جستجو در مقالات منتشر شده


75 نتیجه برای بیمار

ابوالقاسم پوررضا، رقیه خبیری، محمد عرب، علی اکبری ساری، عباس رحیمی، آذر طل،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل موثر بر رفتار افراد در هنگام مواجهه با بیماری بسیار متفاوت است که شامل عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بویژه هزینه های درمانی می باشد. با توجه به هزینه های روزافزون درمانی، نقش اقدام بیماران در کنترل مالی هزینه های درمان، سیر بهبودی و نیز عدم اطلاع  کافی از رفتار افراد در اولین نقطه مواجهه با بیماری و به منظور سنجش تقاضای مردم در یک بستر تحقیقاتی مناسب، این مطالعه با هدف تحلیل رفتار درجستجوی درمان افراد در موارد بروز کسالت یا بیماری در ساکنان شهرتهران متشکل از کلیه اقشار و گروههای اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه که از نوع  توصیفی - تحلیلی می باشد و به روش مقطعی انجام شده است 1882 نفر از افراد ساکن در خانوارهای شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند و اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری مجذور کای ، تست دقیق فیشر و رگرسیون لجستیک چندمتغیره در نرم افزار SPSS.13  استفاده شده است.
نتایج:  9/22% (431نفر) از افراد شرکت کننده در مطالعه ابتلا به یک یا دو مورد بیماری را در یک ماه گذشته گزارش کردند. آنالیزهای رگرسیون لجستیک چندمتغیره نشان داد که متغیرهای سن، جنس، وخامت بیماری،  میزان تحصیلات و تأهل ارتباط آماری معنی داری با احتمال اقدام به درمان اعم از خوددرمانی یا جستجوی درمان از مرکز درمانی داشته اند. همچنین در زمینه احتمال مراجعه به یک مرکز درمانی مشخص شد که متغیرهای سن، جنس، وخامت بیماری، میزان درآمد، میزان تحصیلات، بعد خانوار و شیوه پرداخت از بقیه متغیرهاموثرتر بوده و معنی دار در مدل باقی ماندند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، بالا بردن سطح آگاهی جامعه در مورد اثرات سوء مصرف دارو و خوددرمانی، آموزش پزشکان و داروسازان، اصلاح نظام بیمه و ترویج بیمه همگانی به عنوان راهکارهایی مناسب جهت بهبود الگوی مصرف خدمات سلامتی توصیه می شود.


محمد عرب، رقیه خبیری، ابوالقاسم پوررضا، جلال سعیدپور، حجت زراعتی، علیرضا محمدنِژاد،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: موضوع تمرکز سازمانی از مفاهیم اساسی در علم مدیریت است. تمرکز سازمانی عبارت است از اینکه مرکز ثقل تصمیم گیری در رأس سلسله مراتب هرم سازمانی قرار داشته باشد.در این پژوهش سعی شده است به یکی از ابعاد مهم سازمان یعنی میزان تمرکز سازمانی در بیمارستانها به عنوان نوعی سازمان اجتماعی و پیچیده پرداخته شود.
روش کار: این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی تحلیلی بوده که به روش مقطعی در سال 1384 انجام شده است. جامعه پژوهش کلیه مدیران و مدیران پرستاری بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه    می­باشد. در این پژوهش با بررسی های لازم، میزان تمرکز سازمانی بیمارستانها در 3 رده متمرکز، نیمه متمرکز و غیر متمرکز دسته بندی گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری t تست، آنالیز واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی اسپیرمن در نرم افزار SPSS  استفاده شده است.
نتایج:  نتایج نشان داد که از بین 15 متغیر مورد پژوهش 5 متغیر مهم  شامل: جنسیت (001/0p = ) پست سازمانی  (005/0p = )، طی دوره آموزشی در زمینه مدیریت (001/0 p=)، بارمالی تصمیم گیری (03/0 p= ) در گروه مدیران بیمارستان و امکان کنترل تصمیمات اتخاذ شده (014/0 p =) در گروه مدیران پرستاری دارای ارتباط آماری معنی داری با تمرکز سازمانی بوده اند.
نتیجه گیری: میانگین درجه تمرکز دربیمارستانهای مورد مطالعه 38/75%  بوده است که این میزان در حوزه مدیران بیمارستان 3/76% و در حوزه مدیران پرستاری 38/73 % بوده است. یافته های این پژوهش نشان داد که بیمارستانهای مورد مطالعه به صورت نیمه متمرکز اداره می شوند.


محمد رنجبر عزت آبادی، محمد عرب، حجت زراعتی، علی اکبری ساری، حسین درگاهی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: انسانهای سازمانی در عصر حاضر با عوامل تنش زای مختلفی روبرو شده و به طورمداوم شخصیت و جسم و روان آنها تحت تأثیر این تنش ها قرار گرفته، به تدریج فرسوده می شوند. این تنش ها به راحتی قابل سنجش و درمان نیست و بدین لحاظ آثار نا مطلوبی در فرسودگی نیروی انسانی پرورش یافته سازمانی بویژه مدیرانی که یکی از مهمترین عوامل در حیات، رشد و بالندگی و یا مرگ سازمان ها هستند دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل تنش زا و تأثیر تنش بر عملکرد مدیران بخشهای مختلف بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.

روش کار: این مطالعه به روش توصیفی - تحلیلی و به صورت مقطعی در سال 1387 انجام گرفت که 220 نفر از مدیران بخشهای مختلف بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در این مطالعه شرکت نمودند. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش از پرسشنامه استاندارد لوتانز که مشتمل بر 70 سؤال در چهار قسمت می‌باشد، استفاده شد.

نتایج: یافته های پژوهش نشان داد2/68 درصد از مدیران زن، 8/72درصد متأهل و7/47درصد دارای سابقه کار بین10تا20سال بودند 4/93 درصد مدیران طی 2 سال اخیر با تنش شدید مواجه شده بودند. همچنین محیط کار با میزان 5/84 درصد پرفشار کارترین محیط برای مدیران بوده و زیادبودن حجم کار و انتطارات مسئولین بالاتر بیشترین شدت تنش زایی را برای آنها داشته­اند و بیشترین تأثیر تنش بر عملکرد مدیران نیز از بین رفتن تمرکز فکری آنها جهت تصمیم گیری مؤثر بوده است. بین عوامل خانوادگی تنش زا و وضعیت تأهل رابطه معنی داری وجود داشت (05/0p =)، همچنین بین مدرک تحصیلی و عوامل تنش زا رابطه معنی داری مشاهده شد (01/0p =) و تأثیر تنش بر عملکرد نیز با سابقه کار رابطه معکوس و معنی داری داشت (01/0p =) و (17/0- r =).

نتیجه گیری: از آنجا که در رتبه بندی عوامل چهارگانه تنش زا، عوامل مربوط به محیط کار و از جمله زیاد بودن حجم کار در رأس قرار داشتند بنابراین پیشنهاد می گردد مسؤولان دانشگاه و مدیران ارشد بیمارستانها تمهیداتی بیندیشند تا عوامل تنش زا در محیط کار تا اندازه ای کاهش یابد و از طریق اعمال مدیریت منابع انسانی صحیح و حمایت های اجتماعی از پرسنل و بهبود شرایط کار و اصلاح محیط کار از طریق برنامه ریزی اصولی و افزایش امکانات، تا حدی عوامل تنش زا در محیط کار را کاهش دهند. همچنین ضرورت طراحی مجدد مشاغل و تفویض اختیار بیشتر به زیردستان و استفاده از برنامه های مدیریت زمان می تواند تا حد زیادی از میزان تنش مدیران در محیط کار بکاهد.


ابوالقاسم پوررضا، آتنا برات، مصطفی حسینی، علی اکبری ساری، حبیب عقباتی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات قبلی نشان داده‌ا‌ند که وضعیت اقتصادی-اجتماعی افراد با خطر ناتوانی و مرگ‌و‌میر ناشی از بیماری‌های قلبی-عروقی ارتباط تنگاتنگی دارد. مطالعه حاضر به‌ منظور تعیین عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر بیماری انسداد عروق کرونر در افراد کمتر از 45 سال در بیمارستان قلب شهید رجایی صورت گرفت.

روش کار: در این مطالعه مورد-شاهدی 100بیمار زیر 45 سال مبتلا به انسداد عروق کرونر بستری شده در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران طی نیمه دوم سال1386 و نیمه اول سال 1387 با 100 شاهد همسان شده از نظر سن و جنس از میان همراهان بیماران مادرزادی سرپایی یا بستری در همان بیمارستان مقایسه شدند. جهت برآورد خطر عواملی چون سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، گروه درآمدی، انزوای اجتماعی، حمایت اجتماعی، استرس، فعالیت فیزیکی، وضعیت تغذیه، استعمال دخانیات و موارد مشابه از شانس نسبی و حدود اطمینان 95% استفاده گردید. جهت مقایسه میانگین‌ها از آزمون تی- تست و برای برآورد میزان اثرات متغیرهای مؤثر مورد بررسی در حضور یکدیگر از رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد.

نتایج: میانگین سنی بیماران 2/41 سال و 85% آنها مرد بودند. استعمال دخانیات با برتری نسبی(Odds Ratio) 2/7(2/14-7/3=CI 95%) با افزایش خطر انسداد عروق کرونر همراه بود. هم‌چنین معلوم شد که تحصیلات دیپلم و بالاتر با برتری نسبی 9/3(9/7-9/1=CI 95%) و مصرف حداقل 7 وعده میوه و سبزی در هفته با برتری نسبی 7/2(4/7-01/1=CI 95%) نقش حفاظتی را به دنبال دارند. نوع شغل، درجه شغلی و میزان فعالیت فیزیکی رابطه معنی‌داری را با بیماری مورد بررسی نشان دادند. میانگین شاخص توده بدنی نیز در هر دو گروه متفاوت بود. ارتباط معنی‌داری بین میزان استرس، حمایت اجتماعی، انزوای اجتماعی و گروه درآمدی با بیماری انسداد عروق کرونر مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری: استعمال دخانیات، سطح تحصیلات و مصرف میوه‌ها و سبزیجات به‌عنوان مهم‌ترین عوامل اقتصادی- اجتماعی بیماری انسداد عروق کرونر معرفی شدند. لذا سیاستگذاری و برنامه‌ریزی در سطوح بالای سازمانی، جهت بهبود وضعیت اقتصادی-اجتماعی افراد جامعه خصوصاً افراد کمتر از 45 سال ضروری به‌نظر می‌رسد.


علی کشتکاران، فاطمه محبتی، سید پوریا هدایتی، آمنه روشن فرد،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: مهم ترین اصل برای سازمانها ، بقا و توسعه است. امروزه برای بقا در صحنه رقابت، خلاقیت و نوآوری یک امر مهم و حیاتی می باشد. یکی از عوامل مؤثر در ایجاد نوآوری، سبک تفکر مدیران سازمان ها است. هدف از این مطالعه تعیین رابطه این دو متغیر در میان مدیران ارشد ومیانی بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال1387 بود.

روش کار: نوع مطالعه مقطعی از نوع توصیفی - تحلیلی بود. محیط پژوهش 12 بیمارستان آموزشی و تعداد نمونه برابر کل جامعه آماری ( 84 نفر مدیر ارشد و میانی) بود. روش نمونه گیری براساس سرشماری صورت گرفت. ابزار مورد استفاده  جهت اطلاعات، پرسشنامه های استاندارد سبک تفکر و نوآوری سازمانی بود. با انجام یک مطالعه آزمایشی ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه سبک تفکر و نوآوری سازمانی به ترتیب برابر 83/0 و 72/0 به دست آمد. داده های حاصل از این دو پرسشنامه با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: ارتباط ضعیف معنی داری بین سبک تفکر و نوآوری سازمانی مشاهده شد و سبک تفکر عمل گرایی بیشترین رابطه را با نوآوری سازمانی داشت.

نتیجه گیری: برای ایجاد نوآوری، سبک تفکر، نقشی محوری و بنیادین دارد. هیچ یک از سبک های تفکر بر دیگری رجحان و برتری ندارد و در هر شرایطی یکی از آنها بهترین نتایج را به دست خواهد داد.


ابوالقاسم پوررضا، غلامرضا گودرزی، هرمز آزادی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: بیمارستان به عنوان بزرگترین و پرهزینه ترین واحد عملیاتی نظام بهداشت و درمان شناخته شده بنابراین توجه کامل به کارآیی هزینه های آن از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. هدف این مطالعه بررسی کارآیی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از روش تحلیل فراگیر داده ها می باشد.

روش کار: در این مقاله کارآیی فنی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران از روش تحلیل فراگیر داده ها طی سال های 1385-1375 مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برای این منظور از فرم پوششی نهاده - مدار روش تحلیل فراگیر داده ها با فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس استفاده شده و از چهار ستانده یعنی پذیرش سرپایی، روز- بستری، تخت روزاشغالی وتعداد عمل جراحی و چهار نهاده یعنی تعداد تخت، کادر پرستاری، کادر پزشکی و سایر پرسنل برای بررسی استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار  استفاده گردیده است.لازم به ذکر است که اطلاعات بوسیله فرم های طراحی شده توسط نویسنده از بیمارستان های مورد مطالعه گردآوری شده است.

