جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای پروین

پروین نصیری، فریده گلبابایی، اکبر احمدی آسور، کرامت الله نوری،
دوره 1، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده

این پژوهش بمنظور ارزیابی اثرات توام صدا و حلال آلی تولوئن بر روی قدرت شنوایی کارگران، در دو کارخانه کفش سازی در تهران انجام گرفته است. از این دو کارخانه 64 کارگر انتخاب شدند که در سه گروه در معرض صدا (33 نفر)، در معرض تولوئن (5 نفر) و در معرض صدا و تولوئن (26 نفر) قرار داشتند. تراکم تولوئن در منطقه تنفسی کارگران و تراز کلی و تراز معادل نیم ساعته صدا اندازه گیری گردید. دز صدای شنیده شده توسط کارگران در طول شیفت کار محاسبه و شنوایی کارگران در فرکانس های 500 الی 4000 هرتز اندازه گیری شد و از روی نتایج شنوایی سنجی پس از تصحیح سن، میزان معلولیت توام دو گوش از راه هوایی و استخوانی محاسبه گردید. نتایج بررسی نشان داد که ارتباط معنی داری بین افت شنوایی ناشی از مواجهه با صدا و همچنین ناشی از مواجهه با صدا و تولوئن وجود دارد (P<0.05). گروهی که در معرض صدا و تولوئن بودند نسبت به گروهی که در معرض صدا بودند، افت شنوایی و معلولیت شنوایی بیشتری را نشان دادند. این بررسی نشان می دهد تولوئن با تاثیر بر سیستم شنوایی سبب افت شنوایی بیشتری در فرکانس های میانی می شود.


نرگس رفعتی ، پروین یاوری ، یداله محرابی ، علی منتظری ،
دوره 3، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

روند رو به افزایش جمعیت سالمندان در جهان و ایران و مسایل ناشی از آن از جمله افزایش بار بیماریها، ضرورت توجه و شناخت عوامل موثر بر سلامتی و رفاه آنان به عنوان بخش مهمی از جامعه و تعیین اولویتها را در این زمینه آشکار می نماید. این مطالعه به صورت مقطعی و به منظور بررسی کیفیت زندگی سالمندان ساکن در یک آسایشگاه و ارزیابی عوامل موثر بر آن انجام گردید. این مطالعه در سال 1382 انجام شد و افراد مورد بررسی عبارت بودند از 202 نفر از سالمندان 65 ساله و بالاتر ساکن در آسایشگاه خیریه سالمندان کهریزک تهران با طول مدت اقامت حداقل 6 ماه که قادر به درک و پاسخگویی به سوالات بودند. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه استاندارد شده SF-36 و پرسشنامه مربوط به خصوصیات دموگرافیک افراد و به روش مصاحبه رودررو جمع آوری گردید. جهت مقایسه کیفیت زندگی بین گروههای مختلف از آزمونهای ناپارامتری من - ویتنی و کروسکال والیس استفاده شد. طبق نتایج حاصله 84 نفر (%41.6) از نمونه ها مرد و 118 نفر (%58.4) زن بودند. میانگین و انحراف معیار سنی آنان 76.8±7.6 با حداقل 65 و حداکثر 99 سال بود. میانه امتیازات مربوط به کیفیت زندگی در زنان پایین تر از مردان بود. بین سن و کیفیت زندگی رابطه ای مشاهده نشد. بین سطح تحصیلات، کار در کارگاه موجود در آسایشگاه، دریافت حقوق بازنشستگی، ابتلا به یکی از انواع شکستگی ها و تغییر شکل اندامها و آرتروز با کیفیت زندگی ارتباط معنی دار مشاهده گردید (p<0.05). نتایج مطالعه حاضر نشانگر برخی عوامل موثر بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در سالمندان است. با توجه به این موارد و با انجام اقدامات مقتضی و به موقع می توان از بسیاری از مسایل و مشکلات دوران سالمندی کاسته و بر سالهای عاری از ناتوانی و عمر مفید در سالمندان افزود.


کوهدانی فریبا، بغدادچی جلیل، ساسانی فرهنگ، کاظم محمد ، مهدی پور پروین،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: جهت بررسی نقش ویتامین D در مراحل تشکیل و پیشرفت تومورهای ریوی، ناشی از اورتان یک مدل آزمایشی ضایعات ریوی ایجاد شد.

روش کار: در این مطالعه تعداد 30 موش بالبسی (Balb/c) هم خون (inbred) (نر و ماده) 9 -11 هفته ای مورد بررسی قرار گرفتند. آنها به سه گروه تقسیم شدند. به اولین و دومین گروه موش ها به مدت سه روز پشت سرهم و در هر روز یک بار اورتان (600 mg/kg/day) به صورت داخل صفاقی تزریق شد. گروه دوم علاوه به اورتان از زمان اولین تزریق اورتان به مدت چهار هفته 3.5 mg/kg/day ویتامین D3 همراه آب آشامیدنی دریافت نمودند.

نتایج: در گروه سوم هیچ گونه مداخله ای انجام نشد. کلیه موش های باقیمانده 20 هفته پس از شروع مداخله کشته شدند. بافت ریه خارج و از نظر هیستوپاتولوژیک بررسی و در سه گروه هیپرپلازی، آدنوما و آدنوکارسینوما تقسیم بندی شد. تشکیل تومور در گروهی که اورتان دریافت نمودند نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار داشت (p<0.005) در حالی که در گروهی که علاوه بر اورتان ویتامین D نیز دریافت نمودند تومورزایی با گروه کنترل تفاوت معنی داری نداشت.

نتیجه گیری: ویتامین D3 اثر تومورزایی اورتان را کاهش می دهد.


فیروزه حسینی اصفهانی، ابوالقاسم جزایری، پروین میرمیران، یدالله محرابی، فریدون عزیزی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه تعیین الگوهای غذایی در بین بزرگسالان 75-18 سال منطقه 13 تهران و شناخت ارتباط آن با عوامل اجتماعی - جمعیت شناختی و شیوه زندگی می باشد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی 343 مرد و 453 زن 65-18 سال ( زیر گروه جمعیت شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران) انجام شد. دریافت مواد غذایی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک ارزیابی شد. الگوهای غذایی به روش تحلیل عاملی بر پایه 24 گروه از پیش تعریف شدهف بر مبنای تشابه مواد مغذی آنها مشخص شدند. سه الگوی غذایی غربی، سالم و سنتی شناسایی شد. امتیاز هر فرد برای هر الگوی غذایی با محاسبه ترکیب خطی مقادیر استاندارد شده گروههای غذایی ضرب در ضریب حاصل از آنالیز تحلیل عاملی بدست آمد. خصوصیات جمعیت شناختی و شیوه زندگی با استفاده از پرسشنامه از پیش آزمون شده جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی چند گانه بصورت جداگانه برای مردان و زنان به منظور تحلیل روابط انجام شد.
نتایج: میانگین سنی مردان و زنان به ترتیب 1340 و 1236 بود. الگوی غذایی غربی (با مصرف بالای غلات تصفیه شده، گوشتهای فرآوری شده، میان وعده های شور و شورها، انواع سس های چرب و نوشیدنی های شیرین صنعتی، شیرینی ها و با مصرف کم مرغ و ماهی)، سالم (با مصرف بالای گوشتهای کم چرب قرمز و سفید، حبوبات، سبزیها و میوه ها، لبنیات و روغنهای مایع و زیتون با مصرف کم شیرینی ها) و سنتی (با مصرف بالای غلات کامل، سیب زمینی، روغنهای جامد، مربا و کمپوت ، امعاء و احشاء) تعریف شد. الگوی غذایی غربی بیشترین سهم واریانس را به خود اختصاص داد و میانگین امتیاز الگوی غذایی سالم در زنان پس از تعدیل اثر سن و انرژی دریافتی بالاتر از مردان بود(05/0p<) . درصد افراد متاهل در چارک چهارم امتیاز الگوی غذایی سالم نسبت به سایر چارکها بالاتر بود (01/0p<) . مردان متاهل تابعیت کمتری از الگوی غذایی غربی داشتند (25/0-β ، 01/0p<) . تابعیت از الگوهای غذایی غربی با افزایش سن در مردان (46/0-= β) و زنان (43/0-= β)، 001/0p< ، رابطه معکوس داشت.
نتیجه گیری: در مجموع یافته های مطالعه سه الگوی غذایی سالم، غربی و سنتی را در جامعه بزرگسال منطقه 13 تهران شناسایی و تعریف کرد. افراد جوانتر و غیر متاهل تابعیت بیشتری از الگوی غذایی غربی و زنان امتیاز بالاتری در الگوی غذایی سالم داشتند.


فریبا کوهدانی، فرهنگ ساسانی، کاظم محمد، پروین مهدی پور،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : برای تعیین حساس‌ترین بافتها نسبت به اثرات سرطانزایی اورتان و تاثیر مصرف نیتریت سدیم بر آن بررسی هیستوپاتولوژیکی بر روی نوزده بافت موش انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع تجربی (Experimental) بر روی 40 موش بالبسی 11-9 هفته که به طور تصادفی به 4 گروه مساوی تقسیم شدند (5 موش نر و 5 موش ماده) انجام شد. آنها را برای مدت 20 هفته تحت مداخله قرار دادیم. گروه اول (NS+NaCl) در طی مداخله به جای آب آشامیدنی از سرم فیزیولوژی که mg/L نیتریت سدیم در آن حل شده بود استفاده نمودند. گروه دوم (U) به مدت سه روز پشت سرهم و هر روز یک بار اورتان (mg/kg 600) در داخل صفاق (IP) تزریق شد. گروه سوم (U+NS) نیز با همین روش اورتان دریافت نمودند و علاوه بر آن، در طی مداخله همراه آب آشامیدنی mg/L 50 نیتریت سدیم داده شد. در گروه چهارم(U) هیچ‌گونه مداخله‌ای انجام نشد. کلیه موش‌های باقیمانده در هفته 20 کشته و مورد بررسی قرار گرفت. بافت‌های مغز، چشم، قلب، ریه ، معده، مری، دودنوم، ژوژنوم، کولون، سکوم، پانکراس، طحال، کبد، کلیه، مثانه، تخمدان، رحم، لوله‌های رحمی، بیضه، آنها جهت تغییرات هیستوپاتولوژیک مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج با استفاده از تست فیشر دقیق مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
نتایج: در کل موش‌های مورد بررسی در گروه "U" نسبت به گروه‌های "C" و "NS+NaC1"" به ترتیب 004/0,P< 02/0,P< و در گروه "U+NS" نسبت به گروه‌های "C" و "NS+NaC1"" به ترتیب 003/0,P< 02/0P< تشکیل تومورهای ریوی افزایش معنی‌داری داشت. در موش‌های ماده مورد بررسی، تومورهای ایجادشده در بافت ریه در گروه "U" نسبت به هر دو گروه‌"C" و "NS+NaC1" (005/0P<) و همچنین در گروه "U+NS" نسبت به گروه‌های "C" و "NS+NaC1" (009/0P<) بیشتر بود. در کل موش‌های تحت بررسی فراوانی تومورهای بدخیم، در گروه "U+NS" نسبت به هر دو گروه "C" و "NS+NaC1" (003/0( افزایش معنی‌دار داشت. در موش‌های ماده مورد بررسی علاوه بر اینکه فراوانی تومورهای بدخیم در گروه "U+NS" نسبت به دو گروه "C" و "NS+NaC1" (009/0P<) بیشتر بود نسبت به گروه "U" نیز (05/0/ P<) افزایش معنی دار داشت. اختلاف بین فراوانی هیپرپلازی و متاپلازی در بافت معده گروه‌های مورد بررسی معنی‌دار نبود . در سایر بافتها ضایعه غیرطبیعی مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: 1- اورتان در بافت ریه اثرات تومورزایی داشت. 2- مصرف توام نیتریت سدیم با اورتان باعث تقویت اثرات تومورزایی اورتان در موش‌های ماده و همچنین ایجاد تومورهای بدخیم هم در موش‌های ماده و هم در کل موشها نسبت به گروه‌های " کنترل" و "نیتریت و کلرید سدیم" شد. به طوری که درموش‌های ماده این گروه علاوه بر گروه‌های "کنترل" و "نیتریت و کلرید سدیم" نسبت به گروه "اورتان" نیز تشکیل تومورهای بدخیم تفاوت آماری معنی‌دار داشت. تقویت اثرات بدخیمی اورتان بوسیله نیتریت سدیم برای اولین بار در این مقاله گزارش شده است.


حمیده پیشوا، سلطان علی محبوب، پروین مهدی پور، محسن امینی، محمد رضا اشراقیان، سعید حسینی، مظاهر رحمانی، خسرو عبدی،
دوره 6، شماره 3 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: ترکیب اسیدهای چرب پلاسما ، در افراد هیپرتری گلیسریدمیِ مبتلا به چاقی ویا افزایش وزن، افزایش می یابد. در این مطالعه ترکیب اسیدهای چرب پلاسمادر افراد هیپرتری گلیسریدمیِ چاق و یا افرادی که افزایش وزن داشتند ، با ژنوتیپهای مختلف FABP2 مورد مطالعه قرارگرفت.
روش کار: پلی مورفیسم ژنFABP2 و PPARα در46 فرد هیپرتری گلیسریدمی(33 مرد و13 زن)بین سنین 25 تا 60 سال ارجاع شده به مرکز بیماریهای غدد و متابولیسم بیمارستان شریعتی از مهرتا اسفند 1386 در تهران با روش PCR-RFLP تعیین شد. با استفاده از نمونه خون ناشتا( بعد از 14 ساعت ناشتا بودن)شاخص های چربی خون با روش آنزیمی، فتومتری و توربیدومتری وترکیب اسیدهای چرب پلاسما با روش رنگ نگاری( Gas Choromatography ) اندازه گیری شد. وزن و قد اندازه گیری و BMI محاسبه گردید.
نتایج: ارتباطی مثبت و به لحاظ آماری معنی دار بین سطوح اسیدهای چربِ اشباع (SFA) ، چنداشباع نشده ( PUFA)، ω-6 و ω-3 و اسیدهای چرب تام پلاسما با پلی مورفیسم پروتئینFABP2 وجود داشت( 001/0 p< ). به استثناء اسیدهای چربω-3 پلاسما (05/0 p< )، اختلاف معنی دار آماری ، بین ترکیب اسیدهای چرب پلاسما با پلی مورفیسم ژن PPARα وجود نداشت.
نتیجه گیری: در افراد هیپرتری گلیسریدمی چاق ویا مبتلا به اضافه وزن ترکیب اسیدهای چرب پلاسما درحاملین Thr54 نسبت به حاملینAla54 در ژنوتیپ FABP2 و در حاملین Val162 نسبت به حاملین Lue162 در ژنوتیپ PPARαمتفاوت می باشد. سطوح برخی از اسیدهای چرب در حاملین Thr54 و Val162نسبت به حاملین Ala54 و Lue162بیشتر و سطوح برخی دیگر از اسیدهای چرب کمتر می باشد. لیکن بالا بودن سطوح SFAو PUFAو ω-6وω-3 و اسیدهای چرب تام پلاسما در حاملین Thr54 نسبت به حاملین Ala54 بیشتر و نافذتر می باشد.
مهدی خوشگو، مجتبی خادم الحسینی، رحمن پناهی، فرزاد شیدفر، پروین حسن زاده،
دوره 18، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت الگوی غذایی کودکان در نشاط و تندرستی جامعه آینده و نیز تاثیر افسردگی مادران در ایجاد اختلال در انجام وظایفی مانند تنظیم عادات و رفتارهای غذایی کودکان، این مطالعه با هدف تعیین ارتباط میان افسردگی مادر و الگوی غذایی کودکان طراحی و اجرا شد.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی، 313 نفر از کودکان مشغول به تحصیل در دبستان های شهر تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 98-97 از طریق نمونه­گیری خوشه­ای طبقه­بندی­شده انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه­های اطلاعات دموگرافیکی و زمینه­ای مربوط به مادر و کودک، پرسشنامه استاندارد بک جهت سنجش وضعیت افسردگی مادر و پرسشنامه بسامد خوراک  جهت بررسی الگوی غذایی کودکان، گردآوری شد. داده­ها پس از جمع­آوری وارد نرم­افزارهایSPSS 22  وStata 13   شده و ابتدا با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، الگوهای غذایی غالب کودکان تعیین گردید. سپس با استفاده از آمارهای توصیفی، آزمون های من­ویتنی، کروسکال والیس و ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، مورد تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: فراوانی افسردگی در بین مادران، 3/31% (98 نفر) بود. الگوی غذایی گیاهی میانگین امتیاز بیشتری را داشت و الگوی غذایی غالب در بین کودکان بود. طبق نتایج بین شاخص­های توده بدنی، قد کودک و دور کمر کودک با برخی از الگوهای غذایی همبستگی مستقیم و معنی دار وجود داشت (05/0>p). همچنین بین افسردگی مادران و الگوهای غذایی کودکان ارتباط معنی داری یافت نشد.
نتیجه­ گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش افسردگی مادران با الگوی غذایی کودکان ارتباط معنی‌دار ندارد. پیشنهاد میشود مطالعات مشابه با حجم نمونه بزرگتر اجرا گردد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb