بیمارستان همیشه مکانی نیست که بیماران در آن بهبود یابند بلکه گاهی بدلیل عدم کنترل موثر عوامل بیماریزا بروز یا تشدید عفونت ها یا بیماری ها در بیماران می گردد. این حالت که تحت عنوان عفونت های بیمارستانی نامیده می شود تقریبا تمام افراد بستری شده در بیمارستان ها را تهدید می کند. سوسری ها بدلیل رفتارهای زیستی خاص خود می توانند باعث بروز عفونت های بیمارستانی در بین بیماران بستری گردند. در این تحقیق به بررسی عفونت های بیمارستانی در بیمارستان های امام خمینی (ره) و شریعتی دانشگاه علوم پزشکی تهران جهت ارائه راه های کنترل پرداخته شده است. بدین منظور سوسری های جمع آوری شده پس از تشخیص و ثبت مشخصات محل جمع آوری، به آزمایشگاه منتقل گردید و در آنجا عمل جداسازی قارچ و باکتری طبق اهداف پیش بینی شده از سطوح خارجی بدن و دستگاه گوارش آنها صورت می گرفت. برای تعیین سطح حساسیت سوسری آلمانی، یک سری تست های حساسیت به حشره کش های متداول در بهداشت به دو روش تست های مرگ و میر و ضربه ای انجام شد. در این مطالعه جمعا 77 کلنی قارچ رشته ای، مخمری و مخمرمانند و آکتینوسیت از سطح خارجی بدن و 83 کلنی قارچ رشته ای و مخمری و مخمرمانند از دستگاه گوارش سوسری ها جداسازی و شناسایی گردید. از ارگانیسم های خطرناک جدا شده در این مطالعه می توان آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس فومیگاتوس را نام برد. مطالعه باکتری شناسی نشان داد که 100% سوسری های آلمانی مورد بررسی حامل فلور غنی میکروبی بودند. باکتری های غالب جدا شده از سوسری ها در این تحقیق عبارت بودند از: کلبسیلا، پسودوموناس، پروتئوس، سیتروباکتر، آنتروباکتر و اشرشیا. بررسی حساسیت آنتی بیوتیکی این میکروب ها نیز وجود انواع مقاوم باکتری های بیماریزا را به اثبات رساند. مقاومت دارویی در میکروب های جدا شده حاکی از آن بود که سوسری ها این آلودگی را از محیط بیمارستان کسب نموده اند. نتایج بدست آمده نشان می دهند که سوسری ها قادرند باکتری های بیماریزای دو یا چند مقاومتی بیمارستانی را بخوبی با خود حمل کنند. نتایج تست های مرگ و میر نسبت به حشره کش های مختلف نشان داد که سوسری های هردو بیمارستان نسبت به حشره کش پرمترین شدیدا مقاوم، به حشره کش آیکون متحمل و نسبت به سایر حشره کش های مورد تست حساس می باشند. براساس نتایج تست های ضربه ای، سوش های هردو بیمارستان شدیدا به پرمترین مقاوم، به دلتامترین متحمل، به آیکون متحمل و به سولفاک کاملا حساسند
آگاهی از اطلاعات مربوط به مرگ و میر در بیمارستان ها بعنوان یک شاخص کیفیت درمان از اهمیت بسزایی برخوردار است. مرگ بعنوان یک حادثه غیر تکراری پس از هر عمل جراحی ممکن است روی دهد. این مساله از چند جهت می تواند برای جراحان مفید واقع شود. جراح می تواند خطر واقعی را برای بیماران خود برآورد نماید، خط مشی های لازم برای محدود کردن یا کاهش این حوادث طراحی و به مرحله اجرا درآورد و در نهایت ارزیابی موارد مرگ می تواند گامی در بهبود عملکرد اعمال جراحی یا مراقبت های پس از آن تلقی گردد. در این بررسی گذشته نگر موارد مرگ در بیمارانی که طی سال های 1377 لغایت 1380 در بیمارستان امام خمینی تهران در بخش های جراحی عمومی تحت عمل جراحی قرار گرفتند بررسی شد. اطلاعات بیماران شامل نوع عمل جراحی، طول مدت بستری، تابلوی فوت و نوع عمل جراحی منجر به فوت از پرونده بیماران استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مجموع 13282 بیمار در بخش های جراحی عمومی و اورژانس تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند که 210 نفر (1.58%) از آنها فوت کرده بودند. بیشترین موارد مرگ در سال 1377 برابر با 2.09% بوده است و در طی دو سال 1379 و 1380 این مقدار کاهش یافته و به 1.44% رسیده است. از بین موارد مورد بررسی، 121 نفر (57.6%) بدلیل مشکلاتی بغیر از تروما و 74 نفر (35.2%) بدلیل بدخیمی و بقیه بیماران نیز بدلیل تروما فوت شده بودند. این مطالعه نشان داد که علیرغم افزایش موارد مرگ در بخش های جراحی در سطح جهانی این میزان در بیمارستان امام خمینی تهران طی سال های بررسی کاهش نسبی داشته است. از سوی دیگر موارد فوت در مقایسه با سایر مطالعات نسبتا اندک بوده است. با این وجود بدلیل تفاوت در تعریف مرگ پس از عمل جراحی در مطالعات انجام شده قبلی، اعتبار مقایسه ها مورد سوال می باشد.
بدون شک موفقیت هر سازمانی در گرو وجود یک نظام ارزشیابی و نظارت کارآمد و با کفایت است. در واقع ارزشیابی یکی از مهمترین عناصر فرآیند مدیریتی را تشکیل می دهد و فقدان یک سازوکار ارزشیابی موثر در یک بیمارستان، به لحاظ اهمیت بالای این سازمان، نه تنها به افزایش هزینه های درمانی خواهد انجامید، بلکه بخاطر غفلت در ارائه صحیح مراقبت، سلامت کل جامعه را نیز به مخاطره خواهد انداخت. لذا با عنایت به اهمیت فرایند ارزشیابی و تاثیر آن در بهبود عملکرد بیمارستان، پژوهش حاضر به بررسی سطح ادراک و انتظار مدیران و هیات تصمیم گیری بیمارستان های استان همدان از نظر ارزشیابی بیمارستان ها و تعیین شکاف موجود پرداخته است. مشخصات پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی (Applied) بوده که به روش مقطعی (Cross-sectional) انجام گرفته است. جامعه آماری آن شامل روسا، مدیران و اعضای هیات تصمیم گیری بیمارستان ها می باشد. حجم نمونه برابر با کل جامعه پژوهش به تعداد 200 نفر است که به روش سرشماری (Census) تعیین شده است. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها: مهمترین یافته های این پژوهش عبارتند از: طبق نظر مدیران و هیات تصمیم گیری در نظام فعلی ارزشیابی بیمارستان ها بیشترین توجه به مولفه «ارزش های متعالی و ضوابط» صورت گرفته است (یعنی بیشترین میانگین امتیاز ادراک (3.63) گروه مورد پژوهش از مولفه های نظام ارزشیابی به این مولفه مربوط بوده است). درحالیکه به نظر این گروه در یک نظام ارزشیابی مطلوب بیشترین توجه باید به مولفه «رضایت بیماران» معطوف گردد (یعنی بیشترین میانگین امتیاز انتظار گروه مورد پژوهش از مولفه ها برابر با 4.48 و به این مولفه مربوط بوده است). تمام تفاوت های بین ادراک و انتظار گروه مورد پژوهش از مولفه های مورد بررسی نظام ارزشیابی معنی دار (P<0.001) بوده است. بیشترین درصد شکاف بین ادراک و انتظار گروه از مولفه های ارزشیابی به مولفه «رضایت کارکنان» در حدود 56% و کمترین درصد به مولفه «ارزش ها و ضوابط» در حدود 11.6%، مربوط بوده است.
زمینه و هدف: وظیفه هدایت و رهبری کارکنان بیمارستان توسط روسا و مدیران، از وظایف کلیدی و مهم مدیریت به حساب می آید. هر مدیری در تعامل با کارکنان، به شیوه ای رفتار می کند که ممکن است با شیوه مدیر دیگر تفاوتهایی داشته باشد. به این نوع الگوهای رفتاری پایداری که مدیران هنگام کار کردن با دیگران آنها را به کار می برند "سبک رهبری" می گویند. هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی سبک های رهبری مدیران و روسای بیمارستانها می باشد و بررسی این موضوع که آیا مشخصات فردی روسا و مدیران و پرسنل بیمارستانها تاثیری بر نظر آنان در خصوص سبکهای رهبری اعمال شده در بیمارستانها دارد یا نه.
روش کار: این مطالعه، از نوع مطالعات مقطعی است که دارای دو بخش توصیفی و تحلیلی می باشد و در سال 1382 انجام شده است. جامعه پژوهشی، مدیران، روسا و کارکنان بیمارستانهای استان قم هستند که کلیه روسا و مدیران و 385 نفر از کارکنان، به عنوان نمونه انتخاب گردیدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. پرسشنامه های این پژوهش، بر اساس سبک های رهبری لیکرت تنظیم شده و سبک های رهبری را به چهار دسته: استبدادی- استثماری، استبدادی- خیرخواهانه، مشاوره ای و مشارکتی تقسیم می کند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آزمون های آماری t تست، آنالیز واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و ضریب همبستگی اسپیرمن در نرم افزار SPSS استفاده شده است.
نتایج: سبک های رهبری روسا و مدیران بیمارستانها، بر اساس پاسخهای خودشان مشاوره ای است، ولی از نظر کارکنان، مدیران و روسا سبک استبدادی- خیر خواهانه را در تعامل با کارکنان اعمال می دارند. به عبارت دیگر، از دیدگاه کارکنان، روسا و مدیران در اداره بیمارستان نسبت به آنچه که خود معتقدند مشارکت کمتری با کارکنان به عمل می آورند. بین هیچ یک از مشخصات فردی روسا و مدیران شامل سن، جنس، نوع استخدام، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی و مدت اشتغال تحت عنوان ریاست یا مدیریت بیمارستان و سبک رهبری آنان ارتباط آماری معنی داری مشاهده نگردید. (P>0.05). بین مشخصات فردی کارکنان که شامل سن، جنس، تاهل، میزان تحصیلات، رشته تحصیلی و سابقه خدمت آنان می باشد و نظر آنان در مورد سبک رهبری روسا و مدیران، ارتباط آماری معنی داری وجود دارد (جنس P=0.0001) (سن P=0.0007) (وضعیت تاهل P=0.0001) (میزان تحصیلات P=0.001) (رشته تحصیلی P=0.0001) (سابقه خدمت P=0.009)
نتیجه گیری: مشخصات فردی روسا و مدیران بیمارستانها روی سبک رهبری آنان تاثیری ندارد امام مشخصات فردی کارکنان روی نظرشان در خصوص سبک های رهبری مسولین بیمارستان تاثیر دارد
زمینه و هدف: این مطالعه، با هدف سنجش میزان پذیرش و بستری غیر مقتضی بیماران (Patient Stay IPS: Inappropriateness) و نیز علل مرتبط با اقامت غیر مقتضی آنان در دوره زمانی اردیبهشت، خرداد، تیر 1383 انجام شده است. بدین منظور از پروتکل ارزیابی مناسبت (AEP: Appropriateness Evaluation protocol) استفاده گردید.
روش کار: بررسی پذیرش ها، در یک مطالعه مقطعی برای 258 بیمار در بیمارستان های دکتر شریعتی و امام خمینی بر اساس جدول شماره 1 پروتکل انجام گرفت. روزها اقامت بیماران یاد شده معادل 1732 روز بستری، در یک مطالعه آینده نگر بر اساس جدول شماره 2 پروتکل ارزیابی شد.
نتایج: نتایج نشان داد که به طور کلی، 22.8 درصد پذیرش ها غیر مقتضی بوده است و نیز روزهای اقامت در بیماران با پذیرش غیر مقتضی به طور معناداری کوتاه تر از بیماران با پذیرش مقتضی می باشد و این میزان در بخشهای مختلف بیمارستان نیز به طور معناداری با یکدیگر تفاوت داشت. یافته ها هم چنین حکایت از آن داشت که 8.6% روزهای بستری، غیر مقتضی می باشد. مهمترین علت اقامت غیر مقتضی، مربوط به تعلل در فرایند ترخیص بیمار ناشی از مشکلات مرتبط با تسویه حساب و بیمه درمانی وی بود.
نتیجه گیری: درصد قابل توجهی از پذیرش های بیمارستانی، غیر مقتضی می باشد که علت آن را می توان در ضعف نظام بهداشت و درمان در سطوح پایین تر و پیگیری جواب آزمایشات تشخیصی دانست. اقامت غیر مقتضی بیمار در بیمارستان نیز یکی از ضعف های همه نظام های بهداشتی و درمانی می باشد که با اتخاذ تدابیری خاص، قابل اصلاح و یا تعدیل می باشد. ارتقا کیفیت فرآیندهای داخلی بیمارستانی به طور مثال: اصلاح فرایند ترخیص بیمار، اصلاح کل نظام بهداشت و درمان در سطوح مختلف و نیز اصلاح نظام بیمه از جمله راهکارهای پیشنهادی می باشد.
زمینه و هدف: امروزه در اغلب کشورها، بهداشت جامعه و چگونگی ارایه مراقبت های بهداشتی یک مساله اساسی به شمار می رود. بیمارستان مهمترین نهاد در زمینه ارایه خدمات بهداشتی و درمانی می باشد که نیازمند نیروی انسانی ماهر، تجهیزات ضروری و تسهیلات مناسب می باشد. اورژانس و بخش فوریت های پزشکی که وظیفه امداد رسانی و درمان سریع کلیه بیماران اورژانسی، مصدومان سوانح را بر عهده دارد، یکی از ارکان ضروری و اجتناب ناپذیر بیمارستان ها به حساب می آید. این مطالعه بررسی وضعیت ساختار، فرایندها و فعالیت های بخش اورژانس بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد. در این مطالعه ساختار عبارتست از مدیریت، نیروی انسانی، فضا، تسهیلات و تجهیزات، فرایندها شامل فرایندهای آموزشی بخش اورژانس و دستورالعمل های مختلف موجود در آن و فعالیت ها نیز شامل مجموعه وظایف بخش های اورژانس، در قبال پذیرش بیماران، انجام تریاژ و .. می باشد.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی (Cross-sectional) انجام گرفته است. در بخش توصیفی به بررسی مشخصات دموگرافیک سرپرستاران اورژانس و در بخش تحلیلی به بررسی رابطه بین متغیرهای وابسته با یکدیگر و همچنین رابطه متغیرهای مستقل با متغیرهای وابسته پرداخته است. جامعه آماری شامل بخش اورژانس بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران و حجم نمونه نیز تعداد 12 بیمارستان می باشد. داده ها از طریق مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه، مصاحبه با سرپرستاران بخش های اورژانس و نیز براساس دفاتر و اسناد موجود جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است.
نتایج: اکثر بخش های اورژانس بیمارستان ها از نظر شاخص مدیریت، فعالیت، فضا، تسهیلات و تجهیزات در وضعیت مطلوب و از نظر شاخص نیروی انسانی، فرایندهای آموزشی و دستورالعمل ها در وضعیت نامطلوب بسر می برند.
نتیجه گیری: بین مدیریت بخش اورژانس و شاخص فضا تسهیلات و تجهیزات رابطه مستقیم و معنادار از لحاظ آماری وجود دارد (p<0.05) و با بهبود مدیریت بخش اورژانس، در شاخص فضا، تسهیلات و تجهیزات نیز بهبود دیده می شود. همچنین بین نیروی انسانی بخش اورژانس و شاخص فعالیت ها نیز رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد (p<0.05)، بدین معنا که با بهبود شاخص نیروی انسانی در بخش های اورژانس، عملکرد این بخش ها نیز بهبود می یابد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - تحلیلی و از نوع کاربردی است که به روش مقطعی (Cross-sectional) در بیمارستانهای استان قم انجام شده است. داده های این پژوهش با استفاده از یک فرم خودساخته دو قسمتی و به روش مصاحبه و مشاهده مستندات گردآوری شده است. قسمت اول فرم شامل 45 سئوال در زمینه مشخصات دموگرافیک بیمارستان و مدیران و قسمت دوم شامل 363 سوال در زمینه وضعیت بهداشت محیط محوطه عمومی و بخشهای تشخیصی، درمانی و پشتیبانی از نقطه نظرشاخصهای بهداشت محیط بیمارستان اعم از بهداشت آب ، فاضلاب،زباله ، بهداشت محیط ساختمان بیمارستان، پرتو ها، نور ،سر و صدا، تهویه، سیستم اطفای حریق و مبارزه با حشرات و جوندگان می باشد که پس از سنجش روایی و پایایی آن در کلیه بیمارستان های قم تکمیل شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از برنامه نرم افزاری SPSS و برای آزمونهای آماری از تستهای Mann-Whitney و Kruskal-Wallis و ضریب همبستگی Spearman استفاده شده است.
نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که وضعیت بهداشت محیط در2بخش( 25 %)ازبخشهای رادیولوژی ، آشپزخانه و رختشویخانه بیمارستان های مورد مطالعه نامطلوب بوده و در یک بخش( 5/12%) از بخش های آزمایشگاهها و استریلیزاسیون مرکزی(CSR) ،2 بخش ( 25%) از بخش های اورژانس،4بخش (50%) از بخش های مراقبت های ویژه و 5 بخش(71 %)از بخش اتاق های عمل و ریکاوری مطلوب و در بقیه بخش ها وضعیت بهداشت محیط در حد متوسط بوده است. بطور کلی میزان رعایت وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانهای مورد مطالعه 05/72% و در حد متوسط قرارداشته است.نتایج تحلیلی این پژوهش نشان می دهد که وضعیت بهداشت محیط در بیمارستان های غیر دو لتی، غیر آموزشی و عمومی بهتر از بیمارستان های دولتی ، آموزشی و تخصصی است. در عین حال با افزایش تعداد تخت فعال بیمارستان ها و سابقه کار مدیران وضعیت بهداشت محیط بیمارستان ها مطلوب تر و با افزایش سن مدیران و افزایش قدمت بیمارستان ها وضعیت بهداشت محیط بیمارستان ها نا مطلوب تر شده است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانهای استان قم متوسط ارزیابی شده است . این بدان مفهوم است که اگرچه وضعیت بهداشت محیط در بیمارستانها ی مورد مطالعه متوسط است اما با توجه به ضرورت رعایت استانداردهای بهداشتی در بیمارستان ها تا رسیدن به شرایط مطلوب فاصله قابل توجهی وجود دارد.
روش کار: این مطالعه به روش توصیفی - تحلیلی و به صورت مقطعی در سال 1387 انجام گرفت که 220 نفر از مدیران بخشهای مختلف بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در این مطالعه شرکت نمودند. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در این پژوهش از پرسشنامه استاندارد لوتانز که مشتمل بر 70 سؤال در چهار قسمت میباشد، استفاده شد.
نتایج: یافته های پژوهش نشان داد2/68 درصد از مدیران زن، 8/72درصد متأهل و7/47درصد دارای سابقه کار بین10تا20سال بودند 4/93 درصد مدیران طی 2 سال اخیر با تنش شدید مواجه شده بودند. همچنین محیط کار با میزان 5/84 درصد پرفشار کارترین محیط برای مدیران بوده و زیادبودن حجم کار و انتطارات مسئولین بالاتر بیشترین شدت تنش زایی را برای آنها داشتهاند و بیشترین تأثیر تنش بر عملکرد مدیران نیز از بین رفتن تمرکز فکری آنها جهت تصمیم گیری مؤثر بوده است. بین عوامل خانوادگی تنش زا و وضعیت تأهل رابطه معنی داری وجود داشت (05/0p =)، همچنین بین مدرک تحصیلی و عوامل تنش زا رابطه معنی داری مشاهده شد (01/0p =) و تأثیر تنش بر عملکرد نیز با سابقه کار رابطه معکوس و معنی داری داشت (01/0p =) و (17/0- r =).
نتیجه گیری: از آنجا که در رتبه بندی عوامل چهارگانه تنش زا، عوامل مربوط به محیط کار و از جمله زیاد بودن حجم کار در رأس قرار داشتند بنابراین پیشنهاد می گردد مسؤولان دانشگاه و مدیران ارشد بیمارستانها تمهیداتی بیندیشند تا عوامل تنش زا در محیط کار تا اندازه ای کاهش یابد و از طریق اعمال مدیریت منابع انسانی صحیح و حمایت های اجتماعی از پرسنل و بهبود شرایط کار و اصلاح محیط کار از طریق برنامه ریزی اصولی و افزایش امکانات، تا حدی عوامل تنش زا در محیط کار را کاهش دهند. همچنین ضرورت طراحی مجدد مشاغل و تفویض اختیار بیشتر به زیردستان و استفاده از برنامه های مدیریت زمان می تواند تا حد زیادی از میزان تنش مدیران در محیط کار بکاهد.
روش کار: نوع مطالعه مقطعی از نوع توصیفی - تحلیلی بود. محیط پژوهش 12 بیمارستان آموزشی و تعداد نمونه برابر کل جامعه آماری ( 84 نفر مدیر ارشد و میانی) بود. روش نمونه گیری براساس سرشماری صورت گرفت. ابزار مورد استفاده جهت اطلاعات، پرسشنامه های استاندارد سبک تفکر و نوآوری سازمانی بود. با انجام یک مطالعه آزمایشی ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه سبک تفکر و نوآوری سازمانی به ترتیب برابر 83/0 و 72/0 به دست آمد. داده های حاصل از این دو پرسشنامه با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: ارتباط ضعیف معنی داری بین سبک تفکر و نوآوری سازمانی مشاهده شد و سبک تفکر عمل گرایی بیشترین رابطه را با نوآوری سازمانی داشت.
نتیجه گیری: برای ایجاد نوآوری، سبک تفکر، نقشی محوری و بنیادین دارد. هیچ یک از سبک های تفکر بر دیگری رجحان و برتری ندارد و در هر شرایطی یکی از آنها بهترین نتایج را به دست خواهد داد.
روش کار: در این مقاله کارآیی فنی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران از روش تحلیل فراگیر داده ها طی سال های 1385-1375 مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برای این منظور از فرم پوششی نهاده - مدار روش تحلیل فراگیر داده ها با فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس استفاده شده و از چهار ستانده یعنی پذیرش سرپایی، روز- بستری، تخت روزاشغالی وتعداد عمل جراحی و چهار نهاده یعنی تعداد تخت، کادر پرستاری، کادر پزشکی و سایر پرسنل برای بررسی استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار استفاده گردیده است.لازم به ذکر است که اطلاعات بوسیله فرم های طراحی شده توسط نویسنده از بیمارستان های مورد مطالعه گردآوری شده است.
نتایج: نتایج حاصل از روش تحلیل فراگیر داده ها نشان می دهد1- ظرفیت ارتقای کارآیی فنی در بیمارستان های مورد بررسی به میزان 3 درصد( میانگین کارآیی فنی بیمارستان ها 972/0 می باشد)وجود دارد2- بازدهی ثابت نسبت به مقیاس بر فرآیند تولید حاکم می باشد. به عبارت دیگر تولید بیمارستان های مذکور در وضعیت بهینه می باشد 3- علاوه بر آن وجود عوامل تولید مازاد به ویژه کادر پرستاری در بیمارستان های دانشگاه مشهود است.
نتیجه گیری: حذف نیروی انسانی مازاد در قالب یک برنامه ریزی جامع و بر اساس نتایج روش تحلیل فراگیر داده ها نقش عمده ای در کاهش هزینه های بیمارستان و بخش بهداشت و درمان ایفا می نماید. نهایتاٌ پیشنهاد می شود که اثرات عواملی از قبیل کیفیت ارائه خدمات و رضایت مندی بیماران بر کارآیی فنی بیمارستان های مذکور مورد ارزیابی قرار گیرد.
روش کار: جهت گردآوری اطلاعات لازم ضمن توزین زباله تولیدی، به تکمیل پرسشنامه برگرفته از WHOباتوجه به اهداف مطالعه پرداخته شد؛ همچنین جهت کسب اطلاعات تکمیلی، به مشاهده میدانی در بخشهای مختلف بیمارستان های مورد مطالعه(6بیمارستان دولتی،2بیمارستان خصوصی) پرداخته شد.
نتایج: نتایج مطالعه نشان داد که میزا ن کل مواد زاید جامد تولیدی بیمارستان های شهر قم بطور متوسط 55/3057 کیلو گرم در هرشبانه روز بود که از این میزان سهم مواد زاید جامد معمولی ، عفونی ، تیزو برنده ، شیمیایی - دارویی به ترتیب6/1523 و 6/1520و72/12و 93/0کیلو گرم در هر شبانه روز بود. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که دربیمارستان های شهر قم، دستورالعمل مدیریت اجرایی پسماندهای پزشکی بطور ناقص اجرا می شد وبرنامه جداسازی مواد زاید جامد در مبدأ تولید بصورت نامناسبی انجام می گرفت ؛همچنین در بیمارستان های مذکور هیچ گونه اطلاعاتی در مورد کمیت وکیفیت مواد زاید جامد تولیدی وجود نداشت.
نتیجه گیری: ضرورت برنامه ریزی و ایجاد چارچوبی جهت مدیریت تلفیقی مواد زاید جامد و آموزش سطوح مختلف کارکنان بیمارستان(مدیران، پزشکان، پرستاران، پرسنل خدماتی) میتواند در کاهش قابل ملاحظه هزینه ها و مواد زاید جامد بیمارستانی موثر واقع گردد. همچنین نظارت جدی بر اجرای دقیق و مناسب دستورالعمل مدیریت اجرایی پسماندهای پزشکی ضروری به نظر میرسد.
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی در بیمارستان های وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی تهران در سال 1388 انجام شد. نمونه های مطالعه 601 بیمار بودند که از 11 بیمارستان وابسته به 3 دانشگاه علوم پزشکی در شهر تهران و به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها پرسش نامه 50 سوالی بود که روایی و پایایی آن تایید شد. داده ها با استفاده از آزمون های مجذور کای و کروسکال والیس در نرم افزار SPSS.17 تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: 59% بیماران زن و 41% مرد بودند. میانگین سن بیماران3/43 ( با انحراف معیار 5/18) سال و میانگین اقامت 1/7( با انحراف معیار 4/7) روز بود. 5/71% بیماران اگاهی ضعیف، 6/22% متوسط و 8/5% اگاهی خوبی از حقوق بیمار داشتند. میزان رعایت حقوق بیمار در 8/13% بیماران خوب، 9/82% متوسط و 3/3% ضعیف بود. بین میزان رعایت حقوق بیمار با بخش بستری و طول اقامت در بیمارستان رابطه ی آماری معنی داری وجود داشت(007/0 p=). همچنین از میان7 حیطه، بالاترین میزان رعایت حقوق بیمار مربوط به حیطه حق آگاهی بیمار و کمترین میزان رعایت مربوط به حیطه حق اعتراض و شکایت بود.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بیماران اگاهی خوبی از حقوق بیمار ندارند و حقوق بیماران نیز بصورت مطلوب رعایت نمی شود. جهت ارتقای رعایت حقوق بیماران، ارایه برنامه های آموزشی به جامعه در مورد حقوق بیمار، پیگیری موارد نقض حقوق بیمار، تصویب قانون جامع برای تضمین رعایت حقوق بیماران و طراحی برنامه مشخص برای پایش و نظارت بر اجرای آن پیشنهاد می شود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و روش مطالعه آن توصیفی- تحلیلی و به صورت گذشته نگر انجام گرفته است. داده ها با استفاده از نرم افزار اکسل پردازش و محاسبه شده و تحلیل آن با استفاده از منحنی لورنز و محاسبه ی شاخص جینی صورت گرفته است.
نتایج: یافتههای این پژوهش نشان میدهد که روند توزیع نیروی انسانی پزشک متخصص بر حسب شاخص ضریب جینی در طی دوره شش ساله(1380-1385) برابر با0876/0، 0874/0، 0909/0، 0329/0، 0951/0 ، 0520/0 و برای تخت فعال برابر با 024/0، 0171/0، 0208/0، 0251/0، 0212/0، 084/0 بوده است.
نتیجه گیری: با وجود اختلاف در نسبت نیروی انسانی پزشک متخصص و تخت فعال به جمعیت در بین استان های کشور، توزیع عادلانهای در مورد پزشک متخصص در بیمارستان های دولتی ایران با استفاده از ضریب جینی صورت گرفته است. نتایج این مطالعه میتواند مورد توجه مدیران و سیاستگذاران نظام سلامت کشور قرار گیرد.
روش کار: این مطالعه، مطالعهای است توصیفی-تحلیلی که در آن، تعداد 3421 پرونده بستری مربوط به کلیه بیماران بستری شده در سه بخش آنکولوژی، جراحی و زایمان و ترخیص شده از آنها در سال 1387 بررسی شدند. با استفاده از فرم ثبت اطلاعات و مصاحبه، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید. سپس با استفاده از مدل چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، عوامل مؤثر بر مدت اقامت بیمارانی که با بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند، تعیین شدند و نتایج آن با نتایج مدل چندگانه رگرسیون خطی مقایسه گردید. ضمناٌ، سطح معنی داری مورد نظر، 05/0 تعیین گردید.
نتایج: میانه مدت اقامت در بیمارستان، 8/50 ساعت و در بخشهای زایمان، جراحی و آنکولوژی به ترتیب 5/48، 4/54 و 2/94 ساعت بود. از 3421 پرونده بیمار مورد بررسی، 2632 نفر (9/76%) با بهبودی و بقیه یعنی 789 نفر (1/23%) با عدم بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند. نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس نشان دادند که فاصله بیش از 200 کیلومتر محل سکونت بیماران مراجعه کننده تا بیمارستان، بستری در بخش جراحی و آنکولوژی، پذیرش و بستری در روز پنجشنبه، پذیرش و بستری توسط پزشک متخصص داخلی و بستری به دلیل بیماریهای نیوپلاسمی، غدد درونریزی و تغذیه ای و سیستم ادراری-تناسلی بستری شده در بیمارستان (05/0p<) و نیز افزایش تعداد کل آزمایشها، رادیوگرافیها و سونوگرافیها (001/0p<)، مدت اقامت بیماران در بیمارستان را افزایش دادهاند. اما بیمارانی که به صورت اورژانس در بیمارستان پذیرش و بستری شده اند دارای مدت اقامت کمتری بوده اند (001/0 p<). در حالی که نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه خطی، متغیرهای کارگر-کشاورز-دامدار-بازنشسته بودن همسر بیمار، پذیرش در روز پنجشنبه، ابتلا به بیماریهای نیوپلاسمی و افزایش تعداد کل آزمایشها، رادیوگرافیها و سونوگرافیها را موجب افزایش، و بستری توسط رزیدنت را موجب کاهش مدت اقامت بیماران نشان داد (05/0p< ).
نتیجه گیری: با توجه به وجود دادههای سانسور شده، مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، مدلی مناسب تر از مدل رگرسیون چندگانه خطی در تعیین متغیرهای مؤثر بر طول مدت اقامت بیماران در بیمارستان میباشد. مدیران و سیاست گذاران جهت بهبود و اصلاح مدت و میزان اقامت بیماران در بیمارستان، از بین متغیرهای معنی دار و تأثیرگذار بر مدت اقامت بیماران حاصل از مدل کاکس در این مطالعه، تنها در مورد روز پذیرش بیمار و تعداد کل آزمایشها، رادیوگرافیها و سونوگرافیهای انجام شده برای وی میتوانند تصمیم گیری کنند بدین ترتیب که از پذیرشهای غیرضروری و غیراورژانس در روز آخر هفته جلوگیری به عمل آورند و از سوی دیگر، فرایندها و آزمونهای تشخیصی که جهت تشخیص بیماری بیمار انجام میشود را حتی الامکان قبل از پذیرش و بستری شدن بیمار بر روی تخت انجام دهند تا از تختها و سایر منابع بیمارستانی به نحو بهتری استفاده گردد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی تعداد 330 نفرشامل 300 نفر پرستار و 30 نفر مدیر بیمارستان بطور تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 30 سؤال، انجام گرفت. جهت پردازش دادهها از نرم افزار SPSS استفاده شد.
نتایج : این پژوهش نشان داد که 178 نفر از کارمندان(59%) و 14 نفر از مدیران (47%) بر این باورند که از سبک اجتناب در مدیریت تعارض استفاده نمی شود. 177 نفر از کارمندان (59%) معتقدند که مدیرانشان از سبک سازش بهره نمی گیرند و 13 نفراز مدیران (43%)ادعا میکنند که از سبک سازش در مدیریت تعارض استفاده می شوند.. 120نفر از کارمندان(40%) و 4 نفر از مدیران(13%) معتقد بودند که مدیران از سبک مصالحه بهره می جویندو درهر دو گروه 179 نفر از کارمندان (60%) و 18 نفر از مدیران(60%) معتقد بودند که سبک حل مسئله در مدیران برای حل تعارضات سازمانی وجود ندارد.
نتیجه گیری : این پژوهش نشان داد مدیرانی که دارای نگرشهای اجتناب، حل مسئله و اجباربودند به نظر کارمندان در عمل نیز از همان شیوه ها بهره می جستند ولی مدیرانی که دارای سبک سازش و مصالحه بودند عملاً از این شیوه بهره نمی گرفتند.
روش کار: در این مطالعهی توصیفی و طولی، پس از نمونهگیری و انتخاب بیماران و ثبت اطلاعات آنها، میزان پایبندی براساس گزارش خود بیماران و در مورد هر یک از داروها (زیدوودین، لامی وودین و افاویرنز) مورد محاسبه قرار گرفت. بیماران در این مطالعه به صورت ماهانه و به مدت 4 ماه مورد پیگیری قرار گرفتند و در صورت پایبندی کمتر از 95 درصد علت عدم مصرف داروهای ضد رتروویروسی از آنها پرسیده شد و ثبت گردید.
نتایج: در این مطالعه 89 بیمار بررسی شدند که 55 نفر (8/61 درصد) مرد و 34 نفر (2/38 درصد) زن بودند که متوسط سن آنها
39/8 ± 16/30 بود. 47 نفر (8/52 درصد) مجرد و 42 نفر (1/47 درصد) نیز متأهل بودند. 27 نفر (3/30 درصد) پزشک و 35 نفر
(3/39 درصد) پرستار و 27 نفر (3/30 درصد) خارج از سیستم پزشکی بودند. 36 نفر (5/40 درصد) درمان را قطع نمودند که از این تعداد، 24 نفر (27 درصد) به طور صحیح (پس از مشخص شدن سرولوژی منفی فرد منبع) و 12 نفر (4/13 درصد) به طور اشتباه درمان را قطع کرده بودند. در این مطالعه مجموعا 53 نفر (6/59 درصد) درمان را به طور کامل دریافت نموده بودند. در مطالعهی حاضر، ارتباط معنیداری بین سن و متاهل بودن با پایبندی به درمان مشاهده گردید (05/0>p).
نتیجهگیری: قطع درمان به علت منفی شدن آزمایش فرد منبع در مطالعهی ما بیشتر از مطالعات قبلی بوده است که نشانهی در دسترستر بودن فرد منبع در مطالعه ی ما میباشد .
روش کار: این مطالعه یک بررسی توصیفی تحلیلی است که با هدف بررسی پاسخگویی و عدالت سازمانی در 8 بیمارستان اصفهان (4دولتی و 4خصوصی) انجام گردید. جامعه مطالعاتی را بیماران و پرستاران تشکیل می دادند تعداد نمونه 320 نفر (160 بیمار و160 پرستار) بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از هر بیمارستان انتخاب شدند. ابزار مطالعه دو پرسشنامه بود. پرسشنامه عدالت از بیوکر و پرسشنامه پاسخگویی WHO که بر اساس شرایط بیمارستانها تعدیل شد و روایی و پایایی آن اندازه گیری شد. پرسشنامه عدالت را پرستاران و پرسشنامه پاسخگویی را بیماران و پرستاران تکمیل نمودند. داده ها با استفاده ازنرم افزار SPSS تحلیل گردید.
نتایج: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در مقیاس کلی نمره عدالت سازمانی از دیدگاه پرستاران در بیمارستانهای مورد مطالعه در حد77/0± 9/1 (از حداکثر نمره 4)می باشد. میانگین نمره پاسخگویی بیمارستانها از دیدگاه پرستاران 54/0± 32/2 و از دیدگاه بیماران 58/0± 48/2 بود. بین نطرات آنها در مورد میزان پاسخگویی تفاوت معناداری وجود نداشت. از دیدگاه پرستاران بین عدالت سازمانی و پاسخگویی به صورت مستقیم و معناداری ارتباط وجود داشت.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد متغیرهای مورد بررسی در بیمارستانهای مورد مطالعه در سطح متوسط ارزیابی گردیده اند و تفاوت معناداری بین بیمارستانهای مختلف وجود ندارد. اما میزان پاسخگویی بیمارستانهای خصوصی بیشتر از بیمارستانهای دولتی بود. این واقعیت لزوم توجه بیشتر مسئولین را به اهمیت سرمایه های انسانی بخش سلامت و توجه به انگیزاننده ها و مکانیزم هایی برای پاسخگویی بهتر و ارائه خدمات با کیفیت تربه ویژه در بخش دولتی می طلبد.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by : Yektaweb