جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای هوشیار

مصطفی رضاییان ، حسین هوشیار ،
دوره 4، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص افتراقی انتامبا هیستولیتیکا و انتامبا دیسپار از لحاظ بالینی و مطالعات اپیدمیولوژی دارای اهمیت می باشد. این دو انگل اگرچه از نظر مرفولوژیی کاملا مشابه اند اما از نظر خصوصیات ژنتیکی، بیو شیمیایی و بیماریزایی کاملا متفاوتند. به منظور افتراق این دو انگل از یکدیگر و تعیین فراوانی نسبی هر کدام از آنها، این بررسی، روی ساکنان مناطق روستایی اهواز و حمیدیه صورت گرفت.

روش کار: این بررسی به روی نمونه مدفوع 782 نفر با دو روش مستقیم و فرمالین اثر صورت گرفت. همچنین 21 نمونه آلوده به انتامبا هیستولیتیکا/ انتامبا دیسپار با موفقیت در محیط کشت رابینسون تکثیر داده شد و پس از استخراج DNA با روش فنل- کلروفرم، نمونه ها با روش PCR-RFLP و با استفاده از آنزیم HinfI تعیین هویت شد.

نتایج: 75.1% از افراد مورد بررسی، حداقل به یکی از انگل های روده ای آلوده بودند. بالاترین میزان آلودگی مربوط به انتامبا کلی (51.9%) و کمترین میزان، مربوط به دی انتامبا فراژیلیس (0.76%) بود. 65 نفر (8.3%) به انتامبا هیستولیتیکا/ انتامبا دیسپار آلوده بودند. نتایج PCR-RFLP روی 21 نمونه و مقایسه این نمونه ها با نمونه های استاندارد نشان داد که 19 (90.48%) نمونه انتامبا دیسپار، 1 نمونه (4.76%) انتامبا هیستولیتیکا و 1 نمونه آلودگی توام با هر دو انگل بود.

نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که اکثر موارد آلودگی به کیست های انتامبا هیستولیتیکا/ انتامبا دیسپار در منطقه مورد بررسی، مربوط به انتامبا دیسپار می باشد.


ابراهیم کاظمی، صفرعلی طالاری، حسین هوشیار،
دوره 5، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف : لیشمانیازیس جلدی بیماری آندمیک در بسیاری از کشورها از جمله ایران می باشد.استفاده از ترکیبات آنتیموان پنج ظرفیتی برای درمان این بیماری عوارض جانبی برای بیماران به همراه دارد. این مطالعه به منظورتعیین تاثیرعصاره الکلی این گیاه بر روی زخم های تجربی حاصل از لیشمانیا ماژوردر موشهای BALB/c طی سال1385 صورت گرفت .
روش کار : در این مطالعه تجربی از غلظتهای مختلف 20% ، 40%و80% عصاره الکلی گیاه بربریس ولگاریس ( زرشک) بصورت پماد استفاده شد. 90 سر موشBALB/c که از لحاظ سن و جنس یکسان بودند تحت تلقیح زیرجلدی در پایه دم با 1/0 میلی لیتر از پروماستیگوتهای زنده و فعال لیشمانیا ماژور، سوش استاندارد MRHO/IR/75/ER قرارگرفتند وپس از 35-30 روز زخم سالک در آنها کاملا ظاهر شد، در5 گروه شامل گروههای مورد با غلظت های20% ،40% و80% و شاهد 1و2تقسیم شدند. درمان به شکل موضعی،3 باردر روز به مدت 30 روزانجام گرفت.هر هفته قطر زخم و وزن موشها در همه گروهها اندازه گیری شدند وتعداد انگل در زخم موشها پس از تهیه اسمیر و رنگ آمیزی در زیر میکروسکوپ بررسی شدند. نتایج درفرمهای اطلاعاتی یادداشت و با استفاده از آزمون های T.Test ، Fisher Exact Test ،واریانس یک طرفه ( همراه با آزمون توکی ) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت .
نتایج : در غلظت 20% پس از پایان دوره درمان میانگین قطر زخم کاهش داشت، بطوری که بهبود کامل زخم در این گروه در 5 سر موش (7/27% ) مشاهده گردید (001/0P< ) . همزمان با کاهش قطر زخم، میانگین وزن موشها افزایش داشت(001/0P< ) ، همچنین بار انگلی به میزان 80% کاهش داشت، بطوریکه در 12 سر موش محو کامل جسم لیشمن مشاهده شد (001/0P< ). در غلظت40% پس از پایان دوره درمان میانگین قطرزخم کاهش داشت بطوریکه بهبود کامل زخم در 2 سر موش (1/11% ) مشاهده گردید (001/0P< ) . همزمان با کاهش قطر زخم، میانگین وزن موشها افزایش داشت.کاهش بار انگلی به میزان 3/64% مشاهده شد، بطوریکه در 9 سر موش محو کامل جسم لیشمن مشاهده شد. در گروه های شاهددر مقایسه با گروههای 20% و 40% میانگین قطر زخم افزایش و میا نگین وزن موشها کاهش داشت (001/0P< ) . همچنین در میانگین تعداد انگل، افزایش انگل (4/71% ) مشاهده گردید (001/0P< ).
نتیجه گیری : با توجه به نتایج مشاهده می شود که غلظت 20% عصاره دارای اثر بخشی بیشتری هم در کاهش قطر زخم و هم در کاهش تعداد انگل می باشد، بنابراین می توان استفاده از این گیاه دارویی را در غلظت 20% جهت بررسی روی موارد انسانی پیشنهاد نمود.


بهاره حاجی زاده، فاطمه صداقت، بهرام رشیدخانی، سهیلا میرزاییان، سید مجید معاشری، آناهیتا هوشیار راد، مصطفی میرقطبی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر به منظور بررسی رابطه عوامل تغذیه­ای با سرطان سلول­های سنگفرشی مری squamous-cell) carcinoma)  در استان کردستان انجام شد.

روش ­کار: در این مطالعه مورد- شاهدی، 47 بیمار مبتلا به سرطان سلول­های سنگفرشی مری (مورد) و 96 بیمار فاقد سرطان مری (شاهد) شرکت کردند. اطلاعات تغذیه­ای از طریق یک پرسشنامه معتبر نیمه کمی  مورد ارزیابی قرار گرفت.  برای تخمین  نسبت برتری (Odds Ratio) و فاصله اطمینان 95 درصد از رگرسیون لجستیک استفاده شد.

نتایج: میانگین نمای توده بدنی (3/25 در برابر 4/20) و سطح تحصیلات در گروه شاهد بالاتر بود. حال آنکه سابقه علائم رفلاکس و مصرف سیگار در گروه مورد بالاتر بود. در سهک (Tertile) سوم مصرف میوه­ها اثر محافظتی علیه سرطان سلول­های سنگفرشی مری مشاهده شد ( نسبت برتری 13/0 با فاصله اطمینان 95 درصد: 04/0 تا 45/0 و 001/0=p). در گروه میوه­ها، برای موز، کیوی و پرتغال ارتباط معکوسی مشاهده شد (pروند به ترتیب 03/0 ،02/0 و 01/0). اثر مصرف سبزی­ها روی سرطان سلول­های سنگفرشی مری معنی­دار نبود، ( نسبت برتری 66/0 با فاصله اطمینان 95درصد : 23/0 تا 87/1) گرچه در سهک سوم مصرف سبزی­ها کاهش خطر این نوع سرطان مشاهده شد. در مورد بقیه مواد غذایی رابطه معنی­داری مشاهده نشد.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر ارتباط معکوس منحصراً بین مصرف میوه­ها و سرطان سلول­های سنگفرشی مری را نشان داد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb