جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای فرهادی

احمد قره باغیان ، اعظم زغل ، محمد فرهادی لنگرودی ، غریب کریمی ،
دوره 4، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: ویروس هرپس مرتبط با سارکوم کاپوسی (KSHV) که به عنوان ویروس هرپس هشت انسانی (HIV-8) نیز شناخته می شود، عامل بیماری سارکوم کاپوسی است و ارتباط آن با چند بیماری دیگر نیز مطرح می باشد. این ویروس از راه های مختلفی مانند تماس جنسی، بزاق و خون منتقل می شود و ممکن است استفاده از فرآورده های خون نیز یکی از راه های انتقال ویروس باشد. به منظور بررسی میزان شیوع آنتی بادی بر علیه این ویروس این مطالعه برای اولین بار در کشور در جمعیت اهداکنندگان خون به ظاهر سالم، بیماران HIV مثبت و بیماران همودیالیزی انجام شد.

روش کار: در این مطالعه که به روش مشاهده ای- تحلیلی بود، آنتی بادی های ضد HIIV-8 در سرم 118 بیمار همودیالیزی، 35 فرد HIV مثبت و 256 اهدا کننده به ظاهر سالم خون به روش ELISA بررسی شدند و نتایج مثبت LEISA با روش ایمونوفلوروسنس غیر مستقیم مورد تایید قرار گرفت. نمونه هایی که دارای نتایج مثبت در هر دو روش بودند به عنوان مثبت تلقی شدند.

نتایج: فراوانی نسبی آنتی بادی تایید شده در بیماران همودیالیزی 16.9%، در افراد HIV مثبت 45.7%، و در اهداکننده خون 2% بود. در بیماران همودیالیزی اختلاف معنی داری بین وجود آنتی بادی و تزریق (p=0.36) و تعداد واحدهای تزریق شده خون (p=0.73) مشاهده نشد. در جمعیت اهداکنندگان خون نیز بین وجود آنتی بادی و جنس اختلاف معنی داری مشاهده نشد (p=0.24). بین حضور آنتی بادی و گروه سنی جمعیت های شرکت کننده در این مطالعه ارتباط مثبت و ضعیفی مشاهده شد (p=0.01).

نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که شیوع سرمی HIV-8 در اهداکنندگان خون به عنوان افراد به ظاهر سالم کمتر از سایر مطالعات و در مواردی مطابق با شیوع در سایر کشورها است. درصد بالای وجود آنتی بادی در بیماران HIV مثبت می تواند ناشی از وجود رفتارهای پرخطر در این گروه از بیماران و مواجهه مکرر آنها با عامل بیماری زا باشد. همچنین وجود درصد بالاتر آنتی بادی های ضد HIV-8 در بیماران همودیالیز در مقایسه با اهداکنندگان خون به ظاهر سالم می تواند ناشی از فرایند دیالیز باشد که نیاز به مطالعات بیشتری دارد.


سوده شادکام، مهران فرهادی، محمدرضا ذوقی پایدار، حسین محققی،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای اختلالات اضطرابی، همبودی بالای اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال اضطراب فراگیر و اثرات منفی و پایدار اختلال اضطراب اجتماعی بر جنبه های مختلف زندگی فرد، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان گروهی تنظیم هیجان بر نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی همبود با اختلال اضطراب فراگیر انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضـــر از نوع مطالعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری می باشد . جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی همبود (Comorbidity) با اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به کلینیک های روان درمانی شهر شیراز بود که 30 نفر از جامعه مذکور با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختاریافته برای-V DSM (SCID-5) ، مقیاس اختلال اضطراب فراگیر-7، پرسشنامه اضطرب تعامل اجتماعی (SIAS) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار27  SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که درمان گروهی تنظیم هیجان نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی (0/001>p) و اختلال اضطراب فراگیر (0/001>p) را به طور معناداری کاهش داده است و این نتایج در پیگیری سه ماهه ثابت باقی مانده است (0/05<p).
نتیجه گیری: درمان گروهی تنظیم هیجان بر نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی همبود با اختلال اضطراب فراگیر موثر است و به این ترتیب می تواند به عنوان مداخله درمانی جهت اختلال اضطراب اجتماعی همبود با احتلال اضطراب فراگیر به کار رود.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb