جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای ادراک

علی محمدی، حسن افتخار اردبیلی، فیض الله اکبری حقیقی، محمود محمودی، ابوالقاسم پوررضا،
دوره 2، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

سنجش کیفیت خدمات پیش شرط اساسی برای بهبود کیفیت است. انتظارات و ادراک بیماران از کیفیت خدمات در انتخاب بیمارستان، وفاداری آنها به سازمان و قصد خرید مجدد نقش مهمی دارد. تا نیازهای کیفیت مشخص نگردند خدمات اصلاح نمی شود. مطالعات نشان می دهند مشتریان به لحاظ تماس نزدیک با ارائه دهنگان خدمت و مشارکت در فرایند خدمت در موقعیت مناسبی برای سنجش کیفیت خدمات هستند. لذا این مطالعه بمنظور سنجش کیفیت خدمات براساس انتظارات و ادراک بیماران در بیمارستان های زنجان صورت گرفت. تحقیق بصورت مقطعی (Cross-sectional) انجام پذیرفت و ابزار سروکوال SERVQUAL استفاده شد. برای بررسی پایایی و قابلیت اطمینان ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. از لحاظ پایایی و همبستگی درونی عبارات پرسشنامه در شش بعد کیفیت خدمات ضریب آلفا 0.94 بود. توانایی پزشکان و کارکنان بیمارستان در ایجاد اعتماد و اطمینان در مشتری و داشتن مهارت و صلاحیت حرفه ای کافی مهمترین بعد کیفیت خدمات ارزیابی شد (SQ=-1.30) تفاوت بین میانگین انتظارات و ادراک در همه ابعاد از نظر آماری معنی دار بود. حادترین مساله پیش روی بیمارستان ها توانایی پزشکان و کارکنان بیمارستان برای ایجاد اطمینان، جلب اعتماد بیماران و تواضع و مهارت حرفه ای کافی آنهاست. توصیه می شود که پزشکان بطور کامل شرایط بیماری را به بیماران شرح دهند و پزشکان و کارکنان در ارائه خدمات درمانی شئونات انسانی را رعایت نمایند و به دانش روز مجهز باشند.


ابراهیم جعفری پویان، فیض الله اکبری حقیقی، محمود محمودی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

بدون شک موفقیت هر سازمانی در گرو وجود یک نظام ارزشیابی و نظارت کارآمد و با کفایت است. در واقع ارزشیابی یکی از مهمترین عناصر فرآیند مدیریتی را تشکیل می دهد و فقدان یک سازوکار ارزشیابی موثر در یک بیمارستان، به لحاظ اهمیت بالای این سازمان، نه تنها به افزایش هزینه های درمانی خواهد انجامید، بلکه بخاطر غفلت در ارائه صحیح مراقبت، سلامت کل جامعه را نیز به مخاطره خواهد انداخت. لذا با عنایت به اهمیت فرایند ارزشیابی و تاثیر آن در بهبود عملکرد بیمارستان، پژوهش حاضر به بررسی سطح ادراک و انتظار مدیران و هیات تصمیم گیری بیمارستان های استان همدان از نظر ارزشیابی بیمارستان ها و تعیین شکاف موجود پرداخته است. مشخصات پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی (Applied) بوده که به روش مقطعی (Cross-sectional) انجام گرفته است. جامعه آماری آن شامل روسا، مدیران و اعضای هیات تصمیم گیری بیمارستان ها می باشد. حجم نمونه برابر با کل جامعه پژوهش به تعداد 200 نفر است که به روش سرشماری (Census) تعیین شده است. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها: مهمترین یافته های این پژوهش عبارتند از: طبق نظر مدیران و هیات تصمیم گیری در نظام فعلی ارزشیابی بیمارستان ها بیشترین توجه به مولفه «ارزش های متعالی و ضوابط» صورت گرفته است (یعنی بیشترین میانگین امتیاز ادراک (3.63) گروه مورد پژوهش از مولفه های نظام ارزشیابی به این مولفه مربوط بوده است). درحالیکه به نظر این گروه در یک نظام ارزشیابی مطلوب بیشترین توجه باید به مولفه «رضایت بیماران» معطوف گردد (یعنی بیشترین میانگین امتیاز انتظار گروه مورد پژوهش از مولفه ها برابر با 4.48 و به این مولفه مربوط بوده است). تمام تفاوت های بین ادراک و انتظار گروه مورد پژوهش از مولفه های مورد بررسی نظام ارزشیابی معنی دار (P<0.001) بوده است. بیشترین درصد شکاف بین ادراک و انتظار گروه از مولفه های ارزشیابی به مولفه «رضایت کارکنان» در حدود 56% و کمترین درصد به مولفه «ارزش ها و ضوابط» در حدود 11.6%، مربوط بوده است.


فریبا کیانی، محمدرضا خدابخش،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: آسیب های شغلی از عوامل مهم مرگ و میر و ناتوان ساز هزاران نفر در محیط کاری می باشد. بنابراین شناسای ی عوامل مؤثر بر آسیب های شغلی از اهمیت ب ه سزایی برخوردار است؛ هدف از این پژوهش تعیین قدرت پیش بینی کنندگی پیامدهای سلامت در کارکنان توسط حمایت ادراک شده از طرف سازمان، سرپرست و همکاران بود.

  روش کار : پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. نمونه متشکل از 189 نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان در سال 91-1390 بود که به روش تصادفی طبقه ­ ای انتخاب شده و به پرسش نامه ­ های خصوصیات جمع ی ت شناخت ی ؛حمایت ادراک شده از سازمان، سرپرست و همکار ، ؛ نرخ گزارش دهی حوادث و ابعاد آن (علائم بیماری جسمی، علائم بیماری روانشناختی و حو ادث) پاسخ دادند. داده ­ ها با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و مانوا ( MANOVA ) تجزیه و تحلیل شدند .

  نتایج: نتایج نشان داد متغیر حمایت سازمانی ادراک شده به ترتیب حدود 9%، 8% و 14% از واریانس نرخ گزارش دهی حوادث و دو بعد آن یعنی علائم بیماری جسمی و علائم بیماری روانشناختی را پیش ­ بینی کرد ( 01/0 p< ). همچنین حمایت سرپرست ادراک شده حدود 11% از واریانس علائم بیماری روانشناختی و حمایت همکاران ادراک شده حدود 5% از واریانس علائم بیماری جسمی را بطور معنی ­ داری پیش ­ بینی کرد ( 05/0 p< ). رابطه معنی ­ داری بین بعد حوادث و حمایت ادراک شده از سازمان، سرپرست و همکار مشاهده نشد ( 05/0 p> ).

  نتیجه ­ گیری : نتایج این پژوهش از اهمیت متغیرهای روانی- اجتماعی در پیش بینی پیامدهای سلامت در کارکنان حمایت می کند.


مسعود صادقی، زهرا مرادی،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری آرﺗﺮیﺖ روﻣﺎﺗﻮﺋﯿﺪ شایﻊﺗﺮیﻦ و ﻣﻬﻢﺗﺮیﻦ ﺑﯿﻤﺎری اﻟﺘﻬﺎﺑﯽ ﻣﻔﺎﺻﻞ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ اﺛﺮ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻋﻮاﻣﻞ ژﻧﺘﯿﮑﯽ، ایﻤﻨﯽﺷﻨﺎﺧﺘﯽ، رواﻧﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﯽآیﺪ و ﺑﺎ دردﻫﺎی ﻣﺰﻣﻦ ﻫﻤﺮاه است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک درد و ناتوانی عملکردی زنان مبتلا به آرتریت روماتوئیدِ شهر خرم­آباد بود.
روش کار: پژوهش نیمه­آزمایشی با طرح پیش­آزمون و پس­آزمون با گروه آزمایش و گواه می­باشد. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید استان لرستان بود. روش نمونه­گیری به صورت در دسترس از بین این زنان 40 نفر انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. در شرایط یکسان و همزمان، پیش­آزمون با پرسشنامه­های ادراک درد و ناتوانی عملکردی در هر دو گروه به عمل آمد. سپس مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به مدت 8 جلسه 90 دقیقه­ای بر روی گروه آزمایشی اجرا شد ولی گروه گواه مداخله­ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات مجدداً از هر دو گروه پس­آزمون گرفته شد.
نتایج: نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره و تک متغیره نشان دادکه مداخله درمان مبتنی بر پذرش و تعهد بر کاهش ادراک درد و ناتوانی عملکردی بیماران تاثیر معنی دار داشته است (001/0>p).
نتیجه­ گیری: با توجه به نتایج این مطالعه می­توان گفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش ادراک درد و ناتوانی عملکردی در زنان مبتلا به آرتریت روماتوئید شده است. لذا در کنار درمان پزشکی می­­توان از این درمان جهت کاهش ادراک درد و ناتوانی عملکردی این بیماران استفاده کرد.
احمد دراهکی، نیلوفر کوشککی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تقلیل باروری به پایین‌تر از حد جانشینی و پیشگیری از پیامدهای منفی آن منجر به تغییر سیاست‌های جمعیتی کشور شده است، که نیاز به شناخت دلایل کاهش باروری و سیاستگذاری در راستای افزایش آن را برای محققان و سیاستگذاران حوزه‌های مختلف اجتماعی و سلامت بیش از هر زمانی لازم و ضروری می‌سازد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر ابعاد مختلف حمایت اجتماعی ادراک شدهحمایت ابزاری، حمایت مادی و حمایت عاطفی-بر قصد باروری زنان می‌باشد. 
روش کار: روش مورد استفاده در این تحقیق روش پیمایش است. با بهرهگیری از نمونهگیری خوشهایی چند مرحله 600 زن 18 تا 44 ساله واجد شرایط در نقاط شهری استان بوشهر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. سوالات مورد استفاده برای سنجش قصد باروری و ابعاد حمایت اجتماعی از پرسشنامه استاندارد مورد استفاده در تحقیقات بین المللی استخراج شده است.
نتایج: نتایج این تحقیق نشان دهنده آن بود؛ حدود 89% از کسانی که یک فرزند داشته­اند قصد خود را به داشتن فرزند دوم اعلام کرده­اند. برای کسانی که 2 فرزند داشته‌اند حدود 38% قصد رفتن به فرزند سوم را بیان داشته­اند. همچنین نتایج تحلیل چند متغیره با استفاده از رگرسیون لجستیک بیانگر آن بود با افزایش حمایت ابزاری احتمال قصد باروری زنان- با کنترل متغیرهای تعداد فرزندان در حال حاضر زنده، تحصیلات و وضعیت اشتغال آنها به نسبت 445/1 افزایش می‌یابد.
نتیجه‌گیری: حمایت ابزاری و حمایت‌هایی که در این رابطه توسط اعضای شبکه اجتماعی می‌توان دریافت کرد، انتقال به توالی بالاتر باروری را تسهیل می‌کند.  
زمینه و هدف: تقلیل باروری به پایین‌تر از حد جانشینی و پیشگیری از پیامدهای منفی آن منجر به تغییر سیاست‌های جمعیتی کشور شده است، که نیاز به شناخت دلایل کاهش باروری و سیاستگذاری در راستای افزایش آن را برای محققان و سیاستگذاران حوزه‌های مختلف اجتماعی و سلامت بیش از هر زمانی لازم و ضروری می‌سازد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر ابعاد مختلف حمایت اجتماعی ادراک شدهحمایت ابزاری، حمایت مادی و حمایت عاطفی-بر قصد باروری زنان می‌باشد. 
روش کار: روش مورد استفاده در این تحقیق روش پیمایش است. با بهرهگیری از نمونهگیری خوشهایی چند مرحله 600 زن 18 تا 44 ساله واجد شرایط در نقاط شهری استان بوشهر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. سوالات مورد استفاده برای سنجش قصد باروری و ابعاد حمایت اجتماعی از پرسشنامه استاندارد مورد استفاده در تحقیقات بین المللی استخراج شده است.
نتایج: نتایج این تحقیق نشان دهنده آن بود؛ حدود 89% از کسانی که یک فرزند داشته­اند قصد خود را به داشتن فرزند دوم اعلام کرده­اند. برای کسانی که 2 فرزند داشته‌اند حدود 38% قصد رفتن به فرزند سوم را بیان داشته­اند. همچنین نتایج تحلیل چند متغیره با استفاده از رگرسیون لجستیک بیانگر آن بود با افزایش حمایت ابزاری احتمال قصد باروری زنان- با کنترل متغیرهای تعداد فرزندان در حال حاضر زنده، تحصیلات و وضعیت اشتغال آنها به نسبت 445/1 افزایش می‌یابد.
نتیجه‌گیری: حمایت ابزاری و حمایت‌هایی که در این رابطه توسط اعضای شبکه اجتماعی می‌توان دریافت کرد، انتقال به توالی بالاتر باروری را تسهیل می‌کند.  
 
بنفشه تفقدی، بهرام محبی، رویا صادقی، آذر طل، میرسعید یکانی نژاد،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری های قلبی و عروقی شایع ترین علت مرگ ومیر در بیشتر کشورهای جهان و پرفشاری خون مهمترین علت از کارافتادگی به شمار می رود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیرمداخله ی آموزشی بر اساس مدل فرانظری بر میزان آگاهی تغذیه ای، ادراک بیماری، پیگیری رژیم غذایی و فشار خون، در زنان میانسال مبتلا به پرفشاری خون مبتنی بر کاربرد مدل فرانظری طراحی و اجرا شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش نیمه تجربی با جامعه آماری زنان میانسال (59-30) سال مبتلا به پرفشاری خون مراجعه کننده به مراکز و پایگاههای بهداشتی درمانی تحت پوشش منطقه 21 تهران در سال 1400-1399بود. تعداد 164 نفر(82نفر گروه کنترل و 82 نفر گروه مداخله) با تخصیص تصادفی به روش بلوک های چهار تایی تصادفی شده در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه چند وجهی برای هر دو گروه کنترل و مداخله تکمیل و فشار خون افراد اندازه گیری گردید. سپس مداخله آموزشی به مدت یک ماه در قالب محتوای مجازی به صورت تشکیل گروه واتس اپ و طراحی و تدوین 56 عدد پادکست و کلیپ آموزشی با حداکثر زمان چهار دقیقه مبتنی بر سازه های مدل فرانظری بر روی گروه مداخله اجرا و بعد از گذشت زمان یک و سپس شش ماه بعد از مداخله پرسش نامه برای ارزیابی مجدد به هر دو گروه داده شد و مجددا فشار خون افراد کنترل شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از آمار توصیفی با استفاده از نرم افزار SPSS25 استفاده شد.
نتایج: قبل از مداخله در این مطالعه میانگین و انحراف معیار، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک به ترتیب 49/0±35/1و41/0±84/1 میلیمتر جیوه بود. قبل از مداخله آموزشی دو گروه از نظر متغیر های زمینه ای و سازه های آگاهی تغذیه ای، ادراک بیماری، پیگیری رژیم غذایی، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، شاخص توده بدنی (BMI) و همچنین سازه های مدل فرانظری تفاوت معناداری نداشتند. یک ماه پس از مداخله در سازه های آگاهی تغذیه ای، ادراک بیماری، سازه خودکفایتی مدل فرانظری و فشار خون سیستولیک اختلاف معنا دار در بین دو گروه مشاهده و کنترل مشاهده گردید (001/0>p) و سپس بعد از 6 ماه درسازه های آگاهی تغذیه ای، ادراک بیماری (007/0>p)، پیگیری رژیم غذایی (001/0>p) و سازه های مراحل تغییر (001/0>p) و خودکفایتی (001/0=p) مدل فرانظری اختلاف معنادار مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که مداخله آموزشی توانست باعث افزایش آگاهی تغذیه ای، ادراک بیماری، افزایش حس خود کارآمدی و خودکفایتی افراد شده، همچنین پیگیری رژیم غذایی را در آنها تدام ببخشد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb