111 نتیجه برای مهدی
علی محمد مصدق راد، مهدیه حیدری، سجاد رامندی، محیا عباسی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: تأمین مالی نظام سلامت فرآیند جمعآوری، انباشت و مدیریت منابع مالی و خرید خدمات سلامت است. تأمین مالی نقش مهمی در دستیابی به اهداف نظام سلامت دارد. این مطالعه با هدف تحلیل استراتژیک نظام تأمین مالی سلامت ایران و ارائه استراتژیهای تقویت آن انجام شد.
روش کار: این پژوهش با روش مرور حیطهای انجام شد. کلیه مطالعات مرتبط با نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای تأمین مالی نظام سلامت ایران در پایگاههای اطلاعاتی «PubMed»، «Scopus»، «Science Direct»، «Embase»، «ProQuest»، «SID» و «Magiran» و «بانک اطلاعاتی پایاننامههای علوم پزشکی کشور» و دو موتور جستجوی «Google» و «Google scholar» با کلیدواژههای مناسب جستجو شد. در نهایت، 29 مطالعه انتخاب و با کمک نرمافزار MAXQDA و روش تحلیل چهارچوبی تحلیل شدند.
نتایج: افزایش پوشش جمعیتی بیمههای سلامت، کاهش پرداخت از جیب مردم پس از اجرای طرح تحول سلامت و افزایش تعرفههای خدمات سلامت از نقاط قوت و تأمینمالی نزولی، پرداخت از جیب بالا و تعدد صندوقهای بیمه سلامت از نقاط ضعف نظام تأمین مالی سلامت ایران هستند. قوانین حمایتی، مشارکت مالی سازمانهای غیردولتی، افزایش مراکز ارائه خدمات و توسعه فناوریهای جدید از فرصتهای مهم و تحریم سیاسی، بحرانهای مالی و افزایش انتظارات مصرفکنندگان خدمات سلامت از تهدیدهای تأمین مالی نظام سلامت هستند. افزایش منابع مالی سلامت از طریق پیشپرداختها، یکسانسازی ساختاری و سیاستی بیمههای سلامت، اصلاح تعرفه خدمات سلامت، افزایش کارایی نظام سلامت و بهبود کیفیت خدمات سلامت برای تقویت نظام تأمین مالی سلامت کشور ضروری هستند.
نتیجهگیری: الگوی تأمین مالی نظام سلامت ایران با چالشهای متعددی مواجه است و از تابآوری لازم برخوردار نیست. سیاستگذاران و مدیران ارشد نظام سلامت باید با بکارگیری استراتژیهای پیشنهادی به تقویت نظام تأمین مالی سلامت کشور بپردازند.
سمیه نوری، آذر طل، رویا صادقی، افشین بهمنی، مهدی یاسری،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به رشد و گسترش فزاینده آلودگیها با برخی ویروس های منتقله از طریق خون و همچنین از آنجایی که تاکنون ابزار احتیاطات استاندارد مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی تدوین نشده است، پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل پیش گویی کننده تبعیت از احتیاطات استاندارد مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بمنظور پیشگیری از صدمات سر سوزن (Needle Stick) در کارکنان بیمارستان های آموزشی شهر سنندج در سال 1398 انجام شد.
روش کار: این پژوهش توصیفی- تحلیلی بر روی 450 نفر از کارکنان واحدهای درمانی و غیردرمانی بیمارستان های آموزشی شهر سنندج با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون های من ویتنی یو و کروسکال والیس، همبستگی، آنالیز واریانس یک طرفه، رگرسیون چند متغیره و مجذور کای با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 22 انجام شد.
نتایج: تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد از بین سازههای مدل اعتقاد بهداشتی، سه سازه حساسیت درک شده (033/0= p)، منافع درک شده (032/0 و خودکارآمدی (001/0= p) پیش بینی کننده عملکرد پرسنل (اجرای احتیاطات استاندارد) بودند. در زمینه اجرای احتیاطات استاندارد 22% ، 3/75% و 7/2% از پرسنل به ترتیب دارای سطح عملکردی پایین، متوسط و بالا بودند.
نتیجه گیری: سازه های حساسیت درک شده، منافع درک شده و خودکارآمدی از عوامل پیش گویی کنندگی قویتر در تبعیت از احتیاطات استاندارد میباشند.
علی محمد مصدق راد، مهدیه حیدری، محیا عباسی، مهدی عباسی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: روش مرور واقعگرایانه (Realist Review) برای مرور و ترکیب شواهد مرتبط با مداخلات پیچیده نظام سلامت معرفی شد. این روش با تبیین روابط علّیتی بین مداخله و نتایج حاصله، به تفسیر نتایج مداخلات میپردازد. این مطالعه با هدف تبیین روش مرور واقعگرایانه در نظام سلامت انجام شد.
روش کار: این پژوهش به روش مرور حیطهای انجام شد. مقالات مرتبط با روششناسی مرور واقعگرایانه در حوزه سلامت در بازه زمانی سالهای 1990 تا 2020 میلادی در پایگاههای داده الکترونیکی Pubmed، Scopus، Science Direct، Embase و موتورهای جستجوگر Google Scholar و Google جمعآوری شد. در نهایت، 49 مقاله انتخاب و با روش تحلیل روایتی بررسی شدند.
نتایج: مرور واقعگرایانه یک رویکرد تئوری محور برای ترکیب شواهد مرتبط با اجرای مداخلات پیچیده اجتماعی در قالب روابط علیتی بین برنامه مداخله، زمینه، مکانیسم و پیامد است که به تبیین و توضیح چگونگی و چرایی موفقیت یا شکست این مداخلات میپردازد. یک پروتکل اجرایی برای انجام مرور واقعگرایانه معرفی شد که شامل سه مرحله تبیین، توسعه و اصلاح تئوری برنامه مداخله و هفت گام تعیین سوالات پژوهش، تبیین تئوری اولیه برنامه مداخله، توسعه استراتژیهای جستجو، جمعآوری، ارزشیابی و انتخاب شواهد، ترکیب شواهد، اصلاح تئوری برنامه مداخله و ارائه پیشنهاد است. همچنین، ساختار نگارش مقاله مرور واقعگرایانه و چک لیست ارزشیابی مطالعات مرور واقعگرایانه بیان شدند.
نتیجهگیری: مرور واقعگرایانه روش مناسبی برای ارزشیابی مداخلات پیچیده نظام سلامت است که توضیحی از نحوه ارتباط یک مداخله سلامت با نتایج بدست آمده ارائه میدهد. مرور واقعگرایانه توضیح میدهد که یک مداخله بهداشتی و درمانی برای چه کسانی، در چه شرایطی، چگونه و چرا کار میکند؟
زهرا جمشیدی، بهرام محبی، الهام شکیبازاده، آذر طل، مهدی یاسری،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مبتلایان به دیابت برای پایداری رفتارهای خود مراقبتی نیازمند حمایت مداوم هستند. استفاده از نیروهای حمایتی برای بهبـود سطح خود مدیـریتی دیابت احساس می شود. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی مجازی مستقیم و غیرمستقیم بر ارتقای رفتارهای خود مدیریتی و کنترل دیابت در زنان مبتلا به دیابت نوع دو طراحی و در سال 1399 اجرا شد.
روش کار: مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر بر روی 100 زن مبتلا به دیابت نوع دو تحت پوشش سه مرکز بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران که با تخصیص تصادفی به دو گروه آموزش مستقیم و غیرمستقیم (هر گروه 50 نفر) تقسیم شدند، اجرا شد. پرسشنامه، ابزار استاندارد خودمدیریتی دیابت بود. کلیه آموزشها براساس آخرین نسخه (DSME ) Diabetes Self-Management Education ارائه شد. جلسات براساس مدل خودمدیریتی دانشگاه استنفورد شامل شش جلسه 90 دقیقه ای در طول سه هفته تشکیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS 16 و آزمونهایی نظیر آنالیز کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نمره خودمدیریتی در گروه آموزش مستقیم و غیرمستقیم به ترتیب در پیگیری سه و شش ماه بعد و نمره HbA1c دو گروه سه و شش ماه بعد محاسبه شد که این اختلافهای آماری معنیداری بود (05/0 >p) این درحالی است که بین دوگروه در نمره خودمدیریتی وHbA1c درپیش آزمون اول و دوم اختلاف آماری معنی داری یافت نشد(05/0 <p).
نتیجه گیری: آموزش خودمدیریتی دیابت (DSME) به عنوان مداخله آموزشی در زمینه ارتقای رفتارهای خودمدیریتی و کنترل دیابت میتواند هم در گروه آموزش مستقیم که توسط محقق و هم در گروه آموزش غیرمستقیم که توسط رابطین آموزش دیده اجرا شد، اثربخش بوده و منجر به تحقق هدف نهایی یعنی کنترل دیابت گردد. پیشنهاد می گردد مسئولان و سیاستگزاران حوزه سلامت به استفاده از نیروهای داوطلب آموزش دیده توجه ویژه مبذول دارند.
مهدی شهرکی، سیمین قادری،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مخارج سلامت عمومی و کیفیت حکمرانی ازجمله عوامل مؤثر بر وضعیت سلامت جامعه است؛ از این رو هدف این مطالعه بررسی اثرات متقابل حکمرانی خوب و مخارج سلامت عمومی بر وضعیت سلامت کودکان در کشورهای با درامد متوسط به بالا است.
روش کار: مطالعه توصیفی- تحلیلی و کاربردی حاضر با روش رگرسیون پانلدیتا با اثرات ثابت و رگرسیون کوانتایل پانلدیتا برای سالهای 2017-2000 در سال 1399 انجام شد. جامعه آماری کشورهای با درآمد متوسط به بالابود و دادههای سری زمانی سالانه مطالعه از پایگاه دادهای بانک جهانی استخراج شدند. مدل و آزمونهای موردنیاز تحقیق در نرمافزار Stata 16 برآورد شدند.
نتایج: ضریب متغیر حکمرانی خوب و شاخص اثرات متقابل حکمرانی خوب و مخارج سلامت عمومی برای متغیر وابسته مرگومیر کودکان زیر پنج سال به ترتیب برابر با 002/0- و 003/0- و برای متغیر وابسته مرگومیر نوزادان به ترتیب برابر با 002/0- و 002/0- بود همچنین ضریب شاخص اثرات متقابل حکمرانی خوب و مخارج سلامت عمومی در کوانتایل های 25/0، 50/0 و 75/0 برای متغیر وابسته مرگومیر کودکان زیر پنج سال به ترتیب برابر با 033/0، 047/0- و 048/0- بود و برای متغیر وابسته مرگومیر نوزادان به ترتیب برابر با 044/0، 048/0- و 049/0- بود.
نتیجهگیری: بهبود شاخصهای حکمرانی موجب افزایش کارایی مخارج سلامت عمومی و بهبود وضعیت سلامت کودکان میشود بنابراین بهبود شاخصهای حکمرانی خوب، افزایش مخارج سلامت عمومی و سرمایهگذاری دولتها در بخشهای زیرساخت سلامت، افزایش تولید ناخالص داخلی و نرخ اشتغال زنان جهت بهبود وضعیت سلامت بهخصوص در کشورهای با مرگومیر کودکان بیشتر پیشنهاد میگردد.
علی محمد مصدق راد، رحیم خدایاری، مهدی عباسی، فرشته کریمی،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: نظام تأمین مالی سلامت فرآیند جمعآوری، تجمیع و مدیریت منابع مالی بهمنظور خرید خدمات سلامت است. تأمین مالی پایدار نظام سلامت ایران یک ضرورت برای دستیابی به پوشش همگانی سلامت است. هدف این مطالعه شناسایی و تبیین راهکارهای تأمین مالی پایدار برای نظام سلامت ایران بود.
روش کار: این پژوهش با روش مرورحیطهای انجام شد. کلیه مطالعات مرتبط با راهکارهای تأمین مالی پایدار نظام سلامت ایران در پایگاههای اطلاعاتی «PubMed»، «Web Of Science»، «Scopus»، «Embase»، «Magiran»، «Iranmedex» و «SID» و دو موتور جستجوی «Google» و «Google scholar» در بازه زمانی اول فروردین 1381 تا پایان شهریور 1399 با کلیدواژههای مناسب جستجو شد. در نهایت، 47 مطالعه انتخاب و با کمک نرم افزار MAXQDA و روش تحلیل چهارچوبی تحلیل شدند.
نتایج: تعداد 40 راهکار در مطالعات مورد بررسی برای تقویت پایداری نظام تأمین مالی سلامت ایران پیشنهاد شده بود که در سه دسته جمعآوری منابع مالی، تجمیع منابع مالی و خرید خدمات سلامت گروهبندی شدند. افزایش سهم سلامت از تولید ناخالص داخلی، گسترش درآمدهای مالیاتی، استفاده از روشهای پیش پرداخت سلامت، تقویت مشارکت عمومی- خصوصی، افزایش کارایی نظام سلامت، کاهش هزینههای نظام سلامت، تجمیع صندوقهای بیمهای، رفع همپوشانی بیمهای، تعیین بستههای حمایتی مبتنی بر نیاز خدمت سلامت، تعرفهگذاری مبتنی بر ارزش خدمات سلامت و بکارگیری روشهای پرداخت ثابت و مبتنی بر عملکرد به ارائهکنندگان خدمات سلامت، پر تکرارترین راهکارهای تأمین مالی پایدار نظام سلامت ایران بودند.
نتیجهگیری: نظام تأمین مالی سلامت ایران باید بهگونهای تقویت شود که منابع مالی کافی را جمعآوری، تجمیع و مدیریت کند و از آن برای خرید خدمات و کالاهای سلامت برای مردم استفاده کند که موجب تضمین پوشش همگانی سلامت شود و در نهایت، منجر به ارتقای سلامتی مردم جامعه شود.
محمدجواد کبیر، علیرضا حیدری، محمدرضا هنرور، زهرا خطیرنامنی، عباس بدخشان، نرگس رفیعی، سکینه بیگم کاظمی، سید مهدی صداقت، مهرداد کمانگری، معصومه غلامی، مریم ایری، منصوره لطفی،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سازمان جهانی بهداشت اجرای نظام ارجاع را یک اقدام اساسی برای بهبود کیفیت خدمات در سیستمهای مراقبتهای سلامتی میداند. هدف این مطالعه تبیین چالشهای اجرایی نظام ارجاع الکترونیک در استان گلستان بود.
روش کار: مطالعهای کیفی در استان گلستان در سال ۱۳۹۸ با شیوه پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. مشارکتکنندگان، پزشکان خانواده و متخصص، مدیران ستادی دانشگاه و کارشناسان مسئول معاونت بهداشتی و درمان و اداره کل بیمه سلامت استان، فناوری اطلاعات، مدیران شبکه شهرستان و بیماران بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. دادهها در طی 46 مصاحبه نیمه ساختاریافته جمعآوری گردید و به روش تحلیل محتوا، تحلیل گردید.
نتایج: مهمترین چالشهای نوبتدهی شامل کمبود وقت پزشکان خانواده، حضور نامنظم پزشکان متخصص، سخت بودن فرآیند نوبتگیری و ارجاع معکوس بودند. مهمترین چالشهای بار مراجعه و زمان انتظار شامل نبود ظرفیت پذیرش کافی بعد از لغو قرارداد بیمه سلامت با بخش خصوصی، تاخیر پزشکان برای حضور در درمانگاه، زمان طولانی برای رسیدن نوبت و تایپ پسخوراند بودند. مهمترین چالشهای ویزیت و تشخیص شامل زمان کوتاه ویزیت، کیفیت بالاتر ویزیت پزشکان در بخش خصوصی، عدم وجود شیوه نامه های شفاف بودند. مهمترین چالش های پس خوراند عدم تمایل و تعهد برخی متخصصان به ارائه پسخوراند، کیفیت پایین و قابل استفاده نبودن پسخوراند بودند.
نتیجهگیری: تامین منابع پایدار و تخصیص نشاندار اعتبارات مالی، طراحی و اجرای نظام پاداش و تنبیه، اصلاح سیستم نوبت دهی، توانمندسازی دانشجویان پزشکی، تجهیز متخصصان با قلم الکترونیکی برای نوشتن پسخوراند میتواند بهبود وضعیت موجود کمک کننده باشد.
احمد مهری، علی اکبر حسن پور، اکرم رباط جزی، مهرالسادات مهدی زاده،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرمایه اجتماعی از مولفه های اجتماعی تاثیرگذار بر پیامدهای سلامتی است که به عنوان یکی از عوامل مهم نابرابریهای سلامت در میان جوامع مطرح است و از نگرانیهای عمده نظام سلامت در حاشیه شهرهاست. هدف این مطالعه تعیین سرمایه اجتماعی و ارتباط آن با عوامل جمعیت شناختی و وضعیت سلامت درک شده در ساکنین حاشیه شهر مشهد در سال 99 بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی با شرکت 300 نفر از ساکنین حاشیه شهر مشهد انجام شد که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها؛ سوالات دموگرافیک، وضعیت سلامت درک شده، و پرسشنامه سرمایه اجتماعی اونیکس و بولن بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS 24 انجام شد.
نتایج: میانگین سن افراد 11± 6/34 سال و نمره سرمایه اجتماعی شرکت کنندگان 52/10± 63/53 بود. در بین حیطههای هشت گانه سرمایه اجتماعی، به ترتیب ارزش زندگی 7/17± 91/57 و مشارکت در جامعه محلی 28/15±28/44 بیشترین و کمترین میانگین نمره را کسب کردند. نتایج نشان داد جنسیت، تحصیلات و وضعیت سلامت درک شده، 23% از تغییرات سرمایه اجتماعی کل را پیش بینی میکنند (001/0>p).
نتیجه گیری: در این مطالعه سطح سرمایه اجتماعی شرکت کنندگان مطالعه پایین بود و عوامل جمعیت شناختی و وضعیت سلامت با سرمایه اجتماعی ارتباط داشتند. ضروری است سیاستگذاران و برنامه ریزان سلامت به نقش این عوامل نوجه داشته باشند و مداخلات جامعه محور طراحی و اجرا کنند.
علی محمد مصدق راد، مهدیه حیدری، پروانه اصفهانی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه جامعترین، عادلانهترین و کارآمدترین روش ارتقای سلامت افراد و رفاه اجتماعی از طریق ارائه خدمات پیشگیری، درمانی و بازتوانی در محلی نزدیک به محیط زندگی مردم است. نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه ایران با چالشهایی مواجه است که اثربخشی و کارایی آن را محدود کرده است. این پژوهش با هدف شناسایی راهکارهای تقویت نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه ایران انجام شد.
روش کار: برای انجام این پژوهش از روش مرور واقعگرایانه استفاده شد. مقالات منتشر شده در زمینه راهکارهای تقویت نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه در بازه زمانی 1978 تا پایان ژوئن سال 2021 میلادی در 8 پایگاه اطلاعاتی و موتور جستجوگر Google scholar جستجو و جمعآوری شد. در نهایت، تعداد 29 مقاله شرایط ورود به این مطالعه را داشت که با روش تحلیل چارچوبی با استفاده از نرمافزار MAXQDA 10 تحلیل شدند.
نتایج: تعداد 29 راهکار برای تقویت نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه شناسایی شد. نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه دارای اهداف متعالی و استراتژیهای مناسب، مجهز به منابع لازم و کافی، سازماندهی شده در قالب تیمهای چند تخصصی با وظایف مشخص برای کارکنان بهداشتی، که مراقبتهای بهداشتی جامع، با کیفیت و قابل پرداخت را هماهنگ با سایر خدمات سلامت ارائه میدهند (برنامه مداخله)، در صورت تقویت عناصر حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، تجهیزات و دارو، سیستمهای اطلاعاتی و ارائه خدمات سلامت و تطبیق بهینه با محیط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری پیرامون (زمینه)، موجب افزایش رضایت، تعهد، پاسخگویی و مسئولیتپذیری مدیران و کارکنان بهداشتی؛ اعتماد، مشارکت و رضایت بیماران و مردم (ساز و کار) و در نهایت، تأمین، حفظ و ارتقای سلامتی مردم جامعه (نتیجه) خواهد شد.
نتیجهگیری: نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه قوی و منسجم پیش نیاز تقویت نظام سلامت است. تقویت مدیریت و رهبری، بهبود ساختار سازمانی، بهبود سیستم اطلاعاتی، توانمندسازی نیروی انسانی و افزایش پوشش جمعیت میتواند منجر به تقویت برنامه مراقبتهای بهداشتی اولیه شود. عوامل تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موثر بر نظام سلامت باید در بازطراحی و تقویت نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه مورد توجه قرار گیرد.
کوروش هلاکویی نائینی1، محمدعلی منصورنیا، شهرزاد نعمت الهی، مهین نوملی، مهدی حارث آبادی، محمداسحاق محمدی، طناز ولدبیگی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف تعیین عوامل خطر اختلال رشد کودکان یک سال در مناطق حاشیه نشین بندرعباس بر اساس کوهورت مبتنی بر جمعیت جنوب ایران تحت اجرای ایستگاه تحقیقات بهداشتی بندر عباس، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران بود.
روش کار: در این مطالعه همگروهی آینده نگر در سال 1400، از اطلاعات رشد یک سالگی540 شیرخوار در کوهورت بررسی مواجهات دوران بارداری بر سلامت مادر و کودک در مناطق حاشیه نشین بندرعباس استفاده شد. پیامدها، اختلال رشد قد و وزن و دور سر یک سالگی بود. آنالیزها با نرم افزار14 STATA و آماره های توصیفی و رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندگانه انجام شد.
نتایج: وزن کم بدو تولد نسبت به وزن بدو تولد طبیعی، شانس اختلال رشد وزن یک سالگی را 05/3 برابر نمود (نسبت شانس تطبیق داده شده: 05/3 با فاصله اطمینان91/8-04/1). وضعیت اقتصادی اجتماعی پایین نسبت به وضعیت خوب اقتصادی اجتماعی، شانس اختلال رشد دور سر را 59% کاهش داد ( نسبت شانس تطبیق داده شده: 41/0 با فاصله اطمینان 89/0- 19/0) و وزن کم بدو تولد نسبت به وزن طبیعی بدو تولد، شانس اختلال رشد دور سر 46/2 برابر بود ( نسبت شانس تطبیق داده شده: 46/2 با فاصله اطمینان 97/5- 01/1). هیچ یک از عوامل مادری و کودکی با اختلال رشد قد یک سالگی ارتباطی نداشت.
نتیجه گیری: وزن کم بدو تولد نسبت به وزن طبیعی، شانس اختلال رشد وزن و دور سر یک سالگی را بیشتر نمود. وضعیت اقتصادی اجتماعی پایین نسبت به وضعیت خوب، شانس اختلال رشد دور سر را کاهش داد. هیچ یک از عوامل مادری و کودکی با اختلال رشد قد یک سالگی ارتباطی نداشت.
علی محمد مصدق راد، حسین درگاهی، مهدی عباسی، مینا میرزاییان راد،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیبهای شغلی یکی از مهمترین چالشهای مدیریت منابع انسانی سازمانها است که اثرات منفی برای کارکنان و سازمانها دارد. آگاهی از شیوع آسیبهای شغلی، اولین قدم برای حذف یا کاهش آنها است. این پژوهش با هدف تعیین شیوع آسیبهای شغلی در کارکنان مالی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش کار: این پژوهش پیمایش پرسشنامهای توصیفی - تحلیلی بهصورت مقطعی در سال 1398 در 13 بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. برای انجام این پژوهش از یک پرسشنامه محقق ساخته معتبر استفاده شد. تعداد 162 پرسشنامه در بین کارکنان مالی بیمارستانها به روش تصادفی منظم توزیع شد و 147 پرسشنامه کامل جمعآوری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS تحلیل شد.
نتایج: شیوع آسیبهای شغلی جسمی و روحی - روانی در کارکنان مالی بیمارستانها به ترتیب 6/52% و 2/50% بود. بیشتر آسیبهای جسمی شغلی مربوط به سردرد، گردن درد، کمر درد و عارضه بینایی و بیشتر آسیبهای روحی -روانی شغلی استرس و اضطراب بود. کارکنان زن و کارکنان مجرد به طور معنیدار آسیبهای شغلی بیشتری تجربه کرده بودند. انجام کار به صورت نشسته، عدم کارکرد صحیح تجهیزات، عدم وجود امکانات ایمنی و بهداشتی، آموزش ناکافی و بیدقتی کارکنان از دلایل بروز آسیبهای اسکلتی - عضلانی بود.
نتیجهگیری: حدود نیمی از کارکنان مالی بیمارستانها دچار آسیبهای شغلی شدند. آسیبهای شغلی هزینههای مستقیم و غیرمستقیم برای کارکنان و بیمارستان داشته است. مدیران بیمارستانها باید اقداماتی برای حذف یا کاهش آسیبهای شغلی در ابعاد فردی، گروهی و سازمانی، برنامهریزی و اجرا کنند.
حسین ترکمانی، مهدی قاسمی مطلق، بهرنگ اسماعیلی شاد، محمد محمدی پور،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به مضرات و خطرات اعتیاد و اینکه هر روزه افراد زیادی به دام آن گرفتار میشوند، شناسایی متغیرهای اثرگذار بر آن اهمیت دارد. هدف این تحقیق پیشبینی گرایش به اعتیاد بر اساس طرحوارههای ناسازگار اولیه و تنظیم شناختی هیجانی دانشجویان بود.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی و روش تحقیق توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور گنبد کاووس در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ به تعداد 3548 نفر تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای تعداد 384 دانشجو بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای اندازهگیری پرسشنامههای طرحوارههای ناسازگار اولیه (13)، نظم جویی شناختی هیجان (14) و گرایش به اعتیاد (16) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرمافزار22 SPSS در سطح معناداری 05/0استفاده شد.
نتایج: نتایج همبستگی بین گوش به زنگی بیش از حد (001/0>, p 491/0 r= )، هدایت شدن توسط دیگران (001/0>,p 523/0 r= )، محدودیتهای مختل (001/0>, p 426/ 0r= )، عملکرد مختل (001/0>, p 389/ 0r= )، انفصال (001/0>,p 406/0r= ) و تنظیم شناختی هیجان (001/0>, p 475/0r= ) با گرایش به اعتیاد بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه در گوش به زنگی بیش از حد (001/0>, p 203/0β= )، هدایت شدن توسط دیگران (001/0>, p 274/0β= )، محدودیتهای مختل (001/0>, p 261/0β= )، عملکرد مختل (001/0>, p 229/0β= )، انفصال (001/0>, p 193/0β= ) و تنظیم شناختی هیجان (001/0>, p 315/ 0β= ) به دست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بهدستآمده، با تغییر طرحوارههای ناسازگار اولیه و بهبود تنظیم شناختی هیجانی میتوان میانگین گرایش به اعتیاد را پیش بینی کرد.
علی محمد مصدق راد، محیا عباسی، مهدیه حیدری،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: نظام تأمین مالی سلامت «فرآیند جمعآوری، تجمیع و مدیریت منابع مالی بهمنظور خرید خدمات سلامت» است. نظام تأمین مالی سلامت ایران با چالشهایی مواجه است. مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی نظام تأمین مالی سلامت ایران انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی به صورت گذشتهنگر با استفاده از دادههای آرشیوی به ارزشیابی نظام تأمین منابع مالی سلامت کشور ایران در بازه زمانی سالهای 2000 تا 2019 میلادی پرداخته است. اطلاعات پژوهش از دادههای بانک جهانی جمعآوری و با استفاده از نرمافزار اکسل تحلیل شدند.
نتایج: سرانه هزینه سلامت ایران در بازه زمانی سالهای 2000 تا 2019 میلادی سالانه 7/3% افزایش یافت و به 868 دلار (برابری قدرت خرید) در سال 2019 رسید. هزینه کل سلامت ایران از 32 میلیارد دلار در سال2000 میلادی به حدود 72 میلیارد دلار (برابری قدرت خرید) در سال 2019 میلادی افزایش یافت (افزایش سالانه 9/5%). ایران حدود 6/0% مخارج کل سلامت مردم دنیا را تشکیل داد. در این سال، حدود 7/6% تولید ناخالص داخلی کشور صرف هزینههای سلامت شد. میانگین این شاخص در دنیا 8/9% بود. حدود 5/49% هزینههای سلامت ایران توسط بخش عمومی تأمین مالی شد. سهم پرداختهای عمومی از هزینه کل سلامت جهان برابر با 8/59% بود. سهم پرداخت مستقیم از جیب مردم ایران در دهه گذشته کاهش یافت و در سال 2019 میلادی به 5/39% رسید. میانگین این شاخص در دنیا 18% بود.
نتیجه گیری: هزینههای نظام سلامت کشور با سرعتی بیش از رشد تولید ناخالص داخلی در حال افزایش است. سهم هزینههای سلامت از تولید ناخالص داخلی کشور و به تبع آن، سهم مخارج سلامت از بودجه عمومی دولت کاهش و سهم پرداخت مستقیم از جیب مردم افزایش یافته است. بنابراین، اصلاحاتی باید برای تقویت نظام تأمین مالی سلامت کشور بکار گرفته شود.
سید مهدی سیدزاده، خدیجه جنگی،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: خشونت خانگی از مهمترین حوزههای بزه دیدگی پنهان است که متاثر از عوامل مختلف ظهور و افزایش مییابد. هدف از پژوهش حاضر مطالعه تاثیر کرونا به عنوان یک بحران پزشکی و چندجانبه بر میزان خشونت خانگی است.
روشکار: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده و از جامعه آماری زنان شهر مشهد، تعداد 250 نفر از حاشیه شهر به روش نمونهگیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. سوالات حاوی اطلاعاتی مربوط به نحوه رفتار زوج در بروز انواع خشونت در بازه زمانی یکسال قبل و بعد از کرونا است. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. به منظور بررسی ارتباط معنایی متغیرها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
نتایج: دستاورد پژوهش حکایت از افزایش بروز انواع خشونت خانگی در نخستین سال پس از شیوع کرونا دارد. بیشترین سهم، مربوط به خشونت عاطفی و کلامی و کمترین آن در خشونت جنسی و جسمی خطرناک مشاهده شد. یافتهها نشاندهنده سطح بالای رابطه معناداری میان سطح درآمد و افزایش خشونت در دوران کرونا است (01/0 p<). در حالی که هیچ رابطه معناداری میان دسترسی به خدمات حمایتی و افزایش خشونت یافت نشد. همچنین از نظر پاسخدهندگان محدودیت دسترسی به دورهمیها و اجتماعات مهمترین عامل در ظهور و افزایش خشونت است.
نتیجهگیری: به نظر میرسد سیاستهای مربوط به اعمال محدودیتهای ارتباط فیزیکی، قرنطیته خانگی و آسیبهای اقتصادی ناشی از این امور را میتوان عمده عوامل رشد خشونت خانگی متاثر از کرونا ویروس دانست.
علی محمد مصدق راد، محیا عباسی، مهدی عباسی، مهدیه حیدری،
دوره 20، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: تأمین مالی نظام سلامت فرآیند جمعآوری، تجمیع، مدیریت و تخصیص منابع مالی بهمنظور تأمین، حفظ و ارتقای سلامت مردم است. کشورهای در حال توسعه با چالشهای متعددی در تأمین، مدیریت و تخصیص منابع مالی سلامت مواجه هستند. هدف این مطالعه شناسایی روشهای تأمین مالی پایدار در کشورهای درحال توسعه بود.
روش کار: این پژوهش با روش مرور حیطهای انجام شد. کلیه مطالعات در زمینه روشهای تأمین مالی نظام سلامت در پایگاههای داده الکترونیکی انگلیسی Pubmed، Scopus، Science Direct، Web of scienceو فارسی Magiran، Iranmedex، SID و موتورهای جستجوگر Google Scholar و Google با کلیدواژههای مناسب جستجو شد. در نهایت، تعداد 94 مقاله مناسب انتخاب و با روش تحلیل چهارچوبی و با استفاده از نرمافزار MAXQDA تحلیل شدند.
نتایج: تعداد 42 روش برای تقویت پایداری و تابآوری نظام تأمین مالی سلامت در کشورهای درحالتوسعه شناسایی شد که در سه دسته جمعآوری و مدیریت منابع مالی، تجمیع منابع مالی و خرید خدمات سلامت گروهبندی شد. گسترش بیمههای سلامت اجتماعی، یکپارچهسازی طرحهای بیمه درمانی متعدد، تقویت مشارکت عمومی- خصوصی، استقرار نظام ارجاع، تعیین مالیات بر کالاهای آسیب رسان، استفاده از روشهای پرداخت آیندهنگر به ارائهکنندگان خدمات سلامت، تعیین دقیق بسته خدمات سلامت، مشارکت مالی خیرین و اصلاح تعرفههای خدمات سلامت پرتکرارترین راهکارهای تقویت پایداری نظام تأمین مالی سلامت در کشورهای در حال توسعه بودند.
نتیجهگیری: نظام تأمین مالی سلامت کشورهای در حال توسعه باید تقویت شود. اصلاحات مالی نظام سلامت باید با اصلاحات ارائه خدمات سلامت همراه باشد تا نتایج اثربخش و کارامدی به دنبال داشته باشد. سیاستگذاران و مدیران ارشد نظام سلامت باید در سطح کلان، به تقویت حکمرانی نظام تأمین مالی سلامت بپردازند. مدیران سازمانهای بهداشتی و درمانی در سطح خرد باید با تقویت ظرفیت بودجه و مدیریت مالی، منجر به افزایش کارایی و کاهش اتلاف منابع شوند.
شایسته وحدانی، مهدی رضایی، منصور علی مهدی، محمد مهدی شریعت باقری،
دوره 20، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: برنامه واکسیناسیون همگانی یکی از شیوهای کنترل بیماری کووید-19 است. موفقیتآمیز بودن واکسیناسیون، نیازمند پذیرش واکسن کرونا توسط جامعه است. هدف پژوهش حاضر، پیشبینی پذیرش واکسن کرونا بر اساس اضطراب کرونا، خوشبینی و نشخوار فکری در دانشجویان بود.
روش کار: پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه آزاد تهران در سال 1401-1400 بود که تعداد 509 نفر از آنها، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. شرکتکنندگان به پرسشنامههای پذیرش واکسن کرونا (KAPC)، اضطرابکرونا ویروس (CDAS)، جهتگیری زندگی (LOT) و نشخوار فکری (RRS)، پاسخ دادند. دادهها نیز بوسیله ی آزمونهای همبستگی پیرسون، همبستگی سهمی و رگرسیون استاندارد تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: نتایج نشان داد که متغیرهای اضطرابکرونا (مولفههای اضطراب روانی و جسمانی)، خوشبینی (مولفههای انتظار پیامد مثبت و امید به آینده) و اعتماد به ایمنی واکسن، پذیرش واکسن کرونا را به طور مثبت پیشبینی کردند. همچنین متغیر نشخوار فکری (دو مولفه نشانههای افسردگی و در فکر فرورفتن) پذیرش واکسن کرونا را به طور منفی پیشبینی کرد. ولی مولفه تأملِ نشخوار فکری، سن و جنسیت، پذیرش واکسنکرونا را به طور معناداری پیشبینی نکردند.
نتیجهگیری: برای افزایش میزان پذیرش واکسن کرونا، توجه به نقش پیشبینیکنندهی عوامل روانشناختی مانند اضطرابکرونا، خوشبینی، اعتماد و نشخوار فکری میتواند کمک کننده باشد.
محمد ضیا حسینی، فاطمه ستوده زاده، مهدی زنگنه بایگی،
دوره 20، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کووید-19 به عنوان یک بیماری پاندمیک تاکنون جان افراد زیادی را در سرتاسر جهان گرفته و فشار زیادی بر سیستم مراقبت بهداشتی کشورهای درگیر و پرسنل بهداشتی درمانی وارد نموده است. استفاده از تجارب کارکنان و مدیران می تواند راهگشای بحران های آتی باشد. مطالعه حاضر به منظور استفاده از تجربیات اعضای ستاد بحران معاونت بهداشتی زاهدان در کنترل اپیدمی کووید 19 انجام شد.
روش کار: این پژوهش به صورت کیفی با روش تحلیل محتوای قرار دادی با مشارکت 30 نفر از اعضای ستاد بحران معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان با نمونه گیری هدفمند در سال 1400 انجام شد. جهت جمعآوری دادهها از مصاحبههای عمیق نیمه ساختار یافته استفاده گردید. تحلیل ها در هشت مرحله تایپ متن مصاحبه، تعیین واحدهای معنایی، کدگذاری، بازنگری کدها، طبقه بندی و توسعه طبقات، بازنگری طبقات، شناسایی درون مایه ها و گزارش یافته ها انجام گرفت.
نتایج: تجارب مدیران و کارکنان معاونت بهداشتی برای مقابله با پاندمی کرونا در 5 حوزه اصلی شامل "حوزه قانون گذاری"، "موضوعات اجرایی"، " نیروی انسانی"، " نظارتی" و " مالی" و 13 طبقه شناسایی و استخراج شد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر یکی از مشکلات در اداره و مدیریت بحران کووید، نبود نظارت کافی و الزامات سیاسی در راستای کنترل و پیشگیری از شیوع بیماری و نداشتن یک سازمان واحد تصمیم گیرنده بود. همچنین مشکلات مالی و مشکلات مربوط به نیروی انسانی از مهمترین موضوعاتی بود که توسط اکثر مشارکت کنندگان مطرح شد. از طرفی، از دیدگاه مصاحبه شوندگان، استفاده از سامانه 4030 یکی از نقاط عطف مدیریت بحران بود.
سمیه جلیلوند، عاطفه کچویی، طیبه لطیفی، مهدیه معتمدی راد، محمد فرهمند، نصیر محجل، ذبیح الله شجاع،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: از زمان کشف روتاویروس ها در 1973 میلادی، این ویروس ها به عنوان یکی از مهمترین و شایع ترین عوامل اسهال نوزادان و کودکان در سراسر جهان شناسایی شده اند. گاستروانتریت روتاویروسی، تا قبل از شروع واکسیناسیون، سالانه مرگ و میر، بیش از نیم میلیون کودک در جهان را به همراه داشت که اساسا در کشور های در حال توسعه اتفاق می افتد. با معرفی واکسن های Rotarix و RotaTeq و همچنین ROTAVAC و ROTASIIL در جهان، میزان مرگ و میر به اندازه 50% کاهش یافته است. کشور ایران هم مانند بسیاری از کشور ها در دوره قبل از واکسیناسیون روتاویروس قرار دارد و با توجه به اینکه قرار دادن واکسن روتاویروس در برنامه واکسیناسیون جز اولویت های نظام بهداشتی کشور است. لذا با این توصیف، دانستن الگوی ژنوتیپ های در گردش در ایران در سال های گذشته و اخیر و نیز مقایسه آنها با سویه های واکسن بسیار مهم است. همچنین، با توجه به اینکه الگوی ژنتیکی آنتی ژن های گروه خونی-نسجی Histo-Blood Group Antigens (HBGAs) در حساسیت به ژنوتیپهای مختلف روتاویروس و نیز کارایی واکسن روتاویروس بسیار مهم است، لذا این الگوهای ژنتیکی در جمعیت های کودکان مبتلا به گاستروانتریت روتاویروسی در ایران اشاره خواهد شد. هدف ما در مطالعه حاضر، مروری بر فراوانی روتاویروس و ژنوتیپ های در گردش و حساسیت ژنتیکی کودکان به عفونت روتاویروس در ایران است و اینکه آیا واکسن های موجود بر اساس سویه های در گردش در ایران می تواند اثر بخشی مناسبی را به همراه داشته باشد.
روش کار: مطالعات مربوط به تعیین شیوع و ژنوتیپهای شایع روتاویروس در ایران مورد بررسی قرار گرفتند (2022-1986) .
نتایج: ژنوتیپ G1P[8] بیش از 50% ژنوتیپ های در گردش را شامل می شود. علاوه بر آن، ژنوتیپ های غیر G1P[8] (Non-G1P[8]) شامل G4P[8]، G3P[8] و G9P[8] در بعضی از مطالعات فراوانی بالایی داشته اند. علاوه بر آن در مطالعه اخیر، نشان داده است که ژنوتیپ کمیاب و غیر معمول G9P[4]به عنوان ژنوتیپ شایع معرفی شده است.
نتیجه گیری: مطالعات در ایران نشان داده است که ممکن است کشور با تغییر الگوی ژنوتیپ روتاویروس در آینده روبرو شود، همانطور که در مطالعات اخیر، برای اولین بار ژنوتیپ های G3P[8] یا G9P[8] یا G9P[4] به عنوان ژنوتیپ شایع گزارش شده، علی رغم اینکه در مطالعات گذشته G1P[8] به عنوان ژنوتیپ شایع معرفی شده بود. این مطالعه، می تواند اطلاعات مفیدی را برای توصیه سیاست های مناسب برای واکسیناسیون روتاویروس قبل از شروع برنامه ملی واکسیناسیون ارائه داده و حتی ممکن است سیاست های استفاده از واکسن های موجود را نیز تغییر دهد.
محمد امین میرزایی، مجید سرتیپی، مهدی محمدی،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پیوند کلیه درمان انتخابی در بیشتر بیماران با بیماری کلیوی است. پیوند کلیه یک فرآیند جراحی است که در آن یک کلیهی سالم با کارکرد خوب جایگزین کلیه کسی که مشکل و نارسایی شدید دارد، میشود. مطالعه حاضر با هدف برآورد احتمال بقا کلیه پیوندی در بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه در شهر زاهدان انجام شد.
روش کار: این مطاله از نوع همگروهی گذشته نگر به روش آنالیز بقا بوده که به صورت توصیفی تحلیلی در سال 1401 انجام شد. حجم نمونه لازم 211 بیمار برآورد شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.VER22 و با استفاده از آزمونهای توصیفی و روش کاپلان مایر و مدل خطرات متناسب کاکس بقا محاسبه شد.
نتایج: به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که 45 نفر (21/3%) از مراجعین ریجکت داشتند. در مدل رگرسیون لجستیک چندگانه مدت زمان بقا پیوند کلیه، متغیرهای وضعیت دهنده، وضعیت تأهل، فشار خون و دیابت در مدل باقی مانده اند (0/05>p). در بیماران کلیوی با بقا پیوند شهر زاهدان متغیرهای متغیرهای وضعیت دهنده،فشارخون بالا و دیابت در مدل نهایی رگرسیون کاکس چند گانه باقی مانده اند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت احتمال بقای بیماران کلیه مستقل از نوع اهدا کننده و مشخصات دریافت کننده بود که این مساله نشان دهنده تکامل در مدیریت پیوند کلیه در طی چند سال گذشته می باشد. انجام دیالیز قبل پیوند کلیه نیز بر احتمال بقای تاثیر دارد که می توان این عوامل با در نظر گرفتن آنها به افزایش احتمال بقا پیوند کلیه کمک کرد.
جلال بیگ محمدی، مهدی زنگنه بایگی،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: طرح تحول سلامت در روستاها با هدف دسترسی آسان روستائیان به پزشک، بهره مندی عادلانه روستائیان از امکانات عمومی و کمک به ساماندهی خدمات سرپایی بیماران روستا طراحی شده است. مطالعه حاضر به منظور تبیین تجارب پزشکان خانواده مراکز روستایی و مدیران پس از طرح تحول سلامت حوزه بهداشت در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع کیفی به روش تحلیل محتوا است که در سال 1402 در حوزه بهداشت دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام شد. جامعه مورد مطالعه پزشکان و مدیران و که بین سالهای 1394 تا 1401 در مناطق روستایی حوزه بهداشت دانشگاه علوم پزشکی زاهدان مشغول بکار بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. مصاحبه نیمه ساختاریافته، بر اساس راهنمای مصاحبه بود؛ تحلیل محتوا به صورت تحلیل قراردادی انجام گرفت.
نتایج: تعداد 31 نفر شامل 20 مرد و 11 زن، 19 پزشک و 12 نفر مدیر وارد مطالعه شدند. داده های مطالعه حاضر پس از تحلیل در 6 طبقه اصلی (ارائه خدمات، سامانه یکپارچه بهداشت، منابع، مردم و دریافت کننده گان خدمات، پایش و نظارت، پیشنهادات )، 12 طبقه فرعی استخراج گردید.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مناسب، کیفیت خدمات، حمایت مالی، نیروی انسانی ماندگار و متخصص، به عنوان عواملی راهگشا جهت رفع چالش های موجود در طرح تحول سلامت می باشد. از سوی دیگر با توجه به اینکه یکی از ابزارهای نظام سلامت برای تحقق طرح تحول سلامت نیروی انسانی است، لذا توانایی و انعطاف پذیری پرسنل نقش مهمی را در سرعت ارایه خدمات و کیفیت خدمات ایفا می کنند.