جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای چوبینه

علیرضا چوبینه، محمدعلی لحمی، مصطفی حسینی، رضا خانی جزنی، هوشنگ شاهنواز،
دوره 2، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده

شرایط کار در صنعت قالیبافی باعث شده اختلالات اسکلتی-عضلانی (MSDs) از جمله مشکلات شغلی شایع در این حرفه می باشد. بعلت گستردگی این صنعت در کشور، بهبود شرایط کار و پیشگیری از وقوع MSDs می تواند تاثیر مهمی در اقتصاد، تولید و افزایش درآمد ملی داشته باشد. تحقیق حاضر با هدف تعیین شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در اندام های گوناگون بدن قالیبافان، ارزیابی پوسچر کار قالیبافان و ایستگاه های کار قالیبافی، تعیین ریسک فاکتورهای ارگونومیک و فردی موثر در وقوع اختلالات اسکلتی-عضلانی و ارائه دستورالعمل های کیفی طراحی ایستگاه کار قالیبافی انجام گرفته است. در این مطالعه، با انجام یک بررسی فعال بر روی 1439 بافنده که بطور تصادفی از 9 استان کشور انتخاب شدند، شیوع علایم اختلالات اسکلتی-عضلانی و ریسک فاکتورهای موثر در وقوع آنها مورد مطالعه قرار گرفت. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه و مشاهده با استفاده از پرسشنامه و چک لیست انجام پذیرفت. برای تعیین ریسک فاکتورهای موثر در وقوع اختلالات اسکلتی-عضلانی از آزمون های کای دو و آنالیز رگرسیون لوژستیک چندگانه استفاده شد. نتایج مشخص ساخت که شیوع علایم اختلالات اسکلتی-عضلانی در جامعه مورد مطالعه بالا بوده و بیش از شیوع آن در جمعیت عمومی کشور است (P<0.0001). آزمون رگرسیون لوژستیک مشخص ساخت عوامل ارگونومیک موثر در وقوع علایم اختلالات اسکلتی-عضلانی عبارتند از نوع دار، پوسچر کار، ساعات کار روزانه، نوع نشستنگاه و نوع بافت و همچنین عوامل فردی موثر شامل سن، جنس، وضعیت تاهل و سابقه کار می باشد. باتوجه به نتایج بدست آمده، دستورالعمل های کیفی طراحی ایستگاه کار ارائه گردید و براساس آن ایستگاه کار قالیبافی قابل تنظیم، طراحی و ساخته شد. آزمایش های اولیه بر روی دار و ایستگاه کار نشان داد که طراحی جدید تا حد زیادی پوسچر کار را بهبود بخشیده است و برای بافندگان قابل قبول می باشد. نتیجه گیری کمی در این زمینه به تحقیقات بیشتری نیاز دارد.


علیرضا چوبینه ، فریده گل بابایی ،
دوره 3، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

استفاده از هودهای بیولوژِیکی ایمن (BSCs) در سالهای اخیر گسترش روز افزونی یافته است. BSCs در آزمایشگاهها برای حفاظت پژوهشگران، مواد و محصولات در برابر مخاطرات بیولوژیکی مورد استفاده قرار می گیرند. کارایی و توانایی BSCs در زدودن آلودگی های میکروبی از هوا به عملکرد فیلتر هپا، فن و الگوی جریان هوا بستگی دارد. برای اطمینان از عملکرد مطلوب BSCs ضروری است آن را در فواصل زمانی معین مورد آزمایش و ارزیابی قرار داد. عدم توجه به این موضوع باعث خسارات مستقیم و غیرمستقیم می شود. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی عملکرد هفت BSCs در یک مرکز تحقیقاتی انجام شده است. BSCsمورد آزمون در آزمایشگاههای کشت کلامیدیا، باکتریهای گوارشی، آزمایشگاه پولیو 1 (دو دستگاه BSCs)، آزمایشگاه پولیو 2، آزمایشگاه کشت سلول و آزمایشگاه کشت سلول (ایمونولوژی) مستقر بودند. ارزیابی با توجه به روش مطرح در استاندارد (1992) BS 5726 و از طریق نمونه برداری از هوای درون محفظه BSCs و اندازه گیری تراکم بیوآئروسولها انجام شده است. سرعت جریان inflow و downflow نیز اندازه گیری شدند و یکنواختی جریان هوا مورد مطالعه قرار گرفت. حداقل تراکم بیوآئروسولها در زیر BSCs برابر با 0.2 cfu/m3 و حداکثر آن 1.33 cfu/m3 تعیین گردید. اندازه گیری inflow نیز نشان داد که کمترین مقدار برابر 0.33 m/s و مربوط به BSC آزمایشگاه کشت کلامیدیا (کلاس I ساخت (Ceas schip می باشد که از مقدار توصیه شده در استاندارد (0.7 m/s) کمتر است. بیشترین inflow اندازه گیری شده (1.1 m/s) مربوط به BSC آزمایشگاه باکتریهای گوارشی است که از نوع II/A ساخت کمپانی C‏eas schip می باشد. کمترین downflow مربوط به BSC آزمایشگاه کشت سلول (کلاس II ساخت کمپانی Ceas schip) می باشد (0.09 m/s) که با مقدار استاندارد (0.25 - 0.5 m/s) فاصله دارد و بیشترین آن مربوط به BSC شماره یک آزمایشگاه کشت سلول (پولیو 1)می باشد 0.53 m/s) ). به طور کلی نتایج نشان داد که هیچ یک از هفت BSCs مورد مطالعه، شرایط استریل را در فضای زیر هود فراهم نکرده و از نظر وضعیت جریان هوا نیز به طور کامل با استاندارد BS 5726 مطابقت ندارند.


علیرضا چوبینه، مصطفی حسینی ،
دوره 4، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: رابطه نزدیکی میان وضعیت بدن (پوسچر) و طراحی ایستگاه کار وجود دارد؛ به گونه ای که مشکلات وضعیت بدن و انحراف آن از حالت طبیعی، ناشی از طراحی نادرست ایستگاه کار می باشد. طراحی ایستگاه کار یکی از بنیادی ترین مباحث ارگونومی شغلی است. به طوری که تندرستی، ایمنی و بهره وری کارگر، به موفقیت یا عدم موفقیت این طرح بستگی دارد. طراحی ارگونومیک ایستگاه کار مستلزم در نظر گرفتن عوامل گوناگون، به ویژه عوامل تعیین کننده وضعیت بدن است. برای شناسایی عوامل تعیین کننده وضعیت بدن، استفاده از طراحی فاکتوریال سودمند است. با این متدولوژی، متغیرهایی از ایستگاه کار که بر وضعیت بدن تاثیر میگذارند شناسایی شده، آنگاه مشخص می شود که این متغیرها در چه حد و حدودی باشند تا بهترین وضعیت بدن ایجاد شود، بدین ترتیب، استانداردهای طراحی ایستگاه کار ارایه می شوند. در این مقاله که با هدف طراحی فاکتوریال در شناسایی عوامل تعیین کننده وضعیت بدن و طراحی ایستگاه کار نگارش شده است، نمونه ای از کاربرد این متدولوژی در ایجاد دستورالعمل های طراحی ایستگاه کار در عملیات قالیبافی ارایه شده است.

روش کار: ماتریس طراحی در این مطالعه، از 9 سلول (طراحی فاکتوریال 3×3) تشکیل شده که در آن 9 حالت از نظر "نوع نشستنگاه و "ارتفاع بافت" وجود دارد و نیازمند انجام 9 آزمایش گوناگون است. 30 بافنده حرفه ای، در هر یک از حالات 9 گانه به بافت پرداختند، آنگاه اثر سطوح مختلف متغیرهای یاد شده بر وضعیت بدن مطالعه شدند. نتایج به دست آمده در حالات 9 گانه با یکدیگر مقایسه و شرایطی که در آن فرد بهترین و راحت ترین وضعیت بدنی را دارد مشخص گردید.
نتایج: بر اساس نتایج به دست آمده، در ایستگاه کار قالیبافی اگر از نشستنگاهی استفاده شود که دارای شیب مثبت بوده و 15 سانتی متر بالاتر از ارتفاع رکبی بافنده تنظیم شود و همچنین ارتفاع محل بافت، 20 سانتی متر بالاتر از ارتفاع آرنج در حالت نشسته قرار گیرد، وضعیت بدن بافنده، هنگام کار بهبود یافته، از فشار بیو مکانیکی وارد بر ساختارهای اسکلتی- عضلانی بدن وی کاسته شده و بدین ترتیب خطر بروز آسیبهای اسکلتی- عضلانی در این فعالیت شغلی کاهش می یابد.
نتیجه گیری: برای تعیین عوامل تعیین کننده وضعیت بدون و ارایه دستورالعمل های طراحی ایستگاه کار، طراحی فاکتوریال روش کاربردی است.


مجتبی کمالی نیا، جبرائیل نسل سراجی، علیرضا چوبینه، سیدمصطفی حسینی،
دوره 6، شماره 3 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه رشد فزاینده ی صنعت ، تغییر آنها و عرضه ی فن آوری جدید باعث بروز اختلالات اسکلتی- عضلانی (MSDs) Musculoskeletal Disorders در محیط های صنعتی شده که یکی از عوامل شایع آسیب های شغلی و ناتوانی در کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه است. این پژوهش با اهداف الف) تعیین شیوع علایم اختلالات اسکلتی _عضلانی در اندامهای فوقانی ب) تعیین فشار وضعیتی وارده بر اندامهای فوقانی با روش LUBAج) تعیین عوامل خطر ارگونومیک و فردی موثر در وقوع علایم اختلالات اسکلتی _عضلانی افراد مونتاژ کار کارخانجات مخابراتی ایران درشهر شیراز انجام شده است.
روش کار:
در این مطالعه مقطعی،193 مونتاژکار از8 واحد خط مونتاژ شاغل در کارخانجات مخابراتی ایران درشهر شیراز که به طور تصادفی انتخاب شده بودند بررسی شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی نوردیک و پرسشنامه ارزیابی ارگونومیکی LUBA به صورت مصاحبه در محل کار گرد آوری شدند. برای تعیین اثر عوامل موثر بر وقوع اختلالات اسکلتی- عضلانی از آزمون کای دو و برای تعیین اثر عوامل موثر برشاخص فشار وضعیتی از آزمون های آنالیز واریانس یکطرفه، کروسکال والیس و برای تعیین عوامل خطر از آنالیز رگرسیون لجستیک چند گانه استفاده شد.
نتایج: طی 12 ماه گذشته، بیشترین شیوع در ناحیه کمر، (9/67%) گزارش شد. آزمون های آماری نشان دادند که بین درد نواحی فوقانی بدن افراد مورد مطالعه با متغیرهای سن، جنس، شغل، مدت زمان کار در روز و حرکت چرخشی در نواحی فوقانی و شرایط محیط کار رابطه معنی داری وجود دارد(01/0p<). نتایج ارزیابی با LUBA نشان داد که درصد بالایی از کارکنان مونتاژ مورد مطالعه دارای شاخص فشار وضعیتی بالای 5 هستند (64/89 % ). با بررسی نتایج درد در اندامهای فوقانی و شاخص فشار وضعیتی مشخص گردید بین درد در اندامهای فوقانی و شاخص فشار وضعیتی رابطه معنی داری وجود دارد(05/0p<). همچنین بین واحد شغل و ایجاد فشار وضعیتی رابطه معنی داری وجود دارد(05/0p<).
نتیجه گیری:
شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در مونتاژکاران مورد مطالعه بالاست. در بین عوامل موثر در بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی، فشار وضعیتی وارده بر اندام ها و طراحی نامناسب محیط کار اصلی ترین عوامل مرتبط با اختلالات اسکلتی-عضلانی هستند. هرگونه برنامه ی مداخله ای جهت پیشگیری از اختلالات اسکلتی- عضلانی در میان مونتاژکاران باید بر کاهش فشارهای وضعیتی متمرکز شود.
هدی رحیمی فرد، ناصر هاشمی نژاد، علی رضا چوبینه، حمید رضا حیدری، سیدحمید طباطبائی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: درکارگاه های تهیه مبل خام که کارها با وضعیت بدنی نامطلوب انجام می شوند، ارزیابی ارگونومیک و بهبود شرایط محیط کار ضروری می نماید. طراحی چک لیست و محاسبه شاخص های ارگونومیک می تواند در این ارزیابی مفید باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی عوامل خطر اختلالات اسکلتی- عضلانی و تعیین سطح اقدامات اصلاحی در این کارگاه ها صورت گرفته است.

روش کار: پس از تحلیل وظایف، با استفاده از چک لیست ارگونومیک طراحی شده، برای 268 کارگر شاخص های ارگونومیک محاسبه و در نهایت  عوامل خطر شناسایی گردیدند. جهت تعیین میزان شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی از پرسشنامه ی نوردیک استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونt-test  و آزمون نسبت ها انجام گرفت.

نتایج: درد کمر و زانو به ترتیب با 4/38 و2/36 درصد در بین کارگران از بیشترین شیوع برخوردار بود.  رابطه ی معنی داری بین شاخص محاسبه شده و اختلالات در نواحی مختلف بدن مشاهده شد (001/0p<). محاسبه نسبت برتری نیز نشان داد که شرایط ارگونومیک با نسبت برتری برابر با (24/5-61/1) 9/2 تا (61/34-60/2) 49/9 (در اندامهای مختلف بدن) عاملی تأثیر گذار در افزایش شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی بوده است. 46/32 درصد از کارکنان در شرایط نامطلوب از نظر ارگونومیک قرار داشتند.

نتیجه گیری: چک لیست تهیه شده ابزاری مناسب و کم هزینه برای ارزیابی ارگونومیک شناخته شد. همچنین نتایج نشان داد عمده ی مشکلات ارگونومیک در این کارگاه ها  ناشی از شرایط عمومی نامطلوب، سازماندهی نادرست کار و ایستگاه کاری نامناسب می باشد.


علیرضا چوبینه، احمد سلطان زاده، سید حمیدرضا طباطبایی، مهدی جهانگیری،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: کار در نظام نوبتکاری می تواند اثرات نامطلوب مهمی مانند مشکلات بهداشتی بر زندگی انسان تحمیل نماید. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع مشکلات بهداشتی و همچنین ریسک فاکتورهای ایجاد کننده این اختلالات در کارگران شاغل در صنایع پتروشیمی انجام شده است.

روش کار: این مطالعه مقطعی در 21 شرکت پتروشیمی وابسته به شرکت ملی صنایع پتروشیمی انجام گرفت. در این مطالعه 3580 کارگر (8/55 درصد روزکار و 2/44 درصد نوبتکار) شرکت نمودند. ابزار گردآوری داده ها در این مطالعه پرسشنامه بوده که سئوالاتی در زمینه ویژگی های دموگرافیک، نظام نوبت‌کاری و مشکلات بهداشتی در آن گنجانده شده بود. تجزیه و تحلیل داده ها و مدل سازی های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 5/11) انجام گرفته است.

نتایج: میانگین سن گروه روزکار و نوبتکار به ترتیب 19/8±56/34 و 73/7±15/33 سال و میانگین سابقه شغلی آنان به ترتیب 22/7±87/8 و 02/7±22/8 سال بدست آمد. نتایج مطالعه نشان داد که شیوع مشکلات بهداشتی در بین نوبتکاران بیش از روزکاران     می باشد. آنالیزهای چند متغیره رگرسیون نشان داد که علاوه بر کار در نظام نوبتکاری، متغیرهای دیگری مانند طولانی بودن ساعات کار، وضعیت استخدام، سن و سابقه کار، تحصیلات و نوع شغل نیز در ایجاد مشکلات بهداشتی نقش دارند.

نتیجه گیری: اگر چه کار در نظام نوبتی ریسک فاکتور اصلی مرتبط با مشکلات بهداشتی گزارش شده می باشد، اما ریسک فاکتورهای دیگری مانند ویژگی های دموگرافیک و برخی متغیرهای شغلی نیز در این امر دخیل می باشند.


رقیه عابدینی، علیرضا چوبینه، جعفر حسن زاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: (WMSDs) Work-related Musculoskeletal Disorders از مشکلات بهداشتی مهم در پرستاران می باشد. از جمله دلایل مهم WMSDs در کارکنان پرستاری وظایف جابجایی بیمار ( بلند کردن، انتقال و تغییر وضعیت بدنی بیماران) می باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی خطر ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی ناشی از جابجایی بیمار در کارکنان حرفه­ی پرستاری در بیمارستان­های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز به روش  Movement and assistance of  hospital patient(MAPO)  انجام شده است.

روش کار: در این مطالعه مقطعی 400 پرستار شاغل در 75 بخش از 11 بیمارستان مورد بررسی قرار گرفتند. داده­ها با استفاده از پرسشنامه­های ویژگی­های دموگرافیک، نوردیک و چک لیست MAPO گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 انجام گرفت.

نتایج: میانگین سن و سابقه کار افراد مورد مطالعه به ترتیب 44/6±78/30 و 75/5±92/6 سال بدست آمد. شیوع 12 ماهه WMSDs 2/88% گزارش شد. ارزیابی به روش MAPO نشان داد که بیش از 83 درصد از افراد در معرض خطر اختلالات بوده و در 5/20 درصد آنها خطر بالا می­باشد. نتایج نشان داد که وقوع علائم اسکلتی-عضلانی در کارکنان پرستاری مورد مطالعه با امتیاز شاخص MAPO دارای ارتباط معنی­دار است (028/0>p).

نتیجه­ گیری: وقوع اختلالات اسکلتی-عضلانی با شاخص MAPO ارتباط دارد. بنابراین، MAPO شیوه­ای کارآمد جهت شناسایی و ارزیابی خطر WMSDs ناشی از جابجایی بیماران در کارکنان پرستاری می­باشد. جهت بهبود شرایط، فاکتورهایی مانند ابزار کمکی جابجایی، عوامل محیطی و آموزش می­بایست مد نظر قرار گیرند.


علیرضا چوبینه، ماندانا آقابیگی، سید حمیدرضا طباطبایی، افشین فلاح پور، فوزیه جوادپور، احمد سلطان زاده،
دوره 11، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : بدنبال مطالعه گسترده­ای که بر روی نظام های نوبت کاری 21 شرکت پتروشیمی انجام شد و پیشنهاداتی برای تغییر نظام نوبت کاری ارایه گردید، چندین شرکت پتروشیمی مبادرت به تغییر نظام نوبت کاری نمودند. پس از یکسال، مطالعه


  حاضر با هدف بررسی اثر بخشی تغییر برنامه نوبت کاری از 4-4-4 به 3-3-3 در یک صنعت پتروشیمی انجام شد.

  روش کار: در این مطالعه، نمونه ها شامل 195 نوبت کار مطالعه فعلی و 44 نوبت کار مطالعه قبلی بودند. ابزار گردآوری داده ها متشکل از پرسشنامه ای بود که سوالاتی در زمینه ویژگی های دموگرافیک، مشکلات بهداشتی و نظرخواهی در مورد تغییر برنامه نوبت کاری در آن گنجانده شده بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 11.5 انجام گرفت.

  نتایج: نتایج مطالعه نشان داد که شیوع مشکلات گوارشی، قلبی-عروقی و اختلالات اسکلتی-عضلانی در دو گروه از لحاظ آماری دارای اختلاف معنی دار نبوده (05/0 p> )، اما شیوع برخی مشکلات ذهنی در بین نوبت کاران مطالعه فعلی به طور معنی داری کمتر از شیوع آنها در بین نوبت کاران مطالعه قبلی بود (01/0 p< ). نتایج نشان داد که از نظر نوبت کاران، برنامه جدید کمیت و کیفیت خواب آنان را بهبود بخشیده است. همچنین 8/76% افراد مورد مطالعه نظام جدید را نسبت به نظام قبلی بهتر ارزیابی نمودند.

  نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، تغییر برنامه نوبت کاری از 4-4-4 به نظام 3-3-3 باعث کاهش شیوع اختلالات ذهنی در نوبت کاران شده است. بنابراین، تغییر ایجاد شده در برنامه نوبت کاری مفید بوده است.


ناصر هاشمی نژاد، علیرضا چوبینه، علی اکبر حقدوست، مصطفی محمدیان،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: اندازه گیری و مقایسه نیروی چنگش دست با دامنه طبیعی نیروی چنگش یک روش معتبر تشخیص شدت آسیب های متعدد دست است. همچنین مقایسه کردن نیروی چنگش افراد مناطق مختلف می تواند برخی حقایق نهفته ناشی از عوامل ژنتیک و محیطی را نمایان سازد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف مقایسه نیروی چنگش قدرتی و سه نوع چنگش ظریف ( Tip, Key and Palmar ) افراد سالم ساکن در پنج شهر ایران، و نیز تعیین دامنه طبیعی نیروهای چنگش شهروندان این شهرها انجام شد .

  روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه کاربردی و از نوع مقطعی است. جمعیت مورد مطالعه را 1008 نفر (526 مرد و 482 زن) از افراد سالم بزرگسال قومیت فارس پنج شهر ایران (مشهد، اصفهان، شیراز، کرمان و یزد) تشکیل دادند. برای اندازه گیری نیروی چنگش از توصیه های انجمن درمانگران دست آمریکا( ASHT )پیروی گردید. برای اندازه گیری نیروهای چنگش قدرتی از دینامومتر جامار و چنگش ظریف از پینچ گیج سیهان استفاده شد. همچنین تأثیر شاخص توده بدن ( BMI ) و ابعاد تن سنجی (طول دست، قد و وزن) بر نیروهای چنگش سنجیده شد.

  نتایج: در مطالعه حاضر اختلاف معنی داری بین نیروهای چنگش قدرتی و ظریف افراد بزرگسال پنج شهر مورد بررسی به دست نیامد. همچنین دامنه طبیعی این نیروها در شهرهای مورد بررسی تعیین گردید. نتایج نشان داد که از بین پارامترهای مورد بررسی، قد و طول دست بیشترین تأثیر را بر نیروهای چنگش دارند .

  نتیجه گیری: نتایج نشان داد که جمعیت های با قومیت یکسان، علیرغم سکونت در مناطق جغرافیایی متفاوت، دارای نیروی چنگش برابری هستند. همچنین اطلاعات دامنه طبیعی نیروی چنگش حاصل از این مطالعه، برای ارگونومیست ها جهت بهینه سازی برنامه های کاری و طراحی ابزارها و برای درمانگران در رسیدن به اهداف درمان، بررسی پاسخ بدن به درمانهای پزشکی و تشخیص صحّت عملکرد اندامهای فوقانی اهمیت دارند .




صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb