جستجو در مقالات منتشر شده


47 نتیجه برای دانش

رحمن پناهی، لیلا دهقانکار، محیا شفایی، علی رزاق پور،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سواد سلامت با بالابردن فهم، درک و ارزیابی مزایای رفتارهای تشخیصی و پیشگیرانه می­تواند یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در اتخاذ رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان باشد. این مطالعه با هدف تعیین مهارت­های مؤثر سواد سلامت در پیشگویی اتخاد رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان در دانش­آموزان انجام گردید.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- مقطعی است. تعداد 375 نفر از دانش­آموزان دبیرستان­های دخترانه شهر قزوین به­روش نمونه­گیری چندمرحله­ای انتخاب شدند. داده­ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد سواد سلامت نوجوانان و پرسشنامه سنجش رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان گردآوری و با استفاده از نرم افزار23  SPSS  و با به­کارگیری آمارهای توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون رگرسیون چندگانه، تحلیل شدند.
نتایج: در میان ابعاد هشت­گانه سواد سلامت، بیشترین میانگین نمره به دو بعد درک و ارتباط و کمترین میانگین نمره به دو بعد استفاده از اطلاعات سلامت و محاسبه، اختصاص داشت. میانگین و انحراف معیار نمره کلی سواد سلامت و اتخاذ رفتارهای پیشگیری­کننده از پوکی استخوان به ترتیب 58/12±84/70 از 100 و 60/5± 43/22 از 36 بود. آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد سواد سلامت، 4/38% از تغییرات اتخاذ رفتار پیشگیری­کننده از پوکی استخوان را پیشگویی کردند (384/0=R2). از میان ابعاد مورد بررسی، فقط بعد استفاده از اطلاعات سلامت (001/0=p ،044/0=β) به­طور معنی‌دار پیشگویی­کننده اتخاذ رفتار بود.
نتیجه­گیری: نظر به نتایج مطالعه لازم است در طراحی برنامه‌های آموزشی جهت پیشگیری از پوکی استخوان، به نقش سواد سلامت به­طور کلی و خصوصا تاثیر بعد استفاده از اطلاعات سلامت در میان نوجوانان توجه ویژه‌ای مبذول گردد. 
یوسف خنیا، محمد نریمانی، سیف اله آقاجانی، نادر حاجلو،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی ازهیجان هایی که در  سلامت  همه افراد نقش مهمی  دارد، هیجان خشم است. خشم یکی از هیجان های اساسی است. هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر آموزش تنظیم هیجان و تاب آوری با میانجیگری مکان کنترل بر روی کنترل خشم دانشجویان رشته پزشکی بود.
روش کار: مطالعه به روش آزمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان پزشکی شاغل به تحصیل بود که با نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و ساده 90 دانشجوی پزشکی انتخاب و بصورت تصادفی در سه گروه 30 نفری جایگزین شدند. آزمودنی­های یکی از گروه­های آزمایشی 8 جلسه آموزش تنظیم هیجان و گروه دیگر 8 جلسه آموزش تاب آوری دریافت نمودند. پرسشنامه­های مکان کنترل راتر  و خشم حالت و صفت اسپیلبرگر بر روی تمامی آزمودنی­ها اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس  اندازه گیری مکرر و دو عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که بین گروه آموزش تنظیم هیجان و تاب آوری در کنترل  خشم تفاوت معنی داری  است. تفاوت بین دو گروه افراد با مکان کنترل درونی و بیرونی در کنترل خشم  و خرده مقیاس­های آن معنی دار شد. 
نتیجه گیری: آموزش مهارت های تنظیم هیجان و تاب آوری  مانند سایر مهارتها می تواند دانشجویان را در برابر چالش­های این دوران واکسینه نماید.
 
زهرا توکلی، بهرام محبی، رویا صادقی، آذر طل، میرسعید یکانی نژاد، مسعود علی مردی،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه وهدف: فعالیت بدنی و تغذیه، مباحث مهمی درسلامت نوجوانان می‌باشند. هدف این مطالعه تعیین عوامل پیشگویی کننده آگاهی و رفتارهای تغذیه‌ای و فعالیت بدنی در دانش‌آموزان دختر پنجم ابتدایی بود.
روش‌کار: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی، روی480 دانش‌آموز دختر پنجم ابتدایی در شهرستان قدس، در سال 1399-1400 به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انجام شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، دو قسمتی سوالات زمینه‌ای وسوالات آگاهی و رفتار تغذیه‌ای و فعالیت بدنی، به‌صورت مجازی از طریق پیام‌رسان شاد جمع‌آوری شد. از نسبت و شاخص روایی محتوا برای روایی و از شاخص همبستگی درون خوشه ای برای پایایی پرسشنامه استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده‌‌ها از آزمون‌های آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم‌افزار27  SPSS انجام شد.
نتایج: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از تأثیر متغیر‌های آگاهی تغذیه‌ای بر رفتار تغذیه‌ای(001/0>p، 159/0= β) و آگاهی فعالیت بدنی بر رفتار تغذیه‌ای بود(008/0=p، 120/0=β) در صورتی که متغیر آگاهی فعالیت بدنی بر رفتار فعالیت بدنی موثر نبود و همچنین متغیر آگاهی تغذیه­ای نیز بر رفتار فعالیت بدنی تاثیری نداشت.
نتیجه‌گیری: افزایش آگاهی در زمینه تغذیه و فعالیت بدنی، رفتار تغذیه‌ای دانش‌آموزان را بهبود می‌دهد ولی این افزایش آگاهی روی رفتار فعالیت بدنی تاثیری ندارد، به نظر می‌رسد سبک زندگی بی‌تحرک و وجود پاندمی COVID-19 به میزان چشمگیری باعث کاهش فعالیت بدنی شده است. با افزایش آگاهی، تا حدودی می‌توان رفتار تغذیه‌ای و فعالیت بدنی را بهبود بخشید.
 
حسین ترکمانی، مهدی قاسمی مطلق، بهرنگ اسماعیلی شاد، محمد محمدی پور،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به مضرات و خطرات اعتیاد و اینکه هر روزه افراد زیادی به دام آن گرفتار می­شوند، شناسایی متغیرهای اثرگذار بر آن اهمیت دارد. هدف این تحقیق پیش‌بینی گرایش به اعتیاد بر اساس طرحواره­های ناسازگار اولیه و تنظیم شناختی هیجانی دانشجویان بود.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی و روش تحقیق توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه‌ آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور گنبد کاووس در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ به تعداد 3548 نفر تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای تعداد 384 دانشجو به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای اندازه‌گیری پرسشنامه­­های طرحواره­های ناسازگار اولیه ‌(13)، نظم جویی شناختی هیجان (14) و گرایش به اعتیاد (16) بود. برای تجزیه ‌و تحلیل اطلاعات از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرم‌افزار22 SPSS در سطح معناداری 05/0استفاده شد.
نتایج: نتایج همبستگی بین گوش به زنگی بیش از حد (001/0>, p 491/0 r= هدایت شدن توسط دیگران (001/0>,p  523/0 r= محدودیت­های مختل (001/0>, p 426/ 0r= )، عملکرد مختل (001/0>, p 389/ 0r= )، انفصال (001/0>,p 406/0r= ) و تنظیم شناختی هیجان (001/0>, p 475/0r= ) با گرایش به اعتیاد بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه در گوش به زنگی بیش از حد (001/0>, p 203/0β= )، هدایت شدن توسط دیگران (001/0>, p 274/0β= )، محدودیت­های مختل (001/0>, p 261/0β= )، عملکرد مختل (001/0>, p 229/0β= )،  انفصال (001/0>, p 193/0β= ) و تنظیم شناختی هیجان (001/0>, p 315/ 0β= ) به دست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به‌دست‌آمده، با تغییر طرحواره­های ناسازگار اولیه و بهبود تنظیم شناختی هیجانی می‌توان میانگین گرایش به اعتیاد را پیش بینی کرد.
 
حسین درگاهی، محبوبه عنبری، محمود بیگلر،
دوره 21، شماره 1 - ( 8-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: رفتار شهروندی سازمانی کارکنان به عنوان یک رفتار اختیاری به افزایش بهره وری سازمانها کمک می کند. اما تشویق کارکنان به انجام رفتارهای داوطلبانه نیاز به آموزش های بدو خدمت در قالب جامعه پذیری سازمانی دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی بین جامعه پذیری سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.
روش کار: پژوهش حاضر ازنوع توصیفی تحلیلی بود که به صورت مقطعی در سال 1400-1399 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش تعداد 1419 نفر از کارکنان حوزه های ستادی معاونت های دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که براساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 243 نفر باتوجه به ضریب پاسخ دهی 86% به عنوان نمونه آماری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه  جامعه پذیری سازمانی Katz و پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی Organ و Konovsky استفاده شد. روایی صوری و محتوی پرسشنامه ها با استفاده از متخصصین ذیربط تعیین شد و پایایی آنها با روش آلفای کرونباخ برای جامعه شناسی سازمانی برابر 83/0 و رفتار شهروندی سازمانی برابر 81/0 بدست آمد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS، آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده لازم بعمل آمد.
نتایج: میاتگین جامعه پذیری سازمانی کارکنان برابر 28/3 و رفتار شهروندی سازمانی آنها برابر 35/3 درحد "نسبتا بالا" گزارش شد. همچنین بین جامعه پذیری سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی و مولفه های آن همبستگی مثبت مشاهده شد.
نتیجه گیری: تبیین و تشویق رفتارهای داوطلبانه شهروندی سازمانی در کارکنان ازطریق اجرای روشهای جامعه پذیری سازمانی و اجرای دوره های توان مند سازی به ارتقای پویایی بهره وری سازمانی کمک می کند.
 
محمدباقر مقدسی، طیبه رحیمی پردنجانی، زهرا عامری،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: واکسیناسیون بعنوان یکی از به صرفه­ترین مداخلات پزشکی، بروز بسیاری از بیماری­های عفونی را کاهش داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کنندگی سیاست های واکسیناسیون اجباری در رابطه بین اضطراب کرونا و تردید نسبت به واکسن در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی بود.
روش کار: در این پژوهش توصیفی-همبستگی، نمونه آماری 152 نفر کارکنان اداری شاغل در دانشگاه علوم پزشکی استان خراسان شمالی بودند که با استفاده از روش نمونه­گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­ها از پرسشنامه محقق ساخته نگرش نسبت به سیاست­های واکسیناسیون اجباری، پرسشنامه تردید نسبت به واکسن و پرسشنامه اضطراب کرونا استفاده گردید. برای آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزارهای  SPSSو AMOS انجام گرفت.
نتایج: یافته ها نشان داد 77 % از کارکنان موافق سیاست­های واکسیناسیون اجباری در محیط کار بودند. ضریب همبستگی بین اضطراب کرونا و سیاست های واکسیناسیون اجباری با تردید نسبت به واکسن معنی داری بود (001/0>p). نتایج همچنین نشان داد تعامل اضطراب کرونا و سیاست های واکسیناسیون اجباری، ورای اثرات متغیرهای اصلی، 2 % واریانس انحصاری افزوده را  برای مدل ایجاد کرد (0/02= Δ R2، 4/02=  Δ F، 0/05> p).
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد سیاست های واکسیناسیون اجباری می تواند رابطه بین اضطراب کرونا و تردید نسبت به واکسن را تعدیل کند. بنابراین بکارگیری مناسب­ ترین و کم­ هزینه­ ترین سیاست ها و ضمانت­های اجرایی در جهت بهبود نگرش نسبت به واکسیناسیون در کارکنانی که دچار اضطراب هستند، پیشنهاد می شود.
 
سراج الدین محمودیانی، مجید موحد مجد، حدیثه محمدی ها،
دوره 22، شماره 1 - ( 7-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: عادت­های غذایی سالم از از مهمترین تعیین­کننده­های سلامت افراد در دنیای امروز است. بی­تردید سواد غذایی و مؤلفه­های آن از متغیرهای تأثیرگذار بر عادت­های غذایی است. این مطالعه به­دنبال بررسی رابطه دانش غذایی، مهارت غذایی، تاب­آوری و عادت­های غذایی سالم در بین جمعیت بزرگسال شهر شیراز بود.
روش­ کار: برای این منظور با استفاده از نمونه­گیری خوشه­ای و پرسشنامه تعداد 384 نفر از جمعیت بزرگسال شهر شیراز با روش نمونه­گیری خوشه­ای در سال 1402 پیمایش شد. سواد غذایی در برگیرندۀ مؤلفه ­های دانش، مهارت و تاب­آوری بود. مؤلفه ­های فوق با استفاده از پرسشنامه استاندارد و 14 گویه سنجش شد. مقیاس استفاده شده برای سنجش عادات غذایی سالم شامل 6 گویه بود. برای تحلیل داده ­ها از نرم افزار27  SPSS استفاده شد.
نتایج: دانش غذایی، مهارت غذایی، تاب­آوری و عادت­های غذایی سالم اکثریت نمونه در سطح متوسطی قرار دارد. تحلیل چندمتغیره نشان داد که افزایش سن به افزایش معنی­دار عادت­های غذایی سالم می­انجامد. عادت­های غذایی سالم در بین افراد دانشگاهی به­طور معنی­داری بیشتر از افراد بی­سواد بود. دانش غذایی و تاب­آوری به­ترتیب بیشترین تأثیر معنی­دار را بر عادت­های غذایی سالم داشتند.
نتیجه ­گیری: هدف این تحقیق بررسی رابطه مؤلفه­ های سواد غذایی و عادت­های غذایی سالم در بین جمعیت بزرگسال شهر شیراز بود. دانش غذایی و تاب­آوری اثر معنی ­دار بر عادت­های غذایی سالم داشتند. در مجموع می­توان نتیجه گرفت که باید اجرای دوره­ های آموزشی هدفمند، با تأکید ویژه بر ارتقای دانش و مهارت غذایی در دستور کار مسئولان ذی­ربط قرار گیرد. ارتقاء سواد غذایی می­تواند افزایش عادت­های غذایی سالم و در نهایت افزایش سطح عمومی سلامت جامعه را به همراه داشته باشد.
 

صفحه 3 از 3    
3
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb