مریم تاجور، ام البنین آتش بهار، فیروزه دادرس، حانیه سادات سجادی،
دوره 21، شماره 1 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی عملکرد راهی مفید جهت کسب اطلاعات برای تصمیمگیری و مدیریت سازمانهای بهداشتی درمانی میباشد. هدف مطالعه حاضر، ارزیابی عملکرد خانههای بهداشت شهرستان کرمان در دوران دنیاگیری کووید- 19می باشد.
روشکار: این مطالعه مقطعی به شیوه توصیفی-تحلیلی در سال 1400 انجام شد. جامعه پژوهش شامل 57 خانه بهداشت شهرستان کرمان بود که به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار جمعآوری دادهها، چکلیست ارزیابی عملکرد خانههای بهداشت معاونت بهداشتی وزارت بهداشت بود که برای نظارت بر عملکرد خانههای بهداشت در دوران همه گیری کووید-19 تدوین شده بود. تحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSS 26 و با استفاده از آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و آمار تحلیلی شامل تیمستقل، آنالیز واریانس یکطرفه، همبستگی پیرسون و اسپیرمن انجام شد.
نتایج: میانگین نمره عملکرد خانههای بهداشت مشارکت کننده در پژوهش (تعداد=55) در مدیریت همه گیری کووید-19، معادل 37/96 از حداکثر 136به دست آمد. در گویههای نصب کروکی روستا به دیوار خانه بهداشت (3/92%) و غربالگری و پیگیری افراد مثبت و اطلاعرسانی به تیم مراقبت جهت رهگیری و جداسازی افراد در تماس نزدیک (6/84%) بیشترین و تزریق دوز سوم (8/78%) و دوز دوم واکسن کووید (75%) کمترین امتیاز را کسب کردهاند. از بین ویژگیهای مورد بررسی بهورزان و خانههای بهداشت، متغیر بومی بودن بهورزان با نمره عملکرد ارتباط مثبت معنیداری از لحاظ آماری داشت (01/0=p). همچنین خانه های بهداشت با بهورز بیشتر عملکرد بهتری از خانه های تک بهورز داشتند (05/0=p).
نتیجهگیری: ارزیابی عملکرد واحدهای بهداشتی درمانی در مواقع بروز بحرانها از جمله بروز اپیدمی بیماریهای واگیر امکان شناسایی گلوگاههای نیازمند بهبود و ایجاد آمادگی هر چه بیشتر در آینده را میسر خواهد نمود. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، گسترش پوشش واکسیناسیون کووید-19، مشخص و به روزرسانی وضعیت بروز بیماری، عملکرد تیمهای مراقبت در منزل و پیشرفت برنامه عملیاتی بیشترین موارد نیازمند بهبود بودند.
زینب عزیزی میانایی، رویا صادقی، مامک شریعت، آذر طل، عباس رحیمی فروشانی، حسین جلاهی، یاسر تعدادی،
دوره 21، شماره 1 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: توجّه به کیفیت مراقبتهای پریناتال و شناسایی عوامل قابل اجتناب و غیرقابل اجتناب مادری و ارتقاء مهارتها و دانش مراقبین بهداشت و درمان مطابق جدیدترین یافتههای علمی برای انجام اقدامات پیشگیرانه و مداخلهای مناسب جهت شروع و به پایان رساندن یک بارداری موفق و مدیریت مناسب در نظام سلامت از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مطالعه با هدف مقایسۀ پیامدهای نامطلوب بارداری در جمعیت زنان باردار و زایمان کرده با و بدون سابقه ابتلا به کووید-19 طراحی و اجرا شد.
روشکار: این مطالعۀ مقطعی توصیفی-تحلیلی به بررسی 4124 نفر از زنان باردار و زایمان کرده (با و بدون سابقۀ ابتلا به کووید-19) از تاریخ 01/12/1398 الی 29/12/1400، که اطّلاعاتشان در سامانۀ سیب دانشگاه علوم پزشکی بابل ثبت شده بود، پرداخته است. چک لیست اولیه طراحی، تدوین و به روش پنل خبرگان اعتبارسنجی شد. اطّلاعات بر اساس چک لیست جمعآوری و شیوع پیامدهای مادری و نوزادیِ مورد نظر در دو بخش مادران باردار، با و بدون سابقۀ ابتلا به کووید-19 تعیین و مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمونهای توصیفی از قبیل کای اسکوئر و تست دقیق فیشر با استفاده از نرم افزارهای 24 SPSS و STATA نسخه 22 انجام و پیامدهای نامطلوب و با فراوانی بالا پس از ابتلا به کووید-19 تعیین گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که پیامد عوارض مامایی و بیماریهای مادر (فشار خون، دیابت، حداقل یکی از موارد خونریزی حین بارداری، زایمان زودرس، زایمان دیررس و پارگی زودرس کیسۀ آب) در457 نفر (8/27%) و مسائل پزشکی و جراحی (وزن گیری نامناسب و حوادث ترومبوآمبولیک) در 206 نفر (5/12%) شایعترین پیامدها در مادران باردار با سابقۀ ابتلا به کووید -19بودهاند. همچنین تفاوت معنیدار آماری در دو گروه مادران باردار با و بدون سابقۀ ابتلا به کووید -19در مسائل پزشکی و جراحی (001/0p=) و عوارض مامایی و بیماریهای مادر (002/0p=) وجود داشت. در بخش ارتباط پیامدهای نامطلوب نوزادی در مادران باردار با و بدون سابقۀ ابتلا به کووید -19تفاوت معنیدار آماری بین دو گروه با و بدون سابقه ابتلا از نظر آپگار دقیقه یک و دقیقه پنج نوزاد (001/0˂p) و تغذیۀ انحصاری با شیر مادر (001/0p=) و وجود علائم کووید-19 در نوزاد بنا به تشخیص پزشک (001/0˂p) وجود داشت.
نتیجهگیری: به نظر می رسد کووید-19 در بارداری با افزایش خطر برخی از پیامدهای نامطلوب مادری و نوزادی مرتبط است. بنابراین در پیامدهای قابل مداخله از طریق آموزش بهداشت، ایجاد نگرش صحیح جهت مدیریت مطلوبتر، افزایش مهارت و توانمندی ارائهدهندگان و ارتقاء دانش گیرندگان خدمت با تدوین برنامههای آموزشی جذّاب و نوآور ضروری است.
حانیه صاحب الزمانی، محمود آزادی، جعفر طالبیان شریف،
دوره 21، شماره 1 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: نشانگان داون یکی از اختلالات کروموزومی است که بهعنوان شایعترین اختلال ژنتیکی شناخته میشود (1) و باعث مشکلات سلامتی و پزشکی از جمله مشکلات روحی، تنفسی و قلبی - عروقی در این کودکان میشود. والدین نیز در زندگی با این کودکان مسائل و چالشهای زیادی را تجربه میکنند (2). بههمین دلیل هدف این پژوهش، واکاوی نگرانیها و راهبردهای مدارا در والدین کودکان دچار نشانگان داون است.
روش کار: مطالعه حاضر با رویکرد پدیدارشناسی کلایزی (Colaizzi) انجام شده است و جامعه مورد پژوهش را والدین کودکان دارای نشانگان داون شهر مشهد در سال ۱۴۰۱ که تحت پوشش بهزیستی هستند تشکیل دادند و روش نمونهگیری هدفمند بوده و بعد از انجام ۱۳ مصاحبه پژوهشگر به اشباع نظری داده رسیده است.
نتایج: در تجزیهوتحلیلها 4 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی در بخش نگرانیهای والدین و 3 مضمون اصلی و 6 مضمون فرعی در بخش راهکارهای مدارا در والدین کودکان دچار نشانگان داون پیدا شد.
نتیجه گیری: از نتایج این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که والدین کودکان دچار نشانگان داون نگرانیهای فراوانی در زمینه خانوادگی، آینده کودک، مشکلات اجتماعی و فرآیند درمان فرزند خود دارند، همچنین نتایج نشان داد افرادی که از راهبردهای مدارای معنوی استفاده میکنند بهتر میتوانند با مشکلات ناشی از زندگی با کودک خود برآیند.
الهام فتح الهی، محمد جعفری،
دوره 21، شماره 1 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: محصولاتی مانند دخانیات بدین سبب که به میزان زیادی در مرگ و میر در سراسر جهان نقش دارند، برای زندگی انسان مضر تلقی می شوند. مصرف دخانیات سالانه باعث مرگ بیش از هشت میلیون نفر در سراسر جهان می شود. این امر تحمیل مالیات بر چنین محصولات مضری را با هدف کاهش تقاضای آن ها و در نتیجه تضمین افزایش سلامت جمعیت در ایران را ضروری کرده است.
روش کار: این مطالعه با استفاده از مالیات بر دخانیات به عنوان نماینده ای برای مالیات بر محصولات مضر و نرخ مرگ به عنوان شاخصی برای سلامت کلی جمعیت، تأثیر مالیات محصولات مضر را بر سلامت جمعیت در30 استان ایران از سال 1387 تا 1398 بررسی می کند. بدین منظور از روش گشتاور تعمیم یافته پانلی پویا (GMM) با استفاده از نرم افزار Eviews 10 و stata17 به عنوان تکنیک تخمین تجربی استفاده می شود.
نتایج: نتایج این مطالعه نشان میدهد که مالیات بر محصولات مضر، سلامت جمعیت را افزایش میدهد. بدین مفهوم که دولت میتواند از مالیات بر محصولات مضر برای بهبود سلامت جمعیت استفاده کند. بنابراین، این توجیه سازمان جهانی بهداشت را تأیید می کند که مالیات بر محصولات مضر، به ویژه مالیات بر دخانیات، نه تنها مصرف آن را کاهش می دهد، بلکه پیامدهای سلامتی را نیز افزایش می دهد. همچنین از طرفی با افزایش عوارض سیگار که به عنوان مهمترین و کلیدیترین راهکار و استراتژی اعلام شده از سوی سازمان بهداشت جهانی است، درآمد حاصل از افزایش این عوارض مصرفی، صرف ارتقای زیرساختهای بهداشتی و آموزشی، خانههای بهداشت، اوژانس و غیره خواهد شد.
نتیجه گیری: در حالت کلی، هر چه دولت یک کشور هزینه بیشتری را به مراقبت های بهداشتی اختصاص دهد، طول عمر شهروندان آن کشور بالاتر و در نتیجه سلامت جامعه افزایش خواهد یافت. در رابطه با تأثیر مالیات/ قیمت بر مصرف سیگار یا دخانیات بر کاهش مرگ برای کشور ایران، اگر مالیات های اعمال شده بر محصولات مضر برای برآورده کردن توصیه سازمان بهداشت جهانی افزایش یابد و همچنین به طور موثر اداره شود، منجر به بهبود ضرایب بالاتری در سلامت جمعیت نسبت به موارد مشاهده شده در این مطالعه خواهد شد. همچنین با توجه به نتایج تحقیق می توان گفت که سیاست گذاران باید فعالیت های افزایش دهنده رشد اقتصادی را آغاز کنند، زیرا سبب افزایش سلامت جمعیت می شود. بعلاوه، تلاش ها برای افزایش جمعیت باید با همراهی سرمایه گذاری قابل توجه در بخش سلامت صورت گیرد، زیرا مشخص می شود که برای سلامت جمعیت مفید است.
نونا حسینی، نصرت الله شادنوش، زهرا عابدی،
دوره 21، شماره 1 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پروبیوتیک یا همان محصولاتی که در تولید آنها از میکروارگانیزم های مفید بکاربرده می شود، سالیان اخیر توجه جامعه جهانی و به ویژه بخش سلامت و درمان را به خود جذب کرده اند. چرا که محصولات پروبیوتیک می توانند در درمان و ایمنی با سلامت بدن انسان کمک ویژهای نمایند. و داروهای موجود در بازار عوارض جانبی متعددی را به همراه دارند. بدین ترتیب با توجه به اهمیت این محصولات هدف از انجام این پژوهش تبیین پیشران های توسعه کسب وکارهای صنعت پروبیوتیک در ایران می باشد.
روش کار: در پژوهش حاضر با استفاده از بررسی نقطه نظر خبرگان صنعت پروبیوتیک ایران که شامل متخصصین علوم تغذیه و پزشکی و فعالین کسب وکارهای پروبیوتیک می شود به جمع آوری مهمترین پیشران های توسعه کسب وکارهای صنعت پروبیوتیک در ایران با استفاده از روش تحلیل مضمون و بررسی اثر متغیرهای بدست آمده با بهره گیری از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی پرداخته شده است.
نتایج: نتیجه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که محیط کلان و محیط خرد ارتباط مستقیمی با توسعه صنعت پروبیوتیک دارند. تاثیر محیط کلان با ضرایب 05/0> 033/0= p، 13/3= T در سطح اطمینان 95%، بر توسعه صنعت پروبیوتیک معنادار واقع شد. همچنین محیط خرد نیز با ضرایب 05/0> 001/0= p، 13/2= T در سطح اطمینان 95% بر توسعه صنعت پروبیوتیک تاثیر گذار است.
نتیجه گیری: بدین ترتیب با توجه به بررسیهای انجام شده می توان بیان داشت که توسعه صنعت پروبیوتیک از دو بخش محیط کلان و محیط خرد، تحت تاثیر قرار می گیرند. در بخش محیط کلان نیروهای سیاسی همچون دولت ها می توانند زمینه را برای توسعه این صنعت فراهم نمایند و در بخش خرد، کسب وکارها و فعالین نیز می توانند تاثیر گذار باشند.
صدیقه رستمی، حمزه اکبری، حسن عبدالله زاده،
دوره 21، شماره 1 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: رفتارهای خودمراقبتی شایعترین پاسخ رفتاری پیشگیریکننده از استرس ناشی از بحران ویروس کرونا در بیماران دیابتی است. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارتهای مثبت اندیشی و آموزش فعالسازی رفتاری بر خودمراقبتی و استرس کرونا در بیماران دیابتی انجام گرفت.
روش کار: روش تحقیق در این پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروههای آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران دیابتی مراجعه کننده به کلینیک دیابت ونوشه شهرستان قائمشهر در سال 1400-1399 بود. از بین آنها تعداد 45 بیمار مبتلا به دیابت بر اساس ملاکهای ورود و خروج و به شیوه نمونهگیری در دسترس گزینش شده و به صورت تصادفی در سه گروه (15 نفری) آموزش مهارتهای مثبتاندیشی، آموزش فعالسازی رفتاری و گروه کنترل گمارده شدند. گروه آزمایشی اول تحت آموزش مهارتهای مثبتاندیشی در 6 جلسه غیرحضوری 60 دقیقهای قرار گرفتند؛ گروه آزمایشی دوم فعالسازی رفتاری را در 8 جلسه غیرحضوری 70 دقیقهای آموزش دیدند؛ و گروه کنترل در فهرست انتظار بودند. ابزار پژوهش شامل مقیاس استرس کرونا (CSS-18) و مقیاس کوتاه فعالیتهای خودمراقبتی دیابت (SDSCA) بود. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرنی در نرمافزار SPSS22 تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: نتایج نشان داد بین گروههای آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنیدار وجود داشت و هر دو مداخله مهارتهای مثبتاندیشی و آموزش فعالسازی رفتاری باعث کاهش استرس کرونا (73/15=F) و افزایش خودمراقبتی (17/16=F) بیماران دیابتی شده و تاثیر این مداخلات درمانی در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (05/0p<). همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بنفرنی حاکی از آن بود که میزان اثربخشی مداخله مهارتهای مثبتاندیشی بر بهبود استرس کرونا (02/9 =IJ) بیشتر از فعالسازی رفتاری بود؛ و میزان اثربخشی مداخله فعالسازی رفتاری بر بهبود خودمراقبتی (93/12 =IJ) بیشتر از مهارتهای مثبتاندیشی بود (05/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که مداخلات مهارتهای مثبتاندیشی و آموزش فعالسازی رفتاری میتوانند برای بهبود خودمراقبتی و استرس کرونا در بیماران دیابتی کارآمد باشند، و توصیه میگردد که درمانگران و مشاوران در راستای بهبود خودمراقبتی و استرس کرونا بیماران مبتلا در کنار سایر مداخلات درمانی از این شیوه ها استفاده کنند.
مجید محمود علیلو، خلیل اسماعیل پور، آیسان فرضی،
دوره 21، شماره 1 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی درمان فرا آگاهی و تنظیمهیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجانات منفی؛ اضطراب، خشم و افسردگی در افراد دارای اختلال شخصیت مرزی Borderline personality disorder (BPD) انجام شده است.
روش کار: این پژوهش در چهارچوب آزمایش تک موردی از نوع خط پایهی چندگانه پلکانی، طی هشت جلسه، هر جلسه به مدت یک ساعت بر روی سه بیمار و با دوره پیگیری یک ماهه صورت گرفت. جامعه آماری در این پژوهش بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که از میان آنها سه نفر با تشخیص اختلال شخصیت مرزی و با توجه به داوطلب بودن و با تطبیق با معیارهای پژوهش به صورت نمونهگیری هدفمند و در دسترس انتخاب شده و بر اساس تشخیص روانپزشک و مصاحبه بالینی ساختار یافته وارد پژوهش شدند. دادهها از طریق پرسشنامه نامه افسردگی Beck - ویرایش دوم (BDI-II)، پرسشنامه اضطراب Beck (BAI)، پرسشنامه خشم چندبعدی(MAI) جمع آوری شد.
نتایج: تحلیل دادهها با استفاده از نمودار و جدول ویژه طرحهای تک آزمودنی، نشان داد که مداخلات فراآگاهی و تنظیم هیجان مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی با توجه به اینکه اندازه اثر برای آزمودنی اول در متغیرهای اضطراب، افسردگی و خشم به ترتیب:494/2، 260/2 و 484/2، برای آزمودنی دوم 087/3، 827/2 و 727/2 و برای آزمودنی سوم 854/4، 183/2، و 917/2 میباشد.
نتیجهگیری: این روش درمانی تغییرات معنیدار و قابل توجهی به لحاظ آماری در نشانههای افسردگی، اضطراب و خشم بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ایجاد کرده است.
حسین درگاهی، محبوبه عنبری، محمود بیگلر،
دوره 21، شماره 1 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: رفتار شهروندی سازمانی کارکنان به عنوان یک رفتار اختیاری به افزایش بهره وری سازمانها کمک می کند. اما تشویق کارکنان به انجام رفتارهای داوطلبانه نیاز به آموزش های بدو خدمت در قالب جامعه پذیری سازمانی دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی بین جامعه پذیری سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.
روش کار: پژوهش حاضر ازنوع توصیفی تحلیلی بود که به صورت مقطعی در سال 1400-1399 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش تعداد 1419 نفر از کارکنان حوزه های ستادی معاونت های دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که براساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 243 نفر باتوجه به ضریب پاسخ دهی 86% به عنوان نمونه آماری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جامعه پذیری سازمانی Katz و پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی Organ و Konovsky استفاده شد. روایی صوری و محتوی پرسشنامه ها با استفاده از متخصصین ذیربط تعیین شد و پایایی آنها با روش آلفای کرونباخ برای جامعه شناسی سازمانی برابر 83/0 و رفتار شهروندی سازمانی برابر 81/0 بدست آمد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS، آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده لازم بعمل آمد.
نتایج: میاتگین جامعه پذیری سازمانی کارکنان برابر 28/3 و رفتار شهروندی سازمانی آنها برابر 35/3 درحد "نسبتا بالا" گزارش شد. همچنین بین جامعه پذیری سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی و مولفه های آن همبستگی مثبت مشاهده شد.
نتیجه گیری: تبیین و تشویق رفتارهای داوطلبانه شهروندی سازمانی در کارکنان ازطریق اجرای روشهای جامعه پذیری سازمانی و اجرای دوره های توان مند سازی به ارتقای پویایی بهره وری سازمانی کمک می کند.
غلامرضا جاهد خانیکی، نبی شریعتی فر، هدایت حسینی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نیاز جامعه، دانش آموختگان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذای می توانند در سـمت هـای مرتبط با رشته تحصیلی خود به کـار گماشـته شـوند و بـه ارائه خدمت برای رفع مشکلات سلامت و ایمنی مواد غذایی در سطح جامعه بپردازند. هدف از این تحقیق تبیین وضعیت موجود و چشم انداز آینده رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی از نظر جایگاه شغلی و نیاز جامعه است.
روش کار: مطالعه ای توصیفی و کاربردی با روش تحلیلی سری زمانی در ارتباط با وضعیت موجود و چشم انداز آینده رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی از نظر جایگاه شغلی و نیاز جامعه به این رشته انجام گرفت. ابتــدا پرسشــنامه اولیــه تهیه شد و سپس روایی و پایایی آن انجام گردید و پرسشنامه نهایی تکمیل شد. جهت پیش بینی آینده رشته از روش آماری تحلیل سریهای زمانی(ARIMA) Autoregressive Integrated Moving Average استفاده شد. همچنین نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید آن مشخص گردید و مورد تحلیل محتوای کیفی (SWOT) Strengths, Weaknesses, Opportunities, Threats قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که تعداد فارغ التحصیلان بهداشت و ایمنی مواد غذایی روندی افزایشی دارد. ۴۸% از افراد در بخش های مختلف مرتبط و ۷۵/۲۴% افراد در بخشهای غیر مرتبط با بهداشت و ایمنی مواد غذایی شاغل بودند و ۲۵/۲۷% از افراد نیز بیکارند. همچنین نتایج نشان داد که این رشته دارای نقاط قوت خوبی است که باید آنها را افزایش داد و ضعف ها و تهدیدها را کاهش داد و از فرصت ها استفاده کرد.
نتیجه گبری: تحلیل روند زمانی تعداد افراد فارغ التحصیل در رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی نشان از این دارد که سالاته پذیرش دانشجو و فارغ التحصیل شدن افراد رو به افزایش است و انتظار می رود در سال های آتی نیز این روند ادامه یابد. همچنین در مجموع وضعیت موجود و چشم انداز آینده رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی از نظر جایگاه شغلی و نیاز جامعه به این رشته در حد نسبتا مطلوب و متوسط می تواند قرار داشته باشد. با این وجود لازم است در جهت حفظ و ارتقا جایگاه این رشته تلاش مستمر انجام گیرد.
مریم تاجور، محمد سرکوت غوثی، الهام احسانی چیمه،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی خطر ابتلا به بیماریها و ارائه راهکارهای پیشگیرانه از ابتلا در محیط کار یکی از الزامات میباشد. این مطالعه به ارزیابی خطر ابتلا به کووید-۱۹ در گروه های شغلی بیمارستانی شهر سقز می پردازد.
روش کار: مطالعه بصورت مقطعی در سال 1400 در 3 بیمارستان شهر سقز با استفاده از تکنیک آنالیز سریع خطر کووید- 19 در 6 گروه شغلی پزشک، پرستار آزمایشگاه، اداری و مالی، رادیولوژی و خدمات در نمونه 300 نفری انجام شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه اعتبارسنجی شده در طیف لیکرت بود و نتایج با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی در سه ناحیه ریسک قابل قبول، قابل تحمل و غیرقابل تحمل تحلیل گردید.
نتایج: در مولفه سطح احتمال، بیشترین احتمال ابتلا مربوط به گروههای شغلی خدمات و اداری- مالی به ترتیب با میانگین 6/1 و 5/1 بود. سطح نگرش بطور کلی در گروه خوب و عالی طبقه بندی شد. مولفه شدت پیامد در گروه پزشکان با ضریب شدت 5/42، در سطح بحرانی و در سایر گروهها فاجعهبار بود. در مجموع، همه مشاغل در سطوح ریسک غیرقابلقبول قرار گرفتند و گروههای شغلی خدمات و اداری- مالی از ریسک بالاتری نسبت به سایر گروهها مواجه بودند. بین نوع شغل و مولفه های مورد مطالعه و همچنین اغلب ویژگیهای فردی مشاغل مختلف و احتمال ابتلای آنها رابطه معنی داری وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به بالا بودن خطر ابتلا به بیماری در گروههای شغلی مورد مطالعه میبایست برنامه های حفاظتی منسجمتری برای پیشگیری از ابتلا و یا کاهش خطر ابتلا به بیماری در گروههای شغلی بیمارستانی تدوین و اجرایی گردد.
سمیه جلیلوند، عاطفه کچویی، طیبه لطیفی، مهدیه معتمدی راد، محمد فرهمند، نصیر محجل، ذبیح الله شجاع،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: از زمان کشف روتاویروس ها در 1973 میلادی، این ویروس ها به عنوان یکی از مهمترین و شایع ترین عوامل اسهال نوزادان و کودکان در سراسر جهان شناسایی شده اند. گاستروانتریت روتاویروسی، تا قبل از شروع واکسیناسیون، سالانه مرگ و میر، بیش از نیم میلیون کودک در جهان را به همراه داشت که اساسا در کشور های در حال توسعه اتفاق می افتد. با معرفی واکسن های Rotarix و RotaTeq و همچنین ROTAVAC و ROTASIIL در جهان، میزان مرگ و میر به اندازه 50% کاهش یافته است. کشور ایران هم مانند بسیاری از کشور ها در دوره قبل از واکسیناسیون روتاویروس قرار دارد و با توجه به اینکه قرار دادن واکسن روتاویروس در برنامه واکسیناسیون جز اولویت های نظام بهداشتی کشور است. لذا با این توصیف، دانستن الگوی ژنوتیپ های در گردش در ایران در سال های گذشته و اخیر و نیز مقایسه آنها با سویه های واکسن بسیار مهم است. همچنین، با توجه به اینکه الگوی ژنتیکی آنتی ژن های گروه خونی-نسجی Histo-Blood Group Antigens (HBGAs) در حساسیت به ژنوتیپهای مختلف روتاویروس و نیز کارایی واکسن روتاویروس بسیار مهم است، لذا این الگوهای ژنتیکی در جمعیت های کودکان مبتلا به گاستروانتریت روتاویروسی در ایران اشاره خواهد شد. هدف ما در مطالعه حاضر، مروری بر فراوانی روتاویروس و ژنوتیپ های در گردش و حساسیت ژنتیکی کودکان به عفونت روتاویروس در ایران است و اینکه آیا واکسن های موجود بر اساس سویه های در گردش در ایران می تواند اثر بخشی مناسبی را به همراه داشته باشد.
روش کار: مطالعات مربوط به تعیین شیوع و ژنوتیپهای شایع روتاویروس در ایران مورد بررسی قرار گرفتند (2022-1986) .
نتایج: ژنوتیپ G1P[8] بیش از 50% ژنوتیپ های در گردش را شامل می شود. علاوه بر آن، ژنوتیپ های غیر G1P[8] (Non-G1P[8]) شامل G4P[8]، G3P[8] و G9P[8] در بعضی از مطالعات فراوانی بالایی داشته اند. علاوه بر آن در مطالعه اخیر، نشان داده است که ژنوتیپ کمیاب و غیر معمول G9P[4]به عنوان ژنوتیپ شایع معرفی شده است.
نتیجه گیری: مطالعات در ایران نشان داده است که ممکن است کشور با تغییر الگوی ژنوتیپ روتاویروس در آینده روبرو شود، همانطور که در مطالعات اخیر، برای اولین بار ژنوتیپ های G3P[8] یا G9P[8] یا G9P[4] به عنوان ژنوتیپ شایع گزارش شده، علی رغم اینکه در مطالعات گذشته G1P[8] به عنوان ژنوتیپ شایع معرفی شده بود. این مطالعه، می تواند اطلاعات مفیدی را برای توصیه سیاست های مناسب برای واکسیناسیون روتاویروس قبل از شروع برنامه ملی واکسیناسیون ارائه داده و حتی ممکن است سیاست های استفاده از واکسن های موجود را نیز تغییر دهد.
سهیلا کشاورز، کورش هلاکویی نائینی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود در دسترس بودن تمامی برنامه های پیشگیری از دیابت، تنها تعداد محدودی از بیماران شناسایی و تحت مراقبت هستند.
روش کار: این مطالعه مقطعی توصیفی-تحلیلی افراد بالای 30 سال شهرستان بوئین زهرا به صورت نمونه گیری چند مرحله ای می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه برای عموم مردم و تیم سلامت استفاده شد. روایی پرسشنامه با شاخص های CVR وCVI سنجیده شدند. جهت پایایی،از ضریب همبستگی استفاده شد که مطلوب بود. حجم نمونه 1154نفر محاسبه گردید.
نتایج: میانگین سنی 45/14± 42/48 سال، شیوع 9/9%، درصد شیوع دیابت در افراد درمعرض خطر: زنان با سابقه سقط و فرزند درشت به ترتیب (8/12%) و (7/31%)، دیابت بارداری (5/36%)، چاقی در بارداری (7/19%)، سابقه فامیلی دیابت (4/22%)، دورکمر <90 سانتی متر (08/14%)، 25 > BMI (95/13%)، تری گلیسیرید < 200 (8/22%) و فشارخون بالا (97/32%) می باشد. نتایج نشان می دهد که بین دیابت و میزان قندخون بالای 100mg/dl 73/2 =,OR دیابت بارداری 22/12=,OR دورکمر <90 cm 02/3=OR ارتباط معناداری تشخیص داده شد در سایر متغیرها ارتباط معناداری دیده نشد. کارمندان تیم سلامت تنها 55% آموزش پیشگیری از دیابت دریافت کرده بودند.
نتیجه گیری: مراقبت و آموزش با کیفیت مناسبی انجام نمی شود. شیوع قابل توجه دیابت در افراد در معرض خطر نشان میدهد که بایستی پیگیری و مراقبت بیشتری از این گروه انجام شود. آموزش کارکنان تیم سلامت باید بسیار کارآمد و تعداد آموزش های مربوط به برنامه دیابت افزایش یابد.
بنفشه آل یاران، زهرا دلاوری، فاطمه فیاض، حامد مصلحی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت اجتماعی از اساسیترین معیارهای بهزیستی اجتماعی و عامل موثر در ارتقای کیفیت زندگی هر جامعهای است. در کشور ایران، دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد، وظیفه اصلی برنامهریزی، اجرا، نظارت و ارزشیابی برنامههای سلامت اجتماعی را عهدهدار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، نقد و ارزیابی محتواهای ارائه شده، درراستای بازنگری متون حاضر بود.
روش کار: روش استفاده شده جهت نیل به هدف مذکور، روش پژوهش واسازی میباشد. محیط پژوهشی مطالعه حاضر، تمامی محتواهای حوزه سلامت اجتماعی ارائه شده توسط دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد بود که جهت دستیابی به دادههای دقیق، کل جامعه آماری بهعنوان نمونه در نظر گرفته شد.
نتایج: به طورکلی، نتایج حاصلاز پژوهش نقد بر غربال نامناسب، متناسب سازی فرهنگی، تک بعد نگری، متناسب سازی نقش و مسئولیت، ارجحیت درمان بر پیشگیری، بهنگام سازی، جامعیت و کفایت مطالب بنیادی و جامعیت و کفایت پیشنهادات کاربردی را روشن میسازد.
نتیجهگیری: از نتایج پژوهش حاضر چنین استنباط میشود که بازنگری در محتواهای حوزه سلامت اجتماعی دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد ، در زمینههای سیر ارائه خدمات و محتوای مطالب نگاشته شده، ضروری است.
حمیدرضا عاطفی فر، حسین آقاجانی مرساء، علیرضا محسنی تبریزی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: دخانیات، مواد مخدر، مصرف مشروبات الکلی، داشتن روابط جنسی ناایمن و رفتارهایی از این دست، رفتارهای پرخطری هستند که احتمال گرایش به آنها نگرانی عمده خانوادهها را بههمراه داشتهاست. والدین درصدد مقابله با رفتارهایپرخطر، بهوسیله استراتژی مراقبتی هستند. هدف این پژوهش گونهشناسی استراتژیهای مراقبت از رفتارهای پرخطر بر اساس شاخصهای اجتماعی-اقتصادی خانواده بود.
روشکار: این تحقیق جزء پژوهشهای کمی و از نوع توصیفی-همبستگی بودهاست. جامعهی آماری شامل کلیه خانوادههای شهری تبریز که 384 خانواده به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. دو ابزار اندازهگیری (چک لیست استراتژیهای مراقبت از رفتارهایپرخطر و پرسشنامه وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده) جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای بررسی روابط متغیرها از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه (F) و رگرسیون خطی استفاده گردید.
نتایج: میانگین استراتژیهای مراقبت از رفتارهایپرخطر براساس وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده بطور معناداری متفاوت بود و طبقات اجتماعی-اقتصادی بالا نسبت به طبقات پایینتر استراتژی مناسبتر (کارآمد، فرایندی یا رویهای) را برای مراقبت از فرزندان در برابر رفتارهای پرخطر اتخاذ مینمایند.
نتیجهگیری: خانوادههای دارای شاخصهای اجتماعی-اقتصادی متوسط و پایین بهنسبت بیشتری استراتژیهای مراقبتی غیرموثر(ناکارآمد و دفعتی) را جهت مقابله با رفتارهایپرخطر بهکارمیبندند؛ بهمنظور ارتقای سلامت عمومی، اتخاذ سیاستهای فرهنگی-آموزشیِ پیشگیریمحور برای تبدیل استراتژیهای مراقبتی ناکارآمد به استراتژی فرایندی(رویهای) ضروری مینماید.
مریم اسلام پناه، معصومه بلوری تبار، الهام کاویانی، سوسن لایی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش فناورانه بعنوان مدلی جدید در توسعه آموزش به ویژه آموزش عالی جهت ارتقاء و پیشران حوزه مدیریت سایبرنتیک و هوش استراتژیک مدیران آموزشی مدنظر بوده و می تواند سازمان را در اجرای صحیح برنامه ها یاری رساند. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری آموزش فناورانه جهت توسعه هوش استراتژیک و مدیریت سایبرنتیک مدیران مراکز آموزش عالی استان کرمانشاه است.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع کمی- کیفی است. در بخش کیفی با 15 مصاحبه، اشباع حاصل شد. در بخش کمی، 281 پرسشنامه تکمیل و به محقق برگردانده شد. ابزار مورد استفاده در بخش کیفی، پرسشنامه های نیمه ساختار یافته بود، که دو پرسشنامه محقق ساخته از آن استخراج گردید. در بخش کمی، پرسشنامه هوش استراتژیک مککوبی (2007) و پرسشنامههای محقق ساخته آموزش فناورانه و مدیریت سایبرنتیک استفاده گردید. تحلیلها با نرمافزارهای SPSS24 و Amos انجام شده است.
نتایج: نتایج تحلیل عاملی تاییدی حاکی از مناسب بودن مدل های اندازه گیری حاصل از پرسشنامه های ساخته شده است. مدل معادلات ساختاری نشان داد که آموزش فناورانه تاثیر مثبت معنی داری روی مدیریت سایبرنتیک و هوش استراتژیک دارد.
نتیجه گیری: توسعه هوش استراتژیک در مراکز آموزش عالی موجب تعاملات بیشتر مدیران با اساتید و کارکنان و روابط سازنده اساتید با دانشجویان میشود. همچنین هوش استراتژیک یک رویکرد فعالانه است که در همۀ بخشهای مراکز آموزش عالی میتواند سودمند باشد. با توجه به وجود ارتباط بین متغیرهای پژوهش، پیشنهاد میشود نتایج مذکور در راستای کاهش چالشهای موجود در برنامهها و فعالیتهای مدیران آموزشی مراکز آموزشی مورد استفاده قرار گیرد.
عیسی سلگی، آرزو سلیمانی، ویدا حاتمی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی هوا یکی از مهمترین مسائل محیطزیستی در حال حاضر است. عمومیترین اثر آلودگی هوا در گیاهان محو شدن تدریجی کلروفیل و زرد شدن برگهاست که ممکن است با کاهش ظرفیت فتوسنتز مرتبط باشد. هدف از این پژوهش بررسی میزان اثر آلودگی هوا بر مقدار کلروفیل و پهنهبندی میزان کلروفیل برگ دو گونهی درختی در شهرستان ملایر است.
روش کار: بدینمنظور نمونهبرداری از برگ دو گونهی درختی چنار (Platanus orientalis) و اقاقیا (Robinia pseudoacacia) در نقاط مختلف شهرستان ملایر (مناطق پاک و آلوده) هر کدام با سه تکرار انجام شد. غلظت رنگدانهها در برگ به روش Lichtenthaler (1987) که اصلاح شده روش Arnon (1949) است، در طول موجهای 663 و 645 نانومتر با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر اندازه گیری شد.
نتایج: نتایج نشان داد که میزان کلروفیلهای a، b و کل در گونهی درختی اقاقیا در بخشهای جنوبی (جنوب غرب) محدوده مطالعاتی به حداکثر مقدار خود میرسد و در بخشهای شرقی و شمال غربی در کمترین میزان خود قرار دارد. همچنین در قسمتهای مرکزی منطقهی مطالعاتی میزان غلظت کلروفیلهای a، b و کل مربوط به این گونه کم و متوسط است. بر خلاف گونهی اقاقیا، برای گونهی چنار در بخشهای شرقی و شمال غربی منطقه مطالعاتی میزان کلروفیلهای a، b و کل بیشترین مقدار را دارد و در بخشهای جنوب غربی به حداقل مقدار خود میرسد. اما مشابه با گونهی اقاقیا در قسمتهای مرکزی منطقهی مطالعاتی میزان غلظت کلروفیلهای a، b و کل، کم و متوسط است.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده از پژوهش حاضر نشان داد میزان کلروفیل a، b و کلروفیل کل برگ دو گونه درختی اقاقیا و چنار در مناطق آلوده بررسی شده شهرستان ملایر نسبت به مناطق پاک افزایش داشته است. در پایان میتوان گفت که افزایش شاخص فیزیولوژیکی مانند افزایش میزان کلروفیل پاسخ گیاه برای افزایش مقاومت در برابر آلایندههای هوا را نشان میدهد.
احمد نجاتی، علیرضا عسگری گل زردی، فرشاد خداخواه، کتایون صمیمی راد، سیده مریم یوسفی، یعقوب ملایی کندلوسی، مریم کیوانلو، محمد رزاقی، پرستو سهیلی، دلارام یعقوب زاده، نسترن قوامی، سوسن محمودی، سید محسن زهرایی، شهره شاه محمودی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: در طول همهگیری COVID-19، اقدامات و پروتوکل های بهداشتی عمومی مانند شستن منظم دستها و استفاده از ماسک در سطح ملی توصیه شد. اجرای این پروتوکل های بهداشتی باعث کاهش شیوع انواع بیماری های تنفسی شد ولی هیچ مطالعه ای برای بررسی تاثیر اجرای این پروتکلها بر روی شیوع ویروسهایی که از طریق مدفوعی- دهانی منتقل می شوند صورت نگرفته است. از آنجا که انتروویروس های غیر پولیویی Non-Polio Enteroviruses; (NPEVs) عمدتا از طریق مدفوعی- دهانی منتقل می شوند، در این مطالعه شیوع انتروویروس های غیرپولیویی در بیماران فلج شل حاد Acute Flaccid Paralysis (AFP) در ایران قبل و در حین همهگیری COVID-19 بررسی شده است.
روش کار: برای تشخیص انتروویروس های غیر پولیویی، نمونههای مدفوع موارد AFP که توسط آزمایشگاه ملی فلج اطفال ایران در سال 2019 (قبل از همهگیری COVID-19) و سال 2021 (در طول همهگیری COVID-19) دریافت شده بودند، مورد آزمایش قرار گرفتند. برای جداسازی NPEVs با کشت سلولی، از پروتوکل استاندارد WHO و برای تست مولکولی TaqMan One-Step Real Time PCR استفاده شد.
نتایج: در سال 2019، 21 نمونه از 1070 بیمار با کشت سلولی و 12 نمونه از 100 بیمار به روش مولکولی از نظر انتروویروس غیرپولیویی مثبت بودند، در حالیکه این نسبت در سال 2021 به 10 نمونه از 678 بیمار با کشت سلولی و 3 نمونه از 100 بیمار به روش مولکولی کاهش پیدا کرد.
نتیجهگیری: با توجه به معنی دار بودن نتایج این مطالعه می توان تایید کرد که رعایت بهداشت شخصی و پروتکل های بهداشت عمومی در طول همهگیری COVID-19، علاوه بر کاهش عمومی انتقال تنفسی ویروس ها، بر انتقال مدفوعی- دهانی ویروس ها هم اثر گذاشته است.
مصطفی پیوند، حسین انصاری، ابوالفضل پاینده، مجید سرتیپی، محمد علی یادگاری، حسین معین،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: عوارض قلبی عروقی، بیماری دیابت از شایع ترین عوارض این بیماری است، هدف این مطالعه تعیین احتمال تجمعی رخداد عوارض قلبی بیماری دیابت نوع 2 با استفاده از آنالیز بقا در شهر زاهدان می باشد.
روش کار: این مطاله کوهورت تاریخی به روش آنالیز بقا بوده که به صورت توصیفی تحلیلی در سال 1399 بر روی 410 بیمار مراجعه کننده به کلنیک دیابت بیمارستان بوعلی شهر زاهدان انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss-v21 و با استفاده از آزمون های توصیفی و پس از آن با روش کاپلان مایر و مدل خطرات متناسب کاکس بقا محاسبه شد.
نتایج : به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که 122 نفر (7/29%) از مراجعین مبتلا به عوارض قلبی دیابت بودند. میانه زمان بقا (ماه) رخداد عارضه قلبی با متغیرهای قند خون ناشتا و قند خون دو ساعته ارتباط دارد (05/0>p). در مدل نهایی رگرسیون کاکس متغیرهای قند خون ناشتا و مراجعه منظم در مدل نهایی رگرسیون کاکس چندگانه باقی مانده اند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که عوارض قلبی دیابت در جامعه مورد مطالعه به نسبت بالا می باشد، پس لازم است مداخلاتی در تغییر سبک زندگی، کنترل منظم فشار خون، کلسترول و قند خون بیماران جهت پیشگیری از بیماری و کاهش عوارض مرتبط با دیابت انجام شود.
حامد مصلحی، ریحانه فیاض، زهرا ولیدآبادی، ایمان زاغیان،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف دستیابی به درک عمیق از اهمیت (خدمات مورد انتظار) و عملکرد (خدمات محقق شده) جهت تعیین شاخصهای اولویتدار سلامت روان صورت گرفته است تا در طراحی مداخلات مؤثرتر و با کیفیتتر کمک کرده و برنامههای سلامت روان جامعه با پر کردن شکافهای احتمالی کارآمدتر شوند.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع مطالعات ترکیبی میباشد. جامعه آماری این مطالعه را تمام مجریان حوزه سلامت روان کشور تشکیل دادند که کل جامعه به عنوان نمونه در نظر گرفته شد و از این بین 998 نفر از سراسر کشور مشارکت داشتند. در بخش کمی با استفاده از مدل تحلیل عملکرد-اهمیت (Importance-Performance Analysis (IPA، اهمیت – عملکرد برنامههای در حال اجرا سلامت روان در نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه و در بخش کیفی نیز توضیحات تکمیلی به شیوه تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: بین وضعیت مطلوب و وضعیت فعلی در نظام سلامت روان شکاف وجود دارد، به گونهای که برنامههای پیشگیری از همسر آزاری و مراقبت از بدرفتاری با کودک نیاز به تمرکز و تقویت بیشتر دارد. استمرار برنامههای مهارتهای زندگی و مهارتهای فرزندپروری همچنین برنامههای اصول خود مراقبتی در سلامت روان و مصرف مواد، تشخیص و مراقبت اختلالات روانپزشکی و نوجوان سالم من مطلوب و لازم است ولی در برنامه پیشگیری از خودکشی افراط شده و تعدیل هزینه و زمان در آن ضروری است. علاوه بر این، برنامههای مداخلات روانی- اجتماعی در بلایا و حوادث، کاهش آسیب مصرف مواد، تقویت بنیان خانواده و خانواده توانا اهمیت پایینی در تدوین استراتژی دارند.
نتیجه گیری: اقدامات اصلاحی بر اساس اولویتبندی حاصل شده میتواند در دستور کار مدیران سیستمهای بهداشتی- درمانی در سطوح اولیه برای بهبود کیفیت خدمات قرار گیرد.
فاطمه ستوده زاده، حسین انصاری، آذر ابوالپور، فاطمه نظری، فاطمه خبیری، محمد حسن امیری مقدم،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: نظام سلامت، در تلاش است با ارائه خدمات بصورت سطح بندی از مراجعات غیر ضروری به سطوح بالاتر جلوگیری کرده و بدین ترتیب از هزینه مراقبت های سلامت بکاهد. لذا مطالعه حاضر با هدف یافتن علل ارجاع به سطوح بالاتر در مناطق روستایی طراحی و اجرا شد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی ۴۵۸ نفر از بیماران روستایی ارجاع داده شده به سطح دو در مناطق روستایی شهرستان زاهدان انجام گرفت. از پرونده های بهداشت خانواده موجود در سامانه سیب جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS16 استفاده گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی(درصد، فراوانی) و آزمونChi-square تحلیل شدند.
نتایج: بیشترین درصد ارجاع به سطح دوم ارائه خدمات (6/57%) مربوط به سال ۱۳۹۷ و کمترین درصد آن (۱/۴%) مربوط به سال ۱۳۹۵ میباشد. از بین بیماران ارجاع داده شده نزدیک به ۵۰% آنها به دلیل نیاز به تخصص بالاتر ارجاع داده شده اند و به تبع آن بیشترین مقصد ارجاع، پزشکان متخصص(۲/۶۷%) میباشند. از بین تمامی افراد ارجاع داده شده به سطح بالاتر تنها ۶/۲۳% دارای پسخوراند به سطح اول میباشند.
نتیجه گیری: از عوامل مهم ارجاعات پزشک خانواده به سطوح بالاتر نیاز به تخصص بالاتر و اصرار بیمار میباشد. همچنین ثبت پسخوراند به سطح اول ارائه خدمات مورد توجه قرار نگرفته استبا برقراری تعامل بین پزشک و سایر سطوح، آموزش پزشکان، تاکید بر اهمیت ارائه پسخوراند و آگاهی بخشی به بیماران تا حدود زیادی میتوان ارجاعات غیر مقتضی را کاهش دهد.