۱۴ نتیجه برای درمانی
رضا رادگودرزی ، آفرین رحیمی موقر ، الهه سهیمی ایزدیان، محمدرضا محمدی ، محسن وزیریان ،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۴ )
چکیده
در دی ماه سال ۱۳۸۲ در شهر بم زلزله ای به وقوع پیوست که موجب کشته شدن بیش از ۳۰۰۰۰ نفر شد. در این شهر مصرف تریاک در مردان شایع بوده و مشکلاتی را پس از زلزله ایجاد کرد. هدف این مطالعه بررسی آمادگی و نحوه عملکرد سیستم بهداشتی - درمانی در برخورد با علایم محرومیت معتادان به مواد افیونی پس از زلزله، بررسی روشهای شناسایی معتادان و سنجش نظرات پرسنل درمانی و معتادان در خصوص روشهای مناسب برخورد با اعتیاد پس از بلایا بوده است. این مطالعه کیفی در شهرستان بم و هشت بیمارستان کرمان و تهران که زلزله زدگان را پذیرفته بودند، انجام شد. ۱۶۳ نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند (۶۱ معتاد و بقیه از خانواده معتادان، مردم بم، پزشکان، پرستاران، امدادگران، و مسوولین) و روش انتخاب نمونه ها از طرق فرصت طلبانه و ارجاع همتایان بود. پرسشگری به شیوه مصاحبه عمیق (با پرسشنامه نیمه ساختار یافته) انجام گرفت. قبل و پس از زلزله، آموزش ویژه ای برای پرسنل درمانی یا برنامه ای جامع برای پیشگیری و درمان وابستگی به موارد وجود نداشت. نگرش اکثریت پرسنل سیستم درمانی نسبت به درگیر شدن در درمان معتادان منفی بود. سیستم درمانی در دو هفته اول پس از زلزله بدون برنامه ای معین پوشش دارویی ناکاملی را ارایه دادند. پیشنهاد اکثر مصاحبه شوندگان این بود که در شرایط بلایای احتمالی بعدی در روزهای اول برای جلوگیری از علایم محرومیت از داروهای اپیوییدی استفاده و پس از رفع بحران و بهبود صدمات جسمی اقدام به ترک شود. عواقب ناگوار عدم رسیدگی به مشکلات اعتیاد پس از بحران می تواند شامل تغییر بروز مصرف مواد به ویژه در گروه های خاص؛ تغییر در شدت سو مصرف؛ و احتمالا تغییر نوع مواد و روش مصرف به اشکال پر خطر باشد. در نتیجه برای پیشگیری و درمان صحیح مشکلات مربوط به مصرف مواد وجود برنامه ای جامع و مدون ضرورت دارد تا در شرایط خاص بحران براساس آن عمل شود.
لیدا مقدم بنائم، حسن افتخار اردبیلی، فرشته مجلسی، عباس رحیمی، علیرضا امینی منش،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه به منظور بررسی تاثیر بارداریهای ناخواسته بر وقوع آپگار پایین( کمتر از ۸) نوزادان در دقیقه پنجم پس از تولد، در ۱۸۰۰ مادر باردار که برای مراقبت های دوران بارداری به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی و خانه های بهداشت شهرستان ری مراجعه کرده بودند انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه، ۱۸۰۰ مادر باردار در دو گروه بارداریهای خواسته و ناخواسته که هر گروه شامل ۹۰۰نفر بود، مورد بررسی قرار گرفتند . برای ورود به مطالعه , سن بارداری بایستی کمتر از ۲۸ هفته می بود. هر دو گروه تا زمان زایمان تحت مراقبت و پیگیری قرار گرفتند. پس از زایمان , با مشاهده کارت تولد نوزاد, نمره آپگار در دقیقه پنجم پس از تولد, ثبت گردید. جهت بررسی دقیق تر اثر عوامل مختلف بر احتمال وقوع آپگار پایین در نوزادان شامل زایمان طبیعی یا سزارین , زایمان زودرس, کم وزنی زمان تولد, ناهنجاریهای مادرزادی, محل تولد ( بیمارستان و مراکز بهداشتی , یا منزل) ،از مدل رگرسیون چند گانه لجستیک استفاده گردید.
نتایج: در میان ۹۰۰ نوزاد حاصل ازحاملگی های ناخواسته،۱۵ مورد( ۷/۱%) نمره آپگار پائین ( زیر ۸) و در میان نوزادان حاصل از حاملگی های خواسته، ۴ مورد( ۴/۰%) نمره آپگار زیر ۸ داشتند. تفاوت بین دو گروه معنی دار بود (۰۱۱/۰ =P) و خطر منتسب وقوع آپگار زیر ۸ در حاملگی های ناخواسته ،۵۴/۰ با فاصله اطمینان ۹۵% بین ۱۳۲/۰ تا ۸۱۳/۰ بود. با استفاده از مدل رگرسیون چند گانه لجستیک وپس از در نظر گرفتن تاثیر عوامل مختلف موثر بر آپگار پایین نوزادان ،حاملگی ناخواسته باز هم بر وقوع آپگار پایین نوزادان تأثیر داشت و این احتمال را بیش از ۳ برابر افزایش می داد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که در صورت جلوگیری از بارداریهای ناخواسته, بین ۲/۱۳ تا ۳/۸۱ % از موارد نمره آپگار پائین در نوزادان قابل پیشگیری است. البته با توجه به عدم وجود مطالعات مشابه در این زمینه در ایران ، بهتر است مطالعات وسیع تری جهت تایید و یا رد این نتایج انجام شود.
ابوالقاسم پوررضا، رقیه خبیری، محمد عرب، علی اکبری ساری، عباس رحیمی، آذر طل،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل موثر بر رفتار افراد در هنگام مواجهه با بیماری بسیار متفاوت است که شامل عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بویژه هزینه های درمانی می باشد. با توجه به هزینه های روزافزون درمانی، نقش اقدام بیماران در کنترل مالی هزینه های درمان، سیر بهبودی و نیز عدم اطلاع کافی از رفتار افراد در اولین نقطه مواجهه با بیماری و به منظور سنجش تقاضای مردم در یک بستر تحقیقاتی مناسب، این مطالعه با هدف تحلیل رفتار درجستجوی درمان افراد در موارد بروز کسالت یا بیماری در ساکنان شهرتهران متشکل از کلیه اقشار و گروههای اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه که از نوع توصیفی - تحلیلی می باشد و به روش مقطعی انجام شده است ۱۸۸۲ نفر از افراد ساکن در خانوارهای شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند و اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری مجذور کای ، تست دقیق فیشر و رگرسیون لجستیک چندمتغیره در نرم افزار SPSS,۱۳ استفاده شده است.
نتایج: ۹/۲۲% (۴۳۱نفر) از افراد شرکت کننده در مطالعه ابتلا به یک یا دو مورد بیماری را در یک ماه گذشته گزارش کردند. آنالیزهای رگرسیون لجستیک چندمتغیره نشان داد که متغیرهای سن، جنس، وخامت بیماری، میزان تحصیلات و تأهل ارتباط آماری معنی داری با احتمال اقدام به درمان اعم از خوددرمانی یا جستجوی درمان از مرکز درمانی داشته اند. همچنین در زمینه احتمال مراجعه به یک مرکز درمانی مشخص شد که متغیرهای سن، جنس، وخامت بیماری، میزان درآمد، میزان تحصیلات، بعد خانوار و شیوه پرداخت از بقیه متغیرهاموثرتر بوده و معنی دار در مدل باقی ماندند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، بالا بردن سطح آگاهی جامعه در مورد اثرات سوء مصرف دارو و خوددرمانی، آموزش پزشکان و داروسازان، اصلاح نظام بیمه و ترویج بیمه همگانی به عنوان راهکارهایی مناسب جهت بهبود الگوی مصرف خدمات سلامتی توصیه می شود.
ریتا ظهیری، مجید طاهری،
دوره ۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: اولین گام اساسی و ضروری در ارایه صحیح خدمات، کنترل و ارزشیابی خدمات بهداشتی و درمانی بوده و یکی از مهمترین عوامل ارزشیابی، میزان رضایت مندی مراجعان است. در این پژوهش میزان رضایت مندی بیماران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی تابعه دانشگاه علوم پزشکی استان مرکزی از نحوه ارایه خدمات بهداشتی - درمانی مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش کار: این مطالعه توصیفی - تحلیلی و از نوع مقطعی است که در۴۰ مرکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی ارایه کننده خدمات در سال ۱۳۸۸ در سطح استان مرکزی انجام شده است. مشخصات دموگرافیک مراجعه کنندگان به واحدها و نیز نحوهی برخورد کارکنان، صرف وقت، راهنمایی و آموزش، هزینه خدمات، کفایت خدمات، توانایی ومهارت کارکنان، دسترسی به امکانات پزشکی، امکانات رفاهی و کفایت تجهیزات بر اساس یک پرسشنامه و مصاحبه از مراجعین یا همراهان آنها ثبت شد.
نتایج: ۳۹۱ نفر در طی ۳ ماه مصاحبه شدند، میانگین سن افراد مورد مطالعه ۰۲/۱۷±۲۴/۳۸ سال، ۵/۶۶% آن ها خانم و ۳/۸۱% ایشان، متاهل بودند. ۵۲/۳۴% مراجعین از کلیت عملکرد مراکز بهداشتی درمانی در سطح بالا و یا خیلی بالا راضی بودند. این سطح بالا یا خیلی بالا از رضایت در مورد عملکرد پزشک، ماما، آزمایشگاه و داروخانه به ترتیب ۱/۳۳ ، ۱/۳۷ ، ۸/۳۶ و ۳/۳۸% بود.
نتیجه گیری: عملکرد مراکز در مجموع در سطح استان موفق بوده است. مدیران بر اساس نظرات گیرندگان خدمت و با ارتقای برخی از فرآیندهای برنامه می توانند سطح بالاتری از رضایت مندی را در دراز مدت حاصل کنند.
ناریا ابوالقاسمی، عفت السادات مرقاتی خویی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه وهدف: متغیرهای جمعیتشناختی، فیزیکی، اجتماعی و روانی پدیده شیردهی و مداومت تغذیه با شیر مادر را پیچیده میسازد. با وجود گستردگی برنامههای آموزشی و ترویج تغذیه با شیر مادر، هنوز این سؤال که چرا برنامهها پیشرفت چشمگیری نداشته بیجواب مانده است. شیردهی پدیدهای در آمیخته با فرهنگ و بستر نظریه های بومی است بنابراین شناسایی عوامل موثر آن از دیدگاه عوامل کلیدی میتواند در پاسخ به سؤالات سیستم بهداشتی ضروری باشد.
روش کار: در این مطالعه کیفی با استفاده از مصاحبه گروهی دادهها از ۳۵ نفر از پرسنل بهداشت و درمان در طول مدت ۴ روز به کمک یک راهنمای مصاحبه با سری سوالات باز جمعآوری شد. نمونهها به روش هدفمند از پرسنل بهداشتی درمانی شرکت کننده در کارگاه ترویج تغذیه با شیر مادر انتخاب شدند.
نتایج: تعیینکنندههای ترویج تغذیه با شیر مادر در دو حیطه اصلی: ۱- ادراکات مردمی از پدیده شیردهی۲- روش های ترویج، دستهبندی شد. مفاهیم اصلی که ساختار این دو حیطه و چگونگی ارتباط آنها را توصیف میکنند عبارتند از: ادراکات مردمی که با اعتقادات، دموگرافی، پایه های نظری بومی و متغیرهای اجتماعی توصیف شد و روشهای ترویج که با عملکرد در بستر فرهنگی- اجتماعی، سیاستها، تعاملات و مهارتها توصیف شد.
نتیجهگیری: از دیدگاه شرکت کنندگان ادراکات مردمی به علت ساختار مبتنی بر کج فهمیها میتواند یکی از مهمترین تعیینکنندهها در موفقیت یا شکست ترویج شیر مادر باشد. یافتههای این مطالعه تأیید میکند که ادراکات مردمی عمیقاً تحت تأثیر دموگرافی، نظریههای بومی و متغیرهای اجتماعی است. این یافتهها در حیطه روشهای ترویج، موانع تأثیرگذار در ترویج شیر مادر را در بستر فرهنگی اجتماعی توصیف میکند. این بستر بر روی اعتقادات، باورها و نظریههای بومی ساخته شده است. شرکتکنندگان عوامل کمککننده در این بستر برای ترویج یا منع شیردهی را تعیین کردند، این تعیینکننده ها بر اثرات سیاستگذاری در حوزه شیردهی، عملکرد کارکنان بهداشتی مبتنی بر مهارتهای آنها در ترویج و برقراری ارتباط صحیح و مؤثر با مادران تأکید دارد. یافته های ما باورهای غلط، بیماریهای مادر و کودک، سزارین، شاغل بودن مادر را از عوامل بازدارنده ترویج تغذیه با شیر مادر در جامعه دانسته و پزشکان اطفال و متخصصین زنان، کارکنان بهداشت و درمان را از عوامل کلیدی تأثیرگذار بر این بستر میداند. در جهت دیگر مطالعات، یافتههای این مطالعه پیشنهاد میکند که امر شیردهی و مداومت در تغذیه با شیر مادر پدیده ای مبتنی بر تنوع فرهنگ ها و ساختار اجتماعی است که علاوه بر اجرای برنامههای ارتقا شیردهی نیاز به استخراج متغیرها و تعیینکنندههای بومی دارد.
حسین ملک افضلی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
این مقاله ۴۰ سال تجربه ایران را در توسعه مراقبت های بهداشتی درمانی اولیه در آذربایجان غربی، نقش بهورزان در توسعه مراقبت های بهداشتی درمانی اولیه و فرآیند توسعه این مراقبتها را در جمهوری اسلامی ایران بیان میدارد. به علاوه عواملی را که موجب رشد کمی وکیفی آن شده است برمیشمارد و به چالشهای پیش روی آن میپردازد و در آخر به برنامه پزشک خانواده که استراتژی مناسب برای دسترسی و استفاده همگان از مراقبتهای بهداشتی درمانی اولیه است اشاره میکند.
افسانه بهروزپور، محسن شمس، معصومه موسوی، رحیم استوار، مصطفی ملکی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: خوددرمانی، به عنوان یک رفتار مخاطره آمیز سلامت شایع در ایران، باعث هزینههای مادی و غیرمادی زیادی برای ایرانیان میشود. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت خود درمانی در زنان ساکن شهر یاسوج و عوامل مؤثر بر آن انجام شد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی ۱۹۲ نفر از زنان تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهری شهر یاسوج انجام شد و شرکت کنندگان با روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین پروندههای تحت پوشش هر مرکز انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد سازه های الگوی باورسلامت استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS ۱۶ تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: شایع ترین بیماری برای خود درمانی سرماخوردگی گزارش شد. داروهای سرماخوردگی از گروه داروهای بدون نیاز به نسخه پزشک و داروهای آنتی بیوتیک از گروه داروهای نیازمند نسخه پزشک، بیشترین مصرف جهت خود درمانی را داشتند. نتایج بررسی سازههای الگوی باور سلامت نشان داد که سازه حساسیت درک شده با میانگین امتیاز ۴۶/۳ ± ۶۳/۱۷ اصلی ترین سازه مرتبط با خود درمانی در زنان بود.
نتیجه گیری: بعد از مشخص شدن علل خود درمانی و ارتباط آن با سازههای الگوی باور سلامت، طراحی و اجرای برنامههای آموزشی به منظور افزایش درک خطر مصرف خودسرانه دارو در بین اقشار مختلف جامعه به خصوص زنان ضروری به نظرمیرسد.
عفت السادات مرقاتی خویی، لیلا جانثار حسینی، ساناز امتی، فرشته گلشنی، علیرضا بیات،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: "گروه درمانی" یکی از انتخابهای درمانی اثر بخش در بیماری اعتیاد بوده است. اما این مداخله درمانی بطور جدی استفاده نمی شود. لذا ارزیابی وضعیت "گروه درمانی"، تقویت کننده ها و بازدارنده های استفاده از آن در بسترهای درمانی اعتیاد ضروری است.
روش کار: این ارزیابی سریع با استفاده از رویکرد کیفی در طی سالهای ۱۳۹۴-۱۳۹۳ انجام گردید. با استفاده از یک گروه تحقیقاتی چند تخصصی در طی فعالیت های نظام مند نیمه ساختاری، اطلاعات رسمی و غیررسمی به روش های مختلف جمع آوری گردید. اطلاعات از شش مرکز منتخب (تعداد=۵۵) جمع آوری گردید. دادهها با استفاده از روش تحلیل موضوعی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
- پس از تحلیل اطلاعات، یک مدل توصیفی با دو موضوع اصلی ساختار، اجرای "گروه درمانی" و فرآیند اثربخشی بدست آمد. این دو موضوع اصلی با چهار زیر طبقه تعیین کنندههای ساختاری در گروه، تعیین کنندههای موثر در اجرای گروه درمانی، ویژگیهای زمینهای، محتوی، مقبولیت و مطلوبیت درمان تبیین گردید.
نتیجه گیری: داده ها نشان می دهند کاربرد و اثر بخشی گروه درمانی مطلوب است اما بعنوان درمان رایج در مراکز درمانی اعتیاد فراگیر نیست. محتوای ناکافی و نبود پروتکل ساختارمند و همچنین عدم ظرفیت سازی حرفه ای از جمله بازدارنده های گسترش گروه درمانی است. یافته های این ارزیابی نشان میدهد که "گروه درمانی" در بین بیمارانی که تجربه آن را در طول درمان خود داشته اند مقبولیت دارد اما در بین اکثریت بیمارانی که شناختی نسبت به آن ندارند از مقبولیت کمتری برخوردار است.
الهام رشیدیان، غلامرضا گرمارودی، آرش رشیدیان، مهدی یاسری،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف خودسرانه آنتی بیوتیک موجب شده که مقاومت به آنتی بیوتیک ها یکی از معضلات بهداشتی محسوب گردد. مطالعه حاضر با هدف تاثیر آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی به منظور پیشگیری از مصرف خود سرانه آنتی بیوتیک ها در زنان مراجعه کننده به واحدهای بهداشتی درمانی مرکز بهداشت جنوب تهران انجام گرفت.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی شاهددار تصادفی بود که بر روی ۳۹۶ نفر انجام شد. ۱۰ مرکز با تخصیص تصادفی در گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. مداخلات آموزشی با برگزاری کلاس آموزشی، توزیع پمفلت، نصب تراکت و ارسال اس ام اس انجام گردید. آموزش بر اساس سازه های الگوی بهداشتی در خصوص عوارض مصرف خودسرانه آنتی بیوتیک انجام شد. قبل و پس از انجام مداخله، پرسشنامه تکمیل و داده ها آنالیز شدند. تمامی آنالیز ها توسط نرم افزار آمار SPSS و با آزمون های آماری مناسب انجام شد.
نتایج: آنالیزها نشان داد که مقایسه بین میانگین نمره اجزای الگوی اعتقاد بهداشتی(آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده، موانع درک شده) و عملکرد در دو گروه مداخله و شاهد در قبل و بعد از مداخله آموزشی اختلاف معنیدار آماری وجود دارد)۹۹/۰<p)
نتیجه گیری: با توجه به افزایش آگاهی و کاهش عملکرد خود گزارش شده در گروه مداخله، به نظر می رسد الگوی اعتقاد بهداشتی، الگوی مناسبی برای کاهش میزان مصرف خودسرانه آنتی بیوتیک ها می باشد.
حسین فرخی، فرامرز سهرابی، علی دلاور،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه باورهای فراشناختی، نقش بسیار مهمی در ابتلا، حفظ و تداوم به اعتیاد دارد، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی فراشناخت درمانی به شیوه گروهی بر میزان اعتیادپذیری دانشجویان پسر انجام پذیرفت.
روش کار: این مطالعه یک طرح تحقیقی نیمه آزمایشی شامل پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری میشد. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان پسر دوره کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ است. با روش نمونهگیری، ۳۰ آزمودنی انتخاب شدند و بطور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. در این پژوهش از پرسشنامه فراشناختی (MCQ-۳۰) و مقیاس آمادگی به اعتیاد (APS) استفاده شد.
نتایج: دادههای بدست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و Tهم بسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نمرات کوواریانس پسآزمون آمادگی به اعتیاد نشان داد که اثربخشی فراشناخت درمانی بر میزان اعتیادپذیری دانشجویان پسر معنی دار(۰۱/۰>p ) بود.
نتیجه گیری: بهطورکلی نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان فراشناختی، اعتیادپذیری دانشجویان را کاهش داده و تأثیر اثر فراشناخت درمانی بر میزان اعتیادپذیری دانشجویان در مرحله پیگیری بعد از ۳ ماه ماندگار هست. بنابراین به افراد مشغول در حوزه بهداشت پیشنهاد می گردد از درمان فراشناخت برای پیشگیری و عدم بازگشت فرد به اعتیاد بهره ببرند.
سوگند قاسم زاده، میترا حسن زاده، ساجده ودودی، زهرا علوی، مینو مطبوع ریاحی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بهبود نشانگان کودک مبتلا به اختلال وسواسی جبری، روابط بین والدین و کودک، و رضایتمندی زوجیت والدین با کمک مداخله شناختی رفتاری خانواده محور انجام شد.
روش کار: ﭘﮋﻭﻫﺶ حاضر، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪﺍﯼ ﻧﻴﻤﻪﺗﺠﺮﺑﻲ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ انتخاب ﺗﺼﺎﺩﻓﻲ ﺁﺯﻣﻮﺩﻧﻲ ﻫﺎ ﺩﺭ دو ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﺎﻳﺶ ﻭ کنترل، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﻴﺶﺁﺯﻣﻮﻥ ﭘﺲﺁﺯﻣﻮﻥ ﺍﺳﺖ. جامعه پژوهش حاضر، کلیۀ دانشآموزان ۹ تا ۱۲ ساله شاغل به تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۵ شهر تهران بودند که به دلیل مشکلات وسواسی جبری به مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره مراجعه کرده بودند و از میان آنان ۲۸ نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. مادران پرسشنامههای "مقیاس اضطراب اسپنس" (فرم والد)، "پرسشنامه ارتباط والد- فرزند" و "پرسشنامه رضایتمندی همسران افروز "(فرم کوتاه) و کودکان مقیاس اضطراب اسپنس(فرم کودک) را در دو نوبت پیشآزمون و پسآزمون تکمیل کردند.برنامه مداخله به طور کلی در ۲۲ جلسه؛ ۸ جلسه گروهی برای مادران، ۸ جلسه بازی درمانی انفرادی برای کودک و ۲ جلسه اختصاصی برای هر خانواده به شیوه شناختی رفتاری برگزار شد.
نتایج: تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که برنامه مداخله شناختی رفتاری خانواده محور در بهبود رضایتمندی زوجیت و تعامل والد کودک و همچنین کاهش اضطراب کودک موثر بوده است (۰۱/۰p<).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که برنامه مداخله شناختی رفتاری خانواده محور منجر به بهبود روابط والدین و کودک مبتلا به اختلال وسواسی جبری و رضایتمندی زوجیت و کاهش اضطراب این کودکان و والدین میگردد.
مونا محمدحسینی، بیتا نصرالهی، رضا قریان جهرمی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: مرور نظاممند پژوهشها حاکی از این است که در درمان اضطراب افراد متغیرهای مختلفی تاثیر میگذارد و روشهای درمانی متعددی اثربخش هستند، اما نقش طرحواره درمانی بر کمالگرایی افراد مضطرب مغفول مانده است، لذا هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان اضطراب به روش طرحواره درمانی بر کمالگرایی است. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل می باشد.
روش کار: از بین کلیه زنان ۲۰ تا ۳۰ سال دارای اضطراب مراجعهکننده به کلینیک حضور نو واقع در شهر تهران تعداد ۳۰ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تخصیص داده شدند. همه آن ها قبل از اجرای مداخله پرسشنامه کمالگرایی تری-شورت و همکاران را تکمیل کردهاند. پس از آن، گروه آزمایش تحت آموزش طرحواره درمانی قرار گرفت. در نهایت هر دو گروه پسآزمون را دریافت کردهاند. پس از جمعآوری اطلاعات، دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری به کمک نرمافزار SPSS ۱۹ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: بین دو گروه در دو مؤلفه کمالگرایی مثبت (۰۱۹/۰>p و ۲۷۵/۶=F) و کمالگرایی منفی (۰۰۶/۰>p و ۱۳۶/۹=F) تفاوت معنیداری وجود دارد. با مشاهده یافتههای توصیفی میتوان گفت گروه آزمایش پس از کسب مداخله طرحوارهدرمانی توانسته است نمرات پایینتری را در پسآزمون مؤلفههای کمالگرایی نسبت به گروه کنترل کسب کند.
نتیجهگیری: استفاده از روش طرحوارهدرمانی در درمان اضطراب باعث کاهش کمالگرایی افراد شده و از این رو آگاهی از این آموزش میتواند در جهت بهبود متغیرهای کمالگرایی مثبت و منفی به روانشناسان، مشاوران، دانشجویان و سایر متخصصان کمک نماید.
نادر جهان مهر، علی صیامی اقدم، عباس دانش کهن،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: با گسترش سریع کووید ۱۹ در سراسر جهان، مواجهه کارکنان بهداشتی درمانی با این بیماری افزایش یافت. این مطالعه با هدف بررسی تجارب شخصی و حرفه ای ارائه دهندگان خدمات درمانی در زمان شیوع ویروس کرونا در بیمارستان های شهر تهران انجام شد.
روش کار: این پژوهش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوا در سال ۱۴۰۰ انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند با استفاده از روش گلوله برفی از میان کارکنان شاغل در واحدهای اصلی کووید ۱۹ بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و پس از استخراج گویه ها، با استفاده از نرم افزار MAXQDA ۱۰ آنالیز شدند.
نتایج: پس از کدگذاری، تعداد ۲۳۶ کد اصلی استخراج شد. کدهای اصلی در ۱۰ طبقه اصلی و ۳۰ زیرطبقه تقسیم بندی شدند. تعداد ۴ درون مایه اصلی به نام های "تجربه شخصی کارکنان بهداشتی درمانی"، "تجربه حرفه ای کارکنان بهداشتی درمانی"، "چالش های کار در زمینه کرونا" و "راهکارهای مقابله با کرونا" بدست آمد.
نتیجه گیری: برنامه ریزی جهت برخورداری از مشاوره های روانشناختی و تامین امکانات رفاهی جهت کاهش فشارهای روحی- روانی کادر بهداشت و درمان می تواند مفید باشد. به علاوه برگزاری دوره های آموزشی و مانور در مواقع بحران، تامین تجهیزات مورد نیاز، نظارت و پایش مستمر برای بهبود شرایط کاری، پیشنهاد می گردد.
حامد مصلحی، سیده مریم پورموسوی، زینب زاکانی، ریحانه فیاض،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اثربخشی روان درمانی با توجه به تحقیقات انجام شده اثبات شده است، اما تعداد بیمارانی که رو به وخامت میروند یا بهبود نمییابند هنوز مشکلساز است. از طرفی، برخی از درمانگران به طور کلی موفقتر از دیگران هستند، اکثر درمانگران هم موفقیت و هم شکست درمانی را در موارد مختلف تجربه کرده اند. هدف از این مطالعه تعیین عوامل اثربخش در روان درمانی از منظر درمانگران و مراجعان بود.
روش کار: این پژوهش را می توان بر مبنای هدف از نوع پژوهش های کاربردی و از منظر ماهیت، کیفی به شمار آورد. جامعه آماری این پژوهش ۱- درمانگران (روانپزشکان، روانشناسان و مشاوران) دارای مجوز سازمان نظام روانشناسی و مشاوره با تجربه درمانگری ۵ سال به بالا و ۲- مراجعینی که حداقل در یک دوره روان درمانی شرکت کرده اند را شامل می شود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفت. بر اساس این روش، حجم نمونه مبتنی بر اشباع نظری بوده و لذا فرآیند مصاحبه تا حصول اطمینان از اشباع داده های مرتبط با موضوع تحقیق و نبود داده جدید ادامه یافت و مصاحبهها در درمانگران در نفر بیست و یکم و در مراجعان در نفر پانزدهم به پایان رسید. برای گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه استفاده گردید که داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا بر مبنای رویکرد قیاسی مورد تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: یافته های این تحقیق نشان داد که عوامل احتمالی موثر در درمان اثربخش به سه حیطه درمانگر (نگرش، صلاحیت، شخصیت، بلوغ، توانایی و ویژگی ظاهری)، مراجع (ویژگیهای جمعیت شناختی، علت و نحوه مراجعه، بینش) و عوامل محیطی (مسائل اقتصادی، اجتماعی-سیاسی، موقعیت مرکز روانشناختی، مسائل حمایتی و رویدادهای زندگی مراجع و درمانگر) تقسیمبندی می شود.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر، اهمیت الگوی عوامل اثربخش را به سیاست گذاران، متولیان، اساتید و درمانگران حوزه سلامت روان نشان میدهد. ضمن اینکه احراز این مولفه ها می تواند کارآمدی درمانگران را در دستیابی به اهداف آنها افزایش دهد و همچنین به مراجعان کمک کند تا در انتخاب درمانگر چگونه عمل کنند.