جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای محققی

الهام جابری، سیدابوالقاسم جزایری، عباس محققی، عباس رحیمی،
دوره 2، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مطالعات گذشته نگر و آینده نگر نشان داده اند که افزایش هموسیستئین خون، یک عامل خطرزای قوی و مستقل برای بیماری های قلبی عروقی است. برخی شواهد گویای این است که هموسیستئین خون در بیش از یک سوم بیماران قلبی بالاست. نیز افزایش 5 میکرومول در لیتر هموسیستئین خون با بالا رفتن خطر بیماری های قلبی (60% در مردان و 80% در زنان) همراه بوده است. در این مطالعه مقطعی، افزایش هموسیستئین خون در 348 بیمار 65-35 ساله (157 زن و 191 مرد) مبتلا به ایسکمی قلبی، مراجعه کننده به مطب یک پزشک فوق تخصص قلب و عروق در تهران، مورد بررسی قرار گرفت. غلظت هموسیستئین پلاسما با استفاده از دستگاه HPLC به روش استاندارد داخلی (تعدیل شده روش Vester and rasmussen) اندازه گیری و داده ها با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS 9 و آزمون T مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه، تجزیه و تحلیل شد. میزان هموسیستئین خون در 18.96% نمونه طبیعی (<8µmol/l) در 27.52% نسبتا بالا (8µmol/l تا 12) و در 50.52% بالا (12µmol/l تا <25) بود. همچنین 2.8% بیماران دارای میزان هموسیستئین خون ?25µmol/l (بالا بودن غیر طبیعی به سبب نقص ژنتیکی در متابولیسم هموسیستئین) بودند. میانگین هموسیستئین خون مردان (µmol/l 6.04±12.05) بطور معنی دار بالاتر از زنان (µmol/l 5.6±10.58) بود (آزمون T مستقل، P=0.02). افزایش میزان هموسیستئین خون در بیماران مورد مطالعه 78.04% بود که بمیزان قابل توجهی بیش از مقادیر افزایش هموسیستئین خون در بین بیماران قلبی عروقی برخی کشورها (47-30%) است. نتایج این مطالعه بیانگر لزوم اجرای مطالعات جمعیتی گسترده تر بمنظور تعیین میزان هموسیستئین خون در جامعه و شناسایی و درمان افراد با مقادیر هموسیستئین خون بالا است. از سوی دیگر باوجود اینکه سن، جنس، شیوه زندگی و داروها، ممکن است سطح هموسیستئین پلاسما را تحت تاثیر قرار دهند، عوامل عمده تعیین کننده میزان هموسیستئین در بیشتر افراد تغذیه ای و ژنتیکی هستند. بنابراین این امر حائز اهمیت می باشد که دامنه تغییرات هموسیستئین پلاسما در بیماران قلبی و رابطه آن با نماگرهای ژنتیکی و دریافت رژیم های غذایی متفاوت مشخص شود.


حجت زراعتی، محمود محمودی ، کاظم محمد، انوشیروان کاظم نژاد، محمد علی محققی، محمدرضا میر،
دوره 3، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

در سالهای اخیر الگوی مرگ و میر در ایران تغییر یافته و سرطانها نقش عمده تری را به خود اختصاص داده اند. گزارشهای مختلف نشان داده است که سرطان معده در ایران وفور بالایی دارد، و در مردان در مرتبه دوم و در کل در رتبه چهارم قرار دارد . این مطالعه با هدف تعیین بقای 5 ساله مبتلایان به سرطان معده جراحی شده در مهمترین مرکز درمان سرطان ایران (انستیتو کانسر) و بررسی برخی عوامل موثر بر آن طراحی و اجرا شده است. در این مطالعه ما 330 بیمار مبتلا به سرطان معده را که از ابتدای سال 1374 تا فروردین 1378 در بخشهای جراحی انستیتو کانسر ایران بستری و تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند ، مورد بررسی قرار دادیم. طول عمر این بیماران پس از عمل جراحی تعیین شد ، و اثر متغیرهای فردی مانند سن (در هنگام جراحی) ، جنس ، و اطلاعاتی در مورد بیماری مانند محل درگیری ، نوع پاتولوژی، مرحله پیشرفت بیماری (Stage) ، وجود متاستاز و محل متاستاز بر طول عمر بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت. احتمال بقای 5 ساله بیماران مورد بررسی 6/23 % ، و میانه طول عمر در این بررسی 90/19 ماه بوده است . آزمونهای یک متغیره نشان داد که جنس بیماران ، محل درگیری ، نوع پاتولوژی اثر معنی داری بر طول عمر بیماران نداشته است . اما احتمال بقای 5 ساله با افزایش سن بیماران بطور معنی داری کاهش می یابد ، و همانگونه که انتظار می رفت آنهایی که دچار متاستاز بوده اند بطور معنی داری احتمال بقای 5 ساله کمتری داشته اند ، و مرحله بیماری نیز بطور معنی داری بر طول عمر بیماران موثر بوده است (001/0 p< ). بررسی همزمان اثر متغیرهای مختلف بر احتمال بقای بیماران با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس نشان داد که متغیرهای سن ، متاستاز دوردست و مرحله بیماری بر شانس زنده ماندن بیماران تاثیرگذار بوده اند. بقای 5 ساله مبتلایان به سرطان معده در ایران اندک است . به نظر می رسد یکی از مهمترین دلایل پایین بودن شانس زنده ماندن این بیماران دیر مراجعه کردن بیماران برای تشخیص و درمان است . اکثر بیماران در مراحل نهایی بیماری مراجعه می کنند و در این وضعیت اکثرا دچار متاستازهای غدد لنفاوی ، کبد و حتی دوردست هستند که در نتیجه درمان آنها مشکل تر خواهد شد .بنابر این آموزشهای فراگیر از طریق رسانه های عمومی در مورد علائم اولیه این بیماری و نیز انجام معاینات دوره ای ضروری است .


سوده شادکام، مهران فرهادی، محمدرضا ذوقی پایدار، حسین محققی،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای اختلالات اضطرابی، همبودی بالای اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال اضطراب فراگیر و اثرات منفی و پایدار اختلال اضطراب اجتماعی بر جنبه های مختلف زندگی فرد، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان گروهی تنظیم هیجان بر نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی همبود با اختلال اضطراب فراگیر انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضـــر از نوع مطالعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری می باشد . جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی همبود (Comorbidity) با اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به کلینیک های روان درمانی شهر شیراز بود که 30 نفر از جامعه مذکور با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختاریافته برای-V DSM (SCID-5) ، مقیاس اختلال اضطراب فراگیر-7، پرسشنامه اضطرب تعامل اجتماعی (SIAS) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار27  SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که درمان گروهی تنظیم هیجان نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی (0/001>p) و اختلال اضطراب فراگیر (0/001>p) را به طور معناداری کاهش داده است و این نتایج در پیگیری سه ماهه ثابت باقی مانده است (0/05<p).
نتیجه گیری: درمان گروهی تنظیم هیجان بر نشانگان اختلال اضطراب اجتماعی همبود با اختلال اضطراب فراگیر موثر است و به این ترتیب می تواند به عنوان مداخله درمانی جهت اختلال اضطراب اجتماعی همبود با احتلال اضطراب فراگیر به کار رود.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb