جستجو در مقالات منتشر شده


44 نتیجه برای رفتار

عمران محمد رزاقی، آفرین رحیمی موقر، کاظم محمد، مهدی حسینی،
دوره 2، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

تعداد مصرف کنندگان تزریقی مواد در کشور بیش از 200000 نفر تخمین زده می شود. در ایران HIV/AIDS ارتباط تنگاتنگی با مصرف تزریقی مواد دارد. حدود 60% از افراد آلوده از طریق رفتارهای پرخطر همراه با مصرف تزریقی مواد مبتلا شده اند. هدف از این مطالعه بررسی رفتارهای جنسی غیر بهداشتی معتادان، اقدامات موجود برای کاهش آسیب های ناشی از این رفتارها و شناسایی روش ها و اقدامات مطلوب بوده است. برای انجام این مطالعه از روش های مطالعه کیفی استفاده شد. این مطالعه در شش محله از شهر تهران با جمعیت حدود 400000 نفر انجام شد که از نظر شرایط فرهنگی، اجتماعی، تاریخچه، ساختار و میزان شیوع مصرف تزریقی مواد و ارتکاب جرم متفاوت بودند. 81 نفر از افراد کلیدی بخش های مختلف هر مرحله و 154 نفر از معتادان تزریقی به طرق هدفمند، فرصت طلب و گلوله برفی انتخاب و بطور فردی یا گروهی مورد مصاحبه قرار گرفتند. از مطالعه مردم نگاری (اتنوگرافیک) نیز برای مشاهده شرایط زندگی معتادان تزریقی استفاده شد. در یک مرحله با سطح بالاتر اقتصادی اجتماعی به معتاد تزریقی دسترسی پیدا نشد. در 5 مرحله دیگر روابط جنسی غیر قانونی در معتادان تزریقی، معمول و شایع گزارش شد. این روابط بیشتر با روسپیان بوده و داشتن شرکای متعدد جنسی نیز شایع است. دسترسی به روسپیان آسان است؛ اغلب آنها معتاد بوده و تقریبا در نیمی از موارد بطور تزریقی مواد مصرف می کنند. استفاده از کاندوم در این روابط معمول نیست. ارتباط جنسی معتادان تزریقی با همجنس نادر گزارش شده است. موردی از استفاده از کاندوم در اینگونه روابط گزارش نشد. خدمات بهداشتی جهت کاهش رفتارهای جنسی غیر بهداشتی معتادان بندرت وجود دارد. معتادان، عمدتا حمایت های مالی و دادن مواد به معتادان را جهت پیشگیری از خودفروشی و ساماندهی روسپیان و آموزش آنها و توزیع کاندوم را پیشنهاد نموده اند. وسعت و شدت یافتن مصرف تزریقی مواد در سال های اخیر و ارتباط آن با بیماری های عفونی منتقله از راه خون، ضرورت اقدامات سریع برای کنترل مصرف تزریقی مواد و عوارض آن را مطرح می نماید. باتوجه به شیوع بالای رفتارهای جنسی مخاطره آمیز و عدم استفاده از کاندوم در معتادان تزریقی، آموزش رفتارهای بهداشتی جنسی و توزیع کاندوم از طریق Outreach و مراکز درمانی معتادان، آموزش و موظف نمودن مراکز بهداشتی به برخورد فعال با عوارض بهداشتی مصرف مواد و در اختیار گذاشتن رایگان کاندوم به کلیه مراجعه کنندگان علاوه بر خانواده های تحت پوشش توصیه می شود.


ابوالقاسم پوررضا، رقیه خبیری، محمد عرب، علی اکبری ساری، عباس رحیمی، آذر طل،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل موثر بر رفتار افراد در هنگام مواجهه با بیماری بسیار متفاوت است که شامل عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بویژه هزینه های درمانی می باشد. با توجه به هزینه های روزافزون درمانی، نقش اقدام بیماران در کنترل مالی هزینه های درمان، سیر بهبودی و نیز عدم اطلاع  کافی از رفتار افراد در اولین نقطه مواجهه با بیماری و به منظور سنجش تقاضای مردم در یک بستر تحقیقاتی مناسب، این مطالعه با هدف تحلیل رفتار درجستجوی درمان افراد در موارد بروز کسالت یا بیماری در ساکنان شهرتهران متشکل از کلیه اقشار و گروههای اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه که از نوع  توصیفی - تحلیلی می باشد و به روش مقطعی انجام شده است 1882 نفر از افراد ساکن در خانوارهای شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند و اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای آماری مجذور کای ، تست دقیق فیشر و رگرسیون لجستیک چندمتغیره در نرم افزار SPSS.13  استفاده شده است.
نتایج:  9/22% (431نفر) از افراد شرکت کننده در مطالعه ابتلا به یک یا دو مورد بیماری را در یک ماه گذشته گزارش کردند. آنالیزهای رگرسیون لجستیک چندمتغیره نشان داد که متغیرهای سن، جنس، وخامت بیماری،  میزان تحصیلات و تأهل ارتباط آماری معنی داری با احتمال اقدام به درمان اعم از خوددرمانی یا جستجوی درمان از مرکز درمانی داشته اند. همچنین در زمینه احتمال مراجعه به یک مرکز درمانی مشخص شد که متغیرهای سن، جنس، وخامت بیماری، میزان درآمد، میزان تحصیلات، بعد خانوار و شیوه پرداخت از بقیه متغیرهاموثرتر بوده و معنی دار در مدل باقی ماندند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، بالا بردن سطح آگاهی جامعه در مورد اثرات سوء مصرف دارو و خوددرمانی، آموزش پزشکان و داروسازان، اصلاح نظام بیمه و ترویج بیمه همگانی به عنوان راهکارهایی مناسب جهت بهبود الگوی مصرف خدمات سلامتی توصیه می شود.


محمدعلی مروتی شریف آباد، حیدر ندریان، آرزو فلاحی، مریم محمدی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: بر اساس گزارش  سازمان بهداشت جهانی 100-150 میلیون نفر در سراسر جهان از آسم رنج می برند و تعداد آن هنوز هم در حال افزایش است. بیماری آسم میزان شیوع بالایی دارد و نیازمند خود مدیریتی همیشگی توسط بیمار جهت کنترل علایم، حفظ عملکرد طبیعی ریه و حفظ سطح فعالیت طبیعی می باشد. الگوی برنامه ریزی آموزش بهداشت گرین، یک فرآیند سیستماتیک را جهت برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی برنامه های ارتقاء سلامت برای یک جمعیت هدف بدست می دهد. این فرآیند برای محدوده وسیعی از موضوعات ارتقاء سلامت بکار گرفته شده است که خودمدیریتی بیماران مبتلا به آسم نیز از این موضوعات مستثنی نیست، لذا هدف از این مطالعه، تعیین عوامل پیش بینی کننده  رفتارهای خود مدیریتی در بیماران مبتلا به آسم بر اساس الگوی فوق در شهر یزد می باشد.

روش کار: یک مطالعه تحلیلی به روش مقطعی بر روی 94 نفر از بیماران آسمی مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شهید صدوقی یزد که طی نمونه گیری آسان بدست آمدند، طراحی شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه مبتنی بر الگوی برنامه ریزی آموزش بهداشت گرین و مشتمل بر متغیر های عوامل مستعد کننده، قادر کننده، تقویت کننده و رفتارهای خود مدیریتی بود. پایایی و روایی پرسشنامه مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.

نتایج: آزمودنیها به ترتیب 6/68 ، 3/67 ، 2/61 و5/49 درصد نمره های  قابل اکتساب عوامل مستعد کننده، عوامل تقویت کننده،عوامل قادرکننده و رفتارهای خودمدیریتی را بدست آوردند. همبستگی مثبت و معنی داری بین رفتار خود مدیریتی و متغیرهای الگوی گرین مشاهده شد(01/0p<). درمجموع متغیرهای الگو6/34% از واریانس خودمدیریتی را پیش بینی نمودند و از میان این متغیرها عوامل مستعد کننده قویترین پیش بینی کننده(480/0= β ) بود.

نتیجه گیری: با توجه به توان بالاتر عوامل مستعد کننده در پیش بینی رفتار خود مدیریتی و نتایج بدست آمده، ارائه یک برنامه آموزشی خود مدیریتی برای بیماران مبتلا به آسم و خانواده های آنها که تأکید بیشتری روی عوامل مستعد کننده مشتمل بر آگاهی و نگرش داشته باشد،پیشنهاد می شود. نتایج نشان دهنده آن است که با در نظر گرفتن شرایط فرهنگی جامعه ایران و با توجه به اینکه الگوی گرین در اصل یک مدل جهت برنامه ریزی است، می توان این الگو را در ایران به عنوان چارچوبی جهت برنامه ریزی مداخلات در جهت بهبود و ارتقاء رفتارهای خود مدیریتی بیماران مبتلا آسم به کار گرفت.        


اکرم بیاتی، محسن شمسی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: سوء رفتارهای خانگی نسبت به زنان یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی می باشد و زنان نیز راههای مختلفی را جهت مقابله با سوء رفتار اتخاذ می کنند. پژوهش حاضر نیز با  هدف تعیین شیوع سوء رفتار و برخی از روشهای مقابله با آن از دیدگاه زنان شهر اراک صورت پذیرفته است.                                                                 

روش کار: در طی یک پژوهش مقطعی تحلیلی 1037 نفر از مادران شهر اراک از طریق پرسشنامه و مصاحبه سازمان یافته مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت داده ها با استفاده از آزمونهای آماری تجزیه تحلیل شدند.

نتایج: در این پژوهش شایعترین فرم سوءرفتار به ترتیب عبارت بودند از سوء رفتار عاطفی (6/64 %)، کلامی (1/57 %)، مالی (3/32 %) و جسمی (8/26%). برخی از روشهای مقابله ای موثر از نظر مادران شامل صحبت و گفتگو پس از آرامش (93%)، کمک و راهنمایی خواستن از بزرگان فامیل (81%)و برخی از روشهای غیر کارآمد شامل قهر به مدت طولانی (51%) و مقابله به مثل (46%) بوده است. همچنین ارتباط معنی داری بین بروز سوء رفتار و میزان تحصیلات، شغل، درآمد همسر، سابقه بیماری عصبی در زن یا شوهر، اعتیاد همسر و تعداد فرزندان مشاهده  شد (05/0 > p ).

نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که تعداد زیادی از زنان مورد مطالعه تحت تاثیر انواعی از سوء رفتار قرار داشتند به نظر می رسد با افزایش آگاهی زنان متاهل و دختران در خصوص روشهای مقابله ای موثر با سوء رفتار بتوان گامی در جهت کاهش این معضل برداشت.


الهه توسلی، اکبر حسن زاده، رضا غیاثوند، آذر طل، داوود شجاعی زاده،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه بیماری­های قلبی- عروقی علت اصلی ناتوانی و مرگ و میر در بسیاری از کشورها به شمار می­رود. نظر به اهمیت آموزش به منظور ارتقای رفتارهای تغذیه­ای پیشگیری کننده از بیماری­های  قلبی- عروقی، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر آگاهی، نگرش  و عملکرد زنان خانه دار اصفهان در خصوص ارتقای رفتارهای پیشگیری کننده از بیماری­های قلبی - عروقی انجام شد.

روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه  نیمه تجربی است، این مطالعه روی 68 زن خانه دار که به صورت تصادفی در 2 گروه آزمون (34 نفر) و شاهد (34 نفر) قرار گرفتند انجام شد، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه خودساخته مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی و پرسشنامه FFQ (بسامد مصرف مواد غذایی) بود، پرسشنامه الگوی اعتقاد بهداشتی در سه زمان قبل، بلافاصله و دو ماه بعد از آموزش تکمیل گردید و پرسشنامه FFQ در دو زمان قبل و 2 ماه بعد توسط زنان تکمیل گردید، بعد از انجام پیش آزمون، مداخله آموزشی در طی 6 جلسه آموزشی به مدت 6 هفته برای گروه آزمون انجام گرفت، در نهایت اطلاعات حاصل جمع آوری و  توسط نرم افزار  SPSS  با استفاده از آزمون­های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیکی تفاوت معنی­دار با هم نداشتند. قبل از مداخله تفاوت معنی­داری بین میانگین نمرات سازه­های مختلف این الگو در دو گروه مشاهده نشد ( آگاهی (855/0 p=)، حساسیت درک شده (628/0 p=)، شدت درک شده (259/0 p= منافع درک­ شده (695/0 p=)، موانع درک شده (693/0 p=)، خودکارآمدی درک شده(292/0 p=) بعد از مداخله تفاوت معنی­داری در  میانگین نمرات آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده و موانع درک شده و عملکرد بین دو گروه آزمون و شاهد مشاهده شد (001/0p<).

نتیجه گیری: با توجه به یافته­های پژوهش چنین استنباط می­شود که مداخله حاضر تأثیر مثبتی روی الگوی تغذیه زنان خانه­دار داشته است و مداخله در افزایش و بهبود میزان آگاهی، نگرش و عملکرد زنان مؤثر بوده است.


فرشید رادفر، محمد جواد حضوری، صدیقه سادات طوافیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده

زمینه و هدف : این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه نگرش کارمندان و عملکرد مدیران در خصوص مدیریت تعارض در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.

روش کار: در این مطالعه مقطعی تعداد 330 نفرشامل 300 نفر پرستار و 30 نفر مدیر بیمارستان بطور تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 30 سؤال، انجام گرفت. جهت پردازش داده‌‌ها از نرم افزار SPSS استفاده شد.

نتایج : این پژوهش نشان داد که 178 نفر از کارمندان(59%) و 14 نفر از مدیران (47%) بر این باورند که از سبک اجتناب در مدیریت تعارض استفاده نمی شود. 177 نفر از کارمندان (59%) معتقدند که مدیرانشان از سبک سازش بهره نمی گیرند و 13 نفراز مدیران (43%)ادعا میکنند که از سبک سازش در مدیریت تعارض استفاده می شوند.. 120نفر از کارمندان(40%) و 4 نفر از مدیران(13%) معتقد بودند که مدیران از سبک مصالحه بهره می جویندو درهر دو گروه  179 نفر از کارمندان (60%) و 18 نفر از مدیران(60%) معتقد بودند که سبک حل مسئله در مدیران برای حل تعارضات سازمانی وجود ندارد.

نتیجه گیری : این پژوهش نشان داد مدیرانی که دارای نگرشهای اجتناب، حل مسئله و اجباربودند به نظر کارمندان در عمل نیز از همان شیوه ها بهره می جستند ولی مدیرانی که دارای سبک سازش و مصالحه بودند عملاً  از این شیوه بهره نمی گرفتند.


علیرضا حیدری، علیرضا میراحمدی زاده، علی کشتکاران، مهدی جوانبخت، کورش اعتماد، منصوره لطفی،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده

زمینه وهدف: ایدز یک بیماری کشنده است که هیچ درمان یا واکسنی برای پیشگیری از آن وجود ندارد. استفاده از مواد مخدر تزریقی و رفتارهای جنسی محافظت نشده عوامل مؤثر در انتقال ویروس این بیماری هستند. هدف از انجام مطالعه تعیین تغییرات رفتارهای پرخطر تزریقی و جنسی مرتبط با HIV در معتادان مراجعه کننده به مراکزدرمان نگهدارنده با متادون( MMT)  Methadone Maintenance Treatment   شیراز بود.

روش کار: این مطالعه به صورت مقایسه‌ی قبل و بعد از مداخله MMT بدون گروه کنترل در 7 مرکز درمان نگهدارنده با متادون شیراز در سال 1388انجام شد. نمونه‌ها معتادان مراجعه کننده به مراکز  درمان نگهدارنده با متادون  بودند که به روش سرشماری انتخاب شدند. 694 معتاد مراجعه کننده به این مراکز در مطالعه شرکت کردند.روش جمع آوری داده های مصاحبه با استفاده از پرسشنامه بود. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS.15 و آزمون Wilcoxon انجام شد.

نتایج: میانگین سنی معتادان دریافت کننده متادون 5/9  ± 5/36 سال بود. اکثر مراجعه کنندگان مرد(1/92%) و مجرد (1/43%) بودند.3/37/% شرکت کنندگان در مطالعه معتاد تزریقی بودند. در یک هفته قبل از مراجعه به مرکز 3/23% معتادان حداقل یک تزریق مشترک داشتند این مقدار به 2/9% در یک هفته ی بعد از مراجعه کاهش یافت. در یک ماه قبل از مراجعه به مرکز 2/25% معتادان حداقل یک تماس جنسی محافظت نشده داشتند که این آماره به 21% در یک ماه بعد از مراجعه کاهش یافت.میانگین تعداد تزریق‌های مشترک و تماسهای جنسی محافظت نشده در بعد از مراجعه به مرکز نسبت به قبل از آن به طور معنی داری کاهش یافت(001/0>p ) .

نتیجه گیری: با توجه به تأثیر زیاد مراکز MMT در کاهش رفتارهای پرخطر، گسترش کمی و کیفی این مراکز در بعد منطقه‌ای و ملی و تشویق معتادان به استفاده از خدمات جهت تحت پوشش قرار دادن افراد پرخطر تزریقی و جنسی به منظور پیشگیری از HIV ضروری  می باشد.


زهره رهائی، هاشم حشمتی، سید محمد مهدی هزاوه ای، اکبر حسن زاده،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش با هدف تعیین ارتباط بین رفتار آموزشی رابطان و رفتارهای پیشگیری کننده خانواده ها بر اساس مدل بزنف اجرا شد.

روش کار: در این پژوهش توصیفی کلیه رابطان (60 نفر) مناطق آندمیک شهر یزد که به روش سرشماری انتخاب شدند، پرسشنامه محقق ساخته را طی مصاحبه تکمیل نمودند. از خانواده های تحت پوشش هر رابط نیز دو خانواده به طور تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه توسط سرپرست خانواده (120 نفر) طی مصاحبه تکمیل شد. روایی و پایایی پرسشنامه مورد تأیید بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.

نتایج: آگاهی رابطان و نگرش آنها با نمره آگاهی خانواده ها ارتباط مستقیم داشت. قصد رفتار رابطان با رفتار خانواده ها همبستگی مستقیم داشت. همچنین بین عوامل قادر کننده رابطان با آگاهی، قصد، عوامل قادرکننده و رفتار خانواده ها و رفتار آموزشی رابطان با آگاهی، نگرش و رفتار خانواده ها همبستگی مستقیم مشاهده شد.

 نتیجه گیری: با توجه به نقش رابطان در  پیشگیری و بیماریابی و درمان بموقع لیشمانیوزها و از آنجا که دادن آگاهی به تنهایی نمی تواند رفتار آموزشی در رابطان ایجاد کند،  فراهم کردن آموزش مؤثر، نگرش و عوامل قادرکننده برای رابطان، تأثیر قابل ملاحظه ای بر رفتار خانواده ها و کنترل لیشمانیوزها خواهد داشت.


رضا مجدزاده، آرش رشیدیان، محسن شمس، داوود شجاعی زاده، علی منتظری،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بازاریابی اجتماعی، استفاده از فنون بازاریابی تجاری برای افزایش قابلیت پذیرش یک عقیده یا عمل در گروه هدف است. در این مطالعه، تاثیر یک مداخله مبتنی بر بازاریابی اجتماعی بر رفتارهای خطرناک رانندگی در بین رانندگان تاکسی شهر تهران بررسی شده است.

روش کار: در این مطالعه­ی نیمه تجربی، با انجام دو پژوهش کمی و کیفی بر روی رانندگان تاکسی دو منطقه تهران (گروه مداخله و کنترل)، اجزای آمیزه بازاریابی شامل محصول برنامه (پیام یادآور افزایش تمرکز بر اجتناب از عدم رعایت فاصله طولی و رانندگی نکردن بین خطوط)، قیمت، مکان و ترویج تعیین شد. با نصب برچسب پیام در مقابل دید راننده، ارائه پمفلت و انتقال پیام از طریق سرپرستان خطوط در گروه مداخله، برنامه 8 هفته اجرا شد و 6 هفته بعد، وضعیت رفتارهای هدف در دو گروه مقایسه شد.  

نتایج: کاهش معنی­دار موارد مشاهده دو رفتار هدف در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل و افزایش معنی­دار نسبت شانس اجتناب از این دو رفتار توسط گروه مداخله، بعد از اجرای برنامه نشان از تاثیر مداخله طراحی شده داشت.

نتیجه گیری: تعیین گروه هدف اختصاصی، طراحی مداخله متناسب با نیازها و خواسته های مخاطب و توجه به عوامل موثر بر بازار رفتاری، اساس الگوی بازاریابی اجتماعی است. رعایت این اصول در طراحی مداخلات رفتاری می­تواند کاهش رفتارهای خطرناک رانندگی را به دنبال داشته باشد.


کاوه بهمن پور، رونما نوری، حیدر ندریان، بهزاد صالحی،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بهداشت ضعیف دهان و دندان می­تواند اثرات نامطلوبی بر عملکرد کودکان در مدرسه و موفقیتشان در سراسر زندگی داشته باشد. مشخص نمودن عوامل مرتبط با رفتارهای بهداشت و دندان می­تواند به عنوان راهنمایی برای طرح ریزی برنامه­های آموزشی برای دانش­آموزان و انجام مداخله­های صحیح و مناسب جهت ارتقای انجام این رفتارها در آنها عمل کند. لذا این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با رفتارهای بهداشت دهان و دندان در دانش­آموزان دبیرستانی شهرستان مریوان براساس الگوی ارتقای سلامت پندر (Health Promotion Model  (HPM در سال 1389 طراحی و اجرا گردید.

روش کار: این مطالعـه بر روی 403 نفر از دانش­آموزان مقاطع دوم و سوم دبیرستان شهرستان مریوان که طی نمونه­گیری تصادفی-خوشه­ای چندمرحله­ای در سال تحصیلی 89-1388 بدست آمدند، انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه­ای استاندارد مبتنی بر سازه­های مدل ارتقای سلامت پندر بود که مشتمل بر سازه­های خودکارآمدی و منافع و موانع درک شده، تعهد به طرح عمل، احساسات مرتبط با رفتار، تأثیرگذارنده­های بین فردی و وضعیتی همراه با رفتارهای بهداشت دهان و دندان بود و بصورت خودایفاء تکمیل گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده­ها از آزمون­های ANOVA، T-test،  Pearson Correlation Coefficientو Linear Regression استفاده شد.

نتایج: رفتارهای بهداشت دهان و دندان در دوجنس تفاوت معنی­دار داشت به طوری که دختران وضعیت بهتری نسبت به پسران داشتند (01/0> p). همبستگی مثبت و معنی­داری بین رفتارهای بهداشت دهان و دندان و دیگر متغیرهای الگوی ارتقای سلامت (01/0> p) وجود داشت. درمجموع متغیرهای مدل ارتقای سلامت 2/42% از واریانس رفتارهای بهداشت دهان و دندان را پیش بینی نمودند و از میان این عوامل، تعهد به طرح عمل و خودکارآمدی درک شده قویترین پیش بینی کننده­ها بودند (223/0≥β).

نتیجه گیری: کارشناسان بهداشـت مدارس می بایست برنامـه­های مداخله­ای مرحـله به مرحـله بر اساس مدل HPM  طرح­ریـزی نمایند که در آن ارتقـای خودکـارآمدی درک شده، تعهد به طرح عمل و تأثیرگذارنده های بین فـردی از اولویت­های برنامـه باشند. بایـد هنگـام برنامه­ریزی جهت ارتقای بهداشت دهان و دندان در دانش­آمـوزان، راهبردهایی را جهت غلبه بر موانـع انجام رفتـارهای بهداشـت دهـان و دندان پیشنهـاد داد تا اینکه منافع انجام این رفتارها را برای آنهـا بازگـو نمود. نتایج نشـان دهنده آن است که می­توان این الگو را در شهر مریوان به عنوان چارچوبی جـهت برنامه­ریزی مداخلات در جهـت پیش بینی، بهبود و ارتقای رفتـارهای بهداشت دهان و دندان دانش­آموزان بکارگرفت.


علی سلیمانی اسلامی، سعید دستگیری، علیرضا یعقوبی، بنفشه گلستان، شهین ایمانی، ناهید همتی، کورش هلاکویی نائینی،
دوره 9، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بروز تصلب شرایین و عوارض ناشی از آن در سنین پایین، سیر شدیدتر و پیشرونده­تری نسبت به بروز آن در افراد مسن دارد لذا با توجه به این تفاوت در سیر طبیعی بیماری در دو گروه افراد جوان و مسن مطالعه حاضر به منظور مقایسه عوامل خطر گرفتاری عروق کرونر قلبی در دو گروه افراد پایین و بالای 45 سال  انجام پذیرفت.

روش­ کار: تعداد 200 بیمار مبتلا به گرفتاری عروق کرونر قلبی زیر 45 سال  که شامل همه بیماران یاد شده از این گروه سنی در فاصله  سال­های 84 الی 86 می­شد و 400 بیمار مبتلا به همان بیماری با سن بالای 45 که از نظر سال و ماه بستری با گروه افراد زیر 45 سال همسان بودند به طریق نمونه­گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با استفاده از پرونده­های بیمارستانی اطلاعات سن، جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت، سابقه مصرف سیگار، سابقه فشارخون بالا، سابقه دیابت، سابقه خانوادگی ابتلای زودرس به بیماری­های قلبی و عروقی به همراه اندازه قد، وزن، کلسترول، تری­گلیسرید،LDL  وHDL  کلسترول جمع­آوری گردید و داده­های مطالعه با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.

نتایج: در این مطالعـه سابقه مصـرف سیگار(54/2OR= ، 009/0=p )، کلستـرول بـالا (96/3OR= ، 006/0=p )، پایین بـودن HDL کلستـرول (53/5OR= ، 001/0>p ) و سابقـه خانـوادگی مثبت در ابتـلای زودرس به بیماری­هـای قلبـی و عـروقی(15/3OR= ، 009/0= p ) با گرفتاری عروق کرونر قلبی زیر 45 سال ارتباط معنی­داری داشتند.

نتیجه ­گیری: این مطالعه، مهمترین عوامل خطر مرتبط با گرفتاری عروق کرونر قلبی را در سنین پایین مصرف سیگار، سابقه خانوادگی ابتلای زودرس به  بیماری­های قلبی وعروقی، پایین بودن HDL کلسترول و بالابودن کلسترول به دست آورد.


زهره کشاورز، معصومه سیمبر، علی رمضانخانی، حمید علوی مجد،
دوره 9، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: غربالگـری سرطان پستان و دهانه­ی رحـم یک رفتار ارتقاء دهنده سلامت محسوب می­گردند، و رفتار تحت تاثیر عوامل پیچیده­ای قرار دارد. نظریه­ی رفتار برنامه­ریزی شده چارچوب مفیدی برای پیش­بینی و درک رفتار بهداشتی و طراحی مداخلات آموزشی فراهم می­نماید و تلفیق این نظریه­ با سازه خود کارآمدی قابلیت پیشگویی نظریه­ را افزایش می­دهد. لذا تحقیق حاضر با هدف درک عوامل موثر بر رفتار غربالگری سرطان پستان و دهانه­ی رحم در زنان کارگر به عنوان پایه­ای برای برنامه­ریزی­های آموزشی انجام گرفت.

روش ­کار: این مطالعه یک رویکرد کیفی بر پایه "مدل تلفیقی رفتار برنامه­ریزی شده و خودکارآمدی" است. در این تحقیق 70 نفر از زنان کارگر 20 تا 45 ساله شاغل در کارخانجات شهرک صنعتی عباس­آباد پاکدشت در قالب ده گروه هفت نفره با حضور در جلسات مصاحبه بحث گروهی متمرکز، تجارب خود را پیرامون عوامل تاثیرگذار بر رفتار غربالگری پستان و دهانه­ی رحم بیان نمودند. نمونه­گیری مبتنی بر هدف و با حداکثر تنوع از بین زنان کارگر صورت پذیرفت.

نتایج: سطح آگاهی و نگرش زنان کارگر نسبت به روش­های غربالگری سرطان­های پستان و دهانه­ ی رحم پایین است. ترجیح و اهمیت به نظرات خانواده خصوصاً همسر و ترجیح درمان بیماری­ها نسبت به پیشگیری در جامعه، هنجارهای ذهنی زنان کارگر را تشکیل می­دادند. ­مهم­ترین موانع مشارکت زنان کارگر در غربالگری سرطان­های پستان و دهانه­ی رحم عبارت بودند از: عدم آگاهی، افسردگی و بی­حوصلگی، خستگی، خجالت از معاینات، ترس از معاینات و ترس از بیمار بودن، کیفیت نامناسب ارائه خدمات و عدم توجه به حریم خصوصی افراد، محدودیت اطلاع رسانی، دسترسی محدود زمانی و مکانی زنان کارگر به مراکز انجام غربالگری­ها و هزینه انجام غربالگری­ها.

نتیجه­ گیری: پیشنهـاد می­شود با طراحـی آموزش­هایی مختص زنان کارگر در محل کار جهت افزایش میزان آگاهی و ایجاد نگرش­های مثبت نسبت به غربالگری سرطان پستان و دهانه رحم، و نیز آموزش­هایی مختص خانواده­ها و کارفرمایان و برنامه­ریزان به جهت تشویق زنان و ایجاد امکانات و تسهیل دسترسی­های زنان در محل شهرک­های صنعتی گامی به سوی توانمند ساختن زنان کارگر در مشارکت در انجام غربالگری سرطان پستان و دهانه­ی رحم برداشت.


حامد رضاخانی مقدم، داوود شجاعی زاده، محمدحسین تقدیسی، یوسف حمیدزاده اربابی، محمدتقی سوادپور،
دوره 10، شماره 3 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: زایمان، اوج دوران بارداری و حاملگی یک زن است که با به دنیا آمدن یک یا چند نوزاد از رحم مادر همراه است. متاسفانه اخیرا، زایمان به روش سزارین با وجود پیامدهای منفی بیشتری بخصوص از نظر جانی و اقتصادی افزایش چشمگیری پیدا کرده است. از طرفی، نقش آموزش بهداشت، تغییر رفتار است و لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مشارکت رابطین بهداشتی در آموزش مادران برای انتخاب نوع زایمان براساس مدل قصد رفتاری در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر اردبیل انجام گرفت.
روش ­کار: این مطالعه یک پژوهش کمی از نوع تجربی می­باشد. 140 نفر از مادران باردار نخست­زای شهر اردبیل که در ماه هفتم حاملگی خود قرار داشتند بطور تصادفی منظم انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد مورد مطالعه قرار گرفت. پس از انجام پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه، در گروه آزمایش آموزش­های طراحی شده براساس مدل قصد رفتاری صورت پذیرفت. یک ماه پس از زایمان، از هر دو گروه پس آزمون تهیه گردید و نتایج آگاهی، نگرش، ارزیابی از نتایج و عملکرد با استفاده از آزمون من ویتنی یو و ویلکاکسون آزمون­های همبستگی و توصیفی و کای دو تجزیه و تحلیل و مقایسه گردید
نتایج: نتایج مطالعه نشان داد تفاوت آماری معنی داری در زمینه آگاهی، ارزیابی از نتایج، نگرش بعد از انجام مداخله بین دو گروه مداخله و شاهد وجود دارد ( 001/0 p<). ولی قصد رفتاری قبل و بعد از مداخله تغییر آماری معنی داری نداشت.( 106/0p= ) نتیجه گیری: هر چند مشارکت رابطین موجب افزایش در میانگین آگاهی، نگرش و ارزیابی از نتایج رفتار در زنان باردار گردید اما در تغییر قصد رفتاری افزایش منعی­دار نبود. پیشنهاد می­گردد، این تحقیق در سایر شهرها، با مشارکت سایر آموزش دهندگان مانند پزشکان و پرستاران و با استفاده از دیگر مدل­ها و روش­های آموزشی انجام گرفته و مورد مقایسه قرار گیرد.
شایسته حاجی زاده، سحرناز نجات، سید رضا مجدزاده، مینو محرز، حمیدرضا ستایش، محمدمهدی گویا،
دوره 10، شماره 3 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با گسترش استفاده از داروهای آنتی رترو ویرال میزان مرگ ناشی از بیماری ایدز کاهش یافته و از آنجا که امید زندگی در مبتلایان به عفونت HIV تغییر یافته، نیازهای بهداشت جنسی و باروری آنها تغییر کرده و اهمیت توجه به آن نیز افزایش یافته است، به طوری که در سال1389، 8/20 درصد از مبتلایان در آن سال از طریق برقراری روابط جنسی مبتلا شده­اند.

روش­ کار: مطالعه مقطعی می­باشد که برای400 فرد اچ آی وی مثبت، پرسشنامه به روش مصاحبه تکمیل شد، نمونه گیری در هر مرکز به روش پی در پی تا رسیدن به حجم نمونه مورد نظر انجام شد.

نتایج: 60 درصد نمونه­های پژوهش مرد بودند و 2/44 درصد مردان و 3/51 درصد زنان اچ آی وی مثبت در گروه سنی 34-25 سال قرار داشتند، درخصوص رفتارهای پرخطر بعد از ابتلا به عفونت اچ آی وی، بیشترین درصد مربوط به رفتار جنسی پرخطر بوده که 6/49 درصد از مردان و 6/15 درصد از زنان بعد از تشخیص عفونت اچ آی وی رفتار جنسی پرخطر یعنی ارتباط جنسی بدون کاندوم با فرد اچ آی وی منفی داشتند و 5/62 درصد از افراد اچ آی وی مثبت دراین تحقیق، از خطرات ارتباط جنسی غیر ایمن (بدون کاندوم) آگاه نبودند. نتایج پژوهش نشان داد که احتمال رفتارهای جنسی پرخطر، با مردبودن، مجردبودن، تحصیلات زیردیپلم، سابقه اعتیاد و مصرف مشروبات الکلی ارتباط دارد (05/0 p <) و مدل رگرسون لجستیک نشان داد که رفتار پرخطر جنسی با مردبودن، مجردبودن، تحصیلات زیردیپلم، مصرف مشروبات الکلی و استفاده از روش­های هورمونال و دائمی تنظیم خانواده ارتباط معنی­داری دارد (05/0 p<).

نتیجه­ گیری: همگام با مطالعات گذشته، این تحقیق سطوح نسبتا بالایی از رفتارهای پرخطرجنسی از زمان تشخیص در یک جمعیت اچ. آی. وی مثبت را نشان داد، به نظر می­رسد ارائه خدمات مناسب بهداشت باروری و جنسی به این افراد منجر شود تا زندگی جنسی و باروری بدون خطر یا کم خطر برای آلوده کردن شریک جنسی شان داشته باشند.


نسیم بهرامی، معصومه سیمبر، محمدعلی سلیمانی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: تبدیل شدن به فرد بالغی که از نظر جنسی سالم باشد یکی از فعالیت­های تکاملی کلیدی در نوجوانان است. سلامت جنسی شامل تکامل جنسی و بهداشت باروری و همچنین توانایی ایجاد و حفظ روابط درست بین فردی، ارزش قائل بودن برای بدن خویش، تعامل محترمانه با هر دو جنس به روش صحیح و اظهار تمایل، عشق و صمیمیت بر اساس ارزش­های پایدار فردی و اجتماعی است.
روش کار: در این مطالعه با استفاده از کلمات کلیدی نوجوانی، رفتار جنسی، روابط جنسی، رفتار پرخطر و بهداشت جنسی و همسالان مطالعات مرتبط از سال 1370 تا 1390 در IranMedex، Irandoc، Medlib، SID و google scholar مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: عوامل و چالش­های مرتبط با بهداشت جنسی نوجوانان را می­توان در چهار طبقه ­اصلی( دوازده زیر طبقه) شامل اعتقادات مذهبی و معنویت(خویشتنداری جنسی)؛ فقدان آموزش­های جنسی(باورها و دانسته­های غلط در مورد عملکرد جنسی، نگرش نوجوان نسبت به رفتارهای پرخطر و روابط جنسی، منابع اطلاعاتی نوجوانان، مهارت "نه گفتن")، جامعه و مسائل نوجوانان( تفاوتهای جنسیتی، ارتباط با همسالان، نظارت و کنترل توسط خانواده­ها، چالش­های ارتباطی نوجوان با والدین، عوامل اجتماعی اقتصادی و مراکز ارائه خدمات بهداشت باروری به نوجوانان) و پیامدهای رفتار جنسی در نوجوانان( احتمال ابتلا به بیماری­های مقاربتی) عنوان کرد.
نتیجه­ گیری: در برخی حیطه ­ها از جمله روابط والدین با فرزندان، تفاوت­های جنسیتی و بررسی میزان دانش، نگرش و رفتارهای جنسی و نیز تأثیر همسالان مطالعات خوبی در ایران انجام شده است اما در زمینه­ هایی از قبیل تأثیر معنویت و اعتقادات مذهبی، خویشتنداری، شیوع بیماری­های مقاربتی و ایدز، بررسی مهارت­های زندگی در نوجوانان و نیز انجام راهکارهای مداخله­ای برای ارتقای سلامت جنسی نوجوانان جای خالی زیادی وجود دارد.
صدیقه سادات طوافیان، تیمور آقامولایی،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: در سال های اخیر بر اهمیت سبک زندگی سالم تأکید زیادی شده است.هدف این مطالعه ارزیابی سبک زندگی دانش آموزان مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بندرعباس بود.

  روش کار: نمونه گیری به روش چند مرحله ای انجام شد و طی آن 410 نفر دانش آموز از مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بندرعباس انتخاب شدند.ابزار ارزیابی سبک زندگی پرسشنامه The Adolescent Health Promotion Scale بود که شامل 40 سؤال است و رفتارهای ارتقا دهنده سلامت را در شش حیطه شامل تغذیه، حمایت اجتماعی، مسئولیت فردی سلامت، ارزش گذاری سلامت، ورزش و کنترل تنش ارزیابی می کند.

  نتایج: میانگین سن دانش آموزان مورد بررسی 5/16 سال با انحراف معیار 34/1 بود.8/49 درصد آنها پسر و 2/50 درصد دختر بودند.میانگین امتیاز کل پرسشنامه 89/64 از 100 بدست آمد.میانگین امتیاز رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در ابعاد تغذیه، حمایت اجتماعی، مسؤولیت فردی سلامت، ارزش گذاری سلامت، ورزش و کنترل تنش به ترتیب 06/71، 00/63، 12/63، 11/82، 49/41 و 58/68 از 100 بود.

  نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد در مجموع رفتارهای ارتقا دهنده سلامت توسط دانش آموزان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و در این میان فعالیت فیزیکی منظم پایین ترین امتیاز را دارا است که نشان می دهد سبک زندگی غیر فعال (Sedentary Life Style) یک مشکل متداول و جدی در میان دانش آموزان است.


زهرا ملایری خواه لنگرودی، آفرین رحیمی موقر، شهناز دلبرپور احمدی، معصومه امین اسماعیلی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع اچ.آی.وی (HIV)، در زنان تن فروش در کشور به مرز اپیدمی نزدیک می­شود، ولی هنوز میزان استفاده منظم از کاندوم در این گروه پائین است. این مطالعه کیفی با هدف بررسی موانع استفاده از کاندوم در زنان تن فروش انجام شده است.

روش کار: مطالعه با انجام مصاحبه­های فردی عمیق با 40 زن تن فروش از چهار گروه مختلف از نظر وضعیت اقتصادی اجتماعی و مصرف مواد و 12 شریک جنسی مرد آنها در سال 1389 در شهر تهران انجام شد.

نتایج: اکثریت قریب به اتفاق زنان تن فروش در دوره زمانی شش ماه قبل از مصاحبه، استفاده ی مداوم از کاندوم نداشتند. دلایل عمده­ی عدم استفاده از کاندوم در شرکت کنندگان، عدم آگاهی از بعضی از راه­های انتقال و روند بیماری ایدز، شک داشتن به نقش کاندوم در پیشگیری از ابتلا به بیماری­های مقاربتی و ایدز، ترس از ابراز خشونت یا طرد شدن توسط مشتریان مرد و عدم تمایل شرکای جنسی به استفاده از کاندوم به دلیل کاهش لذت جنسی و اطمینان از سالم بودن برخی از شرکای جنسی بیان شد.

نتیجه گیری: آگاه سازی زنان آسیب پذیر از طریق آموزش در خصوص HIV، روش­های پیشگیری از این بیماری و توانمندسازی زنان  در خصوص مهارت چانه زنی برای استفاده از کاندوم، به عنوان بخشی از برنامه های کاهش آسیب توصیه می شود.


عفت السادات مرقاتی خویی، ندا شمس علی زاده، علیرضا بیات، فاطمه زارعی، شهناز ریماز،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: رفتار تهدید کننده سلامت فرد در بستر اجتماعی تحت تآثیر فرهنگ آن جامعه شکل می گیرد. بنابراین رفتارهای پر خطر بهداشتی جوامع گوناگون می­تواند از دسته بندی متفاوتی برخوردار باشند. هدف این مطالعه شناسایی و اولویت بندی رفتارهای پرخطر بهداشتی بین دانش اموزان دبیرستانی در یکی از مناطق تهران بود .

  روش کار: در این مطالعه کیفی از نوع ارزیابی سریع 130 نفر در جلسات گروهی متمرکز (17 جلسه) شرکت کردند. گروه های هدف عبارت بودند از: دانش آموزان دختر و پسر( 9 جلسه)، والدین (5 جلسه)، معلمان(3 جلسه). چهار مدیر مدرسه در سه مرحله مصاحبه عمیق فردی شرکت کردند. در جلسات گروهی موضوعات کلی که مورد تأکید محققین بوده عبارتند از: 1) درک و توصیف مشارکت کنندگان درباره رفتارهای سالم و غیر سالم، 2) اولویت بندی رفتارهای مخاطره آمیز در نوجوانان دختر و پسر؛ 3) درک و باورهای مشارکت کنندگان در مورد رفتارهای مخاطره آمیز و تأثیر بستر اجتماعی-فرهنگی در شکل گیری آن رفتارها در نوجوانان و جوانان. داده ها به روش آنالیز محتوا تجزیه و تحلیل و معانی اصلی و درون مایه ها استخراج شد. برای صحت و استحکام داده ها معیارهای اعتباربخشی، تایید پذیری و انتقال پذیری ارزیابی گردید.

  نتایج : اعتیاد، رفتارهای پرخطر جنسی، و رفتارهای نابهنجار اجتماعی(پرخاشگری) ا ولویت رفتارهای مخاطره آمیز بین پسران دبیرستانی بودند. در گروه دختران رفتارهای پرخطر جنسی، ازدواج زودرس، عادات غذایی ناسالم، کم تحرکی و نگرانی از آینده (شغلی تحصیلی و ازدواج) به ترتیب اولویت شناخته شدند .

  نتیجه گیری: اگرچه اولویت رفتارهای مخاطره آمیز در بین پسران و دختران متفاوت است اما از این اولویتها رفتارهای پرخطر جنسی بین این دانش آموزان مشترک بود. رفتارهای مخاطره آمیز نوجوانان در مسیر جامعه پذیری آنها شکل می گیرند که قویا از فرهنگ بستر بومی آنها متاثر است. درک مشارکت کنندگان از شمای جنسیتی عامل مهمی در اولویت بندی رفتارهای پر خطر بهداشتی شناخته شد. برنامه های آموزشی جامع نگر در راستای ارتقاء سلامت نوجوانان و تغییر نگرش های اجتماعی در حمایت و مراقبت از نوجوانان پیشنهاد می شود.


مهدی میرحیدری، صدیقه السادات طوافیان، علی منتظری، حمیرا فلاحی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: شایع­ترین راه انتقال HIV در جهان، تماس­های جنسی محافظت نشده با افراد آلوده است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای پرخطر جنسی در معتادان دارای سابقه اعتیاد استان قم آزمون شد.

  روش کار: مطالعه حاضر مطالعه نیمه تجربی شاهد دار، شامل 128 مرد شرکت کننده در گروه­های خودیاری استان قم در سال 1391 می­باشد که با روش نمونه­گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه­ای محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تائید شد و قبل و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی تکمیل شد. داده­ها با آزمون های آماری کای دو، کولموگرف-اسمیرنف، تی زوجی و ویلکاکسون با سطح معنی داری 05/0> p ، جهت تجزیه و تحلیل داده ها در نظر گرفته شد.

  نتایج: قبل از مداخله، دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و میانگین نمرات سازه­های الگوی باور بهداشتی یکسان بودند(05/0< p ). نتایج مطالعه نشان داد بعد از مداخله میانگین نمرات سازه ­ های الگو ، در گروه آزمون نسبت به قبل از مداخله بطور معنی داری افزایش یافت (001/0> p ). ولی در گروه شاهد این اختلاف معنی دار نبود . میانگین نمرات قصد رفتاری استفاده از کاندوم در بعد از مداخله، تفاوت معنی دار ی را در گروه آزمون نسبت به قبل از آن داشت (001/0= p ). در حالی که در گروه شاهد این تفاوت معنی دار نبود (02/0= p ).

  نتیجه­گیری: مداخله آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی می­تواند موجب افزایش شدت، حساسیت، منافع و خودکارآمدی درک شده و کاهش موانع درک شده افراد با سابقه مصرف مواد مخدر شده و نهایتاً قصد رفتار استفاده از کاندوم را در آنان ایجاد نماید


الهام قیسوندی، حسن افتخار اردبیلی، کمال اعظم، محمدرضا وفا، مجتبی آزادبخت، توحید بابازاده، شادی فتحی زاده،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

  مقدمه و هدف: شیر و فرآورده های لبنی بیشتر از50% کلسیم مورد نیاز بدن را در رژیم غذایی روزانه تامین می­کنند. به منظور ارتقای سلامت نوجوانان و پیشگیری از اثرات مخرب بیماری پوکی استخوان در بزرگسالی نیاز به اتخاذ تدابیر لازم برای افزایش مصرف شیر در بین نوجوانان می باشد. لذا این پژوهش با بهره گیری از نظریه رفتار برنامه ریزی شده به طراحی و اجرای یک برنامه آموزشی به منظور ارتقای مصرف شیر و لبنیات در بین دانش آموزان کلاس هشتم شهرستان کامیاران پرداخته شده است.

  روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی که در سال 1393 صورت گرفت 168 دانش آموز کلاس هشتم شرکت کردند که بر اساس نمونه گیری خوشه­ای، به صورت تصادفی از بین 6 مدرسه، 2 مدرسه انتخاب گردید که یک مدرسه به عنوان گروه مداخله و مدرسه دیگر به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد. دانش آموزان گروه مداخله طی 4 جلسه آموزشی، یک پمفلت و پوستر مرتبط با موضوع را دریافت نمودند. سنجش ها شامل سازه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده، یادآمد 24 ساعته و بسامد دریافت شیر و لبنیات در طی 3 روز گذشته بود. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه ها را قبل از مداخله و 3 ماه بعد از مداخله تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار 18 SPSS و بر اساس آزمون های آماری کای دو، تی مستقل و تی زوجی مورد تحلیل قرار گرفتند.

  نتایج: میانگین نمره قصد رفتاری، نگرش ،کنترل رفتاری درک شده و هنجارهای انتزاعی پس از مداخله آموزشی در گروه آزمون به طور معنی داری افزایش یافت ) 001/0 p< ) .همچنین دریافت روزانه شیر و لبنیات 36/0 واحد در روز در گروه مداخله افزایش یافت( 001/0 p< ) .

  نتیجه گیری : با توجه به اثر بخشی و کم هزینه بودن این مداخله، به نظر می­رسد گسترش این برنامه می تواند به افزایش مصرف شیر و لبنیات در دانش آموزان منجر شود.



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb