جستجو در مقالات منتشر شده


18 نتیجه برای دیابت

علیرضا دیدارلو، داوود شجاعی زاده، حسن افتخار اردبیلی، شمس الدین نیکنامی، ابراهیم حاجی زاده، محمد علیزاده،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: نتایج بسیاری از مطالعات نشان می­دهد که تنها راه کنترل بیماری دیابت و پیشگیری از عوارض ناتوان کننده آن، انجام مستمر رفتارهای خود مراقبتی است. هدف این مطالعه تعیین و شناسایی عوامل موثر بر رفتارخود مراقبتی زنان دیابتی بر اساس نظریه عمل منطقی توسعه یافته می باشد.

روش کار: در این مطالعه مقطعی تعداد 352 نفر از زنان دیابتی مراجعه کننده به کلینیک دیابت شمال استان آذربایجان غربی(شهرخوی) و واجد معیارهای ورودی مطالعه به روش غیر تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای مناسب برای سنجش متغیرهای مورد نظر(آگاهی از دیابت، اعتقادات فردی، فشارها و هنجارهای اجتماعی، خودکارآمدی درک شده، قصد رفتاری و رفتار خود مراقبتی) با کمک مطالعات موجود انجام شده با چارچوب نظریه عمل منطقی و خودکارآمدی طراحی و روائی و پایائی آنها تعیین شدند. برای تحلیل داده­ها از نرم افزارSPSS نسخه 16 استفاده شد.

نتایج: براساس نتایج مطالعه، مدل پیشنهادی 6/41 درصد واریانس قصد رفتاری و2/26 درصد واریانس رفتار خود مراقبتی را در زنان مبتلا به دیابت نوع 2 را پیشگویی و تبیین کرد. در بین سازه­های مدل، خودکارآمدی درک شده قوی­ترین و موثرترین عامل برای قصد به انجام رفتار خود مراقبتی شناخته شد که هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم  رفتار خود مراقبتی را تحت تاثیر قرار داد. عوامل نگرش­ها، فشارهای اجتماعی یا نرم­های انتزاعی، آگاهی و فواصل زمانی ویزیت بیمار توسط گروه درمانی نیز پس از خودکارآمدی بیشترین قدرت پیش­گویی خود مراقبتی را داشتند.

نتیجه گیری: مدل پیشنهادی در مطالعه حاضر به خوبی توانست رفتارخود مراقبتی را پیشگویی نماید و بنابراین می­تواند اساسی برای مداخلات آموزشی باشد که با هدف ارتقای خود مراقبتی و نهایتا به منظور کنترل دیابت انجام می­پذیرد.


علی ملک شاهی مقدم، احمد ساعدی صومعه علیا، محمود جلالی، فرشته سجودی،
دوره 9، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: اسیدهای چرب امگا-3 از طریق ساز و کارهای خاصی می­توانند التهاب را کاهش دهند. در این مطالعه تأثیر مکمل یاری اسیدهای چرب امگا-3 بر غلظت CRP،  TNF-αو اینترلوکین-2 در سرم بیماران دیابتی نوع 2 بررسی گردید.

روش­ کار: پژوهش حاضر با روش کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور بر روی 57 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 صورت گرفت .افراد به صورت تصادفی به دو گروه دریافت کننده امگا-3 (2714 میلی­گرم: 1548 میلی­گرم EPA، 828 میلی­گرم DHA و 338 میلی­گرم سایر انواع اسیدهای چرب امگا-3) و دریافت کننده دارونما (قرص روغن آفتابگردان: 2100 میلی­گرم) تقسیم شدند و به مدت 8 هفته این مکمل­ها را مصرف نمودند.

نتایج:  TNF-αدر گروه امگا-3 در مقایسه با گروه دارونما، پس از انجام مطالعه به شکل معنی­داری کاهش یافت (01/0>p).  IL-2 نیز در پایان مطالعه در گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد با کاهش معنی­داری روبرو گشت (001/0>p). میان دو گروه امگا-3 و دارونما، چه در ابتدا و چه در انتهای کارآزمایی بالینی، در خصوص CRP تفاوت معنی­داری وجود نداشت.

نتیجه ­گیری: با توجه به کاهش دو بیومارکر التهابی IL-2 و TNF-α در نتیجه مکمل یاری اسیدهای چرب امگا-3، استفاده از این  مکمل­ها یا از منابع غذایی سرشار از اسیدهای چرب مزبور از قبیل انواع ماهی­ها جهت کاهش التهاب ناشی از دیابت توصیه می­گردد.


احسان طاهری، محمود جلالی، احمد ساعدی، ابوالقاسم جزایری، عباس رحیمی، سید محمد هاشمی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: کمبود ویتامین D در آسیا و در منطقه ی خاورمیانه از شیوع بالایی برخوردار است. هم چنین ارتباط ثابت شده و معکوسی با شیوع دیابت نوع 2 دارد. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت کلسیم و ویتامین D در افراد دیابتی در مقایسه ی با افراد سالم است.

روش کار: این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 180 نفر شامل 95 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 و 85 فرد سالم انجام گرفت. بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 از بین مراجعه کنندگان به انجمن دیابت ایران به طور تصادفی انتخاب شدند. در این مطالعه سن و جنس بین دو گروه با یکدیگر تطابق داشتند. سطح سرمی کلسیم، فسفر، ویتامینD ، هورمون پاراتورمون و اندازه های تن سنجی شامل قد، وزن و نمایه توده بدنی اندازه گیری شدند.

نتایج: میانگین و انحراف معیار سن در افراد دیابتی 18/11±26/51 و در افراد سالم 39/13±55/51 سال است. میانگین نمایه توده بدنی در بیماران دیابتی k‏g/m2 30/9±22/26 در افراد سالم  kg/m2 55/4 ± 26/26 است. 8/55 درصد افراد دیابتی و 57 درصد افراد سالم دچار کمبود و 3/26 درصد افراد دیابتی و 6/18 درصد افراد سالم  دچار ناکفایتی وضعیت ویتامین D بودند.

نتیجه گیری: کمبود ویتامین D هم در میان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 و هم افراد سالم از شیوع بالایی برخوردار است و به نظر می آید به عنوان یک مشکل بهداشتی- تغذیه ای در جامعه مطرح باشد.


آذر طل، غلامرضا شریفی راد، احمدعلی اسلامی، فاطمه الحانی، محمدرضا مهاجری تهرانی، داوود شجاعی زاده،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران دیابتی با توجه به ماهیت مزمن بیماری خود، نیازمند توجه مداوم با اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی و خود مراقبتی می باشند. در این میان توجه به منحصر به فرد بودن هر بیمار و طرح مراقبتی او در بستر جامعه ضروری است. یکی از ابزارهای مفید در راستای حمایت همه جانبه از بیماران دیابتی نوع 2، ارتقاء رفتارهای خودمدیریتی آنهاست. این پژوهش با هدف تعیین میزان اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی و عوامل موثر بر آن در بیماران دیابتی نوع 2 انجام یافته است.

روش کار: این پژوهش یک مطالعه مقطعی است که در سال 1390در بازه زمانی 6 ماهه انجام یافته است. جامعه مورد مطالعه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به یکی از مراکز دیابت شهر اصفهان، حجم نمونه350 نفر و نمونه گیری به روش مستمر(متوالی) بوده است. میزان اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی بیماران با استفاده از ابزار استاندارد خودمدیریتی بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت اندازه گیری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 5/11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: 350 بیمار دیابتی نوع 2 در این مطالعه شرکت نمودند. میزان پاسخ دهی 88 درصد بود (398/350). سن اکثریت شرکت کنندگان در مطالعه بین60-50 سال بود (42/8±52/55) و 3/54 درصد آنها مطابق با معیار سازمان جهانی بهداشت در محدوده مرزی کنترل متابولیک قرار داشتند (30/1±72/7). حیطه های خود نظام یافتگی( 36/6±6/33) و تبعیت از رژیم پیشنهادی درمانی( 9/2±46/11) به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین نمره را به خود اختصاص دادند. امتیاز کلی خودمدیریتی در سه سطح مناسب، متوسط و نامناسب با عوامل دموگرافیک مانند جنس، سن، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات و خصوصیات مرتبط با سلامت و بیماری مانند سابقه بیماری دیابت، مدت زمان ابتلا به دیابت، وجود بیماریهای همراه، عوارض دیابت، وضعیت سلامتی عمومی، نوع درمان، درآمد خانواده و HbA1C مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های مطالعه نشان داد که تمامی عوامل یاد شده فوق به جز سابقه بیماری با اتخاذ رفتارهای خودمدیریتی ارتباط معنی داری داشتند(001/0p<). مضاف بر این، هر بعد از این ابزار استاندارد با بیشتر متغیرهای فردی و عوامل مرتبط با بیماری ارتباط معنی دار داشتند(001/0p<).

نتیجه گیری: به نظر می رسد بتوان با اجرای مداخلات توانمندسازی مبتنی بر رفتارهای خودمدیریتی در سطوح فردی و اجتماعی در بیماریهای مزمن، در ارتقاء سلامت فردی و اجتماعی گامهای مثبتی در راستای اعتلاء سلامت جامعه برداشته شود.


محمدحسن افتخاری، نیاز محمدزاده هنرور، عبدالرضا رجایی فرد، علی اکبر اوجی،
دوره 9، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش استرس اکسیداتیودر پاتوژنز دیابت و اهمیت آنتی اکسیدان ها در رویکرد درمانی و جلوگیری از گسترش عوارض این بیماری و در نظر گرفتن خواص آنتی دیابتیک ایزوفلاون های سویا در این مطالعه اثرجنیستئین، به عنوان یکی از ایزوفلاون موجود در سویا بر سطح گلوکز، پروفایل لیپدی و فعالیت آنزیم پاراکسناز در موشهای دیابتی مورد بررسی قرار گرفت.

روش کار: 36 موش صحرایی نر نژاد Sprague-Dawley به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم و با تزریق وریدی یک دوز 60 میلی گرمی استرپتوزوتوسین به ازاء هر کیلو گرم وزن بدن که در 05/0 مول به ازاء هر لیتر بافر سیترات حل شده بود در دو گروه از موشها دیابت القاء گردید و سطح گلوکز بالای 250 میلی گرم به ازاء دسی لیتر معیار دیابت در نظر گرفته شد. تغذیه موشها در طی 3 هفته مطالعه از غذای استاندارد پایه انجام شد که تنها در یک گروه از موشهای دیابتیک ایزوفلاون جنیستئین با درجه خلوص 95 درصد در میزان 600 میلی گرم به هر کیلو گرم غذا اضافه گردید. به منظور تعیین مقدار قند خون، شاخص های لیپیدی و فعالیت آنزیم پاراکسناز در حالت ناشتا از ورید دمی قبل از شروع مطالعه و در انتهای مطالعه نمونه خون تهیه گردید. با استفاده تست آماری ANOVA یک طرفه شاخص های بیوشیمیایی اندازه گیری شده در سه گروه مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: مکمل یاری با جنیستئین تاثیر معنی داری بر سطح گلوکز خون ناشتا نداشت، اما کاهش معنی­داری در سطح تری گلیسیرید و کلسترول، LDL وHDL در گروه مکمل یاری شده دیده شد. جنیستئین تاثیر معنی داری بر عملکرد آنزیم پاراکسناز نداشت.

نتیجه گیری: جنیستئین می تواند نقش مفیدی در تصحیح آشفتگی ایجاد شده در پروفایل لیپیدی ناشی از دیابت ایفاء نماید.


میترا فقیهی، آذر طل، بهرام محبی، رویا صادقی، محمود محمودی مجدآبادی،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: غلبه بر موانع زندگی با دیابت به عنوان یک زیر ساخت منطقی در راستای توانمندسازی بیماران در مدیریت زندگی با دیابت و شناخت عوامل مؤثر بر این موانع به شمار می آید. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مدخله آموزشی مبتنی بر مدل بزنف بر موانع زندگی با دیابت در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 و عوامل مؤثر بر آن طراحی و اجرا شد.

روش کار: این پژوهش یک مداخله نیمه تجربی با گروه شاهد می­باشد. نمونه ها شامل 90نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی جنوب تهران در سال 1393 انجام شد که بعد از انجام پیش آزمون به دو گروه مداخله و شاهد با تخصیص تصادفی انتخاب شدند در دوگروه مداخله و مقایسه تحت بررسی قرار گرفتند. با توجه به اطلاعات گردآوری شده پیش آزمون یک مداخله آموزشی فقط برای گروه مداخله طی یک ماه و در قالب شش جلسه آموزشی اجرا شد. در این جلسات بر مبنای سازه های مدل بزنف در خصوص بیماری دیابت و انواع عوارض قلبی عروقی، روش های تغذیه سالم، تحرک فیزیکی، روش­های خود پایشی کنترل قند خون، ارتباط با کارمندان بهداشتی و پزشک، اطلاعات و دستورالعمل های لازم داده شد.

نتایج: یافته­های پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرۀ مربوط به متغیرهای اجزای مدل بزنف (اعتقادات، نگرش و نرم های انتزاعی و عوامل قادر کننده) و مولفه های موانع زندگی با دیابت( تشخیصی، درمانی، خودپایشی، ارتباط با افراد حرفه ای ) در دو گروه مداخله و شاهد در قبل و بعد از مداخله آموزشی اختلاف معنی داری وجود دارد. )0001/0 (p<

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه لزوم آموزش مناسب و تئوری محور به بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 برای کاهش موانع زندگی با دیابت را نشان داد و مدل بزنف می­تواند به عنوان یکی از تئوری­های مناسب برای کاهش موانع زندگی با دیابت در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو استفاده شود.


شایسته خسروی، امیرمنصور علوی نائینی، احمدرضا درستی مطلق، مصطفی قربانی، زهرا شاطری،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت ملیتوس یکی از شایع ترین مشکلات پزشکی در دوران بارداری است. تغذیه و عوامل مرتبط با آن از فاکتور های مؤثر بر کنترل و پیشگیری از این بیماری می باشند. بعضی ازمطالعات حکایت از وجودارتباط بین دیابت بارداری با ناامنی غذایی دارند. هدف از مطالعه­ی حاضر تعیین ارتباط بین ناامنی غذایی و دیابت بارداری می باشد.

روش کار: جمعیت نمونه مطالعه­ی حاضر شامل 137 خانم مبتلا به دیابت بارداری و همین تعداد خانم باردار سالم می باشد که با روش نمونه گیری در دسترس انجام پذیرفت. پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، ناامنی غذایی، فعالیت بدنی MET از طریق مصاحبه­ی حضوری تکمیل گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های کای دو، تست مستقل tو رگرسیون  لجستیک انجام گرفت.

نتایج: میزان ناامنی غذایی در گروه مورد و شاهد به ترتیب 2/18% و 9/21% برآورد شد. بین گروه مورد و شاهد از نظر سابقه ی داشتن نوزاد با وزن تولد بیشتر از 4 کیلوگرم، سابقه­ی قبلی دیابت بارداری و سابقه­ی خانوادگی دیابت در بستگان درجه اول و دوم ارتباط معنی داری وجود داشت. از جمله عوامل خطر مستقل برای دیابت بارداری داشتن سابقه ی فامیلی دیابت و وضعیت اجتماعی-اقتصادی ضعیف شناخته شد.

نتیجه گیری: بین میزان ناامنی غذایی با دیابت بارداری ارتباط معنی داری مشاهده نشد؛ اما با توجه به ارتباط ناامنی غذایی با سایر انواع دیابت و با توجه به جدید بودن این مطالعه در کشور ما، انجام مطالعات بیشتری برای اثبات این ارتباط و یا رد آن ضرورت دارد.


معصومه دشتیان، حسن افتخار اردبیلی، کامبیز کریم زاده شیرازی، مصطفی شهمرادی، کمال اعظم،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: خودمراقبتی توسط بیماران مبتلا به دیابت، نقش حیاتی در کنترل این بیماری و پیشگیری از عوارض ناشی از آن ایفا می کند. انجام فعالیت های فیزیکی و پایبندی به درمان دارویی از جمله ی این رفتارها در بیماران دیابتی است. فعالیت فیزیکی به کنترل قند خون، کاهش فشار خون، کاهش چربی و بهبود عملکرد قلبی تنفسی می انجامد و تبعیت از درمان دارویی نیز نقش حیاتی در کنترل مشکلات و عوارض ناشی از بیماری ایفا می کند لذا هدف از این پژوهش تعیین و پیش بینی مهم ترین عوامل موثر بر میزان فعالیت فیزیکی و تبعیت دارویی در بین بیماران دیابتی نوع دو بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده می باشد
روش کار: مطالعه ی مقطعی حاضر در سال 1395 بر روی 160 نفر از بیماران دیابتی نوع دو که به مراکز بهداشتی درمانی شهر یاسوج مراجعه کرده بودند، صورت گرفته است. اطلاعات شرکت کنندگان در پژوهش با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی و با استفاده از پرسشنامه های تبعیت دارویی، فعالیت جسمانی و نظریه رفتار برنامه ریزی شده، جمع آوری گردید و در نهایت داده ها  با شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه  با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 20،  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و برای تمام آزمون ها مقادیر کمتر از  0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.
نتایج: میزان فعالیت فیزیکی در 45 % بیماران در سطح پایین، در 43 % آنها در سطح متوسط و تنها در 12 % بیماران در سطح خوب قرار داشت و در خصوص میزان تبعیت دارویی بیماران در وضع بهتری قرار داشتند و در 76 % آنها این میزان در سطح  خوبی قرار داشت.  در بین        سازه های بررسی شده، کنترل رفتاری درک شده رابطه ی معنی داری با هر دو متغیر وابسته یعنی میزان فعالیت فیزیکی و میزان تبعیت دارویی نشان داد و نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه، همین سازه را به عنوان پیش گویی کننده ی میزان فعالیت فیزیکی و تبعیت دارویی در بین بیماران دیابتی نوع دو نشان داد.
نتیجه گیری: معنی دار شدن سازه ی کنترل رفتاری درک شده نسبت به سایر سازه ها در تبیین میزان تبعیت دارویی و میزان فعالیت فیزیکی، اهمیت تقویت جزء خود مراقبتی را در برنامه های سلامت گوشزد می کند و حمایت از برنامه هایی را که در آنها رویکرد خود مراقبتی مدنظر قرار گرفته است، بیشتر می کند.
 
زهرا فرهمند، داوود شجاعی زاده، آذر طل، کمال اعظم،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت یکی از شایع ترین مشکلات بهداشت عمومی جهان معاصر است که با عوارض دیررس از جمله بیماری پای دیابتی همراه می باشد. بیماری پای دیابتی از شایع ترین این عوارض بوده و از نظر جسمانی و عاطفی برای بیمار  پر هزینه است. این مطالعه با هدف مشخص نمودن تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر روی مراقبت از پا و پیشگیری اززخم پا در بیماران دیابتی نوع 2 صورت گرفت.
روش کار: 97 نفر(57 زن و 40 مرد) بیمار دیابتی نوع 2 در این مطالعه شرکت داشتند. نمونه ها به روش تصادفی در دو گروه مداخله (47 بیمار) و گروه شاهد (50 بیمار) تقسیم شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه ای مشتمل بر اطلاعات جمعیت شناختی سوالات مربوط به آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی جمع آوری گردید. این اطلاعات قبل و3 ماه بعد از انجام مداخله آموزشی برای گروه مداخله که طی سه جلسه کلاس آموزشی صورت گرفت و همچنین گروه شاهد، جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 و آزمون های شاپیرو- ویلک، کای دو، ویلکاکسون، تی زوجی و مک نمار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 
نتایج: داده ها نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه مداخله و شاهد قبل از انجام مداخله آموزشی از نظر میانگین میزان آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی (حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده همچنین خودکارآمدی و خود مراقبتی ) وجود نداشت و در گروه مداخله نتایج، اختلاف معنی­داری بعد از برنامه آموزشی نشان دادند (05/0 > .(pولی در گروه شاهد این متغیرها پس از گذشت 3 ماه تفاوت معنی­داری نداشتند (05/0 <p ).
 نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که افراد مبتلا به دیابت نیاز به یادگیری طرق مراقبت از پاهایشان دارند و اجرای برنامه های آموزشی در بیماران دیابتی نوع 2 بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در اجرای مراقبت از پاها موثر می باشد.
 
بهارک بیاتی، غلامعلی افروز، آنیتا باغداساریانس، سوگند قاسم زاده، اسدالله رجب،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: خانواده‌های دارای فرزند مبتلا به دیابت با مشکلات و چالش‌های مختلفی از جمله کاهش کیفیت زندگی و مشکلات رفتاری و آشفتگی‌های روانی فرزند مبتلا مواجه هستند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ارتقای کیفیت زندگی  والدین دارای فرزند مبتلا به دیابت بر نشانه‌های بالینی فرزندشان صورت گرفته است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی و با بهره‌گیری از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است . نمونه آماری بالغ بر 32 کودک مبتلا به دیابت و والدین آنها بود که طی دو مرحله و به روش نمونه‌گیری در دسترس از انجمن دیابت ایران انتخاب شده و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 2 ساعته تحت آموزش برنامه ارتقای کیفیت زندگی قرار گرفتند.
به منظور گردآوری داده‌ها از پرسشنامه نشانه‌های بالینی کودک( Child Symptom Inventory-CSI-4) استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و به روش تحلیل کواریانس چندمتغیره صورت پذیرفت.
نتایج: یافته‌ها نشان داد که میانگین پس آزمون نمرات در نشانه‌های عاطفی-رفتاری در دو گروه آزمایش و کنترل با یکدیگر تفاوت معنی دار داشته (01/0>p و 53/20=, F19/23, F=01/21F=) و میانگین نمرات گروه آزمایش به‌ صورت معنی داری کمتر از گروه کنترل بوده که این امر حاکی از تأثیر مثبت برنامه جامع ارتقای کیفیت زندگی بر نشانه­های عاطفی-رفتاری در فرزندان بوده است.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد آموزش برنامه ارتقای کیفیت زندگی بطور معنی‌داری بر نشانه‌های بالینی کودکان مبتلا به دیابت تأثیر داشته و آن‌ها را کاهش داده است و لذا به منظور ارتقای کیفیت زندگی و کاهش آشفتگی‌های روانی در خانواده های دارای فرزند مبتلا به دیابت توصیه می‌شود.
 
مهرآسا محمدصادقی، نیاز محمدزاده هنرور، مصطفی قربانی، آناهیتا منصوری، فریبا کوهدانی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال لیپوپروتئین ها به عنوان یک جزء جدایی ناپذیر دیابت نوع 2 است. بنابراین تشخیص و درمان زودهنگام اختلال لیپید می تواند در پیشگیری و درمان برخی عوارض دیابت نوع 2 موثر باشد. این مطالعه با هدف تعیین اثر مصرف مکمل دوکوزاهگزانوئیک اسید (DHA) بر سطوح سرمی آپولیپوپروتئین (ApoA1) A1 و آپولیپوپروتئینA2 (ApoA2)، آپولیپوپروتئین B48  (ApoB48)و آپولیپوپروتئین C3 (ApoC3) در بیماران دیابتی نوع 2 طراحی شد.
روش کار:  در این کارآزمایی بالینی دو سو کور کنترل شده با دارونما، 22 نفر به طور تصادفی در گروه دریافت کننده DHA به مقدار 4/2 گرم و 22 نفر در گروه دریافت کننده پارافین به عنوان دارونما به مدت 8 هفته قرار گرفتند. غلظت سرمی آپولیپوپروتئین ها در بیماران دیابتی نوع 2 اندازه گیری شد.
نتایج: پس از مکمل یاری با DHA، میانگین سطوح سرمی ApoA1 افراد دریافت کننده مکمل، افزایش معنی­ داری داشت (014/0p=)، همچنین میانگین سطوح ApoC3 در بین دو گروه کاهش آماری معنی­داری داشت (031/0p=) اما میانگین تغییرات غلظت سرمی ApoA1، ApoA2، ApoB48 وApoC3 بین دو گروه تفاوت آماری معنی­داری نداشت.  
نتیجه گیری: مصرف DHA در بیماران دیابتی نوع 2، تاثیر معنی داری بر سطوح آپولیپوپروتئین ها ندارد.
 
کورش هلاکویی نائینی، محمد علی منصور نیا، فرزاد خدامرادی، زهرا حسین خانی، مهدی رنجبران، زهره فروزان فر، یوسف علی محمدی، سولماز فرخ زاد،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری دیابت یکی از مشکلات مهم سلامتی بوده و در جهان از شیوع بالایی برخوردار است. با توجه به  شیوع بالای سندروم متابولیک در این افراد و تاثیر بالقوه اجزای سندروم متالبولیک بر میزان (Hemoglobin Alc) در این بیماران، مطالعه حاضر با هدف تاثیر اجزای سندروم متابولیک بر میزان HbA1C در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو  انجام گرفت.
روش کار: در مطالعه حاضر که به صورت کوهورت گذشته نگر انجام شد، تعداد 157 نفر از مبتلایان به دیابت نوع دو که در سال 93 مراجعات متوالی و منظم به مرکز منتخب کنترل دیابت شهرستان قزوین داشتند و اطلاعات مربوط به اجزای سندرم متابولیک و میزان  HbA1C آنها به طور کامل ثبت شده بود مورد استفاده قرار گرفت. برای آنالیز از رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. تمام آنالیزها با در نظر گرفتن 05/0 :α به عنوان سطح معنی داری صورت پذیرفت.
نتایج: در مدل رگرسیون تاثیر سن، (High density cholesterol) و (Fasting Blood Sugar) (قند خون) بر HbA1C از نظر آماری معنی دار بدست آمد و تاثیر سایر متغیرها بر HbA1C غیر معنی دار بدست آمد.مقدار ضریب تعیین برای متغیر های وارد شده جهت پیش گویی HbA1C، 45%:  R2  بدست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معنی دار برخی اجزای سندروم متابولیک همانند HDL-C و قتد خون ناشتا بر HbA1C لازم است تمهیدات لازم جهت کاهش HbA1C  در بیماران مبتلا به دیابت انجام گیرد.
 
سعیده پاکدل ورجوی، آذر طل، رویا صادقی، میرسعید یکانی نژاد، بهرام محبی،
دوره 18، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش به بیمار جزء اساسی در کنترل دیابت است و استفاده از نظریه ها یا مدل های آموزشی جهت افزایش دانش سلامت در بیماران مبتلا به دیابت ضروری است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی بر بهبود عادات تغذیه ای بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در شهرستان مراغه با استفاده از مدل فرانظری در سال طراحی و اجرا شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک مداخله تصادفی شده با گروه کنترل بود که در  سال 97-96 روی 136 مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان مراغه با تخصیص تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل (هر گروه 68 نفر) انجام شد. ابزار گرد آوری اطلاعات، پرسشنامه سه قسمتی مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه مرتبط با تعیین عادات روزمره تغذیه­ای بیماران مبتنی بر مدل فرانظری  بود.  برنامه آموزشی به مدت 4 جلسه آموزشی (60- 45 دقیقه ای) و هفته ای یکبار برگزار گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار16  SPSS در سطح معنی داری کمتر از 05/0 با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی نظیر ANCOVA مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار گرفت.
نتایج: قبل از مداخله، دو گروه مقایسه و کنترل از نظر متغیرهای دموگرافیک وعادات تغذیه ای، سازه های مدل فرانظری و HbA1c تفاوت معنی داری نداشتند (05/0<p). پس از مداخله آموزشی میانگین نمرات سؤالات مرتبط با  بر مدل فرانظری وHbA1c  از نظر آماری معنی­دار بود (01/0p<).
نتیجه­ گیری: نتایج مطالعه مبین آن بود که کاربرد مدل فرانظری  بر بهبود عادات تغذیه ای افراد دیابتی موثر است.
زهرا جمشیدی، بهرام محبی، الهام شکیبازاده، آذر طل، مهدی یاسری،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: مبتلایان به دیابت برای پایداری رفتارهای خود مراقبتی نیازمند حمایت مداوم هستند. استفاده از نیروهای حمایتی برای بهبـود سطح خود مدیـریتی دیابت احساس می شود. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی مجازی مستقیم و غیرمستقیم بر ارتقای رفتارهای خود مدیریتی و کنترل دیابت در زنان مبتلا به دیابت نوع دو طراحی و در سال 1399 اجرا شد.
روش کار: مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر بر روی 100 زن مبتلا به دیابت نوع دو تحت پوشش سه مرکز بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران که با تخصیص تصادفی به دو گروه آموزش مستقیم و غیرمستقیم (هر گروه 50 نفر) تقسیم شدند، اجرا شد. پرسشنامه، ابزار استاندارد خودمدیریتی دیابت بود. کلیه آموزش‌ها براساس آخرین نسخه (DSME ) Diabetes Self-Management Education ارائه شد. جلسات براساس مدل خودمدیریتی دانشگاه استنفورد شامل شش جلسه 90 دقیقه ای در طول سه هفته تشکیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS 16 و آزمون‌هایی نظیر آنالیز کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نمره خودمدیریتی در گروه آموزش مستقیم و غیرمستقیم به ترتیب در پیگیری سه و شش ماه بعد و نمره HbA1c دو گروه سه و شش ماه بعد محاسبه شد که این اختلافهای آماری معنی‌داری بود  (05/0 >p) این درحالی است که بین دوگروه در نمره خودمدیریتی وHbA1c درپیش آزمون اول و دوم اختلاف آماری معنی داری یافت نشد(05/0 <p).
نتیجه گیری: آموزش خودمدیریتی دیابت (DSME) به عنوان مداخله آموزشی در زمینه ارتقای رفتارهای خودمدیریتی و کنترل دیابت می‌تواند هم در گروه آموزش مستقیم که توسط محقق و هم در گروه آموزش غیرمستقیم که توسط رابطین آموزش دیده اجرا شد، اثربخش بوده و منجر به تحقق هدف نهایی یعنی کنترل دیابت گردد. پیشنهاد می گردد مسئولان و سیاستگزاران حوزه سلامت به استفاده از نیروهای داوطلب آموزش دیده توجه ویژه مبذول دارند.
محمد خمرنیا، مصطفی پیوند، نسیم محمدیان رازنگی،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت یک بیماری قندی است که به علت اختلال در هورمون های بدن باعت افزایش قند خون می شود. از آنجایی که پایش و ارزشیابی وضعیت کنترل دیابت، به مدیریت برنامه های پیشگیری و کنترل دیابت کمک میکند، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی بیماری دیابت در مراجعین کلینیک دیابت در جنوب شرق ایران اجرا شد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که در سال 1400 به روش سرشماری انجام شد. جهت جمع اوری داده ها از چک لیست استاندارد استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار stata-v14 انجام گرفت.
نتایج: در این مطالعه اطلاعات 1164 بیمار مبتلا به دیابت ثبت و بررسی شد. 7/97%بیماران مراجعه کننده مبتلا به دیابت نوع دو بودند(1137 نفر). میانگین قند خون ناشتادر افراد مبتلا به دیابت نوع یک 236 و در نوع دو 201 بود. میانگین قند خون A1c در افراد مبتلا به دیابت نوع یک 6/9 و نوع دو 4/8 بود که در وضعیت غیرنرمال قرار گرفتند. قند خون ناشتا با عارضه پای دیابت و نفروپاتی رابطه معنا داری را نشان داد (5/0p<).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، سطح مراقبت بیماران دیابتی از نظر کمی و کیفی در وضعیت چندان مطلوبی قرار نداشته و با استاندارد های کشوری فاصله وجود دارد. این موضوع نشان دهنده عملکرد نامطلوب مرکز دیابت بوده که می توان به دلیل کم بر خوردار بودن منطقه جغرافیایی، کمبود تجهیزات و نیروی متخصص ماندگار و سواد سلامت پایین مردم باشد. لذا آموزش و رعایت اصول پیشگیری در افراد دارای اضافه وزن و چاقی و به ویژه در افرادی که دارای سابقه خانوادگی ابتلا به دیابت می باشند می توان در کاهش ابتلا یا تضعیف سرعت بروز عوارض تاثیر بسزایی داشته باشد.
 
سهیلا کشاورز، کورش هلاکویی نائینی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود در دسترس بودن تمامی برنامه های پیشگیری از دیابت، تنها تعداد محدودی از بیماران شناسایی و تحت مراقبت هستند.
روش کار: این مطالعه مقطعی توصیفی-تحلیلی افراد بالای 30 سال شهرستان بوئین زهرا به صورت نمونه گیری چند مرحله ای می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه برای عموم مردم و تیم سلامت استفاده شد. روایی پرسشنامه با شاخص های CVR  وCVI سنجیده شدند. جهت پایایی،از ضریب همبستگی استفاده شد که مطلوب بود. حجم نمونه 1154نفر محاسبه گردید.
نتایج: میانگین سنی 45/14± 42/48 سال، شیوع 9/9%، درصد شیوع دیابت در افراد درمعرض خطر: زنان با سابقه سقط و فرزند درشت به ترتیب (8/12%) و (7/31%)، دیابت بارداری (5/36%)، چاقی در بارداری (7/19%)، سابقه فامیلی دیابت (4/22%)، دورکمر <90 سانتی متر (08/14%)، 25 > BMI (95/13%)، تری گلیسیرید < 200 (8/22%) و فشارخون بالا (97/32%) می باشد. نتایج نشان می دهد که بین دیابت و میزان قندخون بالای 100mg/dl 73/2 =,OR دیابت بارداری  22/12=,OR دورکمر <90 cm 02/3=OR ارتباط معناداری تشخیص داده شد در سایر متغیرها ارتباط معناداری دیده نشد. کارمندان تیم سلامت تنها 55% آموزش پیشگیری از دیابت دریافت کرده بودند.
نتیجه گیری: مراقبت  و آموزش با کیفیت مناسبی انجام نمی شود. شیوع قابل توجه دیابت در افراد در معرض خطر نشان میدهد که بایستی پیگیری و مراقبت بیشتری از این گروه انجام شود. آموزش کارکنان تیم سلامت باید بسیار کارآمد و تعداد آموزش های مربوط به برنامه دیابت افزایش یابد.
 
مصطفی پیوند، حسین انصاری، ابوالفضل پاینده، مجید سرتیپی، محمد علی یادگاری، حسین معین،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: عوارض قلبی عروقی، بیماری دیابت از شایع ترین عوارض این بیماری است، هدف این مطالعه تعیین احتمال تجمعی رخداد عوارض قلبی بیماری دیابت نوع 2 با استفاده از آنالیز بقا در شهر زاهدان می باشد.
روش کار: این مطاله کوهورت تاریخی به روش آنالیز بقا بوده که به صورت توصیفی تحلیلی در سال 1399 بر روی 410 بیمار مراجعه کننده به کلنیک دیابت بیمارستان بوعلی شهر زاهدان انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار  Spss-v21   و با استفاده از آزمون های توصیفی و پس از آن با روش کاپلان مایر و مدل خطرات متناسب کاکس بقا محاسبه شد.
نتایج : به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که 122 نفر (7/29%) از مراجعین مبتلا به عوارض قلبی دیابت بودند. میانه زمان بقا (ماه) رخداد عارضه قلبی با متغیرهای قند خون ناشتا و قند خون دو ساعته ارتباط دارد (05/0>p). در مدل نهایی رگرسیون کاکس متغیرهای قند خون ناشتا و مراجعه منظم در مدل نهایی رگرسیون کاکس چندگانه باقی مانده اند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که عوارض قلبی دیابت در جامعه مورد مطالعه به نسبت بالا می باشد، پس لازم است مداخلاتی در تغییر سبک زندگی، کنترل منظم فشار خون، کلسترول و قند خون بیماران جهت پیشگیری از بیماری و کاهش عوارض مرتبط با دیابت انجام شود.
 
مهرنوش آهنگرانی، محمد جعفر تارخ،
دوره 22، شماره 1 - ( 7-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال­های اخیر، یادگیری ماشین و الگوریتم­های تکاملی توجه پژوهشگران و متخصصین در حوزه­­های مختلف، به ویژه حوزه سلامت را به جنبه­های کاربردی آنها در پردازش مجموعه داده­های کلان برای ارائه بینش­های مفید به خود جلب کرده­اند. از طرف دیگر، تشخیص سریع و دقیق بیماری دیابت یکی از مهم‌ترین مسائل در پزشکی است و افزایش نرخ ابتلا به این بیماری برای جوامع جهانی نگرانی‌های بسیاری را به همراه داشته است. مطالعه حاضر با هدف ایجاد یک مدل تشخیصی مبتنی بر الگوریتم­های تکاملی و یادگیری ماشین جهت تشخیص بیماری دیابت انجام شد.
روش کار: این پژوهش یک چارچوب مبتنی بر تشخیص هوشمند بیماری دیابت را ارائه می­دهد. روش پیشنهادی شامل دو مرحله اصلی است: مرحله اول شامل رویکرد طبقه­بندی با استفاده از الگوریتم­های K-نزدیک­ترین همسایه و جنگل تصادفی است. مرحله دوم شامل رویکرد ترکیبی انتخاب ویژگی و طبقه­بندی به منظور بهبود نتایج مرحله اول است که در آن از الگوریتم­های بهینه­ساز گرگ خاکستری، بهینه­ساز نهنگ و بهینه­ساز ازدحام ذرات جهت انتخاب ویژگی استفاده شده است. در این تحقیق از مجموعه داده‌ دیابت هندی پیما استفاده شده است. تجزیه و تحلیل مقایسه­ای بین رویکردهای مختلف از طریق شاخص­های ارزیابی دقت، صحت و فراخوانی و امتیاز F1 انجام شده است.
نتایج: پس از مقایسه­ های تطبیقی بین مدل­های پیشنهادی، مدل جنگل تصادفی مبتنی بر بهینه­ساز گرگ خاکستری با صحت پیش­بینی 81/38%  به عنوان مدل نهایی انتخاب و معرفی شد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می­دهد که استفاده از الگوریتم­های تکاملی در کنار مدل­های یادگیری ماشینی، می­تواند کارایی و صحت تشخیص بیماری دیابت و عوارض ناشی از آن را در بیش­تر مواقع افزایش دهد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb