جستجو در مقالات منتشر شده


667 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

زینب زارعی، آذر طل، رویا صادقی، کمال اعظم، مریم صبوری،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: عملکرد مادران در مورد تغذیه انحصاری با شیر مادر تابعی از سطح آگاهی و نحوه‌ نگرش آنان به این موضوع می‌باشد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مداخله مبتنی بر مدل فرانظری برآگاهی، نگرش و عملکرد جهت شیردهی انحصاری در مادران سه ماهه سوم بارداری مراجعه کننده به بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی گلستان سال 1399-1400 طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این مطالعه از نوع مداخله‌ای نیمه تجربی با دوگروه مداخله و کنترل بر 120 مادر باردار در سه ماهه سوم بارداری که به صورت تخصیص تصادفی با روش بلوک های چهارتایی تصادفی شده در دو گروه 60 نفری مداخله و کنترل انجام شد. پرسشنامه  شامل مشخصات دموگرافیک، اطلاعات مامایی و پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل فرانظری بود. برنامه آموزشی به دلیل پاندمی کرونا ، زمینه و هدف: عملکرد مادران در مورد تغذیه انحصاری با شیر مادر تابعی از سطح آگاهی و نحوه‌ نگرش آنان به این موضوع می‌باشد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مداخله مبتنی بر مدل فرانظری برآگاهی، نگرش و عملکرد جهت شیردهی انحصاری در مادران سه ماهه سوم بارداری مراجعه کننده به بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی گلستان سال 1399-1400 طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این مطالعه از نوع مداخله‌ای نیمه تجربی با دوگروه مداخله و کنترل بر 120 مادر باردار در سه ماهه سوم بارداری که به صورت تخصیص تصادفی با روش بلوک های چهارتایی تصادفی شده در دو گروه 60 نفری مداخله و کنترل انجام شد. پرسشنامه  شامل مشخصات دموگرافیک، اطلاعات مامایی و پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل فرانظری بود. برنامه آموزشی به دلیل پاندمی کرونا ، بخشی به صورت حضوری به مدت5 جلسه آموزشی (30 دقیقه‌ای) سه بار در هفته و با رعایت پروتکل های بهداشتی و بقیه به صورت مجازی از طریق پیام رسان واتساپ و تلگرام به صورت (پادکست، فیلم آموزشی، پمفلت و پوسترالکترونیکی) برگزار گردید. داده ها یک و شش ماه بعد از مداخله با استفاده از نرم افزار SPSS16 با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: قبل از مداخله، میانگین نمرات در حیطه آگاهی، نگرش، عملکرد و سازه های مدل فرانظری در دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی‌دار آماری با یکدیگر نداشتند اما بعد از مداخله آموزشی میانگین آگاهی، نگرش، عملکرد و سازه‌های مراحل تغییر، منافع درک شده و موانع درک شده در موازنه تصمیم گیری و خودکارآمدی یک و شش ماه بعد از مداخله تفاوت معناداری داشت (۰۰۱/۰>p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد تغییر برنامه شیردهی در مادران باردار بر اساس مدل فرانظری قادر باشد آگاهی، نگرش و عملکرد آنان را در شیردهی انحصاری بهبود ببخشد.
بخشی به صورت حضوری به مدت5 جلسه آموزشی (30 دقیقه‌ای) سه بار در هفته و با رعایت پروتکل های بهداشتی و بقیه به صورت مجازی از طریق پیام رسان واتساپ و تلگرام به صورت (پادکست، فیلم آموزشی، پمفلت و پوسترالکترونیکی) برگزار گردید. داده ها یک و شش ماه بعد از مداخله با استفاده از نرم افزار SPSS16 با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: قبل از مداخله، میانگین نمرات در حیطه آگاهی، نگرش، عملکرد و سازه های مدل فرانظری در دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی‌دار آماری با یکدیگر نداشتند اما بعد از مداخله آموزشی میانگین آگاهی، نگرش، عملکرد و سازه‌های مراحل تغییر، منافع درک شده و موانع درک شده در موازنه تصمیم گیری و خودکارآمدی یک و شش ماه بعد از مداخله تفاوت معناداری داشت (۰۰۱/۰>p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد تغییر برنامه شیردهی در مادران باردار بر اساس مدل فرانظری قادر باشد آگاهی، نگرش و عملکرد آنان را در شیردهی انحصاری بهبود ببخشد.
 
رسول نصیری، سعید متصدی زرندی، محمد اسماعیل مطلق،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در حال حاضر تغییرات اقلیمی کره زمین سریعتر از هر زمان دیگری در تاریخ بشر تغییر می کند و شهرها به شدت در معرض اثرات تغییرات اقلیمی قرار دارند، به همین منظور مطالعه حاضر با هدف بررسی تغییرات اقلیمی در کلانشهر تهران طی سال های 2020-1991 و کمک به درک بهتری از محدودیت‌هایی که شهرها در موضوع تغییرات اقلیمی با آن‌ها مواجه هستند، انجام شده است.

روش کار: این پژوهش توصیفی تحلیلی با استفاده از اطلاعات ایستگاه های سینوپتیک در کلانشهر تهران انجام شد که در گام نخست شاخص­های مورد مطالعه با استناد به نظرات خبرگان و بررسی متون اخذ شد؛ و پس از آن برای آنالیز و توصیف آماری داده های اقلیمی از نرم افزار EXCEL 2016  بهره گرفته شد، در نهایت با توجه به مرور، بازبینی مطالعات و تحلیل داده های اقلیمی کلانشهر تهران به پروتکلی واحد برای بررسی و مطالعه تغییرات اقلیمی در سطح شهر (ریز اقلیم) و همچنین نحوه کاهش اثرات تغییرات اقلیم در شهرها و سازگاری با آن ها منتج شد.

نتایج: نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که کلانشهر تهران با افزایش دما و کاهش رطوبت طی 30 سال گذشته مواجه بوده است، به طوری که میانگین ماهانه دما نزدیک به 5/1 درجه سانتی گراد افزایش و میانگین ماهانه رطوبت نزدیک به 15% کاهش یافته است.

نتیجه گیری: کلانشهر تهران با افزایش دما و کاهش سطح رطوبت مواجهه بوده که در آینده نیز بر شدت آن افزوده می شود که نواحی پرتراکم شهری به علت به وجود آمدن جزایر حرارتی با شدت بیشتری با تغییرات آب و هوایی روبرو می شوند. که برای مقابله با آن باید برنامه ریزان شهری توسعه اقتصادی-اجتماعی شهری را در چارچوب سازگاری با تغییرات اقلیمی و کاهش اثرات آن بر حوزه های مختلف شهری مدنظر قرار دهند.


کبری شریفیان، محمدجعفر تارخ، سید علیرضا هاشمی گلپایگانی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از فرآیندهای پیچیده در وزارت بهداشت فرآیند ثبت ملزومات دارویی است. اکنون فرآیند ثبت به صورت پراکنده در سامانه های مختلف انجام می شود و این موجب ارائه خدمات موازی، اتلاف زمان و ھزینه می شود. لذا ارائه یک سامانه یکپارچه در قالب سرویس ها موجب بهبود در ارائه خدمات می شود. هدف تحقیق حاضر شناسایی مجموعه فعالیت هایی است که بتوان آنها را به صورت یک سرویس یا خدمت در نظر گرفت تا توسط آنها سامانه یکپارچه را ایجاد نمود.
روش کار: این پژوهش کاربردی است. ابتدا فعالیت های ثبت 20 محصول مختلف گردآوری شد، سپس برای شناسایی سرویس ها یا خدمات سامانه یکپارچه ثبت ملزومات داروئی، ابتدا الگوریتم بهینه سازی چند هدفه گرگ خاکستری                                              Gray Wolf Algorithm  (GWO) پیشنهاد شد. سپس مقادیر پارامترهای الگوریتم با روش مدلسازی تحلیل نیازهای هدف محور Goal-Based Requirements Analysis Method (GBRAM)، استخراج و الگوریتم پیاده سازی شد. در ادامه بهترین سرویس ها با فرآیند تحلیل سلسله مراتبی Analysis Hierarchical Process (AHP) استخراج شد.
نتایج : با پیاده سازی الگوریتم پیشنهادی 7 سرویس استعلام کلاس محصول، ثبت مدارک، بررسی مدارک بر حسب  نوع مجوز و کلاس محصول، صدور مجوز، آزمایشگاه، مطالعات بالینی و سرویس پرداخت شناسایی شد. سپس این سرویس ها با دقت 3/97 مورد تایید کارشناسان وزارت بهداشت و درمان قرار گرفتند. چارچوب پیشنهادی ارائه شده برای ثبت ملزومات دارویی اثربخش است و می تواند تا  90% موجب سهولت فرآیند، 80% کاهش زمان فرآیند و 65% کاهش هزینه فرآیند شود.
نتیجه گیری: ایجاد سیستم یکپارچه به عنوان یکی از چالش های مهم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می باشد. این هدف زمانی محقق می شود که سرویس­ها یا خدمات را شناسایی و یک سامانه یکپارچه را با ترکیب این سرویس­ها ایجاد شود.
 
احمد دراهکی، نیلوفر کوشککی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تقلیل باروری به پایین‌تر از حد جانشینی و پیشگیری از پیامدهای منفی آن منجر به تغییر سیاست‌های جمعیتی کشور شده است، که نیاز به شناخت دلایل کاهش باروری و سیاستگذاری در راستای افزایش آن را برای محققان و سیاستگذاران حوزه‌های مختلف اجتماعی و سلامت بیش از هر زمانی لازم و ضروری می‌سازد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر ابعاد مختلف حمایت اجتماعی ادراک شدهحمایت ابزاری، حمایت مادی و حمایت عاطفی-بر قصد باروری زنان می‌باشد. 
روش کار: روش مورد استفاده در این تحقیق روش پیمایش است. با بهرهگیری از نمونهگیری خوشهایی چند مرحله 600 زن 18 تا 44 ساله واجد شرایط در نقاط شهری استان بوشهر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. سوالات مورد استفاده برای سنجش قصد باروری و ابعاد حمایت اجتماعی از پرسشنامه استاندارد مورد استفاده در تحقیقات بین المللی استخراج شده است.
نتایج: نتایج این تحقیق نشان دهنده آن بود؛ حدود 89% از کسانی که یک فرزند داشته­اند قصد خود را به داشتن فرزند دوم اعلام کرده­اند. برای کسانی که 2 فرزند داشته‌اند حدود 38% قصد رفتن به فرزند سوم را بیان داشته­اند. همچنین نتایج تحلیل چند متغیره با استفاده از رگرسیون لجستیک بیانگر آن بود با افزایش حمایت ابزاری احتمال قصد باروری زنان- با کنترل متغیرهای تعداد فرزندان در حال حاضر زنده، تحصیلات و وضعیت اشتغال آنها به نسبت 445/1 افزایش می‌یابد.
نتیجه‌گیری: حمایت ابزاری و حمایت‌هایی که در این رابطه توسط اعضای شبکه اجتماعی می‌توان دریافت کرد، انتقال به توالی بالاتر باروری را تسهیل می‌کند.  
زمینه و هدف: تقلیل باروری به پایین‌تر از حد جانشینی و پیشگیری از پیامدهای منفی آن منجر به تغییر سیاست‌های جمعیتی کشور شده است، که نیاز به شناخت دلایل کاهش باروری و سیاستگذاری در راستای افزایش آن را برای محققان و سیاستگذاران حوزه‌های مختلف اجتماعی و سلامت بیش از هر زمانی لازم و ضروری می‌سازد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر ابعاد مختلف حمایت اجتماعی ادراک شدهحمایت ابزاری، حمایت مادی و حمایت عاطفی-بر قصد باروری زنان می‌باشد. 
روش کار: روش مورد استفاده در این تحقیق روش پیمایش است. با بهرهگیری از نمونهگیری خوشهایی چند مرحله 600 زن 18 تا 44 ساله واجد شرایط در نقاط شهری استان بوشهر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. سوالات مورد استفاده برای سنجش قصد باروری و ابعاد حمایت اجتماعی از پرسشنامه استاندارد مورد استفاده در تحقیقات بین المللی استخراج شده است.
نتایج: نتایج این تحقیق نشان دهنده آن بود؛ حدود 89% از کسانی که یک فرزند داشته­اند قصد خود را به داشتن فرزند دوم اعلام کرده­اند. برای کسانی که 2 فرزند داشته‌اند حدود 38% قصد رفتن به فرزند سوم را بیان داشته­اند. همچنین نتایج تحلیل چند متغیره با استفاده از رگرسیون لجستیک بیانگر آن بود با افزایش حمایت ابزاری احتمال قصد باروری زنان- با کنترل متغیرهای تعداد فرزندان در حال حاضر زنده، تحصیلات و وضعیت اشتغال آنها به نسبت 445/1 افزایش می‌یابد.
نتیجه‌گیری: حمایت ابزاری و حمایت‌هایی که در این رابطه توسط اعضای شبکه اجتماعی می‌توان دریافت کرد، انتقال به توالی بالاتر باروری را تسهیل می‌کند.  
 
علی نیک فرجام، حسن عجم، ربابه انصاری طرقی، هاجر علی محمدی، یوسف علی محمدی، الهه حصاری،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: روند شناسایی موارد کووید-19 میتواند اطلاعات ارزشمندی در مورد پوشش برنامه های تشخیصی و غربالگری در طول زمان در اختیار قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی روند موارد سرپایی کووید-19 در مراکز خدمات جامع سلامت منتخب تحت پوشش معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی توصیفی انجام شد. داده های موجود شامل تعداد مراجعین و نمونه­های PCR  (Polymerase Chain Reaction) مثبت از 25 فرودین تا 5 دی ماه 1399 وارد مطالعه شدند. از شاخص های مرکزی و پراکندگی (میانگین، میانه، و انحراف معیار و دامنه میان چارکی) برای توصیف داده های کمی و همچنین از نمودارهای خطی و میله ای نیز به جهت توصیف روند متغیرهای مورد بررسی در طول زمان استفاده شد. کلیه آنالیزها توسط نرم افزار  Excel 2016 و SPSS22 صورت گرفت.
نتایج: بیشترین تعداد موارد مشکوک کووید-19در ماه­های اردیبهشت، تیر و آبان بود. 2 مورد پیک در روند موارد مثبت کووید 19 وجود داشت و بیشترین نسبت موارد مثبت روزانه کووید19 در اواخر خرداد و اوایل تیرماه، همچنین اواخر شهریور و هفته اول آبان و میانه آذر ماه دیده شد. بیشترین تعداد افراد مراجعه کننده و تست شده در مرکز بهداشت جنوب تهران بود.
نتیجه گیری: با توجه به وجود دو موج اپیدمی در طول دوره مورد مطالعه، در صورت عدم برنامه ریزی و تمرکز بر خدمات بهداشت همگانی و مراقبت های اولیه بهداشتی توسط مسئولین و سیاستگزاران سلامت پیشگیری از بروز موج های بعدی غیرقابل اجتناب است.
 
اکبر بهمنی، الهه ملایی، صبا بابایی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر با موضوع بررسی ارتباط استرس شغلی با خستگی احساسی با توجه به نقش میانجی تاب‌آوری به انجام رسیده است.
روش کار: مطالعه حاضر از نظر هدف، جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده‌ها، توصیفی و از نوع پیمایشی می‌باشد. در پژوهش حاضر جامعه آماری عبارت است از کلیه کارکنان بیمارستان‌ شهید مدرس شهرستان ساوه که تعداد آن‌ها 360 نفر است و جهت تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با روش تصادفی ساده 186 نفر به‌عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. برای  گردآوری دادهای میدانی از پرسشنامه استاندارد استفاده شد.
نتایج: تحلیل داده نشان داد استرس شغلی با  خستگی احساسی با ضریب (514/0) رابطه مثبت و معناداری دارد، همچنین استرس شغلی روی تاب‌آوری با ضریب (503/0-) و تاب‌آوری روی خستگی احساسی با ضریب (395/0-) رابطه منفی دارد. همچنین یافته‌ها نشان داد در رابطه بین استرس شغلی و تأثیر آن بر خستگی احساسی، تاب‌آوری نقش میانجی ایفا می‌کند.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که استرس شغلی ارتباط مثبت و مستقیم با خستگی احساسی و رابطه معکوس با تاب آوری دارد، تاب آوری نیز رابطه معکوس با استرس شغلی در میان کارکنان دارد
 
علی اکبری ساری، بتول احمدی، محمد مرادی جو، علیرضا اعرابی، مریم سیدنژاد،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: نظام ارجاع یکی از اصول و مبانی خدمات مراقبت بهداشتی اولیه است. یکی از مهم­ترین چالش­ها و مشکلات نظام ارجاع عدم اطلاع مردم و بیماران از ماهیت، خدمات و مزایای آن می­باشد. هدف این مطالعه شناسایی عوامل موثر بر پذیرش نظام ارجاع توسط بیماران بود.
روش کار:  این مطالعه کیفی به روش تحلیل چارچوبی (ساختاری) در سال 1400 انجام شد. مشارکت­کنندگان 18 نفر از صاحب­نظران حوزه نظام ارجاع و 14 نفر از بیماران ارجاع شده به بخش­های سرپایی و بستری مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای جمع­آوری داده­ها و از نرم افزار MAXQDA جهت آنالیز داده­ها استفاده شد.
نتایج: بر اساس یافته­های پژوهش حاضر عوامل مؤثر بر پذیرش نظام ارجاع توسط بیماران عبارتند از: 1. عوامل مرتبط با تولیت و حاکمیت نظام سلامت (مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی، سطح‌بندی مناسب خدمات سلامت، بیمار محوری، قوانین و مقررات)؛ 2. عوامل مرتبط با دسترسی (مالی، فیزیکی و فرهنگی)؛ 3. عوامل مرتبط با ارائه‌دهندگان خدمات (اعتماد به کادر بهداشت و درمان، مهارت­های حرفه‌ای ارائه‌دهندگان خدمات، مهارت­های رفتاری و ارتباطی ارائه‌دهندگان خدمات)؛ 4. عوامل مرتبط با فرآیند ارائه خدمات (کیفیت ارائه خدمات، توجه به خواسته‌ها و نیازهای بیماران، استفاده از فناوری در ارائه خدمات، نظارت بر ارائه خدمات، پوشش خدمات)؛ 5. عوامل مرتبط با گیرنده خدمات (رضایت‌مندی، آموزش، آگاهی و اطلاع‌رسانی).
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت و نقش کلیدی بیماران در موفقیت نظام ارجاع، بایستی برنامه­ریزان و سیاست­گذاران حوزه سلامت بر عوامل شناسایی شده در این پژوهش توجه ویژه­ای معطوف نمایند.
 
محمدجواد کبیر، علیرضا حیدری، ناهید جعفری، زهرا خطیر نامنی، محمدرضا هنرور، ناصر بهنام پور،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده یک روش مناسب برای اولویت بندی و چگونگی تدوین بسته‌ خدمات پایه سلامت یک چالش جدی می‌باشد. این پژوهش با هدف طراحی فرایند تدوین بسته خدمات پایه سلامت در ایران انجام شد.
روش کار: یک مطالعه ترکیبی از روش‌های کمی و کیفی انجام شد. بخش کیفی با استفاده از طریق 25 مصاحبه عمیق فردی و 2 جلسه بحث گروهی متمرکز  با صاحب‌نظران وزارت بهداشت، سازمان‌های بیمه‌گر و سازمان برنامه و بودجه انجام شد و بخش کمی، مطالعه‌ای توصیفی و مقطعی با 277 نفر از صاحب‌نظران و بوسیله پرسشنامه‌ای که روایی و پایایی آن تایید شده بود، انجام گردید. بخش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا و بخش کمی با استفاده از نرم‌افزار SPSS23 تحلیل شد.
نتایج: مراحل فرآیند تدوین بسته خدمات پایه سلامت شامل 4 مرحله تبیین لیست خدمات موجود در بسته خدمات پایه سلامت، استخراج معیارهای ورود خدمات به بسته خدمات، اولویت بندی معیارهای ورود خدمات به بسته، مقایسه خدمات با معیارهای اولویت‌دار می‌باشد. در پایان مرحله اولویت بندی، معیارهای بار بیماری‌ها، گروه‌های هدف و نیاز جامعه دارای بیشترین میانگین و به عنوان مهمترین معیارها شناخته شدند.
نتیجه‌گیری: فرآیند طراحی شده در این مطالعه، شواهد علمی مورد نیاز را با تاکید بر ورود و تداوم خدماتی که دارای اولویت بالاتری می‌باشند و حذف خدماتی که در معیارها از اولویت کمتری برخوردار می‌باشند، در اختیار سیاستگذاران قرار می‌دهد.
 
آرزو امیرعلی، آمنه الیکایی، رکسانا منصور قناعی، ایدس بالد بون، عبدالله کریمی، تیم اکمنس، آندریاس لوتز یانسن، فاطمه فلاح، نوشین مرحمتی، نیلوفر پاشایی، شهریار جانبازی، احمدرضا شمشیری، حمیدرضا برادران، محمدحسین رستمی، مسعود آل بویه،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی سرواپیدمیولوژیک سابقه ابتلا به عفونت ویروس سندروم تنفسی حاد شدید                     (SARS-CoV-2) در کودکان بدون علائم بالینی شهر تهران انجام شده است.
روش کار: در این بررسی نمونه های خون کودکان زیر14سال شهر تهران از ابتدای پاییز 1399 تا ابتدای تابستان 1400 از نظر حضور آنتی­ بادی IgG علیه (SARS-CoV-2) ویروس سندروم تنفسی حاد شدید، با استفاده از کیت الایزای EUROIMMUN تحت بررسی قرار داده شدند. اطلاعات دموگرافیک و وضعیت ابتلا در شرکت کنندگان از طریق تکمیل پرسش نامه­ها گزارش و ارتباط بین متغیرها توسط آزمون آماری بررسی گردید.
نتایج: از میان 1142 نمونه جمع­آوری شده از کودکان فاقد علائم بالینی کووید-19، سابقه ابتلا به SARS-CoV-2 در 3/33% (1142/381) از آنها شناسایی گردید. تعداد نمونه های مثبت در دختران 1/34% و پسران 03/%33 به دست آمد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد اختلاف معناداری بین سابقه ابتلا با سن، تعداد اعضای خانواده، بیماری زمینه ای، جنسیت و شغل خانواده وجود ندارد. بررسی نتایج توزیع فراوانی فصلی ابتلا در کودکان تحت بررسی موید کاهش معنادار ابتلا در فصل پاییز سال 1399در مقایسه با زمستان 1399 و بهار 1400 بود.
نتیجه گیری: ابتلا به SARS-CoV-2 در کودکان می تواند بدون بروز علائم بالینی باشد. همچنین میزان این ابتلا با افزایش سن ارتباط مستقیم دارد.
 
مریم نورآوران فیض آبادی، کورش هلاکویی نائینی، عباس رحیمی فروشانی، علی تقی پور،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های قلبی عروقیCVD)) عامل بیشترین مرگ‌ومیر در جهان است و در سال 3/17میلیون نفر در اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست می‌دهند که بیش از 75% از این مرگ‌ها در کشورهای کم و متوسط درآمد رخ می‌دهد. گرچه مطالعات گسترده­ای در تعیین عوامل خطر این بیماری­ها صورت گرفته اما مطالعات محدودی جهت بررسی این عوامل با روش چند سطحی صورت گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین عوامل خطر بیماری قلبی عروقی با استفاده از رویکرد چندسطحی و مقایسه عملکرد رگرسیون لجستیک چند سطحی و معمولی در تعیین عوامل خطر بیماری قلبی عروقی در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مشهد با توجه به ساختار سلسله مراتبی داده ها می باشد.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت موردی- شاهدی با 1091نمونه از مطالعه  همگروهی آینده نگر" PERSIAN cohort study in Mashhad University of Medical Sciences" در سال 1397 طراحی شد. گروه مورد152 نفر از افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی با تشخیص قطعی می باشند و 939 نفر از میان کارکنان، افرادی که تا آن زمان هم چنان به بیماری قلبی عروقی دچار نشده‌اند به ‌عنوان شاهد (Control) وارد مطالعه شده اند که هر دو گروه به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. بعد از جمع‌آوری اطلاعات، داده‌ها وارد نرم‌افزار Stata شد و مورد تجزیه ‌و تحلیل آماری قرار گرفت. جهت توصیف متغیرها از فراوانی و درصد و در تحلیل از آنالیز رگرسیون لجستیک تک سطحی و دو سطحی در سطــح 05/0= α استفاده شده است.
نتایج: آنالیز چندگانه نشان داد که متغیرهای پرفشاری خون، مصرف سیگار، قند خون ناشتا و کلسترول جزو عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی محسوب شده و ارتباط معنی داری با این بیماری دارند. در مدل رگرسیون لجستیک دو سطحی، نسبت شانس ابتلا به بیماری قلبی عروقی در افراد مبتلا به پرفشاری خون 93/3 برابر افراد با فشار خون نرمال با فاصله اطمینان (28/6- 64/2) به دست آمد. خطر مذکور در افراد مصرف کننده سیگار (09/3-11/1)85/1برابر غیرسیگاری ها بود. همچنین، در افرادی که قندخون ناشتا آنها بالابود (دیابت ناشناخته/دیابت کنترل نشده)  نسبت شانس ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی (18/6- 18/1) 7/2 برابر افراد نرمال به دست آمد. متغیرهای نمایه توده بدنی، ابتلا به دیابت (کنترل شده یا نشده)، تری گلیسیرید از نظر آماری معنی­دار نبودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که انتخاب مدل آماری می­تواند بر نتایج به دست آمده از یک مجموعه داده تاثیرگذار باشد. همچنین نتایج این مطالعه نشان دهنده شیوع بالای برخی عوامل خطرساز بیماری قلبی عروقی در کارکنان می باشد. نکته بسیار مهم در مطالعه فوق پایین بودن فعالیت فیزیکی کارکنان و بالتبع آن افزایش اضافه وزن و چاقی خواهد بود.
 
بنفشه تفقدی، بهرام محبی، رویا صادقی، آذر طل، میرسعید یکانی نژاد،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری های قلبی و عروقی شایع ترین علت مرگ ومیر در بیشتر کشورهای جهان و پرفشاری خون مهمترین علت از کارافتادگی به شمار می رود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیرمداخله ی آموزشی بر اساس مدل فرانظری بر میزان آگاهی تغذیه ای، ادراک بیماری، پیگیری رژیم غذایی و فشار خون، در زنان میانسال مبتلا به پرفشاری خون مبتنی بر کاربرد مدل فرانظری طراحی و اجرا شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش نیمه تجربی با جامعه آماری زنان میانسال (59-30) سال مبتلا به پرفشاری خون مراجعه کننده به مراکز و پایگاههای بهداشتی درمانی تحت پوشش منطقه 21 تهران در سال 1400-1399بود. تعداد 164 نفر(82نفر گروه کنترل و 82 نفر گروه مداخله) با تخصیص تصادفی به روش بلوک های چهار تایی تصادفی شده در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه چند وجهی برای هر دو گروه کنترل و مداخله تکمیل و فشار خون افراد اندازه گیری گردید. سپس مداخله آموزشی به مدت یک ماه در قالب محتوای مجازی به صورت تشکیل گروه واتس اپ و طراحی و تدوین 56 عدد پادکست و کلیپ آموزشی با حداکثر زمان چهار دقیقه مبتنی بر سازه های مدل فرانظری بر روی گروه مداخله اجرا و بعد از گذشت زمان یک و سپس شش ماه بعد از مداخله پرسش نامه برای ارزیابی مجدد به هر دو گروه داده شد و مجددا فشار خون افراد کنترل شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از آمار توصیفی با استفاده از نرم افزار SPSS25 استفاده شد.
نتایج: قبل از مداخله در این مطالعه میانگین و انحراف معیار، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک به ترتیب 49/0±35/1و41/0±84/1 میلیمتر جیوه بود. قبل از مداخله آموزشی دو گروه از نظر متغیر های زمینه ای و سازه های آگاهی تغذیه ای، ادراک بیماری، پیگیری رژیم غذایی، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، شاخص توده بدنی (BMI) و همچنین سازه های مدل فرانظری تفاوت معناداری نداشتند. یک ماه پس از مداخله در سازه های آگاهی تغذیه ای، ادراک بیماری، سازه خودکفایتی مدل فرانظری و فشار خون سیستولیک اختلاف معنا دار در بین دو گروه مشاهده و کنترل مشاهده گردید (001/0>p) و سپس بعد از 6 ماه درسازه های آگاهی تغذیه ای، ادراک بیماری (007/0>p)، پیگیری رژیم غذایی (001/0>p) و سازه های مراحل تغییر (001/0>p) و خودکفایتی (001/0=p) مدل فرانظری اختلاف معنادار مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که مداخله آموزشی توانست باعث افزایش آگاهی تغذیه ای، ادراک بیماری، افزایش حس خود کارآمدی و خودکفایتی افراد شده، همچنین پیگیری رژیم غذایی را در آنها تدام ببخشد.
 
فرحناز محمدی شاهبلاغی، طاهره رمضانی، داریوش پناهی زاده، شعله هزاریان، رضا فدای وطن،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ارائه خدمات سلامتی به سالمندان از جمله مسئولیت­های مهم ﻧﻈﺎﻡﻫﺎﻱ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﻲ هر کشوری است. سازمان تأمین اجتماعی در جهت بهبود ارائه خدمات سلامت به جمعیت سالمندان تحت پوشش خود، این پژوهش را با هدف طراحی، اجرا و ارزشیابی الگوی مراقبت سرپایی به سالمندان تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی استان تهران به اجرا در آورد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع ترکیبی متوالی-اکتشافی است. در این مطالعه، الگوی اولیه با استفاده از روش مرور یکپارچه و الگوی نهایی با اجرای تکنیک دلفی و بحث گروهی با متخصصان، تدوین و اعتباربخشی شد. سپس برنامه آموزشی برای تیم سلامت تدوین و اجرا شد. ارزیابی اثربخشی این برنامه آموزشی با پرسشنامه محقق­ساخته دانش و نگرش نسبت به اجرای الگوی تدوین­شده، با آزمون قبل و بعد انجام شد. در ادامه، الگوی تدوین­شده در درمانگاه­ خاندان حکیم اجرا شد. برای سنجش اثربخشی اجرای الگو، از تحلیل محتوای کیفیِ مصاحبه با سالمندان و تحلیل محتوای کیفیِ نظرات تیم سلامت استفاده شد.
نتایج: الگوی مراقبت سرپایی سالمندان دربرگیرنده فرآیند بالینی سازمان­یافته متشکل از 6 مرحله بود. میانگین سن اعضای تیم سلامت 11/15±7/45 سال بود. اختلاف میانگین نمرات کل رضایت تیم سلامت قبل و بعد از شرکت­ در برنامه آموزشی معنی­دار بود (05/0p≤). همچنین طبقات اصلی حاصل از مصاحبه با سالمندان شامل "ارزیابی عملکرد شناختی، خلق و خو و رفتار"، "ارزیابی جسمی"، "بها دادن به سلامت و شأن سالمند" و "رضایت سالمند و همراهان" بود. نتایج حاصل از تحلیل نظرات تیم سلامت، بیانگر رضایت آنها از اجرای الگو بود.
نتیجه­گیری: الگوی معرفی­شده، می­تواند موجب شناخت سریع مشکلات سلامتی و مداخله به­موقع در سالمندان شود. چرا که با اجرای آن، امکان پیشگیری در سطوح مختلف فراهم می‌شود و از بروز بیماری‌ها و عوارض آنها جلوگیری به عمل خواهد آمد. نتایج این مطالعه می‌تواند ارائه­کنندگان خدمات را در ارائه بهتر مراقبت و خدمات سلامت به سالمندان یاری نماید.
 
علی محمد مصدق راد، حسین درگاهی، مهدی عباسی، مینا میرزاییان راد،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب‌های شغلی یکی از مهم‌ترین چالش‌های مدیریت منابع انسانی سازمان‌ها است که اثرات منفی برای کارکنان و سازمان‌ها دارد. آگاهی از شیوع آسیب‌های شغلی، اولین قدم برای حذف یا کاهش آنها است. این پژوهش با هدف تعیین شیوع آسیب‌های شغلی در کارکنان مالی بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش کار: این پژوهش پیمایش پرسشنامه‌ای توصیفی - تحلیلی به‌صورت مقطعی در سال 1398 در 13 بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. برای انجام این پژوهش از یک پرسشنامه محقق ساخته معتبر استفاده شد. تعداد 162 پرسشنامه در بین کارکنان مالی بیمارستان‌ها به روش تصادفی منظم توزیع شد و 147 پرسشنامه کامل جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS تحلیل شد.
نتایج: شیوع آسیب‌های شغلی جسمی و روحی - روانی در کارکنان مالی بیمارستان‌ها به ترتیب 6/52% و 2/50% بود. بیشتر آسیب‌های جسمی شغلی مربوط به سردرد، گردن درد، کمر درد و عارضه بینایی و بیشتر آسیب‌های روحی -روانی شغلی استرس و اضطراب بود. کارکنان زن و کارکنان مجرد به طور معنی‌دار آسیب‌های شغلی بیشتری تجربه کرده بودند. انجام کار به صورت نشسته، عدم کارکرد صحیح تجهیزات، عدم وجود امکانات ایمنی و بهداشتی، آموزش ناکافی و بی‌دقتی کارکنان از دلایل بروز آسیب‌های اسکلتی - عضلانی بود.
نتیجه‌گیری: حدود نیمی از کارکنان مالی بیمارستان‌ها دچار آسیب‌های شغلی شدند. آسیب‌های شغلی هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم برای کارکنان و بیمارستان داشته است. مدیران بیمارستان‌ها باید اقداماتی برای حذف یا کاهش آسیب‌های شغلی در ابعاد فردی، گروهی و سازمانی، برنامه‌ریزی و اجرا کنند.
 
یوسف خنیا، محمد نریمانی، سیف اله آقاجانی، نادر حاجلو،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی ازهیجان هایی که در  سلامت  همه افراد نقش مهمی  دارد، هیجان خشم است. خشم یکی از هیجان های اساسی است. هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر آموزش تنظیم هیجان و تاب آوری با میانجیگری مکان کنترل بر روی کنترل خشم دانشجویان رشته پزشکی بود.
روش کار: مطالعه به روش آزمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان پزشکی شاغل به تحصیل بود که با نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و ساده 90 دانشجوی پزشکی انتخاب و بصورت تصادفی در سه گروه 30 نفری جایگزین شدند. آزمودنی­های یکی از گروه­های آزمایشی 8 جلسه آموزش تنظیم هیجان و گروه دیگر 8 جلسه آموزش تاب آوری دریافت نمودند. پرسشنامه­های مکان کنترل راتر  و خشم حالت و صفت اسپیلبرگر بر روی تمامی آزمودنی­ها اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس  اندازه گیری مکرر و دو عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که بین گروه آموزش تنظیم هیجان و تاب آوری در کنترل  خشم تفاوت معنی داری  است. تفاوت بین دو گروه افراد با مکان کنترل درونی و بیرونی در کنترل خشم  و خرده مقیاس­های آن معنی دار شد. 
نتیجه گیری: آموزش مهارت های تنظیم هیجان و تاب آوری  مانند سایر مهارتها می تواند دانشجویان را در برابر چالش­های این دوران واکسینه نماید.
 
علی محمد مصدق راد، تینا طاهرخانی، شایان شجاعی، متین جعفری، سارا محمدی، علیرضا امامزاده، شهرزاد اخوان،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: مراقبت‌های بهداشتی اولیه یک رویکرد کل‌نگر ارتقای سلامت است که هدف آن به حداکثر رساندن سلامت و رفاه مردم در سریعترین زمان ممکن و در محل زندگی مردم است. نظام مراقبت‌های بهداشتی اولیه، اولین مکان تماس مردم با نظام سلامت است. بنابراین، افزایش تاب‌آوری آن نقش بسزایی در کنترل و مدیریت پاندمی‌ها دارد. این پژوهش با هدف شناسایی راهکارهای تقویت تاب‌آوری نظام مراقبت‌های بهداشتی اولیه در همه‌گیری کووید-19 انجام شده است.
روش کار: این مطالعه با روش مرور حیطه‌ای انجام شد. کلید واژه‌های مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed،Web of Science ،Scopus ، SID، Iranmedex و Magiran و موتورهای جستجوگر Google وGoogle Scholar  جستجو شدند. در نهایت، پس از غربالگری و بررسی عنوان، چکیده و متن مستندات بدست آمده، تعداد 36 مقاله انتخاب و راهکارهای تقویت تاب‌آوری نظام مراقبت‌های بهداشتی اولیه در همه‌گیری کووید-19 استخراج شدند.
نتایج: تعداد 48 راهکار برای تقویت تاب‌آوری نظام مراقبت‌های بهداشتی اولیه استخراج شد که در قالب 6 گروه حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، دارو و تجهیزات، سیستم‌های اطلاعات سلامت و ارائه خدمات سلامت دسته بندی شدند. از پرتکرارترین این راهکارها می‌توان به مواردی چون رهبری پویا و پاسخگو، استفاده از شواهد معتبر پژوهشی در سیاستگذاری‌ها، برنامه‌ریزی‌های اقتضایی، افزایش همکاری بین بخشی، حمایت‌طلبی برای سیاست‌های سلامت، افزایش تعامل با مردم جامعه، تأمین مالی پایدار، استخدام کارکنان اضافی و آموزش و حمایت از آنها، تأمین وسایل حفاظت فردی برای کارکنان، تأمین ذخایر کافی دارو و کیت‌های تشخیصی، توسعه و مدرن‌سازی سیستم‌های اطلاعاتی بهداشت عمومی، تسهیل دسترسی مردم به مراکز بهداشتی، تداوم ارائه خدمات بهداشتی و افزایش سواد بهداشتی جامعه، اشاره کرد.
نتیجهگیری:  اجزای ساختاری و فرایندی نظام مراقبت‌های بهداشتی اولیه شامل «حاکمیت و رهبری»، «تأمین مالی»، «کارکنان»، «تجهیزات، واکسن‌ها و داروها»، « اطلاعات» و «ارائه مراقبت‌های بهداشتی» باید به طور هماهنگ، توسعه و بهبود یابند تا برای همه‌گیری‌های آینده آماده باشد.
 
زهرا توکلی، بهرام محبی، رویا صادقی، آذر طل، میرسعید یکانی نژاد، مسعود علی مردی،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه وهدف: فعالیت بدنی و تغذیه، مباحث مهمی درسلامت نوجوانان می‌باشند. هدف این مطالعه تعیین عوامل پیشگویی کننده آگاهی و رفتارهای تغذیه‌ای و فعالیت بدنی در دانش‌آموزان دختر پنجم ابتدایی بود.
روش‌کار: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی، روی480 دانش‌آموز دختر پنجم ابتدایی در شهرستان قدس، در سال 1399-1400 به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انجام شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، دو قسمتی سوالات زمینه‌ای وسوالات آگاهی و رفتار تغذیه‌ای و فعالیت بدنی، به‌صورت مجازی از طریق پیام‌رسان شاد جمع‌آوری شد. از نسبت و شاخص روایی محتوا برای روایی و از شاخص همبستگی درون خوشه ای برای پایایی پرسشنامه استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده‌‌ها از آزمون‌های آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم‌افزار27  SPSS انجام شد.
نتایج: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از تأثیر متغیر‌های آگاهی تغذیه‌ای بر رفتار تغذیه‌ای(001/0>p، 159/0= β) و آگاهی فعالیت بدنی بر رفتار تغذیه‌ای بود(008/0=p، 120/0=β) در صورتی که متغیر آگاهی فعالیت بدنی بر رفتار فعالیت بدنی موثر نبود و همچنین متغیر آگاهی تغذیه­ای نیز بر رفتار فعالیت بدنی تاثیری نداشت.
نتیجه‌گیری: افزایش آگاهی در زمینه تغذیه و فعالیت بدنی، رفتار تغذیه‌ای دانش‌آموزان را بهبود می‌دهد ولی این افزایش آگاهی روی رفتار فعالیت بدنی تاثیری ندارد، به نظر می‌رسد سبک زندگی بی‌تحرک و وجود پاندمی COVID-19 به میزان چشمگیری باعث کاهش فعالیت بدنی شده است. با افزایش آگاهی، تا حدودی می‌توان رفتار تغذیه‌ای و فعالیت بدنی را بهبود بخشید.
 
نرگس صالح نیا، حامد مختاری ترشیزی، حسن اعمی بنده قرایی، سید محمد سیدی،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: در کنار هزینه‌های بهداشتی، نهادهای موجود در کشورها یک عامل تاثیرگذار بر گسترش سلامت، به طور مستقیم و غیرمستقیم هستند و آلودگی‌ هوا یک عامل دیگر در بهبود وضعیت سلامت است که دولت‌ها در کنترل و کاهش آلودگی هوا نقش مهم دارند. زیرا مسئول نظارت بر عملکرد صنعت؛ عامل اصلی آلودگی هوا هستند. این مقاله به طور تجربی، اثرپذیری سلامت از نهادها را با در نظر گرفتن مخارج بهداشتی و آلودگی هوا مورد بررسی قرار داده است.
روش‌ کار: از روش پانل آستانه‌ای، شاخص امید به زندگی نماینده ای از سلامت، شاخص حکمرانی خوب به عنوان کیفیت نهادها و متغیرهای توضیحی فلاکت، درآمد سرانه، هزینه‌های بهداشتی و شادی برای بررسی تاثیر نهادها بر سلامت در 38 کشورها در حال توسعه و بازه‌ 2018-2006 استفاده شده است. به کمک متغیر آستانه CO2 نمونه مورد بررسی به دو گروههمگن تقسیم ‌شده است و با بسته‌های نرم‌افزار ایویوز (10) و استاتا (15) مدل برآورد شده است.
 نتایج: یافته‌ها نشان می‌دهد، شاخص حکمرانی و شادی در دو گروه معنی‌دار و مثبت هستند. هزینه‌های بهداشتی در گروه بالا بی‌معنی، در گروه پایین تاثیر ناچیز بر سلامت دارد. درآمد در دو رژیم معنی‌دار ولی اثر آن اندک است. شاخص فلاکت معنی‌دار، اما ضریب آن در گروه پایین عکس مبانی نظری است.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج بدست آماده از پژوهش حاضر نهادها در کشورهای درحال توسعه نقش مهم و زنجیره علی بین سایر بخش‌های را تشکیل می‌دهند که در بهبود و گسترش سلامت قابل توجه هستند. بنابراین به منظور افزایش سلامت در این جوامع باید سیاست‌گذاری بهبود نهادها اعمال شود.
 
فریبا گلستانی، زهرا عابدی، زهرا عزیزی، رضا غلام نیا،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: به دلیل ویژگی‌های طراحی، تاسیسات و وجود مواد نفتی به شکل خام یا محصولات پالایش شده از نفت خام، صنعت پالایش مستعد حوادث بزرگی مانند حریق و انفجار می‎باشد که خسارات و تلفات زیادی را درپی دارد. از طرفی با توجه به پیشرفت تکنولوژیهای هوشمند و پهپادها (پرنده‌های هدایت پذیر از دور) و استفاده گسترده از این تکنولوژی‌ها در صنایع مختلف، بکارگیری این فناوری‌های نوین در صنعت نفت و گاز نیز اجتناب‌ناپذیر است. به این منظور این پژوهش با هدف مدیریت بحران ناشی از حریق در پالایشگاه‌ها با استفاده از فناوری پهپاد مطالعه موردی در پالایشگاه نفت لاوان انجام شد.
روش‌کار: نحوه جمع‌آوری داده‌ها در پژوهش حاضر کیفی و کتابخانه‌ای می‌باشد. با ترکیب کلید واژه‌هایی چون پالایشگاه، حریق و انفجار و پهپاد مطالب جمع‌آوری و با جزییات بیشتری مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. جهت تکمیل خلاهای مطالعات و بررسی‌های کتابخانه‌ای از ابزار مصاحبه نیز استفاده شد. مصاحبه شامل ده سوال پیرامون عنوان پژوهش و از نظر میزان سازمان یافتگی نیمه ساختار یافته بود. به دلیل کیفی بودن نحوه جمع‌آوری داده‌ها افرادی انتخاب شدند که مطلع و با تجربه در ارتباط با موضوع مورد بررسی باشند. مصاحبه با 15 نفر از کارکنان پالایشگاه مورد مطالعه انجام شد. در ادامه برای تجزیه و تحلیل یافته‌ها از شیوه ابتدایی و اولیه مدل‌ قوت(Strength) ، ضعف (Weaknes)، فرصت (Opportunity)، تهدید  (Threat)(SWOT) برای شناخت تهدیدها و فرصت‌های خارجی و نقاط قوت و ضعف داخلی مورد مطالعه استفاده شد.
نتایج: یافته‌های پژوهش راهبردهای قوت/ فرصت (SO)، قوت/تهدید (ST)، ضعف/قوت (WO)، ضعف/تهدید (WT) (شکل1) که نتیجه تجزیه و تحلیل تهدیدها و فرصت‌های خارجی و نقاط قوت و ضعف داخلی می‌باشد.
نتیجه‌گیری: بکارگیری پهپاد‌‌ها با هدف پایش (پیدا کردن محل و منبع آتش‌سوزی)، شناسایی(تعیین مکان دقیق آتش و گستره آن)، مقابله و مهار (امداد و نجات، حفظ ایمنی آتش نشانان، اطفا) در صنعت نفت کنونی ایران ملزم به تغییر در ظرفیت و سطوح تکنولوژی و استعدادهای تجهیزاتی و نیروی انسانی آن بوده و ایجاد این تغییرات نیازمند حمایت‌های مدیران و کارکنان این صنعت در جهت استفاده از فناوری نوین پهپاد و عملیاتی شدن موضوع می‌باشد.
 
حسین ترکمانی، مهدی قاسمی مطلق، بهرنگ اسماعیلی شاد، محمد محمدی پور،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به مضرات و خطرات اعتیاد و اینکه هر روزه افراد زیادی به دام آن گرفتار می­شوند، شناسایی متغیرهای اثرگذار بر آن اهمیت دارد. هدف این تحقیق پیش‌بینی گرایش به اعتیاد بر اساس طرحواره­های ناسازگار اولیه و تنظیم شناختی هیجانی دانشجویان بود.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی و روش تحقیق توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه‌ آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور گنبد کاووس در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ به تعداد 3548 نفر تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای تعداد 384 دانشجو به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای اندازه‌گیری پرسشنامه­­های طرحواره­های ناسازگار اولیه ‌(13)، نظم جویی شناختی هیجان (14) و گرایش به اعتیاد (16) بود. برای تجزیه ‌و تحلیل اطلاعات از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرم‌افزار22 SPSS در سطح معناداری 05/0استفاده شد.
نتایج: نتایج همبستگی بین گوش به زنگی بیش از حد (001/0>, p 491/0 r= هدایت شدن توسط دیگران (001/0>,p  523/0 r= محدودیت­های مختل (001/0>, p 426/ 0r= )، عملکرد مختل (001/0>, p 389/ 0r= )، انفصال (001/0>,p 406/0r= ) و تنظیم شناختی هیجان (001/0>, p 475/0r= ) با گرایش به اعتیاد بود. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه در گوش به زنگی بیش از حد (001/0>, p 203/0β= )، هدایت شدن توسط دیگران (001/0>, p 274/0β= )، محدودیت­های مختل (001/0>, p 261/0β= )، عملکرد مختل (001/0>, p 229/0β= )،  انفصال (001/0>, p 193/0β= ) و تنظیم شناختی هیجان (001/0>, p 315/ 0β= ) به دست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به‌دست‌آمده، با تغییر طرحواره­های ناسازگار اولیه و بهبود تنظیم شناختی هیجانی می‌توان میانگین گرایش به اعتیاد را پیش بینی کرد.
 
زهرا ولیدآبادی، مژگان لطفی،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: از جمله تحولات ارزشمند مراقبت­های بهداشتی اولیه توجه ویژه به مبحث سلامت روان و اضافه شدن برنامه خود مراقبتی با محتوای آموزش همگانی سلامت­روان است. اما در رابطه با نیازهای گیرندگان خدمات و الویت­های آموزشی و امکانات مورد نیاز اقدامات یکپارچه ای صورت نگرفته است. در همین راستا این پژوهش با هدف تبیین اولویت­های این برنامه در مراکز خدمات جامع سلامت تابع دانشگاه علوم پزشکی ایران صورت گرفت.
روش­کار: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا شامل 12 نفر از ذینفعان بود که بـه روش هدفمند با حداکثر تنوع وارد مطالعـه شـده بودنـد. داده ها با انجام مصاحبۀ عمیق و نیمه ساختاریافته و چک لیست تغییر یافته برنامه نیازسنجی سلامت جامعه جمع­آوری و با رویکرد گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
 نتایج: با تحلیل داده­ها، نیازها در دو مقوله اصلی شامل نیازهای ارائه­دهندگان خدمات و نیازهای گیرندگان خدمات دسته­بندی شدند. مقوله نیازهای ارائه­دهندگان خدمات مشتمل بر طبقات هماهنگی با ارگان­های برون­بخش، سامانه آموزش مجازی و اطلاع­رسانی، آموزش­های مستمر و سوپروایزر آموزشی، فضای مناسب و امکانات و تجهیزات بود، و مقوله نیازهای گیرندگان خدمات در طبقات کودکان، نوجوان و جوان و خانواده طبقه بندی شد.
نتیجه­گیری: شناسایی نیاز‌ها می‌تواند منجر به استفاده بهینه از منابع محدود به منظور کاربردی‌سازی آموزش ارائه‌شده شود. نتایج این پروژهش می­تواند گام موثری در راستای گسترش مبتنی بر نیاز آموزش سلامت روان و کمک شایانی در رسیدن به اهداف این برنامه در چنین مراکزی باشد. با توجه به نتایج، توصیه می­شود به برنامه ‌ریزی آموزش و بازنگری بر اساس نیازهای شناسایی شده اقدام شود تا منجر به افزایش بهره وری این برنامه شود.
 

صفحه 30 از 34     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb