جستجو در مقالات منتشر شده


69 نتیجه برای بهداشت

زهره شیخان،
دوره 1، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده

این پژوهش تحقیقی است توصیفی که در آن به روند اعتبارات تحقیقاتی بودجه و اعتبارات تحقیقات بهداشتی سال های 77-1369 در ایران پرداخته و آنرا با اعتبارات تحقیقاتی کشورهای توسعه یافته مقایسه کرده است. نتایج حاکی از آن است که روند اعتبارات بهداشتی در ایران سیری یکنواخت داشته است و هزینه های تحقیق و توسعه، میزان بودجه تحقیقات بهداشتی و سرانه اعتبارات تحقیقات بهداشتی از بودجه دولتی تحقیقات، بسیار کمتر از کشورهای پیشرفته می باشد. بخش خصوصی بیشترین میزان سرمایه گذاری هزینه های تحقیق و توسعه را در کشورهای توسعه یافته به عهده داشته است. افزایش اعتبارات تحقیقاتی از تولید ناخالص ملی، مشارکت بخش خصوصی، توجه به اولویت ها و نیازهای تحقیقاتی و تدوین برنامه های اصولی و جامع می تواند سبب ارتقاء تحقیقات بهداشتی را که هدفی جز بهداشت و سلامتی مردم ندارد، فراهم آورد.


رضا رادگودرزی ، آفرین رحیمی موقر ، الهه سهیمی ایزدیان، محمدرضا محمدی ، محسن وزیریان ،
دوره 3، شماره 3 - ( 3-1384 )
چکیده

در دی ماه سال 1382 در شهر بم زلزله ای به وقوع پیوست که موجب کشته شدن بیش از 30000 نفر شد. در این شهر مصرف تریاک در مردان شایع بوده و مشکلاتی را پس از زلزله ایجاد کرد. هدف این مطالعه بررسی آمادگی و نحوه عملکرد سیستم بهداشتی - درمانی در برخورد با علایم محرومیت معتادان به مواد افیونی پس از زلزله، بررسی روشهای شناسایی معتادان و سنجش نظرات پرسنل درمانی و معتادان در خصوص روشهای مناسب برخورد با اعتیاد پس از بلایا بوده است. این مطالعه کیفی در شهرستان بم و هشت بیمارستان کرمان و تهران که زلزله زدگان را پذیرفته بودند، انجام شد. 163 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند (61 معتاد و بقیه از خانواده معتادان، مردم بم، پزشکان، پرستاران، امدادگران، و مسوولین) و روش انتخاب نمونه ها از طرق فرصت طلبانه و ارجاع همتایان بود. پرسشگری به شیوه مصاحبه عمیق (با پرسشنامه نیمه ساختار یافته) انجام گرفت. قبل و پس از زلزله، آموزش ویژه ای برای پرسنل درمانی یا برنامه ای جامع برای پیشگیری و درمان وابستگی به موارد وجود نداشت. نگرش اکثریت پرسنل سیستم درمانی نسبت به درگیر شدن در درمان معتادان منفی بود. سیستم درمانی در دو هفته اول پس از زلزله بدون برنامه ای معین پوشش دارویی ناکاملی را ارایه دادند. پیشنهاد اکثر مصاحبه شوندگان این بود که در شرایط بلایای احتمالی بعدی در روزهای اول برای جلوگیری از علایم محرومیت از داروهای اپیوییدی استفاده و پس از رفع بحران و بهبود صدمات جسمی اقدام به ترک شود. عواقب ناگوار عدم رسیدگی به مشکلات اعتیاد پس از بحران می تواند شامل تغییر بروز مصرف مواد به ویژه در گروه های خاص؛ تغییر در شدت سو مصرف؛ و احتمالا تغییر نوع مواد و روش مصرف به اشکال پر خطر باشد. در نتیجه برای پیشگیری و درمان صحیح مشکلات مربوط به مصرف مواد وجود برنامه ای جامع و مدون ضرورت دارد تا در شرایط خاص بحران براساس آن عمل شود.


حسین ملک افضلی، آمنه ستاره فروزان، فرح السادات بحرینی، اشکان مولا،
دوره 3، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

بلایای طبیعی سالانه عامل کشته شدن میلیونها نفر و باعث ایجاد ناتوانی و خسارت های مالی در سراسر جهان می‎شود. پراهمیت ترین موضوع برای سیستم ارائه خدمات بهداشتی در بروز بلایای طبیعی کاهش میزان مرگ و میر و بیماری ناشی از آن است. درحالی که چنین وقایعی می‎تواند از علل عمده فشارهای روحی برای نجات یافتگان بوده و موجب بروز عوارض روانی جدی و ماندگار گردد. هدف این مطالعه بررسی عملکرد کمک رسانان درارائه خدمات بهداشت روانی برای نجات یافتگان زلزله بم در 4 مرحله: «عملیات نجات - خدمات امداد - نقل و انتقال نجات یافتگان و درمان آنان» در طی دو هفته بعد از بروز زلزله می باشد. مطالعه به روش توصیفی- مقطعی و در4 گروه از افراد نجات یافته انجام شد. گروه اول افراد سالم بزرگتر از 15 سال وگروه دوم نجات یافتگان سالم کوچکتر از 15 سال که پس از زلزله در شهر بم زندگی می کردند،گروه سوم نجات یافتگان مجروح که به بیمارستانهای کرمان و تهران منتقل شده بودند و آخرین گروه خویشاوندانی که همراه مجروحین بوده اند. در طی دو هفته پس از بروز زلزله پرسشنامه ایی که شامل اطلاعات دموگرافیکی، عملکرد گروه‎های نجات و ارائه دهندگان خدمات اورژانس، همچنین اطلاع رسانی به بازماندگان در مورد وضعیت خویشاوندانشان و ابراز دلداری برای نجات یافتگان و ارائه خدمات بهداشت روانی بود، برای هریک از گروهها تکمیل گردید. در تمامی گروهها بیش از 85% موارد که احتیاج به نجات داشته اند توسط خویشاوندانشان نجات یافتند و گروههای نجات هلال احمر و دیگر سازمانهای دولتی در این میان فقط 5% عملیات نجات را برعهده داشته اند. فقط 25% کسانی که احتیاج به نجات از زیر آوار داشتند در اولین ساعت پس از بروز زمین لرزه نجات یافته اند. همچنین فقط 40% از آسیب دیدگان توسط خدمت دهندگان دلداری داده شده اند. تقریبا 65% از نمونه ها از خویشاوندانشان اطلاعات کافی داشتند. 40% توسط افراد امدادرسان از گریه کردن منع شده اند.30% موارد بیان داشتند که افراد معتادی را می شناسند که به آنها مواد جایگزین داده شده است. 30% کودکان در طی 2 هفته پس از بروز زلزله بازی کرده بودند و 42% آنها وسیله بازی در اختیار داشتند. باتوجه به مطالعه در تمامی گروه ها، موثرترین گروه ها در امر کمک رسانی، خویشاوندان و افراد بومی منطقه بودند، بنابراین آموزشهای عمومی برای سازمانهای مردمی برای ارائه خدمات لازم در هنگام بروز مصایب طبیعی به خصوص مناطقی که مستعد بروز زلزله می باشد، برای کاهش میزان تلفات موثر می باشند. باتوجه به این مطالعه گروههای نجات به آموزشهایی در زمینه بهداشت روان نیازمند بوده و مطالب مهم در این مورد عبارتند از: استفاده از تکنیکهای مشاوره ایی، آماده سازی اطلاعات لازم برای بازماندگان و تکنیکهای مدیریت استرس.


سحرناز نجات، علی منتظری ، کورش هلاکویی نایینی ، کاظم محمد ، سیدرضا مجدزاده ،
دوره 4، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه به منظور ترجمه و اعتبار سنجی پرسشنامه WHOQOL-BREF برای اولین بار در ایران انجام گردید. ابزار اندازه گیری عمومی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، به دو صورت WHOQOL-100 و WHOQOL-BREF می باشد. نتایج حاصل از این دو پرسشنامه همخوانی رضایت بخشی را در مطالعات مختلف نشان داده اند. این پرسشنامه شامل چهار حیطه سلامت جسمانی، سلامت روان، روابط اجتماعی و سلامت محیط می باشد.

روش کار: برای اعتبار سنجی این ابزار 1167 نفر از مردم تهران به صورت تصادفی انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفتند. شرکت کنندگان براساس وجود یا عدم وجود بیماری مزمن یا غیر مزمن به ادعای خود به 4 گروه تقسیم گردیدند. پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ و همبستگی درون خوشه ای حاصل از آزمون مجدد سنجیده شد. روایی پرسش نامه با قابلیت تمایز این ابزار در گروه های سالم و بیمار با استفاده از رگرسیون خطی مورد ارزیابی واقع شد و جهت سنجش عوامل ساختاری پرسش نامه از ماتریس همبستگی سوالات با حیطه ها استفاده شد.

نتایج: میانگین سنی شرکت کنندگان (SD=13.2) 36.6 میانگین سال های تحصیل SD=8.8) 11.5) دست آمد. مقادیر همبستگی درون خوشه ای و آلفای کرونباخ در تمام حیطه ها بالای 0.7 بدست آمد ولی در حیطه روابط اجتماعی مقدار آلفای کرونباخ 0.55 بود، که می تواند به علت تعداد سوال کم در این حیطه یا سوالات حساس آن باشد. از طرفی در 83 درصد موارد، همبستگی هر سوال با حیطه اصلی خود از سایر حیطه ها بالاتر بود. امتیازهای گروه های سالم و بیمار در حیطه های مختلف اختلاف معنی دار داشتند.

نتیجه گیری: نتایج به دست آمده حاکی از روایی و پایایی و قابل قبول بودن عوامل ساختاری این ابزار در ایران در گروه های سالم و بیمار می باشد. به هر حال اعمال تغییر جزیی در حیطه رابطه اجتماعی براساس بحث گروهی با افراد صاحب نظر و در صورت پایدار بودن خصوصیت این دامنه در مطالعات بعدی قابل ارزیابی می باشد.


مصطفی فرح بخش، علیرضا نیک نیاز، جعفرصادق تبریزی، حسن جهان بین، حسین عبدالهی، اکرم ذاکری، همایون صادقی بازرگانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: مشارکت بخش دولتی و خصوصی نوعی خصوصی سازی است که در آن بر خلاف خصوصی سازی کامل ، مشارکت بخش دولتی در ارائه خدمات ادامه دارد. در ایران نیز در راستای مشارکت بخشهای دولتی بدنبال توافق انجام یافته بین وزارت بهداشت و وزارت تعاون ، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تبریز در سطح استان اقدام به ایجاد تعاونی های بهداشتی نمود. در این مطالعه عملکرد فرایند های ارائه خدمات بهداشتی در تعاونی ها با مراکز بهداشتی درمانی مورد مقایسه قرار گرفته است.

روش کار: این پژوهش بصورت یک مطالعه تحلیلی انجام شد، که در آن دوگروه از مراکز بهداشتی درمانی با مدیریت دولتی و تعاونی از نظر عملکرد فرایند های ارائه خدمات بهداشتی مورد مقایسه قرار گرفتند . جامعه آماری شامل کلیه دفاتر ،پرونده ها و آمار ماهانه مراکز بهداشتی درمانی مورد بررسی در فاصله بهمن1381تا فروردین 1382بود .داده ها با استفاده از نرم افزارهای EPI INFO و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و از تستهای آماری t وx2 شد.

نتایج: درصد پوشش تنظیم خانواده، مراقبت از کودکان کمتر از یک سال، مراقبت از کودکان یک الی شش سال، مراقبت از زنان باردار و تعداد خانوارهای تحت پوشش یک رابط در مراکز بهداشتی و درمانی تعاونی بیشتر از مراکز بهداشتی و درمانی دولتی بود. در رابطه با تاخیر در مراقبت گروههای هدف، میانگین مدت تاخیر در غالب موارد در مراکز بهداشتی درمانی تعاونی نسبت به مراکز دولتی کمتر بود. میانگین تعداد ویزیت های غربالگری جمعیت تحت پوشش، ویزیت های سر پائی، مراقبت از بیماران تحت پوشش، مشاوره، تزریقات و پانسمان و پیگیری در مراکز تعاونی بیشتر از مراکز دولتی بود. میانگین ارائه خدمات تنظیم خانواده، ایمن سازی، صدور کارت تندرستی و کلرسنجی در مراکز دولتی بیشتر از مراکز تعاونی بود اما اختلاف معنی دار آماری ما بین دو گروه مذکور در رابطه با این فرایندها دیده نشد. در تعاونیهای بهداشتی در مقایسه با مراکز دولتی اطلاعات ثبت شده در فرمهای آمار ماهیانه مراقبت از کودکان زیر یک سال، مراقبت از کودکان بالای یک سال، ویزیت های دوره ای و واکسیناسیون تطابق بیشتری با اطلاعات ثبت شده در دفاتر و پرونده ها دارا بودند.

نتیجه گیری: عملکرد فرایندهای ارائه خدمات بهداشتی از طریق مراکزبهداشتی درمانی تعاونی در مقایسه با مراکز بهداشتی درمانی دولتی خوب بلکه شاخصهای موجود نشاندهنده نتایج بهتری در بیشتر زمینه‌ها می‌باشند و این بدین معنی است که یک ساختار خصوصی با نظارت بخش دولتی برنامه‌های ملی و کشوری را بمانند سایر مراکز دولتی به انجام میرساند با این تفاوت که در خصوص تامین نیروی انسانی حقوق کارکنان و مدیریت و اداره این مراکز بار کمتری به دولت وارد میشود و زمینه‌های مشارکت بخش خصوصی در حوزه بهداشت گسترش یافته و در اشتغال نیروهای انسانی تربیت شده هم بستر مناسبی را فراهم می‌آورد .


لیدا مقدم بنائم، حسن افتخار اردبیلی، فرشته مجلسی، عباس رحیمی، علیرضا امینی منش،
دوره 5، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه به منظور بررسی تاثیر بارداریهای ناخواسته بر وقوع آپگار پایین( کمتر از 8) نوزادان در دقیقه پنجم پس از تولد، در 1800 مادر باردار که برای مراقبت های دوران بارداری به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی و خانه های بهداشت شهرستان ری مراجعه کرده بودند انجام گرفت.

روش کار: در این مطالعه، 1800 مادر باردار در دو گروه بارداریهای خواسته و ناخواسته که هر گروه شامل 900نفر بود، مورد بررسی قرار گرفتند . برای ورود به مطالعه , سن بارداری بایستی کمتر از 28 هفته می بود. هر دو گروه تا زمان زایمان تحت مراقبت و پیگیری قرار گرفتند. پس از زایمان , با مشاهده کارت تولد نوزاد, نمره آپگار در دقیقه پنجم پس از تولد, ثبت گردید. جهت بررسی دقیق تر اثر عوامل مختلف بر احتمال وقوع آپگار پایین در نوزادان شامل زایمان طبیعی یا سزارین , زایمان زودرس, کم وزنی زمان تولد, ناهنجاریهای مادرزادی, محل تولد ( بیمارستان و مراکز بهداشتی , یا منزل) ،از مدل رگرسیون چند گانه لجستیک استفاده گردید.

نتایج: در میان 900 نوزاد حاصل ازحاملگی های ناخواسته،15 مورد( 7/1%) نمره آپگار پائین ( زیر 8) و در میان نوزادان حاصل از حاملگی های خواسته، 4 مورد( 4/0%) نمره آپگار زیر 8 داشتند. تفاوت بین دو گروه معنی دار بود (011/0 =P) و خطر منتسب وقوع آپگار زیر 8 در حاملگی های ناخواسته ،54/0 با فاصله اطمینان 95% بین 132/0 تا 813/0 بود. با استفاده از مدل رگرسیون چند گانه لجستیک وپس از در نظر گرفتن تاثیر عوامل مختلف موثر بر آپگار پایین نوزادان ،حاملگی ناخواسته باز هم بر وقوع آپگار پایین نوزادان تأثیر داشت و این احتمال را بیش از 3 برابر افزایش می داد.

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که در صورت جلوگیری از بارداریهای ناخواسته, بین 2/13 تا 3/81 % از موارد نمره آپگار پائین در نوزادان قابل پیشگیری است. البته با توجه به عدم وجود مطالعات مشابه در این زمینه در ایران ، بهتر است مطالعات وسیع تری جهت تایید و یا رد این نتایج انجام شود.


محمد سلیمی امرود، محمد عرب، فیض الله اکبر ی، حجت زراعتی، فرشته فرز یان پور،
دوره 5، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: بیمارستان یکی از ارکان نظام بهداشت و درمان هرکشور است که وظیفه تولید سلامت را بر عهده دارد. در عین حال تولید سلامت و ارائه خدمات بهداشتی مطلوب در بیمارستان منوط به داشتن محیطی سالم ، بهداشتی و ایمن  می باشد . از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت بهداشت محیط بیمارستانهای استان قم در سال 1384 انجام شده است

روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی -  تحلیلی و از نوع کاربردی است که به روش مقطعی  (Cross-sectional) در بیمارستانهای استان قم انجام شده است. داده های این پژوهش با استفاده از یک فرم خودساخته دو قسمتی و به روش مصاحبه و مشاهده مستندات گردآوری شده است. قسمت اول فرم شامل 45 سئوال در زمینه مشخصات دموگرافیک بیمارستان و مدیران و  قسمت دوم شامل 363 سوال در زمینه وضعیت بهداشت محیط محوطه عمومی و بخشهای تشخیصی، درمانی و پشتیبانی از نقطه نظرشاخصهای بهداشت محیط بیمارستان اعم از بهداشت آب ، فاضلاب،زباله ، بهداشت محیط ساختمان بیمارستان، پرتو ها، نور ،سر و صدا، تهویه، سیستم اطفای حریق و مبارزه با حشرات و جوندگان می باشد که پس از سنجش روایی و پایایی آن در کلیه بیمارستان های قم تکمیل شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از برنامه نرم افزاری SPSS و برای آزمونهای آماری از تستهای  Mann-Whitney و Kruskal-Wallis و ضریب همبستگی Spearman استفاده شده است.

نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که وضعیت بهداشت محیط در2بخش( 25 %)ازبخشهای رادیولوژی ، آشپزخانه و رختشویخانه بیمارستان های مورد مطالعه نامطلوب بوده و در یک بخش( 5/12%) از بخش های آزمایشگاهها و استریلیزاسیون مرکزی(CSR)  ،2 بخش ( 25%) از بخش های اورژانس،4بخش (50%) از بخش های مراقبت های ویژه و 5 بخش(71 %)از بخش اتاق های عمل و ریکاوری مطلوب و در بقیه بخش ها وضعیت بهداشت محیط در حد متوسط بوده است. بطور کلی میزان رعایت وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانهای مورد مطالعه 05/72% و در حد متوسط قرارداشته است.نتایج تحلیلی این پژوهش نشان می دهد که وضعیت بهداشت محیط در بیمارستان های غیر دو لتی، غیر آموزشی و عمومی بهتر از بیمارستان های دولتی ، آموزشی و تخصصی است. در عین حال با افزایش تعداد تخت فعال بیمارستان ها و سابقه کار مدیران وضعیت بهداشت محیط بیمارستان ها مطلوب تر و با افزایش سن مدیران و افزایش قدمت بیمارستان ها وضعیت بهداشت محیط بیمارستان ها نا مطلوب تر شده است.

نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانهای استان قم متوسط ارزیابی شده است . این بدان مفهوم است که اگرچه وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانها ی مورد مطالعه متوسط است اما با توجه به ضرورت رعایت استانداردهای بهداشتی در بیمارستان ها تا رسیدن به شرایط مطلوب فاصله قابل توجهی وجود دارد.


مصطفی فرح بخش، اکرم ذاکری، نویده خدایی،
دوره 6، شماره 3 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: نظام اطلاعات سلامت شهرستان داده های خام را به اطلاعات مفید مدیریتی تبدیل می نماید. هدف اصلی نظام اطلاعات شهرستان ارتقای کیفیت خدمات سلامت ارائه شده در واحدهای ارائه خدمت است. این مطالعه برای بررسی وضعیت نظام اطلاعات مراقبتهای اولیه بهداشتی در سطح شهرستان طراحی و اجرا شد.
روش کار: 200 واحد ارائه خدمت به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب و وضعیت محاسبه 47 شاخص کاربردی بااستفاده از پرسشنامه و توسط کارشناس مسئول آمار مرکز بهداشت استان بررسی شد .
نتایج:
بطور میانگین 9/41 درصد شاخصهای مورد مطالعه در هر واحد ارائه مراقبتهای اولیه بهداشتی محاسبه شده است. در سطح شهرستان 50 درصد پیامدهای و 6/5 درصد شاخصهای عملکردی مطالعه محاسبه شده است. در سطح شهرستان 79 درصد و در سطح واحدهای ارائه خدمت 66 درصد شاخصهای قابل استخراج از زیج حیاتی محاسبه شده است. در سطح شهرستان 97 فرم مراقبت بیماریها ، 35 فرم سلامت محیط، 21 فرم سلامت خانواده و 23 فرم در سایر موارد وجود داشت.
بحث و نتیجه گیری : طراحی فرایند استاندارد مدیریت اطلاعات و تدوین مجموعه شاخصهای کاربردی در سطوح ارائه خدمت و مرکز بهداشت شهرستان برای ارتقای عملکرد نظام اطلاعات سلامت در سطح شهرستان ضروری است.
مسعود یونسیان، محمد جواد دستورانی، جعفر نوری، امیر حسین محوی، علی اصغر نشاط، ساناز سادات محمودیان،
دوره 7، شماره 1 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه وهدف: فرآیند ارزیابی اثرات بهداشت محیطی احداث شهرک صنعتی جوین در وهله اول برای کمک به برنامه ریزی صحیح توسعه پایدار و سپس وسعت بخشیدن به پروژه های توسعه موجود بدون افزایش بیماری های منطقه  پایه ریزی شده است و هدف از انجام آن پرهیز از هر گونه اشتباهات پر هزینه در برنامه ریزی های توسعه و کنترل آلودگی و حفظ منابع و در مجموع یک شیوه مدیریت برای بهداشت محیط است.

روش کار: مطالعات ارزیابی اثرات بهداشت محیطی احداث شهرک صنعتی جوین، پس از جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات با هدف بررسی آثار مثبت و منفی حاصل از احداث شهرک و ارائه راهکارهای مدیریتی کاهش اثرات سوء بهداشت محیطی با بهره گیری از روش ماتریس لئوپولد با انجام تغییرات در آن انجام شده است. در این مطالعه ابتدا وضعیت موجود بهداشت محیط منطقه مورد بررسی قرار گرفته است و سپس با تعیین گزینه های ارزیابی با توجه به نوع آلاینده های پیش بینی شده جهت شهرک مذکور به تفکیک فاز ساختمانی و      بهره­برداری ، اثرات احداث شهرک صنعتی جوین بر مؤلفه های بهداشت محیطی در سه محدوده بلافصل، تحت اثرات مستقیم و تحت اثرات غیرمستقیم و در دو فاصله زمانی کوتاه مدت و بلند مدت مورد بررسی قرار گرفته است.

نتایج: نتایج و دستاوردهای این مطالعه در دو گزینه عدم اجرا (اجرای پروژه بدون ملاحظات بهداشت محیطی) و گزینه اجرا (اجرای پروژه با اعمال روشهای کاهش اثرات سوء) به تفکیک فاز ساختمانی و بهره برداری بررسی و ارائه گردیده است که برآیند اثرات در گزینه عدم اجرای پروژه (791-) برآورد شده است و اجرای پروژه مردود اعلام میگردد و پس از تقلیل اثرات سوء گزینه اجرا با برآیند (252+) مورد پذیرش قرار گرفته است.

نتیجه گیری :با توجه به توسعه صنایع و افزایش جمعیت، و نیز اهمیت ارزیابی اثرات بهداشت محیطی در کاهش بیماریها  هم اکنون و همزمان با فعالیت های امکان سنجی و پیش امکان سنجی پروژه های عمرانی، مطالعات ارزیابی اثرات بهداشت محیطی به عنوان یک پدیده مطالعاتی جدید در کشور و به عنوان یک مطالعه همگون ما بین وزارت بهداشت وسازمان حفاظت محیط زیست طراحی و برنامه ریزی گردد. 


غلامرضا مولوی، الله بهداشت منصوریان، محمود محمودی، رشید پورشجاعی، میترا صالحی،
دوره 7، شماره 1 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : نقش حلزونهای آّب شیرین بعنوان میزبان واسط در انتقال آلودگی های انگلی انسان و دام کاملا" شناخته شده است . هر چند بیماریهای انگلی منتقله از طریق حلزون در دنیا از تنوع بیشتری بر خوردار می باشد لیکن در کشور ایران شیستوزومیازیس اداری و فاسیولیازیس از جمله عفونت های انگلی هستند که اهمیت بهداشتی آنها از سالیان گذشته مورد توجه قرار داشته است. اکثر نقاط دنیا دارای زیستگاه مناسب برای این گروه از شکمپایان مهم در بهداشت عمومی و دامپزشکی می باشند و بر حسب اینکه مخزن آلودگی یا دیگر زمینه‌های لازم در برقراری چرخه زندگی انگل همچون شرایط آب و هوائی مساعد" آداب و رسوم و رفتار های خاص اجتماعی فرهنگی نیر فراهم باشند می توان وقوع این بیماریها را در پیرامون زندگی خود مشاهده نمود . به همین دلائل است که پایش مستمر مطالعات مالاکولوژی در مناطقی از کشور که سابقه وقوع یا شیوع عفونت های منتقله از طریق حلزون وجود داشته است حائز اهمیت بهداشتی فراوان است. استان خوزستان به عنوان مکان انجام این مطالعه تنها منطقه آندمیک شیستوزومیازیس اداری در کشور ایران شناخته شده است.
روش کار : در این مطالعه نمونه برداری از 30 نقطه واقع در اراضی زیر کشت نیشکر کشت و صنعت کارون انتخاب گردیده و صید حلزون در آن نقاط انجام شده است. حلزونها پس از جمع آوری به آزمایشگاه منتقل و بررسی های تشخیصی در مورد هر یک آنها صورت گرفته است. در اکثر موارد, تشخیص با استفاده از کلیدهای معتبر از روی صدف حلزون صورت گرفته و در مواردی نیز شناسائی بر اساس تشریح اندام های داخلی حلزون نهائی شده است.
نتایج:در مجموع از نقاط تعیین شده تعداد 3825 عدد حلزون از گونه های مختلف به دست آمده است . نقاط صید شامل کانال سیمانی، زهکش روباز ،جوی آب و مانداب می باشند. حلزونهای صید شده بر حسب جنس وگونه در این بررسی شامل: فایزا آکوتا Physa acuta29% - ژیریلوس اوفراتیکوس euphraticus Gyraulus 19% - ملانوئیدس توبرکولاتا tuberculata Melanoides 16%-
بلامیا بنگالنسیس bengalensis Bellamya 14%- ملانوپسیس دوریه doriae Melanopsis 12% - لیمنه ژدروزیانا Lymnaea gedrosiana 7% و لیمنه ترونکاتولا L.truncatula 2% می باشند.
نتیجه گیری : با توجه به سابقه حضور حلزون بولینوس ترونکاتوس در استان خوزستان خصوصا درمناطق مورد مطالعه و همچنین فراهم بودن شرایط زیست و تکثیر آن در این محدوده جغرافیائی از کشور که دارای زمین های وسیع زیر کشت نیشکر می باشد " انتظار مشاهده وفور این حلزون در نقاط بررسی شده بسیار بالا می نمود. پاک دیدن این نقاط از حلزون بولینوس ترونکاتوس را بدون شک می توان به اصلاح سیستم های آبیاری در این مجموعه تازه تاسیس در مقایسه با سیستم های مشابه در گذشته مرتبط دانست.از سوی دیگر حضور حلزون های دیگری که فراوانی نسبی آنها در مقاله پیش رو ارائه شده است را نیزمی توان به شرایط مساعد اکولوژیک و بیولوژیک استان خوزستان در استقرار جمعیت این موجودات نسبت داد.


مرجان فقیه نصیری، جواد رضائی، محمد توکلی بغدادآباد،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : براساس تعاریف مختلف، نسبت خروجی به ورودی هر بنگاه را کارآیی آن بنگاه گویند. بطور کلی به منظور ارزیابی کارآیی دو دسته روش وجود دارد که عبارتند از: روشهای پارامتری و روشهای ناپارامتری، در این مطالعه با توجه به روشهای ناپارامتری که برپایه تکنیک های برنامه ریزی خطی استوار است، و به طور خاص از روش تحلیل پوششی داه ها که جزو این دسته از روشها به شمار می آید به ارزیابی کارآیی کارگاه‌های خدمات بهداشت و درمان کشور پرداخته شده است. مزیت عمده روش تحلیل پوششی     داده ها نسبت به سایر روشهای موجود برای ارزیابی کارآیی  بنگاهها، این است که می توان به وسیله آن کارآیی بنگاه های که دارای چند ورودی و چند خروجی می باشند را ارزیابی نمود.

روش کار : بر این اساس با استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها (برنامه‌ریزی خطی) و در نظر گرفتن ورودی‌ها و خروجی‌های کارگاه‌های خدمات بهداشت و درمان در طی سال 1385، ارزیابی کارآیی آن‌ها با دو فرض بازدهی ثابت نسبت به مقیاس و بازدهی متغیر نسبت به مقیاس ارایه می گردد.

نتایج : نتایج نشان می‌دهد که با فرض اول، استان‌های: بوشهر، فارس، کرمان، مازندران و یزد از بیشترین کارآیی برخوردار بوده و متوسط کارآیی تحت این فرض 80/0 می باشد، لذا عملاٌ کارگاه های بهداشتی کشور 20 درصد زیر ظرفیت عمل می نماید. با در نظر داشتن فرض دوم، استان‌های: ایلام، چهارمحال و بختیاری، سمنان و کهکیلویه و بویراحمد نیز به جمع استان‌های کارآ می‌پیوندند که متوسط کارآیی تحت این فرض 85/0 می شود، که در این حالت ظرفیت بلا استفاده کارگاه های بهداشتی کشور 15 درصد خواهد بود.  

نتیجه گیری : در مجموع می توان بیان داشت براساس یافته های این تحقیق کارگاه‌های خدمات بهداشت و درمان در استانهای کشور برای ارتقاء کارآیی خود و استفاده حداکثر از ظرفیتهای موجود باید عملکرد استان چهارمحال و بختیاری را الگوی خود قرار دهند.


فاطمه رمضان زاده، فدیه حق اللهی، مامک شریعت، مینو السادات محمودعربی، حامد حسینی، مینا جعفرآبادی، محمد اسماعیل مطلق، گلایل اردلان، علیرضا وثیق، فهیمه سوهانی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: نسبت بالای جمعِیت جوان در کشور وفقدان برنامه جامع و مدون در زمینه سلامت باروری نوجوانان و جوانان، برنامه ریزان بهداشتی را بر آن داشت، طی مطالعه توصیفی- تحلیلی، کلیه مراکز سلامت باروری ارائه شده به نوجوانان و جوانان در ایران را ارزیابی نمایند تا نقاط ضعف و قوت بر نامه های موجود و کاستی های مراکز موجود شناسایی شود.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، درسال 1385طبق هماهنگی با معاونت بهداشتی چند دانشگاه علوم پزشکی از طریق اداره سلامت نوجوانان-جوانان و مدارس معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان آموزش پزشکی به انجام رسید. در این مطالعه مراکز بهداشتی- درمانی شهرهای تهران، سمنان، بم، چابهار و فسا، تنها مراکز ارائه دهنده خدمات بهداشت باروری به جوانان و نوجوانان در ایران بودند، از نظر خصوصیات فیزیکی، رضایت شغلی پرسنل شاغل در این بخش، رضایت نوجوانان از خصوصیات فیزیکی مراکز و چگونگی ارائه خدمات و مشاوره مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات بر اساس پرسشنامه و چک لیست تدوین شده، گرد آوری شده وتوسط نرم افزار Spss V.13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: 64% از پرسنل شاغل در این مراکز رضایت شغلی داشتند و از نظر کارشناسان کیفیت ارائه خدمت در مراکز دارای نواقص و کمبودهایی بود (کیفیت صندلی ها، وجود امکانات سرگرم کننده در سالن، نظافت سرویس های بهداشتی، تجهیزات اتاق معاینه). در این مراکز35 نفر( 39% ) نوجوانان-جوانان ابراز رضایت کامل و 48نفر(54 %) رضایت نسبی و 7 نفر( 8 % ) ناراضی بودند. بالا ترین میزان رضایت از برخورد روانشناس، پزشک، ماما و تسلط علمی انها بر موضوع و آموزش فردی بود، به طوری که 95 % آنها چنین مراکزی را به سایر نوجوانان-جوانان توصیه می کنند و از سوی دیگر در بسیاری از مراکز پرسنل متبحر غیرپزشک مانند کارشناس ارشد مامایی(5/17 %) و تغذیه(50 % ) کم بود.
نتیجه گیری: وضعیت مراکز موجود ارائه دهنده خدمت به نوجوان و جوان در ایران از نظر احراز کمیت های فیزیکی مراکز دوستدار نوجوان و جوان بر اساس چک لیست، در گروه متوسط و ضعیف بود.
مصطفی فرح بخش،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و اهداف : پایش و ارزشیابی از اجزای اساسی هر برنامه ی سلامت هستند . نمودارهای کنترل/ روند عملکرد فرایند را در طول زمان به وضوح نشان داده و مدیران و کارکنان را قادر می سازد تا با تشخیص نوسانات عام و خاص / یک ارزشیابی منطقی و درست از عملکرد فرایند بعمل آورند.این مطالعه برای طراحی روش به کارگیری نمودارهای کنترل در نظام مراقبتهای اولیه بهداشتی اجرا گردید.

روش کار: این مطالعه در دو مرحله انجام یافت. در مرحله اول میانگین تاخیر در دریافت خدمات بهداشتی در فواصل هفته / ماه و فصل به صورت گذشته نگر مقایسه شد . در مرحله دوم با توجه به نوع فرایندهای سلامت و ویژگیهای نمودارهای کنترل و سهولت استفاده از آنها نمودارهای کاربردی در نظام مراقبتهای اولیه بهداشتی معرفی شدند.

نتایج  : بیش از 95 درصد میانگین های هر هفته در فرایندهای مطالعه شده  در مقادیر پایین تر از حد بالایی قرار داشتند. در فرایندهای مطالعه شده در 100 درصد موارد میانگین ماهانه و فصلی تاخیر در دریافت خدمت موردنظر در محدوده نمودار کنترل قرار داشت.

نتیجه گیری: پیامدهای سلامت از ارائه خدمات درست تحقق می یابند. بایستی با نشانگرهای اختصاصی و ساده پوشش و عملکرد خدمات بهداشتی پیگیری و مدیریت شوند. با توجه به موارد سنجش شایع در نظام مراقبتهای اولیه بهداشتی پیشنهاد می گردد سه نمودار R ـ X  نمودار nP  و نمودار C برای پایش فرایندها به کار گرفته شوند. نمودارهای کنترل این امکان را به ارایه دهندگان خدمات سلامت می دهند که با جمع آوری داده های ساده و کاربردی عملکرد فرایندهای سلامت را تعیین و مدیریت نمایند. از ویژگیهای این نمودارها می توان به مطالعه طولی داده ها / روشهای محاسباتی ساده و کاربردی بودن آنها اشاره کرد.


معصومه سیمبر،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده

رمینه و هدف: رشد سریع جمعیت پس از سر شماری سال 1368 مورد توجه قرار گرفت و کنترل رشد و جمعیت برنامه تنظیم خانواده  به عنوان یک اولویت در نظر گرفته شد. استراتژی­ها ی این برنامه تنظیم خانواده به کاهش سریع جمعیت و شاخص­های باروری انجامید و میزان مصرف روش های پیشگیری از بارداری از 49 درصد در سال 1367 به 8/73 درصد در سال 1386 رسید.این مقاله با هدف مرور برنامه تنظیم خانواده در ایران در طول چهار دهه گذشته وبحث در خصوص دلایل این موفقیت میپردازد تا الگویی برای ترویج سایر جوانب بهداشت باروری باشد.

روش کار: مرور سیستماتیک از مقالات ایندکس شده در مدلاین و پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، سر شماری دموگرافیک و سلامت و مطالعات آگاهی، نگرش و عملکرد وزارت بهداشت، سر شماری های ملی جمعیت سازمان آمار.

نتایج: برنامه تنظیم خانواده در ایران از سال 1345 شروع شد و با موفقیت های محدودی روبرو بود. بعد از سرشماری سال 1365 کنترل جمعیت به عنوان سیاست عمومی کشور قرار داده شد و توسط رهبران جامعه مورد حمایت قرار گرفت. محیطی حامی برای برنامه توسط وسایل ارتباط جمعی ایجاد شد و با تشکیل بخش جمعیت و تنظیم خانواده در وزارت بهداشت  و افزایش سطح پوشش خدمات بهداشتی اولیه، آموزش کارکنان ماهر و ارائه خدمات مجانی، این خدمات باز سازی شد، برای تقویت فعالیت های جامعه از داوطلبان و سازمان های غیر دولتی استفاده شد. برای ایجاد مهارت های فردی علاوه بر آموزش تنظیم خانواده در مراکز بهداشتی، آموزش درمدارس، دانشگاه ها و محل های کار، ارتش و کلاس های قبل از ازدواج نیز انجام شد و مشارکت مردان با ارایه روش­های مردانه مانند وازکتومی  یا کاندوم ترویج شد.

نتیجه گیری:  اصول ترویج بهداشت مبین دستاوردهای برنامه تنظیم خانواده در ایران هستند. اصولی که برای موفقیت در ترویج سایر برنامه های بهداشت باروری می بایست در نظر گرفته شوند.


الهه توسلی، اکبر حسن زاده، رضا غیاثوند، آذر طل، داوود شجاعی زاده،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه بیماری­های قلبی- عروقی علت اصلی ناتوانی و مرگ و میر در بسیاری از کشورها به شمار می­رود. نظر به اهمیت آموزش به منظور ارتقای رفتارهای تغذیه­ای پیشگیری کننده از بیماری­های  قلبی- عروقی، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر آگاهی، نگرش  و عملکرد زنان خانه دار اصفهان در خصوص ارتقای رفتارهای پیشگیری کننده از بیماری­های قلبی - عروقی انجام شد.

روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه  نیمه تجربی است، این مطالعه روی 68 زن خانه دار که به صورت تصادفی در 2 گروه آزمون (34 نفر) و شاهد (34 نفر) قرار گرفتند انجام شد، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه خودساخته مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی و پرسشنامه FFQ (بسامد مصرف مواد غذایی) بود، پرسشنامه الگوی اعتقاد بهداشتی در سه زمان قبل، بلافاصله و دو ماه بعد از آموزش تکمیل گردید و پرسشنامه FFQ در دو زمان قبل و 2 ماه بعد توسط زنان تکمیل گردید، بعد از انجام پیش آزمون، مداخله آموزشی در طی 6 جلسه آموزشی به مدت 6 هفته برای گروه آزمون انجام گرفت، در نهایت اطلاعات حاصل جمع آوری و  توسط نرم افزار  SPSS  با استفاده از آزمون­های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیکی تفاوت معنی­دار با هم نداشتند. قبل از مداخله تفاوت معنی­داری بین میانگین نمرات سازه­های مختلف این الگو در دو گروه مشاهده نشد ( آگاهی (855/0 p=)، حساسیت درک شده (628/0 p=)، شدت درک شده (259/0 p= منافع درک­ شده (695/0 p=)، موانع درک شده (693/0 p=)، خودکارآمدی درک شده(292/0 p=) بعد از مداخله تفاوت معنی­داری در  میانگین نمرات آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده و موانع درک شده و عملکرد بین دو گروه آزمون و شاهد مشاهده شد (001/0p<).

نتیجه گیری: با توجه به یافته­های پژوهش چنین استنباط می­شود که مداخله حاضر تأثیر مثبتی روی الگوی تغذیه زنان خانه­دار داشته است و مداخله در افزایش و بهبود میزان آگاهی، نگرش و عملکرد زنان مؤثر بوده است.


ریتا ظهیری، مجید طاهری،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: اولین گام اساسی و ضروری در ارایه صحیح خدمات، کنترل و ارزشیابی خدمات بهداشتی و درمانی بوده و یکی از مهمترین عوامل ارزشیابی، میزان رضایت مندی مراجعان است. در این پژوهش میزان رضایت مندی بیماران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی تابعه دانشگاه علوم پزشکی استان مرکزی از نحوه ارایه خدمات بهداشتی - درمانی مورد ارزیابی قرار گرفت.

روش کار: این مطالعه توصیفی - تحلیلی و از نوع مقطعی است که در40 مرکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی ارایه کننده خدمات در سال 1388 در سطح استان مرکزی انجام شده است. مشخصات دموگرافیک مراجعه کنندگان  به واحدها و نیز نحوه­ی برخورد کارکنان، صرف وقت، راهنمایی و آموزش، هزینه خدمات، کفایت خدمات، توانایی ومهارت کارکنان، دسترسی به امکانات پزشکی، امکانات رفاهی و کفایت تجهیزات بر اساس یک پرسشنامه و مصاحبه از مراجعین یا همراهان آنها ثبت شد.

نتایج: 391 نفر در طی 3 ماه مصاحبه شدند، میانگین سن افراد مورد مطالعه 02/17±24/38 سال، 5/66% آن ها خانم و 3/81% ایشان، متاهل بودند. 52/34% مراجعین از کلیت عملکرد مراکز بهداشتی درمانی در سطح بالا و یا خیلی بالا راضی بودند. این سطح بالا یا خیلی بالا از رضایت در مورد عملکرد پزشک، ماما، آزمایشگاه و داروخانه به ترتیب 1/33 ، 1/37 ، 8/36 و 3/38% بود.

نتیجه گیری: عملکرد مراکز در مجموع در سطح استان موفق بوده است. مدیران بر اساس نظرات گیرندگان خدمت و با ارتقای برخی از فرآیندهای برنامه می توانند سطح بالاتری از رضایت مندی را در دراز مدت حاصل کنند.


مهدی محبعلی، غلامحسین ادریسیان، محمدرضا شیرزادی، یاور حسینقلی زاده، محمدحسین پاشایی، اکبر گنجی، ذبیح الله زارعی، احمد کوشا، بهناز آخوندی، هما حجاران، حسین ملک افضلی،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: لیشمانیوز احشایی(کالاآزار) در صورت عدم تشخیص به موقع و درمان غیر اختصاصی تقریبا در تمام موارد منجر به مرگ بیمار می­شود. به منظور تشخیص سریع و زودهنگام ودرمان بموقع بیماران مبتلا به لیشمانیوز احشایی، نظام مراقبتی خاصی در مناطقی از شمال غرب ایران برقرارگردید تا تاثیر اقدامات انجام شده را در کاهش میزان بروز و مرگ و میر مشخص نماید.

روش کار: این مطالعه با در نظر گرفتن منطقه شاهد شروع شد و به مدت 6 سال به شکل فعال ادامه یافت، تمامی بچه­های زیر 12 سال شهرستان مشکین­شهر که دارای تب­های مداوم  بیش از 2 هفته، رنگ پریدگی و بزرگی شکم بودند (شهرستان مداخله) توسط بهورزان آموزش دیده، نمونه برداری شده ونمونه ­ها به آزمایشگاه کالاآزار مرکز بهداشت شهرستان مربوطه ارسال گردیدند و مورد آزمایش قرار می­گرفتند. افرادی که نتیجهDirect Agglutination Test (DAT) آنها مثبت (با عیارهای 1:3200 و بالاتر) و دارای علایم بالینی اشاره شده بودند، از نظر لیشمانیوز احشایی (کالاآزار) مثبت تلقی می­شدند و پس از انجام و تایید معاینات بالینی، تحت درمان با داروی گلوکانتیم قرار می­گرفتند. متعاقبا در روستاهای با موارد کالاآزار، بیماریابی فعال انجام می­گردید. جهت مقایسه نتایج، شهرستان اهر نیز به عنوان منطقه کنترل(شاهد) در نظر گرفته شد. در این شهرستان فقط بیماریابی غیر فعال (پاسیو) با استفاده از روش DAT انجام می­شد.

نتایج: میانگین بروز لیشمانیوز احشایی ازمیزان 88/1 در هر هزار نفر جمعیت بچه­های 12 سال و به پایین (قبل از شروع مطالعه) به میزان77/0 در هزار( پس از  انجام مداخله ) کاهش یافت. در حالی که در شهرستان شاهد از 11/0 در هزار (قبل از شروع مطالعه) به 23/0 در هزار( پس از  انجام مداخله) افزایش یافت (01/0p<). در مدت انجام این مطالعه میزان مرگ و میر ناشی از کالاآزار در بچه­های زیر 12 سال شهرستان تحت مداخله از 16/0 در هزار قبل از مداخله به 009/0 مورد در هزار پس از مداخله(به میزان حدود 17 برابر) کاهش یافت (01/0p<).

نتیجه گیری: با برقراری نظام مراقبت با روش سرولوژی DAT به جای پونکسیون مغز استخوان و ادغام آن در نظام خدمات اولیه بهداشتی، علاوه بر کاهش مرگ ومیر، می­توان میزان بروز را نیز در مناطق اندمیک بیماری به طور قابل ملاحظه­ای کاهش داد.


کاوه بهمن پور، رونما نوری، حیدر ندریان، بهزاد صالحی،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بهداشت ضعیف دهان و دندان می­تواند اثرات نامطلوبی بر عملکرد کودکان در مدرسه و موفقیتشان در سراسر زندگی داشته باشد. مشخص نمودن عوامل مرتبط با رفتارهای بهداشت و دندان می­تواند به عنوان راهنمایی برای طرح ریزی برنامه­های آموزشی برای دانش­آموزان و انجام مداخله­های صحیح و مناسب جهت ارتقای انجام این رفتارها در آنها عمل کند. لذا این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با رفتارهای بهداشت دهان و دندان در دانش­آموزان دبیرستانی شهرستان مریوان براساس الگوی ارتقای سلامت پندر (Health Promotion Model  (HPM در سال 1389 طراحی و اجرا گردید.

روش کار: این مطالعـه بر روی 403 نفر از دانش­آموزان مقاطع دوم و سوم دبیرستان شهرستان مریوان که طی نمونه­گیری تصادفی-خوشه­ای چندمرحله­ای در سال تحصیلی 89-1388 بدست آمدند، انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه­ای استاندارد مبتنی بر سازه­های مدل ارتقای سلامت پندر بود که مشتمل بر سازه­های خودکارآمدی و منافع و موانع درک شده، تعهد به طرح عمل، احساسات مرتبط با رفتار، تأثیرگذارنده­های بین فردی و وضعیتی همراه با رفتارهای بهداشت دهان و دندان بود و بصورت خودایفاء تکمیل گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده­ها از آزمون­های ANOVA، T-test،  Pearson Correlation Coefficientو Linear Regression استفاده شد.

نتایج: رفتارهای بهداشت دهان و دندان در دوجنس تفاوت معنی­دار داشت به طوری که دختران وضعیت بهتری نسبت به پسران داشتند (01/0> p). همبستگی مثبت و معنی­داری بین رفتارهای بهداشت دهان و دندان و دیگر متغیرهای الگوی ارتقای سلامت (01/0> p) وجود داشت. درمجموع متغیرهای مدل ارتقای سلامت 2/42% از واریانس رفتارهای بهداشت دهان و دندان را پیش بینی نمودند و از میان این عوامل، تعهد به طرح عمل و خودکارآمدی درک شده قویترین پیش بینی کننده­ها بودند (223/0≥β).

نتیجه گیری: کارشناسان بهداشـت مدارس می بایست برنامـه­های مداخله­ای مرحـله به مرحـله بر اساس مدل HPM  طرح­ریـزی نمایند که در آن ارتقـای خودکـارآمدی درک شده، تعهد به طرح عمل و تأثیرگذارنده های بین فـردی از اولویت­های برنامـه باشند. بایـد هنگـام برنامه­ریزی جهت ارتقای بهداشت دهان و دندان در دانش­آمـوزان، راهبردهایی را جهت غلبه بر موانـع انجام رفتـارهای بهداشـت دهـان و دندان پیشنهـاد داد تا اینکه منافع انجام این رفتارها را برای آنهـا بازگـو نمود. نتایج نشـان دهنده آن است که می­توان این الگو را در شهر مریوان به عنوان چارچوبی جـهت برنامه­ریزی مداخلات در جهـت پیش بینی، بهبود و ارتقای رفتـارهای بهداشت دهان و دندان دانش­آموزان بکارگرفت.


سید منصور کشفی، علی خانی جیحونی،
دوره 9، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال رشد کودک ناشی از ناآگاهی تغذیه­ای، عدم مراقبت و پایش رشد مناسب می­باشد. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر آموزش پایش رشد تنظیم شده براساس الگوی پرسید به مادران در پیشگیری از اختلال رشد کودکان 12-6 ماهه انجام شد.

روش­ کار: این پژوهش نیمه­تجربی، بر روی 120 نفر (60 نفر گروه مداخله و 60 نفر گروه شاهد) از مادران تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شیراز که دارای کودک تک قلو و تغذیه انحصاری با شیر مادر بودند، انجام شد. روش جمع­آوری اطلاعات، مشتمل بر پرسشنامه­ای که شامل مشخصات جمعیت­شناختی، سؤالات سنجش اجزای الگوی پرسید (آگاهی، نگرش، عوامل قادرکننده و عوامل تقویت کننده و عملکرد مادران) و سنجش وزن کودکان بود. مداخله­ی آموزشی طی 6 جلسه آموزش به مدت 55 تا 60 دقیقه انجام شد و پرسشنامه مذکور قبل و 4 ماه بعد از مداخله­ی آموزشی توسط گروه مداخله تکمیل گردید.

نتایج: پس از انجام مداخله­ی آموزشی در گروه مداخله، میانگین امتیاز آگاهی (001/0>p) و میانگین امتیاز نگرش (001/0>p) افزایش معنی­داری نشان داده است. نتایج این پژوهش نشان می­دهد که عوامل قادرکننده (استفاده از منابع آموزشی، تشکیل کلاس­های آموزشی)، عوامـل تقویت­کننده و میانگین امتیاز عملکرد مـادران و همچنین میانگین وزن کودکـان در گروه مداخلـه نسبت به گروه شاهد افزایش معنـی­داری داشته است (001/0>p).

نتیجه ­گیری: نتایج فوق نشان­دهنده تأثیر مثبت برنامه مداخله­ی آموزشی پایش رشد براساس تمام سازه­های الگوی پرسید در پیشگیری از اختلال رشد کودکان در جامعه­ی مداخله مطالعه می­باشد.


ناریا ابوالقاسمی، عفت السادات مرقاتی خویی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه وهدف: متغیرهای جمعیت‌شناختی، فیزیکی، اجتماعی و روانی پدیده شیردهی و مداومت تغذیه با شیر مادر را پیچیده می‌سازد. با وجود گستردگی برنامه‌های آموزشی و ترویج تغذیه با شیر مادر، هنوز این سؤال که چرا برنامه‌ها پیشرفت چشمگیری نداشته بی‌جواب مانده است. شیردهی پدیده‌ای در آمیخته با فرهنگ و بستر نظریه های بومی است بنابراین شناسایی عوامل موثر آن از دیدگاه عوامل کلیدی می‌تواند در پاسخ به سؤالات سیستم بهداشتی ضروری باشد.

روش کار: در این مطالعه کیفی با استفاده از مصاحبه گروهی داده‌ها از 35 نفر از پرسنل بهداشت و درمان در طول مدت 4 روز به کمک یک راهنمای مصاحبه با سری سوالات باز جمع‌آوری شد. نمونه‌ها به روش هدفمند از پرسنل بهداشتی درمانی شرکت کننده در کارگاه ترویج تغذیه با شیر مادر انتخاب شدند.

نتایج: تعیین‌کننده‌های ترویج تغذیه با شیر مادر در دو حیطه اصلی: 1- ادراکات مردمی از پدیده شیردهی2- روش های ترویج، دسته‌بندی شد. مفاهیم اصلی که ساختار این دو حیطه و چگونگی ارتباط آن‌ها را توصیف می‌کنند عبارتند از: ادراکات مردمی که با  اعتقادات، دموگرافی، پایه های نظری بومی و متغیرهای اجتماعی توصیف شد و روش‌های ترویج که با عملکرد در بستر فرهنگی- اجتماعی، سیاست‌ها، تعاملات و مهارت‌ها توصیف شد.

نتیجه‌گیری: از دیدگاه شرکت کنندگان ادراکات مردمی به علت ساختار مبتنی بر کج فهمی‌ها می‌تواند یکی از مهم‌ترین تعیین‌کننده‌ها در موفقیت یا شکست ترویج شیر مادر باشد. یافته‌های این مطالعه تأیید می‌کند که ادراکات مردمی عمیقاً تحت تأثیر دموگرافی، نظریه‌های بومی و متغیرهای اجتماعی است. این یافته‌ها در حیطه روش‌های ترویج، موانع تأثیرگذار در ترویج شیر مادر را در بستر فرهنگی اجتماعی توصیف می‌کند. این بستر بر روی اعتقادات، باورها و نظریه‌های بومی ساخته شده است. شرکت‌کنندگان عوامل کمک‌کننده در این بستر برای ترویج یا منع شیردهی را تعیین کردند، این تعیین‌کننده ها بر اثرات سیاست‌گذاری در حوزه شیردهی، عملکرد کارکنان بهداشتی مبتنی بر مهارت‌های آن‌ها در ترویج و برقراری ارتباط صحیح و مؤثر با مادران تأکید دارد. یافته های ما باورهای غلط، بیماری‌های مادر و کودک، سزارین، شاغل بودن مادر را از عوامل بازدارنده ترویج تغذیه با شیر مادر در جامعه دانسته و پزشکان اطفال و متخصصین زنان، کارکنان بهداشت و درمان را از عوامل کلیدی تأثیرگذار بر این بستر می‌داند. در جهت دیگر مطالعات، یافته‌های این مطالعه پیشنهاد می‌کند که امر شیردهی و مداومت در تغذیه با شیر مادر پدیده ای مبتنی بر تنوع فرهنگ ها و ساختار اجتماعی است که علاوه بر اجرای برنامه‌های ارتقا شیردهی نیاز به استخراج متغیرها و تعیین‌کننده‌های بومی دارد.



صفحه 1 از 4    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb