27 نتیجه برای ارزیابی
معصومه پروانه، سولماز بابایی بناب،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در خانه ماندن در شرایط قرنطینه بهترین روش برای کاهش شیوع ویروس کووید 19 میباشد، این عدم تحرک دارای عوارض جسمانی و روانی بر روی افراد دارای اختلال سندرم تخمدان پلیکیستیک می باشد. این سندرم یکی از شایعترین اختلالات غدد درونریز در زنان است که علاوه بر مشکلات جسمی متعدد، دارای تظاهرات روانشناختی بسیاری است؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر فعالیت هوازی خانگی بر وضعیت روانشناختی دختران نوجوان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک در شرایط قرنطینه در منزل می باشد.
روش کار: این مطالعه بر روی 40 دختر نوجوان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک انجام شد افراد تحت مطالعه به دو گروه 20 نفری در گروههای مداخله و شاهد تقسیم شدند.. سپس گروه مداخله به مدت 12 هفته تمرین هوازی در منزل را انجام دادند. سطح اضطراب و افسردگی با استفاده از پرسشنامه اضطراب و افسردگی بیمارستانی، ترس از تصویر بدنی با استفاده از پرسشنامه ترس از تصویر بدنی لیتلتون و ترکیب بدنی با اندازهگیری قد و وزن قبل و بعد از مداخله ورزشی اندازهگیری شد. تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمونهای شاپیروویلک و تحلیل کواریانس انجام شد.
نتایج: قبل از مداخله، دو گروه تجربی و کنترل در متغیرهای اضطراب، افسردگی، ترس از تصویر بدن و ترکیب بدن تفاوت معناداری نداشتند (05/0 p>). پس از 12 هفته ورزش هوازی در منزل تفاوت معناداری در متغیرهای اضطراب، افسردگی، ترس از تصویر بدن و ترکیب بدن بین گروهای پژوهش بدست آمد (001/0p=).
نتیجهگیری: ورزش هوازی تحت نظارت در منزل تأثیر مطلوبی بر وضعیت روانشناختی دختران نوجوان مبتلا به سندرم پلیکیستیک دارد و میتواند به عنوان یک روش ارتقای وضعیت روان شناختی برای این بیماران در شرایط قرنطینه در دوران کرونا توصیه شود.
فرهاد شکاری، هادی جلیلوند، اصغر محمدپور اصل،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: ارتقاء و پیشرفت سلامت اعضای یک جامعه، بر پایه ارزیابی آن جامعه استوار است. این مطالعه در منطقه صوفیان از توابع شهرستان شبستر و با هدف شناسایی و الویت بندی مشکلات و نیازهای آن و با مشارکت مستقیم مردم انجام شد.
روش کار: این مطالعه یک مطالعه مقطعی بود که در سال 1398 در منطقه صوفیان انجام شد. این مطالعه بر اساس مدل ٨ مرحلهای کارولینای شمالی در سال ١٣٩8 انجام شد. در این مدل فرآیند ارزیابی سلامت جامعه در ٨ مرحله انجام گرفت. هفت مرحله اول شامل شناسایی و اولویت بندی مشکلات منطقه صوفیان و مرحلهی هشتم شامل تدوین برنامههای عملیاتی برای حل مشکل دارای اولویت منطقه بود.
نتایج. در این مطالعه در مجموع 23 مشکل مختلف شناسایی شد. پس از الویت بندی مشکلات به روش هانلون، ده مشکل اصلی و الویتدار به ترتیب عبارت بودند از ازدواج دختران در سنین کم (با نمره 01/21)، مصرف بی رویه کودهای شیمیایی در زمینهای کشاورزی (89/20)، نبود درمانگاه تامین اجتماعی (51/20)، بیکاری (38/20)، ایجاد آلودگی جوی شدید ناشی از سوزاندن زبالههای صنعتی (01/20)، انباشت زبالههای شهری در سطح شهر (89/19)، سختی بالای آب شهر (76/19)، سند نداشتن زمینها (63/19)، نبود واحد مشخص در شهرک صنعتی جهت تفکیک زبالهها (38/19) و عدم گازرسانی به مسکن مهر و آسفالت نبودن جاده آن (28/19). از بین این مشکلات، ازدواج دختران در سنین کم به عنوان مشکل اصلی و با الویت اول تعیین و بررسی های اجمالی روی آن صورت گرفت. بررسی ها نشان داد که حدود 43% از کل ازدواج های ثبت شده بین سال های 1393 تا نیمه اول سال 1400 در منطقه صوفیان به ازدواج دختران زیر 18 سال اختصاص دارد. عواملی مانند آگاهی کم خانواده دختران و خود دختران نسبت به پیامدهای ازدواج زود هنگام، پذیرش اجتماعی ازدواج در سنین کم در منطقه صوفیان و سواد پایین والدین در ایجاد و گسترش مشکل ازدواج دختران در سنین کم موثر شناسایی شدند.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر طیف وسیعی از مشکلات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و بهداشتی شناسایی شدند. ازدواج دختران در سنین کم از مشکلات حائز اهمیت و دارای پیامدهای جدی است و لازم است در کنار راهکارهای حقوقی و قانونی، راهکارهای پژوهشی، علمی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز مد نظر قرار گیرد.
حامد یگانه، حسین پرورش، محسن دهقانی قناتغستانی3، محمدرضا محمدی سلیمانی،
دوره 20، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستم "بهداشت، ایمنی و محیط زیست" یا HSE، سیستم مدیریتی یکپارچه است که با همگرایی و همافزایی نیروی انسانی، امکانات و تجهیزات، سعی در ایجاد محیطی سالم، دلپذیر، بانشاط و دور از حادثه و خسارت و صدمات دارد، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اعتباریابی مقیاس بازنگری شده عملکرد HSE است.
روشکار: این پژوهش توصیفی تحلیلی است که با روش روانسنجی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه کارگران شرکتهای فولاد استان کرمان در سال 1400 بود. تعداد نمونهها بر اساس معیارهای روانسنجی به تعداد 100 نفر برای بخش روایی همگرا و 578 نفر برای بخش روایی سازه تعیین شد. نمونهها به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش از طریق دو مقیاس عملکرد HSE و استرس شغلی کوهن و همکاران (1983) جمعآوری گردید.برای بررسی روایی مقیاس از روشهای روایی محتوا، همگرا و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی مقیاس بهوسیله روشهای همسانی درونی و پایایی تصنیفی (دو نیمه کردن) بررسی گردید برای انالیز داده ها از نرم افزار SPSS22 استفاده شد.
نتایج: تحلیل عاملی تأییدی مدل شش عاملی را تأیید کرد. این پرسشنامه به همراه استرس شغلی کوهن و همکاران (1983) اجرا شد که با 35 آیتم از پایایی و روایی مناسبی برخوردار بود. ضریب آلفای بهدست آمده برای کل مقیاس برابر با 79/0 بود و به همین ترتیب برای خرده مقیاسهای تاب آوری 93/0، تقاضا 90/0، نقش 93/0، کنترل 85/0، پشتیبانی 72/0 و روابط 79/0 به دست آمد. علاوه بر این، ضریب پایایی مقیاس با استفاده از روش تصنیفی نیز محاسبه شد. ضریب تصنیفی برای نیمه اول دادهها برابر با 87/0 و برای نیمه دوم دادهها برابر با 62/0 و همبستگی بین دو نیمه 248/0 بود این یافتهها حاکی از ضریب همسانی درونی مطلوب برای مقیاس عملکرد HSE است (001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتیجه به دست آمده از اعتبار یابی HSE که نشان داد برازش مدل بالا است و همچنین ارزیابی عملکرد HSE نقش بسیار زیادی در سلامت کارکنان دارد به استقرار و اجرای مدیریت HSE در شرکت های فولاد کرمان توجه بیشتری شود.
مریم تاجور، محمد سرکوت غوثی، الهام احسانی چیمه،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی خطر ابتلا به بیماریها و ارائه راهکارهای پیشگیرانه از ابتلا در محیط کار یکی از الزامات میباشد. این مطالعه به ارزیابی خطر ابتلا به کووید-۱۹ در گروه های شغلی بیمارستانی شهر سقز می پردازد.
روش کار: مطالعه بصورت مقطعی در سال 1400 در 3 بیمارستان شهر سقز با استفاده از تکنیک آنالیز سریع خطر کووید- 19 در 6 گروه شغلی پزشک، پرستار آزمایشگاه، اداری و مالی، رادیولوژی و خدمات در نمونه 300 نفری انجام شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه اعتبارسنجی شده در طیف لیکرت بود و نتایج با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی در سه ناحیه ریسک قابل قبول، قابل تحمل و غیرقابل تحمل تحلیل گردید.
نتایج: در مولفه سطح احتمال، بیشترین احتمال ابتلا مربوط به گروههای شغلی خدمات و اداری- مالی به ترتیب با میانگین 6/1 و 5/1 بود. سطح نگرش بطور کلی در گروه خوب و عالی طبقه بندی شد. مولفه شدت پیامد در گروه پزشکان با ضریب شدت 5/42، در سطح بحرانی و در سایر گروهها فاجعهبار بود. در مجموع، همه مشاغل در سطوح ریسک غیرقابلقبول قرار گرفتند و گروههای شغلی خدمات و اداری- مالی از ریسک بالاتری نسبت به سایر گروهها مواجه بودند. بین نوع شغل و مولفه های مورد مطالعه و همچنین اغلب ویژگیهای فردی مشاغل مختلف و احتمال ابتلای آنها رابطه معنی داری وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به بالا بودن خطر ابتلا به بیماری در گروههای شغلی مورد مطالعه میبایست برنامه های حفاظتی منسجمتری برای پیشگیری از ابتلا و یا کاهش خطر ابتلا به بیماری در گروههای شغلی بیمارستانی تدوین و اجرایی گردد.
بنفشه آل یاران، زهرا دلاوری، فاطمه فیاض، حامد مصلحی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت اجتماعی از اساسیترین معیارهای بهزیستی اجتماعی و عامل موثر در ارتقای کیفیت زندگی هر جامعهای است. در کشور ایران، دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد، وظیفه اصلی برنامهریزی، اجرا، نظارت و ارزشیابی برنامههای سلامت اجتماعی را عهدهدار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، نقد و ارزیابی محتواهای ارائه شده، درراستای بازنگری متون حاضر بود.
روش کار: روش استفاده شده جهت نیل به هدف مذکور، روش پژوهش واسازی میباشد. محیط پژوهشی مطالعه حاضر، تمامی محتواهای حوزه سلامت اجتماعی ارائه شده توسط دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد بود که جهت دستیابی به دادههای دقیق، کل جامعه آماری بهعنوان نمونه در نظر گرفته شد.
نتایج: به طورکلی، نتایج حاصلاز پژوهش نقد بر غربال نامناسب، متناسب سازی فرهنگی، تک بعد نگری، متناسب سازی نقش و مسئولیت، ارجحیت درمان بر پیشگیری، بهنگام سازی، جامعیت و کفایت مطالب بنیادی و جامعیت و کفایت پیشنهادات کاربردی را روشن میسازد.
نتیجهگیری: از نتایج پژوهش حاضر چنین استنباط میشود که بازنگری در محتواهای حوزه سلامت اجتماعی دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد ، در زمینههای سیر ارائه خدمات و محتوای مطالب نگاشته شده، ضروری است.
سیده مریم پور موسوی، ضحی حاجیها، محمد معرفت، ایمان زاغیان، حامد مصلحی،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر مروری نظام مند و انتقادی به بسته های خدمات موجود در دفتر سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت در حوزه مواد، الکل و دخانیات بوده که در حال حاضر در نظام مراقبت های بهداشتی اولیه مورد استفاده است. این پژوهش با روش مرور و ارزیابی نقادانه، انجام شد.
روش کار: در ابتدا 1362 صفحه اطلاعات در قالب 47 فایل از سوی دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد جهت بررسی به پژوهشگران ارسال شد. فایل های ارسالی طبقه بندی، موارد اضافی، نامرتبط و تکراری حذف و نهایتاً 840 صفحه در 29 فایل مطالعه و مورد بررسی دقیق گرفت. سپس جهت نقد بر بسته ها از 7 متخصص حیطه اعتیاد استفاده شد. از روش تحلیل محتوا جهت استخراج نقدهای متخصصین استفاده گردید.
نتایج: بررسی های انجام شده نشان داد که اطلاعات جامعی در مورد اعتیاد به مواد مخدر، الکل و دخانیات به مراجعه کنندگان ارائه می شود. اما، در طی نگاه نقادانه و مروری بر بسته های موجود 4 نقد اصلی استخراج شد. نقد به منابع، اپیدمولوژی، عدم تناسب فرهنگ ایرانی-اسلامی و مسائل فنی-تخصصی 4 حیطه نقد اصلی وارده بر بسته های موجود بود. تعداد فایل ها و تنوع مداخلات، اشکالات ویرایشی و نگارشی، مداخلات و بحث هایی با منابع درون متنی نامناسب، منابع بعضاً قدیمی و مربوط به سال های 2013 و 2014، مداخلات قدیمی، عدم همخوانی مناسب با فرهنگ جامعه اسلامی ایران و ترجمه مستقیم بخش هایی از متون اصلی و اسناد مجامع بین المللی برخی از ایرادات وارده بر این خدمات بود.
نتیجه گیری: علی رغم تلاش های دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد جهت پوشش نیازهای اکثر افراد مراجعه کننده به نظام مراقبت های اولیه، به نظر می رسد تعداد بالای مداخلات و اطلاعات اضافی موجب سردرگمی پزشک، مراقب سلامت روان، مراقب سلامت خانواده، بهورز و دیگر افراد مرتبط خواهد شد. در نهایت پیشنهاد می شود برخی از بسته ها در یکدیگر ادغام شوند و مسائل تکراری حذف گردد و بخش های اختصاصی به آن اضافه شود و برخی از بسته ها نیز بر اساس موارد پیشنهادی مورد بازبینی اساسی قرار گیرند و بر تدوین بستههای به روز و متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی تاکید شود.
آرام حلیمی، گل جمال جرجانی، لیلا شریفی علی آبادی، محمد رضا طاهریان، هانیه یگانه، متین شکرگزار، غلامرضا ابراهیمی، محمد حسین پناهی،
دوره 22، شماره 1 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی و اولویتبندی نیازهای سلامت جامعه تحت پوشش مرکز سلامت امامزاده قاسم واقع در شمال شهرستان تهران، انجام شده است.
روش کار: این مطالعه بر اساس مدل کارولینا شمالی برای ارزیابی جامع سلامت جامعه انجام شد. ارزیابی شامل تحلیل دادههای ثانویه و مصاحبههای مستقیم بود. اطلاعات عمومی و امکانات موجود در سطح منطقه از منابع ثانویه استخراج میشوند، در حالی که دیدگاهها و نظرات درباره نیازهای جامعه از طریق مصاحبه با افراد قشرهای مختلف ساکن در منطقه جمعآوری شد. فرآیند اولویتبندی از یک سیستم امتیازدهی بر اساس شدت، گستردگی و قابلحل بودن مشکل دارای اولویت، استفاده شد.
نتایج: مطالعه نشان میدهد که مسائل فاضلاب، مشکلات ساخت و ساز، و مدیریت پسماند به عنوان اولین نگرانیهای سلامت در این منطقه می باشد. تحلیل مقایسهای با ارزیابیهای سلامت در سایر مناطق ایران، چالشهای منحصر به فردی که این جامعه با آن روبرو است، را تأکید میکند.
نتیجهگیری: با ارزیابی سلامت این منطقه، مشخص شد که نیازهای فوری جامعه تحت پوشش خود به مداخلات هدفمندی نیاز دارد. راهحلهای پیشنهادی شامل تدابیر قانونی، آموزش عمومی و مداخلات شهرداری برای حل مشکلات فاضلاب، ساخت و ساز و مدیریت پسماند هستند. که این راهحلها در قالب یک برنامه عملیاتی مدون پیشنهاد شده است.