هدف از این تحقیق بررسی وضعیت آلودگی انگلی در منطقه شهری و روستایی فریدون کنار (استان مازندران) بوده است. برای این منظور آزمایش مدفوع 2568 نفر در سال 1378 به روش مستقیم (چسب اسکاچ) و فرمالین اتر و فلوتاسیون آب نمک در موارد مشکوک انجام شد و نتایج آزمایش ها بدین صورت بوده است: تک یاخته بیماریزا (ژیاردیا و آمیب هیستولیتکا) 21% کرم های روده ای 6.3% شیوع داشتند. شیوع بترتیب کاهش: ژیاردیا 16.93%، اکسیور 4.71%، آمیب هیستولیتکا 4.28%، استرنژیلوئیدس 0.74% و Hnana با 0.42%، کرم های قلابدار 0.19%، و تنیا 0.19% بود. شیوع تک یاخته غیر بیماریزا: E.Coli با 3.5%، بلاستوسیس تیس هومینیس 3.15%، یدوموبابوچلی 0.66%، اندولیماکس نانا 0.15% و دیانتاموبافراژیلیس 0.11% بود. بالاترین شیوع آلودگی به تک یاخته انگلی و کرم روده ای در گروه سنی 5 تا 9 سال با 41.2% که 4.1% آنان ژیاردیا و اکسیور را همزمان داشتند. زیر 10 ساله ها 20.13% ژیاردیا و 9.18% اکسیور داشتند. شیوع ژیاردیا در بهار و تابستان 18.9% و پاییز و زمستان 14.81% بود که اختلافشان معنی دار بود (P<0.0051). در یک جمعیت 321 نفره از مراجعان محل زندگی شهر و روستا نتایج زیر بدست آمد: ابتلا به تک یاخته انگلی و کرم، در روستا 28.39% و در شهر 23.8% بود و اختلاف معنی دار بود (P<0.005). در روستا شیوع آمیب هیستولیتکا 4.32%، استرنژیلوئیدس 1.85% و کرم های قلابدار 0.62% و در شهر 0%، 0% و 2.51% بود و اختلاف معنی دار بود. در شهر ژیاردیا 11.9% و Hnana با 1.26% و اکسیور 8.17% و روستا بترتیب 15.3%، 0% و 6.17% بود و هرسه اختلاف معنی دار بود. در بررسی 386 چسب اسکاچ به تفکیک جنس، سن و انگل نتایج زیر بدست آمد: تخم اکسیور در 4-0 سال 19.8%، 9-5 سال 28.46% و 14-10 سال 48.83% دیده شد. کرم اکسیور 0.52%، سارکوپت اسکابی و مایت 1.81% و تخم تنیا 0.52% موارد دیده شد. 32.63% دخترها و 23.46% پسرها اکسیور داشتند و اختلافشان معنی دار بود.
سندرم حاد تنفسی شدید، بیماری عفونی نوپدیدی می باشد که به دنبال موارد اولیه از ایالت گوانگ دونگ چین، منجر به همه گیری جهانی بیماری شد. این بیماری از طریق مسافران، سریعا به سایر نقاط جهان گسترش یافت. در ابتدا عامل بیماری ناشناخته بود ولی باتوجه به گسترش سریع بیماری، یک عامل عفونی احتمالی برای آن در نظر گرفته شد که از قابلیت انتقال بالایی برخوردار بود. با اقدامات بعمل آمده توسط تیم مرکز کنترل و پیشگیری آمریکا (CDC) و سازمان بهداشت جهانی (WHO)، یک عامل ویروسی متعلق به گروه کروناویروس ها ولی با خصوصیات ژنتیکی کاملا متفاوت از سایر کروناویروس ها، از نمونه های بیماران مبتلا جدا شد. این ویروس جدید، در عرض چند هفته، تقریبا اکثر کشورها را فراگرفت و در عرض مدت کوتاهی در ماه های مارس و آوریل 2003 به اوج خود رسید. این اپیدمی، بار مالی فراوانی را برای کشورهای درگیر علی الخصوص کشورهای شرق آسیا به همراه داشت. سرانجام در ماه جولای، اپیدمی کنترل شد. ولی آیا این واقعا پایان یک همه گیری بود؟ پاسخ به این سوال بسیار مشکل است. باتوجه به اینکه این بیماری یک بیماری نوپدید می باشد و احتمال بروز مجدد بیماری وجود دارد، شناخت موارد مشکوک از نظر علائم کلینیکی و آزمایشگاهی، نحوه برخورد با این بیماران، نحوه انتقال بیماری، توصیه های لازم جهت کنترل این عفونت، توصیه های ضروری قبل از مسافرت به مناطق آلوده و نیز پس از بازگشت از این مناطق و گزارش موارد مشکوک در سیستم های بهداشتی بر همه پزشکان لازم است. در این مقاله مروری به بررسی اطلاعات موجود بدست آمده از منابع مختلف در مورد این بیماری نوپدید خواهیم پرداخت.
آسیب های ناشی از کرم های پهن فاسیولا و دیکروسولیوم در سیستم کبد و مجاری صفراوی انسان و حیوان گاه تا مراحلی گسترش می یابد که امکان ادامه حیات فیزیولوژیک برای این ارگان حیاتی از بین می رود. میزان شیوع بالای فلوک های کبدی در حیوانات کشتارگاهی و همچنین گزارش موارد انسانی فاسیولیازیس خصوصا در استان گیلان طی سال های بعد از اپیدمی 1368 و عدم امکان دسترسی به نمونه های پاتولوژیک انسانی، انگیزه بررسی آسیب های ایجاد شده ناشی از ترماتدهای شایع کبدی را در مخازن حیوانی قوت بخشید. در این بررسی که از بهار 1381 تا پایان تابستان 1382 انجام گرفت، از دو استان خوزستان و گیلان تعداد 30 کبد آلوده به ترماتدهای کبدی جمع آوری گردید. در مشاهدات ظاهری و تهیه برش های هیستولوژیک، طیف وسیعی از تغییرات بافتی در پارانشیم کبد، از آسیب های خفیف تا انسداد کامل مجاری صفراوی، تغییرات ساختمانی گسترده و اختلال در عملکرد طبیعی کبد و سیستم صفراوی مشاهده گردید. از آنجایی که بیشتر دانش پاتولوژی ما در ارتباط با فاسیولیازیس و دیکروسولیازیس متکی بر یافته های حیوانی است، با شناخت دقیق مراحل پاتوژنز در مدل های حیوانی می توان تصویر بهتری از تابلوی پاتولوژیک این انگل ها را در انسان ترمیم نمود.
متعاقب ادغام معاونت های بهداشتی و درمان و دارو در سطح وزارتخانه و ایجاد معاونت جدید سلامت، بحث ضرورت ادغام این معاونت ها در سطح دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران نیز مطرح شده بود. در این تحقیق نظرات و دیدگاه های صاحب نظران مختلف پیرامون جنبه های مختلف این امر بررسی و جمع بندی گردیده است. پژوهش از نوع دلفی بوده و در آن از دیدگاه های صاحب نظران، محققان، مدیران و کارشناسان داخل و خارج دانشگاه استفاده شده است. در مجموع از 52 نفر بعنوان صاحب نظر جهت شرکت در مطالعه دعوت بعمل آمد که از این میان 42 نفر در مطالعه شرکت کردند. انتخاب صاحب نظران با استفاده از روش Expert panel صورت پذیرفت. مطالعه در سه دور انجام شد و در دور سوم توافق بین شرکت کنندگان و تعیین دیدگاه آنان نسبت به جنبه های مختلف ضرورت و امکان ادغام مورد سنجش قرار گرفت. برای سنجش توافق از روش لیکرت استفاده شد و چنانچه حداقل دو سوم صاحب نظران با موضوعی موافقت یا مخالفت داشتند بعنوان اتفاق نظر در زمینه فوق درنظر گرفته شد. در نهایت در 27 مورد از مجموع 36 موردی که در دور نهایی مطرح شده بود توافق نسبی حاصل شد. شرکت کنندگان در مجموع با ضرورت ادغام موافقت داشته و در خصوص جنبه های مختلف آن مهمترین یافته ها عبارت بود از: ادغام از نقطه نظرهای سنخیت وظایف دو حوزه، تقویت تفکر جامعه نگری، تجربه انحلال سازمان های منطقه ای بهداشت و درمان، افزایش بهره وری، همسویی با وزارت بهداشت، افزایش کیفیت، اصلاح ساختار اداری ضرورت داشته و مشکلاتی از نظر شیفت منابع بطرف درمان و نیز کاهش سهم بهداشت و درمان بعلت کاهش تعداد نمایندگان آن در هیات رئیسه رخ نخواهد داد. همچنین شرکت کنندگان در خصوص امکان ادغام به توافق نسبی مثبت دست یافته و معتقد بودند نگرش نیروی انسانی نسبت به ادغام، جامه نگر نبودن اساتید و دانشجویان پزشکی و مقدور نبودن ادغام در کلیه زمینه ها امکان ادغام را منتفی نمی سازد. در مورد تسهیل عمل دولت به تعهدات جهانی خود، تاثیر ادغام بر انگیزه نیروی انسانی، عدم توانایی سیستم مدیریت دانشگاه در برانگیختن انگیزه کارکنان برای ادغام، روشن نبودن اهداف ادغام و عدم امکان ادغام در تمام زمینه ها، توافق قابل ملاحظه ای بین شرکت کنندگان مشاهده نشد.
تصادفات جاده ای و ترافیکی یکی از شایعترین سوانح و حوادث است که سالانه جان بسیاری از مردم را در جهان به خطر می اندازد. در کشور ما نیز این مساله به صورت یک معضل و مشکل ویژه بهداشت و سلامت جامعه در آمده است به گونه ای که ایران به لحاظ تصادفات و سوانح جاده ای و ترافیکی به عنوان یکی از کشورهای دارای بیشترین موارد تصادف و مرگ و میر ناشی از آن معرفی شده است. عوامل انسانی به ویژه عملکرد رانندگان یکی از مهمترین علل سوانح رانندگی است. این مطالعه به منظور تعیین سطح آگاهی نگرش و عملکرد رانندگان در مورد مقررات راهنمایی و رانندگی در شهر تهران انجام گرفت. مطالعه حاضر به صورت مقطعی بر روی 220 نفر از رانندگان وسایل نقلیه در شهر تهران انجام شده است. نحوه نمونه گیری به صورت خوشه ای بود. هر خوشه مشتمل بر 10 راننده متوالی که از یک محل مشخص عبور می کردند. در نظر گرفته شد. برای تعیین ارتباط متغیرهای کیفی از آزمون کای دو و در صورت لزوم از شاخص نسبت شانس (OR) و حدود اطمینان آن استفاده شد. پایایی (Reliability) سوالات در هر حیطه با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. پایایی ساختاری (Construct Validity) سوالات در هر حیطه با استفاده از روش تجزیه تحلیل مولفه های اصلی (Principal Components Analysis) بررسی گردید. در مجموع 220 راننده مورد بررسی قرار گرفتند. به ترتیب 67.7%، 56.4% و 47.7% از افراد مورد بررسی دارای آگاهی، نگرش و عملکرد مناسب در زمینه مقررات راهنمایی و رانندگی بودند. پس از حذف اثر متغیر های مخدوش کننده (با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک) آگاهی نگرش و عملکرد رانندگان در زمینه مقررات راهنمایی و رانندگی از نظر آماری دارای ارتباط معنی داری با یکدیگر نبودند. اما ارتباط آگاهی رانندگان مورد بررسی در مورد مقررات راهنمایی و رانندگی با سن آنها و ارتباط متغیرهای تحصیلات، وضعیت تاهل، شغل و نوع اتومبیل با عملکرد آنها از نظر آماری معنی دار بود. این مطالعه نشان داد در مجموع عملکرد رانندگان در شهر تهران در زمینه مقررات راهنمایی و رانندگی ضعیف است. با توجه به اهمیت نقش عوامل انسانی در وقوع سوانح و حوادث رانندگی بهترین و با صرفه ترین روش در کاهش وقوع این گونه حوادث مداخله و اصلاح عملکرد رانندگان است. گر چه به نظر نمی رسد شیوه های متداول آموزشی (آگاهی محور) توفیق چندانی در این مورد داشته باشند.
زمینه و هدف: رگرسیون لجستیک ابزاری تحلیلی است که بطور وسیعی در تحقیقات پزشکی و اپیدمیولوژیک کاربرد دارد. در بسیاری از مطالعات با مجموعه داده هایی مواجه می شویم که بخشی از آنها گزارش نشده اند یا به عبارت دیگر گمشده می باشند. ساده ترین روش برای تجزیه و تحلیل چنین داده هایی صرف نظر کردن از موردهای دارای مقادیر گمشده و ادامه آنالیز با داده های کامل می باشد که این روش، در عمل کارآمد نیست.
روش کار: در این مطالعه روشی برای آنالیز مدلهای رگرسیون لجستیک وقتی که مقادیر متغیر کمکی Z به طور کامل مشاهده شده و مقادیر متغیر کمکی X برای برخی از افراد تحت مطالعه گمشده باشند ارایه شده است. وقتی مقادیر X به طور تصادفی گمشده (MAR) باشند، مدل تابع درست نمایی ارایه شده برای کل داده های مشاهده شده موجود، همانند زمانی که داده ها کامل و بدون گمشدگی اند، عمل می کند.
نتایج: با بکار بردن این تابع درستنمایی، برآورد پارامترها هم به روش ماکزیمم درستنمایی و هم به روش بیزی با استفاده از تکنیک زنجیره های مارکوف مونت کارلویی (MCMC) انجام و مقادیر بدست آمده مقایسه گردیده اند. داده های این مطالعه مربوط به اطلاعات سمع ریه به دست آمده از طرح سلامت و بیماری در شهر تهران می باشد.
نتیجه گیری: برآوردهای حاصل از مدل ارایه شده در این مطالعه و آنالیز آن به روش بیزی نسبت به سایر روشهای برآورد، مقادیر نزدیکتری به برآوردهای مدل استاندارد برای داده های کامل داشتند.
زمینه و هدف: مجتمع پتروشیمی رازی یکی از عظیم ترین کارخانه های تولید کودهای ازته، فسفاته و مواد شیمیایی می باشد که در زمینی به مساحت 100 هکتار، در منطقه بندر امام خمینی واقع شده است و دارای 17 واحد تولیدی می باشد. واحد آمونیاک (1) یکی از واحدهای این مجتمع بوده و دارای ظرفیت تولید سالانه 1000 تن آمونیاک در سال می باشد، که در این تحقیق به عنوان یک واحد نمونه، جهت بررسی امکان سنجی کمینه سازی مواد زاید مورد مطالعه قرار گرفته است.
روش کار: این تحقیق از مهر ماه 1382 آغاز و در اردیبهشت 1384 خاتمه یافت و طی 20 ماه مطالعه، بیش از 20 بار به محل واحد مورد مطالعه مراجعه و اطلاعات مورد نیاز گردآوری شد. به منظور تامین اهداف تحقیق مذکور، اقدام به تعیین کمیت و کیفیت مواد زاید مایع صنعتی، علل، دوره تولید و نحوه مدیریت فعلی آنها در واحد مورد مطالعه گردید. سپس این مواد براساس روش پیشنهادی برنامه محیط زیست سازمان ملل (UNEP) طبقه بندی و در نهایت راهکارهایی جهت کمینه سازی این زایدات ارایه گردید.
نتایج: نتایج حاصله از این تحقیق نشان داد که در این واحد، سالانه 305509.38 مترمکعب، مایع زاید صنعتی تولید می شود که 62.35%، آنرا آب های خنک کننده تشکیل می دهد. مهمترین علت تولید زایدات مایع در این واحد، مسایل فرایندی بوده است و 95.35% از این زایدات بطور دا یمی تولید می گردد. طبقه بندی این زایدات براساس روش UNEP نشان داد که، 18.2% این مواد خطرناک و 81.98% آنها غیر خطرناک بوده اند. در حال حاضر 85.65% از زایدات مایع این واحد، تخلیه به محیط و 14.35% از آن بازیافت می شود. راهکارهای که جهت کمینه سازی زایدات مایع صنعتی در این واحد ارایه گردید شامل 95% بازیافت و استفاده مجدد، 4.79% اصلاح فرایند تولید و 0.01% کاهش حجم می باشد.
نتیجه گیری: راهکارهای که جهت کمینه سازی زایدات مایع صنعتی در این واحد ارایه گردید شامل 95% بازیافت و استفاده مجدد، 4.79% اصلاح فرآیند تولید و 0.01% کاهش حجم می باشد. با اعمال روش های کمینه سازی می توان، از تخلیه مقادیر قابل توجهی مواد زاید از این صنعت به محیط زیست و هدر رفتن مواد خام، جلوگیری نمود و کارایی برنامه کمینه سازی مواد زاید را اثبات کرد.
زمینه هدف: در مطالعه حاضر روند تغییرات سن اولین ازدواج با استفاده از اطلاعات مربوط به طرح ملی سلامت و بیماری در ایران، بر مبنای روش براس (Brass) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
روش کار: طرح سلامت و بیماری در سال 1378 در کل کشور به اجرا گذاشته شد که در آن یک هزارم جمعیت ایران بصورت نمونه گیری خوشه ای که هر خوشه شامل 8 خانوار بود تحت مطالعه قرار گرفتند. نمونه مورد مطالعه در کل کشور حدود 16000 زن 49-15 ساله است که در استان تهران شامل 3026 زن می باشد. صفات مورد بررسی در مطالعه حاضر برای این افراد عبارتست از: سن فعلی، وضعیت تاهل، سن اولین ازدواج و منطقه سکونت (شهری و روستایی). میانگین سن اولین ازدواج زنان شوهردار در کل کشور 17.8 با انحراف معیار 3.7 سال و در استان تهران 18.2 با انحراف معیار 3.7 بدست آمد.
نتایج: برازش روش براس روی داده های فوق نشان می دهد که نسبت ازدواج کرده در کلیه گروه های سنی بخصوص در گروه سنی 19-15 ساله روندی کاملا نزولی داشته است.
نتیجه گیری: این یافته حاکی است که سن ازدواج در کل کشور و همچنین در استان تهران افزایش یافته است.
زمینه و هدف: در کشورمان در سال های اخیر به علت افزایش بی رویه تولید موتورسیکلت و پایین بودن نسبی قیمت آن بسیاری از خانواده ها و افراد به ویژه جوانان به آسانی می توانند نسبت به خرید و استفاده از آن اقدام نمایند. بنابراین استفاده از موتور سیکلت جهت رفت و آمدهای درون شهری افزایش چشمگیری یافته است. گرچه آمار دقیقی از بروز سوانح و حوادث ترافیکی مرتبط با موتورسواران در کشور موجود نیست. شواهد موجود حاکی از افزایش این نوع سوانح به ویژه در جوانان می باشد. بر این اساس محققین تصمیم گرفتند تا با توجه به اهمیت این مساله با انجام یک مطالعه مورد شاهدی عوامل خطر سوانح ترافیکی مرتبط به موتورسواران راتعیین نمایند.
روش کار: مطالعه حاضر بصورت مورد شاهدی انجام شد. در این طرح در گروه مورد واحد مطالعه هر موتورسوار صدمه دیده یا فوت شده در اثر سوانح رانندگی مرتبط با موتورسیکلت بود و به ازای هر مورد یک موتورسوار که در همان روز هفته از مکان رخداد تصادف عبور می کرد به عنوان شاهد به مطالعه وارد شد. حجم نمونه لازم برای هر گروه 198 نفر تعیین شد. در آنالیز تحلیلی برای تعیین ارتباط متغیرهای کیفی از آزمون کای دو و در صورت لزوم از شاخص OR و حدود اطمینان آن استفاده شد. در گروه مورد آدرس محل سکونت موتورسواران مجروح یا فوت شده در اثر سوانح رانندگی مرتبط با موتورسیکلت از طریق پرونده های آنها در مراکز پلیس راهنمایی و رانندگی استخراج شده و با مراجعه به محل سکونت آنها اطلاعات لازم جمع آوری شد. در گروه شاهد با هماهنگی مدیریت پلیس راهنمایی و رانندگی کاشان با همکاری افسران راهنمایی و رانندگی اطلاعات لازم جمع آوری شد.
نتایج: وقوع سوانح ترافیکی مرتبط با موتورسواران در رانندگان جوان (زیر 20 سال)، افراد همسردار، کارگران، رانندگان دارای تحصیلات ابتدایی، رانندگان بدون گواهینامه موتورسیکلت، رانندگان بدون گواهینامه اتومبیل، رانندگانی که از کلاه ایمنی استفاده نمی کنند، رانندگان دارای سابقه جریمه توسط پلیس، رانندگان دارای سابقه تصادف با موتورسیکلت، رانندگانی که حجم موتورسیکلت آنها 125cc و بیشتر بوده است، رانندگانی که خود مالک موتورسیکلت نبوده اند، رانندگانی که مدت بیشتری در یک شبانه روز رانندگی می کنند، رانندگانی که با سرعت بیشتری رانندگی می کنند بیشتر است. همچنین وقوع این سوانح در هوای ابری بیشتر است. پس از حذف اثر متغیرهای مخدوش کننده با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک ارتباط معنی دار بین وضعیت تاهل، تحصیلات، دارا بودن گواهینامه موتورسیکلت و اتومبیل، عادت رانندگی در شب، مدت رانندگی در یک شبانه روز، سابقه تصادف با موتورسیکلت و وضعیت مالکیت موتورسیکلت و وقوع سانحه ترافیکی مشاهده می شود.
نتیجه گیری: با توجه به گسترش روز افزون تولید موتورسیکلت در کشور و رشد سریع استفاده از این وسیله نقلیه در نقاط مختلف کشور به ویژه مناطق گرمسیر و به تبع آن افزایش بار ترافیکی آن در معابر عمومی به ویژه معابر درون شهری، از نتایج این مطالعه می توان در طراحی بهتر برنامه های پیشگیری کننده از سوانح ترافیکی مرتبط با موتورسواران و ارتقای ایمنی معابر عمومی استفاده نمود.
زمینه و هدف : مواجهه با کروم شش ظرفیتی طی فرایند آبکاری کروم همواره با عوارضی مانند زخم های پوستی، سوراخ شدن تیغه بینی، سرطان ریه و آسیب کلیوی همراه است. در این مطالعه امکان استفاده از پایش های بیولوژیک به منظور بررسی میزان مواجهه کارگران آبکار با کروم شش ظرفیتی مورد تحقیق قرار گرفت. بدین منظور، میانگین تراکم کروم شش ظرفیتی در هوای تنفسی، میانگین غلظت کروم ، بتا دو میکروگلبولین ((2M وآنزیم ان استیل بتا دی گلوکز آمینیداز (NAG) در ادرار پایان شیفت کارگران آبکاری و ارتباط میان میزان مواجهه و مقادیر شاخص های بیولوژیکی بررسی شد.
روش کار: در این مطالعه 45 کارگر آبکار کروم(گروه مواجهه یافته)و40 کارگر آبکار روی(گروه مواجهه نیافته)شاغل در آبکاریهای شهر اصفهان مورد بررسی قرار گرفتند.نمونه های مورد نظر از هوای منطقه تنفسی و ادرار کارگران در پایان شیفت کاری تهیه شد. تعیین تراکم کروم شش ظرفیتی در هوای تنفسی با.استفاده از روشNIOSH7600،تعیین غلظت کروم ادراری با استفاده از دستگاه جذب اتمی مجهزبه کوره گرافیتی و تعیین مقدار بتا دومیکروگلبولین و آنزیم ان استیل بتا دی گلوکزآمینیداز توسط کیتهای تجاری مربوطه انجام پذیرفت.
نتایج: با توجه به نتایج، میانگین هندسی تراکم کروم شش ظرفیتی در هوای تنفسی آبکاران کروم(μg/m3 577/14) بطور معنی داری بیش از میانگین این فاکتور در آبکاران روی (μg/m3 862/0) بوده است (001/0(p<. همچنین میانگین غلظت کروم ادرار در کارگران آبکاری کروم (μg/g creatinine 198/9) بیش از میانگین غلظت کروم در ادرار آبکاران روی (μg/g creatinine 811/1) بود (001/0p<). بعلاوه اختلاف موجود بین میانگین غلظت آنزیمNAG در ادرار پایان شیفت آبکاران کروم (IU/g creatinine607/12) و آبکاران روی ( IU/g creatinine824/6) از اختلاف معنی دار آماری برخوردار بوده است. (001/0(p< در حالیکه میان میانگین بتا دو میکروگلبولین ادراری در گروه های مواجهه یافته و نیافته ، اختلاف معنیداری آماری مشاهده نشد(05/0(p<. ارزیابی ارتباط میان تراکم کروم شش ظرفیتی در هوای تنفسی و غلظت کروم در ادرار پایان شیفت آبکاران کروم (838/0 = r) , (001/0(p< و غلظت آنزیمNAG(304/0=r ( , (001/0(p< گویای همبستگی مثبت و معنی داری بین آنها بوده است.
نتیجه گیری: با توجه به عدم تفاوت معنیدار آماری بین میانگین غلظت بتا دو میکروگلبولین در ادرار پایان شیفت آبکاران کروم و میانگین این فاکتور در آبکاران روی میتوان اظهار داشت که بتا دو میکروگلبولین اندیکارتور حساسی به منظور بررسی میزان مواجهه کارگران آبکار با کروم شش ظرفیتی نبوده و در مقابل با توجه به تفاوت معنی دار بین میانگین غلظت کروم و غلظت آنزیم NAG در ادرار پایان شیفت دو گروه مذکور، و همبستگی آنها با میزان مواجهه کارگران آبکار این مارکرها را میتوان اندیکاتوری حساس تر, قابل اعتمادتر و اختصاصی تر در بررسی میزان مواجهه افراد و نیز بررسی آسیبهای اولیه کلیوی ناشی از مواجهه شغلی با کروم شش ظرفیتی دانست.
روش کار: نمونهگیری مدفوع بصورت فعال و با حضورکارکنان ایستگاه تحقیقات بهداشتی اصفهان در محل شهرداری های مناطق دهگانه این شهر صورت گرفت. نمونهها پس از جمعآوری در کمتر از دو ساعت به آزمایشگاه منتقل و در آنجا به روش فرمل اتر کنساتراسیون و رنگآمیزی سریع با گوگل مورد مطالعه انگلشناسی قرار داده شدند.
نتایج: این بررسی نشان داد که 6/24 % از جمعیت مطالعه شده حداقل به یک نوع انگل بیماریزای دستگاه گوارش آلوده بودند که این میزان, کمی بالاتر از گزارش های موجود از سایر گروه های جامعه بوده است. کرم های انگلی تشخیص داده شده در این مطالعه شامل آسکاریس لمبریکوئیدس, انتروبیوس ورمیکولاریس, همینولپیس نانا, تریکواسترونجیلوس و تریکوریس تریکورا و از تکیاختههای پاتوژن دستگاه گوارش نیز میتوان به ژیاردیا لامبلیا با بالاترین میزان شیوع,و در گروه تک یاخته های غیر بیماریزا نیز میتوان به آنتاموباکلی, کیلوماستیکس مسنیلی و دآنتاموبا فراژیلیس اشاره کرد.
نتیجه گیری : در بررسی وضعیت شیوع آلودگی های انگلی روده ای در جمعیت های انسانی , ماهیت شغلی و تداوم تماس افراد با منبع آلودگی نقش عمده ای را به عهده دارد.کارگران شاغل در بخش های مختلف شهرداری ها به دلیل شغلی از دیگر افراد جامعه بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری های عفونی از جمله آلودگی های انگلی روده ای قرار دارند. بنابر این مراقبت , بیمار یابی و آموزش بهداشت در این گروه میتواند نقش مهمی در ارتقای سطح سلامت جامعه داشته باشد.
روش کار : در این تحقیق, ما به بررسی شیوع کم شنوایی در نوزادان مراکز استانهای کشور و همچنین نقش عوامل خطرسازی که توسط کمیته مشترک شنوایی نوزادان ( JCIH ) پیشنهاد شده است, پرداختیم. در این تحقیق, تعداد 76500 نوزاد متولد شده در مراکزاستانهای کشور که در طرح غربالگری شنوایی سازمان بهزیستی کشور تحت آزمون شنوایی قرارگرفته بودند با استفاده از فرمهای جداگانه ای که به همین منظورطراحی و توسط شنوایی شناس های آموزش دیده پر شد، مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج: شیوع کم شنوایی در شدت های مختلف پس ازآستانه گیری ، برحسب میزان افت شنوایی به صورت کم شنوایی متوسط (db 65-40)، کم شنوایی شدید (db 90-65 ) و کم شنوایی عمیق (بیش ازdb 90) تفکیک وثبت گردید. از کل نوزادان مورد بررسی ،362 مورد کم شنوا تشخیص داده شدند. بنابراین , شیوع کم شنوایی در مراکز استانهای کشوربرابر 7/4 درهزار می باشد که از این تعداد, 168 مورد دارای کم شنوایی متوسط ( 2/2 در هزار) ، 114 مورد دارای کم شنوایی شدید ( 5/1 در هزار) و 80 مورد دارای کم شنوایی عمیق ( 1/1 در هزار) بودند. میزان شیوع در استانها از 3-2 در هزار( استانهای همدان و مازندران) تا 8-7 در هزار (یزد و چهارمحال و بختیاری) متغیرمی باشد. شیوع کم شنوایی در نوزادان با سابقه خانوادگی کم شنوایی حسی- عصبی برابر 16 در هزار، در نوزادان با سابقه تعویض خون برابر 18 در هزار، در نوزادان با سابقه بستری درNICU 15 در هزار، در نوزادان با ناهنجاری های رانیوفاشیال برابر17 در هزار و درنوزادان با سابقه وزن زیر 1500 گرم در بدو تولد برابر 19 در هزار بوده است. از مجموع نوزادان مورد بررسی، 39376 پسر و 37124 دختر بودند که از این تعداد 193 نوزاد پسر( 5 در هزار) و 169 نوزاد دختر (6/4 در هزار) کم شنوا تشخیص داده شدند.
نتیجه گیری : نتایج بدست آمده برمعقول بودن غربال گری شنوایی نوزادان در کشور حکایت دارد. با توجه به تفاوت نسبت کم شنوایی در گروه پرخطر به گروه بدون عوامل خطرساز, شنوایی مستمر در این گروه از نوزادان مورد تاکید است.
زمینه و هدف
اپیدمیولوژیک مختلف انجام گرفته، به اثبات رسیده است
ذرات معلق زیاد بوده است، موارد پذیرش افرادی که دچار مشکلات قلبی‐ عروقی و تنفسی شده بوده اند، بیشتر بوده است
سایر اثرات مربوط به ذرات معلق مثل تأثیر در گرمایش جهانی، تخریب اموال، اثر بر گیاهان و اینکه مشکلات ناشی از ذرات یکی از
مسائل و مشکلات جهانی است، بنابراین در این مطالعه، غلظت اجزای مختلف ذرات معلق هوا مورد اندازه گیری قرار گرفت
: وجود ارتباط بین ذرات معلق هوا و بیماری های قلبی‐عروقی و تنفسی در اواسط قرن اخیر به وسیله ی مطالعات. بطوریکه شواهد نشان داده است که در روزهایی که آلودگی هوای ناشی از. با توجه به.در دو ایستگاه مختلف در بین ماه های بهمن ۱۳۸۵ تا خرداد
روش کار: در این مطالعه، غلظت ذرات معلق ( ۱۰ ۸۵ زیادی روزانه زمان خود را سپری کرده و حجم بالایی از هوای آلوده را استنشاق می کنند، ضمن اینکه مراکز علمی مهمی تهران ایستگاه ها نیز در نزدیکی پل نصر ( ۴ عصر مورد انداز هگیری قرار گرفت روی داده های حاصل از ایستگا ههای نمونه برداری همزمان، گویای وجود اختلاف معنی دار نتایج: نتایج آنالیز واریانس بین غلظت های اندازه گیری شده در دو ایستگاه مختلف نمونه برداری بود. در این بررسی مشخص شد که میانگین غلظت (p<۰/۰۵) ۲6 بوده و برای در ایستگاه شمار هی ۲ به ترتیب برابر ( نتیجه گیری: مقادیر اندازه گیری شده در هر دو ایستگاه نمونه برداری، کمتر از استانداردهای اولیه (روزانه) ملی هوای آزادEPA می باشد ولی بر اساس استاندارد (روزانه) جدید (PM۲/ و ۱۹۹۹ (برای ۵ (PM وضع شده در سا لهای ۱۹۸۷ (برای ۱۰ USEPA % نیز برای این دو ایستگاه محاسبه شد و مشاهده شد که برای ۱۰ درصد موارد کیفیت هوا غیر بهداشتی بوده است آلاینده ی مسئول بوده است که
روش کار: مطالعات ارزیابی اثرات بهداشت محیطی احداث شهرک صنعتی جوین، پس از جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات با هدف بررسی آثار مثبت و منفی حاصل از احداث شهرک و ارائه راهکارهای مدیریتی کاهش اثرات سوء بهداشت محیطی با بهره گیری از روش ماتریس لئوپولد با انجام تغییرات در آن انجام شده است. در این مطالعه ابتدا وضعیت موجود بهداشت محیط منطقه مورد بررسی قرار گرفته است و سپس با تعیین گزینه های ارزیابی با توجه به نوع آلاینده های پیش بینی شده جهت شهرک مذکور به تفکیک فاز ساختمانی و بهرهبرداری ، اثرات احداث شهرک صنعتی جوین بر مؤلفه های بهداشت محیطی در سه محدوده بلافصل، تحت اثرات مستقیم و تحت اثرات غیرمستقیم و در دو فاصله زمانی کوتاه مدت و بلند مدت مورد بررسی قرار گرفته است.
نتایج: نتایج و دستاوردهای این مطالعه در دو گزینه عدم اجرا (اجرای پروژه بدون ملاحظات بهداشت محیطی) و گزینه اجرا (اجرای پروژه با اعمال روشهای کاهش اثرات سوء) به تفکیک فاز ساختمانی و بهره برداری بررسی و ارائه گردیده است که برآیند اثرات در گزینه عدم اجرای پروژه (791-) برآورد شده است و اجرای پروژه مردود اعلام میگردد و پس از تقلیل اثرات سوء گزینه اجرا با برآیند (252+) مورد پذیرش قرار گرفته است.
نتیجه گیری :با توجه به توسعه صنایع و افزایش جمعیت، و نیز اهمیت ارزیابی اثرات بهداشت محیطی در کاهش بیماریها هم اکنون و همزمان با فعالیت های امکان سنجی و پیش امکان سنجی پروژه های عمرانی، مطالعات ارزیابی اثرات بهداشت محیطی به عنوان یک پدیده مطالعاتی جدید در کشور و به عنوان یک مطالعه همگون ما بین وزارت بهداشت وسازمان حفاظت محیط زیست طراحی و برنامه ریزی گردد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و روش مطالعه آن توصیفی- تحلیلی و به صورت گذشته نگر انجام گرفته است. داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل پردازش و محاسبه شده و تحلیل آن با استفاده از منحنی لورنز و محاسبه ی شاخص جینی صورت گرفته است.
نتایج: یافتههای این پژوهش نشان میدهد که روند توزیع نیروی انسانی پزشک متخصص بر حسب شاخص ضریب جینی در طی دوره شش ساله(1380-1385) برابر با0876/0، 0874/0، 0909/0، 0329/0، 0951/0 ، 0520/0 و برای تخت فعال برابر با 024/0، 0171/0، 0208/0، 0251/0، 0212/0، 084/0 بوده است.
نتیجه گیری: با وجود اختلاف در نسبت نیروی انسانی پزشک متخصص و تخت فعال به جمعیت در بین استان های کشور، توزیع عادلانهای در مورد پزشک متخصص در بیمارستان های دولتی ایران با استفاده از ضریب جینی صورت گرفته است. نتایج این مطالعه میتواند مورد توجه مدیران و سیاستگذاران نظام سلامت کشور قرار گیرد.
روش کار: بررسی حاضر با جمع آوری دادههای موارد انسانی، دامی و حیوان گزیدگی از بخش تحقیقات و مرکز رفرانس هاری انستیتو پاستور و آزمایشگاه تشخیص هاری در پژوهشکده آمل طی سالهای 2002 تا 2007 انجام گرفت. دادهها به کمک نرم افزار SPSS تحلیل و نقشههای پراکندگی به وسیله برنامه Arc GIS 9.2 ترسیم شد.
نتایج: در این دوره 6 ساله، از 670743 مورد گازگرفتگی در کشور، 63890 مورد (5/9%)در گلستان،25767 مورد (8/3 %) در مازندران و 22874 مورد (4/3 %) در گیلان بوده است. بیشترین توزیع مکانی گازگرفتگی در گلستان ،شهرستانهای آق قلا، بندر ترکمن، آزاد شهر و کلاله و در مازندران، گلوگاه، بهشهر، رامسر و نکا و در گیلان شفت، ماسال، سیاهکل و فومن میباشد. از 2312 مورد هاری دامی در کشور، 22/9% در گلستان، 4% در مازندران و 6/2% درگیلان گزارش گردید. بیشترین توزیع مکانی هاری دامی در گلستان شهرستان های گنبد کاووس، بندر ترکمن، گرگان و کلاله و در مازندران شهرستانهای بهشهر، نکا و چالوس و در گیلان شهرستانهای ماسال، فومن و رضوانشهر میباشد. سگ مهمترین ناقل (3/91%) برای انسان و سایر حیوانات بوده است. طی این سالها41 مورد مرگ انسانی در اثر هاری در سراسرکشور گزارش گردیده که2 مورد مرگ از مازندران میباشد.
نتیجه گیری: نتایج بررسی نشان میدهد که برنامههای کنترل و مراقبت بیشتری مورد نیاز است و میتواند به برنامهریزیهای آینده در مراکز کنترل و مراقبت بهداشتی کمک نماید.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by : Yektaweb