جستجو در مقالات منتشر شده


47 نتیجه برای دانش

قاسم فدوی، مهین آذر،
دوره 1، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده

مسئولان آموزش و پرورش با مشکل تهیه میان وعده مناسب برای دانش آموزان روبرو بوده و باتوجه به اهمیت آن در میزان یادگیری، این طرح با هدف تولید و ارزیابی حسی و بیولوژیک میان وعده ای برای مصرف در مدارس ابتدایی اجرا شد. فرمول نهایی با نسبت های تخم مرغ 87، شیرخشک 26، شکر 113، روغن 26، پودر پخت 5.2 و سویا 22 (بر پایه آرد) بوده و NaFeEDTA هنگام تهیه خمیر اضافه گردید. رطوبت، خاکستر، پروتئین، پراکسید، PH، کلسیم و آهن طبق روش های AOAC سنجیده شد. برای ارزیابی حسی، طبق روش های سازمان بین المللی استاندارد (Intertional standard organization: ISO) پنج نفر انتخاب شده و آموزش دیدند. ارزیاب ها، کیک های دانش آموز (X)، کیک دانش آموز غنی شده (Y) و شاهد (Z) را از نظر بافت و طعم (نمره دهی) و رنگ مغز و پوسته (رتبه بندی) ارزیابی کردند. 85 دانش آموز ابتدایی از سه مدرسه بعنوان گروه هدف کیک ها را ارزیابی نمودند (هدونیک). قابلیت هضم حقیقی پروتئین با تهیه رژیم های پایه (بدون پروتئین)، مبنا (کازئین) و مورد (کیک) روی سه دسته موش 21 روزه سنجیده شد. نتایج با برنامه SPSS تجزیه و تحلیل گردید. کیک دانش آموز با 11.6% پروتئین، 8.7% چربی، 21% رطوبت و 2.5% خاکستر در 86 گرم، 300 کیلوکالری انرژی و 10 گرم پروتئین دارد. کیک شاهد با 7.6% پروتئین، 15.6% چربی، 19.1% رطوبت، 1.8% خاکستر در همان وزن، 339 کیلوکالری و 6.5 گرم پروتئین دارد. بافت و طعم کیک های X و Y یکسان و اختلاف آنها با شاهد معنی دار بود (P<0.01). رنگ مغز و پوسته کیک ها اختلافی نداشتند (P<0.05). گروه هدف اختلاف X-Y را معنی دار نشان داد. قابلیت هضم پروتئین کیک دانش آموز 92% و کازئین 102% بدست آمد که اختلافشان معنی دار بود (P<0.01). افزایش سویا، همچون دیگر تحقیقات باعث افزایش رطوبت، نرمی، فشردگی بافت و کاهش حجم کیک شد. اختلاف X-Y نزد گروه هدف می تواند بدلیل حس چشایی حساس تر آنها باشد. قابلیت هضم حقیقی پروتئین، کمتر از 100% را مطابق با نتایج دیگر محققان می توان بدلیل ترکیبات سویا و فرآیندهای پخت دانست. کیک دانش آموز با کیفیت تغذیه ای و پذیرش بالا و 53% پروتئین حیوانی قابلیت توسعه بعنوان میان وعده ای مناسب را دارد.


امیرمنصور علوی نائینی، ابوالقاسم جزایری، کیخسرو کیقبادی، سیدمجید هاشمی، یداله نیکیان،
دوره 1، شماره 3 - ( 3-1382 )
چکیده

این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه وضع تغذیه دختران دانش آموز 10 ساله و تعیین برخی عوامل موثر بر آن در مدارس ناحیه 1 و 2 شهر کرمان انجام گرفت. در هر ناحیه آموزش و پرورش تعداد 294 نفر و در کل 588 نفر دختر دانش آموز 10 ساله در سال چهارم ابتدایی بطور تصادفی انتخاب شدند. با احتمال ریزش 35% از نمونه ها تعداد کل به 905 نفر ارتقاء یافت. با مراجعه تیم بررسی به مدرسه محل تحصیل و با روش نمونه گیری خوشه ای طبقه بندی شده منظم، حجم نمونه در هر مدرسه تعیین شد. بررسی های تن سنجی (شامل قد و وزن) نمونه گیری مدفوع (برای آزمایش انگل) و تکمیل پرسشنامه ویژگی های اقتصادی، اجتماعی آنان توسط مصاحبه با مادر و همچنین در یک پنجم نمونه ها، نمونه گیری خون (برای آزمایش، Hb و Hct) انجام گرفت. وضع تغذیه براساس نماگرهای وزن برای سن، قد برای سن و نمایه توده بدن سنجیده شده و با داده های استاندارد منحنی های مرکز ملی آمارهای بهداشتی (NCHS) مقایسه گردید. مرز کم خونی براساس Hb زیر 11g/dl یا Hct زیر 33% مشخص شده است. یافته ها نشان داد که در ناحیه یک و دو بترتیب، 4.3% و 5.8% مبتلا به کم خونی و 15% و 13% مبتلا به انواع انگل های روده ای بودند که افراد دو ناحیه از لحاظ ابتلا به انگل و کم خونی تفاوت معنی داری نداشتند. میانگین هموگلوبین ناحیه یک و دو بترتیب، 13.64 و 13.05 گرم بر دسی لیتر و میانگین هماتوکریت 4% و 37.8% که در ناحیه یک، هردو متغیر بطور معنی داری بیشتر از ناحیه دو بدست آمد. میانگین وزن، قد و BMI افراد در ناحیه یک و دو بطور معنی داری از میانگین استانداردهای مربوطه کمتر و میانگین وزن در ناحیه یک از ناحیه دو بطور معنی داری کمتر بود. بررسی های تن سنجی براساس طبقه بندی صدک برحسب وضعیت وزن برای سن نشان داد که در ناحیه یک، 13.1% و در ناحیه دو 12.4% از سوء تغذیه شدید رنج می برند و براساس امتیاز Z، در ناحیه یک و دو بترتیب، 8.6% و 9% افراد دچار سوء تغذیه شدید و 1.3% و 1.8% مبتلا به چاقی بودند. در نماگر قد برای سن، براساس طبقه بندی صدک 14.4% در ناحیه یک و 15.3% در ناحیه دو از سوء تغذیه شدید رنج می برند درحالی که براساس امتیاز Z، در ناحیه یک 11.9% و در ناحیه دو، 11.7% مبتلا به سوء تغذیه شدید می باشند. براساس نمایه BMI با ملاک صدک در ناحیه یک و دو بترتیب، 21.3% و 21.6% از سوء تغذیه شدید رنج می برند که در موارد بالا آزمون آماری X² تفاوت معنی داری را بین درصدهای دو ناحیه نشان نداد. در مجموع، نتایج نشان می دهد که 1) در ناحیه یک وابستگی بین ابتلا به انگل در سال قبل با قد برای سن و BMI و همچنین بین سن مادر با وضع قد برای سن ارتباط معنی دار دیده می شود 2) و در ناحیه دو، بین شغل و سواد مادر و درآمد خانوار با وزن برای سن و نیز بین درآمد خانوار، هزینه خوراک از درآمد، وضع ابتلا به انگل درحال حاضر با وضع قد برای سن و بین ناهنجاری موثر بر دریافت غذا با وضع BMI ارتباط معنی دار دیده می شود. نتیجه اینکه وضع متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و ابتلا به انگل در هردو ناحیه نامساعد بوده و مشکل سوء تغذیه حال، گذشته و حال و گذشته به صورت شدید در درصدهای بالا دیده می شود که چشم انداز نامطلوبی را برای مادران آینده به تصویر می کشد.


مینا طباطبایی، احمدرضا درستی، فریدون سیاسی، عباس رحیمی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

شیوع گسترده چاقی در بزرگسالان و عوارض و مشکلات ناشی از آن برای فرد و جامعه، همواره از مسائل تغذیه ای و بهداشتی بوده است. افزایش ناگهانی شیوع چاقی کودکان در نقاط مختلف جهان در دهه گذشته توجه زیادی را به خود معطوف داشته است. اطلاعات زیادی از شیوع چاقی در کودکان نقاط مختلف ایران در دست نیست، بنابراین انجام مطالعات جهت تعیین شیوع چاقی در کودکان نقاط مختلف ایران ضروری می نماید. درعین حال وجود مرجع های مختلف برای تعیین چاقی کودکان، مشکلاتی را در مطالعه چاقی کودکان ایرانی ایجاد می نماید. هدف از مطالعه حاضر تعیین شیوع چاقی در دانش آموزان دبستانی شهر اهواز با استفاده از مرجع های حسینی و همکاران، CDC 2000 و IOTF 2000 بوده است. تعداد 3482 دانش آموز 12-6 ساله در سطح دبستان های شهر اهواز از طریق نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب شدند. قد و وزن اندازه گیری و BMI محاسبه گردید. دانش آموزانی که در مقایسه با مرجع های حسینی و همکاران و CDC 2000 دارای BMI بزرگتر و مساوی صدک 95 بودند بعنوان چاق تعیین گردیدند. همچنین با مقایسه BMI دانش آموزان با داده های مرجع IOTF 2000 افراد چاق مشخص شدند. یافته ها نشان داد که شیوع چاقی در دانش آموزان مورد بررسی برپایه سه مرجع ایرانی، CDC و IOTF بترتیب 10.9%، 5.2% و 3.6% می باشد. براین اساس، شیوع چاقی در دانش آموزان دبستانی اهواز بالا بوده و بررسی های بیشتر جهت تعیین عوامل مرتبط با چاقی ضروری است. همچنین، مراجع مختلف شیوع چاقی را بسیار متفاوت برآورد می نمایند.


تیمور آقاملائی، علیرضا سبحانی،
دوره 2، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده

دانش آموزان درصد قابل توجهی از جمعیت را تشکیل می دهند که در سن رشد هستند و بعلت خصوصیات جسمانی، روانی و اجتماعی بسیار آسیب پذیرند. از کمبودهای تغذیه ای شایع در بین دانش آموزان کشور ما کمبود کلی مواد غذایی است که موجب تاخیر رشد کودکان می گردد. هدف این مطالعه تعیین وضعیت تغذیه دانش آموزان مدارس ابتدائی شهر بندرعباس به روش تن سنجی بود. نوع مطالعه مقطعی، حجم نمونه 1300 نفر، روش نمونه گیری خوشه ای و شاخص های مورد استفاده وزن برای سن، وزن برای قد و قد برای سن بود و پایین افتادن این شاخص ها کمتر از نقطه دو انحراف معیار استاندارد (2SD-) مرز سوء تغذیه درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد که سوء تغذیه حاد در کل دانش آموزان 15.7%، سوء تغذیه مزمن یا از رشد بازماندگی 11.7% و میزان کم وزنی 12.2% است. بین وضعیت تغذیه دختران و پسران ارتباط معنی دار آماری وجود نداشت. میزان هرسه نوع سوء تغذیه با افزایش سن و پایه تحصیلی افزایش می یابد. دانش آموزانی که سابقه آموزش تغذیه داشتند، از وضعیت تغذیه بهتری برخوردار بودند. افزایش سطح آگاهی های تغذیه ای دانش آموزان، تشکیل پرونده بهداشتی و ثبت منحنی رشد و پیگیری آن بخصوص در سنین و مقاطع تحصیلی بالاتر و مداخلات تغذیه ای از قبیل طرح تغذیه رایگان دانش آموزان بمنظور کاهش سوء تغذیه توصیه می گردد.


صدیقه خدمت، مهدی بحرینی،
دوره 5، شماره 3 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه وهدف: تحقیقات نشان می‌دهد که مولرهای دایمی اول بیشترین دندانهایی هستند که مورد درمان ریشه قرار می‌گیرند مطالعات اپیدمیولوژیک متعددی در مورد شیوع پوسیدگی این دندانها در دانش‌آموزان نقاط مختلف کشور انجام شده است ولی تاکنون مطالعه‌ای در مورد میزان نیاز به درمان ریشه دندانها از جمله مولرهای دایمی اول در ایران صورت نگرفته است. هدف از این مطالعه تعیین میزان نیاز به درمان ریشه در مولرهای دایمی اول فک بالا و پایین در دانش‌آموزان 11- 7 ساله منطقه 6 تهران و ارتباط آن با عوامل سن، جنس دانش آموزان و میزان تحصیلات والدین آنها می‌باشد.
روش کار: تعداد 885 دانش‌آموز 11-7 ساله شامل 572 دختر و 313 پسر از 12 مدرسه منطقه 6 تهران از نظر میزان نیاز به درمان ریشه دندانهای مولر اول مورد مطالعه قرار گرفتند. بعد از ثبت مشخصات هر دانش‌آموز ، دندانها با استفاده از آینه و سوند معاینه ‌شدند. بر روی دندانهای مشکوک به درگیری پالپ، آزمایش های گرما و سرما انجام می‌شد و در موارد لزوم بیمار جهت تهیه رادیوگرافی پری‌آپیکال به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران ارجاع می‌گردید. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون های Chi-square و Mann-whitneyمورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
نتایج : 26 نفر (3%) از دانش آموزان نیاز به درمان ریشه در دندان های مولر اول فک ها داشتند که شامل 18 دندان مولر اول در فک پایین و 8 دندان مولر اول در فک بالا بود. ارتباط معنی‌داری بین نیاز به درمان ریشه در مولرهای اول فکین با سن دانش آموزان (015/0= P)، میزان تحصیلات پدر (001/0=P) و میزان تحصیلات مادر (008/0=P) آنها مشاهده شد ولی بین جنس دانش‌آموزان و نیاز به درمان ریشه رابطه معنی‌داری وجود نداشت.
نتیجه گیری : با توجه به افزایش قابل توجه میزان نیاز به درمان ریشه با افزایش سن و درصد قابل توجه دندانهای مولر اول فک پایین نیازمند درمان ریشه استفاده از روشهای پیشگیری نظیرمسدود کردن سوراخها وشیارها (Pit and fissure sealant therapy) ودرمان با فلوراید در ابتدای رویش این دندانها بخصوص در فک پایین به مسؤولان بهداشت دهان و دندان، دندانپزشکان و والدین توصیه می شود.
احمد درستی، زهرا کرم سلطانی، ابوالقاسم جزایری، فریدون سیاسی، محمدرضا اشراقیان،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: غذا و تغذیه از جمله نیازهای اساسی جامعه بشری بوده و تامین غذای کافی و مناسب برای همه، در مقوله " امنیت غذایی" نهفته است. یکی از آسیب پذیرترین اقشار به هنگام نا امنی غذایی خانوار، کودکان هستند. ضمناً برخی معتقدند نا امنی غذایی خانوار از شیوع چاقی نمی کاهد بلکه ممکن است موجب افزایش آن نیز گردد. بنابراین، محققان بر ضرورت بررسی ابعاد گوناگون و اثرات امنیت غذایی بر سلامتی افراد و عوامل مؤثر بر بروز ناامنی غذایی و چاقی در کودکان تاکید دارند. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین چاقی و امنیت غذایی در کودکان دبستانی یزد و برخی عوامل خانوادگی مرتبط با آنها در ماههای پایانی سال 1383 انجام گردید.
روش کار: در یک نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای در سطح شهر یزد در سال تحصیلی 84-1383 تعداد 3245 دانش آموز 11-6 ساله (1587 پسر و 1658 دختر) جهت تعیین شیوع چاقی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. از بین آنها، تعداد 187 دانش آموز 9 تا 11 ساله دارای BMI بزرگتر یا مساوی صدرک 95، به عنوان افراد چاق (مورد) و همین تعداد دانش آموز هم سن و هم جنس غیر چاق (BMI کوچکتر از صدک 85 و بزرگتر از صدک 15) به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. پرسشنامه امنیت غذایی خانواده (USDA) جهت تعیین وضعیت ناامنی غذایی و پرسشنامه عمومی برای کودکان چاق و شاهد پرگردید.
نتایج: بر اساس یافته ها، شیوع چاقی در بین کل دانش آموزان 3/13% و شیوع ناامنی غذایی در بین دانش آموزان گروه مورد 5/30% بود. بین امنیت غذایی و چاقی در کودکان پدران دارای سطح تحصیلات سیکل، ارتباط معنی داری وجود داشت (048/0=p). همچنین بین امنیت غذایی و چاقی در سطوح شغل آزاد پدر نیز ارتباط در مرز معنی داری مشاهده گردید (059/0=p) . بین ناامنی غذایی و چاقی با وضعیت اقتصادی خانوار در سطوح پایین و متوسط ارتباط معنی داری مشاهده شد (046/0=p) . پس از ثابت کردن بعد خانوار، تحصیلات و شغل مادر ، بین امنیت غذایی و چاقی کودکان ارتباط آماری دیده نشد.
نتیجه گیری: تحصیلات و شغل پدر و وضعیت اقتصادی به عنوان عوامل مرتبط بین چاقی و ناامنی غذایی شناخته شدند. سایر عوامل ارتباط آماری معنی داری نشان ندادند. از آنجا که اطلاعات کافی و کاملی در زمینه عوامل مرتبط با امنیت غذایی در دسترس نمی باشد بهتر است این بررسی در جاهای دیگر نیز انجام گردد.


کورش امینی، سید یوسف مجتهدی، مهدی موسائی فرد،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف:  نوجوانی، دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و زمان شکل‌گیری بلوغ است، این دوره یکی از سریعترین دوره‌های رشد محسوب می‌گردد. در نوجوانی تغییرات جسمی ایجاد شده نیازهای تغذیه‌ای را تحت تاثیر قرار می‌دهد، و این در حالی است که تغییر در سبک زندگی فرد در  نوجوانی می‌تواند عادات و انتخاب‌های تغذیه‌ای او را تحت تاثیر قرار دهد. بنابر این تغذیه سالم در این دوران  برای حمایت از رشد و تکامل و پیشگیری از مشکلات احتمالی آتی، دارای اهمیت بسیار است. از طرف دیگر در ایران نیز متاسفانه هم اکنون نوعی روند رو به تزاید در شیوع چاقی، کم خونی و بیماریهای مزمن مرتبط با تغذیه و عادات غذایی بوجود آمده است. لذا با توجه به اینکه در استان زنجان مطالعه‌ای در این خصوص صورت نگرفته بود، مطالعه حاضر به منظور توصیف مصرف چهار گروه اصلی غذایی (سبزیجات، میوه ، فرآورده‌‌های لبنی وگوشت) توسط دانش آموزان دبیرستانی استان زنجان صورت گرفت.
روش کار: مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر روی 1500 دانش آموز دبیرستانی استان زنجان که به شکل تصادفی خوشه‌ای انتخاب شده بودند در سال1384 انجام و در آن الگوهای مصرف مواد غذایی در طول یک هفته منتهی به پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: براساس یافته‌های پژوهش بیش از 16 درصد دانش‌آموزان در طول یک هفته منتهی به بررسی میوه و 8/6 درصد آنها از سبزیجات مصرف نکرده وبیش از10 درصدآنان گزارش کرده بودند که از گوشت و فرآورده‌های گوشتی استفاده ننموده‌اند. حدود 95 درصد نمونه‌ها بیان داشتند که حداقل روزی یکبار از شیر و فرآورده‌های آن استفاده نموده‌اند و تنها 7/8 درصد آنها از میوه‌جات و 27 درصد آنها از سبزیجات حداقل 3 بار در روز مصرف داشته‌اند. در ضمن در این مطالعه، عوامل تعیین کننده و مرتبط با الگوی مصرف مواد غذایی مذکور نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتیجه‌گیری: تعداد قابل توجهی از نوجوانان استان زنجان از گروه‌های مختلف مواد غذایی کمتر از حد توصیه شده و کافی استفاده می‌کنند. لذا ارایه آموزه‌های بهداشتی روش ارزشمندی است که می‌تواند مصرف مواد غذایی مناسب و کافی را  افزایش داده و ممکن است بعنوان یکی از راهکارهای اصلی در اصلاح و بهبود الگوهای تغذیه‌ای ناکارآمد، مفید و کمک کننده باشد.


سیدابوالحسن نقیبی، کورش وحیدشاهی، جمشید یزدانی، فهیمه نوشنائی،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین علت سرطان زنان در سراسر جهان است و علت حدود 18 درصد همه بدخیمی‌های زنان محسوب می‌شود. با کمک(BSE) Breast Self Examination می‌توان تومور را در مراحل اولیه و قابل درمان تشخیص داد و نیز با ایجاد تغییر اساسی در آگاهی نگرش و عملکرد زنان برای انجام منظم و مداوم خود آزمایی پستان و پی‌گیری مداوم ، موفقیت عظیمی در مبارزه با سرطان پستان بدست می‌آید لذا با توجه به اهمیت نقش بهورزان بعنوان محیطی ترین سطح ارائه خدمات بهداشتی اولیه این مطالعه با هدف تعیین آگاهی، نگرش وعملکرد بهورزان زن درمورد خود آزمایی پستان در سال 85 انجام شده است .
روش کار: این تحقیق یک مطالعه توصیفی مقطعی(Cross Sectional) است که بر روی 89 نفر از بهورزان زن شاغل درخانه های بهداشت شهرستان ماکو با روش سرشماری انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که قسمت اول آن حاوی 10 سوال دموگرافیک و قسمت دوم تا چهارم 33 سوال آگاهی، نگرش و عملکرد بود که روایی آن به روش تأیید روایی محتوا توسط صاحبنظران و پایایی آن با استفاده از روش آزمون مجدد با 85% = r تأیید گردید. پرسشنامه ها از طریق مصاحبه حضوری تکمیل و اطلاعات حاصله با استفاده از نرم افزار11  Spssآنالیز گردید.
نتایج: یافته های پژوهش نشان دادبه ترتیب 6/50 درصد و 4/49 درصداز آگاهی خوب و متوسط در مورد خودآزمایی پستان برخورداربودند. 4/76 درصد آنان نسبت به خود آزمایی پستان دارای نگرش مثبت بودند علل عدم انجام خود آزمایی پستانها از نظر نمونه‌های پژوهش در 4/12درصد: عدم توانایی انجام آن به تنهایی، 1/1 درصد: ترس از تشخیص، 2/2 درصد:  مشغله زیاد، 6/5 درصد: بیشتر شدن نگرانی، 2/11 در صد: عدم اعتقاد به آن، حتی در صورت احتمال ابتلا به سرطان پستان بود . از جهت عملکرد 9 درصد عملکرد خوب، 8/61 درصد عملکرد متوسط و2/29 درصد عملکرد ضعیف داشتند. در این مطالعه ، ارتباط معنی داری بین آگاهی با داشتن  نگرش مثبت، (038/0= p ) نگرش مجردین به انجام خودآزمایی نسبت به افراد متاهل (004/0≥ p) و همچنین نوع نگرش با نحوه عملکرد وجود داشت (045/0≥p )
نتیجه گیری : این مطالعه آگاهی خوب تا متوسط ، نگرش نسبتاً مطلوب و عملکرد متوسط را در بهورزان زن شهرستان ماکو نسبت به خودآزمایی پستام نشان داد و با توجه به نقش آموزش بهورزان ، لزوم تقویت آگاهی نگرش بویژه عملکرد را نسبت به خود آزمایی پستان را در انان بیان نمود.


محمد عرب، اصغر زارعی، مصطفی حسینی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری که در اثر آسیب های جسمی و روحی به یک مرکز درمانی مراجعه می کند ،دارای حقوقی قانونی است. رعایت حقوق بیماران باعث رضایت بیماران از خدمات بیمارستانی می شود که به ارتقا کیفیت خدمات کمک خواهد کرد. هدف این مطالعه تعیین آگاهی بیماران از حقوق خود و رعایت آن در بیمارستان های وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی در شهر تهران است.

روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی در بیمارستان های وابسته به دانشگاه­­های علوم پزشکی تهران در سال 1388 انجام شد. نمونه های مطالعه 601 بیمار بودند که از 11 بیمارستان وابسته به 3 دانشگاه علوم پزشکی در شهر تهران و به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها پرسش نامه 50 سوالی بود که روایی و پایایی آن تایید شد. داده ها با استفاده از آزمون های مجذور کای و کروسکال والیس در نرم افزار SPSS.17 تجزیه و تحلیل شدند.

نتایج: 59% بیماران زن و 41% مرد بودند. میانگین سن بیماران3/43 ( با انحراف معیار 5/18) سال  و میانگین اقامت 1/7( با انحراف معیار 4/7) روز بود. 5/71% بیماران اگاهی ضعیف، 6/22% متوسط و 8/5% اگاهی خوبی از حقوق بیمار داشتند. میزان رعایت حقوق بیمار در 8/13%  بیماران خوب، 9/82% متوسط و 3/3% ضعیف بود. بین میزان رعایت حقوق بیمار با بخش بستری و طول اقامت در بیمارستان رابطه ی آماری معنی داری وجود داشت(007/0 p=). همچنین از میان7 حیطه، بالاترین میزان رعایت حقوق بیمار مربوط به حیطه حق آگاهی بیمار و کمترین میزان رعایت مربوط به حیطه حق اعتراض و شکایت بود.

نتیجه گیری:  نتایج این مطالعه نشان داد که بیماران اگاهی خوبی از حقوق بیمار ندارند و حقوق بیماران نیز بصورت مطلوب رعایت نمی شود. جهت ارتقای رعایت حقوق بیماران، ارایه برنامه های آموزشی به جامعه در مورد حقوق بیمار، پیگیری موارد نقض حقوق بیمار، تصویب قانون جامع برای تضمین رعایت حقوق بیماران و طراحی برنامه مشخص برای پایش و نظارت بر اجرای آن  پیشنهاد می شود.


مرضیه جوادی، هدایت الله عسگری، مریم یعقوبی، حسین نوازهی،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری­های غیر واگیر که از آن به بیماری­های مزمن و یا بیماری­های مرتبط با سبک زندگی نیز یاد می­شود یکی از مشکلات جدی امروز اغلب کشورهاست. سازمان جهانی بهداشت در نشست­های سالانه­ی خود بارها این موضوع را طرح و نظرات و راهکارهای کارشناسی خود را به دنیا ارایه نموده است. در این مطالعه با استفاده از راهبرد­های تنظیمی توسط WHO که برنامه جامعی برای کنترل و مراقبت از بیمارهای غیرواگیر است به بررسی اقدامات انجام شده درحوزه­ی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در برنامه مراقبت و کنترل بیماری­های غیر واگیر پرداخته شده است.

روش کار: دراین مطالعه که یک پژوهش توصیفی تحلیلی است فعالیت های انجام شده درنظام  مراقبت بیماری­های غیر­واگیر در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در تعداد 21 واحد مبارزه با بیماری­های غیر واگیر شهر اصفهان و کلیه شهرستان­های استان به صورت خود ارزیابی و بررسی مستندات، مورد بررسی  قرار گرفت. کارشناسان و مسؤولان واحدهای مبارزه با بیماری­های غیر­واگیر(تعدا د 30نفر) وارد مطالعه گردیدند. ابزار مطالعه پرسشنامه محقق ساخته­ای بود که در6حیطه ( براساس اصول جهانی و راهبرد­های مبارزه با بیماری­های غیرواگیر (WHOتدوین و روایی و پایایی آن مورد تایید قرارگرفت. در تحلیل داده­ها از فراوانی، درصد، میانگین و T-Test  استفاده شد. داده­ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد.

نتایج: نمره کل خودارزیابی واحدهای مورد مطالعه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در زمینه اقدامات انجام شده در برنامه مراقبت و کنترل بیماری­های غیر­واگیر 59/0 44/1 (میانگین 44/1 از4) است. دربین 6راهبرد  مورد مطالعه راهبرد "افزایش آگاهی عمومی درمورد بیماری­های غیرواگیر "بالاترین امتیاز وراهبرد "بهبود همکاری و مشارکت در پیشگیری و کنترل بیماری­های غیر واگیر "کمترین امتیاز حاصل شده است. مستندسازی اقدامات در حد ضعیفی صورت گرفته است (کمتراز50%). بین میانگین نمرات خود­ارزیابی بر حسب دو دسته اقدامات دارای مستندات و فاقد مستندات  تفاوت معناداری وجود نداشت (1/0=p).

نتیجه گیری: دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از دانشگاههای پیشرو در سطح کشور است که اقدامات ارزشمندی در زمینه برنامه مراقبت و کنترل بیماری­های غیرواگیر انجام داده است. اما بر اساس مقیاس مورد استفاده این مطالعه نقاط ضعف متعددی در برنامه­ ها وجود دارد. یکی دیگر از نقاط ضعف دیگر عدم توجه و دقت در مستندسازی اقدامات انجام یافته است که مرحله بسیار مهمی برای هم افزایی فعالیتها و بهبود و تعالی عملکردی سازمان است.


ریتا ظهیری، مجید طاهری،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: اولین گام اساسی و ضروری در ارایه صحیح خدمات، کنترل و ارزشیابی خدمات بهداشتی و درمانی بوده و یکی از مهمترین عوامل ارزشیابی، میزان رضایت مندی مراجعان است. در این پژوهش میزان رضایت مندی بیماران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی تابعه دانشگاه علوم پزشکی استان مرکزی از نحوه ارایه خدمات بهداشتی - درمانی مورد ارزیابی قرار گرفت.

روش کار: این مطالعه توصیفی - تحلیلی و از نوع مقطعی است که در40 مرکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی ارایه کننده خدمات در سال 1388 در سطح استان مرکزی انجام شده است. مشخصات دموگرافیک مراجعه کنندگان  به واحدها و نیز نحوه­ی برخورد کارکنان، صرف وقت، راهنمایی و آموزش، هزینه خدمات، کفایت خدمات، توانایی ومهارت کارکنان، دسترسی به امکانات پزشکی، امکانات رفاهی و کفایت تجهیزات بر اساس یک پرسشنامه و مصاحبه از مراجعین یا همراهان آنها ثبت شد.

نتایج: 391 نفر در طی 3 ماه مصاحبه شدند، میانگین سن افراد مورد مطالعه 02/17±24/38 سال، 5/66% آن ها خانم و 3/81% ایشان، متاهل بودند. 52/34% مراجعین از کلیت عملکرد مراکز بهداشتی درمانی در سطح بالا و یا خیلی بالا راضی بودند. این سطح بالا یا خیلی بالا از رضایت در مورد عملکرد پزشک، ماما، آزمایشگاه و داروخانه به ترتیب 1/33 ، 1/37 ، 8/36 و 3/38% بود.

نتیجه گیری: عملکرد مراکز در مجموع در سطح استان موفق بوده است. مدیران بر اساس نظرات گیرندگان خدمت و با ارتقای برخی از فرآیندهای برنامه می توانند سطح بالاتری از رضایت مندی را در دراز مدت حاصل کنند.


علی اکبری ساری، زینب بهشتی زواره، محمد عرب، آرش رشیدیان، بنفشه گلستان،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف:  زخم بستر یکی از مشکلات رایج بیمارستان ها به ویژه در بخش های بستری با اقامت طولانی و بخش مراقبت های ویژه (ICU) می باشد که هزینه‌ها و عوارض زیادی را برای بیمار و نظام سلامت ایجاد می کند. هدف این مطالعه آن است تا عوامل موثر بر ایجاد زخم بستر را در بخش­های ICU بیمارستان­های آموزشی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بررسی و تعیین نماید.

روش کار: این مطالعه در هفت بخش ICU واقع در چهار بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ابتدابا استفاده از مشاهده مستقیم، تمام 90 بیمار بستری در بخش های مراقبت های ویژه بیمارستان های مورد مطالعه از نظر وجود زخم بستر مورد بررسی قرار گرفت. سپس از بین بیماران ترخیص شده از همان بخش ها در سال 1386 تعداد 310 پرونده پزشکی به صورت تصادفی متناسب انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت.  داده ها با استفاده از یک پرسشنامه ی ساختار یافته جمع آوری شد.

نتایج: زخم بستر در افراد مسن، خانم­ها، افراد با تحرک و فعالیت کمتر، سطح هوشیاری پایین تر، طول مدت بستری بیشتر، بیماران تحت مراقبت های داخلی و در بیماران مبتلا به تب، دیابت، فشارخون، فلج و بیماری های تنفسی، به طور معنی داری بیشتر بود. همچنین زخم بستر در بیماران مبتلا به عفونت و انواع توده ها بیشتر بود.

نتیجه گیری: استفاده از یک روش استاندارد ارزیابی بیمار و توجه به عوامل ایجاد زخم بستر قبل از بستری می­تواند در شناسایی بیماران در معرض خطر و کاهش زخم­ بستر تاثیر داشته باشد.


پروانه تیموری، آرزو فلاحی، نادر اسماعیل نسب،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده

زمینه وهدف: علیرغم وجود شواهدی مبنی برکاهش میزان فعالیت جسمانی درطی نوجوانی در کشورهای غربی، کاهش آن در نوجوانان کشورمان طی مطالعات رد یابی تایید نشده است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات رفتار فعالیت جسمانی، عوامل روانشناختی (شامل فواید، مانع و خودکارآمدی درک شده) و تاثیرات بین فردی مرتبط با رفتار ورزشی طی گذار از مقطع راهنمایی به متوسطه در شهر سنندج بود.

روش کار:  اطلاعات این مطالعه درسال 1385،  در جریان یک مطالعه مقطعی و با پیگیری دانش آموزان در سال 1388 جمع آوری شد.  جمعیت مورد مطالعه شامل844 دانش آموز دختر و پسر مقطع دبیرستان (51% پسرو 49% دختر) با میانگین سنی 73/1± 42/16بود. سازه های فواید، موانع وخود کارآمدی درک شده، تاثیرات بین فردی درک شده، و نیز رفتار فعالیت جسمانی با استفاده از پرسشنامه های خود گزارشی اندازه گیری و توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: تجزیه وتحلیل داده ها تفاوتهای معنی داری بر حسب جنس برای فعالیت جسمانی و بیشتر متغیرهای روانشناختی و تاثیرات بین فردی مرتبط با فعالیت های ورزشی نشان داد. در هر دو مرحله دختران از پسران فعالیت فیزیکی کمتری داشتند. درزمان اول متوسط فعالیت جسمانی دختران(82/ 31 دقیقه) و پسران( 75/53 دقیقه) و در زمان پیگیری (07/23 دقیقه) و (7/44 دقیقه) بود( 001/0p< (دختران در مقایسه با پسران موانع درک شده بیشتر و فواید و خودکارآمدی درک شده کمتری برای انجام فعالیت فیزیکی از  زمان شروع تا پیگیری داشتند. تست ضرایب همبستگی عوامل روانشناختی، تاثیرات بین فردی و فعالیت بدنی ازشروع مطالعه تا پیگیری بیانگر ثبات نسبی بیشترتاثیرات بین فردی خانوادگی برای دختران در مقایسه با پسران بود.

نتیجه گیری: نتایج این بررسی شواهدی برای کاهش فعالیت فیزیکی در دانش آموزان پسر و دختر و نیز تفاوتهای جنسی در متغیرهای شناختی و تاثیرات بین فردی ارایه می کند.


کاوه بهمن پور، رونما نوری، حیدر ندریان، بهزاد صالحی،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بهداشت ضعیف دهان و دندان می­تواند اثرات نامطلوبی بر عملکرد کودکان در مدرسه و موفقیتشان در سراسر زندگی داشته باشد. مشخص نمودن عوامل مرتبط با رفتارهای بهداشت و دندان می­تواند به عنوان راهنمایی برای طرح ریزی برنامه­های آموزشی برای دانش­آموزان و انجام مداخله­های صحیح و مناسب جهت ارتقای انجام این رفتارها در آنها عمل کند. لذا این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با رفتارهای بهداشت دهان و دندان در دانش­آموزان دبیرستانی شهرستان مریوان براساس الگوی ارتقای سلامت پندر (Health Promotion Model  (HPM در سال 1389 طراحی و اجرا گردید.

روش کار: این مطالعـه بر روی 403 نفر از دانش­آموزان مقاطع دوم و سوم دبیرستان شهرستان مریوان که طی نمونه­گیری تصادفی-خوشه­ای چندمرحله­ای در سال تحصیلی 89-1388 بدست آمدند، انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه­ای استاندارد مبتنی بر سازه­های مدل ارتقای سلامت پندر بود که مشتمل بر سازه­های خودکارآمدی و منافع و موانع درک شده، تعهد به طرح عمل، احساسات مرتبط با رفتار، تأثیرگذارنده­های بین فردی و وضعیتی همراه با رفتارهای بهداشت دهان و دندان بود و بصورت خودایفاء تکمیل گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده­ها از آزمون­های ANOVA، T-test،  Pearson Correlation Coefficientو Linear Regression استفاده شد.

نتایج: رفتارهای بهداشت دهان و دندان در دوجنس تفاوت معنی­دار داشت به طوری که دختران وضعیت بهتری نسبت به پسران داشتند (01/0> p). همبستگی مثبت و معنی­داری بین رفتارهای بهداشت دهان و دندان و دیگر متغیرهای الگوی ارتقای سلامت (01/0> p) وجود داشت. درمجموع متغیرهای مدل ارتقای سلامت 2/42% از واریانس رفتارهای بهداشت دهان و دندان را پیش بینی نمودند و از میان این عوامل، تعهد به طرح عمل و خودکارآمدی درک شده قویترین پیش بینی کننده­ها بودند (223/0≥β).

نتیجه گیری: کارشناسان بهداشـت مدارس می بایست برنامـه­های مداخله­ای مرحـله به مرحـله بر اساس مدل HPM  طرح­ریـزی نمایند که در آن ارتقـای خودکـارآمدی درک شده، تعهد به طرح عمل و تأثیرگذارنده های بین فـردی از اولویت­های برنامـه باشند. بایـد هنگـام برنامه­ریزی جهت ارتقای بهداشت دهان و دندان در دانش­آمـوزان، راهبردهایی را جهت غلبه بر موانـع انجام رفتـارهای بهداشـت دهـان و دندان پیشنهـاد داد تا اینکه منافع انجام این رفتارها را برای آنهـا بازگـو نمود. نتایج نشـان دهنده آن است که می­توان این الگو را در شهر مریوان به عنوان چارچوبی جـهت برنامه­ریزی مداخلات در جهـت پیش بینی، بهبود و ارتقای رفتـارهای بهداشت دهان و دندان دانش­آموزان بکارگرفت.


بهنام لشگرآرا، سید محمود تقوی شهری، آق بابک ماهری، رویا صادقی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: اینترنت در حال حاضر به عنوان ابزاری مناسب جهت انتقال دانش، آگاهی‌ها در فرآیند آموزشی و تازه های علمی و پژوهشی مطرح است. اینترنت همچنین ارتباطات مهم وحیاتی را بین میلیونها نفردر دنیا فراهم میکند و نیز انواع برنامه های تفریحی و سرگرمی را برای پرکردن اوقات فراغت آنها فراهم میکند. با این حال وابستگی زیاد به اینترنت نیز خطر اعتیاد به آن را به همراه دارد .این پژوهش به منظور بررسی ارتباط اعتیاد به اینترنت و سلامت عمومی انجام شده است.

روشکار: این مطالعه به صورت مقطعی در سال 1389 در نمونه‌ای شامل 125 دختر و 110 پسر از دانشجویان ساکن خوابگاه‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. نمونه‌گیری از دانشجویان به صورت طبقه‌ای تصادفی بود. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه‌های استاندارد " اعتیاد به اینترنت یانگ، 1998" و " سلامت عمومی گلدبرگ، 1987" انجام شد. در تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری کولموگروف-اسمیرنوف، من-ویتنی یو، ضریب همبستگی اسپیرمن، کای-دو و نیز رگرسیون استفاده شد.

نتایج: بر اساس یافته‌های این مطالعه 34 درصد از دانشجویان براساس طبقه بندی Youngمعتاد به اینترنت بودند. سلامت عمومی دانشجویان معتاد به اینترنت در کل و در زیر مقیاس‌های اضطراب و افسردگی نسبت به دانشجویان عادی در معرض خطر بیشتری بود (001/0p<) اما درخصوص زیر مقیاسهای عملکرد جسمانی و کارکردهای اجتماعی تفاوت معناداری نداشتند.

نتیجه گیری: اعتیاد به اینترنت در بین دانشجویان خوابگاه یکی از مسائل مهم می باشد که نیاز به برنامه ریزیهای آموزشی، مشاوره ای و رفتاری جهت کاهش این مسئله در بین دانشجویان آسیب پذیر دارد.


آرزو فلاحی، فضل ا... غفرانی پور، فضل ا... احمدی، بهشته ملک افضلی، ابراهیم حاجی زاده،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری های دهان و دندان فعالیت های فرد را در مدرسه، محل کار و یا در منزل محدود کرده و موجب از دست رفتن میلیونها ساعت کاری و تحصیلی در سراسر جهان می گردند. با توجه به اهمیت دوره نوجوانی جهت شکل گیری رفتارهای بهداشتی و تبیین تجارب آنان در زمینه بیماریهای دهان و دندان مطالعه حاضر با هدف تبیین عوامل مؤثر در ایجاد پوسیدگی دندان از نگاه دانش آموزان انجام شد.

روش کار: این مطالعه با رویکرد کیفی در 18 دانش آموز مقطع راهنمایی شهر تهران از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف انجام گرفت. پس از کسب رضایت آگاهانه، دادها جمع آوری، ضبط، دست نویس و به روش تحلیل محتوا مرسوم تجزیه و تحلیل گردید. جهت حمایت از صحت و استحکام دادها، معیار مقبولیت، تأیید پذیری و انتقال پذیری لحاظ شد.   

نتایج: از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها طبقات تعاملات خانوادگی در سلامت دندان، جایگاه مدرسه در مراقبت دهان و دندان، نقش دندانپزشک در مراقبت از دندان و تأثیر آموزش در مراقبت از دندان به عنوان عوامل مؤثر در مراقبت استخراج و درون مایه عوامل تأثیر گذار در مراقبت دهان و دندان در داده های مطالعه از تأکید بیشتری برخودار شد.

نتیجه گیری: استفاده از تجربیات دانش آموزان در این مطالعه می تواند در گسترش جو حمایت و اعتماد متقابل دانش آموزان و دندانپزشکان، ارایه خدمات بیشتر در مدارس از طریق سازمانهای ذی نفع، تدوین و اصلاح برنامه های آموزشی و توجه بیشتر به نقش حیاتی والدین کمک نموده و نهایتاً نتایج این مطالعه می تواند زمینه ساز مداخلات آموزشی ارزشمند در حیطه سلامت دهان و دندان باشد.


محمدصالح کوشکی، علی اکبری ساری، محمد عرب، کامبیز احمدی انگالی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کیفیت زندگی کاری شامل هر گونه بهبود در فرهنگ سازمانی است که حاکی از رشد وتعالی کارکنان در سازمان می باشد. متخصصین بهره وری براین اعتقاد هستند که افزایش بهره وری و بهبود کیفیت زندگی کاری در یک راستا هستند و توجه به آنها باعث رشد اقتصادی می شود و افزایش کیفیت زندگی کاری منوط به پذیرش ضرورت انجام این امر توسط مدیران سازمانهاست هدف از این پ‍‍‍‍‍ژوهش تعیین رابطه بین کیفیت زندگی کاری و بهره وری پرستاران می باشد تا با برنامه ریزی برای بالا بردن سطح کیفیت زندگی کاری پرستاران موجبات افزایش بهره وری آنان و نهایتاً افزایش بهره وری بیمارستان را فراهم ساخت.

روش کار: این پژوهش از نوع همبستگی و بصورت مقطعی توصیفی- تحلیلی درسال 1390 انجام شد. جامعه پژوهش را پرستاران بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تشکیل می دهد که از بین آنها 370 نمونه بصورت تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. پرسشنامه کیفیت زندگی کاری متشکل از 30 سوال و پرسشنامه بهره وری متشکل از 26 سوال در مقیاس لیکرت طراحی شد. بعد از جمع آوری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، مجذورکای دو، ANOVA، T-test و Post hoc مورد تحلیل قرار گرفت.

نتایج: یافته ها نشان دادکه میزان کیفیت زندگی کاری پرستاران با میانگین 47/2 امتیاز در سطح متوسط به پایین بود و بهره وری آنان با میانگین07/3 امتیاز در سطح متوسط بود. همچنین یافته ها نشان داد 55/1 درصد پرستاران کیفیت زندگی کاری خود را بالاو 40/82 درصدکیفیت زندگی کاری خود را متوسط گزارش نمودند. آزمون آماری پیرسون رابطه مثبت و معناداری بین کیفیت زندگی کاری و بهره وری نشان داد (66/0=r ،001/0= p).

نتیجه گیری : با توجه به اینکه درصد پایینی از پرستاران کیفیت زندگی کاری و بهره وری خود را در سطح بالایی گزارش نمودند و با توجه به اثبات رابطه بین کیفیت زندگی کاری و بهره وری، مسئولین می توانند با برنامه ریزی روی کیفیت زندگی کاری پرستاران باعث افزایش  بهره وری آنان شوند.


صدیقه سادات طوافیان، تیمور آقامولایی،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: در سال های اخیر بر اهمیت سبک زندگی سالم تأکید زیادی شده است.هدف این مطالعه ارزیابی سبک زندگی دانش آموزان مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بندرعباس بود.

  روش کار: نمونه گیری به روش چند مرحله ای انجام شد و طی آن 410 نفر دانش آموز از مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بندرعباس انتخاب شدند.ابزار ارزیابی سبک زندگی پرسشنامه The Adolescent Health Promotion Scale بود که شامل 40 سؤال است و رفتارهای ارتقا دهنده سلامت را در شش حیطه شامل تغذیه، حمایت اجتماعی، مسئولیت فردی سلامت، ارزش گذاری سلامت، ورزش و کنترل تنش ارزیابی می کند.

  نتایج: میانگین سن دانش آموزان مورد بررسی 5/16 سال با انحراف معیار 34/1 بود.8/49 درصد آنها پسر و 2/50 درصد دختر بودند.میانگین امتیاز کل پرسشنامه 89/64 از 100 بدست آمد.میانگین امتیاز رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در ابعاد تغذیه، حمایت اجتماعی، مسؤولیت فردی سلامت، ارزش گذاری سلامت، ورزش و کنترل تنش به ترتیب 06/71، 00/63، 12/63، 11/82، 49/41 و 58/68 از 100 بود.

  نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد در مجموع رفتارهای ارتقا دهنده سلامت توسط دانش آموزان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و در این میان فعالیت فیزیکی منظم پایین ترین امتیاز را دارا است که نشان می دهد سبک زندگی غیر فعال (Sedentary Life Style) یک مشکل متداول و جدی در میان دانش آموزان است.


هاشم محمدیان، سید غلامعباس موسوی، حسن افتخار اردبیلی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: این مطالعه تفاوت های جنسیتی کیفیت زندگی کلی و حیطه های آنرا در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر کاشان مورد توجه قرار داده است.

  روش کار: یک مطالعه مقطعی، بر روی400 نفر از دانش آموز ان که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل تفاوت امتیازات کلی کیفیت زندگی در میان دختران و پسران بر حسب عوامل دموگرافیک از آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد . داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS v.18 و نرم‌افزار LISREL8.8 تحلیل شدند.

  نتایج : بین پسران و دختران تفاوت قابل توجهی در امتیاز کلی کیفیت زندگی در ارتباط با رتبه تولد ، پایه تحصیلی و نمایه توده بدنی مشاهده شد. به رغم نبود تفاوت معنی دار آماری ، دختران ادراک بالاتری در ارتباط با کیفیت زندگی کلی و حیطه هایش بجز کارکرد عاطفی نسبت به پسران داشتند.

  نتیجه‌گیری: خانواده ها باید برای تامین و رفع مشکلات عاطفی دختران تلاش وافری نمایند. ضروریست تا آموزشهای لازم در زمینه سازوکارهای مقابله ای در خصوص کاهش تنش و اضطراب برای این نسل آینده ساز و مادران فردا که بانیان اصلی سلامت جامعه و خانواده می باشند توسط مشاوران و مربیان تربیتی صورت پذیرد.


عفت السادات مرقاتی خویی، ندا شمس علی زاده، علیرضا بیات، فاطمه زارعی، شهناز ریماز،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: رفتار تهدید کننده سلامت فرد در بستر اجتماعی تحت تآثیر فرهنگ آن جامعه شکل می گیرد. بنابراین رفتارهای پر خطر بهداشتی جوامع گوناگون می­تواند از دسته بندی متفاوتی برخوردار باشند. هدف این مطالعه شناسایی و اولویت بندی رفتارهای پرخطر بهداشتی بین دانش اموزان دبیرستانی در یکی از مناطق تهران بود .

  روش کار: در این مطالعه کیفی از نوع ارزیابی سریع 130 نفر در جلسات گروهی متمرکز (17 جلسه) شرکت کردند. گروه های هدف عبارت بودند از: دانش آموزان دختر و پسر( 9 جلسه)، والدین (5 جلسه)، معلمان(3 جلسه). چهار مدیر مدرسه در سه مرحله مصاحبه عمیق فردی شرکت کردند. در جلسات گروهی موضوعات کلی که مورد تأکید محققین بوده عبارتند از: 1) درک و توصیف مشارکت کنندگان درباره رفتارهای سالم و غیر سالم، 2) اولویت بندی رفتارهای مخاطره آمیز در نوجوانان دختر و پسر؛ 3) درک و باورهای مشارکت کنندگان در مورد رفتارهای مخاطره آمیز و تأثیر بستر اجتماعی-فرهنگی در شکل گیری آن رفتارها در نوجوانان و جوانان. داده ها به روش آنالیز محتوا تجزیه و تحلیل و معانی اصلی و درون مایه ها استخراج شد. برای صحت و استحکام داده ها معیارهای اعتباربخشی، تایید پذیری و انتقال پذیری ارزیابی گردید.

  نتایج : اعتیاد، رفتارهای پرخطر جنسی، و رفتارهای نابهنجار اجتماعی(پرخاشگری) ا ولویت رفتارهای مخاطره آمیز بین پسران دبیرستانی بودند. در گروه دختران رفتارهای پرخطر جنسی، ازدواج زودرس، عادات غذایی ناسالم، کم تحرکی و نگرانی از آینده (شغلی تحصیلی و ازدواج) به ترتیب اولویت شناخته شدند .

  نتیجه گیری: اگرچه اولویت رفتارهای مخاطره آمیز در بین پسران و دختران متفاوت است اما از این اولویتها رفتارهای پرخطر جنسی بین این دانش آموزان مشترک بود. رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان در مسیر جامعه پذیری آنها شکل می گیرند که قویا از فرهنگ بستر بومی آنها متاثر است. درک مشارکت کنندگان از شمای جنسیتی عامل مهمی در اولویت بندی رفتارهای پر خطر بهداشتی شناخته شد. برنامه های آموزشی جامع نگر در راستای ارتقاء سلامت نوجوانان و تغییر نگرش های اجتماعی در حمایت و مراقبت از نوجوانان پیشنهاد می شود.



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb