جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای پناهی

مریم زمانیان، محمدرضا پاک سرشت، کورش هلاکویی نائینی، بابک عشرتی، عباس رحیمی فروشانی، مریم قادرپناهی،
دوره 11، شماره 1 - ( 5-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: مصرف بالای میوه و سبزی به عنوان یکی از کلیدی ترین اجزای تغذیه­ی سالم و نیز یکی از عوامل مهم پیشگیری از بیماری های مزمن معرفی شده است. این مطالعه با هدف بررسی میزان مصرف میوه وسبزی در شهر اراک و ارتباط آن با عوامل جمعیتی و اجتماعی- اقتصادی صورت گرفت.

  روش­کار: در این مطالعه مقطعی 660 نفر از جمعیت 70- 18 ساله شهر اراک با روش نمونه­گیری خوشه­ای دو مرحله­ای انتخاب شدند و ابتدا برای پرسشنامه­ی اطلاعات جمعیت شناختی و اجتماعی- اقتصادی و سپس پرسش نامه 56 موردی نیمه کمی بسامد مصرف میوه و سبزی مورد مصاحبه حضوری قرار گرفتند. پس از انجام آنالیزهای تک متغیره، ارتباط بین متغیرهای معنی­دار شده با رگرسیون خطی چندگانه نیز بررسی شد.

  نتایج: در این مطالعه، بیش از60 درصد افراد، کمتر از حداقل میزان توصیه شده ( 5 واحد یا 400 گرم در روز) ، میوه و سبزی مصرف می­کردند . مصرف کل میوه و سبزی با سن، رابطه­ی معنی­دار و معکوس (04/0 p= و02/0 β= - ) و با وضعیت اقتصادی رابطه­ای معنی­دار و مستقیم (001/ 0 p< و10/0 β= ) نشان داد . همچنین سطح تحصیلات پدر خانواده (005/0 p= و38/0 β= برای سطح تحصیلات دیپلم و03/0 p= و36/0 β= برای سطح تحصیلات دانشگاهی) و نیز میزان فعالیت فیزیکی فرد (001/0 p= و03/0 β= به ازای هر یک ساعت ) عواملی مرتبط با میزان مصرف میوه بودند. جنسیت نیز تنها با میزان مصرف سبزی در ارتباط بود به طوری که زنان مصرف بالاتری داشتند (03/0 p= و23/0 β= ).

  نتیجه­گیری: یافته­های این مطالعه حاکی از دریافت پایین میوه و سبزی در جمعیت مورد بررسی می­باشد. در این مطالعه، سن، میزان فعالیت فیزیکی و وضعیت اقتصادی و همچنین تحصیلات پدر خانواده از جمله عواملی بودند که به طور معنی­داری با دریافت میوه و سبزی مرتبط بودند.


لیلا دهقانکار، مرضیه حاجی کریم بابا، رحمن پناهی،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: نظر به نقش محوری سواد سلامت در تعیین نابرابری­های سلامتی و رشد قابل ملاحظه جمعیت دانشجویی، این مطالعه با هدف تعیین سواد سلامت و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان انجام گردید.
روش­ کار: پژوهش حاضر مقطعی، توصیفی- تحلیلی می­باشد. 375 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه بین­المللی امام خمینی شهر قزوین در سال تحصیلی 1398 به ­روش نمونه­گیری تصادفی طبقه­ای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و زمینه­ای و پرسشنامه سنجش سواد سلامت بزرگسالان ایرانی بود. پس از گردآوری، داده­ها وارد نرم­افزارSPSS 23  شدند و با استفاده از آزمون­های توصیفی و رگرسیون لجستیک، مورد آنالیز قرار گرفتند.
نتایج: نتایج نشان داد 17 نفر (5/4%) سواد سلامت ناکافی، 112 نفر (9/29%) سواد سلامت نه­چندان کافی، 188 نفر (1/50%) سواد سلامت کافی و 58 نفر (5/15%) سواد سلامت عالی داشتند. همچنین میانگین (انحراف معیار) نمره سواد سلامت (49/12) 80/70 بود. نتایج آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد سواد سلامت با انجام فعالیت جسمانی رابطه معنی­دار داشت (039/0=p) به­طوری ­که شانس داشتن سواد سلامت مطلوب در دانشجویان دارای فعالیت جسمانی در بیشتر روزها، 097/2 برابر دانشجویان دارای فعالیت جسمانی به­صورت هر روزه بود. همچنین سواد سلامت با اشتغال رابطه معنی­دار داشت (042/0=p)، به­طوری ­که شانس داشتن سواد سلامت مطلوب در دانشجویان دارای اشتغال، 534/0 برابر دانشجویان بدون اشتغال بود.
نتیجه­گیری: نظر به پایین­بودن سواد سلامت در بین دانشجویان با فعالیت جسمانی کمتر و دارای اشتغال، پیشنهاد می­شود در طراحی برنامه­های آموزشی جهت ارتقای سواد سلامت دانشجویان، به دانشجویان فوق توجه بیشتری مبذول گردد.


رحمن پناهی، لیلا دهقانکار، محیا شفایی، علی رزاق پور،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سواد سلامت با بالابردن فهم، درک و ارزیابی مزایای رفتارهای تشخیصی و پیشگیرانه می­تواند یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در اتخاذ رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان باشد. این مطالعه با هدف تعیین مهارت­های مؤثر سواد سلامت در پیشگویی اتخاد رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان در دانش­آموزان انجام گردید.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- مقطعی است. تعداد 375 نفر از دانش­آموزان دبیرستان­های دخترانه شهر قزوین به­روش نمونه­گیری چندمرحله­ای انتخاب شدند. داده­ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد سواد سلامت نوجوانان و پرسشنامه سنجش رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان گردآوری و با استفاده از نرم افزار23  SPSS  و با به­کارگیری آمارهای توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون رگرسیون چندگانه، تحلیل شدند.
نتایج: در میان ابعاد هشت­گانه سواد سلامت، بیشترین میانگین نمره به دو بعد درک و ارتباط و کمترین میانگین نمره به دو بعد استفاده از اطلاعات سلامت و محاسبه، اختصاص داشت. میانگین و انحراف معیار نمره کلی سواد سلامت و اتخاذ رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان به ترتیب 58/12±84/70 از 100 و 60/5± 43/22 از 36 بود. آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد سواد سلامت، 4/38% از تغییرات اتخاذ رفتار پیشگیری­کننده از پوکی استخوان را پیشگویی کردند (384/0=R2). از میان ابعاد مورد بررسی، فقط بعد استفاده از اطلاعات سلامت (001/0=p ،044/0=β) به­طور معنی‌دار پیشگویی­کننده اتخاذ رفتار بود.
نتیجه­گیری: نظر به نتایج مطالعه لازم است در طراحی برنامه‌های آموزشی جهت پیشگیری از پوکی استخوان، به نقش سواد سلامت به­طور کلی و خصوصا تاثیر بعد استفاده از اطلاعات سلامت در میان نوجوانان توجه ویژه‌ای مبذول گردد. 
مهدی خوشگو، مجتبی خادم الحسینی، رحمن پناهی، فرزاد شیدفر، پروین حسن زاده،
دوره 18، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت الگوی غذایی کودکان در نشاط و تندرستی جامعه آینده و نیز تاثیر افسردگی مادران در ایجاد اختلال در انجام وظایفی مانند تنظیم عادات و رفتارهای غذایی کودکان، این مطالعه با هدف تعیین ارتباط میان افسردگی مادر و الگوی غذایی کودکان طراحی و اجرا شد.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی، 313 نفر از کودکان مشغول به تحصیل در دبستان های شهر تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 98-97 از طریق نمونه­گیری خوشه­ای طبقه­بندی­شده انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه­های اطلاعات دموگرافیکی و زمینه­ای مربوط به مادر و کودک، پرسشنامه استاندارد بک جهت سنجش وضعیت افسردگی مادر و پرسشنامه بسامد خوراک  جهت بررسی الگوی غذایی کودکان، گردآوری شد. داده­ها پس از جمع­آوری وارد نرم­افزارهایSPSS 22  وStata 13   شده و ابتدا با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، الگوهای غذایی غالب کودکان تعیین گردید. سپس با استفاده از آمارهای توصیفی، آزمون های من­ویتنی، کروسکال والیس و ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، مورد تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: فراوانی افسردگی در بین مادران، 3/31% (98 نفر) بود. الگوی غذایی گیاهی میانگین امتیاز بیشتری را داشت و الگوی غذایی غالب در بین کودکان بود. طبق نتایج بین شاخص­های توده بدنی، قد کودک و دور کمر کودک با برخی از الگوهای غذایی همبستگی مستقیم و معنی دار وجود داشت (05/0>p). همچنین بین افسردگی مادران و الگوهای غذایی کودکان ارتباط معنی داری یافت نشد.
نتیجه­ گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش افسردگی مادران با الگوی غذایی کودکان ارتباط معنی‌دار ندارد. پیشنهاد میشود مطالعات مشابه با حجم نمونه بزرگتر اجرا گردد.
فرحناز محمدی شاهبلاغی، طاهره رمضانی، داریوش پناهی زاده، شعله هزاریان، رضا فدای وطن،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ارائه خدمات سلامتی به سالمندان از جمله مسئولیت­های مهم ﻧﻈﺎﻡﻫﺎﻱ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﻲ هر کشوری است. سازمان تأمین اجتماعی در جهت بهبود ارائه خدمات سلامت به جمعیت سالمندان تحت پوشش خود، این پژوهش را با هدف طراحی، اجرا و ارزشیابی الگوی مراقبت سرپایی به سالمندان تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی استان تهران به اجرا در آورد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع ترکیبی متوالی-اکتشافی است. در این مطالعه، الگوی اولیه با استفاده از روش مرور یکپارچه و الگوی نهایی با اجرای تکنیک دلفی و بحث گروهی با متخصصان، تدوین و اعتباربخشی شد. سپس برنامه آموزشی برای تیم سلامت تدوین و اجرا شد. ارزیابی اثربخشی این برنامه آموزشی با پرسشنامه محقق­ساخته دانش و نگرش نسبت به اجرای الگوی تدوین­شده، با آزمون قبل و بعد انجام شد. در ادامه، الگوی تدوین­شده در درمانگاه­ خاندان حکیم اجرا شد. برای سنجش اثربخشی اجرای الگو، از تحلیل محتوای کیفیِ مصاحبه با سالمندان و تحلیل محتوای کیفیِ نظرات تیم سلامت استفاده شد.
نتایج: الگوی مراقبت سرپایی سالمندان دربرگیرنده فرآیند بالینی سازمان­یافته متشکل از 6 مرحله بود. میانگین سن اعضای تیم سلامت 11/15±7/45 سال بود. اختلاف میانگین نمرات کل رضایت تیم سلامت قبل و بعد از شرکت­ در برنامه آموزشی معنی­دار بود (05/0p≤). همچنین طبقات اصلی حاصل از مصاحبه با سالمندان شامل "ارزیابی عملکرد شناختی، خلق و خو و رفتار"، "ارزیابی جسمی"، "بها دادن به سلامت و شأن سالمند" و "رضایت سالمند و همراهان" بود. نتایج حاصل از تحلیل نظرات تیم سلامت، بیانگر رضایت آنها از اجرای الگو بود.
نتیجه­گیری: الگوی معرفی­شده، می­تواند موجب شناخت سریع مشکلات سلامتی و مداخله به­موقع در سالمندان شود. چرا که با اجرای آن، امکان پیشگیری در سطوح مختلف فراهم می‌شود و از بروز بیماری‌ها و عوارض آنها جلوگیری به عمل خواهد آمد. نتایج این مطالعه می‌تواند ارائه­کنندگان خدمات را در ارائه بهتر مراقبت و خدمات سلامت به سالمندان یاری نماید.
 
آرام حلیمی، گل جمال جرجانی، لیلا شریفی علی آبادی، محمد رضا طاهریان، هانیه یگانه، متین شکرگزار، غلامرضا ابراهیمی، محمد حسین پناهی،
دوره 22، شماره 1 - ( 7-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی و اولویت‌بندی نیازهای سلامت جامعه تحت پوشش مرکز سلامت امامزاده قاسم واقع در شمال شهرستان تهران، انجام شده است.
 روش کار: این مطالعه بر اساس مدل کارولینا شمالی برای ارزیابی جامع سلامت جامعه انجام شد. ارزیابی شامل تحلیل داده‌های ثانویه و مصاحبه‌های مستقیم بود. اطلاعات عمومی و امکانات موجود در سطح منطقه از منابع ثانویه استخراج می‌شوند، در حالی که دیدگاه‌ها و نظرات درباره نیازهای جامعه از طریق مصاحبه با افراد قشرهای مختلف ساکن در منطقه جمع‌آوری شد. فرآیند اولویت‌بندی از یک سیستم امتیازدهی بر اساس شدت، گستردگی و قابل‌حل بودن مشکل دارای اولویت، استفاده شد.
نتایج: مطالعه نشان می‌دهد که مسائل فاضلاب، مشکلات ساخت و ساز، و مدیریت پسماند به عنوان اولین نگرانی‌های سلامت در این منطقه می باشد. تحلیل مقایسه‌ای با ارزیابی‌های سلامت در سایر مناطق ایران، چالش‌های منحصر به فردی که این جامعه با آن روبرو است، را تأکید می‌کند.
نتیجه‌گیری: با ارزیابی سلامت این منطقه، مشخص شد که نیازهای فوری جامعه تحت پوشش خود به مداخلات هدفمندی نیاز دارد. راه‌حل‌های پیشنهادی شامل تدابیر قانونی، آموزش عمومی و مداخلات شهرداری برای حل مشکلات فاضلاب، ساخت و ساز و مدیریت پسماند هستند. که این راه‌حل‌ها در قالب یک برنامه عملیاتی مدون پیشنهاد شده است.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb