جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای میری

فریده دهقان منشادی، زینب قنبری، زهرا جباری، الهه سادات میری،
دوره 11، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه وهدف : بی اختیاری ادراری یکی از انواع اختلالات کف لگن و عارضه­ای بهداشتی است که کیفیت زندگی فرد مبتلا را تحت الشعاع قرار می­دهد . بارداری و زایمان طبیعی به عنوان مهمترین عوامل خطرزای آن مطرح شده اند ولی کمتر به سایر اختلالات همراه آن از جمله بی­اختیاری آنال و ارتباط این اختلالات با سطح عملکر د عضلات کف لگن پرداخته شده است. هدف این پژوهش بررسی وضعیت سایر اختلالات کف لگن همراه با بی اختیاری ادراری و عوامل خطرزای آنها در زنان بود.

  روش کار : در مجموع 256 نفر (166زن مبتلا به بی­اختیاری ادراری و90 زن بدون این عارضه به ترتیب با دامنه سنی 70-26 و 64-20 سال) با روش نمونه گیری غیرتصادفی متوالی در این مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی شرکت کردند. پس از اخذ اطلاعات جمعیت شناختی و تکمیل پرسشنامه مربوط به اختلالات همراه، بررسی بالینی شامل ارزیابی میزان سفتی واژن ، قدرت و استقامت عضلات کف لگن و اندازه گیری طول جسم پرینه انجام شد. از نرم افزار آماری SPSS 16 و آزمون­های کولموگروف – اسمیرنف، تی مستقل ،مجذور کای وپیرسون برای تحلیل داده­ها استفاده و مقادیر 05/0 p< به عنوان سطح معنی­دار پذیرفته شد .

  نتایج: میانگین سن، تعداد زایمان ، شاخص توده بدنی، شیوع بی­اختیاری مقعدی و یبوست در گروه زنان مبتلا به بی اختیاری ادراری بیش از گروه زنان بدون این عارضه بود ولی سن اولین زایمان در گروه بیماران کمتر از گروه زنان بدون بی­اختیاری ادراری بود ( 05/0 p< ). میزان سفتی واژن، قدرت و استقامت عضلات کف لگن در بیماران از گروه زنان بدون بی­اختیاری ادراری کمتر بود ( 05/0 p< ).

  نتیجه­گیری: با توجه به شیوع بالای سایر اختلالات کف لگن از جمله یبوست در زنان مبتلا به بی­اختیاری ادراری، ضمن توصیه بر انجام مطالعات اپیدمیولوژیک و سبب شناسی، بر اتخاذ نگرش چند تخصصی در ارایه خدمات بهداشتی – درمانی به این بیماران تاکید می­شود..


بهادر حاجی محمدی، محمدحسن احرامپوش، سپیده خلعتبری لیماکی، آسیه امیری، سکینه گرایلو، مطهره السادات حسینی،
دوره 12، شماره 3 - ( 10-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: مسمومیت غذایی زمانی اتفاق می­افتد که شرایط و عملیاتی که غذا را از آلودگی به میکروب ­ ها و سموم شیمیایی محافظت می­نمایند به درستی انجام نشود. در جامعه ایرانی، زنان نقش بسیار مهمی در تهیه و آماده سازی غذا در خانوار بر عهده دارند. این تحقیق با هدف بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد زنان ساکن در شهر یزد پیرامون مسمومیت غذایی انجام شد.

  روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی بود که جمع آوری داده ها در آن از طریق پرسشنامه انجام شد. نمونه مورد بررسی 266 نفر از زنان ساکن در شهر یزد بودند که به صورت تصادفی با مراجعه به منازل آنها انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 18 انجام شد. حداقل و حداکثر امتیاز قابل اکتساب به ترتیب برای آگاهی صفر و 15، نگرش 15 و45 و عملکرد صفر و20 بود .

  نتایج: میانگین امتیاز آگاهی، نگرش و عملکرد به ترتیب ( 54/2 ± 13/11)، (52/4 ± 98/39) و (96/1 ± 73/17) بود. با این حال 2/63% از زنان مورد مطالعه آگاهی از ایمنی غذاهای پخته نگهداری شده در یخچال نداشتند و 4/41% دارای این نگرش غلط بودند که صِرف پاک کردن میوه و سبزی، آنها را برای خوردن ایمن و بی خطر می ­ کند. همچنین 8/68% بانوان دارای عملکرد غیر ­ بهداشتی در مورد مصرف تخم مرغ نیم ­ پخته بودند.

  نتیجه­گیری: زنان مورد مطالعه ساکن در شهر یزد در مورد برخی از عوامل ایجاد کننده مسمومیت غذایی از جمله سالمونلا، همچنین دمای مناسب پخت و نگهداری مواد غذایی از آگاهی خوبی برخوردار نبودند. بنابراین لازم است برنامه ­ های آموزشی مناسبی جهت افزایش آگاهی و بهبود عملکردشان در این خصوص در نظر گرفته شود.


میلاد اعظمی، زهرا درویشی، میلاد برجی، کورش سایه میری،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع کم خونی در زنان باردار در کشورهای در حال توسعه متغیر و بین100 ;35% گزارش شده است. شیوع کم خونی در زنان باردار ایرانی در مطالعه مرور نظام مند در سال 1384، 4/12% برآورد شده است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی شیوع کم خونی در زنان باردار ایرانی بین سال های 1384 تا 1395 با استفاده از مرور نظام مند و متاآنالیز انجام شده است.

روش کار: این مطالعه یک مرور نظام مند بر اساس مستندات به دست آمده از بانک های اطلاعاتی شامل Magiran, Iranmedex, SID, Medlib, IranDoc, Scopus, PubMed, ScienceDirect, Embase, Springer, Web of Science, Online Library Wiley و هم چنین موتور جستجوی Google scholar در بازه ی زمانی 1384 تا 1395 انجام شد. سپس تمام مقالات مرور شده که دارای معیار ورود به مطالعه بودند مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از مدل اثرات تصادفی به روش متاآنالیز و با استفاده نرم افزار Stata Ver.11.1 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.

نتایج: 25 مطالعه واجد شرایط با حجم نمونه56610 نفر مورد بررسی قرار گرفت. شیوع کم خونی در زنان باردار ایرانی17% (فاصله اطمینان 95% :20-14) برآورد گردید. بیشترین میزان شیوع کم خونی مربوط به مرکز کشور (23%) و کمترین این میزان در غرب کشور (12%) بود. شیوع کم خونی در زنان باردار شهری و روستایی به ترتیب 21% و 8% محاسبه شد.

نتیجه گیری: شیوع کم خونی در زنان باردار ایرانی در 11 سال اخیر نسبت به سال های قبل از 2005 افزایش یافته است. لذا     می بایست برنامه­های مداخله ای مناسب در کلینیک های بارداری و یا قبل از ازدواج تنظیم و اجرا گردد.


منصوره امیری سیاوشانی، داوود شجاعی زاده، کمال اعظم،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: رعایت اصول کنترل عفونت در دندانپزشکی اساس پیشگیری از انتقال بیماری های خطرناکی مانند ایدز و هپاتیت و جلوگیری از گسترش بیماری ها در جامعه می باشد و با توجه به اهمیت آموزش دانشجویان دندانپزشکی در زمینه رعایت اصول کنترل عفونت، این پژوهش با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی برارتقای کنترل عفونت توسط دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام گردید .
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای از نوع قبل و بعد می باشد که تعداد نمونه ها 75 نفر از دانشجویان دندانپزشکی که به بخش اندو دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی جهت درمان اندو و تهیه رادیوگرافی از دندان حین درمان در سال تحصیلی
96-95 مراجعه می کردند می باشند که  به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تعیین حجم نمونه پرسشنامه محقق ساخته ای بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی تهیه شد و از نظر روایی و پایایی بررسی گردید و در دو مرحله قبل و بعد از آموزش با فاصله زمانی 3 ماه توسط افراد مورد مطالعه تکمیل گردید . سه جلسه آموزشی در این مطالعه به مدت 15الی 30 دقیقه در طی مدت یک ماه به صورت آموزش گروهی و پرسش و پاسخ برگزار گردید پس از جمع آوری داده ها از نرم افزار
spss21 برای تجزیه تحلیل آنها استفاده شد. برای بررسی و مقایسه قبل و بعد  آگاهیها و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی از آزمون های ناپارامتری کلموگروف اسمیرونوف و آزمون پارامتری تی زوجی و آزمون ناپارامتری ویل کاکسون استفاده شد. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج: نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمرات آگاهی و عملکرد دانشجویان نسبت به کنترل عفونت قبل از آموزش به ترتیب از 23/2±48/11 و 93/0±48/5 به نمرات بعد از آموزش 57/0±75/14 و 91/0±36/9 ارتقا پیدا کرد که با انجام آزمون تی زوجی این اختلاف از جهت آماری معنی دار می باشد(001/0>p). مقایسه میانگین و انحراف معیار نمرات سایر ابعاد مدل اعتقاد بهداشتی در مورد کنترل عفونت دانشجویان دندانپزشکی نیز همین افزایش معنی دار را نشان داد .
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل شده می توان چنین استنتاج کرد که آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در ارتقا کنترل عفونت در دانشجویان دندانپزشکی  موثر بوده است. 
 
حمیرا سلیمان نژاد، حمید پورشریفی، جهانشا محمدزاده، کورش سایه میری،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: نگرش به خودکشی در نوجوانان یکی از مشکلات عمدۀ سلامت روانی محسوب می­شود. لذا انجام پژوهش‌هایی از این دست حائز اهمیت می‌باشد. از این رو هدف از پژوهش حاضر اثربخشی پروتکل یکپارچه‌نگر در کاهش نگرش منفی به حل مسأله به عنوان تعیین‌کننده گرایش به خودکشی در نوجونان و جوانان 15 تا 24 ساله می‌باشد.
روش‌ کار: در یک طرح نیمه آزمایشی به شیوه پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل تعداد 40 نفر از نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله شهر ایلام به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. همه آن‌ها پرسشنامه‌های نگرش به خودکشی و نگرش منفی به حل مسأله را تکمیل کرده‌اند. پس از اجرا و جمع‌آوری اطلاعات، داده‌ها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری MANCOVA به کمک نرم‌افزار SPSSV19 تحلیل شده‌اند.
نتایج: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد تفاوت معنی داری در نمرات دو گروه وجود دارد (01/0p<، 748/10 =F،              506/0= اثر لاندای ویلکز). در همه مؤلفه‌های نگرش منفی به حل مسأله بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی­داری مشاهده شد. آموزش مهارت‌های مبتنی بر رویکرد یکپارچه‌نگری بر نگرش منفی به حل مسأله افراد نمونه اثربخش بوده و نمرات پس‌آزمون گروه آزمایش در متغیرهای گرایش-اجتناب به مسائل و کنترل شخصی کاهش یافته و در متغیر اعتماد به حل مسائل افزایش یافته است.
نتیجه‌گیری: در نهایت می‌توان گفت آموزش مبتنی بر رویکرد التقاطی (یکپارچه‌نگری) در نگرش منفی به حل مسأله نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله که گرایش به خودکشی داشته‌اند، مؤثر بود. از این رو آموزش برنامه‌هایی از قبیل حل‌مساله، تنظیم هیجان، ذهن‌آگاهی و مواردی از این قبیل به روانشناسان، والدین، نوجوانان، متخصصان حوزه سلامت و آسیب‌شناسی اجتماعی جهت کاهش و جلوگیری از خودکشی نوجوانان می‌تواند اثربخش واقع شود.
علیرضا دلاوری، عباس وثوق مقدم، زهرا کاظمی اسفه، زهرابیگم سیدآقا میری،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: شبکه های بهداشت و درمان مبتنی بر اصول عدالت، فناوری مناسب، همکاری بین بخشی و مشارکت مردمی ایجاد شده است. سنجش رضایتمندی بیماران به عنوان یکی از معیارهای اساسی در تعیین کیفیت خدمات مراقبتی است. هدف از انجام این مطالعه مقایسه میزان رضایتمندی خدمت گیرندگان در پایگاه های سلامت دولتی و غیردولتی جنوب تهران در سال 1400 است.
روش کار: این پژوهش از نوع مقطعی توصیفی-تحلیلی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته برای 400 نمونه، استفاده شد، بخش اول مشخصات دموگرافیک مراجعه کنندگان، وضعیت بیمه، محل جغرافیایی پایگاه، سیستم نوبت دهی و دفعات مراجعه و نوع پایگاه سلامت بود. بخش دوم شامل نوع و میزان رضایتمندی از خدمات ارائه شده بود.
نتایج: در پایگاه های دولتی بیشترین رضایتمندی مراجعین به ترتیب از خدمات واکسیناسیون، آموزش های پس از واکسیناسیون، زمان انتظار و فضای فیزیکی بود. در پایگاه های برونسپاری شده آموزش مراقبت های پس از واکسیناسیون، مراقبت کودک زیر یک سال، واکسیناسیون و نحوه پاسخگویی و مسئولیت پذیری به ترتیب بالاترین سطح رضایتمندی را کسب کردند. مراقبت جوانان و میانسالان در پایگاه های دولتی و مراقبت جوانان در پایگاه های برونسپاری شده از کمترین میزان رضایت برخوردار بوده اند.
نتیجه گیری: سنجش مستمر و مکرر رضایتمندی و طراحی مداخلات بهنگام براساس نتایج حاصل در راستای ارتقا کیفیت خدمات بهداشتی به جمعیت تحت پوشش خواهد بود.
 
فاطمه ستوده زاده، حسین انصاری، آذر ابوالپور، فاطمه نظری، فاطمه خبیری، محمد حسن امیری مقدم،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: نظام سلامت، در تلاش است با ارائه خدمات بصورت سطح بندی از مراجعات غیر ضروری به سطوح بالاتر جلوگیری کرده و بدین ترتیب از هزینه مراقبت های سلامت بکاهد. لذا مطالعه حاضر با هدف یافتن علل ارجاع به سطوح بالاتر در مناطق روستایی طراحی و اجرا شد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی ۴۵۸ نفر از بیماران روستایی ارجاع داده شده به سطح دو در مناطق روستایی شهرستان زاهدان انجام گرفت. از پرونده های بهداشت خانواده موجود در سامانه سیب جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS16 استفاده گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی(درصد، فراوانی) و آزمونChi-square تحلیل شدند.
نتایج: بیشترین درصد ارجاع به سطح دوم ارائه خدمات (6/57%) مربوط به سال ۱۳۹۷ و کمترین درصد آن (۱/۴%) مربوط به سال ۱۳۹۵ می­باشد. از بین بیماران ارجاع داده شده نزدیک به ۵۰% آن­ها به دلیل نیاز به تخصص بالاتر ارجاع داده شده اند و به تبع آن بیشترین مقصد ارجاع، پزشکان متخصص(۲/۶۷%) می­باشند. از بین تمامی افراد ارجاع داده شده به سطح بالاتر تنها ۶/۲۳% دارای پسخوراند به سطح اول می­باشند.
نتیجه گیری: از عوامل مهم ارجاعات پزشک خانواده به سطوح بالاتر نیاز به تخصص بالاتر و اصرار بیمار می­باشد. همچنین ثبت پسخوراند به سطح اول ارائه خدمات مورد توجه قرار نگرفته استبا برقراری تعامل بین پزشک و سایر سطوح، آموزش پزشکان، تاکید بر اهمیت ارائه پسخوراند و آگاهی بخشی به بیماران تا حدود زیادی می­توان ارجاعات غیر مقتضی را کاهش دهد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb