6 نتیجه برای یگانه
محبوبه تسلیمی طالقانی، سیدابوالقاسم جزایری، سیدعلی کشاورز، هاله صدرزاده یگانه، عباس رحیمی،
دوره 2، شماره 4 - ( 4-1383 )
چکیده
بسیاری از بررسی ها و مطالعات نشان می دهند که آگاهی و عملکرد تغذیه ای دختران نوجوان ناکافی است. مطالعات اندکی در زمینه تاثیر آموزش تغذیه بر آگاهی، نگرش و عملکرد این گروه آسیب پذیر انجام گرفته است. با این وجود، کارایی روش های مختلف در این مطالعات مقایسه نشده است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر دو روش آموزش تغذیه (جزوه آموزشی و بحث گروهی) بر آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان دختر سال اول راهنمایی منطقه 8 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 83-1382 انجام گرفت. در این مطالعه، 300 نفر دانش آموز به شکل سه گروه 100 نفری (آموزش از راه جزوه، آموزش از راه بحث گروهی و کنترل) از 11 مدرسه به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. با استفاده از آزمون اولیه و ثانویه، قبل و چهار هفته بعد از اجرای آموزش که از طریق تکمیل سه پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد صورت گرفت، اطلاعات جمع آوری شد. آموزش بصورت ارائه جزوه و جلسات بحث گروهی طی 4 جلسه یک ساعت و نیمه در دو گروه اجرا و به گروه کنترل نیز آموزشی داده نشد. نتایج بررسی نشان داد، قبل از اجرای آموزش، سطح نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد در سه گروه، تفاوت آماری معنی داری با یکدیگر نداشت. پس از اجرای آموزش، سطح نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد در دو گروه تحت آموزش نسبت به قبل از آن دارای ارتقای معنی دار بود (P<0.001). میزان افزایش ایجاد شده در نمرات آگاهی و نگرش در بین گروه ها با یکدیگر دارای تفاوت آماری معنی دار بود (P<0.001) و افزایش در سطح نمرات عملکرد در بین گروه ها با یکدیگر تفاوت قابل ملاحظه ای نداشت (P=0.900) و بطورکلی مشخص گردید که هر دو روش جزوه و بحث گروهی، موجب افزایش سطح نمرات آگاهی و نگرش در گروه های تحت آموزش نسبت به قبل و نسبت به گروه کنترل و افزایش سطح عملکرد در گروه های تحت آموزش نسبت به قبل از اجرای آموزش گردید و روش بحث گروهی بدلیل مشارکت بیشتر دانش آموزان نسبت به روش جزوه آموزشی اثربخشی بیشتری در ارتقای سطح آگاهی داشت.
هاله صدرزاده یگانه ، پونه انگورانی ، سیدعلی کشاورز ، عباس رحیمی ، بتول احمدی ،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: کودکانی که بدون مصرف صبحانه به مدرسه می روند و یا صبحانه آن ها از ارزش تغذیه ای بالایی برخوردار نیست نیازهای تغذیه ای آن ها در دوران رشد تامین نمی گردد. آموزش تغذیه می تواند نقش تعیین کننده ای در انتقال آگاهی و ایجاد نگرش مطلوب و نهایتا تغییر رفتار در مورد مصرف صبحانه و کیفیت آن داشته باشد.
روش کار: مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر دو روش آموزش تغذیه یکی کتابچه و دیگری سخنرانی بر عملکرد تغذیه ای دختران دانش آموزان کلاس چهارم منطقه 6 آموزش و پرورش تهران انجام شده است. تعداد 150 نمونه به طور تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در سه گروه کتابچه و سخنرانی و شاهد بطور مساوی تقسیم شدند. در ابتدای مطالعه در هر سه گروه عملکرد تغذیه ای با استفاده از پرسشنامه بررسی شد سپس در یک گروه با استفاده از کتابچه خود آموز و در گروه دیگر به روش سخنرانی آموزش انجام گردید. عملکرد تغذیه ای دانش آموزان دو هفته پس از آموزش در هر سه گروه مورد مجددا بررسی گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عمومی و پرسشنامه عملکرد استفاده شد.
نتایج: در این بررسی میانگین تفاوت نمرات عملکرد دانش آموزان بعد از آموزش بین سه گروه اختلاف آماری معنی داری را نشان داد (p=0.002). میانگین نمرات عملکرد بعد از آموزش در گروه سخنرانی در مقایسه با گروه شاهد 0.76 نمره (p=0.005) و در گروه کتابچه در مقایسه با گروه شاهد 0.68 نمره (p=0.014) افزایش یافت ولی این افزایش در گروه سخنرانی در مقایسه با گروه کتابچه 0.08 نمره بود که از نظر آماری معنی دار نمی باشد. پس از کنار گذاشتن تاثیر متغیرهای مستقل مورد مطالعه باز هم آموزش باعث افزایش معنی داری در میانگین تفاوت نمرات عملکرد دانش آموزان گردید (P=0.05).
نتیجه گیری: استفاده از روش سخنرانی روش پویاتری برای آموزش تغذیه نسبت به کتابچه (خودآموز) می باشد ولی با توجه به تعداد کثیر دانش آموزان در نظام آموزشی و عدم امکان آموزش مستقیم به آنها، استفاده از کتابچه آموزشی می تواند فراگیر و مقرون به صرفه باشد.
سیدعلی کشاورز، مسعود رمضانی پور، محمود جلالی، محمدرضا اشراقیان، هاله صدرزاده یگانه،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از نمایه توده بدن برای مشخص نمودن وزن بدن، یکی از روشهای مورد قبول درتعیین افراد چاق است
بالای 30 چاقی محسوب میشودکه یک عامل خطربرای بسیاری از بیماریهاست، که پاتوژنزآنها همراه باافز ایش رادیکالها ی آزاد مشتق از
اکسیژن می باشد. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی است و به منظور بررسی اثر کاهش وزن بر آنت ی اکس یدانهای آنزیم ی و ارتباط آن
انجام شده است. (Cu, Zn, Fe, Mg, Se) باعناصر
روش کار: با اخذ رضایتنامه کتبی برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه های اطلاعات عمومی و تن سنجی و 24 ساعت یادآمد خوراک 3
500- روز قبل وبعد از مداخله برای برآورد مقدار ریزمغذی دریافتی از غذا و توص یه رژی م غذ ایی با انرژ ی محدود به مقدار 1000
19 سال انجام شد . - کیلوکالری کمتر ازانرژی مصرفی قبل از مداخله برای کاهش وزن حدود 10 % روی 30 نفراز زنان چاق سالم 50
از نمونه ها گرفته و به روش آنز یم ی و RBC 10 میلی لیتر خون قبل و بعد از مداخله برای اندازه گیری آنتی اکسیدانهای آنزیمی در
کیت آزمایش شدند.
داشت (P<0/ بعد از کاهش وزن ، افز ایش معن ی داری درسطح ( 01 (CAT) و کاتالاز (GR)
نتایج: میانگینهای گلوتا تیون ردوکتاز
وجود نداشت . از نظر ارتباط و همبستگی (GPX) و گلوتاتیون پراکسیداز (SOD) وتغییرمعنی داری درمیانگینهای سوپراکسید دیسموتاز
دریافتی از غذا فقط همبستگ ی خط ی منف ی ب ین روی (Cu, Zn, Fe, Mg, Se) با عناصرکم مقدار GR و SOD, GPX, CAT بین
وجود داشت. P<0/ و 05 r= -0/ افراد مورد بررسی قبل از مداخله با 395 (GPX) دریافتی روزانه با
نتیجه گیری: کاهش وزن حدود 10 % می تواند گام موثری در بالا بردن آنزیمهای آنتی اکسیدانی، برای به حداقل رساندن صدمه رادیکالهای
آزاد جهت کاهش آسیب استرس اکسیداتیو درزنان چاق داشته باشد و توجه به ریز مغذیهای رژیم غذایی نیز که در فعالیت این آنزیمها در
بدن موثرند لازم است.
فاطمه فلاح مدواری، هاله صدرزاده یگانه، فریدون سیاسی، گیتی ستوده، سید مصطفی حسینی، سید وحید مهدوی راد،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ناامنی غذایی مشکل عمدهی سلامت عمومی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته می باشد که زمینه ساز مشکلات تکاملی، روانی، کمبود مواد مغذی و بیماری های مزمن می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع ناامنی غذایی و عوامل مرتبط با آن در خانوارهای دارای کودک 5-4 سال تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری و خانه های بهداشت شهرستان مهریز طراحی و اجرا شد.
روش کار: این بررسی در سال1392به صورت مقطعی بر روی500 خانوار دارای کودک 5-4 سال تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری و خانه های بهداشت شهرستان مهریز انجام شد. نمونه ها به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. برای تعیین وضعیت امنیت غذایی خانوار پرسشنامهی امنیت غذایی 18 گویه ای USDA استفاده شد. وضعیت اقتصادی و خصوصیات اجتماعی و فرهنگی توسط پرسشنامه اطلاعات عمومی بررسی شد. آزمون مجذور کای، t مستقل و رگرسیون لجستیک چندگانه برای تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج: شیوع ناامنی غذایی در خانوارهای مورد بررسی 6/39% بود (ناامنی غذایی بدون گرسنگی 2/23%، ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و شدید به ترتیب15و 4/1%). بین ناامنی غذایی و تحصیلات والدین، جایگاه شغلی والدین، درآمد ماهیانه خانوار و قد مادر ارتباط آماری معکوسی مشاهده شد (008/0= p ). همچنین ناامنی غذایی با سن مادر و بعد خانوار ارتباط مستقیم معنی داری نشان داد (004/0= p ). براساس نتایج رگرسیون لجستیک چند متغیره، سطح تحصیلات و شغل پدر عوامل پیش بینی کننده ناامنی غذایی بودند.
نتیجه گیری: شیوع ناامنی غذایی در جامعه مورد بررسی بالا می باشد. با توجه به نتایج حاصل از این بررسی، ارتقای تحصیلات افراد خانوار، ارتقای شغلی و اقتصادی خانوارها و کنترل تعداد افراد خانواده جهت بهبود وضعیت امنیت غذایی خانوارها ضروری می باشد.
حامد یگانه، حسین پرورش، محسن دهقانی قناتغستانی3، محمدرضا محمدی سلیمانی،
دوره 20، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستم "بهداشت، ایمنی و محیط زیست" یا HSE، سیستم مدیریتی یکپارچه است که با همگرایی و همافزایی نیروی انسانی، امکانات و تجهیزات، سعی در ایجاد محیطی سالم، دلپذیر، بانشاط و دور از حادثه و خسارت و صدمات دارد، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اعتباریابی مقیاس بازنگری شده عملکرد HSE است.
روشکار: این پژوهش توصیفی تحلیلی است که با روش روانسنجی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کارگران شرکتهای فولاد استان کرمان در سال 1400 بود. تعداد نمونهها بر اساس معیارهای روانسنجی به تعداد 100 نفر برای بخش روایی همگرا و 578 نفر برای بخش روایی سازه تعیین شد. نمونهها به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش از طریق دو مقیاس عملکرد HSE و استرس شغلی کوهن و همکاران (1983) جمعآوری گردید.برای بررسی روایی مقیاس از روشهای روایی محتوا، همگرا و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی مقیاس بهوسیله روشهای همسانی درونی و پایایی تصنیفی (دو نیمه کردن) بررسی گردید برای انالیز داده ها از نرم افزار SPSS22 استفاده شد.
نتایج: تحلیل عاملی تأییدی مدل شش عاملی را تأیید کرد. این پرسشنامه به همراه استرس شغلی کوهن و همکاران (1983) اجرا شد که با 35 آیتم از پایایی و روایی مناسبی برخوردار بود. ضریب آلفای بهدست آمده برای کل مقیاس برابر با 79/0 بود و به همین ترتیب برای خرده مقیاسهای تاب آوری 93/0، تقاضا 90/0، نقش 93/0، کنترل 85/0، پشتیبانی 72/0 و روابط 79/0 به دست آمد. علاوه بر این، ضریب پایایی مقیاس با استفاده از روش تصنیفی نیز محاسبه شد. ضریب تصنیفی برای نیمه اول دادهها برابر با 87/0 و برای نیمه دوم دادهها برابر با 62/0 و همبستگی بین دو نیمه 248/0 بود این یافتهها حاکی از ضریب همسانی درونی مطلوب برای مقیاس عملکرد HSE است (001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتیجه به دست آمده از اعتبار یابی HSE که نشان داد برازش مدل بالا است و همچنین ارزیابی عملکرد HSE نقش بسیار زیادی در سلامت کارکنان دارد به استقرار و اجرای مدیریت HSE در شرکت های فولاد کرمان توجه بیشتری شود.
آرام حلیمی، گل جمال جرجانی، لیلا شریفی علی آبادی، محمد رضا طاهریان، هانیه یگانه، متین شکرگزار، غلامرضا ابراهیمی، محمد حسین پناهی،
دوره 22، شماره 1 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی و اولویتبندی نیازهای سلامت جامعه تحت پوشش مرکز سلامت امامزاده قاسم واقع در شمال شهرستان تهران، انجام شده است.
روش کار: این مطالعه بر اساس مدل کارولینا شمالی برای ارزیابی جامع سلامت جامعه انجام شد. ارزیابی شامل تحلیل دادههای ثانویه و مصاحبههای مستقیم بود. اطلاعات عمومی و امکانات موجود در سطح منطقه از منابع ثانویه استخراج میشوند، در حالی که دیدگاهها و نظرات درباره نیازهای جامعه از طریق مصاحبه با افراد قشرهای مختلف ساکن در منطقه جمعآوری شد. فرآیند اولویتبندی از یک سیستم امتیازدهی بر اساس شدت، گستردگی و قابلحل بودن مشکل دارای اولویت، استفاده شد.
نتایج: مطالعه نشان میدهد که مسائل فاضلاب، مشکلات ساخت و ساز، و مدیریت پسماند به عنوان اولین نگرانیهای سلامت در این منطقه می باشد. تحلیل مقایسهای با ارزیابیهای سلامت در سایر مناطق ایران، چالشهای منحصر به فردی که این جامعه با آن روبرو است، را تأکید میکند.
نتیجهگیری: با ارزیابی سلامت این منطقه، مشخص شد که نیازهای فوری جامعه تحت پوشش خود به مداخلات هدفمندی نیاز دارد. راهحلهای پیشنهادی شامل تدابیر قانونی، آموزش عمومی و مداخلات شهرداری برای حل مشکلات فاضلاب، ساخت و ساز و مدیریت پسماند هستند. که این راهحلها در قالب یک برنامه عملیاتی مدون پیشنهاد شده است.