نتایج: نتایج حاصل از روش تحلیل فراگیر داده ها نشان می دهد1- ظرفیت ارتقای کارآیی فنی در بیمارستان های مورد بررسی به میزان 3 درصد( میانگین کارآیی فنی بیمارستان ها 972/0 می باشد)وجود دارد2- بازدهی ثابت نسبت به مقیاس بر فرآیند تولید حاکم می باشد. به عبارت دیگر تولید بیمارستان های مذکور در وضعیت بهینه می باشد 3- علاوه بر آن وجود عوامل تولید مازاد به ویژه کادر پرستاری در بیمارستان های دانشگاه مشهود است.

نتیجه گیری: حذف نیروی انسانی مازاد در قالب یک برنامه ریزی جامع و بر اساس نتایج روش تحلیل فراگیر داده ها نقش عمده ای در کاهش هزینه های بیمارستان و بخش بهداشت و درمان ایفا می نماید. نهایتاٌ پیشنهاد می شود که اثرات عواملی از قبیل کیفیت ارائه خدمات و رضایت مندی بیماران بر کارآیی فنی بیمارستان های مذکور مورد ارزیابی قرار گیرد.


احمد جنیدی، محمد رضا جعفری پور، مهدی فرزادکیا،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: مدیریت نامناسب مواد عفونی زاید می­تواند خطراتی را برای کارگران وبیماران ومحیط اجتماع بهمراه داشته باشد. دراین مطالعه ، بررسی جامعی در خصوص نحوه مدیریت پسماندهای جامد در بیمارستان های شهر قم صورت گرفت.

روش کار: جهت گردآوری اطلاعات لازم ضمن توزین زباله تولیدی، به تکمیل پرسشنامه برگرفته از WHOباتوجه به اهداف مطالعه پرداخته شد؛ همچنین جهت کسب اطلاعات تکمیلی، به مشاهده میدانی در بخشهای مختلف بیمارستان های مورد مطالعه(6بیمارستان دولتی،2بیمارستان خصوصی)  پرداخته شد.

نتایج: نتایج مطالعه نشان داد که میزا ن کل مواد زاید جامد تولیدی بیمارستان های شهر قم  بطور متوسط 55/3057 کیلو گرم در هرشبانه روز بود که از این میزان سهم مواد زاید جامد معمولی ، عفونی ، تیزو برنده ، شیمیایی - دارویی به ترتیب6/1523 و 6/1520و72/12و 93/0کیلو گرم در هر شبانه روز بود. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که دربیمارستان های شهر قم، دستورالعمل مدیریت اجرایی پسماندهای  پزشکی بطور ناقص اجرا می شد وبرنامه جداسازی مواد زاید جامد در مبدأ تولید بصورت نامناسبی انجام می گرفت ؛همچنین در بیمارستان های مذکور هیچ گونه  اطلاعاتی در مورد کمیت وکیفیت مواد زاید جامد تولیدی وجود نداشت.

نتیجه گیری: ضرورت برنامه ریزی و ایجاد چارچوبی جهت مدیریت تلفیقی مواد زاید جامد و آموزش سطوح مختلف کارکنان بیمارستان(مدیران، پزشکان، پرستاران، پرسنل خدماتی) میتواند در کاهش قابل ملاحظه هزینه ها و مواد زاید جامد بیمارستانی موثر واقع گردد. همچنین نظارت جدی بر اجرای دقیق و مناسب دستورالعمل مدیریت اجرایی پسماندهای پزشکی ضروری به نظر میرسد.


محمد عرب، اصغر زارعی، مصطفی حسینی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری که در اثر آسیب های جسمی و روحی به یک مرکز درمانی مراجعه می کند ،دارای حقوقی قانونی است. رعایت حقوق بیماران باعث رضایت بیماران از خدمات بیمارستانی می شود که به ارتقا کیفیت خدمات کمک خواهد کرد. هدف این مطالعه تعیین آگاهی بیماران از حقوق خود و رعایت آن در بیمارستان های وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی در شهر تهران است.

روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی در بیمارستان های وابسته به دانشگاه­­های علوم پزشکی تهران در سال 1388 انجام شد. نمونه های مطالعه 601 بیمار بودند که از 11 بیمارستان وابسته به 3 دانشگاه علوم پزشکی در شهر تهران و به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها پرسش نامه 50 سوالی بود که روایی و پایایی آن تایید شد. داده ها با استفاده از آزمون های مجذور کای و کروسکال والیس در نرم افزار SPSS.17 تجزیه و تحلیل شدند.

نتایج: 59% بیماران زن و 41% مرد بودند. میانگین سن بیماران3/43 ( با انحراف معیار 5/18) سال  و میانگین اقامت 1/7( با انحراف معیار 4/7) روز بود. 5/71% بیماران اگاهی ضعیف، 6/22% متوسط و 8/5% اگاهی خوبی از حقوق بیمار داشتند. میزان رعایت حقوق بیمار در 8/13%  بیماران خوب، 9/82% متوسط و 3/3% ضعیف بود. بین میزان رعایت حقوق بیمار با بخش بستری و طول اقامت در بیمارستان رابطه ی آماری معنی داری وجود داشت(007/0 p=). همچنین از میان7 حیطه، بالاترین میزان رعایت حقوق بیمار مربوط به حیطه حق آگاهی بیمار و کمترین میزان رعایت مربوط به حیطه حق اعتراض و شکایت بود.

نتیجه گیری:  نتایج این مطالعه نشان داد که بیماران اگاهی خوبی از حقوق بیمار ندارند و حقوق بیماران نیز بصورت مطلوب رعایت نمی شود. جهت ارتقای رعایت حقوق بیماران، ارایه برنامه های آموزشی به جامعه در مورد حقوق بیمار، پیگیری موارد نقض حقوق بیمار، تصویب قانون جامع برای تضمین رعایت حقوق بیماران و طراحی برنامه مشخص برای پایش و نظارت بر اجرای آن  پیشنهاد می شود.


شهرام توفیقی، محمدرضا ملکی، مسعود شهابی، منصور دلپسند، ابوالفضل نفیسی،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: نابرابری در توزیع منابع بیمارستانی اهمیت زیادی در ارایه مراقبت از سلامت دارد. این نابرابری در توزیع عمدتاٌ در بیمارستان های دولتی در هر کشوری صورت می­گیرد. هدف این پژوهش بررسی وضعیت توزیع پزشک متخصص و تخت فعال در بیمارستان های دولتی ایران در طی سال­های 1380-1385 می باشد.

روش کار: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و روش مطالعه آن توصیفی- تحلیلی و به صورت گذشته نگر انجام گرفته است. داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل پردازش و محاسبه شده و تحلیل آن با استفاده از منحنی لورنز و محاسبه ی شاخص جینی صورت گرفته است.

نتایج: یافته­های این پژوهش نشان می­دهد که روند توزیع نیروی انسانی پزشک متخصص بر حسب شاخص ضریب جینی در طی دوره شش ساله(1380-1385) برابر با0876/0، 0874/0، 0909/0، 0329/0، 0951/0 ، 0520/0 و برای تخت فعال برابر با 024/0، 0171/0، 0208/0، 0251/0، 0212/0، 084/0 بوده است.

نتیجه گیری: با وجود اختلاف در نسبت نیروی انسانی پزشک متخصص و تخت فعال به جمعیت در بین استان های کشور، توزیع عادلانه­ای در مورد پزشک متخصص در بیمارستان های دولتی ایران با استفاده از ضریب جینی صورت گرفته است. نتایج این مطالعه می­تواند مورد توجه مدیران و سیاستگذاران نظام سلامت کشور قرار گیرد.


الهه توسلی، اکبر حسن زاده، رضا غیاثوند، آذر طل، داوود شجاعی زاده،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه بیماری­های قلبی- عروقی علت اصلی ناتوانی و مرگ و میر در بسیاری از کشورها به شمار می­رود. نظر به اهمیت آموزش به منظور ارتقای رفتارهای تغذیه­ای پیشگیری کننده از بیماری­های  قلبی- عروقی، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر آگاهی، نگرش  و عملکرد زنان خانه دار اصفهان در خصوص ارتقای رفتارهای پیشگیری کننده از بیماری­های قلبی - عروقی انجام شد.

روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه  نیمه تجربی است، این مطالعه روی 68 زن خانه دار که به صورت تصادفی در 2 گروه آزمون (34 نفر) و شاهد (34 نفر) قرار گرفتند انجام شد، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه خودساخته مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی و پرسشنامه FFQ (بسامد مصرف مواد غذایی) بود، پرسشنامه الگوی اعتقاد بهداشتی در سه زمان قبل، بلافاصله و دو ماه بعد از آموزش تکمیل گردید و پرسشنامه FFQ در دو زمان قبل و 2 ماه بعد توسط زنان تکمیل گردید، بعد از انجام پیش آزمون، مداخله آموزشی در طی 6 جلسه آموزشی به مدت 6 هفته برای گروه آزمون انجام گرفت، در نهایت اطلاعات حاصل جمع آوری و  توسط نرم افزار  SPSS  با استفاده از آزمون­های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیکی تفاوت معنی­دار با هم نداشتند. قبل از مداخله تفاوت معنی­داری بین میانگین نمرات سازه­های مختلف این الگو در دو گروه مشاهده نشد ( آگاهی (855/0 p=)، حساسیت درک شده (628/0 p=)، شدت درک شده (259/0 p= منافع درک­ شده (695/0 p=)، موانع درک شده (693/0 p=)، خودکارآمدی درک شده(292/0 p=) بعد از مداخله تفاوت معنی­داری در  میانگین نمرات آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده و موانع درک شده و عملکرد بین دو گروه آزمون و شاهد مشاهده شد (001/0p<).

نتیجه گیری: با توجه به یافته­های پژوهش چنین استنباط می­شود که مداخله حاضر تأثیر مثبتی روی الگوی تغذیه زنان خانه­دار داشته است و مداخله در افزایش و بهبود میزان آگاهی، نگرش و عملکرد زنان مؤثر بوده است.


رامین روانگرد، محمد عرب، آرش رشیدیان، علی اکبری ساری، علی زارع، محمود ثالثی، حجت زراعتی،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: مدت اقامت در بیمارستان یکی از مفیدترین شاخص­های بیمارستانی است که از آن می­توان برای اهداف مختلفی استفاده نمود. در این مطالعه به بررسی و تعیین عوامل مؤثر بر مدت اقامت بیماران بستری در بیمارستان تخصصی زنان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران با استفاده از روش نیمه پارامتری مخاطرات متناسب کاکس و نیز مقایسه آن با روش رگرسیون خطی چندگانه پرداخته­شده است.

روش کار: این مطالعه، مطالعه­ای است توصیفی-تحلیلی که در آن، تعداد 3421 پرونده بستری مربوط به کلیه بیماران بستری شده در سه بخش آنکولوژی، جراحی و زایمان و ترخیص شده از آنها در سال 1387 بررسی شدند. با استفاده از فرم ثبت اطلاعات و مصاحبه، اطلاعات مورد نیاز  جمع آوری گردید. سپس با استفاده از مدل چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، عوامل مؤثر بر مدت اقامت بیمارانی که با بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند، تعیین شدند و نتایج آن با نتایج مدل چندگانه رگرسیون خطی مقایسه گردید. ضمناٌ، سطح معنی داری مورد نظر، 05/0 تعیین گردید.

نتایج: میانه مدت اقامت در بیمارستان، 8/50 ساعت و در بخش­های زایمان، جراحی و آنکولوژی به ترتیب  5/48، 4/54 و 2/94 ساعت بود. از 3421 پرونده بیمار مورد بررسی، 2632 نفر (9/76%) با بهبودی و بقیه یعنی 789 نفر (1/23%) با عدم بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند. نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس نشان دادند که فاصله بیش از 200 کیلومتر محل سکونت بیماران مراجعه کننده تا بیمارستان، بستری در بخش جراحی و آنکولوژی، پذیرش و بستری در روز پنجشنبه، پذیرش و بستری توسط پزشک متخصص داخلی و بستری به دلیل بیماری­های نیوپلاسمی، غدد درون­ریزی و تغذیه ­ای و سیستم ادراری-تناسلی بستری شده در بیمارستان (05/0p<) و نیز افزایش تعداد کل آزمایش­ها، رادیوگرافی­ها و سونوگرافی­ها (001/0p<)، مدت اقامت بیماران در بیمارستان را افزایش داده­اند. اما بیمارانی که به صورت اورژانس در بیمارستان پذیرش و بستری شده اند دارای مدت اقامت کمتری بوده اند (001/0 p<). در حالی که نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه خطی، متغیرهای کارگر-کشاورز-دامدار-بازنشسته بودن همسر بیمار، پذیرش در روز پنجشنبه، ابتلا به بیماری­های نیوپلاسمی و افزایش تعداد کل آزمایش­ها، رادیوگرافی­ها و سونوگرافی­ها را موجب افزایش، و بستری توسط رزیدنت را موجب کاهش مدت اقامت بیماران نشان داد (05/0p< ).

نتیجه گیری: با توجه به وجود داده­های سانسور شده، مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، مدلی مناسب تر از مدل رگرسیون چندگانه خطی در تعیین متغیرهای مؤثر بر طول مدت اقامت بیماران در بیمارستان می­باشد. مدیران و سیاست گذاران جهت بهبود و اصلاح مدت و میزان اقامت بیماران در بیمارستان، از بین متغیرهای معنی دار و تأثیرگذار بر مدت اقامت بیماران حاصل از مدل کاکس در این مطالعه، تنها در مورد روز پذیرش بیمار و تعداد کل آزمایش­ها، رادیوگرافی­ها و سونوگرافی­های انجام شده برای وی می­­توانند تصمیم گیری کنند بدین ترتیب که از پذیرش‌های غیرضروری و غیراورژانس در روز آخر هفته جلوگیری به عمل آورند و از سوی دیگر، فرایندها و آزمون­های تشخیصی که جهت تشخیص بیماری بیمار انجام می­شود را حتی الامکان قبل از پذیرش و بستری شدن بیمار بر روی تخت انجام دهند تا از تخت‌ها و سایر منابع بیمارستانی به نحو بهتری استفاده گردد.


مرضیه جوادی، هدایت الله عسگری، مریم یعقوبی، حسین نوازهی،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری­های غیر واگیر که از آن به بیماری­های مزمن و یا بیماری­های مرتبط با سبک زندگی نیز یاد می­شود یکی از مشکلات جدی امروز اغلب کشورهاست. سازمان جهانی بهداشت در نشست­های سالانه­ی خود بارها این موضوع را طرح و نظرات و راهکارهای کارشناسی خود را به دنیا ارایه نموده است. در این مطالعه با استفاده از راهبرد­های تنظیمی توسط WHO که برنامه جامعی برای کنترل و مراقبت از بیمارهای غیرواگیر است به بررسی اقدامات انجام شده درحوزه­ی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در برنامه مراقبت و کنترل بیماری­های غیر واگیر پرداخته شده است.

روش کار: دراین مطالعه که یک پژوهش توصیفی تحلیلی است فعالیت های انجام شده درنظام  مراقبت بیماری­های غیر­واگیر در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در تعداد 21 واحد مبارزه با بیماری­های غیر واگیر شهر اصفهان و کلیه شهرستان­های استان به صورت خود ارزیابی و بررسی مستندات، مورد بررسی  قرار گرفت. کارشناسان و مسؤولان واحدهای مبارزه با بیماری­های غیر­واگیر(تعدا د 30نفر) وارد مطالعه گردیدند. ابزار مطالعه پرسشنامه محقق ساخته­ای بود که در6حیطه ( براساس اصول جهانی و راهبرد­های مبارزه با بیماری­های غیرواگیر (WHOتدوین و روایی و پایایی آن مورد تایید قرارگرفت. در تحلیل داده­ها از فراوانی، درصد، میانگین و T-Test  استفاده شد. داده­ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد.

نتایج: نمره کل خودارزیابی واحدهای مورد مطالعه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در زمینه اقدامات انجام شده در برنامه مراقبت و کنترل بیماری­های غیر­واگیر 59/0 44/1 (میانگین 44/1 از4) است. دربین 6راهبرد  مورد مطالعه راهبرد "افزایش آگاهی عمومی درمورد بیماری­های غیرواگیر "بالاترین امتیاز وراهبرد "بهبود همکاری و مشارکت در پیشگیری و کنترل بیماری­های غیر واگیر "کمترین امتیاز حاصل شده است. مستندسازی اقدامات در حد ضعیفی صورت گرفته است (کمتراز50%). بین میانگین نمرات خود­ارزیابی بر حسب دو دسته اقدامات دارای مستندات و فاقد مستندات  تفاوت معناداری وجود نداشت (1/0=p).

نتیجه گیری: دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از دانشگاههای پیشرو در سطح کشور است که اقدامات ارزشمندی در زمینه برنامه مراقبت و کنترل بیماری­های غیرواگیر انجام داده است. اما بر اساس مقیاس مورد استفاده این مطالعه نقاط ضعف متعددی در برنامه­ ها وجود دارد. یکی دیگر از نقاط ضعف دیگر عدم توجه و دقت در مستندسازی اقدامات انجام یافته است که مرحله بسیار مهمی برای هم افزایی فعالیتها و بهبود و تعالی عملکردی سازمان است.


مسعود خداویسی، افسانه یعقوبی، سیدرضا برزو، محمود خداویسی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری های قلبی عروقی علت عمده مرگ در جهان به شمار می روند. عوامل مختلفی از جمله تغییر در شیوه زندگی در میزان بروز این بیماری ها دخالت دارند. ریشه ی بیماری های قلبی عروقی به دوران کودکی بر می گردد بنابراین پیشگیری زود هنگام از بیماری های قلبی عروقی بهتر است از زمان کودکی و نوجوانی برای اصلاح عوامل خطر انجام شود.

روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی -  مقطعی می باشد که با هدف تعیین شیوع عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی در سبک زندگی نوجوانان شهر همدان در سال 1386 انجام شده است. نمونه های پژوهش را 1000 نفر از نوجوانان شهر همدان تشکیل دادند که به روش نمونه گیری طبقه ای- خوشه ای انتخاب شدند. نتایج با استفاده از آمارتوصیفی ارایه گردید.

نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که واحدهای مورد پژوهش دارای سابقه خانوادگی فشار خون بالا(1/23%)، دیابت(5/9%)، چربی خون بالا(3/23%) و  سکته ی قلبی(5/13%) در خانواده ی خود بودند. یافته ها همچنین نشان داد که واحدهای مورد پژوهش دارای شاخص توده بدنی بالاتر از 25 کیلوگرم بر مترمربع (6/10%)، بدون پیاده روی(2/8%)، نداشتن فعالیت ورزشی (1/59%)، استفاده بیش از 5 ساعت کامپیوتر در روز (8/10%)، استفاده از تلویزیون بیش از 5 ساعت در روز(2/29%)، مصرف روغن های اشباع در خانواده (8/50%)، مصرف مواد لبنی پرچربی (1/33%)، استفاده از غذاهای آماده(6/48%)، استفاده از تنقلات(پفک و چیپس) (4/75%)، استفاده از روش سرخ کردن بعنوان متداول ترین شیوه پخت غذا در خانواده(9/35%)،مواجهه با دود سیگار بستگان نوجوان (7/67%)، استعمال سیگار در دوستان نوجوان (25%) و استعمال سیگار در خود نوجوان (4/3%) بودند.

نتیجه گیری: در این مطالعه مشخص گردید که اکثر نوجوانان در معرض یا مستعد انواع عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی هستند با توجه به اهمیت این بیماری ها به نظر می رسد که باید اقدامات آموزشی وسیع و گسترده به منظور افزایش سطح آگاهی و سپس عملکرد مردم خصوصا نوجوانان در مورد پیشگیری اولیه از بیماری ها صورت پذیرد.


فرشید رادفر، محمد جواد حضوری، صدیقه سادات طوافیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه نگرش کارمندان و عملکرد مدیران در خصوص مدیریت تعارض در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.

روش کار: در این مطالعه مقطعی تعداد 330 نفرشامل 300 نفر پرستار و 30 نفر مدیر بیمارستان بطور تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 30 سؤال، انجام گرفت. جهت پردازش داده‌‌ها از نرم افزار SPSS استفاده شد.

نتایج : این پژوهش نشان داد که 178 نفر از کارمندان(59%) و 14 نفر از مدیران (47%) بر این باورند که از سبک اجتناب در مدیریت تعارض استفاده نمی شود. 177 نفر از کارمندان (59%) معتقدند که مدیرانشان از سبک سازش بهره نمی گیرند و 13 نفراز مدیران (43%)ادعا میکنند که از سبک سازش در مدیریت تعارض استفاده می شوند.. 120نفر از کارمندان(40%) و 4 نفر از مدیران(13%) معتقد بودند که مدیران از سبک مصالحه بهره می جویندو درهر دو گروه  179 نفر از کارمندان (60%) و 18 نفر از مدیران(60%) معتقد بودند که سبک حل مسئله در مدیران برای حل تعارضات سازمانی وجود ندارد.

نتیجه گیری : این پژوهش نشان داد مدیرانی که دارای نگرشهای اجتناب، حل مسئله و اجباربودند به نظر کارمندان در عمل نیز از همان شیوه ها بهره می جستند ولی مدیرانی که دارای سبک سازش و مصالحه بودند عملاً  از این شیوه بهره نمی گرفتند.


آذر حدادی، مهرناز رسولی نژاد، سعید جمالی، سید احمد سید علی نقی، کوشا پایداری، محمد علی بویر، اسفندیار شجاعی، علیرضا سلیمانی، سیروس فرجی، سعید کلانتری، سمانه بایرامی، مصطفی حسینی،
دوره 9، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی میزان پای‌بندی (Adherence) به پروفیلاکسی با داروهای ضد رتروویروسی به دنبال مواجهه­ی شغلی و غیرشغلی با HIV  در افراد مراجعه­کننده به مرکز مشاوره­ی بیماری‌های رفتاری بیمارستان امام خمینی(ره) طی سال­های 1387 لغایت 1388.

روش ­کار: در این مطالعه­ی توصیفی و طولی، پس از نمونه‌گیری و انتخاب بیماران و ثبت اطلاعات آن‌ها، میزان پای‌بندی براساس گزارش خود بیماران و در مورد هر یک از داروها (زیدوودین، لامی وودین و افاویرنز) مورد محاسبه قرار گرفت. بیماران در این مطالعه به صورت ماهانه و به مدت 4 ماه مورد پیگیری قرار گرفتند و در صورت پای‌بندی کمتر از 95 درصد علت عدم مصرف داروهای ضد رتروویروسی از آن‌ها پرسیده شد و ثبت گردید.

 نتایج: در این مطالعه 89 بیمار بررسی شدند که 55 نفر (8/61 درصد) مرد و 34 نفر (2/38 درصد) زن بودند که متوسط سن آن‌ها
39/8 ± 16/30 بود. 47 نفر (8/52 درصد) مجرد و 42 نفر (1/47 درصد) نیز متأهل بودند. 27 نفر (3/30 درصد) پزشک و 35 نفر
(3/39 درصد) پرستار و 27 نفر (3/30 درصد) خارج از سیستم پزشکی بودند. 36 نفر (5/40 درصد) درمان را قطع نمودند که از این تعداد، 24 نفر (27 درصد) به طور صحیح (پس از مشخص شدن سرولوژی منفی فرد منبع) و 12 نفر (4/13 درصد) به طور اشتباه درمان را قطع کرده بودند. در این مطالعه مجموعا 53 نفر (6/59 درصد) درمان را به طور کامل دریافت نموده بودند. در مطالعه­ی حاضر، ارتباط معنی‌داری بین سن و متاهل بودن با پای‌بندی به درمان مشاهده گردید (05/0>p).

نتیجهگیری: قطع درمان به علت منفی شدن آزمایش فرد منبع در مطالعه­ی ما بیشتر از مطالعات قبلی بوده است که نشانه­ی در دسترس‌تر بودن فرد منبع در مطالعه­ ی ما می‌باشد .


مرضیه جوادی، سعید کریمی، احمدرضا رئیسی، مریم یعقوبی، اسداله شمس، مریم کدخدایی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه وهدف: پاسخگویی مقوله ای است که برای سیاستگذاران و مدیران سلامت بسیار با اهمیت است. پاسخگویی یعنی اینکه سیستم سلامت چگونه به انتظارات قانونی بیماران در جنبه های غیربالینی مراقبتها پاسخ می دهد. از سوی دیگر در سازمانها، عدالت سازمانی، عملکرد مناسب پرسنل را به رفتار عادلانه با آنها منوط می نماید عدالت سازمانی می گوید باید چه شیوه هایی با کارکنان رفتار شود تا احساس کنند که به صورت عادلانه ای با آنها رفتار شده است. در این مطالعه پاسخگویی بیمارستانها از دیدگاه بیماران و پرستاران  بررسی و رابطه این متغیر با عدالت سازمانی از دیدگاه پرستاران شاغل در بیمارستان ها مورد بررسی قرار گرفته است.

روش کار: این مطالعه یک بررسی توصیفی تحلیلی است که با هدف بررسی پاسخگویی و عدالت سازمانی در 8 بیمارستان اصفهان      (4دولتی و 4خصوصی) انجام گردید. جامعه مطالعاتی را بیماران و پرستاران تشکیل می دادند تعداد نمونه 320 نفر (160 بیمار و160 پرستار) بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از هر بیمارستان انتخاب شدند. ابزار مطالعه دو پرسشنامه بود. پرسشنامه عدالت از بیوکر و پرسشنامه پاسخگویی WHO که بر اساس شرایط بیمارستانها تعدیل شد و روایی و پایایی آن اندازه گیری شد. پرسشنامه عدالت را پرستاران و پرسشنامه پاسخگویی را بیماران و پرستاران تکمیل نمودند. داده ها با استفاده ازنرم افزار SPSS تحلیل گردید.

نتایج: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در مقیاس کلی نمره عدالت سازمانی از دیدگاه پرستاران در بیمارستانهای مورد مطالعه در حد77/0± 9/1 (از حداکثر نمره 4)می باشد. میانگین نمره پاسخگویی بیمارستانها از دیدگاه پرستاران 54/0± 32/2 و از دیدگاه بیماران 58/0± 48/2 بود. بین نطرات آنها در مورد میزان پاسخگویی تفاوت معناداری وجود نداشت. از دیدگاه پرستاران بین عدالت سازمانی و پاسخگویی به صورت مستقیم و معناداری ارتباط وجود داشت. 

نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد متغیرهای مورد بررسی در بیمارستانهای مورد مطالعه در سطح متوسط ارزیابی گردیده اند و تفاوت معناداری بین بیمارستانهای مختلف وجود ندارد. اما میزان پاسخگویی بیمارستانهای خصوصی بیشتر از بیمارستانهای دولتی بود. این واقعیت لزوم توجه بیشتر مسئولین را به اهمیت سرمایه های انسانی بخش سلامت و توجه به انگیزاننده ها و مکانیزم هایی برای پاسخگویی بهتر و ارائه خدمات با کیفیت تربه ویژه در بخش دولتی می طلبد.


فرشاد فرزادفر، گودرز دانایی، هنگامه نامداری تبار، ژولی کنول راجاراتنام، جاکوب ر مارکوس، اردشیر خسروی، سیامک عالیخانی، کریستوفر جل مورای، مجید عزتی،
دوره 10، شماره 2 - ( 8-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: شواهد حاکی از آن است که مرگ ناشی از بیماری های قلبی- عروقی و سایر بیماری های مزمن در ایران افزایش پیدا کرده است. هدف پژوهش حاضر، تخمین تاثیر مصرف سیگار، و بالا بودن فشار خون سیستولیک، قند پلاسمای ناشتا، کلسترول تام، و نمایه توده بدنی بر مرگ و میر و امید زندگی در سطح ملی و فروملی در ایران است. به این منظور، از داده های معرف جمعیت و روش های قابل مقایسه استفاده شده است.

روش کار: در این مطالعه، برای تخمین میانگین و انحراف معیار عوامل خطر متابولیک در سطح ملی و فروملی از داده های "مطالعه نظام مراقبت بیماری های غیرواگیر" استفاده شده است. برای اندازه گیری مواجهه تجمعی با سیگار، از مرگ ناشی از سرطان ریه استفاده شده است. برای تخمین تعداد مرگ ها به تفکیک سن، جنس، و علت در سال 1384، از داده های نظام ثبت مرگ استفاده شده و به کمک روش های دموگرافیک، نقص در این داده ها تعدیل شده است. تاثیر عوامل خطر بر مرگ به تفکیک بیماری، از نتایج مطالعات اپیدمیولوژیک انجام شده به روش مرور سیستماتیک و متاآنالیز به دست آمده است. تعداد موارد مرگ و تعداد سال های کاسته شده از امید زندگی که قابل انتساب به عوامل خطر بوده اند، به کمک چهارچوب ارزیابی مقایسه ای خطر تخمین زده شده اند.  

نتایج: در سال 1384 در ایران، فشار خون سیستولیک بالا علت41،000 مرگ در مردان (دامنه عدم قطعیت 95%: 38،000 تا 44،000) و 39،000 مرگ در زنان (دامنه عدم قطعیت 95%: 36،000 تا 42،000) بوده است. بالا بودن قند پلاسمای ناشتا، نمایه توده بدنی، و کلسترول تام علت حدود یک سوم تا نیمی از مرگ های قابل انتساب به فشار خون سیستولیک بالا در مردان و یا زنان بوده اند. مصرف سیگار علت 9،000 مرگ در مردان و 2،000 مرگ در زنان بوده است. اگر فشار خون سیستولیک به حد مطلوب کاهش پیدا می کرد، امید زندگی در زمان تولد به اندازه 2/3 سال در مردان (6/2 تا 9/3) و 1/4 سال در زنان (2/3 تا 9/4) افزایش می یافت. تعداد سال های افزوده به امید زندگی که به کلسترول تام، نمایه توده بدنی، و قند پلاسمای ناشتا قابل انتساب هستند، در طیفی از 1/1 تا 8/1 سال قرار می گیرند. در تمامی مناطق کشور، فشار خون سیستولیک بالا مسؤول بیشترین موارد مرگ بوده است. مرگ استاندارد شده بر حسب سن که به فشار خون سیستولیک بالا قابل انتساب بوده است، از 257 تا 333 مرگ در هر 100،000 بالغ شامل مردان و زنان بین مناطق مختلف کشور متغیر بوده است.    

نتیجه گیری: پیشگیری از فشار خون بالا به کمک تعدیل تغذیه و شیوه زندگی و مداخلات دارویی باید در ایران در اولویت قرار گیرد. مداخله برای کاهش سایر عوامل خطر متابولیک و کاهش مصرف سیگار هم می تواند سلامت در جامعه را بهبود بخشد.


رقیه عابدینی، علیرضا چوبینه، جعفر حسن زاده،
دوره 10، شماره 3 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: (WMSDs) Work-related Musculoskeletal Disorders از مشکلات بهداشتی مهم در پرستاران می باشد. از جمله دلایل مهم WMSDs در کارکنان پرستاری وظایف جابجایی بیمار ( بلند کردن، انتقال و تغییر وضعیت بدنی بیماران) می باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی خطر ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی ناشی از جابجایی بیمار در کارکنان حرفه­ی پرستاری در بیمارستان­های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز به روش  Movement and assistance of  hospital patient(MAPO)  انجام شده است.

روش کار: در این مطالعه مقطعی 400 پرستار شاغل در 75 بخش از 11 بیمارستان مورد بررسی قرار گرفتند. داده­ها با استفاده از پرسشنامه­های ویژگی­های دموگرافیک، نوردیک و چک لیست MAPO گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزار SPSS16 انجام گرفت.

نتایج: میانگین سن و سابقه کار افراد مورد مطالعه به ترتیب 44/6±78/30 و 75/5±92/6 سال بدست آمد. شیوع 12 ماهه WMSDs 2/88% گزارش شد. ارزیابی به روش MAPO نشان داد که بیش از 83 درصد از افراد در معرض خطر اختلالات بوده و در 5/20 درصد آنها خطر بالا می­باشد. نتایج نشان داد که وقوع علائم اسکلتی-عضلانی در کارکنان پرستاری مورد مطالعه با امتیاز شاخص MAPO دارای ارتباط معنی­دار است (028/0>p).

نتیجه­ گیری: وقوع اختلالات اسکلتی-عضلانی با شاخص MAPO ارتباط دارد. بنابراین، MAPO شیوه­ای کارآمد جهت شناسایی و ارزیابی خطر WMSDs ناشی از جابجایی بیماران در کارکنان پرستاری می­باشد. جهت بهبود شرایط، فاکتورهایی مانند ابزار کمکی جابجایی، عوامل محیطی و آموزش می­بایست مد نظر قرار گیرند.


منصور حلیمی، مهدی دلاوری، اشرف تخت اردشیر،
دوره 10، شماره 3 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: مالاریا به عنوان یک بیماری منتقل شده از طریق پشه تا حدود زیادی وابسته به شرایط اقلیمی می­باشد. درجه حرارت،  بارش و رطوبت نسبی از عوامل اقلیمی تاثیرگذار بر توزیع جغرافیایی این بیماری به حساب می­آیند. این عوامل اقلیمی هم در رشد و تکثیر پشه آنوفل و هم در فعالیت انگل پلاسمودیوم نقش تعیین کننده­ای دارند. هدف این تحقیق ارزیابی مناطق مختلف ایران از لحاظ فراهم بودن شرایط اقلیمی مناسب برای شیوع بیماری مالاریا می­باشد.

روش کار: در این راستا از 3 عامل اقلیمی میانگین ماهانه دما، بارش دوره فعالیت و نسبت اختلاط رطوبت هوا برای 31 ایستگاه  همدید مراکز استان­ها در دوره آماری 1975 تا 2005 (میانگین 30 ساله) استفاده شد. برای پهنه بندی کشور از لحاظ مخاطره­ی اقلیمی شیوع بیماری مالاریا ابتدا با تعریف و اجرای فیلترهای اطلاعاتی در ابزار جبر نقشه نرم افزار GIS  ایستگاه های مورد بررسی براساس درجه تناسب شرایط اقلیمی برای فعالیت و تکثیر پشه آنوفل و انگل پلاسمودیوم در 4 طبقه ریسک اقلیمی قرار گرفتند. سپس از طریق  برهم نهی لایه­های اطلاعاتی مربوط به نواحی مساعد برای فعالیت پشه و انگل، نواحی مساعد برای بروز بیماری مالاریا براساس شرایط اقلیمی شناسایی گردید. در نهایت با استفاده از مدل درون یاب اسپیلاین داده­های ایستگاهی به کل کشور تعمیم داده شده و نواحی مختلف کشور از لحاظ ریسک اقلیمی شیوع مالاریا پهنه بندی شد.

نتایج: نقشه­های پهنه بندی ریسک اقلیمی مالاریا در ایران نشان داد که نواحی جنوبی کشور شامل استان­های هرمزگان، بوشهر، خوزستان و نواحی جنوبی سیستان و بلوچستان مانند چابهار و نیک شهر و نیز نواحی شمالی کشور شامل استان­های مازندران و گیلان دارای بالاترین پتانسیل اقلیمی شیوع بیماری مالاریا می­باشند. در حالی که نواحی شمال غرب کشور شامل استان های آذربایجان غربی و شرقی، اردبیل و کردستان دارای پایین­ترین پتانسیل اقلیمی شیوع بیماری مالاریا هستند. همچنین مشاهده شد که بخش زیادی از جمعیت کشور در پهنه با مخاطره متوسط به بالا ساکن می­باشند.

نتیجه گیری: نتایج حاصل می­تواند در شناسایی مناطق مختلف کشور از لحاظ پتانسل اقلیمی شیوع مالاریا در برنامه­های کنترل و مبارزه با مالاریا بسیار مفید واقع گردد. اما باید خاطر نشان گردد که تحقیق حاضر بروز بیماری مالاریا در نواحی مختلف کشور را صرفا بر اساس عوامل اقلیم شناختی بررسی می­کند، در حالی که دخالت عوامل اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی و مسائل مربوط به مهاجرین افغانی و پاکستانی و نیز کمیت و کیفیت اجرای برنامه­های کنترل مالاریا در منطق مختلف کشور موجب عدم انطباق کامل پهنه بندی ارائه شده با واقعیت موجود می­گردد.


شایسته حاجی زاده، سحرناز نجات، سید رضا مجدزاده، مینو محرز، حمیدرضا ستایش، محمدمهدی گویا،
دوره 10، شماره 3 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با گسترش استفاده از داروهای آنتی رترو ویرال میزان مرگ ناشی از بیماری ایدز کاهش یافته و از آنجا که امید زندگی در مبتلایان به عفونت HIV تغییر یافته، نیازهای بهداشت جنسی و باروری آنها تغییر کرده و اهمیت توجه به آن نیز افزایش یافته است، به طوری که در سال1389، 8/20 درصد از مبتلایان در آن سال از طریق برقراری روابط جنسی مبتلا شده­اند.

روش­ کار: مطالعه مقطعی می­باشد که برای400 فرد اچ آی وی مثبت، پرسشنامه به روش مصاحبه تکمیل شد، نمونه گیری در هر مرکز به روش پی در پی تا رسیدن به حجم نمونه مورد نظر انجام شد.

نتایج: 60 درصد نمونه­های پژوهش مرد بودند و 2/44 درصد مردان و 3/51 درصد زنان اچ آی وی مثبت در گروه سنی 34-25 سال قرار داشتند، درخصوص رفتارهای پرخطر بعد از ابتلا به عفونت اچ آی وی، بیشترین درصد مربوط به رفتار جنسی پرخطر بوده که 6/49 درصد از مردان و 6/15 درصد از زنان بعد از تشخیص عفونت اچ آی وی رفتار جنسی پرخطر یعنی ارتباط جنسی بدون کاندوم با فرد اچ آی وی منفی داشتند و 5/62 درصد از افراد اچ آی وی مثبت دراین تحقیق، از خطرات ارتباط جنسی غیر ایمن (بدون کاندوم) آگاه نبودند. نتایج پژوهش نشان داد که احتمال رفتارهای جنسی پرخطر، با مردبودن، مجردبودن، تحصیلات زیردیپلم، سابقه اعتیاد و مصرف مشروبات الکلی ارتباط دارد (05/0 p <) و مدل رگرسون لجستیک نشان داد که رفتار پرخطر جنسی با مردبودن، مجردبودن، تحصیلات زیردیپلم، مصرف مشروبات الکلی و استفاده از روش­های هورمونال و دائمی تنظیم خانواده ارتباط معنی­داری دارد (05/0 p<).

نتیجه­ گیری: همگام با مطالعات گذشته، این تحقیق سطوح نسبتا بالایی از رفتارهای پرخطرجنسی از زمان تشخیص در یک جمعیت اچ. آی. وی مثبت را نشان داد، به نظر می­رسد ارائه خدمات مناسب بهداشت باروری و جنسی به این افراد منجر شود تا زندگی جنسی و باروری بدون خطر یا کم خطر برای آلوده کردن شریک جنسی شان داشته باشند.



صفحه 2 از 4     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb