17 نتیجه برای خدمات
علی محمدی، حسن افتخار اردبیلی، فیض الله اکبری حقیقی، محمود محمودی، ابوالقاسم پوررضا،
دوره 2، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
سنجش کیفیت خدمات پیش شرط اساسی برای بهبود کیفیت است. انتظارات و ادراک بیماران از کیفیت خدمات در انتخاب بیمارستان، وفاداری آنها به سازمان و قصد خرید مجدد نقش مهمی دارد. تا نیازهای کیفیت مشخص نگردند خدمات اصلاح نمی شود. مطالعات نشان می دهند مشتریان به لحاظ تماس نزدیک با ارائه دهنگان خدمت و مشارکت در فرایند خدمت در موقعیت مناسبی برای سنجش کیفیت خدمات هستند. لذا این مطالعه بمنظور سنجش کیفیت خدمات براساس انتظارات و ادراک بیماران در بیمارستان های زنجان صورت گرفت. تحقیق بصورت مقطعی (Cross-sectional) انجام پذیرفت و ابزار سروکوال SERVQUAL استفاده شد. برای بررسی پایایی و قابلیت اطمینان ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. از لحاظ پایایی و همبستگی درونی عبارات پرسشنامه در شش بعد کیفیت خدمات ضریب آلفا 0.94 بود. توانایی پزشکان و کارکنان بیمارستان در ایجاد اعتماد و اطمینان در مشتری و داشتن مهارت و صلاحیت حرفه ای کافی مهمترین بعد کیفیت خدمات ارزیابی شد (SQ=-1.30) تفاوت بین میانگین انتظارات و ادراک در همه ابعاد از نظر آماری معنی دار بود. حادترین مساله پیش روی بیمارستان ها توانایی پزشکان و کارکنان بیمارستان برای ایجاد اطمینان، جلب اعتماد بیماران و تواضع و مهارت حرفه ای کافی آنهاست. توصیه می شود که پزشکان بطور کامل شرایط بیماری را به بیماران شرح دهند و پزشکان و کارکنان در ارائه خدمات درمانی شئونات انسانی را رعایت نمایند و به دانش روز مجهز باشند.
حسین ملک افضلی، آمنه ستاره فروزان، فرح السادات بحرینی، اشکان مولا،
دوره 3، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده
بلایای طبیعی سالانه عامل کشته شدن میلیونها نفر و باعث ایجاد ناتوانی و خسارت های مالی در سراسر جهان میشود. پراهمیت ترین موضوع برای سیستم ارائه خدمات بهداشتی در بروز بلایای طبیعی کاهش میزان مرگ و میر و بیماری ناشی از آن است. درحالی که چنین وقایعی میتواند از علل عمده فشارهای روحی برای نجات یافتگان بوده و موجب بروز عوارض روانی جدی و ماندگار گردد. هدف این مطالعه بررسی عملکرد کمک رسانان درارائه خدمات بهداشت روانی برای نجات یافتگان زلزله بم در 4 مرحله: «عملیات نجات - خدمات امداد - نقل و انتقال نجات یافتگان و درمان آنان» در طی دو هفته بعد از بروز زلزله می باشد. مطالعه به روش توصیفی- مقطعی و در4 گروه از افراد نجات یافته انجام شد. گروه اول افراد سالم بزرگتر از 15 سال وگروه دوم نجات یافتگان سالم کوچکتر از 15 سال که پس از زلزله در شهر بم زندگی می کردند،گروه سوم نجات یافتگان مجروح که به بیمارستانهای کرمان و تهران منتقل شده بودند و آخرین گروه خویشاوندانی که همراه مجروحین بوده اند. در طی دو هفته پس از بروز زلزله پرسشنامه ایی که شامل اطلاعات دموگرافیکی، عملکرد گروههای نجات و ارائه دهندگان خدمات اورژانس، همچنین اطلاع رسانی به بازماندگان در مورد وضعیت خویشاوندانشان و ابراز دلداری برای نجات یافتگان و ارائه خدمات بهداشت روانی بود، برای هریک از گروهها تکمیل گردید. در تمامی گروهها بیش از 85% موارد که احتیاج به نجات داشته اند توسط خویشاوندانشان نجات یافتند و گروههای نجات هلال احمر و دیگر سازمانهای دولتی در این میان فقط 5% عملیات نجات را برعهده داشته اند. فقط 25% کسانی که احتیاج به نجات از زیر آوار داشتند در اولین ساعت پس از بروز زمین لرزه نجات یافته اند. همچنین فقط 40% از آسیب دیدگان توسط خدمت دهندگان دلداری داده شده اند. تقریبا 65% از نمونه ها از خویشاوندانشان اطلاعات کافی داشتند. 40% توسط افراد امدادرسان از گریه کردن منع شده اند.30% موارد بیان داشتند که افراد معتادی را می شناسند که به آنها مواد جایگزین داده شده است. 30% کودکان در طی 2 هفته پس از بروز زلزله بازی کرده بودند و 42% آنها وسیله بازی در اختیار داشتند. باتوجه به مطالعه در تمامی گروه ها، موثرترین گروه ها در امر کمک رسانی، خویشاوندان و افراد بومی منطقه بودند، بنابراین آموزشهای عمومی برای سازمانهای مردمی برای ارائه خدمات لازم در هنگام بروز مصایب طبیعی به خصوص مناطقی که مستعد بروز زلزله می باشد، برای کاهش میزان تلفات موثر می باشند. باتوجه به این مطالعه گروههای نجات به آموزشهایی در زمینه بهداشت روان نیازمند بوده و مطالب مهم در این مورد عبارتند از: استفاده از تکنیکهای مشاوره ایی، آماده سازی اطلاعات لازم برای بازماندگان و تکنیکهای مدیریت استرس.
شبنم اصغری ، حسین ملک افضلی ، کورش هلاکویی نایینی ، سیدرضا مجدزاده ، فرین سلیمانی ، سوزان امیرسالاری ،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از دغدغه های خانواده های کودکان معلول ذهنی مشکلات مرتبط با سلامت و درمان های مورد نیاز این کودکان می باشد. هدف از این پژوهش بررسی میزان و عوامل موثر بر بهره مندی کودکان دچار معلولیت ذهنی از خدمات سلامت بوده است.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی توصیفی بوده که به روش نمونه گیری منظم و از طریق مصاحبه با والدین 110 کودک دچار معلولیت ذهنی شهر تهران (14) انجام شده و چگونگی و میزان تاثیر عوامل مختلف بر بهره مندی از خدمت با استفاده از مدل رگرسیون دو جمله ای منفی (Negative Binomial Regression) نشان داده شده است.
نتایج: در طول یک سال %99.09 این کودکان از خدمات سلامت موجود در جامعه استفاده کرده و %0.9 خدمتی دریافت نکرده بودند. 15% آنها در بیمارستان بستری شده بودند. به طور متوسط این کودکان 20718 بار در طول یک سال خدمت سلامت دریافت کرده بودند که 383 بار از این خدمات با هزینه خانواده و بدون یارانه بهزیستی انجام شده و عوامل موثر بر بهره مندی از خدمات اخیر عبارت بودند از: آگاهی خانواده از خدمات لازم (p<0.033) و ارجاع کودک به مراکز لازم (p<0.029).
نتیجه گیری: مداخلات مناسب بر مبنای عوامل موثر می تواند ارایه خدمات سلامت را به این کودکان در جامعه ارتقا دهد.
مرجان فقیه نصیری، جواد رضائی، محمد توکلی بغدادآباد،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : براساس تعاریف مختلف، نسبت خروجی به ورودی هر بنگاه را کارآیی آن بنگاه گویند. بطور کلی به منظور ارزیابی کارآیی دو دسته روش وجود دارد که عبارتند از: روشهای پارامتری و روشهای ناپارامتری، در این مطالعه با توجه به روشهای ناپارامتری که برپایه تکنیک های برنامه ریزی خطی استوار است، و به طور خاص از روش تحلیل پوششی داه ها که جزو این دسته از روشها به شمار می آید به ارزیابی کارآیی کارگاههای خدمات بهداشت و درمان کشور پرداخته شده است. مزیت عمده روش تحلیل پوششی داده ها نسبت به سایر روشهای موجود برای ارزیابی کارآیی بنگاهها، این است که می توان به وسیله آن کارآیی بنگاه های که دارای چند ورودی و چند خروجی می باشند را ارزیابی نمود.
روش کار : بر این اساس با استفاده از روش تحلیل پوششی دادهها (برنامهریزی خطی) و در نظر گرفتن ورودیها و خروجیهای کارگاههای خدمات بهداشت و درمان در طی سال 1385، ارزیابی کارآیی آنها با دو فرض بازدهی ثابت نسبت به مقیاس و بازدهی متغیر نسبت به مقیاس ارایه می گردد.
نتایج : نتایج نشان میدهد که با فرض اول، استانهای: بوشهر، فارس، کرمان، مازندران و یزد از بیشترین کارآیی برخوردار بوده و متوسط کارآیی تحت این فرض 80/0 می باشد، لذا عملاٌ کارگاه های بهداشتی کشور 20 درصد زیر ظرفیت عمل می نماید. با در نظر داشتن فرض دوم، استانهای: ایلام، چهارمحال و بختیاری، سمنان و کهکیلویه و بویراحمد نیز به جمع استانهای کارآ میپیوندند که متوسط کارآیی تحت این فرض 85/0 می شود، که در این حالت ظرفیت بلا استفاده کارگاه های بهداشتی کشور 15 درصد خواهد بود.
نتیجه گیری : در مجموع می توان بیان داشت براساس یافته های این تحقیق کارگاههای خدمات بهداشت و درمان در استانهای کشور برای ارتقاء کارآیی خود و استفاده حداکثر از ظرفیتهای موجود باید عملکرد استان چهارمحال و بختیاری را الگوی خود قرار دهند.
فاطمه رمضان زاده، فدیه حق اللهی، مامک شریعت، مینو السادات محمودعربی، حامد حسینی، مینا جعفرآبادی، محمد اسماعیل مطلق، گلایل اردلان، علیرضا وثیق، فهیمه سوهانی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: نسبت بالای جمعِیت جوان در کشور وفقدان برنامه جامع و مدون در زمینه سلامت باروری نوجوانان و جوانان، برنامه ریزان بهداشتی را بر آن داشت، طی مطالعه توصیفی- تحلیلی، کلیه مراکز سلامت باروری ارائه شده به نوجوانان و جوانان در ایران را ارزیابی نمایند تا نقاط ضعف و قوت بر نامه های موجود و کاستی های مراکز موجود شناسایی شود.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، درسال 1385طبق هماهنگی با معاونت بهداشتی چند دانشگاه علوم پزشکی از طریق اداره سلامت نوجوانان-جوانان و مدارس معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان آموزش پزشکی به انجام رسید. در این مطالعه مراکز بهداشتی- درمانی شهرهای تهران، سمنان، بم، چابهار و فسا، تنها مراکز ارائه دهنده خدمات بهداشت باروری به جوانان و نوجوانان در ایران بودند، از نظر خصوصیات فیزیکی، رضایت شغلی پرسنل شاغل در این بخش، رضایت نوجوانان از خصوصیات فیزیکی مراکز و چگونگی ارائه خدمات و مشاوره مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات بر اساس پرسشنامه و چک لیست تدوین شده، گرد آوری شده وتوسط نرم افزار Spss V.13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: 64% از پرسنل شاغل در این مراکز رضایت شغلی داشتند و از نظر کارشناسان کیفیت ارائه خدمت در مراکز دارای نواقص و کمبودهایی بود (کیفیت صندلی ها، وجود امکانات سرگرم کننده در سالن، نظافت سرویس های بهداشتی، تجهیزات اتاق معاینه). در این مراکز35 نفر( 39% ) نوجوانان-جوانان ابراز رضایت کامل و 48نفر(54 %) رضایت نسبی و 7 نفر( 8 % ) ناراضی بودند. بالا ترین میزان رضایت از برخورد روانشناس، پزشک، ماما و تسلط علمی انها بر موضوع و آموزش فردی بود، به طوری که 95 % آنها چنین مراکزی را به سایر نوجوانان-جوانان توصیه می کنند و از سوی دیگر در بسیاری از مراکز پرسنل متبحر غیرپزشک مانند کارشناس ارشد مامایی(5/17 %) و تغذیه(50 % ) کم بود.
نتیجه گیری: وضعیت مراکز موجود ارائه دهنده خدمت به نوجوان و جوان در ایران از نظر احراز کمیت های فیزیکی مراکز دوستدار نوجوان و جوان بر اساس چک لیست، در گروه متوسط و ضعیف بود.
ریتا ظهیری، مجید طاهری،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: اولین گام اساسی و ضروری در ارایه صحیح خدمات، کنترل و ارزشیابی خدمات بهداشتی و درمانی بوده و یکی از مهمترین عوامل ارزشیابی، میزان رضایت مندی مراجعان است. در این پژوهش میزان رضایت مندی بیماران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی تابعه دانشگاه علوم پزشکی استان مرکزی از نحوه ارایه خدمات بهداشتی - درمانی مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش کار: این مطالعه توصیفی - تحلیلی و از نوع مقطعی است که در40 مرکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی ارایه کننده خدمات در سال 1388 در سطح استان مرکزی انجام شده است. مشخصات دموگرافیک مراجعه کنندگان به واحدها و نیز نحوهی برخورد کارکنان، صرف وقت، راهنمایی و آموزش، هزینه خدمات، کفایت خدمات، توانایی ومهارت کارکنان، دسترسی به امکانات پزشکی، امکانات رفاهی و کفایت تجهیزات بر اساس یک پرسشنامه و مصاحبه از مراجعین یا همراهان آنها ثبت شد.
نتایج: 391 نفر در طی 3 ماه مصاحبه شدند، میانگین سن افراد مورد مطالعه 02/17±24/38 سال، 5/66% آن ها خانم و 3/81% ایشان، متاهل بودند. 52/34% مراجعین از کلیت عملکرد مراکز بهداشتی درمانی در سطح بالا و یا خیلی بالا راضی بودند. این سطح بالا یا خیلی بالا از رضایت در مورد عملکرد پزشک، ماما، آزمایشگاه و داروخانه به ترتیب 1/33 ، 1/37 ، 8/36 و 3/38% بود.
نتیجه گیری: عملکرد مراکز در مجموع در سطح استان موفق بوده است. مدیران بر اساس نظرات گیرندگان خدمت و با ارتقای برخی از فرآیندهای برنامه می توانند سطح بالاتری از رضایت مندی را در دراز مدت حاصل کنند.
مهدی محبعلی، غلامحسین ادریسیان، محمدرضا شیرزادی، یاور حسینقلی زاده، محمدحسین پاشایی، اکبر گنجی، ذبیح الله زارعی، احمد کوشا، بهناز آخوندی، هما حجاران، حسین ملک افضلی،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: لیشمانیوز احشایی(کالاآزار) در صورت عدم تشخیص به موقع و درمان غیر اختصاصی تقریبا در تمام موارد منجر به مرگ بیمار میشود. به منظور تشخیص سریع و زودهنگام ودرمان بموقع بیماران مبتلا به لیشمانیوز احشایی، نظام مراقبتی خاصی در مناطقی از شمال غرب ایران برقرارگردید تا تاثیر اقدامات انجام شده را در کاهش میزان بروز و مرگ و میر مشخص نماید.
روش کار: این مطالعه با در نظر گرفتن منطقه شاهد شروع شد و به مدت 6 سال به شکل فعال ادامه یافت، تمامی بچههای زیر 12 سال شهرستان مشکینشهر که دارای تبهای مداوم بیش از 2 هفته، رنگ پریدگی و بزرگی شکم بودند (شهرستان مداخله) توسط بهورزان آموزش دیده، نمونه برداری شده ونمونه ها به آزمایشگاه کالاآزار مرکز بهداشت شهرستان مربوطه ارسال گردیدند و مورد آزمایش قرار میگرفتند. افرادی که نتیجهDirect Agglutination Test (DAT) آنها مثبت (با عیارهای 1:3200 و بالاتر) و دارای علایم بالینی اشاره شده بودند، از نظر لیشمانیوز احشایی (کالاآزار) مثبت تلقی میشدند و پس از انجام و تایید معاینات بالینی، تحت درمان با داروی گلوکانتیم قرار میگرفتند. متعاقبا در روستاهای با موارد کالاآزار، بیماریابی فعال انجام میگردید. جهت مقایسه نتایج، شهرستان اهر نیز به عنوان منطقه کنترل(شاهد) در نظر گرفته شد. در این شهرستان فقط بیماریابی غیر فعال (پاسیو) با استفاده از روش DAT انجام میشد.
نتایج: میانگین بروز لیشمانیوز احشایی ازمیزان 88/1 در هر هزار نفر جمعیت بچههای 12 سال و به پایین (قبل از شروع مطالعه) به میزان77/0 در هزار( پس از انجام مداخله ) کاهش یافت. در حالی که در شهرستان شاهد از 11/0 در هزار (قبل از شروع مطالعه) به 23/0 در هزار( پس از انجام مداخله) افزایش یافت (01/0p<). در مدت انجام این مطالعه میزان مرگ و میر ناشی از کالاآزار در بچههای زیر 12 سال شهرستان تحت مداخله از 16/0 در هزار قبل از مداخله به 009/0 مورد در هزار پس از مداخله(به میزان حدود 17 برابر) کاهش یافت (01/0p<).
نتیجه گیری: با برقراری نظام مراقبت با روش سرولوژی DAT به جای پونکسیون مغز استخوان و ادغام آن در نظام خدمات اولیه بهداشتی، علاوه بر کاهش مرگ ومیر، میتوان میزان بروز را نیز در مناطق اندمیک بیماری به طور قابل ملاحظهای کاهش داد.
سعید کریمی، مرضیه جوادی، مینا ایروانی، الهام چاوشی،
دوره 11، شماره 1 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: رشد جهانی جمعیت سالمندان هم برای ارایه کنندگان خدمات بهداشتی و درمانی و هم برای اعضای خانواده و جامعه ای که سالمندان در آن زندگی میکنند یک چالش مهم محسوب میگردد. سالمندان بزرگترین و سریعترین عامل در جامعه برای افزایش پذیرشهای بیمارستانی هستند و هزینههای رو به تزاید دوره سالمندی دغدغه بیشتر سالمندان و خانوادهای آنان است. این مطالعه با هدف بررسی دیدگاههای گروه سلامت در مورد ارائه راهکارهای هزینه-اثربخش در فرآیند مراقبت از سالمندان انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه یک پژوهش کیفی است که به شیوه تحلیل محتوا انجام شد.در طی این تحقیق18 شرکت کننده ) شامل: 5 نفر عضو هیأت علمی، 6 نفر پزشک، 3 نفر پرستار و 4 نفرکارشناس بهداشت ( به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب گردیدند .داده ها با استفاده ازمصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری و تجزیه و تحلیل دادهها، بااستفاده از روش کلایزی انجام شد .
نتایج : 4 محور اصلی به دست آمده از این پژوهش، عبارت بودند از: تأکید بر آموزشهای لازم برای مراقبت از سالمندان (شامل: آموزش پزشکان، پرستاران، کارشناسان بهداشت، سالمندان و مراقبین خانوادگی آنها )، تأکید بر حسن اجرای خدمات بهداشتی اولیۀ مناسب برای سالمندان، تأکید بر اجرای مراقبت از سالمند در منزل، تأکید ویژه بر سلامت روان در سالمندان میباشند.
نتیجه گیری: به نظر میرسد راهکار آموزش و مراقبت ازسالمندان و در منزل و تأکید ویژه بر سلامت روان از مواردی هستند که اثربخش بودن آنها کاملا ثابت شده و بدیهی بوده و به کارگیری آنها یقینا راهگشاست. راهکار"تاکید بر حسن اجرای خدمات بهداشتی اولیه مناسب برای سالمندان " باید بر اساس مطالعات نیازسنجی و اقدامات مبتنی بر نیاز سالمندان صورت گیرد. البته، ارزیابی هزینه-اثربخشی محورهای ذکر شده، بوسیلۀ مطالعات کمی، برای شناسایی منافع واقعی آنها در فرآیند مراقبت از سالمندان ضروری است.
فاطمه رحمانیان، معصومه سیمبر، علی رمضانخانی، فرید زایری،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونتهای مقاربتی یکی از شایعترین عفونتها در دنیا است که بیماریزایی قابل توجهی را ایجاد میکند. در سالهای اخیر در کشور ایران تعداد موارد بیماری افزایش نشان داده در نتیجه توسعه و اجرای برنامههای کنترل بیماریهای مقاربتی به عنوان یک اولویت در نظر گرفته میشود. در حالیکه نقش قدرت وابسته به جنس در سلامت جنسی در سال های اخیر قابل توجه است، اما در حوزه پیشگیری از بیماریهای مقاربتی توجه عملی به آن نشده است. این مطالعه به منظورتبیین مفهوم و ابعاد خدمات پیشگیری از بیماریهای مقاربتی حساس به جنسیت انجام شد.
روش کار: این مطالعه کیفی با روش تحلیل محتوا انجام گردید. مشارکت کنندگان در این پژوهش 37 نفر از مدیران و ارائه دهندگان خدمات بهداشت باروری- جنسی واجد شرایط پژوهش بودند که با روش هدفمند در ابتدا و سپس روش گلوله برفی انتخاب و مورد مصاحبه عمیق فردی قرار گرفتند. جهت جمع آوری اطلاعات از راهنمای سوال اولیه استفاده گردید. اطلاعات حاصل از 37 مصاحبه ضبط و تایپ گردید و با روش تحلیل محتوا، تجزیه و تحلیل گردید.
نتایج: تحلیل محتوای یافته ها دو طبقه اصلی 1) ساختار خدمات حساس به جنسیت در سه بعد مدیریت، تسهیلات و کارکنان، و 2) فرآیندهای حساس به جنسیت شامل فرایندهای مراقبتی و آموزشی را آشکار ساخت.
نتیجه گیری: ارائه خدمات پیشگیری از بیماریهای مقاربتی نیازمند مدیریت، تسهیلات و کارکنان حساس به جنسیت، و برنامهریزی برای مراقبتها و آموزشها ی حساس به جنسیت است.
مسعود کیماسی، اوژن کریمی، حسین راستیان اردستانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه وهدف : هدف از این پژوهش، ارزیابی ادراکات مراجعان از کیفیت خدمات در آزمایشگاههای تشخیص طبی می باشد.
روش کار : در این تحقیق با استفاده از مدل سروایمپرف، ابعاد کیفیت خدمات از نظر عملکرد (وضعیت موجود) واهمیت (وزن) هر یک از ابعاد، بوسیله ابزار پرسشنامه از 328 نفر از مراجعان آزمایشگاه های تشخیص طبی تهران با روش نمونه گیری طبقه ای-تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج : در ارزیابی وضعیت(عملکرد) ابعاد کیفیت، ادراکات مراجعان از کیفیت خدمات و ابعاد آن بالاتر از حد متوسط بوده است و بعد، قابلیت اعتماد با میانگین49/3 بیشتر از سایر ابعاد و بعد همدلی با میانگین73/2 کمتر از سایر ابعاد مطلوب ارزیابی شده اند. در ارزیابی اهمیت(وزن) ابعاد کیفیت، ادراکات مراجعان در بعد اطمینان خاطر با میانگین45/4 بیشتر از سایر ابعاد و در بعد عوامل ملموس با میانگین 98/3کمتر از سایر ابعاد دارای اهمیت می باشند.
نتیجه گیری : نتیجه اینکه مشتریان از ابعاد مختلف کیفیت خدمات درک یکسانی ندارند و اهمیتی یکسان نیز به آن نمی دهند. لذا در برنامه های ارتقاء کیفیت خدمات این تفاوتها را باید در نظر داشت و اولویت ها را بر اساس آنها تعیین نمود . همچنین به نظر می رسد بعد اطمینان خاطر در ادراک کیفیت خدمات بهداشتی درمانی از نظر مراجعان از سایر ابعاد کیفیت خدمات اهمیت بیشتری دارد.
بهزاد دماری، عباس وثوق مقدم، احمد حاجبی، محمدحسین سالاریان زاده، حبیب امامی،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس به عنوان پایتخت انرژی کشور، نیازمند نیروی ساالم و مولد است. برای ارتقای عادلانه شاخص های سلامت منطقه ضروری است از وضعیت کارکردهای نظام سلامت اطلاع پیدا کرد.
روش کار: این مطالعه مقطعی است که به روش کیفی و با استفاده از پرسش نامه ارزیابی خدمات اساسی سلامت عمومی و پرسشنامه محقق ساخت ارزیابی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید کارکردهای نظام سلامت منطقه (تحلیل SWOT) انجام گرفت. نمایندگان ذی نفعان منطقه پس از توجیه و آموزش روش کار، به پرسش های ارزیابی خدمات اساسی سلامت عمومی به صورت فردی امتیازدهی کردند. پرسشنامه های SWOT به روش فردی تکمیل و با بحث گروهی در یک فرم جمع بندی شد. نتایج گروه ها تحلیل محتوای شده و موضوعات اصلی احصا شد.
نتایج: ارزیابی وضعیت خدمات اساسی سلامت عمومی نشان داد که میانگین امتیاز کسب شده از 100 نمره استاندارد حدود 8/37 است. کارکرد اطلاعات بیشترین نقاط ضعف را دارد. ارائه خدمات بهداشتی به مردم از طریق شبکه های بهداشت و درمان دولتی از مهمترین نقاط قوت است. محیط خارجی دور در تمامی زیر حیطه ها تهدیدات فراوانی برای سلامت منطقه دارند.
نتیجه گیری: موقعیت سازمانی نظام سلامت منطقه در حوزه ضعف و تهدید برآورد می شود. از علل ریشه ای آن کارکردهای ضعیف نظام سلامت عمومی در منطقه است. لازم است وزارت های نفت و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، برای یکپارچه سازی راهبری خدمات سلامت در منطقه تصمیم بگیرند.
مریم یعقوبی، مرضیه جوادی، سعید کریمی، وحید پیراسته،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: طرح تحول سلامت از مهمترین طرح های اصلاحی کشور است که با نقدهایی روبروست. یکی از مباحث مهم، هزینه های این طرح است. این مقاله به تحلیل هزینه زایمان طبیعی و سزارین قبل و بعد از طرح تحول نظام سلامت پرداخته است.
روش کار: این مطالعه یک تحقیق کاربردی است که با استفاده از داده های نرم افزار حسابداری بیماران انجام شد. 60 پرونده زایمان طبیعی 60 پرونده سزارین به طور تصادفی از سیستم نرم افزاری حسابداری یک بیمارستان بزرگ اصفهان در قبل و بعد از اردیبهشت 93 انتخاب (مجموعا 120پرونده) شد. اطلاعات هر پرونده (سهم پرداختی بیمه، سهم پرداختی بیمارستان و سهم پرداختی بیمار) به جز هزینههای هتلینگ و لوازم و دیگر هزینههای دوره بستری، استخراج شد. دادههای مربوط به دریافتی درمانگران در واحد حسابداری و بر مبنای تعرفه سالیانه خدمات و قیمت k در هر خدمت برای جراح و متخصص بیهوشی محاسبه شد. میانگین و درصد تغییرات اقلام هزینه در نرم افزار excel محاسبه شد.
نتایج: زایمان طبیعی193% و زایمان سزارین 226%، دریافتی درمانگران (جراح ومتخصص بیهوشی) در زایمان طبیعی 257% و در سزارین130% نسبت به قبل از طرح تحول سلامت افزایش قیمت داشته اند. تغییرات سهم پرداختی ها بیانگر شیفت شدن بخشی از هزینهها از سوی بیمار به سمت بیمه ها و صندوق یارانه سلامت است.
نتیجه گیری: طرح تحول در این دو خدمت کاهش دهنده واقعی پرداخت از جیب بیمار نبوده است. افزایش هزینه خدمات توجه بیشتر به مدیریت هزینه را می طلبد. گرانتر ارائه شدن خدمات در نهایت به سود بیمار و نظام سلامت نبوده و برنامه ریزی های حوزه طرح تحول سلامت باید از دیدگاه اقتصادی بیشتر مورد مداقه قرار گیرد.
مریم تاجور، علی محمد مصدق راد، مهدی یاسری، ماریا محمدی،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
زمینه و هدف:افزایش جمعیت سالمندان با افزایش تقاضا برای دریافت خدمات سلامت همراه است. بنابراین دانش و درک بهره مندی از خدمات سلامت در سالمندان برای تخصیص منابع و برنامه ریزی های حوزه سلامت ضروری است. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت بهره مندی سالمندان کشور از خدمات بستری سلامت و عوامل مرتبط با آن انجام گرفت.
روش کار: پژوهش حاضر بر اساس آنالیز ثانویه داده های "مطالعه ملی بهره مندی از خدمات سلامت" در سال 1394، در گروه سالمندان 60 سال و بالاتر در سطح کشور با حجم نمونه معادل 8205 نفر انجام شد. نمونه ها با روش طبقه بندی تصادفی از استانها، شهرها و روستاهای کشور انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، یک پرسشنامه بود که اطلاعات مربوط به نیاز افراد به خدمات بستری در یک سال گذشته و مراجعه و دریافت خدمات را توسط آنها گردآوری می کرد. در این مطالعه، از آنالیز رگرسیون لجستیک چند سطحی برای بررسی عوامل مرتبط با بهره مندی از خدمات بستری استفاده شد.
نتایج: از 8205 سالمند شرکت کننده در مطالعه، 1411 نفر (17% ) در یکسال گذشته حداقل یکبار به خدمات بستری نیاز پیدا کرده بودند که 93% (1317 نفر) از این افراد برای دریافت خدمات مراجعه کرده و 97% از مراجعین (1288 نفر) از خدمات بستری بهره مند شده بودند. سالمندان فاقد بیمه مکمل (001/0=p) و افراد مسن تر (03/0=p) با وجود داشتن نیاز بیشتر به خدمات بستری بطور معنی داری نسبت به سایرین از این خدمات کمتر بهره مند شده بودند. بیشترین نارضایتی در شهرها مربوط به رفتار پرستاران و پرسنل غیر پزشک و در روستاییان، مربوط به مدت انتظار برای دریافت خدمت بود. مهمترین علل عدم مراجعه سالمندان برای بستری، هزینه بالای خدمات بستری و عدم پوشش مناسب بیمه سلامت آنها بود.
نتیجه گیری: سالمندان فاقد بیمه و مسن تر باید در اولویت مداخلات سیاستگذاری برای بهره مندی بیشتر از خدمات بستری سلامت قرار گیرند. علل عدم بهره مندی از خدمات بستری و همچنین علل نارضایتی نیز باید مورد توجه جدی ارائه کنندگان خدمات سلامت و مدیران این حوزه قرار گیرد.
محمدجواد کبیر، علیرضا حیدری، ناهید جعفری، زهرا خطیر نامنی، محمدرضا هنرور، ناصر بهنام پور،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده یک روش مناسب برای اولویت بندی و چگونگی تدوین بسته خدمات پایه سلامت یک چالش جدی میباشد. این پژوهش با هدف طراحی فرایند تدوین بسته خدمات پایه سلامت در ایران انجام شد.
روش کار: یک مطالعه ترکیبی از روشهای کمی و کیفی انجام شد. بخش کیفی با استفاده از طریق 25 مصاحبه عمیق فردی و 2 جلسه بحث گروهی متمرکز با صاحبنظران وزارت بهداشت، سازمانهای بیمهگر و سازمان برنامه و بودجه انجام شد و بخش کمی، مطالعهای توصیفی و مقطعی با 277 نفر از صاحبنظران و بوسیله پرسشنامهای که روایی و پایایی آن تایید شده بود، انجام گردید. بخش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا و بخش کمی با استفاده از نرمافزار SPSS23 تحلیل شد.
نتایج: مراحل فرآیند تدوین بسته خدمات پایه سلامت شامل 4 مرحله تبیین لیست خدمات موجود در بسته خدمات پایه سلامت، استخراج معیارهای ورود خدمات به بسته خدمات، اولویت بندی معیارهای ورود خدمات به بسته، مقایسه خدمات با معیارهای اولویتدار میباشد. در پایان مرحله اولویت بندی، معیارهای بار بیماریها، گروههای هدف و نیاز جامعه دارای بیشترین میانگین و به عنوان مهمترین معیارها شناخته شدند.
نتیجهگیری: فرآیند طراحی شده در این مطالعه، شواهد علمی مورد نیاز را با تاکید بر ورود و تداوم خدماتی که دارای اولویت بالاتری میباشند و حذف خدماتی که در معیارها از اولویت کمتری برخوردار میباشند، در اختیار سیاستگذاران قرار میدهد.
فرحناز محمدی شاهبلاغی، طاهره رمضانی، داریوش پناهی زاده، شعله هزاریان، رضا فدای وطن،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ارائه خدمات سلامتی به سالمندان از جمله مسئولیتهای مهم ﻧﻈﺎﻡﻫﺎﻱ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﻲ هر کشوری است. سازمان تأمین اجتماعی در جهت بهبود ارائه خدمات سلامت به جمعیت سالمندان تحت پوشش خود، این پژوهش را با هدف طراحی، اجرا و ارزشیابی الگوی مراقبت سرپایی به سالمندان تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی استان تهران به اجرا در آورد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع ترکیبی متوالی-اکتشافی است. در این مطالعه، الگوی اولیه با استفاده از روش مرور یکپارچه و الگوی نهایی با اجرای تکنیک دلفی و بحث گروهی با متخصصان، تدوین و اعتباربخشی شد. سپس برنامه آموزشی برای تیم سلامت تدوین و اجرا شد. ارزیابی اثربخشی این برنامه آموزشی با پرسشنامه محققساخته دانش و نگرش نسبت به اجرای الگوی تدوینشده، با آزمون قبل و بعد انجام شد. در ادامه، الگوی تدوینشده در درمانگاه خاندان حکیم اجرا شد. برای سنجش اثربخشی اجرای الگو، از تحلیل محتوای کیفیِ مصاحبه با سالمندان و تحلیل محتوای کیفیِ نظرات تیم سلامت استفاده شد.
نتایج: الگوی مراقبت سرپایی سالمندان دربرگیرنده فرآیند بالینی سازمانیافته متشکل از 6 مرحله بود. میانگین سن اعضای تیم سلامت 11/15±7/45 سال بود. اختلاف میانگین نمرات کل رضایت تیم سلامت قبل و بعد از شرکت در برنامه آموزشی معنیدار بود (05/0p≤). همچنین طبقات اصلی حاصل از مصاحبه با سالمندان شامل "ارزیابی عملکرد شناختی، خلق و خو و رفتار"، "ارزیابی جسمی"، "بها دادن به سلامت و شأن سالمند" و "رضایت سالمند و همراهان" بود. نتایج حاصل از تحلیل نظرات تیم سلامت، بیانگر رضایت آنها از اجرای الگو بود.
نتیجهگیری: الگوی معرفیشده، میتواند موجب شناخت سریع مشکلات سلامتی و مداخله بهموقع در سالمندان شود. چرا که با اجرای آن، امکان پیشگیری در سطوح مختلف فراهم میشود و از بروز بیماریها و عوارض آنها جلوگیری به عمل خواهد آمد. نتایج این مطالعه میتواند ارائهکنندگان خدمات را در ارائه بهتر مراقبت و خدمات سلامت به سالمندان یاری نماید.
زهرا ولیدآبادی، مژگان لطفی،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: از جمله تحولات ارزشمند مراقبتهای بهداشتی اولیه توجه ویژه به مبحث سلامت روان و اضافه شدن برنامه خود مراقبتی با محتوای آموزش همگانی سلامتروان است. اما در رابطه با نیازهای گیرندگان خدمات و الویتهای آموزشی و امکانات مورد نیاز اقدامات یکپارچه ای صورت نگرفته است. در همین راستا این پژوهش با هدف تبیین اولویتهای این برنامه در مراکز خدمات جامع سلامت تابع دانشگاه علوم پزشکی ایران صورت گرفت.
روشکار: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا شامل 12 نفر از ذینفعان بود که بـه روش هدفمند با حداکثر تنوع وارد مطالعـه شـده بودنـد. داده ها با انجام مصاحبۀ عمیق و نیمه ساختاریافته و چک لیست تغییر یافته برنامه نیازسنجی سلامت جامعه جمعآوری و با رویکرد گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: با تحلیل دادهها، نیازها در دو مقوله اصلی شامل نیازهای ارائهدهندگان خدمات و نیازهای گیرندگان خدمات دستهبندی شدند. مقوله نیازهای ارائهدهندگان خدمات مشتمل بر طبقات هماهنگی با ارگانهای برونبخش، سامانه آموزش مجازی و اطلاعرسانی، آموزشهای مستمر و سوپروایزر آموزشی، فضای مناسب و امکانات و تجهیزات بود، و مقوله نیازهای گیرندگان خدمات در طبقات کودکان، نوجوان و جوان و خانواده طبقه بندی شد.
نتیجهگیری: شناسایی نیازها میتواند منجر به استفاده بهینه از منابع محدود به منظور کاربردیسازی آموزش ارائهشده شود. نتایج این پروژهش میتواند گام موثری در راستای گسترش مبتنی بر نیاز آموزش سلامت روان و کمک شایانی در رسیدن به اهداف این برنامه در چنین مراکزی باشد. با توجه به نتایج، توصیه میشود به برنامه ریزی آموزش و بازنگری بر اساس نیازهای شناسایی شده اقدام شود تا منجر به افزایش بهره وری این برنامه شود.
فاطمه ستوده زاده، حسین انصاری، آذر ابوالپور، فاطمه نظری، فاطمه خبیری، محمد حسن امیری مقدم،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: نظام سلامت، در تلاش است با ارائه خدمات بصورت سطح بندی از مراجعات غیر ضروری به سطوح بالاتر جلوگیری کرده و بدین ترتیب از هزینه مراقبت های سلامت بکاهد. لذا مطالعه حاضر با هدف یافتن علل ارجاع به سطوح بالاتر در مناطق روستایی طراحی و اجرا شد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی ۴۵۸ نفر از بیماران روستایی ارجاع داده شده به سطح دو در مناطق روستایی شهرستان زاهدان انجام گرفت. از پرونده های بهداشت خانواده موجود در سامانه سیب جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS16 استفاده گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی(درصد، فراوانی) و آزمونChi-square تحلیل شدند.
نتایج: بیشترین درصد ارجاع به سطح دوم ارائه خدمات (6/57%) مربوط به سال ۱۳۹۷ و کمترین درصد آن (۱/۴%) مربوط به سال ۱۳۹۵ میباشد. از بین بیماران ارجاع داده شده نزدیک به ۵۰% آنها به دلیل نیاز به تخصص بالاتر ارجاع داده شده اند و به تبع آن بیشترین مقصد ارجاع، پزشکان متخصص(۲/۶۷%) میباشند. از بین تمامی افراد ارجاع داده شده به سطح بالاتر تنها ۶/۲۳% دارای پسخوراند به سطح اول میباشند.
نتیجه گیری: از عوامل مهم ارجاعات پزشک خانواده به سطوح بالاتر نیاز به تخصص بالاتر و اصرار بیمار میباشد. همچنین ثبت پسخوراند به سطح اول ارائه خدمات مورد توجه قرار نگرفته استبا برقراری تعامل بین پزشک و سایر سطوح، آموزش پزشکان، تاکید بر اهمیت ارائه پسخوراند و آگاهی بخشی به بیماران تا حدود زیادی میتوان ارجاعات غیر مقتضی را کاهش دهد.