3 نتیجه برای دیابت نوع دو
معصومه دشتیان، حسن افتخار اردبیلی، کامبیز کریم زاده شیرازی، مصطفی شهمرادی، کمال اعظم،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: خودمراقبتی توسط بیماران مبتلا به دیابت، نقش حیاتی در کنترل این بیماری و پیشگیری از عوارض ناشی از آن ایفا می کند. انجام فعالیت های فیزیکی و پایبندی به درمان دارویی از جمله ی این رفتارها در بیماران دیابتی است. فعالیت فیزیکی به کنترل قند خون، کاهش فشار خون، کاهش چربی و بهبود عملکرد قلبی تنفسی می انجامد و تبعیت از درمان دارویی نیز نقش حیاتی در کنترل مشکلات و عوارض ناشی از بیماری ایفا می کند لذا هدف از این پژوهش تعیین و پیش بینی مهم ترین عوامل موثر بر میزان فعالیت فیزیکی و تبعیت دارویی در بین بیماران دیابتی نوع دو بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده می باشد
روش کار: مطالعه ی مقطعی حاضر در سال 1395 بر روی 160 نفر از بیماران دیابتی نوع دو که به مراکز بهداشتی درمانی شهر یاسوج مراجعه کرده بودند، صورت گرفته است. اطلاعات شرکت کنندگان در پژوهش با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی و با استفاده از پرسشنامه های تبعیت دارویی، فعالیت جسمانی و نظریه رفتار برنامه ریزی شده، جمع آوری گردید و در نهایت داده ها با شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 20، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و برای تمام آزمون ها مقادیر کمتر از 0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.
نتایج: میزان فعالیت فیزیکی در 45 % بیماران در سطح پایین، در 43 % آنها در سطح متوسط و تنها در 12 % بیماران در سطح خوب قرار داشت و در خصوص میزان تبعیت دارویی بیماران در وضع بهتری قرار داشتند و در 76 % آنها این میزان در سطح خوبی قرار داشت. در بین سازه های بررسی شده، کنترل رفتاری درک شده رابطه ی معنی داری با هر دو متغیر وابسته یعنی میزان فعالیت فیزیکی و میزان تبعیت دارویی نشان داد و نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه، همین سازه را به عنوان پیش گویی کننده ی میزان فعالیت فیزیکی و تبعیت دارویی در بین بیماران دیابتی نوع دو نشان داد.
نتیجه گیری: معنی دار شدن سازه ی کنترل رفتاری درک شده نسبت به سایر سازه ها در تبیین میزان تبعیت دارویی و میزان فعالیت فیزیکی، اهمیت تقویت جزء خود مراقبتی را در برنامه های سلامت گوشزد می کند و حمایت از برنامه هایی را که در آنها رویکرد خود مراقبتی مدنظر قرار گرفته است، بیشتر می کند.
کورش هلاکویی نائینی، محمد علی منصور نیا، فرزاد خدامرادی، زهرا حسین خانی، مهدی رنجبران، زهره فروزان فر، یوسف علی محمدی، سولماز فرخ زاد،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری دیابت یکی از مشکلات مهم سلامتی بوده و در جهان از شیوع بالایی برخوردار است. با توجه به شیوع بالای سندروم متابولیک در این افراد و تاثیر بالقوه اجزای سندروم متالبولیک بر میزان (Hemoglobin Alc) در این بیماران، مطالعه حاضر با هدف تاثیر اجزای سندروم متابولیک بر میزان HbA1C در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفت.
روش کار: در مطالعه حاضر که به صورت کوهورت گذشته نگر انجام شد، تعداد 157 نفر از مبتلایان به دیابت نوع دو که در سال 93 مراجعات متوالی و منظم به مرکز منتخب کنترل دیابت شهرستان قزوین داشتند و اطلاعات مربوط به اجزای سندرم متابولیک و میزان HbA1C آنها به طور کامل ثبت شده بود مورد استفاده قرار گرفت. برای آنالیز از رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. تمام آنالیزها با در نظر گرفتن 05/0 :α به عنوان سطح معنی داری صورت پذیرفت.
نتایج: در مدل رگرسیون تاثیر سن، (High density cholesterol) و (Fasting Blood Sugar) (قند خون) بر HbA1C از نظر آماری معنی دار بدست آمد و تاثیر سایر متغیرها بر HbA1C غیر معنی دار بدست آمد.مقدار ضریب تعیین برای متغیر های وارد شده جهت پیش گویی HbA1C، 45%: R2 بدست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معنی دار برخی اجزای سندروم متابولیک همانند HDL-C و قتد خون ناشتا بر HbA1C لازم است تمهیدات لازم جهت کاهش HbA1C در بیماران مبتلا به دیابت انجام گیرد.
زهرا جمشیدی، بهرام محبی، الهام شکیبازاده، آذر طل، مهدی یاسری،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مبتلایان به دیابت برای پایداری رفتارهای خود مراقبتی نیازمند حمایت مداوم هستند. استفاده از نیروهای حمایتی برای بهبـود سطح خود مدیـریتی دیابت احساس می شود. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی مداخله آموزشی مجازی مستقیم و غیرمستقیم بر ارتقای رفتارهای خود مدیریتی و کنترل دیابت در زنان مبتلا به دیابت نوع دو طراحی و در سال 1399 اجرا شد.
روش کار: مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر بر روی 100 زن مبتلا به دیابت نوع دو تحت پوشش سه مرکز بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران که با تخصیص تصادفی به دو گروه آموزش مستقیم و غیرمستقیم (هر گروه 50 نفر) تقسیم شدند، اجرا شد. پرسشنامه، ابزار استاندارد خودمدیریتی دیابت بود. کلیه آموزشها براساس آخرین نسخه (DSME ) Diabetes Self-Management Education ارائه شد. جلسات براساس مدل خودمدیریتی دانشگاه استنفورد شامل شش جلسه 90 دقیقه ای در طول سه هفته تشکیل گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS 16 و آزمونهایی نظیر آنالیز کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نمره خودمدیریتی در گروه آموزش مستقیم و غیرمستقیم به ترتیب در پیگیری سه و شش ماه بعد و نمره HbA1c دو گروه سه و شش ماه بعد محاسبه شد که این اختلافهای آماری معنیداری بود (05/0 >p) این درحالی است که بین دوگروه در نمره خودمدیریتی وHbA1c درپیش آزمون اول و دوم اختلاف آماری معنی داری یافت نشد(05/0 <p).
نتیجه گیری: آموزش خودمدیریتی دیابت (DSME) به عنوان مداخله آموزشی در زمینه ارتقای رفتارهای خودمدیریتی و کنترل دیابت میتواند هم در گروه آموزش مستقیم که توسط محقق و هم در گروه آموزش غیرمستقیم که توسط رابطین آموزش دیده اجرا شد، اثربخش بوده و منجر به تحقق هدف نهایی یعنی کنترل دیابت گردد. پیشنهاد می گردد مسئولان و سیاستگزاران حوزه سلامت به استفاده از نیروهای داوطلب آموزش دیده توجه ویژه مبذول دارند.