47 نتیجه برای محمدی
محمدحسین کاوه، داود شجاعی زاده، داود شاه محمدی، حسن افتخار اردبیلی، عباس رحیمی، جعفر بوالهری،
دوره 1، شماره 4 - ( 4-1382 )
چکیده
یک پنجم، یا احتمالا بیشتر، از کودکان و نوجوانان دنیا از اختلالات خفیف تا شدید روانی رنج می برند. از آنها تنها 20%، یا حتی کمتر، خدمات سلامت روان مورد نیاز را دریافت می کنند. به دلایل بسیار مدرسه جایگاه اساسی برای سازماندهی و ارائه خدمات سلامت روان به است. پژوهش نشان داده است که مدارس و معلمان در ارتقای سلامت روان، شناسایی کودکان در معرض خطر اختلالات روان شناختی و ارجاع آنان برای دریافت کمک های تخصصی، نقش هایی اساسی دارند. این مطالعه، با پیشنهاد راهکاری برای سازماندهی خدمات سلامت روان در مدارس، برای ارزیابی نقش معلم بعنوان گام اول در آن راهکار، طراحی و اجرا گردیده است. هدف اصلی این مطالعه، تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر آگاهی، نگرش، خود-کارآمدی و عملکرد معلمان در زمینه بهداشت روان دانش آموزان بوده است. در این مطالعه مداخله ای، 57 نفر از معلمان مدارس ابتدایی دولتی شهر خرم آباد در استان لرستان ایران، مشارکت داشتند. کارگاه آموزشی به مدت 3 روز برای معلمان گروه مداخله (27 نفر) برگزار گردید. سپس آنان نزدیک به 4.5 ماه به فعالیت (شامل اجرای رفتارهای الف و ب) پرداختند. اطلاعات پژوهش در سه مرحله: قبل و بعد از کارگاه آموزشی و در پایان فعالیت ها با استفاده از پرسشنامه های خود اجرا از معلمان و دانش آموزان جمع آوری گردید. داده ها در نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از روش های آمار غیر پارامتری پردازش و تحلیل شدند. مقایسه نتایج قبل و بعد از مداخله آموزشی افزایش های بارزی را در آگاهی، نگرش، قصد و عملکرد معلمان در گروه مداخله نشان می دهد. در گروه شاهد تغییرات بارزی در ارتباط با متغیرهای مورد مطالعه مشاهده نگردید. معلمان گروه مداخله در طی این پروژه 106 دانش آموز را شناسایی و به مرکز مشاوره ارجاع کردند؛ روان شناسان وجود اختلال را در 79 نفر از آنها تایید نمودند. در همین مدت معلمان گروه شاهد تنها ارجاع 2 دانش آموز را گزارش دادند. سطح آگاهی دانش آموزان، معیار اصلی عملکرد معلمان در آموزش بهداشت روان، در گروه مداخله بطور بارز افزایش یافته بود؛ اما این شاخص در گروه شاهد تغییر بارزی را نشان نداد. همچنین نتایج حاکی از آگاهی، نگرش و عملکرد بالاتر معلمان زن نسبت به معلمان مرد بوده است. این پژوهش بخوبی نشان داده است که معلمان آموزش دیده از پتانسیل قابل توجهی برای مشارکت در ارائه خدمات سلامت روان در مدارس برخوردارند. از این رو پیشنهاد می شود برنامه ریزی کارگاه های آموزشی برای گسترش گام اول راهکار ارائه شده برای سازماندهی خدمات، یعنی توسعه مشارکت معلمان، انجام پذیرد.
کریم محمدی خیرآبادی، مهدی محبعلی، ستاره ممیشی، شهنام عرشی،
دوره 2، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
دف از انجام این مطالعه بررسی گذشته نگر وجوه اپیدمیولوژی بیماری کالاآزار در بین بیماران گزارش شده به مرکز بهداشت استان اردبیل از سه ماهه چهارم سال 1375 تا پایان سال 1380 بوده است. تعداد کل بیماران گزارش شده 602 نفر بود اما باتوجه به اینکه بررسی وضعیت بیماران فقط در آنهایی میسر بود که در بیمارستان بستری شده و دارای سابقه بودند، برای تعداد 293 نفر که پرونده آنها از بیمارستان های اردبیل، مشکین شهر و گرمی اخذ گردید، براساس مدارک و مستندات موجود در پرونده ها و مراکز بهداشت نسبت به تکمیل پرسشنامه ها اقدام گردید. همچنین به دلیل ناقص بودن تعداد 76 پرونده، در نهایت اطلاعات مربوط به 217 پرسشنامه وارد برنامه کامپیوتری Epi-info 2002 شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تعداد کل بیماران گزارش شده (602 نفر) در مقایسه با مطالعه مشابه در سال های 69-1364 (1051 نفر) کمتر بوده است که احتمالا ناشی از کاهش میزان ابتلا در مشکین شهر و یا عدم گزارش کامل موارد بیماری می باشد ولی در عوض تعداد موارد بیماری در شهرستان های گرمی و بیله سوار افزایش داشته است. نسبت ابتلای جنس مذکر به مونث در کل بیماران 1.4 و در بین بیماران بستری شده 1.5 برابر بود. 74% بیماران (160 نفر) زیر دو سال و 93% آنها (201 نفر) زیر 5 سال سن داشتند. فقط سن 4 نفر از بیماران (1.8%) بالای 10 سال بود. بیشترین بیماران از لحاظ محل بستری مربوط به شهرستان اردبیل و از لحاظ محل سکونت مربوط به شهرستان گرمی بودند. 87.5% بیماران روستانشین بوده، بیشترین مراجعه در ماه های سرد سال و کمترین مراجعه در فصل تابستان صورت گرفته است. بیشترین روش تشخیصی بکارگرفته شده، بخصوص در سال های اخیر تست آگلوتینانسیون مستقیم (DAT) بوده و نتیجه آن در 77% از بیمارانی که این آزمایش را انجام داده بودند، با تیتر ?1/1600 مثبت بوده است. BMA هم در 30 نفر از مبتلایان به کالاآزار صورت گرفته است که در 26 مورد (87%) مثبت بوده است. 58% بیماران در فاصله یک ماه و 93% آنها (182 نفر) در فاصله 4 ماه از شروع علایم بیماری تشخیص داده شده اند. شایعترین علایم بالینی بترتیب کم خونی، تب، اسپلنومگالی و بی اشتهایی (همگی بالای 90%) و سپس سوء تغذیه، سرفه، هپاتومگالی، اسهال، استفراغ، لنفادنوپاتی، خونریزی، زردی، ادم و آسیت و علت اصلی مراجعه در شش نفر (3%) تب و تشنج بوده است. مهمترین علایم آزمایشگاهی، آنمی (با میانگین هموگلوبین 8.9g/dl) و ESR بالا (با بالاترین میزان ثبت شده 140mm در ساعت اول) و سپس ترومبوسیتوپنی و نوتروپنی بود. آنزیم های کبدی هم در حدود یک سوم بیماران افزایش داشت. برای درمان بیماران در 96% موارد از گلوکانتیم و در بقیه که مربوط به موارد عود یا شکست درمان بوده، از آمفوتریسین B استفاده شده است. 95.8% بیماران با حال عمومی خوب از بیمارستان مرخص و 3% بیماران (شش نفر) فوت نموده اند. توضیح اینکه علت مرگ در پرونده ها دقیقا بیان نشده بود. براساس یافته های فوق بیماری کالاآزار هنوز هم یکی از مشکلات بهداشتی مهم استان اردبیل و بخصوص جمعیت روستانشین آن بوده و بویژه در شهرستان های گرمی و بیله سوار نیاز به اقدامات کنترلی جدی داشته و در کنار آن توسعه امکانات بهداشتی و درمانی و آموزش پرسنل درگیر و مردم ضرورت دارد.
علی محمدی، حسن افتخار اردبیلی، فیض الله اکبری حقیقی، محمود محمودی، ابوالقاسم پوررضا،
دوره 2، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
سنجش کیفیت خدمات پیش شرط اساسی برای بهبود کیفیت است. انتظارات و ادراک بیماران از کیفیت خدمات در انتخاب بیمارستان، وفاداری آنها به سازمان و قصد خرید مجدد نقش مهمی دارد. تا نیازهای کیفیت مشخص نگردند خدمات اصلاح نمی شود. مطالعات نشان می دهند مشتریان به لحاظ تماس نزدیک با ارائه دهنگان خدمت و مشارکت در فرایند خدمت در موقعیت مناسبی برای سنجش کیفیت خدمات هستند. لذا این مطالعه بمنظور سنجش کیفیت خدمات براساس انتظارات و ادراک بیماران در بیمارستان های زنجان صورت گرفت. تحقیق بصورت مقطعی (Cross-sectional) انجام پذیرفت و ابزار سروکوال SERVQUAL استفاده شد. برای بررسی پایایی و قابلیت اطمینان ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. از لحاظ پایایی و همبستگی درونی عبارات پرسشنامه در شش بعد کیفیت خدمات ضریب آلفا 0.94 بود. توانایی پزشکان و کارکنان بیمارستان در ایجاد اعتماد و اطمینان در مشتری و داشتن مهارت و صلاحیت حرفه ای کافی مهمترین بعد کیفیت خدمات ارزیابی شد (SQ=-1.30) تفاوت بین میانگین انتظارات و ادراک در همه ابعاد از نظر آماری معنی دار بود. حادترین مساله پیش روی بیمارستان ها توانایی پزشکان و کارکنان بیمارستان برای ایجاد اطمینان، جلب اعتماد بیماران و تواضع و مهارت حرفه ای کافی آنهاست. توصیه می شود که پزشکان بطور کامل شرایط بیماری را به بیماران شرح دهند و پزشکان و کارکنان در ارائه خدمات درمانی شئونات انسانی را رعایت نمایند و به دانش روز مجهز باشند.
غلامرضا مولوی، جعفر مسعود، محمدجواد قراگزلو، محمود محمودی، شهرام سلیمانی محمدی، مسعود خوبان،
دوره 2، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده
آسیب های ناشی از کرم های پهن فاسیولا و دیکروسولیوم در سیستم کبد و مجاری صفراوی انسان و حیوان گاه تا مراحلی گسترش می یابد که امکان ادامه حیات فیزیولوژیک برای این ارگان حیاتی از بین می رود. میزان شیوع بالای فلوک های کبدی در حیوانات کشتارگاهی و همچنین گزارش موارد انسانی فاسیولیازیس خصوصا در استان گیلان طی سال های بعد از اپیدمی 1368 و عدم امکان دسترسی به نمونه های پاتولوژیک انسانی، انگیزه بررسی آسیب های ایجاد شده ناشی از ترماتدهای شایع کبدی را در مخازن حیوانی قوت بخشید. در این بررسی که از بهار 1381 تا پایان تابستان 1382 انجام گرفت، از دو استان خوزستان و گیلان تعداد 30 کبد آلوده به ترماتدهای کبدی جمع آوری گردید. در مشاهدات ظاهری و تهیه برش های هیستولوژیک، طیف وسیعی از تغییرات بافتی در پارانشیم کبد، از آسیب های خفیف تا انسداد کامل مجاری صفراوی، تغییرات ساختمانی گسترده و اختلال در عملکرد طبیعی کبد و سیستم صفراوی مشاهده گردید. از آنجایی که بیشتر دانش پاتولوژی ما در ارتباط با فاسیولیازیس و دیکروسولیازیس متکی بر یافته های حیوانی است، با شناخت دقیق مراحل پاتوژنز در مدل های حیوانی می توان تصویر بهتری از تابلوی پاتولوژیک این انگل ها را در انسان ترمیم نمود.
رضا رادگودرزی ، آفرین رحیمی موقر ، الهه سهیمی ایزدیان، محمدرضا محمدی ، محسن وزیریان ،
دوره 3، شماره 3 - ( 3-1384 )
چکیده
در دی ماه سال 1382 در شهر بم زلزله ای به وقوع پیوست که موجب کشته شدن بیش از 30000 نفر شد. در این شهر مصرف تریاک در مردان شایع بوده و مشکلاتی را پس از زلزله ایجاد کرد. هدف این مطالعه بررسی آمادگی و نحوه عملکرد سیستم بهداشتی - درمانی در برخورد با علایم محرومیت معتادان به مواد افیونی پس از زلزله، بررسی روشهای شناسایی معتادان و سنجش نظرات پرسنل درمانی و معتادان در خصوص روشهای مناسب برخورد با اعتیاد پس از بلایا بوده است. این مطالعه کیفی در شهرستان بم و هشت بیمارستان کرمان و تهران که زلزله زدگان را پذیرفته بودند، انجام شد. 163 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند (61 معتاد و بقیه از خانواده معتادان، مردم بم، پزشکان، پرستاران، امدادگران، و مسوولین) و روش انتخاب نمونه ها از طرق فرصت طلبانه و ارجاع همتایان بود. پرسشگری به شیوه مصاحبه عمیق (با پرسشنامه نیمه ساختار یافته) انجام گرفت. قبل و پس از زلزله، آموزش ویژه ای برای پرسنل درمانی یا برنامه ای جامع برای پیشگیری و درمان وابستگی به موارد وجود نداشت. نگرش اکثریت پرسنل سیستم درمانی نسبت به درگیر شدن در درمان معتادان منفی بود. سیستم درمانی در دو هفته اول پس از زلزله بدون برنامه ای معین پوشش دارویی ناکاملی را ارایه دادند. پیشنهاد اکثر مصاحبه شوندگان این بود که در شرایط بلایای احتمالی بعدی در روزهای اول برای جلوگیری از علایم محرومیت از داروهای اپیوییدی استفاده و پس از رفع بحران و بهبود صدمات جسمی اقدام به ترک شود. عواقب ناگوار عدم رسیدگی به مشکلات اعتیاد پس از بحران می تواند شامل تغییر بروز مصرف مواد به ویژه در گروه های خاص؛ تغییر در شدت سو مصرف؛ و احتمالا تغییر نوع مواد و روش مصرف به اشکال پر خطر باشد. در نتیجه برای پیشگیری و درمان صحیح مشکلات مربوط به مصرف مواد وجود برنامه ای جامع و مدون ضرورت دارد تا در شرایط خاص بحران براساس آن عمل شود.
احمدی بتول*، فرزدی فرانک، شریعتی بتول، علی محمدیان معصومه، محمد کاظم،
دوره 4، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: مشاهده هرم سنی سرشماری 1375 و نمونه گیری و برآورد جمعیتی 1382 و 1383 نشان دهنده بیشتر بودن جمعیت قابل ملاحظه مردان نسبت به زنان سالمند است. این در حالی است ک میزان های اعلام شده امید به زندگی در زنان بالاتر از مردان است. مطالعه حاضر به منظور بررسی و تحلیل پیرامون این ناهمخوانی انجام شده است.
روش کار: در این بررسی نسبت های جنسی در سال های 1375- 1335 بر اساس داده های سر شماری محاسبه و روند تغییرات آن طی این دوره تحلیل شد.
نتایج: روند تغییرات نسبت جنسی در طی سال های 1375- 1335 نمایانگر آن است که نسبت قابل ملاحظه ای از زنان تا سال 1335 شانس گذر از گروه سنی 34- 25 به گروه سنی 44- 35 سال را نداشته اند. احتمالا بحرانهای دهه 1320 موجب آسیب پذیری بیشتر زنان در سنین باروری شده است. تغییر این وضعیت از سال 1355 (عدم افزایش بارز نسبت جنسی) می تواند بیانگر بهبود وضعیت اجتماعی و برنامه های بهداشتی درمانی و افزایش اثر بخشی این برنامه ها باشد.
نتیجه گیری: از آن جا که امید به زندگی بر اساس احتمالات شرطی مرگ و میر در هر زمان محاسبه می شود و با توجه به نتایج حاصل از بررسی، ناهمخوانی ظاهری هرم سنی جمعیت کشور با امید به زندگی زنان، ناشی از مرگ و میر بالای زنان در سال های قبل از 1355 است.
بتول احمدی ، معصومه علی محمدیان ، بنفشه گلستان ، سیدعباس باقری یزدی ، داوود شجاعی زاده ،
دوره 4، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: خشونت علیه زنان در سراسر جهان یکی از اولویتهای بهداشت همگانی است. اگر چه نتایج تحقیقات و اطلاعات جمع آوری شده موجب افزایش آگاهی و حساسیت جامعه نسبت به این معضل سلامتی زنان گردیده، ولی شرم، حیا و ترس زنان و عدم پاسخگویی و مسوولیت پذیری نظام بهداشتی - درمانی جامعه نسبت به آن موجب سکوت و انزوای زنان قربانی و غفلت از پیامدهای آن بر سلامت جسمی و روانی آنان شده است. پیامدهای خشونت خانگی بر سلامت روان زنان شامل افسردگی، اضطراب، استرس و رفتارهای خودکشی و آسیب به خود می باشد./ هدف این مطالعه مقطعی تعیین میزان فراوانی انواع خشونت خانگی و تاثیر آن بر وضعیت بهداشت روان زنان متاهل تهرانی است.
روش کار: از 1189 نفر نمونه زن متاهل 15 سال به بالای ساکن شهر تهران که در محل سکونتشان پرسشگری شده اند.
نتایج: 35.7% تحت انواع خشونت خانگی قرار گرفته اند که به تفکیک 30% تحت خشونت جسمی، 29% خشونت روانی و 10% خشونت جنسی بوده اند. لازم به ذکر است که در این مطالعه بعضی از افراد نیز تحت انواع مختلف خشونت خانگی قرار داشته اند. مشت، لگد و سیلی با بیشترین فراوانی (91%) و هل دادن (80%) شایعترین نوع خشونت جسمی، تحقیر، توهین و یا ناسزا با فراوانی (93%)، تهدید و ارعاب (83%) شایعترین انواع خشونتهای روانی اعمال شده بر علیه زنان نمونه بوده است. از لحاظ وضعیت سلامت روان، 34.1% نمونه ها مشکوک به اختلال روانی (اضطراب و افسردگی) بوده اند. این میزان در افرادی که تحت خشونت خانگی قرار داشته اند 3.5 برابر افرادی است که تحت خشونت خانگی نبوده اند (OR=3.5, CI:%95 2.72- 4.58, P<0.0001) .
نتیجه گیری: بررسی برخی عوامل موثر در ارتکاب خشونت علیه زنان نشانگر وجود ارتباط معنی دار آماری بین اعتیاد همسر، وضعیت اقتصادی پایین و تعداد بیشتر فرزندان در خانواده می باشد (P<0.0001). می توان گفت زنان تحت خشونت خانگی احتمالا بیشتر دچار اختلالات روانی از قبیل افسردگی و اضطراب هستند و با توجه به این نتایج خشونت به عنوان یک شاخص سلامت زنان اهمیت زیادی دارد. بنابراین افزایش آگاهی و هوشیاری ارایه دهندگان مراقبتهای بهداشتی در غربالگری قربانیان و انجام اقدامات حمایتی و اطلاع رسانی عمومی می تواند در کاهش آسیبهای جسمی و روانی در زنان تحت خشونت موثر باشد.
رضا رادگودرزی ، ونداد شریفی ، آفرین رحیمی موقر ، علی فرهودیان ، ایزدیان الهه سهیمی ، محمدرضا محمدی ، نغمه منصوری ، علی اکبر نجاتی صفا ،
دوره 4، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی و تحلیل روند مقالات پژوهشی بهداشت روان کشور منتشره در سالهای 1352- 1381.
روش کار: کلیه مقالات پژوهشی داخلی و خارجی در حوزه علوم روان پزشکی، روان شناسی و علوم عصب پایه در ایران، در شش دوره پنج ساله متوالی (از 1352 تا 1381)، با استفاده از بانک اطلاعات بهداشت روان کشور (IranPsych) مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه، روند مقالات در زمینه های زیر بررسی شد: اطلاعات مقاله نگاری، حوزه های اصلی، موضوعات، روش، محل پژوهش، منبع حمایت مالی و همکاری بین نویسندگان.
نتایج:3031 مقاله بررسی شد و تعداد کل مقالات در هر دوره و هر حوزه، روندی رو به افزایش داشته است. از نظر سهم هر یک از حوزه ها (فراوانی نسبی)، حوزه عصب پایه در سه دوره آخر رشد چشمگیرتری داشته است. در حوزه اپیدمیولوژی، روند، فرودی در دوره سوم داشته و سپس افزایش یافته است. حوزه های روانشناختی و بالینی با وجود نوساناتی، روند نسبتا ثابتی داشته اند. حوزه خدمات بهداشتی، سهم کمتری نسبت به سایر حیطه ها داشته است. از نظر روان شناسی پژوهش، نسبت مطالعات مروری، کاهش و مطالعات مشاهده ای مقطعی و کارآزمایی بالینی، افزایش داشته است.
نتیجه گیری: افت سهم تحقیقات خدمات بهداشتی از یافته های مهمی است که توجه مسوولان بهداشت روان کشور را می طلبد. شناخت روند پژوهش های انجام شده در بهداشت روان کشور می تواند مبنایی برای سیاستگذاری و برنامه ریزی پژوهش های بهداشت روان قرار گیرد.
حمید محمدی، فرشید کفیل زاده، الهام کدیور،
دوره 5، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : در این تحقیق باکتری های تجزیه کننده هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (PAH
S) از دریاچه مهارلو جداسازی و بهترین غلظت نمک برای تجزیه آن ها ، توسط باکتری های جدا شده بررسی گردید.
روش کار : در آزمایش های انجام شده از نفتالن و آنتراسن به عنوان تنها منبع کربن برای جداسازی باکتری های تجزیه کننده ترکیبات PAHs استفاده گردید. محیط کشت اصلی در این آزمایش ONR7a می باشد. باکتری های تجزیه کننده PAHs جدا شده ، به عنوان میکروارگانیسم منتخب برای بررسی اثر میزان نمک بر تجزیه این ترکیبات مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج : سودوموناس تنها باکتری تجزیه کننده PAHs جدا شده از آب و رسوبات دریاچه می باشد. بیشترین تعداد باکتری های تجزیه کننده نفتالن و آنتراسن در ایستگاه رودخانه خشک ، بترتیب با میانگین 227 و 167 در هر میلی لیتر آب و 290 و 193 در هر گرم رسوب بدست آمد. میانگین تعداد باکتری های تجزیه کننده نفتالن و آنتراسن به ترتیب در ایستگاه رودخانه پل فسا 107 و 73 درهر میلی لیتر آب و 157 و 127 در هر گرم رسوب ، در ایستگاه رودخانه نظر آباد 27 و 17 در هر میلی لیترآب و 43 و 20 در هر گرم رسوب ، در ایستگاه وسط دریاچه 63 و 33 در هر میلی لیتر آب و 123 و 73 در هر گرم رسوب و در ایستگاه غرب دریاچه 30 و 13 در هر میلی لیتر آب و 43 و 17 در هر گرم رسوب به دست آمد.
نتیجه گیری : با توجه به جداسازی باکتری های تجزیه کننده ترکیبات PAHs از دریاچه ، کاملاً محرز است که بخشی از فرآیند پالایش بر عهده باکتری هاست. باکتری شاخص در این مورد سودوموناس است که در غلظت 6% نمک قادر است PAHs را به صورت بهینه تجزیه کند.
علی مصداقی نیا، حشمت نورمرادی، فروغ واعظی، سیمین ناصری، رامین نبی زاده، محمود علی محمدی، شاهرخ نظم آرا،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: متیل ترشیری بوتیل اتر (MTBE) یک ماده اکسیرژن دار افزودنی به سوخت می باشد که بعنوان جایگزین تترااتیل سرب جهت کاهش آلاینده های خروجی از اگزوز اتومبیل ها استفاده می شود. این ماده شیمیایی آلی در آبهای مناطقی که ریخت و پاش بنزین در آنها صورت می گیرد به وضوح دیده می شود. این تحقیق با هدف امکان بررسی حذف MTBE از آب آشامیدنی در نقطه مصرف با استفاده از فرآیند جذب به کمک کربن فعال دانه ای ایرانی انجام گرفته است.
روش کار: از بستر کربن فعال دانه ای ایرانی جهت حذف MTBE از آب آشامیدنی در نقطه مصرف استفاده شده است. غلظت های تهیه شده از MTBE در آب که بصورت مصنوعی ساخته شده است ppb50 و ppb100 می باشد. همچنین اثر کلروفرم در غلظت ppb100 و کلر باقیمانده در دو غلظت 2/0 و 5/0 میلیگرم بر لیتر بر حذف MTBE از آب مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: ستون فوق قادر است 375 لیتر آب حاوی MTBE با غلظت ppb50، کلروفرم ppb100 و با کلر باقیمانده ppm2/0 را تصفیه نماید در صورتی که میزان کلر باقیمانده به ppm5/0 افزایش یابد، میزان آب تصفیه شده برابر 335 لیتر می باشد. همچنین ستون قادر است 195 لیتر آب حاوی MTBE با غلظت ppb100، کلروفرم ppb100 و کلر باقیمانده ppm2/0 را در حالتی که میزان MTBE خروجی کمتر از استاندارد مورد نظر است، تصفیه نماید.
نتیجه گیری: در این تحقیق مشخص شد که کلر باقیمانده و کلروفرم باعث اشغال محلهای فعال کربن و در نتیجه کاهش ظرفیت جذب MTBE می گردد. علاوه بر این تمایل کربن فعال در جذب کلر باقیمانده و کلروفرم بیشتر از MTBE می باشد.
بتول احمدی، سیمین ناصری، معصومه علی محمدیان، محسن شمس، زینب رنجبر، مامک شریعت، عزیزه ابراهیم پور، ابوالقاسم پوررضا، محمود محمودی، مسعود یونسیان،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: خشونت خانگی علیه زنان علاوه بر جنبه های انسانی و حقوق بشری، یک مشکل عمده سلامتی به حساب می آید و عواقب
جسمی، روانی و اجتماعی آن می تواند سلامت زنان ، خانواده و جامعه را به خطر اندازد. این پدیده اختصاص به یک منطقه جغرافیایی و یا
طبقه خاص اجتماعی ندارد و در همه جوامع و تمام لایه های اجتماعی قابل ردیابی است، هرچند میزان شیوع، نوع، شدت، عواقب و عوامل
خطر آن متفاوت است. در این مقاله عوامل زمینه ساز بروز خشونت خانگی علیه زنان در ایران و راهکارهای پیشگیری از آن از دیدگاه زنان و
مردان تهرانی و صاحبنظران ارائه شده است.
روش کار: در این پژوهش کیفی، ابتدا جلسات بحث گروهی متمرکز با حضور 50 زوج از مناطق مختلف شهر تهران در 8 گروه و در ط ی دو
روز انجام شد. از جنسیت، سطح سواد و سابقه خشونت خانگی به عنوان ملاک های تقسیم افراد به گروه های هشت گانه استفاده گردی د و
نتایج حاصل از بحث ها دسته بندی و تحلیل شد. سپس با تشکیل نشست کارشناسی با حضور 50 نفر از صاحبنظران و متخصصا ن علمی و
اجرایی رشته های مختلف از بخش های دانشگاهی و تحقیقاتی, سازمان های سیاست گذاری و اجرایی زیرمجموعه سه قوه مققنه , قضاییه و
مجریه و مراکز زنان در سه گروه آموزش عمومی و اطلاع رسانی به جامعه، نقش نظام بهداشتی و نظام قضایی کشور به بحث و تب ادل نظر
پرداخته و نتایج در نشست عمومی نهایی شد.
نتایج: عوامل زمینه ساز از نظر زوج ها و صاحبنظران در چهار گروه عوامل فرهنگی اجتماعی، عوامل اقتصادی، عوامل قانونی وحقوقی، و
عوامل پزشکی، و راهکارهای پیشگیری و کنترل در سه دسته راهکارهای آموزشی، قانونی و حمایتی ارائه گردید.
نتیجه گیری: آموزش و اطلاع رسانی مناسب برای زوجین وجامعه ، تأکید برمسئولیت نظام سلامت و توانمندسازی پرسنل و پزشکان برای
کمک به آسیب دیدگان و زنان در معرض خشونت ، شفاف سازی ، اصلاح و رفع خلأهای قانونی و تقویت ضمانت اجرایی قوانین، تاسیس
مرکز ملی پژوهش و برنامه ریزی، احداث مراکز امن برای زنان آسیب دیده از راهکارهای ضروری است.
محمدعلی مروتی شریف آباد، حیدر ندریان، آرزو فلاحی، مریم محمدی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی 100-150 میلیون نفر در سراسر جهان از آسم رنج می برند و تعداد آن هنوز هم در حال افزایش است. بیماری آسم میزان شیوع بالایی دارد و نیازمند خود مدیریتی همیشگی توسط بیمار جهت کنترل علایم، حفظ عملکرد طبیعی ریه و حفظ سطح فعالیت طبیعی می باشد. الگوی برنامه ریزی آموزش بهداشت گرین، یک فرآیند سیستماتیک را جهت برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی برنامه های ارتقاء سلامت برای یک جمعیت هدف بدست می دهد. این فرآیند برای محدوده وسیعی از موضوعات ارتقاء سلامت بکار گرفته شده است که خودمدیریتی بیماران مبتلا به آسم نیز از این موضوعات مستثنی نیست، لذا هدف از این مطالعه، تعیین عوامل پیش بینی کننده رفتارهای خود مدیریتی در بیماران مبتلا به آسم بر اساس الگوی فوق در شهر یزد می باشد.
روش کار: یک مطالعه تحلیلی به روش مقطعی بر روی 94 نفر از بیماران آسمی مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شهید صدوقی یزد که طی نمونه گیری آسان بدست آمدند، طراحی شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه مبتنی بر الگوی برنامه ریزی آموزش بهداشت گرین و مشتمل بر متغیر های عوامل مستعد کننده، قادر کننده، تقویت کننده و رفتارهای خود مدیریتی بود. پایایی و روایی پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
نتایج: آزمودنیها به ترتیب 6/68 ، 3/67 ، 2/61 و5/49 درصد نمره های قابل اکتساب عوامل مستعد کننده، عوامل تقویت کننده،عوامل قادرکننده و رفتارهای خودمدیریتی را بدست آوردند. همبستگی مثبت و معنی داری بین رفتار خود مدیریتی و متغیرهای الگوی گرین مشاهده شد(01/0p<). درمجموع متغیرهای الگو6/34% از واریانس خودمدیریتی را پیش بینی نمودند و از میان این متغیرها عوامل مستعد کننده قویترین پیش بینی کننده(480/0= β ) بود.
نتیجه گیری: با توجه به توان بالاتر عوامل مستعد کننده در پیش بینی رفتار خود مدیریتی و نتایج بدست آمده، ارائه یک برنامه آموزشی خود مدیریتی برای بیماران مبتلا به آسم و خانواده های آنها که تأکید بیشتری روی عوامل مستعد کننده مشتمل بر آگاهی و نگرش داشته باشد،پیشنهاد می شود. نتایج نشان دهنده آن است که با در نظر گرفتن شرایط فرهنگی جامعه ایران و با توجه به اینکه الگوی گرین در اصل یک مدل جهت برنامه ریزی است، می توان این الگو را در ایران به عنوان چارچوبی جهت برنامه ریزی مداخلات در جهت بهبود و ارتقاء رفتارهای خود مدیریتی بیماران مبتلا آسم به کار گرفت.
یونس محمدی، معصومه جواهری، لیلا مونسان، خالد رحمانی، کورش هلاکوئی نائینی، عبدالحسین مدنی، فریبا قاسمی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: جلب مشارکت مردمی مهمترین راهکار توسعه در بخش های مختلف جامعه تلقی می شود. در این راستا ارزیابی جامعه فرآیندی است که در طی آن پژوهشگران و اعضای جامعه با جمع آوری و تحلیل داده ها و تعیین نقاط قوت، منابع، و نیازهای جامعه، درکی درست از سلامت، دلواپسیها، و نظام مراقبت سلامت جامعه به دست میآورند. محله چاهستانیها از محله های محروم و حاشیه ای شهرستان بندرعباس است که این بررسی با هدف شناسایی و اولویت بندی مشکلات آن با کمک مردم، انجام شده است.
روش کار: این پژوهش بر اساس الگوی کارآموزی MPH دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران و مدل کارولینای شمالی انجام شده است . در این مدل فرآیند ارزیابی جامعه در 8 مرحله انجام که هفت مرحلهی اول شامل شناسایی و اولویت بندی مشکلات و مرحلهی هشتم شامل تدوین برنامه های عملیاتی برای حل مشکلات دارای اولویت میباشد.
نتایج: در این مطالعه، در مجموع 60 مشکل مختلف به دست آمد. که به ترتیب بی توجهی مسئولین، ناامنی و بیکاری، فقر، فاضلاب، قطعی آب، آسفالته نبودن معابر و قطعی برق، عدم روشنایی معابر، نبود فضای سبز و کثیف بودن معابر به عنوان مشکلات اصلی محله اولویت بندی شدند .
نتیجه گیری: اکثر مشکلات بدست آمده در این مطالعه ، مسایل غیر از مشکلات بهداشتی مربوط به حوزه بهداشت و درمان بوده که این مشکلات طیف وسیع و متنوعی از مسائل در زمینه های اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی را در بر می گیرد.
هاشم محمدیان، حسن افتخار اردبیلی، عباس رحیمی فروشانی، محمدحسین تقدیسی، داود شجاعی زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به کم توجهی به مقوله ارتقای سلامت نوجوانان به علت تلقی ناشی از سالم بودن آنان در بیشتر کشورهای جهان، بر آن شدیم تا باانجام این مطالعه به ارزیابی پیشگویی کننده های کیفیت زندگی دختران نوجوان از طریق تحلیل مسیر بر اساس مدل ارتقای سلامت پندر دست یابیم.
روش کار: مدل ارتقای سلامت پندر چهارچوب این مطالعه را تشکیل داد. این مطالعه مقطعی، بر روی500 نمونه دختر نوجوان (پایه ی9 الی 11) با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از بین 20 دبیرستان دخترانه در4 منطقه شهرستان کاشان، اجرا شد. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بودند از داشتن پایه 9 الی 11 و رضایت نامه کتبی از سوی اولیا ، مربیان و از سوی دختران نوجوان. پرسشنامه های استاندارد: موانع درک شده ، خودکارآمدی درک شده ، عواطف درک شده ، حمایت اجتماعی درک شده، سبک زندگی مروج سلامت و کیفیت زندگی بین دختران نوجوان توزیع وازطریق مصاحبه توسط کارشناسان دوره دیده جمع آوری شد. سپس، دادهها از طریق روش آماری تحلیل مسیربا استفاده از نرم افزارهای SPSS 18 و LISREL8.8 تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: کلیه ی سازه های مدل ارتقای سلامت و سبک زندگی مروج سلامت ارتباط معنی داری با کیفیت زندگی دختران نوجوان داشتند. سازه خودکارآمدی و عواطف درک شده به ترتیب بیشترین قدرت پیشگویی کنندگی (01/0 p<)70/0 = β( و(01/0 p<) 21/0 = β ) کیفیت زندگی را داشتند. سبک زندگی مروج سلامت به عنوان میانجی [HB1]39% از کیفیت زندگی دختران نوجوان را تبیین کرد . 73% از تغییر میزان کیفیت زندگی توسط دختران نوجوان این مدل برازش یافت.
نتیجهگیری: یافته های مطالعه نشان داد که مدل ارتقای سلامت ، کاربرد مناسبی برای تبیین و پیشگویی کنندگی کیفیت زندگی دختران نوجوان را دارد. بر این اساس ، به برنامه ریزان سلامت بکارگیری مدل ارتقای سلامت پندر بمنظور ارتقای کیفیت زندگی در این جمعیت پیشنهاد می شود.
سیما زائری، صبا اصغرزاده، شیوا خوشنویس، مهرنوش محمدی، کورش هلاکویی نائینی،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی جامعه فرآیندی است که در طی آن با مشارکت فعال اعضای جامعه تصویر واضحی از داراییها، نقاط قوت و نیازهای جامعه مورد بررسی بدست آمده و این نیازها اولویت بندی و نهایتا راهکارها و برنامههای مناسب جهت رفع مشکلات تدوین میشود. این پژوهش در محلهی آذربایجان شهر تهران وبا هدف شناسایی و اولویت بندی مشکلات ونیازهای آن وبا مشارکت مردم انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه اعضای جامعه درارتباط با نیازها و مشکلاتشان مورد بررسی قرار گرفتند. این پژوهش بر اساس مدل کارولینای شمالی انجام شده است. در این مدل فرایند ارزیابی جامعه در ۸ مرحله انجام که هفت مرحلهی اول شامل شناسایی و اولویت بندی مشکلات و مرحلهی هشتم شامل تدوین برنامههای عملیاتی برای حل مشکلات دارای اولویت میباشد.
نتایج: در این مطالعه در مجموع 40 مشکل مختلف به دست آمد که در 5 گروه به شرح ذیل مشخص گردیدند:
بهداشت محیط، مشکلات اجتماعی، حقوق شهروندی و خدمات شهری، مشکلات بهداشت وسلامت، مشکلات آموزشی و فرهنگی و به ترتیب پخش و استفاده از مواد مخدر، کمبود مرکز مشاوره خانواده، کمبود پارک و فضای سبز و زمین بازی برای کودکان محله، عدم نظارت پیمانکاران شهرداری در خصوص نظافت شهری، عدم تهیه خدمات بهداشت روان به عنوان مشکلات اصلی محله اولویتبندی شدند.
نتیجه گیری: مشکلات بدست آمده در این مطالعه، طیف وسیع و متنوعی از مسائل در زمینه های، بهداشتی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی را در بر میگیرد و منحصر به مشکلات بهداشتی نیست .ارزیابی جامعه فرصت لازم برای انجام مشارکت فعالانه را در اختیار اعضای جامعه قرار میدهد و همچنین اطلاعات کافی برای انجام تصمیم گیریهای درست در اختیار میگذارد. که مجموع این عوامل، ارزیابی جامعه را به عنوان روش قابل قبولی برای تعیین مشکلات و انتخاب اولویتهای جامعه معرفی مینماید.
یوسف محمدیان، سید جمال الدین شاه طاهری، علی اکبر صبور یراقی، حسین کاکویی، محمد حاج آقازاده،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : در این مطالعه سمیت سلولی کربن نانوتیوب تک جداره و چند جداره و کریزوتایل بر روی سلولهای اپیتلیال ریه انسان با استفاده از شاخص های سم شناسی : No Observable Adverse Effect Concentration (NOAEC) و Inhibitory Concentration 50 (IC50) و Total Lethal Concentration (TLC) مقایسه شد.
روش کار: سلولهای اپیتلیال ریه انسان در مواجهه با غلظت های مختلف ( 1 تا 1500 میکروگرم بر میلی لیتر) کربن نانوتیوبها وکریزوتایل به مدت 6 و24 ساعت قرار داده شدند و با استفاده از آزمون MTT سمیت سلولی بررسی شد. مقادیر شاخص های IC50، NOAEC و TLC با استفاده از آنالیز پروبیت بدست آمد.
نتایج : نتایج مطالعه نشان داد بین سمیت سلولی و غلظت مواجهه برای هر سه ماده از لحاظ آماری همبستگی معنی داری وجود دارد (001/0p<). کربن نانوتیوب چند جداره کمترین مقدار شاخص NOAEC و IC50 را در مقایسه با کربن نانوتیوب تک جداره و کریزوتایل داشت. میزان شاخص TLC کربن نانوتیوب تک جداره کمتر از کربن نانوتیوب چند جداره و کریزوتایل بود.
نتیجه گیری : سمیت سلولی کربن نانوتیوب چند جداره در غلظت های کم نسبت به کربن نانوتیوب تک جداره و کریزوتایل بیشتر می باشد و با توجه به اینکه مواجهه با این مواد عمدتا در غلظت های کم صورت می پذیرد، بنابرین سمیت سلولی کربن نانوتیوب چند جداره از اهمیت بالایی برخوردار است و باید مدنظر افرادی که در مواجهه با این ذرات هستند قرار بگیرد. با توجه به بررسی ها ی صورت گرفته می توان نتیجه گیری کرد که کربن نانوتیوب ها همانند الیاف کریزوتایل سمیت سلولی قابل ملاحظه ای بر سلولهای اپیتلیال ریه انسان دارند.
محسن محمدی، عادل مظلومی، جبرائیل نسل سراجی، حجت زراعتی،
دوره 11، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین مشکلات کار در بخشهای ویژه، بالا بودن بار کاری است. بار کاری زیاد منجر به افزایش خطاهای انسانی، کاهش کیفیت و ایمنی ارائه مراقبت و کاهش کیفیت زندگی کاری پرستار میشود. هدف از این مطالعه ارائه ابزار مناسب، معتبر و پایاست که ضمن ارزیابی بار کار ذهنی پرستاران بخشهای ویژه بتواند عوامل ایجاد کننده که بصورت موقعیتی باعث بوجود آمدن بار کاری میشود را شناسایی کند.
روشکار: این مطالعه در 2 مرحله انجام گرفت: 1-تعیین اعتبار صوری و پایایی روش NASA-TLX (جهت ارزیابی بار کار) بوسیله روش Backward Translation و روش آلفای کرونباخ. 2- مرحله طراحی پرسشنامه شناسایی موانع و عوامل تسهیل کننده عملکرد از طریق مصاحبه و انجام مطالعه پایلوت .
نتایج: اعتبار صوری و پایایی روش NASA-TLX مورد تایید قرار گرفت (897/0= α ). پرسشنامه شناسایی موانع و عوامل تسهیل کننده عملکرد پرستاران در بخشهای ویژه در10 حیطه و 53 سوال و با مناسبت 97 درصد و شفافیت 96 درصد ارائه گردید . در مجموع 90 درصد پرستاران جامعیت کلی پرسشنامه را بسیار جامع و جامع ارزیابی نمودند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بدست آمده، میتوان از روش NASA-TLX و پرسشنامه موانع و عوامل تسهیل کننده عملکرد جهت ارزیابی بار کاری پرستاران بخشهای ویژه استفاده نمود.
ناصر هاشمی نژاد، علیرضا چوبینه، علی اکبر حقدوست، مصطفی محمدیان،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اندازه گیری و مقایسه نیروی چنگش دست با دامنه طبیعی نیروی چنگش یک روش معتبر تشخیص شدت آسیب های متعدد دست است. همچنین مقایسه کردن نیروی چنگش افراد مناطق مختلف می تواند برخی حقایق نهفته ناشی از عوامل ژنتیک و محیطی را نمایان سازد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه نیروی چنگش قدرتی و سه نوع چنگش ظریف ( Tip, Key and Palmar ) افراد سالم ساکن در پنج شهر ایران، و نیز تعیین دامنه طبیعی نیروهای چنگش شهروندان این شهرها انجام شد .
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه کاربردی و از نوع مقطعی است. جمعیت مورد مطالعه را 1008 نفر (526 مرد و 482 زن) از افراد سالم بزرگسال قومیت فارس پنج شهر ایران (مشهد، اصفهان، شیراز، کرمان و یزد) تشکیل دادند. برای اندازه گیری نیروی چنگش از توصیه های انجمن درمانگران دست آمریکا( ASHT )پیروی گردید. برای اندازه گیری نیروهای چنگش قدرتی از دینامومتر جامار و چنگش ظریف از پینچ گیج سیهان استفاده شد. همچنین تأثیر شاخص توده بدن ( BMI ) و ابعاد تن سنجی (طول دست، قد و وزن) بر نیروهای چنگش سنجیده شد.
نتایج: در مطالعه حاضر اختلاف معنی داری بین نیروهای چنگش قدرتی و ظریف افراد بزرگسال پنج شهر مورد بررسی به دست نیامد. همچنین دامنه طبیعی این نیروها در شهرهای مورد بررسی تعیین گردید. نتایج نشان داد که از بین پارامترهای مورد بررسی، قد و طول دست بیشترین تأثیر را بر نیروهای چنگش دارند .
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که جمعیت های با قومیت یکسان، علیرغم سکونت در مناطق جغرافیایی متفاوت، دارای نیروی چنگش برابری هستند. همچنین اطلاعات دامنه طبیعی نیروی چنگش حاصل از این مطالعه، برای ارگونومیست ها جهت بهینه سازی برنامه های کاری و طراحی ابزارها و برای درمانگران در رسیدن به اهداف درمان، بررسی پاسخ بدن به درمانهای پزشکی و تشخیص صحّت عملکرد اندامهای فوقانی اهمیت دارند .
هاشم محمدیان، سید غلامعباس موسوی، حسن افتخار اردبیلی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه تفاوت های جنسیتی کیفیت زندگی کلی و حیطه های آنرا در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر کاشان مورد توجه قرار داده است.
روش کار: یک مطالعه مقطعی، بر روی400 نفر از دانش آموز ان که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل تفاوت امتیازات کلی کیفیت زندگی در میان دختران و پسران بر حسب عوامل دموگرافیک از آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد . دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS v.18 و نرمافزار LISREL8.8 تحلیل شدند.
نتایج : بین پسران و دختران تفاوت قابل توجهی در امتیاز کلی کیفیت زندگی در ارتباط با رتبه تولد ، پایه تحصیلی و نمایه توده بدنی مشاهده شد. به رغم نبود تفاوت معنی دار آماری ، دختران ادراک بالاتری در ارتباط با کیفیت زندگی کلی و حیطه هایش بجز کارکرد عاطفی نسبت به پسران داشتند.
نتیجهگیری: خانواده ها باید برای تامین و رفع مشکلات عاطفی دختران تلاش وافری نمایند. ضروریست تا آموزشهای لازم در زمینه سازوکارهای مقابله ای در خصوص کاهش تنش و اضطراب برای این نسل آینده ساز و مادران فردا که بانیان اصلی سلامت جامعه و خانواده می باشند توسط مشاوران و مربیان تربیتی صورت پذیرد.
زهره رهایی، فضل ا... غفرانی پور، محمدعلی مروتی شریف آباد، عیسی محمدی،
دوره 12، شماره 3 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان سومین عامل مرگ در ایران است که سالانه باعث فوت بیش از 30000 نفر می شود. تئوری انگیزش محافظت یک چارچوب مفید برای پیشگویی و مداخله در رفتارهای مرتبط با پیشگیری و کشف زودرس سرطان است. با توجه به فقدان نسخه فارسی روا و پایا پرسشنامه نظریه انگیزش محافظت در زمینه کشف زودرس علائم سرطان، این مطالعه با هدف روان سنجی این پرسشنامه در مردم شهر یزد انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی پس از طراحی پرسشنامه با بهره گیری از الگوهای مشابه، روایی آن به روشهای روایی صوری و محتوایی و پایایی آن به روش همسانی درونی و بازآزمایی تعیین شد. نهایتاً ابزار مذکور با استفاده از نرم افزار ایموس نسخه 21 مورد تحلیل عامل تأییدی قرار گرفت.
نتایج: مقدار CVR برای تمامی آیتم های پرسشنامه برابر یک و مقدار CVI بین 1-97/0 بدست آمد. ICC و ضریب آلفای کرونباخ برای سازه های پرسشنامه به ترتیب بین 98/0-71/0 و 93/0-65/0 متغیر بود. هم چنین نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که ابزار مورد نظر در جامعه ایران برازش دارد.
نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه نظریه انگیزش محافظت در زمینه کشف زودرس علائم سرطان دارای روایی و پایایی مناسب بوده و قابل استفاده در پژوهشهای مشابه است.