47 نتیجه برای محمدی
لیلا محمدی، اعظم راستگو، اصغر نخستین گلدوست، نورالدین میرزایی، سعید مذبوحی،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی مولفههای آموزش الکترونیکی و یادگیری در محیط کار میباشد.
روش کار: این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوای کیفی با رویکرد تحلیل محتوای عرفی یا قراردادی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه: 1. گروه اول منابع اطلاعاتی سهگانه (شامل: کتابها، مقالات و پایاننامهها) و 2. گروه دوم شامل خِبرگان و متخصصین آگاه به موضوع پژوهش میباشند. جامعه آماری بخش اول شامل تعداد 317 منبع اطلاعاتی بود که با روش نمونهگیری قضاوتی، تعداد 26 منبع انتخاب شدند. برای گروه دوم جامعه آماری تعداد 22 نفر بر اساس قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. روشها و ابزارهای گردآوری دادهها و اطلاعات پژوهش شامل کتابخانهای (با استفاده از ابزار فیشبرداری) و میدانی (با استفاده از ابزار مصاحبه و پرسشنامه) میباشد.
نتایج: برای کدگذاری اولیه تعداد 644 مقوله شناسایی و این کدها با توجه به جنبه مفهومی مشترک تبدیل به 45 مقوله ثانویه که در مرحله کدگذاری محوری تبدیل به نُه 9 تم اصلی شدند؛ که این تمها برای ساخت شبکه مضامین مورد استفاده قرار گرفته شد.
نتیجه گیری: مدل پژوهش نشان داد تعداد نُه مقوله شامل: مقوله 1 سازمان و مدیریت؛ مقوله 2 اطلاعات و محتوا؛ مقوله 3 تعامل و ارتباط؛ مقوله 4 ویژگیهای مدرس؛ مقوله 5 اثربخشی؛ مقوله 6 کیفیت فنی؛ مقوله 7 اهداف یادگیری؛ مقوله 8 الزامات یادگیری و مقوله 9 ابعاد یادگیری، در آموزش الکترونیکی و یادگیری در محیط کار دخیل هستند.
محمد خمرنیا، مصطفی پیوند، نسیم محمدیان رازنگی،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یک بیماری قندی است که به علت اختلال در هورمون های بدن باعت افزایش قند خون می شود. از آنجایی که پایش و ارزشیابی وضعیت کنترل دیابت، به مدیریت برنامه های پیشگیری و کنترل دیابت کمک میکند، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی بیماری دیابت در مراجعین کلینیک دیابت در جنوب شرق ایران اجرا شد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد که در سال 1400 به روش سرشماری انجام شد. جهت جمع اوری داده ها از چک لیست استاندارد استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار stata-v14 انجام گرفت.
نتایج: در این مطالعه اطلاعات 1164 بیمار مبتلا به دیابت ثبت و بررسی شد. 7/97%بیماران مراجعه کننده مبتلا به دیابت نوع دو بودند(1137 نفر). میانگین قند خون ناشتادر افراد مبتلا به دیابت نوع یک 236 و در نوع دو 201 بود. میانگین قند خون A1c در افراد مبتلا به دیابت نوع یک 6/9 و نوع دو 4/8 بود که در وضعیت غیرنرمال قرار گرفتند. قند خون ناشتا با عارضه پای دیابت و نفروپاتی رابطه معنا داری را نشان داد (5/0p<).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، سطح مراقبت بیماران دیابتی از نظر کمی و کیفی در وضعیت چندان مطلوبی قرار نداشته و با استاندارد های کشوری فاصله وجود دارد. این موضوع نشان دهنده عملکرد نامطلوب مرکز دیابت بوده که می توان به دلیل کم بر خوردار بودن منطقه جغرافیایی، کمبود تجهیزات و نیروی متخصص ماندگار و سواد سلامت پایین مردم باشد. لذا آموزش و رعایت اصول پیشگیری در افراد دارای اضافه وزن و چاقی و به ویژه در افرادی که دارای سابقه خانوادگی ابتلا به دیابت می باشند می توان در کاهش ابتلا یا تضعیف سرعت بروز عوارض تاثیر بسزایی داشته باشد.
حامد یگانه، حسین پرورش، محسن دهقانی قناتغستانی3، محمدرضا محمدی سلیمانی،
دوره 20، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستم "بهداشت، ایمنی و محیط زیست" یا HSE، سیستم مدیریتی یکپارچه است که با همگرایی و همافزایی نیروی انسانی، امکانات و تجهیزات، سعی در ایجاد محیطی سالم، دلپذیر، بانشاط و دور از حادثه و خسارت و صدمات دارد، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اعتباریابی مقیاس بازنگری شده عملکرد HSE است.
روشکار: این پژوهش توصیفی تحلیلی است که با روش روانسنجی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کارگران شرکتهای فولاد استان کرمان در سال 1400 بود. تعداد نمونهها بر اساس معیارهای روانسنجی به تعداد 100 نفر برای بخش روایی همگرا و 578 نفر برای بخش روایی سازه تعیین شد. نمونهها به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش از طریق دو مقیاس عملکرد HSE و استرس شغلی کوهن و همکاران (1983) جمعآوری گردید.برای بررسی روایی مقیاس از روشهای روایی محتوا، همگرا و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی مقیاس بهوسیله روشهای همسانی درونی و پایایی تصنیفی (دو نیمه کردن) بررسی گردید برای انالیز داده ها از نرم افزار SPSS22 استفاده شد.
نتایج: تحلیل عاملی تأییدی مدل شش عاملی را تأیید کرد. این پرسشنامه به همراه استرس شغلی کوهن و همکاران (1983) اجرا شد که با 35 آیتم از پایایی و روایی مناسبی برخوردار بود. ضریب آلفای بهدست آمده برای کل مقیاس برابر با 79/0 بود و به همین ترتیب برای خرده مقیاسهای تاب آوری 93/0، تقاضا 90/0، نقش 93/0، کنترل 85/0، پشتیبانی 72/0 و روابط 79/0 به دست آمد. علاوه بر این، ضریب پایایی مقیاس با استفاده از روش تصنیفی نیز محاسبه شد. ضریب تصنیفی برای نیمه اول دادهها برابر با 87/0 و برای نیمه دوم دادهها برابر با 62/0 و همبستگی بین دو نیمه 248/0 بود این یافتهها حاکی از ضریب همسانی درونی مطلوب برای مقیاس عملکرد HSE است (001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتیجه به دست آمده از اعتبار یابی HSE که نشان داد برازش مدل بالا است و همچنین ارزیابی عملکرد HSE نقش بسیار زیادی در سلامت کارکنان دارد به استقرار و اجرای مدیریت HSE در شرکت های فولاد کرمان توجه بیشتری شود.
محمد امین میرزایی، مجید سرتیپی، مهدی محمدی،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پیوند کلیه درمان انتخابی در بیشتر بیماران با بیماری کلیوی است. پیوند کلیه یک فرآیند جراحی است که در آن یک کلیهی سالم با کارکرد خوب جایگزین کلیه کسی که مشکل و نارسایی شدید دارد، میشود. مطالعه حاضر با هدف برآورد احتمال بقا کلیه پیوندی در بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه در شهر زاهدان انجام شد.
روش کار: این مطاله از نوع همگروهی گذشته نگر به روش آنالیز بقا بوده که به صورت توصیفی تحلیلی در سال 1401 انجام شد. حجم نمونه لازم 211 بیمار برآورد شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.VER22 و با استفاده از آزمونهای توصیفی و روش کاپلان مایر و مدل خطرات متناسب کاکس بقا محاسبه شد.
نتایج: به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که 45 نفر (21/3%) از مراجعین ریجکت داشتند. در مدل رگرسیون لجستیک چندگانه مدت زمان بقا پیوند کلیه، متغیرهای وضعیت دهنده، وضعیت تأهل، فشار خون و دیابت در مدل باقی مانده اند (0/05>p). در بیماران کلیوی با بقا پیوند شهر زاهدان متغیرهای متغیرهای وضعیت دهنده،فشارخون بالا و دیابت در مدل نهایی رگرسیون کاکس چند گانه باقی مانده اند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت احتمال بقای بیماران کلیه مستقل از نوع اهدا کننده و مشخصات دریافت کننده بود که این مساله نشان دهنده تکامل در مدیریت پیوند کلیه در طی چند سال گذشته می باشد. انجام دیالیز قبل پیوند کلیه نیز بر احتمال بقای تاثیر دارد که می توان این عوامل با در نظر گرفتن آنها به افزایش احتمال بقا پیوند کلیه کمک کرد.
حسین ایزدی راد، فرشته نارویی، پریسا محمدی،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی یکی از مهمترین گروه های در معرض خطر بیماری می باشند. جهت داشتن سطح بالای سلامت نیازمند دارا بودن سواد سلامت می باشند. لذا هدف از انجام این تحقیق، پیش بینی کننده های جمعیت شناختی سواد سلامت در زنان مراجعه کننده به مراکز خدمات جامع سلامت شهر زاهدان بود.
روش کار: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، تعداد 400 زن به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، از مراکز بهداشتی شهر زاهدان سال 1401 انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه استاندارد HELIAجهت سنجش سواد سلامت استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS-22 و آزمون هایANOVA و همبستگی کندال و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج: افراد مورد مطالعه دارای بازه سنی 18 تا 60 سال بوده است. بیشترین اطلاعات مربوط به سلامت و بیماری در زنان مورد مطالعه از طریق پرسیدن از پزشک و کارکنان بهداشتی درمانی (حدود 52/25%) گزارش شد میانگین سواد سلامت کل زنان 23/34±69/91، خواندن 29/80±72/17، دسترسی 91/ ±27 34/73 ، فهم 29/43±71/41، ارزیابی 25/51±62/10، و حیطه تصمیم گیری و رفتار 20/27±71/49 بدست آمد. همچنین قویترین پیش بینی کننده سواد سلامت، تحصیلات می باشد، به طوری که با افزایش سطح تحصیلات، 0/53 واحد سواد سلامت فرد افزایش می یابد. همچنین متغیر های تحصبلات، میزان درآمد، سن و قومیت 55% از سطح سواد سلامت را پیش بینی می کنند.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد نمره سواد سلامت با سن، سطح تحصیلات، وضعیت تاهل، شغل، وضعیت اقتصادی و قومیت ارتباط دارد. به طوری که سطح تحصیلات قوی پیش بینی کننده سطح سواد سلامت می باشد. بنابراین با توجه به شواهد بسیار در زمینه اهمیت سواد سلامت و عوامل مرتبط با آن و عواقب آن و با توجه به پایین بودن سطح سواد سلامت زنان در این مطالعه این افراد جهت کسب، پردازش و درک اطلاعات اولیه خدمات بهداشتی و درمانی جهت تصمیم گیری مناسب نیاز به دریافت اطلاعات ساده و قابل فهم و زمان بیشتر جهت برقراری ارتباط و درک اطلاعات سلامت دارند.
جلال بیگ محمدی، مهدی زنگنه بایگی،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: طرح تحول سلامت در روستاها با هدف دسترسی آسان روستائیان به پزشک، بهره مندی عادلانه روستائیان از امکانات عمومی و کمک به ساماندهی خدمات سرپایی بیماران روستا طراحی شده است. مطالعه حاضر به منظور تبیین تجارب پزشکان خانواده مراکز روستایی و مدیران پس از طرح تحول سلامت حوزه بهداشت در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع کیفی به روش تحلیل محتوا است که در سال 1402 در حوزه بهداشت دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام شد. جامعه مورد مطالعه پزشکان و مدیران و که بین سالهای 1394 تا 1401 در مناطق روستایی حوزه بهداشت دانشگاه علوم پزشکی زاهدان مشغول بکار بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. مصاحبه نیمه ساختاریافته، بر اساس راهنمای مصاحبه بود؛ تحلیل محتوا به صورت تحلیل قراردادی انجام گرفت.
نتایج: تعداد 31 نفر شامل 20 مرد و 11 زن، 19 پزشک و 12 نفر مدیر وارد مطالعه شدند. داده های مطالعه حاضر پس از تحلیل در 6 طبقه اصلی (ارائه خدمات، سامانه یکپارچه بهداشت، منابع، مردم و دریافت کننده گان خدمات، پایش و نظارت، پیشنهادات )، 12 طبقه فرعی استخراج گردید.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مناسب، کیفیت خدمات، حمایت مالی، نیروی انسانی ماندگار و متخصص، به عنوان عواملی راهگشا جهت رفع چالش های موجود در طرح تحول سلامت می باشد. از سوی دیگر با توجه به اینکه یکی از ابزارهای نظام سلامت برای تحقق طرح تحول سلامت نیروی انسانی است، لذا توانایی و انعطاف پذیری پرسنل نقش مهمی را در سرعت ارایه خدمات و کیفیت خدمات ایفا می کنند.
سراج الدین محمودیانی، مجید موحد مجد، حدیثه محمدی ها،
دوره 22، شماره 1 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: عادتهای غذایی سالم از از مهمترین تعیینکنندههای سلامت افراد در دنیای امروز است. بیتردید سواد غذایی و مؤلفههای آن از متغیرهای تأثیرگذار بر عادتهای غذایی است. این مطالعه بهدنبال بررسی رابطه دانش غذایی، مهارت غذایی، تابآوری و عادتهای غذایی سالم در بین جمعیت بزرگسال شهر شیراز بود.
روش کار: برای این منظور با استفاده از نمونهگیری خوشهای و پرسشنامه تعداد 384 نفر از جمعیت بزرگسال شهر شیراز با روش نمونهگیری خوشهای در سال 1402 پیمایش شد. سواد غذایی در برگیرندۀ مؤلفه های دانش، مهارت و تابآوری بود. مؤلفه های فوق با استفاده از پرسشنامه استاندارد و 14 گویه سنجش شد. مقیاس استفاده شده برای سنجش عادات غذایی سالم شامل 6 گویه بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار27 SPSS استفاده شد.
نتایج: دانش غذایی، مهارت غذایی، تابآوری و عادتهای غذایی سالم اکثریت نمونه در سطح متوسطی قرار دارد. تحلیل چندمتغیره نشان داد که افزایش سن به افزایش معنیدار عادتهای غذایی سالم میانجامد. عادتهای غذایی سالم در بین افراد دانشگاهی بهطور معنیداری بیشتر از افراد بیسواد بود. دانش غذایی و تابآوری بهترتیب بیشترین تأثیر معنیدار را بر عادتهای غذایی سالم داشتند.
نتیجه گیری: هدف این تحقیق بررسی رابطه مؤلفه های سواد غذایی و عادتهای غذایی سالم در بین جمعیت بزرگسال شهر شیراز بود. دانش غذایی و تابآوری اثر معنی دار بر عادتهای غذایی سالم داشتند. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که باید اجرای دوره های آموزشی هدفمند، با تأکید ویژه بر ارتقای دانش و مهارت غذایی در دستور کار مسئولان ذیربط قرار گیرد. ارتقاء سواد غذایی میتواند افزایش عادتهای غذایی سالم و در نهایت افزایش سطح عمومی سلامت جامعه را به همراه داشته باشد.