68 نتیجه برای بهداشت
محمد عظیمی، یوسف ادیب، حسین مطلبی،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: برنامه درسی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت در ارتقای آگاهی و توسعه فرهنگ بهداشتی دانش آموزان اهمیت بسیاری دارد. هدف تحقیق این است تا یک برنامه آموزشی را که بتواند کلیه نیازهای ضروری آموزش بهداشت را در خود جای دهد تدوین نماید.
روش کار: در این تحقیق از روش تحلیل محتوا "آنتروپی شانون" می باشد که پردازش داده ها را در بحث تحلیل محتوا با نگاه جدید و به صورت کمی و کیفی مطرح می کند. آنتروپی در نظریه اطلاعات، شاخصی است برای اندازه گیری عدم اطمینان که به وسیله، یک توزیع احتمال بیان می شود. محتوای طرح از نظر پاسخگو (متن کلیه کتب دوره ششم ابتدایی) و دوازده مؤلفه اصلی و 58 مولفه فرعی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: نتایج تحلیل محتوای آنتروپی شانون نشان داد که بررسی کل 8 کتاب پایه ششم ابتدایی مولفه ی مربوط به سلامت روانی با 732 و تحرک بدنی 735 مورد بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده و کمترین مقدار مربوط به کنترل و پیشگیری از بیماری ها با 6فراوانی است.
نتیجه گیری: در محتوای کتاب های درسی رسمی به برخی مؤلفه های آموزش سلامت کمتر و یا اصلاً توجهی نشده است، در حالی که سلامت مهم ترین عامل پیشرفت و ضامن بقای جامعه است. به طوری که طراحی، اجرا و اداره برنامه های توسعه در بعد بهداشت، بیش از هر عامل دیگری زیربنای مفاهیم پایه ای چون سلامت است.
زهرا فرهمند، داوود شجاعی زاده، آذر طل، کمال اعظم،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یکی از شایع ترین مشکلات بهداشت عمومی جهان معاصر است که با عوارض دیررس از جمله بیماری پای دیابتی همراه می باشد. بیماری پای دیابتی از شایع ترین این عوارض بوده و از نظر جسمانی و عاطفی برای بیمار پر هزینه است. این مطالعه با هدف مشخص نمودن تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر روی مراقبت از پا و پیشگیری اززخم پا در بیماران دیابتی نوع 2 صورت گرفت.
روش کار: 97 نفر(57 زن و 40 مرد) بیمار دیابتی نوع 2 در این مطالعه شرکت داشتند. نمونه ها به روش تصادفی در دو گروه مداخله (47 بیمار) و گروه شاهد (50 بیمار) تقسیم شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه ای مشتمل بر اطلاعات جمعیت شناختی سوالات مربوط به آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی جمع آوری گردید. این اطلاعات قبل و3 ماه بعد از انجام مداخله آموزشی برای گروه مداخله که طی سه جلسه کلاس آموزشی صورت گرفت و همچنین گروه شاهد، جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 و آزمون های شاپیرو- ویلک، کای دو، ویلکاکسون، تی زوجی و مک نمار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: داده ها نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه مداخله و شاهد قبل از انجام مداخله آموزشی از نظر میانگین میزان آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی (حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده همچنین خودکارآمدی و خود مراقبتی ) وجود نداشت و در گروه مداخله نتایج، اختلاف معنیداری بعد از برنامه آموزشی نشان دادند (05/0 > .(pولی در گروه شاهد این متغیرها پس از گذشت 3 ماه تفاوت معنیداری نداشتند (05/0 <p ).
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که افراد مبتلا به دیابت نیاز به یادگیری طرق مراقبت از پاهایشان دارند و اجرای برنامه های آموزشی در بیماران دیابتی نوع 2 بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در اجرای مراقبت از پاها موثر می باشد.
پیام صفایی، افسانه مهاجر، غلامرضا جاهد خانیکی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه نگرش به عنوان ممتازترین مفهوم روانشناسی اجتماعی جایگاه ویژه ای در پژوهش ها دارد و بدون شک داشتن نگرش مثبت لازمه موفقیت در هر رشته تحصیلی است. هدف از این مطالعه شناخت عوامل مختلف مرتبط با نگرش دانشجویان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی نسبت به رشته تحصیلی و آینده شغلی شان است که در صورت نیاز اقداماتی را در جهت اصلاح این رشته بکار گرفت.
روش کار: این پژوهش از دسته مطالعات کاربردی به صورت توصیفی-مقطعی در سال 1395 انجام شد. جامعه مورد مطالعه را 77 نفر از دانشجویان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی در 7 دانشگاه علوم پزشکی کشور تشکیل دادند. نمونه گیری از طریق سرشماری صورت گرفت و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای مشتمل بر24 سوال بود. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSSنسخه 24 و آزمون های توصیفی میانگین و انحراف معیار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: با توجه به اطلاعات بدست آمده میانگین و انحراف معیار نگرش دانشجویان به رشته تحصیلی به ترتیب 0/35 و 4/12بدست آمد که نشان دهنده نگرش مثبت می باشد. میانگین و انحراف معیار نگرش نسبت به آینده شغلی نیز05/23 و 86/10حساب شد که کمتر ازامتیاز قابل قبول بود. در این مطالعه بین نگرش دانشجویان و وضعیت اشتغال ارتباط معنی داری مشاهده شد) 036/0(p=.
نتیجه گیری: نتایج حاصل نشان می دهد که بیشتر دانشجویان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی مورد مطالعه نسبت به رشته تحصیلی خود نگرش مثبتی داشتند در حالی که نگرش آن ها نسبت به آینده شغلی پایین تر از حد قابل قبول بود که نشانگر فقدان نگرش مطلوب دانشجویان می باشد. بنابراین تقویت برنامه های آموزشی،ارائه مشاوره و حمایت از دانشجویان می تواند نقش مفید و موثری در بهبود و تقویت نگرش آن ها داشته باشد.
منصوره امیری سیاوشانی، داوود شجاعی زاده، کمال اعظم،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: رعایت اصول کنترل عفونت در دندانپزشکی اساس پیشگیری از انتقال بیماری های خطرناکی مانند ایدز و هپاتیت و جلوگیری از گسترش بیماری ها در جامعه می باشد و با توجه به اهمیت آموزش دانشجویان دندانپزشکی در زمینه رعایت اصول کنترل عفونت، این پژوهش با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی برارتقای کنترل عفونت توسط دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام گردید .
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای از نوع قبل و بعد می باشد که تعداد نمونه ها 75 نفر از دانشجویان دندانپزشکی که به بخش اندو دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی جهت درمان اندو و تهیه رادیوگرافی از دندان حین درمان در سال تحصیلی
96-95 مراجعه می کردند می باشند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از تعیین حجم نمونه پرسشنامه محقق ساخته ای بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی تهیه شد و از نظر روایی و پایایی بررسی گردید و در دو مرحله قبل و بعد از آموزش با فاصله زمانی 3 ماه توسط افراد مورد مطالعه تکمیل گردید . سه جلسه آموزشی در این مطالعه به مدت 15الی 30 دقیقه در طی مدت یک ماه به صورت آموزش گروهی و پرسش و پاسخ برگزار گردید پس از جمع آوری داده ها از نرم افزار spss21 برای تجزیه تحلیل آنها استفاده شد. برای بررسی و مقایسه قبل و بعد آگاهیها و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی از آزمون های ناپارامتری کلموگروف اسمیرونوف و آزمون پارامتری تی زوجی و آزمون ناپارامتری ویل کاکسون استفاده شد. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج: نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمرات آگاهی و عملکرد دانشجویان نسبت به کنترل عفونت قبل از آموزش به ترتیب از 23/2±48/11 و 93/0±48/5 به نمرات بعد از آموزش 57/0±75/14 و 91/0±36/9 ارتقا پیدا کرد که با انجام آزمون تی زوجی این اختلاف از جهت آماری معنی دار می باشد(001/0>p). مقایسه میانگین و انحراف معیار نمرات سایر ابعاد مدل اعتقاد بهداشتی در مورد کنترل عفونت دانشجویان دندانپزشکی نیز همین افزایش معنی دار را نشان داد .
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل شده می توان چنین استنتاج کرد که آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در ارتقا کنترل عفونت در دانشجویان دندانپزشکی موثر بوده است.
نوید قنواتی، احمد نظرپور، تیمور بابایی نژاد،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: فلزات سنگین موجود در خاکهای سطحی شهرها ناشی از منابع مختلف (مانند ترافیک، انتشارات صنعتی و فرسایش ناشی از ساختمان ها) میتواند از طریق تنفس، بلع وجذب پوستی در بدن انسان تجمع یافته و برای سلامتی خطرساز باشد. هدف از این پژوهش ارزیابی خطر اکولولوژیکی و بهداشتی برخی فلزات سنگین در خاک کنار جادهای تقاطع های شهراهواز (مدرس، چهارشیر، زرگان، بهبهانی، گلستان، آبادان، خرمشهر، سوسنگرد و اندیمشک) می باشد.
روش کار: در این مطالعه غلظت فلزات سنگین در خاکهای سطحی کنار جادهای تقاطعهای شهر اهواز دراوایل تابستان سال 1395 مورد بررسی گرفت. در این مطالعه، نمونهبرداری در هر تقاطع در فواصل مشخص 1، 10 و 30 متری در دو طرف جاده اصلی (هر تقاطع 6 نمونه) از خاک سطحی (عمق 0 تا 20 سانتیمتری) انجام شد که در مجموع 54 نمونه از تمام مناطق برداشت شد. نمونهها پس از انتقال به آزمایشگاه در آون در دمای 60 درجه سانتیگراد خشک شدند. پس از هضم شدن با مخلوط اسیدی، غلظت فلزات سنگین روی، سرب، نیکل، مس، کروم، کادمیوم و آرسنیک به روش طیفسنجی جرمی پلاسمایی جفت شده القایی (ICP-MS) اندازهگیری شد. سطح آلودگی بر اساس خطر اکولوژیک و بهداشتی فلزات سنگین برآورد شد.
نتایج: میانگین غلظت فلزات روی، سرب، نیکل، مس، کروم، کادمیوم و آرسنیک به ترتیب 42/49±61/116، 91/166±02/284، 47/4±53/25، 75/87±63/220، 80/84±21/137، 23/3±44/3 و 08/3±65/8 میلیگرم بر کیلوگرم بدست آمد. بررسی نسبتهای ایزوتوپی نشان داد، نشرهای ناشی از ترافیک خودروها و نشرهای صنعتی مهمترین منابع سرب در نمونههای مورد مطالعه هستند. مقدار میانگین پتانسیل خطر اکولوژیکی (RI)، تقاطعهای اندیمشک، گلستان و سوسنگرد دارای خطر کم، تقاطعهای مدرس، بهبهانی و زرگان دارای خطر متوسط و تقاطعهای چهارشیر، آبادان و خرمشهر دارای خطر قابل توجه می باشند. خطر سرطانزایی (CR) در کودکان نسبت به بزرگسالان بیشتر است. در هر دو گروه سنی، کروم بیشترین خطر سرطانزایی را دارد.
نتیجهگیری: نتایج بدست آمده نشان داد منبع آلودگی فلزات مورد مطالعه فعالیتهای انسانی از قبیل ترافیک جادهای و فعالیتهای صنعتی در منطقه مورد مطالعه است.
سجاد دری کفرانی، عاطفه ذوالفقارنسب، فاطمه ترابی،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: همگام با گسترش نظامهای سلامت، اهمیت مراقبتهای بهداشتی اولیه به عنوان اساس یک نظام سلامت کارآمد بیشتر نمایان شده و بهبود کیفیت خدمات ارائه شده در این سطح اهمیت بیشتری مییابد. در این راستا پژوهش حاضر سعی دارد تا الگوهای مورد استفاده جهت بهبود کیفیت مراقبتهای اولیه بهداشتی را گردآوری نماید.
روش کار: این پژوهش در قالب مرور سیستماتیک انجام شده است. جست و جوی پیشرفته در پایگاههای اطلاعاتی Web of Science, Scopus, Embase, PubMed, Cochrane, SID, Magiran, IranDoc, Google Scholar و در فیلدهای عنوان، چکیده و واژههای کلیدی انجامشد. معیارهای ورود مطالعه عبارت بودند از: داشتن نگرش جامع، تمرکز بر روی خدمات اولیه بهداشتی، زبان انگلیسی یا فارسی، منتشر شده در فاصله سال های 2018-2006. ارزیابی کیفیت مطالعات با استفاده از چک لیست Joanna Briggs Institute (JBI) انجام شد. دو پژوهشگر مستقل کار انتخاب مطالعات، استخراج دادهها و ارزیابی کیفیت مطالعات را انجام دادند و موارد اختلاف توسط پژوهشگر سوم برطرف شد.
نتایج: پس از غربالگری و بررسی معیارهای ورود 10095 مطالعه یافت شد، نهایتا11 مطالعه وارد پژوهش شد. کیفیت 4 مطالعه متوسط ارزیابی شده و مابقی از کیفیت بالایی برخوردار بودند. 2 مورد از مطالعات الگوهایی را برای بهبود کیفیت مراقبت های بهداشتی اولیه سلامت ارائه داده، 3 مورد اثربخشی ابزارهای بهبود کیفیت را ارزیابی کرده و 5 مورد نیز چارچوب های مفهومی را ارائه کرده بودند.
نتیجه گیری: در مجموع 8 نوع سیستم برای ارزیابی و بهبود کیفیت خدمات بهداشتی اولیه استخراج شد. مطالعات انجام شده پیرامونمراقبتهای اولیه بهداشتی در سطوح مختلف مراقبتفردی، حرفهای، کاربردی و سیاستگذاری ملی مورد استفاده قرارگرفتهاست و مدلها، ابزارها و چارچوبهای کاربردی را ارائه نموده که هریک با توجه به محدودیتها و امکانات ذکر شده میتواند بصورت جداگانه و یا ترکیبی برای موقعیتهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد و پیامدهای سلامت را بهبود بخشد.
مریم جمشیدی مقدم، غلامرضا جاهد خانیکی، عباس رحیمی فروشانی، نبی شریعتی فر،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: غذا و تغذیه می تواند مهمترین موضوع مورد بحث دنیای امروز را تشکیل دهد و بیماریهای ناشی از غذا، یک مشکل بهداشت عمومی جدی می باشد. دست اندرکاران غذایی که در آشپزخانه ها کار می کنند نقش مهمی در انتقال بیماریهای قابل انتقال از طریق غذا ایفا می کنند. بیماریهای ناشی از غذا، بویژه آنها که بوسیله باکتری ها، ویروسها، انگلها و قارچها ایجاد می شوند قابل پیشگیری هستند و آموزش در مداخله مناسب غذا، یک کلید برای پیشگیری است.
روش کار: مطالعه ای مقطعی در 10 بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1396 انجام گرفت. در این مطالعه 136 نفر از دست اندرکاران غذای شاغل در بخش آشپزخانه بیمارستانها توسط پرسشنامه، از نظر میزان آگاهی، نحوه نگرش و عملکرد، ارزیابی شدند.
نتایج: نتایج نشان داد که 8/08% از گروه مورد مطالعه از آگاهی خوبی در خصوص بهداشت و ایمنی مواد غذایی برخوردار بودند (امتیاز بالاتر از 75%). همچنین 16/7% از آنها امتیاز کامل نگرش را کسب کردند. بیمارستانها از نظر عملکرد در سطح مطلوبی بودند. همچنین نتایج نشان داد که میان متغیرهای میزان تحصیلات و گذراندن دوره آموزشی بهداشت و ایمنی مواد غذایی توسط دست اندرکاران غذا و میزان آگاهی آنها رابطه معنی داری وجود دارد (05/0p<).
نتیجه گیری : به نظر میرسد آگاهی کافی در خصوص مباحث بهداشت و ایمنی مواد غذایی در بین کارکنان دست اندرکار تهیه و توزیع غذا در بیشتر بیمارستانها وجود ندارد؛ و انجام مداخله آموزشی و برگزاری دوره های آموزشی در زمینه موضوعات مورد ضعف و همچنین حساس سازی بیشتر پرسنل پیشنهاد می گردد.
امین باقری کراچی، حسین افلاکی فرد، ملیحه کرمی،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: این تحقیق به ارزیابی معلمان از بهداشت محیط مدارس و رابطه آن با سلامت روان و شادکامی آنان پرداخته است.
روش کار: روش تحقیق توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری معلمان ابتدایی شهر داراب به تعداد ٢٥٤ نفر بودکه یک نمونه
١٦٠ نفری از میان آنها به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شد. برای اندازه گیری شادکامی از پرسشنامه آکسفورد، برای اندازه گیری سلامت
روان از پرسشنامه گیلدبرگ و برای ارزیابی معلمان از بهداشت محیط از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. روایی و پایایی این پرسشنامه ها
توسط محقق گزارش گردید.
٣٧ % متوسط و ٥% نامطلوب ارزیابی نموده اند، بین ارزیابی / ٥٧ % معلمان بهداشت محیط مدارس را مطلوب، ٧٣ / نتایج: نتایج نشان داد که ٢٣
معلمان مرد و زن، معلمان بومی و غیر بومی، معلمان با رشته تحصیلی آموزش ابتدایی و سایر رشته ها، معلمان مدارس دخترانه و پسرانه، معلمان
دارای اطلاعات قبلی از بهداشت و سایر معلم ها، معلمان با استخدام رسمی و سایر معلم ها، معلمان مدارس مروج بهداشت و سایر معلم ها، از
بین ارزیابی معلمان از بهداشت محیط مدارس با شادکامی و سلامت روان ،(p< ٠/ بهداشت محیط مدارس تفاوت معنی داری وجود دارد ( ٠٥
١٠ % از / ١٩ % از تغییرات شادکامی و ٢ / ارزیابی معلمان از بهداشت محیط مدارس می تواند ٨ .(p<٠/ همبستگی معنی داری وجود دارد ( ٠٠٠١
تغییرات سلامت روان آنان را پیش بینی کند.
محمد عظیمی، علی اقبالی،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: انسان به عنوان مخلوق خداوند و اشرف مخلوقات، حقوقی دارد که یکی از این حقوق، حق سالم زیستن است و این نوع سبک زندگی جز در سایه آموزش های مفید میسر نمی شود. در همین راستا، آموزش جامع سلامت در مدارس برای سلامت نسل آینده کشور، یکی از ارکان مهم تلقی می شود. بنابراین هدف این پژوهش تحلیل محتوای مولفه های بهداشت و ارتقای سلامت کتب دوره دوم ابتدایی بر اساس مفروضه های سلامت با تاکید بر آموزش برای افزایش کیفیت بهداشت مدارس ابتدایی است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش همه کتابهای پایه دوم ابتدایی سال تحصیلی 1396 ـ 1395 (5 جلد کتاب) بود. نمونه آماری برابر با جامعه آماری است. ابزار پژوهش )آنتروپی شانون (Entropy Shanon بود که پردازش داده ها را در بحث تحلیل محتوا با نگاه جدید و به صورت کمی و کیفی مطرح می کند.
نتایج : نتایج تحلیل محتوای آنتروپی شانون نشان داد که بررسی کل 5 کتاب پایه دوم ابتدایی مولفه ی مربوط به سلامت روانی با 236 مورد بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده، و کمترین مقدار مربوط به معلولیت با 10 فراوانی است. بیشترین ضریب اهمیت در بین مولفه های سلامت در کتب پایه دوم ابتدایی مربوط به مولفه های سلامت تغذیه مجموعا با مقدار (21/0) و کمترین ضریب اهمیت به پیشگیری از رفتار های پرخطر مجموعا با مقدار (019/0) می باشد.
نتیجه گیری: یافته های حاصل از فراوانی نشان می دهند که میزان توجه به هر یک از مولفه های آموزش بهداشت و ارتقای سلامت متفاوت است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که در محتوای کتب دوره دوم ابتدایی به برخی از مولفه های آموزش بهداشت کمتر توجه است، در حالی که آموزش بهداشت و به تبع آن ارتقای سلامت مهم ترین عامل پیشرفت و ضامن بقای جامعه است. طراحی، اجرا و اداره برنامه های توسعه در بعد بهداشت، بیش از هر عامل دیگری زیربنای مفاهیم پایه ای چون سلامت است.
علی محمد مصدق راد، محمود زمندی، ابراهیم جعفری پویان،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزشیابی اقتصادی مداخلات بهداشتی با مقایسه هزینهها و منافع مداخلات بهداشتی منجر به تخصیص بهینه منابع و افزایش کارایی تخصیصی نظام سلامت و با بهبود عدالت و افزایش دسترسی به خدمات سلامت، منجر به افزایش اثربخشی نظام سلامت میشود. هدف این پژوهش ارزشیابی انتقادی مطالعات منتشر شده تحلیل هزینه –اثربخشی مداخلات بهداشتی در جهان است.
روشکار: این پژوهش با روش مرور انتقادی انجام شد. کلیه مقالات مرتبط با تحلیل هزینه- اثربخشی مداخلات بهداشتی منتشر شده از سال 1975تا 2018 میلادی در هفت پایگاه الکترونیکیCochrane Database of Systematic Review، Web of science، Scopus، PubMed، Science Direct، Springer Link و SID و موتور جستجویGoogle scholar با استفاده از کلید واژههای مناسب جمعآوری و ارزشیابی کیفیتی شدند. تعداد 173 مطالعه تحلیل هزینه-اثربخشی مداخلات بهداشتی شرایط ورود به این پژوهش را داشتند.
نتایج: مطالعات هزینه-اثربخشی مداخلات بهداشتی در شش گروه مداخلات واکسیناسیون، آموزش، تغذیه، پیشگیری از بیماریهای مقاربتی، پیشگیری از بیمارهای زنان و زایمان و کنترل بیماریهای دارای ناقل انجام و منجر به شناسایی مداخلات بهداشتی هزینه-اثربخش شدند. با وجود این، مطالعات تحلیل هزینه-اثربخشی بهویژه در کشورهای در حال توسعه با محدودیتهای پژوهشی متعددی مواجه هستند. پژوهشگران مطالعات ارزشیابی اقتصادی باید دقت بیشتری به ویژه در انتخاب درست دیدگاه و افق زمانی ارزشیابی اقتصادی، روش پژوهش، حجم نمونه، نحوه محاسبه هزینهها و نتایج مداخله بهداشتی، ابزار مورد استفاده برای سنجش اثربخشی، روش و ساختار مدل مورد استفاد برای تحلیل هزینه-اثربخشی و تحلیل حساسیت و اعتبار یافتههای مطالعه بهعمل آورند.
نتیجهگیری: مطالعات هزینه-اثربخشی و هزینه- مطلوبیت مداخلات بهداشتی به ویژه مداخلات واکسیناسیون بیماریها در دو دهه گذشته افزایش چشمگیری داشتند. دستورالعملها و راهنماهای ارزشیابی اقتصادی باید بازنگری شوند و آموزشهای لازم در اختیار پژوهشگران قرار گیرد تا کیفیت این مطالعات افزایش یابد.
محمد مهدی کیانی، خاطره خانجانخانی، مریم شیروانی، بتول احمدی،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از تجربههای کشورهای مختلف و مروری بر ادبیات این حوزه در تقویت مراقبتهای بهداشتی اولیه بسیار ضروری است. هدف پژوهش حاضر انجام یک مرور جامع برای شناسایی روشهای تقویت مراقبتهای بهداشتی اولیه و ارائه راهکار برای ایران بود.
روش کار: این مطالعه به صورت مرور جامع انجام شد. مطالعات با استفاده از پایگاههای اطلاعاتی SID، Iranmedex، Magiran، Web of Science، Scopus، Google Scholar، PubMed و Science Direct بازیابی شدند. معیار ورود شامل تمامی مطالعاتی بود که به طور خاص در بازه 1998 تا 2018 میلادی به عوامل تقویت کننده مراقبتهای بهداشتی اولیه پرداخته بودند. در نهایت30 مقاله مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج: راهکارهای تقویت مراقبتهای بهداشتی اولیه از دو جنبه عوامل تسهیل کننده کارکرد و عملکرد تیم مراقبت بهداشتی و راههای بهبود اجرای مراقبتهای بهداشتی اولیه بررسی شدند. همچنین راهکارهایی مانند روابط مبنی بر اعتماد، اجرای گسترده برنامه ملی مراقبت بهداشتی اولیه با تمرکز بر آموزش کارکنان، آموزش رفتارهای سبک زندگی سالم و عوارض دارویی، سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات در بخش سلامت در حوزههایی نظیر ایمن سازی، مراقبت از کودک و جنبههای پیشگیری و مدیریت بیماری مزمن جهت تقویت مراقبتهای بهداشتی اولیه ایران پیشنهاد میگردد.
نتیجهگیری: تقویت مراقبتهای بهداشتی اولیه نیازمند هماهنگی و همکاری بین بخشی، همت و عزم راسخ طیف وسیعی از سازمانهای بهداشتی و سازمانهای غیرمرتبط با سلامت، حمایت دولت، تقویت نظام ارجاع و پزشک خانواده، تقویت تیم سلامت، خودمراقبتی و مشارکت مردم، رویکرد بهداشت محور و پیشگیری در سیاستهای کلان و هدایت و تخصیص منابع بیشتر به بخش بهداشت است.
سمیه نوری، آذر طل، رویا صادقی، افشین بهمنی، مهدی یاسری،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به رشد و گسترش فزاینده آلودگیها با برخی ویروس های منتقله از طریق خون و همچنین از آنجایی که تاکنون ابزار احتیاطات استاندارد مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی تدوین نشده است، پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل پیش گویی کننده تبعیت از احتیاطات استاندارد مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بمنظور پیشگیری از صدمات سر سوزن (Needle Stick) در کارکنان بیمارستان های آموزشی شهر سنندج در سال 1398 انجام شد.
روش کار: این پژوهش توصیفی- تحلیلی بر روی 450 نفر از کارکنان واحدهای درمانی و غیردرمانی بیمارستان های آموزشی شهر سنندج با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون های من ویتنی یو و کروسکال والیس، همبستگی، آنالیز واریانس یک طرفه، رگرسیون چند متغیره و مجذور کای با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 22 انجام شد.
نتایج: تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد از بین سازههای مدل اعتقاد بهداشتی، سه سازه حساسیت درک شده (033/0= p)، منافع درک شده (032/0 و خودکارآمدی (001/0= p) پیش بینی کننده عملکرد پرسنل (اجرای احتیاطات استاندارد) بودند. در زمینه اجرای احتیاطات استاندارد 22% ، 3/75% و 7/2% از پرسنل به ترتیب دارای سطح عملکردی پایین، متوسط و بالا بودند.
نتیجه گیری: سازه های حساسیت درک شده، منافع درک شده و خودکارآمدی از عوامل پیش گویی کنندگی قویتر در تبعیت از احتیاطات استاندارد میباشند.
علی محمد مصدق راد، مهدیه حیدری، پروانه اصفهانی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه جامعترین، عادلانهترین و کارآمدترین روش ارتقای سلامت افراد و رفاه اجتماعی از طریق ارائه خدمات پیشگیری، درمانی و بازتوانی در محلی نزدیک به محیط زندگی مردم است. نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه ایران با چالشهایی مواجه است که اثربخشی و کارایی آن را محدود کرده است. این پژوهش با هدف شناسایی راهکارهای تقویت نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه ایران انجام شد.
روش کار: برای انجام این پژوهش از روش مرور واقعگرایانه استفاده شد. مقالات منتشر شده در زمینه راهکارهای تقویت نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه در بازه زمانی 1978 تا پایان ژوئن سال 2021 میلادی در 8 پایگاه اطلاعاتی و موتور جستجوگر Google scholar جستجو و جمعآوری شد. در نهایت، تعداد 29 مقاله شرایط ورود به این مطالعه را داشت که با روش تحلیل چارچوبی با استفاده از نرمافزار MAXQDA 10 تحلیل شدند.
نتایج: تعداد 29 راهکار برای تقویت نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه شناسایی شد. نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه دارای اهداف متعالی و استراتژیهای مناسب، مجهز به منابع لازم و کافی، سازماندهی شده در قالب تیمهای چند تخصصی با وظایف مشخص برای کارکنان بهداشتی، که مراقبتهای بهداشتی جامع، با کیفیت و قابل پرداخت را هماهنگ با سایر خدمات سلامت ارائه میدهند (برنامه مداخله)، در صورت تقویت عناصر حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، تجهیزات و دارو، سیستمهای اطلاعاتی و ارائه خدمات سلامت و تطبیق بهینه با محیط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری پیرامون (زمینه)، موجب افزایش رضایت، تعهد، پاسخگویی و مسئولیتپذیری مدیران و کارکنان بهداشتی؛ اعتماد، مشارکت و رضایت بیماران و مردم (ساز و کار) و در نهایت، تأمین، حفظ و ارتقای سلامتی مردم جامعه (نتیجه) خواهد شد.
نتیجهگیری: نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه قوی و منسجم پیش نیاز تقویت نظام سلامت است. تقویت مدیریت و رهبری، بهبود ساختار سازمانی، بهبود سیستم اطلاعاتی، توانمندسازی نیروی انسانی و افزایش پوشش جمعیت میتواند منجر به تقویت برنامه مراقبتهای بهداشتی اولیه شود. عوامل تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موثر بر نظام سلامت باید در بازطراحی و تقویت نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه مورد توجه قرار گیرد.
علیرضا دلاوری، عباس وثوق مقدم، زهرا کاظمی اسفه، زهرابیگم سیدآقا میری،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شبکه های بهداشت و درمان مبتنی بر اصول عدالت، فناوری مناسب، همکاری بین بخشی و مشارکت مردمی ایجاد شده است. سنجش رضایتمندی بیماران به عنوان یکی از معیارهای اساسی در تعیین کیفیت خدمات مراقبتی است. هدف از انجام این مطالعه مقایسه میزان رضایتمندی خدمت گیرندگان در پایگاه های سلامت دولتی و غیردولتی جنوب تهران در سال 1400 است.
روش کار: این پژوهش از نوع مقطعی توصیفی-تحلیلی می باشد. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته برای 400 نمونه، استفاده شد، بخش اول مشخصات دموگرافیک مراجعه کنندگان، وضعیت بیمه، محل جغرافیایی پایگاه، سیستم نوبت دهی و دفعات مراجعه و نوع پایگاه سلامت بود. بخش دوم شامل نوع و میزان رضایتمندی از خدمات ارائه شده بود.
نتایج: در پایگاه های دولتی بیشترین رضایتمندی مراجعین به ترتیب از خدمات واکسیناسیون، آموزش های پس از واکسیناسیون، زمان انتظار و فضای فیزیکی بود. در پایگاه های برونسپاری شده آموزش مراقبت های پس از واکسیناسیون، مراقبت کودک زیر یک سال، واکسیناسیون و نحوه پاسخگویی و مسئولیت پذیری به ترتیب بالاترین سطح رضایتمندی را کسب کردند. مراقبت جوانان و میانسالان در پایگاه های دولتی و مراقبت جوانان در پایگاه های برونسپاری شده از کمترین میزان رضایت برخوردار بوده اند.
نتیجه گیری: سنجش مستمر و مکرر رضایتمندی و طراحی مداخلات بهنگام براساس نتایج حاصل در راستای ارتقا کیفیت خدمات بهداشتی به جمعیت تحت پوشش خواهد بود.
علی محمد مصدق راد، تینا طاهرخانی، شایان شجاعی، متین جعفری، سارا محمدی، علیرضا امامزاده، شهرزاد اخوان،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبتهای بهداشتی اولیه یک رویکرد کلنگر ارتقای سلامت است که هدف آن به حداکثر رساندن سلامت و رفاه مردم در سریعترین زمان ممکن و در محل زندگی مردم است. نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه، اولین مکان تماس مردم با نظام سلامت است. بنابراین، افزایش تابآوری آن نقش بسزایی در کنترل و مدیریت پاندمیها دارد. این پژوهش با هدف شناسایی راهکارهای تقویت تابآوری نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه در همهگیری کووید-19 انجام شده است.
روش کار: این مطالعه با روش مرور حیطهای انجام شد. کلید واژههای مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاههای اطلاعاتی PubMed،Web of Science ،Scopus ، SID، Iranmedex و Magiran و موتورهای جستجوگر Google وGoogle Scholar جستجو شدند. در نهایت، پس از غربالگری و بررسی عنوان، چکیده و متن مستندات بدست آمده، تعداد 36 مقاله انتخاب و راهکارهای تقویت تابآوری نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه در همهگیری کووید-19 استخراج شدند.
نتایج: تعداد 48 راهکار برای تقویت تابآوری نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه استخراج شد که در قالب 6 گروه حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، دارو و تجهیزات، سیستمهای اطلاعات سلامت و ارائه خدمات سلامت دسته بندی شدند. از پرتکرارترین این راهکارها میتوان به مواردی چون رهبری پویا و پاسخگو، استفاده از شواهد معتبر پژوهشی در سیاستگذاریها، برنامهریزیهای اقتضایی، افزایش همکاری بین بخشی، حمایتطلبی برای سیاستهای سلامت، افزایش تعامل با مردم جامعه، تأمین مالی پایدار، استخدام کارکنان اضافی و آموزش و حمایت از آنها، تأمین وسایل حفاظت فردی برای کارکنان، تأمین ذخایر کافی دارو و کیتهای تشخیصی، توسعه و مدرنسازی سیستمهای اطلاعاتی بهداشت عمومی، تسهیل دسترسی مردم به مراکز بهداشتی، تداوم ارائه خدمات بهداشتی و افزایش سواد بهداشتی جامعه، اشاره کرد.
نتیجهگیری: اجزای ساختاری و فرایندی نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه شامل «حاکمیت و رهبری»، «تأمین مالی»، «کارکنان»، «تجهیزات، واکسنها و داروها»، « اطلاعات» و «ارائه مراقبتهای بهداشتی» باید به طور هماهنگ، توسعه و بهبود یابند تا برای همهگیریهای آینده آماده باشد.
زهرا ولیدآبادی، مژگان لطفی،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: از جمله تحولات ارزشمند مراقبتهای بهداشتی اولیه توجه ویژه به مبحث سلامت روان و اضافه شدن برنامه خود مراقبتی با محتوای آموزش همگانی سلامتروان است. اما در رابطه با نیازهای گیرندگان خدمات و الویتهای آموزشی و امکانات مورد نیاز اقدامات یکپارچه ای صورت نگرفته است. در همین راستا این پژوهش با هدف تبیین اولویتهای این برنامه در مراکز خدمات جامع سلامت تابع دانشگاه علوم پزشکی ایران صورت گرفت.
روشکار: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا شامل 12 نفر از ذینفعان بود که بـه روش هدفمند با حداکثر تنوع وارد مطالعـه شـده بودنـد. داده ها با انجام مصاحبۀ عمیق و نیمه ساختاریافته و چک لیست تغییر یافته برنامه نیازسنجی سلامت جامعه جمعآوری و با رویکرد گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: با تحلیل دادهها، نیازها در دو مقوله اصلی شامل نیازهای ارائهدهندگان خدمات و نیازهای گیرندگان خدمات دستهبندی شدند. مقوله نیازهای ارائهدهندگان خدمات مشتمل بر طبقات هماهنگی با ارگانهای برونبخش، سامانه آموزش مجازی و اطلاعرسانی، آموزشهای مستمر و سوپروایزر آموزشی، فضای مناسب و امکانات و تجهیزات بود، و مقوله نیازهای گیرندگان خدمات در طبقات کودکان، نوجوان و جوان و خانواده طبقه بندی شد.
نتیجهگیری: شناسایی نیازها میتواند منجر به استفاده بهینه از منابع محدود به منظور کاربردیسازی آموزش ارائهشده شود. نتایج این پروژهش میتواند گام موثری در راستای گسترش مبتنی بر نیاز آموزش سلامت روان و کمک شایانی در رسیدن به اهداف این برنامه در چنین مراکزی باشد. با توجه به نتایج، توصیه میشود به برنامه ریزی آموزش و بازنگری بر اساس نیازهای شناسایی شده اقدام شود تا منجر به افزایش بهره وری این برنامه شود.
نادر جهان مهر، علی صیامی اقدم، عباس دانش کهن،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با گسترش سریع کووید 19 در سراسر جهان، مواجهه کارکنان بهداشتی درمانی با این بیماری افزایش یافت. این مطالعه با هدف بررسی تجارب شخصی و حرفه ای ارائه دهندگان خدمات درمانی در زمان شیوع ویروس کرونا در بیمارستان های شهر تهران انجام شد.
روش کار: این پژوهش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوا در سال 1400 انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند با استفاده از روش گلوله برفی از میان کارکنان شاغل در واحدهای اصلی کووید 19 بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و پس از استخراج گویه ها، با استفاده از نرم افزار MAXQDA 10 آنالیز شدند.
نتایج: پس از کدگذاری، تعداد 236 کد اصلی استخراج شد. کدهای اصلی در 10 طبقه اصلی و 30 زیرطبقه تقسیم بندی شدند. تعداد 4 درون مایه اصلی به نام های "تجربه شخصی کارکنان بهداشتی درمانی"، "تجربه حرفه ای کارکنان بهداشتی درمانی"، "چالش های کار در زمینه کرونا" و "راهکارهای مقابله با کرونا" بدست آمد.
نتیجه گیری: برنامه ریزی جهت برخورداری از مشاوره های روانشناختی و تامین امکانات رفاهی جهت کاهش فشارهای روحی- روانی کادر بهداشت و درمان می تواند مفید باشد. به علاوه برگزاری دوره های آموزشی و مانور در مواقع بحران، تامین تجهیزات مورد نیاز، نظارت و پایش مستمر برای بهبود شرایط کاری، پیشنهاد می گردد.
حامد یگانه، حسین پرورش، محسن دهقانی قناتغستانی3، محمدرضا محمدی سلیمانی،
دوره 20، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستم "بهداشت، ایمنی و محیط زیست" یا HSE، سیستم مدیریتی یکپارچه است که با همگرایی و همافزایی نیروی انسانی، امکانات و تجهیزات، سعی در ایجاد محیطی سالم، دلپذیر، بانشاط و دور از حادثه و خسارت و صدمات دارد، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اعتباریابی مقیاس بازنگری شده عملکرد HSE است.
روشکار: این پژوهش توصیفی تحلیلی است که با روش روانسنجی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کارگران شرکتهای فولاد استان کرمان در سال 1400 بود. تعداد نمونهها بر اساس معیارهای روانسنجی به تعداد 100 نفر برای بخش روایی همگرا و 578 نفر برای بخش روایی سازه تعیین شد. نمونهها به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش از طریق دو مقیاس عملکرد HSE و استرس شغلی کوهن و همکاران (1983) جمعآوری گردید.برای بررسی روایی مقیاس از روشهای روایی محتوا، همگرا و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی مقیاس بهوسیله روشهای همسانی درونی و پایایی تصنیفی (دو نیمه کردن) بررسی گردید برای انالیز داده ها از نرم افزار SPSS22 استفاده شد.
نتایج: تحلیل عاملی تأییدی مدل شش عاملی را تأیید کرد. این پرسشنامه به همراه استرس شغلی کوهن و همکاران (1983) اجرا شد که با 35 آیتم از پایایی و روایی مناسبی برخوردار بود. ضریب آلفای بهدست آمده برای کل مقیاس برابر با 79/0 بود و به همین ترتیب برای خرده مقیاسهای تاب آوری 93/0، تقاضا 90/0، نقش 93/0، کنترل 85/0، پشتیبانی 72/0 و روابط 79/0 به دست آمد. علاوه بر این، ضریب پایایی مقیاس با استفاده از روش تصنیفی نیز محاسبه شد. ضریب تصنیفی برای نیمه اول دادهها برابر با 87/0 و برای نیمه دوم دادهها برابر با 62/0 و همبستگی بین دو نیمه 248/0 بود این یافتهها حاکی از ضریب همسانی درونی مطلوب برای مقیاس عملکرد HSE است (001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتیجه به دست آمده از اعتبار یابی HSE که نشان داد برازش مدل بالا است و همچنین ارزیابی عملکرد HSE نقش بسیار زیادی در سلامت کارکنان دارد به استقرار و اجرای مدیریت HSE در شرکت های فولاد کرمان توجه بیشتری شود.
عاطفه مدبرنژاد، سید صمد بهشتی، وحید قاسمی، رامین مرادی،
دوره 20، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به پیامدهای مخرب فساد در حوزه بهداشت و درمان تحقیق حاضر به دنبال تبیین زمینه های شکل گیری و شیوع فساد در این حوزه از کشور ایران است.
روش کار: پژوهش حاضر با روش کیفی و با استراتژی تحلیل محتوای کمی انجام شد. میدان تحقیق خبرگان حوزه ستادی وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بود. بدین منظور با 13 نفر از خبرگان این حوزه مصاحبۀ عمیق صورت گرفت. نمونه ها با شیوه نمونه گیریِ نظری و نیز نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. واحد تحلیل مصاحبه ها جمله بوده و مصاحبه های انجام شده از طریق تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار آنتروپی شانون تحلیل شدند.
نتایج: با توجه به نتایج آماری بدست آمده زمینه های تقنینی با ضریب اهمیت 293/ در جایگاه نخست؛ زمینه های اجتماعی و فرهنگی با ضریب اهمیت 256/.در جایگاه دوم؛ زمینه های اقتصادی با ضریب اهمیت 175/. در جایگاه سوم؛ زمینه های تصمیم گیری و عوامل سازمانی با ضریب اهمیت 174/. در جایگاه چهارم و نهایتا عوامل فردی و زمینه های سطح خرد با ضریب اهمیت 102/. در جایگاه پنجم قرار دارند.
نتیجه گیری: با توجه به ضریب اهمیت عوامل فردی و زمینه های سطح خرد، آنچه در تحلیل یافته ها خود نمایی می کند این هست که شخصیت و ویژگی های فردی افراد در بروز فساد کمتر اهمیت دارد و زمینه ها تقنینی و اجتماعی و فرهنگی از اهمیت بیشتری در تبیین فساد در نظام بهداشت و درمان برخوردارند.
محمد ضیا حسینی، فاطمه ستوده زاده، مهدی زنگنه بایگی،
دوره 20، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کووید-19 به عنوان یک بیماری پاندمیک تاکنون جان افراد زیادی را در سرتاسر جهان گرفته و فشار زیادی بر سیستم مراقبت بهداشتی کشورهای درگیر و پرسنل بهداشتی درمانی وارد نموده است. استفاده از تجارب کارکنان و مدیران می تواند راهگشای بحران های آتی باشد. مطالعه حاضر به منظور استفاده از تجربیات اعضای ستاد بحران معاونت بهداشتی زاهدان در کنترل اپیدمی کووید 19 انجام شد.
روش کار: این پژوهش به صورت کیفی با روش تحلیل محتوای قرار دادی با مشارکت 30 نفر از اعضای ستاد بحران معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان با نمونه گیری هدفمند در سال 1400 انجام شد. جهت جمعآوری دادهها از مصاحبههای عمیق نیمه ساختار یافته استفاده گردید. تحلیل ها در هشت مرحله تایپ متن مصاحبه، تعیین واحدهای معنایی، کدگذاری، بازنگری کدها، طبقه بندی و توسعه طبقات، بازنگری طبقات، شناسایی درون مایه ها و گزارش یافته ها انجام گرفت.
نتایج: تجارب مدیران و کارکنان معاونت بهداشتی برای مقابله با پاندمی کرونا در 5 حوزه اصلی شامل "حوزه قانون گذاری"، "موضوعات اجرایی"، " نیروی انسانی"، " نظارتی" و " مالی" و 13 طبقه شناسایی و استخراج شد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر یکی از مشکلات در اداره و مدیریت بحران کووید، نبود نظارت کافی و الزامات سیاسی در راستای کنترل و پیشگیری از شیوع بیماری و نداشتن یک سازمان واحد تصمیم گیرنده بود. همچنین مشکلات مالی و مشکلات مربوط به نیروی انسانی از مهمترین موضوعاتی بود که توسط اکثر مشارکت کنندگان مطرح شد. از طرفی، از دیدگاه مصاحبه شوندگان، استفاده از سامانه 4030 یکی از نقاط عطف مدیریت بحران بود.