12 نتیجه برای جوانان
فاطمه رضائی، سیدرضا مجدزاده، سحرناز نجات، بنفشه گلستان،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف سیگار یک مشکل جهانی است. در بسیاری از کشورهای صنعتی، مصرف تنباکو در حال کاهش است. داده های گزارش شده از منطقه مدیترانه شرقی حاکی از آن است که در مقابل 5 منطقه دیگر سازمان جهانی بهداشت مصرف سیگار در هر یک از کشورهای عضو کاهش نیافته است. مقابله با این چالش و مهار استفاده از تنباکو به خصوص در نوجوانان یک نیاز ضروری است . در این مطالعه علل گرایش نوجوانان 15-13 ساله به سیگار بررسی شده است .
روش کار : این بررسی یک مطالعه کیفی به شیوه بحث گروهی متمرکز می باشد .6 بحث گروهی متمرکز در مدارس راهنمایی پسرانه تهران با شرکت دانش آموزان 15-13 ساله انجام شد. از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید؛ دانش آموزانی که مایل به همکاری بودند و توانایی صحبت کردن داشتند ، در بررسی دعوت شدند. در هر جلسه ی بحث گروهی 8-6 نفر شرکت نمودند. داده ها با استفاده از ضبط نمودن صداها جمع آوری گردیده و تم های محوری و فرعی جهت تجزیه و تحلیل مشخص شد.
نتایج: در این مطالعه مشخص گردید عوامل خانوادگی و اجتماعی بیشتر از عوامل فردی بر مصرف سیگار در نوجوانان تاثیر دارد. مهمترین عوامل مطرح شده شامل سیگار کشیدن اعضای خانواده، دوست سیگاری، آزادی زیاد از حد، دعوا و درگیری در منزل، طلاق والدین، عدم مشورت با والدین ، در دسترس بودن و قیمت ارزان سیگار و کمبود اطلاعات در مورد مضرات سیگار می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه عوامل خانوادگی و اجتماعی در شروع مصرف سیگار بسیار موثر می باشند، مسئولین جامعه بایستی برنامه های مناسبی برای رفع مشکلات خانوادگی و اجتماعی جهت پیشگیری و کنترل مصرف سیگار ارائه دهند.
کورش امینی، سید یوسف مجتهدی، مهدی موسائی فرد،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: نوجوانی، دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و زمان شکلگیری بلوغ است، این دوره یکی از سریعترین دورههای رشد محسوب میگردد. در نوجوانی تغییرات جسمی ایجاد شده نیازهای تغذیهای را تحت تاثیر قرار میدهد، و این در حالی است که تغییر در سبک زندگی فرد در نوجوانی میتواند عادات و انتخابهای تغذیهای او را تحت تاثیر قرار دهد. بنابر این تغذیه سالم در این دوران برای حمایت از رشد و تکامل و پیشگیری از مشکلات احتمالی آتی، دارای اهمیت بسیار است. از طرف دیگر در ایران نیز متاسفانه هم اکنون نوعی روند رو به تزاید در شیوع چاقی، کم خونی و بیماریهای مزمن مرتبط با تغذیه و عادات غذایی بوجود آمده است. لذا با توجه به اینکه در استان زنجان مطالعهای در این خصوص صورت نگرفته بود، مطالعه حاضر به منظور توصیف مصرف چهار گروه اصلی غذایی (سبزیجات، میوه ، فرآوردههای لبنی وگوشت) توسط دانش آموزان دبیرستانی استان زنجان صورت گرفت.
روش کار: مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر روی 1500 دانش آموز دبیرستانی استان زنجان که به شکل تصادفی خوشهای انتخاب شده بودند در سال1384 انجام و در آن الگوهای مصرف مواد غذایی در طول یک هفته منتهی به پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: براساس یافتههای پژوهش بیش از 16 درصد دانشآموزان در طول یک هفته منتهی به بررسی میوه و 8/6 درصد آنها از سبزیجات مصرف نکرده وبیش از10 درصدآنان گزارش کرده بودند که از گوشت و فرآوردههای گوشتی استفاده ننمودهاند. حدود 95 درصد نمونهها بیان داشتند که حداقل روزی یکبار از شیر و فرآوردههای آن استفاده نمودهاند و تنها 7/8 درصد آنها از میوهجات و 27 درصد آنها از سبزیجات حداقل 3 بار در روز مصرف داشتهاند. در ضمن در این مطالعه، عوامل تعیین کننده و مرتبط با الگوی مصرف مواد غذایی مذکور نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتیجهگیری: تعداد قابل توجهی از نوجوانان استان زنجان از گروههای مختلف مواد غذایی کمتر از حد توصیه شده و کافی استفاده میکنند. لذا ارایه آموزههای بهداشتی روش ارزشمندی است که میتواند مصرف مواد غذایی مناسب و کافی را افزایش داده و ممکن است بعنوان یکی از راهکارهای اصلی در اصلاح و بهبود الگوهای تغذیهای ناکارآمد، مفید و کمک کننده باشد.
مسعود خداویسی، افسانه یعقوبی، سیدرضا برزو، محمود خداویسی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری های قلبی عروقی علت عمده مرگ در جهان به شمار می روند. عوامل مختلفی از جمله تغییر در شیوه زندگی در میزان بروز این بیماری ها دخالت دارند. ریشه ی بیماری های قلبی عروقی به دوران کودکی بر می گردد بنابراین پیشگیری زود هنگام از بیماری های قلبی عروقی بهتر است از زمان کودکی و نوجوانی برای اصلاح عوامل خطر انجام شود.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - مقطعی می باشد که با هدف تعیین شیوع عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی در سبک زندگی نوجوانان شهر همدان در سال 1386 انجام شده است. نمونه های پژوهش را 1000 نفر از نوجوانان شهر همدان تشکیل دادند که به روش نمونه گیری طبقه ای- خوشه ای انتخاب شدند. نتایج با استفاده از آمارتوصیفی ارایه گردید.
نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که واحدهای مورد پژوهش دارای سابقه خانوادگی فشار خون بالا(1/23%)، دیابت(5/9%)، چربی خون بالا(3/23%) و سکته ی قلبی(5/13%) در خانواده ی خود بودند. یافته ها همچنین نشان داد که واحدهای مورد پژوهش دارای شاخص توده بدنی بالاتر از 25 کیلوگرم بر مترمربع (6/10%)، بدون پیاده روی(2/8%)، نداشتن فعالیت ورزشی (1/59%)، استفاده بیش از 5 ساعت کامپیوتر در روز (8/10%)، استفاده از تلویزیون بیش از 5 ساعت در روز(2/29%)، مصرف روغن های اشباع در خانواده (8/50%)، مصرف مواد لبنی پرچربی (1/33%)، استفاده از غذاهای آماده(6/48%)، استفاده از تنقلات(پفک و چیپس) (4/75%)، استفاده از روش سرخ کردن بعنوان متداول ترین شیوه پخت غذا در خانواده(9/35%)،مواجهه با دود سیگار بستگان نوجوان (7/67%)، استعمال سیگار در دوستان نوجوان (25%) و استعمال سیگار در خود نوجوان (4/3%) بودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه مشخص گردید که اکثر نوجوانان در معرض یا مستعد انواع عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی هستند با توجه به اهمیت این بیماری ها به نظر می رسد که باید اقدامات آموزشی وسیع و گسترده به منظور افزایش سطح آگاهی و سپس عملکرد مردم خصوصا نوجوانان در مورد پیشگیری اولیه از بیماری ها صورت پذیرد.
زهره شاه حسینی، معصومه سیمبر، علی رمضانخانی، حمید علوی مجد،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: هیچ یک از ابزارهای کمّی طراحی شده برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی نوجوانان ایرانی نمی باشد. در این پژوهش
، طراحی ابزاری روا و پایا برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان مورد نظر می باشد.
روش کار: این پژوهش روش شناسی در دو بخش کیفی و کمی انجام شد.در بخش کیفی برای تبیین مفهوم نیازهای سلامت و طراحی گویه های ابزار، مصاحبه های گروهی متمرکز با 67نوجوان18-12ساله(8گروه بحث متمرکز10-6نفره) ومصاحبه های فردی نیمه ساختاریافته با 11فرد کلیدی آگاه انجام پذیرفت.نمونه گیری مبتنی بر هدف و با حداکثر تنوع از افراد ساکن در شهرستان ساری صورت گرفت.در بخش کمی، روایی محتوا، روایی صوری، روایی سازه(تحلیل عاملی)، روایی ملاکی به همراه همسانی درونی وثبات ابزار مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: تحلیل محتوای داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده به تبیین مفهوم نیازهای سلامت دختران نوجوان در5 درونمایه ی اصلی: نیازهای سلامت روانی- عاطفی، نیازهای سلامت اجتماعی، نیازهای سلامت جسمی، نیازهای آموزشی و اعتقادات منجر شد. متوسط شاخص روایی محتوای ابزار92/0 بود.تحلیل عاملی اکتشافی نشان دهنده 5عاملی بودن ابزار طراحی شده بود.همبستگی نمره پرسشنامه نیازهای سلامت دختران نوجوان با پرسشنامه کیفیت زندگی نوجوانان 66/0 بود (001/0p<).اندازه گیری همسانی درونی، ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه را90/0 واندازه گیری ثبات ابزار، شاخص همبستگی درون خوشهای رادر فاصله زمانی دوهفته) 001/0p< ,984/0 (ICC= نشان داد.
نتیجه گیری: پرسشنامه طراحی شده، ابزاری روا و پایا و مطابق با شرایط فرهنگی جامعه ایرانی، برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان می باشد.
داود پورمرزی، شهناز ریماز، عفت السادات مرقاتی خویی، مسعود سلیمانی دودران، علی اصغر موسوی مهربان، سارا صفری،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه وهدف: دسترسی به اطلاعات و خدمات بهداشت باروری از حقوق جوانان است. در بهداشت باروری فقدان محتوای جامع آموزشی و عدم توجه به نیازهای گروه هدف اثر بخشی برنامههای آموزشی را میکاهد. هدف این پژوهش گزارش نیازهای آموزشی مرتبط با بهداشت باروری جوانان قبل از ازدواج میباشد.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی تحلیلی450 نفر از همسران شرکتکننده در برنامه آموزشی قبل از ازدواج در تهران به روش نمونه گیری طبقهای تصادفی شده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، "پرسشنامه خودایفا" بود که میزان نیاز به آموزش بهداشت باروری را با مقیاس پنج درجهای لیکرت مورد بررسی قرار میداد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارSPSS15 و آمار توصیفی و آزمونها آماری تی تست، آنالیز واریانس یک طرفه و کای دو استفاده شد.
نتایج: میزان نیاز به آموزش حیطه بهداشت باروری بیش از متوسط (نمره 3) بود، زنان به طور معنیداری بیش از مردان احساس نیاز میکردند (05/0p<). بیشترین میزان نیاز به آموزش در هر دو گروه جنسی مربوط به زمینه آموزشی سلامت در روابط جنسی بود. تفاوت میزان نیاز در گروه های متغیرهای اجتماعی-دموگرافیک در زنان و مردان معنیدار نبود.
نتیجه گیری: بنظر میرسد محتوای موجود برای آموزش در کلاسهای مشاوره قبل ازازدواج کافی نیست. لازم است اطلاعات جامعی در حیطه بهداشت باروری با تاکید بیشتر در زمینه روابط جنسی وارد محتوای آموزشی موجود شود تا همسران زندگی زناشویی با کیفیت و سالم تری را آغاز نمایند.
داوود پورمرزی، شهناز ریماز، عفت السادات مرقاتی خویی،
دوره 10، شماره 3 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: برنامههای آموزشی برای ارتقاء سلامت روان همسران در زندگی مشترک ضروری است. برگزاری هر برنامه آموزشی نیازمند شناخت دقیق نیازهای گروه هدف است. هدف این پژوهش گزارش برخی از نیازهای آموزشی مرتبط با سلامت روان جوانان داوطلب ازدواج می
باشد.
روش کار: در یک مطالعه مقطعی توصیفی تحلیلی450 نفر از همسران شرکت کننده در برنامه آموزشی قبل از ازدواج در تهران به روش نمونهگیری طبقهای تصادفی شده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، "پرسشنامه خود ایفا" بود که میزان نیاز به آموزش در حیطه سلامت روان را با مقیاس پنج درجهای لیکرت مورد بررسی قرار میداد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارSPSS15 و آمار توصیفی و آزمونها آماری تی تست، آنالیز واریانس یک طرفه و کای دو استفاده شد.
نتایج: سطح نیاز به آموزش در حیطه سلامت روان بیش از متوسط (نمره3) بود، زنان به طور معنیداری بیشتر از مردان احساس نیاز میکردند (001/0=p). بیشترین سطح نیاز به آموزش در هر دو جنس مربوط به موضوع روشهای زنده نگهداشتن عشق در زندگی مشترک بود. تفاوت سطح نیاز به آموزش در گروههای متغیرهای اجتماعی-دموگرافیک در زنان معنیدار نبود ولی این اندازه در مردان کارگر به طورمعنیداری بیش از مردان با شغل آزاد بود (018/0=p).
نتیجه گیری: براساس یافتهها جوانان در حین ازدواج به آموزش در زمینه سلامت روان احساس نیاز میکنند. لازم است برنامههای آموزشی با توجه به اولویتهای ابراز شده برای ارتقاء سلامت روان در زندگی مشترک برای جوانان طراحی و اجرا گردد.
صدیقه سادات طوافیان، تیمور آقامولایی،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در سال های اخیر بر اهمیت سبک زندگی سالم تأکید زیادی شده است.هدف این مطالعه ارزیابی سبک زندگی دانش آموزان مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بندرعباس بود.
روش کار: نمونه گیری به روش چند مرحله ای انجام شد و طی آن 410 نفر دانش آموز از مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بندرعباس انتخاب شدند.ابزار ارزیابی سبک زندگی پرسشنامه The Adolescent Health Promotion Scale بود که شامل 40 سؤال است و رفتارهای ارتقا دهنده سلامت را در شش حیطه شامل تغذیه، حمایت اجتماعی، مسئولیت فردی سلامت، ارزش گذاری سلامت، ورزش و کنترل تنش ارزیابی می کند.
نتایج: میانگین سن دانش آموزان مورد بررسی 5/16 سال با انحراف معیار 34/1 بود.8/49 درصد آنها پسر و 2/50 درصد دختر بودند.میانگین امتیاز کل پرسشنامه 89/64 از 100 بدست آمد.میانگین امتیاز رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در ابعاد تغذیه، حمایت اجتماعی، مسؤولیت فردی سلامت، ارزش گذاری سلامت، ورزش و کنترل تنش به ترتیب 06/71، 00/63، 12/63، 11/82، 49/41 و 58/68 از 100 بود.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد در مجموع رفتارهای ارتقا دهنده سلامت توسط دانش آموزان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و در این میان فعالیت فیزیکی منظم پایین ترین امتیاز را دارا است که نشان می دهد سبک زندگی غیر فعال (Sedentary Life Style) یک مشکل متداول و جدی در میان دانش آموزان است.
علی احمد رفیعی راد، علی اکبر حق دوست، حمید شریفی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از کاندوم در روابط آزاد جنسی یک ابزار اصلی است و هر دو شریک جنسی را از ابتلا به بیماریهای آمیزشی محافظت میکند. لذا ضرورت دارد به صورت پیوسته، موضوع بررسی شود. پژوهش حاضر به بررسی وضعیت و دلایل استفاده و عدم استفاده جوانان ایرانی از کاندوم در روابط آزاد جنسی و مسایل فرهنگی مرتبط پرداخته است.
روش کار: مطالعه حاضر یک پیمایش ملی بوده است که به صورت مقطعی در سال 1393 از طریق نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای در 13 استان کشور انجام شده است. ابزار مطالعه پرسشنامه و جامعه آماری جوانان 19تا29 ساله ایرانی بودهاند.
نتایج: از میان نمونه آماری 3246 نفری مورد مطالعه 49% زن و 51% مرد بودهاند. در میان نمونه 5/19% تجربه روابط آزاد جنسی داشتهاند (7/31% مردان و 9/6% زنان). از میان افراد دارای روابط آزاد 7/21% «هر بار»، 4/15% «تقریباً هر بار» 3/35% «بعضی اوقات» از کاندوم استفاده کردهاند و 6/27% «هرگز» استفاده نکردهاند. دلایل عدم استفاده منظم از کاندوم در دسترس نبودن، دوست نداشتن و گرانی کاندوم، لازم نبودن و استفاده از وسایل دیگر بوده است.
نتیجهگیری: بخش عمدهای از دلایل عدم استفاده از کاندوم ریشه های فرهنگی داشته و یا وابسته به ذایقه و ترجیحات فرهنگی بوده و لذا اصلاح آن نیازمند سیاستگذاری فرهنگی متناسب است.
حمیرا سلیمان نژاد، حمید پورشریفی، جهانشا محمدزاده، کورش سایه میری،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: نگرش به خودکشی در نوجوانان یکی از مشکلات عمدۀ سلامت روانی محسوب میشود. لذا انجام پژوهشهایی از این دست حائز اهمیت میباشد. از این رو هدف از پژوهش حاضر اثربخشی پروتکل یکپارچهنگر در کاهش نگرش منفی به حل مسأله به عنوان تعیینکننده گرایش به خودکشی در نوجونان و جوانان 15 تا 24 ساله میباشد.
روش کار: در یک طرح نیمه آزمایشی به شیوه پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل تعداد 40 نفر از نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله شهر ایلام به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. همه آنها پرسشنامههای نگرش به خودکشی و نگرش منفی به حل مسأله را تکمیل کردهاند. پس از اجرا و جمعآوری اطلاعات، دادهها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری MANCOVA به کمک نرمافزار SPSSV19 تحلیل شدهاند.
نتایج: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد تفاوت معنی داری در نمرات دو گروه وجود دارد (01/0p<، 748/10 =F، 506/0= اثر لاندای ویلکز). در همه مؤلفههای نگرش منفی به حل مسأله بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده شد. آموزش مهارتهای مبتنی بر رویکرد یکپارچهنگری بر نگرش منفی به حل مسأله افراد نمونه اثربخش بوده و نمرات پسآزمون گروه آزمایش در متغیرهای گرایش-اجتناب به مسائل و کنترل شخصی کاهش یافته و در متغیر اعتماد به حل مسائل افزایش یافته است.
نتیجهگیری: در نهایت میتوان گفت آموزش مبتنی بر رویکرد التقاطی (یکپارچهنگری) در نگرش منفی به حل مسأله نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله که گرایش به خودکشی داشتهاند، مؤثر بود. از این رو آموزش برنامههایی از قبیل حلمساله، تنظیم هیجان، ذهنآگاهی و مواردی از این قبیل به روانشناسان، والدین، نوجوانان، متخصصان حوزه سلامت و آسیبشناسی اجتماعی جهت کاهش و جلوگیری از خودکشی نوجوانان میتواند اثربخش واقع شود.
افضل اکبری بلوطبنگان، سیاوش طالع پسند، علی محمد رضایی، اسحق رحیمیان بوگر،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر رفتارهای قلدری در میان نوجوانان مدارس رو به افزایش بوده و نگرانیهایی را برای روانشناسان، معلمان و خانوادههای آنها در سراسر جهان به همراه داشته است. لذا استفاده از روشهای کنترل قلدری در مدارس حائز اهمیت است. از این رو هدف از پژوهش حاضر تاثیر برنامه آموزش کنترل قلدری بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان قُلدر شهر تهران بود.
روش کار: جامعه آماری دانشآموزان 12 تا 17 ساله مدارس دولتی شهر تهران را شامل می شود. تعداد 40 نفر (20 نفر گروه کنترل و 20 نفر گروه آزمایش) به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. با بهرهگیری از یک طرح آزمایشی پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری یکماهه با گروه کنترل ابتدا پرسشنامههای قلدری هارتر و رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت بر روی هر دو گروه اجرا شد و سپس کاربندی آزمایشی آموزش کنترل قلدری در 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا و بعد از اتمام جلسات پسآزمون برای هر دو گروه ارائه شد. پس از آن پیگیری یکماهه به اجرا درآمد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس چندمتغیری اندازهگیری مکرر به کمک نرمافزار SPSSV22 استفاده شد.
نتایج: یافتهها نشان داد که برنامه آموزشی کنترل قلدری به شیوه شناختی-رفتاری بر رفتارهای ارتقای سلامت بین دو گروه در سه مرحله ارزیابی تفاوت معنیداری ایجاد کرده است (05/0>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش میتوان گفت آموزش کنترل قلدری بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان 12 تا 17 ساله اثربخش بوده و میتوان از این آموزش جهت ارتقای سلامت آنها استفاده کرد و آگاهی والدین، معلمان، مدیران و سایر متخصصان از این آموزشها میتواند اثربخش باشد.
ندا کریمی، شهرزاد سعادت قرین، آذر طل، رویا صادقی، مهدی یاسری، بهرام محبی،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: انتخاب رفتارهای سالم در نوجوانی از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا این رفتارها در این دوران یایه ریزی می شود. از طرف دیگر، توجه به سلامت دختران از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا این رفتارها را به نسل بعدی نیز منتقل می کنند. از این رو هدف این مطالعه شناسایی نقش تعیین کنندگی سواد سلامت و متغیرهای زمینه ای در رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت در بین دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهر تهران بود.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی و بر روی ۳۷۰ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای در سال ۱۳۹۷ انجام شد. داده ها با استفاده ﺍﺯ پرسشنامه های دموگرافیک، ﺳﻮﺍﺩ ﺳﻼﻣﺖ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥHELMA و رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت (HPLPII) جمع آوری گردید. ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻭﺗﺤﻠﻴﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ SPSS 25 استفاده شد.
نتایج: نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد سواد سلامت (۳۹/۰=β و ۰۰۱/۰>p)، علاقه به موضوعات سلامت (۳۵/۱=β و ۰۰۱/۰>p)، مطالعه مجله و روزنامه (۷۶/۰=β و ۰۰۷/۰=p) تحصیلات پدر(۰۰۲/۰=p)، شاخص توده بدنی(۰۲۲/۰=p)، رشته تحصیلی (۰۰۱/۰>p)، اولین منبع اطلاعات سلامت (۰۰۱/۰>p) و محل زندگی (۰۲۳/۰=p) ارتباط مستقیم و معنیداری با رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت داشتند. بین سن (۶۹/۱-=β و ۰۰۱/۰>p) و ارزیابی وضعیت سلامت (۶۷/۱-=β و ۰۱/۰>p) با رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت ارتباط معکوس و معنیدار بود.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه میانگین نمره سواد سلامت در طبقه بندی "نه چندان کافی" و نمره رﻓﺘﺎرﻫﺎی ارتقاءدهنده سلامت دختران دانش آموز در ﺳﻄﺢ ﻣﺘﻮﺳﻂ بود، لزوم تدوین برنامه های آموزشی جهت افزایش سواد سلامت در طراحی و اجرای مداخلاتی جهت ارتقاء این دسته از رفتارهای مرتبط با سلامت در دانش آموزان باید مد نظر قرارگیرد.
سمیه مختاری ملایی، رویا صادقی، آذر طل، مریم صبوری، شهرزاد سعادت قرین، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: ترجیحات غذایی و سواد سلامت از تعیین کنندههای کلیدی انتخاب غذا در دوران کودکی و نوجوانی است که موجب بروز بیماریهای مزمن در دوره بزرگسالی میگردد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط ترجیحات غذایی، سواد سلامت و شاخص توده بدنی در بین دانش آموزان ابتدایی شهرستان ملکان در استان آذربایجان شرقی در سال1401-1400 طراحی و انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی با شرکت 582 دانش آموز دختر و پسر، مقطع ابتدایی دوره دوم (پایههای چهارم، پنجم، ششم) مدارس دولتی و غیرانتفاعی سه شهر، شهرستان ملکان( ملکان، لیلان و مبارکشهر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی دومرحلهای انجام شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سه قسمتی؛ سوالات زمینهای، سوالات ﺳﻮﺍﺩ ﺳﻼﻣﺖ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ و پرسشنامه محقق ساخته ترجیحات غذایی به صورت آنلاین در بستر برنامه پرسلاین، ﺟﻤﻊ آوری گردید. از نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا برای روایی و از شاخص آلفای کرونباخ برای پایایی پرسشنامه استفاده شد (98/0 CVI= ، 91/0CVR=، آلفای کرونباخ بالای 7/0). ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻭﺗﺤﻠﻴﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎ توسط آزمونهای من ویتنی، تی تست، تحلیل واریانس یک طرف، کروسکال والیس و کای اسکوئر در سطح معناداری ۰۵/۰ با استفاده ﺍﺯ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ SPSS 26 انجام شد.
نتایج: بین ترجیحات غذایی دانش آموزان با متغیرهای سواد سلامت ارتباط معنی دار آماری مشاهده شد(001/0˂(p. میانگین سواد سلامت دانش آموزان دختر(49/36±7/ 55) کمی بیشتر از میانگین سواد سلامت پسران(79/29±9/49) بود ولی میانگین نمره سواد سلامت کل دانش آموزان در محدوده نه چندان کافی تعیین شد (33/00±9/52). همچنین بین نمایه توده بدنی دانش آموزان با ترجیحات غذایی(001/0˂p) و سواد سلامت(001/0˂p) رابطه آماری معنی داری مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه سواد سلامت نوجوانان، در محدوده نه چندان کافی بود و بین سواد سلامت، ترجیحات غذایی و نمایهی توده بدنی در نوجوانان ارتباط مثبت گزارش شده به این شکل که با افزایش سواد سلامت، ترجیحات غذایی سالم نیز ارتقا مییابد، به نظر میرسد استفاده از مداخلات مبتنی برچارچوب تئوریک در بین دانش آموزان در جهت افزایش سواد سلامت و تصحیح ترجیحات غذایی آنان بتواند راهبردهای بالقوهای جهت تعدیل شاخص توده بدنی و نهایتا پیشگیری از چاقی و اضافه وزن در این گروه سنی باشد.