جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای فروزان

غلامحسین ادریسیان، مهدی محبعلی، هما حجاران، شهنام عرشی، محمدرضا عطاری، عبدالرسول فروزانی، بدخشان هوشمند، بهناز آخوندی، ابوالحسن ندیم،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

در طی دو دهه گذشته، لیشمانیوز احشایی (کالا آزار) به شکل اندمیک در بعضی از مناطق شمال غرب و جنوب ایران گزارش شده است. عامل این بیماری لیشمانیا اینفانتوم و مخزن مهم آن در مناطق اندمیک در ایران، سگ است. اکثر موارد کالا آزار در بچه های گروه سنی 1 تا 4 سال دیده شده است. از آنجا که تاخیر در تشخیص و درمان کالا آزار با مرگ و میر زیاد بیماران همراه است، از سال 1375، بیماریابی با انجام آزمایش سرولوژی آگلوتیناسیون مستقیم در افراد مشکوک به کالا آزار و درمان موارد مثبت سرولوژی که دارای علائم بالینی اختصاصی بوده اند، با همکاری مراکز بهداشتی استان های اردبیل، آذربایجان شرقی و بوشهر شروع شده است. آنتی ژن آگلوتیناسیون مستقیم در واحد تک یاخته شناسی دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی با استفاده از سویه لیشمانیا اینفانتوم جداشده از قلاده یک سگ آلوده به لیشمانیوز احشایی در ایران تهیه شده است. اکثر نمونه های خون تهیه شده از نوک انگشت افراد مشکوک به ابتلای کالا آزار در خانه های بهداشت مناطق مذکور گرفته شده و توسط کارشناسان و تکنسین های آزمایشگاه آموزش دیده در نزدیکترین شهرستان به روش آگلوتیناسیون مستقیم مورد آزمایش قرار گرفته اند. افرادی که دارای پادتن اختصاصی علیه لیشمانیا با عیارهای 1:3200 و بیشتر بودند و علائم اختصاصی کالاآزار را داشتند در مراکز بهداشتی-درمانی که دارای پزشکان مجرب یا متخصصان اطفال بودند معاینه شده و در صورت داشتن علائم بالینی کالاآزار تحت درمان قرار گرفته اند. جهت درمان بیماران معمولا از مگلومین آنتی مونیت (گلوکانتیم) به میزان 20mg/kg به شکل داخل عضلانی روزانه بمدت حداقل 20 روز استفاده شده است. در این مطالعه در مجموع 19693 نمونه سرم یا پلاسمای خون از افراد مشکوک به کالا آزار جمع آوری شده از استان های اردبیل، آذربایجان شرقی و بوشهر به روش آگلوتیناسیون مستقیم مورد آزمایش قرار گرفته اند که 1274 نمونه (6.47%) از نظر سرولوژی مثبت و دارای پادتن اختصاصی علیه لیشمانیا با عیارهای 1:3200 یا بیشتر بوده اند. از موارد مثبت سرولوژی 690 نفر (54.16%) که دارای علایم بالینی کالاآزار (بزرگی طحال و کبد، کم خونی ...) بودند، تحت درمان اختصاصی قرار گرفتند. با استفاده از آزمایش سرولوژی آگلوتیناسیون مستقیم در بیماریابی کالا آزار، تعداد زیادی از عفونت های احشایی لیشمانیا خصوصا در بین بچه های زیر 10 سال تشخیص داده شد و بیماران دارای علایم بالینی اختصاصی تحت درمان قرار گرفتند؛ در نتیجه از موارد مرگ و میر کالاآزار در مناطق تحت مطالعه جلوگیری بعمل آمده است.


حسین ملک افضلی، آمنه ستاره فروزان، فرح السادات بحرینی، اشکان مولا،
دوره 3، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

بلایای طبیعی سالانه عامل کشته شدن میلیونها نفر و باعث ایجاد ناتوانی و خسارت های مالی در سراسر جهان می‎شود. پراهمیت ترین موضوع برای سیستم ارائه خدمات بهداشتی در بروز بلایای طبیعی کاهش میزان مرگ و میر و بیماری ناشی از آن است. درحالی که چنین وقایعی می‎تواند از علل عمده فشارهای روحی برای نجات یافتگان بوده و موجب بروز عوارض روانی جدی و ماندگار گردد. هدف این مطالعه بررسی عملکرد کمک رسانان درارائه خدمات بهداشت روانی برای نجات یافتگان زلزله بم در 4 مرحله: «عملیات نجات - خدمات امداد - نقل و انتقال نجات یافتگان و درمان آنان» در طی دو هفته بعد از بروز زلزله می باشد. مطالعه به روش توصیفی- مقطعی و در4 گروه از افراد نجات یافته انجام شد. گروه اول افراد سالم بزرگتر از 15 سال وگروه دوم نجات یافتگان سالم کوچکتر از 15 سال که پس از زلزله در شهر بم زندگی می کردند،گروه سوم نجات یافتگان مجروح که به بیمارستانهای کرمان و تهران منتقل شده بودند و آخرین گروه خویشاوندانی که همراه مجروحین بوده اند. در طی دو هفته پس از بروز زلزله پرسشنامه ایی که شامل اطلاعات دموگرافیکی، عملکرد گروه‎های نجات و ارائه دهندگان خدمات اورژانس، همچنین اطلاع رسانی به بازماندگان در مورد وضعیت خویشاوندانشان و ابراز دلداری برای نجات یافتگان و ارائه خدمات بهداشت روانی بود، برای هریک از گروهها تکمیل گردید. در تمامی گروهها بیش از 85% موارد که احتیاج به نجات داشته اند توسط خویشاوندانشان نجات یافتند و گروههای نجات هلال احمر و دیگر سازمانهای دولتی در این میان فقط 5% عملیات نجات را برعهده داشته اند. فقط 25% کسانی که احتیاج به نجات از زیر آوار داشتند در اولین ساعت پس از بروز زمین لرزه نجات یافته اند. همچنین فقط 40% از آسیب دیدگان توسط خدمت دهندگان دلداری داده شده اند. تقریبا 65% از نمونه ها از خویشاوندانشان اطلاعات کافی داشتند. 40% توسط افراد امدادرسان از گریه کردن منع شده اند.30% موارد بیان داشتند که افراد معتادی را می شناسند که به آنها مواد جایگزین داده شده است. 30% کودکان در طی 2 هفته پس از بروز زلزله بازی کرده بودند و 42% آنها وسیله بازی در اختیار داشتند. باتوجه به مطالعه در تمامی گروه ها، موثرترین گروه ها در امر کمک رسانی، خویشاوندان و افراد بومی منطقه بودند، بنابراین آموزشهای عمومی برای سازمانهای مردمی برای ارائه خدمات لازم در هنگام بروز مصایب طبیعی به خصوص مناطقی که مستعد بروز زلزله می باشد، برای کاهش میزان تلفات موثر می باشند. باتوجه به این مطالعه گروههای نجات به آموزشهایی در زمینه بهداشت روان نیازمند بوده و مطالب مهم در این مورد عبارتند از: استفاده از تکنیکهای مشاوره ایی، آماده سازی اطلاعات لازم برای بازماندگان و تکنیکهای مدیریت استرس.


محمدحسین فروزانفر، محرم کرمی، اکبر فتوحی، سیدرضا مجدزاده، پیمان جمالی،
دوره 6، شماره 3 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: آمبلیوپی چشم از مهمترین علت های کم بینایی و نابینایی است. برآورد شده است که بیش از یک میلیون نفر در کشور دچار عوارض ناشی از تنبلی چشم هستند. درمطالعه مقدماتی انجام شده در شهرستان شاهرود جهت بررسی اعتبار آزمون غربالگری رایج در مهدهای کودک نشان داده است که حساسیت غربالگری رایج، که معاینات مقدماتی آن توسط مربیان آموزش دیده مهدها انجام می شود، بسیار پایین است. در این مطالعه درصد پیدا کردن هزینه شناسایی هر بیمار در غربالگری رایج و غربالگری جایگزین (استفاده از اپتومتریستها بجای مربیان آموزش دیده مهدها) هستیم.
روش کار: این مطالعه از نوع هزینه- اثربخشی است و هدف اصلی برآورد هزینه های وارد بر شناسایی هر بیمار در روش معمول غربالگری تنبلی چشم در مهد کودکها وغربالگری به شیوه استفاده از اپتومتریستها و مقایسه آنها بوده است. در واقع بجای مربیان آموزش دیده مهدها، از اپتومتریستها در معاینات مقدماتی استفاده شده است. بررسی هزینه شناسایی هر بیمار در صورت استفاده از معیارهای متفاوت معاینات در غربالگری از اهداف دیگر طرح است.
نتایج:
هزینه شناسایی هر بیمار در روش اپتومتریستها و با معیار اصلی معاینات غربالگری (حدت بینایی 10/7 یا کمتر یا انحراف ظاهری در یک یا دو چشم)، نصف روش معمول غربالگری است. معیارهای حدت بینایی 10/7 یاکمتر- حدت بینایی 10/8 یا کمتر، بطور یکسان کمترین هزینه و معیار حدت بینایی 10/7 یا کمتر یا 120TNO≥ (دید بعد)، بیشترین هزینه را داشت. هر معیاری که توسط اپتومتریست انجام می شود، هزینه (شناسایی هر بیمار) کمتری نسبت به روش مقابل داشت. هزینه های قابل اجتناب در شناسایی هر بیمار در صورت جایگزینی روش، از 250000 ریال در شیوع 4/7% تا 1185000 ریال در شیوع 4/1% متغیر است. روش بکارگیری اپتومتریستها در شیوعهای پایین تر از 5/3% بسیار به صرفه تر از شیوعهای بالاتر از آن است. ویژگی معیارهای متفاوت معاینات تاثیر قابل ملاحظه تری نسبت به حساسیت آنها روی هزینه شناسایی هر بیمار داشت. در بررسی تاثیر شیوع بیماری روی این نسبت مشخص شد که با کاهش شیوع ، هزینه شناسایی هربیمار در هر دو روش افزایش می یابد ولی این افزایش در روش معمول بسیار بیشتر از روش مقابل است.
نتیجه گیری: روش بکارگیری اپتومتریستها برای شناسایی هر بیمار، نصف هزینه برای روش معمول را صرف میکند. در مناطق دارای شیوع کم بیماری این تفاوتها بیشتر چشمگیر و به نفع روش اپتومتریستها خواهد بود.
ژیلا صدیقی، کاظم محمد، ربابه شیخ الاسلام، پریسا ترابی، فروزان صالحی، زهرا عبداللهی، حامد پورآرام،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: کم خونی از بیماری های شایع در ایران است و بیش از نیمی از کم خونی ها نیز به علت کم خونی فقر آهن می باشد. در این راستا برنامه غنی سازی آرد با آهن و اسید فولیک به عنوان یکی از راهبردهای مقابله با کم خونی فقر آهن در ایران انتخاب شده و استان بوشهر به عنوان اولین استان از سال 1380 و استان گلستان نیز از سال 1386 به عنوان دومین استان، به صورت آزمایشی (پایلوت) تحت پوشش این برنامه قرار گرفته­اند. مطالعه حاضر در سال 1387 با هدف "ارزشیابی اثربخشی" و "ارزشیابی فرآیند" برنامه در این دو استان انجام شده است.

روش کار: نوع مطالعه در "ارزشیابی اثربخشی" به صورت "مطالعه قبل و بعد" بوده که در جمعیت زنان سنین باروری استان های بوشهر و گلستان انجام شده است. حجم نمونه در هر استان شامل600 نفر بود که به صورت نمونه گیری چند مرحله ای (طبقه ای و خوشه ای) انتخاب شدند. نوع مطالعه در "ارزشیابی فرآیند" به صورت مطالعه توصیفی بوده که میزان آهن نمونه آرد نانوایی ها و نمونه نان های مصرفی جمعیت مورد بررسی گرفته است.

نتایج: نتایج "ارزشیابی اثر بخشی" برنامه نشان داد که روند تغییر شاخص های کم خونی/ فقر آهن در هر دو استان بوشهر و گلستان مشابه یکدیگر است. میزان شیوع فقر آهن در زنان استان های بوشهر و گلستان نسبت به قبل از مداخله غنی سازی آرد با آهن کاهش یافته است، بطوریکه میزان شیوع فقر آهن در زنان استان بوشهر از2/22% به 7/15% (002/0p =) و در زنان استان گلستان از 7/26% به 6/14%(001/0p <) رسیده است. با این وجود میزان شیوع کم خونی نسبت به قبل از مداخله افزایش یافته و میزان شیوع کم خونی فقر آهن در زنان استان های بوشهر و گلستان نسبت به قبل از مداخله از نظر آماری تفاوت معنی دار نکرده است. همچنین نتایج "ارزشیابی فرآیند" برنامه در استان بوشهر نشان داد که پوشش آرد غنی شده 90%  و پوشش نان غنی شده 7/98%  است. در استان گلستان نیز پوشش آرد غنی شده 1/94%  و پوشش نان غنی شده 95%  می باشد.

نتیجه گیری: اجرای برنامه غنی سازی آرد با آهن در استان های پایلوت در کشور منجر به بهبود میزان شیوع فقر آهن و افزایش ذخایر آهن بدن در زنان شده ولی تاثیری بر میزان شیوع کم خونی نداشته است. به نظر می رسد در شرایطی که فقر آهن فقط یکی از علل کم خونی محسوب می شود، مداخلاتی مانند غنی سازی آرد با آهن به تنهایی نمی تواند تاثیر چندانی بر شیوع کم خونی داشته باشد.


پرویز اولیاء، فرح السادات بحرینی، منیر برادران افتخاری، مصطفی قانعی، آمنه ستاره فروزان، مهدی فراهانی،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: تعیین اولویت­های تحقیقاتی یکی از موضوعات مهم در نظام تحقیقات سلامت می­باشد؛ به خصوص در کشورهای در حال توسعه  که توانایی اختصاص منابع مالی برای هر طرح پژوهشی وجود ندارد. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم اولویت­های تحقیقاتی کشور را تعیین نماییم

روش ­کار: این مطالعه با همکاری تمام دانشگاه­های علوم پزشکی کشور و سایر ذی­نفعان با استفاده از راهبرد پژوهش درضرورت­های بهداشت ملی ((ENHR  Essential National Health Researchوبا روش نیاز سنجی در سطح دانشگاه­ها انجام گردید و سپس اولویت­های کشوری بر اساس آنها تعیین شد.

نتایج: تعداد عنوان جمع آوری شده از دانشگاه ها 6723 عنوان که 17% از عناوین تحقیقاتی مرتبط با علوم پایه  ، 78% کاربردی وفقط 5% مرتبط با تحقیقات توسعه­ای بود. همچنین تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد که بر اساس نوع مطالعه تقریبا" نیمی از اولویت­های تحقیقاتی توصیفی( 3/46%)، 36% تحلیلی  و6/17 % مداخله­ای بودند. به منظور دسته بندی اولویت­های جمع آوری شده ، نه محور بیماری­های واگیردار، بیماری­های غیر واگیر، تحقیقات نظام سلامت (HSR)، دارو و صنعت، علوم پایه، طب سنتی و گیاهان دارویی ، بهداشت محیط، تغذیه و دندانپزشکی تعیین گردید.

نتیجه­ گیری: در سال­های قبل تعیین اولویت­های تحقیقاتی از بالا و توسط تعداد محدودی از صاحبنظران و پژوهشگران تعیین می شد درحالیکه در این روش اولویت­ها از سطوح پایین تعیین و بتدریج به سطح ملی رسیده است.


معصومه دژمان، مروئه وامقی، فاطمه دژمان، پیام روشنفکر، حسن رفیعی، آمنه ستاره فروزان، مجید رضازاده، پریسا فاضلی،
دوره 12، شماره 3 - ( 10-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: کودکانی که در خیابان کار و زندگی می کنند از جمله گروه های در معرض خطر ابتلا به ایدز در سراسر جهان هستند. جمعیت قابل توجه کودکان خیابانی و ضعف برنامه های موجود برای این گروه از تهدیدهای وضعیت ایدز در ایران به شمار می رود . در این مقاله وضعیت مصرف مواد در کودکان خیابانی بررسی شده است.

  روش کار: این مقاله بخشی از پژوهشی گسترده تر از نوع ارزیابی سریع و پاسخ ( RAR ) در خصوص کودکان خیابانی می باشد که طی سال 92- 1391در شهر تهران انجام گرفت. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه و به شیوه پرسشگری از 289 کودک خیابانی که به روش نمونه گیری مبتنی بر زمان و مکان انتخاب شدند جمع آوری شده است.

  نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که از مجموع کودکان خیابانی 6/25% سابقه مصرف سیگار و/یا مواد مخدر و/یا الکل داشته اند. بیشتر این مصرف کنندگان پسر و در رده سنی 18-15 سال بوده اند. شیوع مصرف سیگار و/ یا قلیان در شش ماه قبل از مطالعه در کل کودکان 1/12%، الکل و یا مشروب11%، مصرف مواد مخدر 9/6% بوده است. طبق یافته های این مطالعه مصرف الکل و مواد مخدر رابطه معناداری با سن، نوع کار و سابقه ترک خانه دارد. بیشترین فراوانی دلیل مصرف مواد در کودکان مربوط به کنجکاوی (6/56%) و در مراتب بعدی لذت (6/39%)، تفریح (8/35%) بوده است.

  نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن معنی داری رابطه مصرف مواد مخدر با مصرف سیگار، الکل، جنسیت، سن، و ترک خانه توصیه
می­شود برنامه­های پیشگیری از مصرف مواد، از سنین پایین تر برای همه کودکان با تاکید بیشتری در مورد پسران آغاز گردد. همچنین مداخلات خانواده ها از نوع نارانان (برای مصرف مواد) و الانان (برای مصرف الکل) و تلاش برای بهبود شرایط زندگی کودکان به منظور پیشگیری از ترک خانه راهبرد اصلی برای کاهش مصرف مواد خواهد بود.


کورش هلاکویی نائینی، محمد علی منصور نیا، فرزاد خدامرادی، زهرا حسین خانی، مهدی رنجبران، زهره فروزان فر، یوسف علی محمدی، سولماز فرخ زاد،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری دیابت یکی از مشکلات مهم سلامتی بوده و در جهان از شیوع بالایی برخوردار است. با توجه به  شیوع بالای سندروم متابولیک در این افراد و تاثیر بالقوه اجزای سندروم متالبولیک بر میزان (Hemoglobin Alc) در این بیماران، مطالعه حاضر با هدف تاثیر اجزای سندروم متابولیک بر میزان HbA1C در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو  انجام گرفت.
روش کار: در مطالعه حاضر که به صورت کوهورت گذشته نگر انجام شد، تعداد 157 نفر از مبتلایان به دیابت نوع دو که در سال 93 مراجعات متوالی و منظم به مرکز منتخب کنترل دیابت شهرستان قزوین داشتند و اطلاعات مربوط به اجزای سندرم متابولیک و میزان  HbA1C آنها به طور کامل ثبت شده بود مورد استفاده قرار گرفت. برای آنالیز از رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. تمام آنالیزها با در نظر گرفتن 05/0 :α به عنوان سطح معنی داری صورت پذیرفت.
نتایج: در مدل رگرسیون تاثیر سن، (High density cholesterol) و (Fasting Blood Sugar) (قند خون) بر HbA1C از نظر آماری معنی دار بدست آمد و تاثیر سایر متغیرها بر HbA1C غیر معنی دار بدست آمد.مقدار ضریب تعیین برای متغیر های وارد شده جهت پیش گویی HbA1C، 45%:  R2  بدست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معنی دار برخی اجزای سندروم متابولیک همانند HDL-C و قتد خون ناشتا بر HbA1C لازم است تمهیدات لازم جهت کاهش HbA1C  در بیماران مبتلا به دیابت انجام گیرد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb