدام اساسی برای بهبود کیفیت خدمات در سیستم‌های مراقبت‌های سلامتی می‌داند. هدف این مطالعه تبیین چالش‌های اجرایی نظام ارجاع الکترونیک در استان گلستان بود.
روش کار: مطالعه‌ای کیفی در استان گلستان در سال ۱۳۹۸ با شیوه پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. مشارکت‌کنندگان، پزشکان خانواده و متخصص، مدیران ستادی دانشگاه و کارشناسان مسئول معاونت بهداشتی و درمان و اداره کل بیمه سلامت استان، فناوری اطلاعات، مدیران شبکه شهرستان و بیماران بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده‌ها در طی 46 مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع‌آوری گردید و به روش تحلیل محتوا، تحلیل گردید.
نتایج:  مهمترین چالش‌های نوبت‌دهی شامل کمبود وقت پزشکان خانواده، حضور نامنظم پزشکان متخصص، سخت بودن فرآیند نوبت‌گیری و ارجاع معکوس بودند. مهمترین چالش‌های بار مراجعه و زمان انتظار شامل نبود ظرفیت پذیرش کافی بعد از لغو قرارداد بیمه سلامت با بخش خصوصی، تاخیر پزشکان برای حضور در درمانگاه، زمان طولانی برای رسیدن نوبت و تایپ پس‌خوراند بودند. مهمترین چالش‌های ویزیت و تشخیص شامل زمان کوتاه ویزیت، کیفیت بالاتر ویزیت پزشکان در بخش خصوصی، عدم وجود شیوه نامه های شفاف بودند. مهمترین چالش های پس خوراند عدم تمایل و تعهد برخی متخصصان به ارائه پس‌خوراند، کیفیت پایین و قابل استفاده نبودن پس‌خوراند بودند.
نتیجه‌گیری: تامین منابع پایدار و تخصیص نشاندار اعتبارات مالی، طراحی و اجرای نظام پاداش و تنبیه، اصلاح سیستم نوبت دهی، توانمندسازی دانشجویان پزشکی، تجهیز متخصصان با قلم الکترونیکی برای نوشتن پس‌خوراند می‌تواند بهبود وضعیت موجود کمک کننده باشد.
سوگند قاسم زاده، زهرا نقش، محمد غلامی فشارکی، الهام شفیعی،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم پیش از قاعدگی تجربه برخی علائم جسمی و روانی در روزهای آخر چرخه قاعدگی است که در عملکرد تحصیلی، اجتماعی و خانوادگی تداخل ایجاد می‌کند. با توجه به مشکلات نوجوانان در این دوره این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی برنامه یکپارچه درمان فراتشخیصی بر اضطراب، افسردگی و تنیدگی نوجوانان دختر مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی و کیفیت زندگی مادران آنها انجام پذیرفته است.
روش کار: این مطالعه تجربی بر روی 26 دختر نوجوان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی که در سال 1399 به دو مرکز درمانی واقع در شهر تهران مراجعه کرده‌اند، انجام شده است. بیماران به طور تصادفی در 2 گروه مداخله (12 نفر، 6 جلسه 90 دقیقه‌ای هفتگی) و کنترل (14نفر) تقسیم گردیدند. در این مطالعه پرسش‌شوندگان به پرسشنامه‌های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی، پرسشنامه غربالگری علایم قبل از قاعدگی و پرسشنامه افسردگی بک، قبل، بعد و یک ماه پس از مطالعه پاسخ دادند. در این مطالعه از آزمون ANOVA تکراری و جهت تحلیل از نرم‌افزار21  SPSS استفاده و سطح معنی دار 5% در نظر گرفته شد.
نتایج: یافته‌ها نشان داد که گروه مداخله نسبت به گروه کنترل کاهش معنی‌داری را از نظر میانگین سه متغیر افسردگی، اضطراب و تنیدگی از خود نمایش دادند (05/0p<). این کاهش باعث افزایش معنی‌دار کیفیت زندگی مادران شده بود.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که برنامه یکپارچه درمان فراتشخیصی روشی موثر برای کاهش مشکلات روانی دختران نوجوان و افزایش کیفیت زندگی مادران آنها خواهد بود.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb