22 نتیجه برای سرطان
حجت زراعتی، محمود محمودی ، کاظم محمد، انوشیروان کاظم نژاد، محمد علی محققی، محمدرضا میر،
دوره 3، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده
در سالهای اخیر الگوی مرگ و میر در ایران تغییر یافته و سرطانها نقش عمده تری را به خود اختصاص داده اند. گزارشهای مختلف نشان داده است که سرطان معده در ایران وفور بالایی دارد، و در مردان در مرتبه دوم و در کل در رتبه چهارم قرار دارد . این مطالعه با هدف تعیین بقای 5 ساله مبتلایان به سرطان معده جراحی شده در مهمترین مرکز درمان سرطان ایران (انستیتو کانسر) و بررسی برخی عوامل موثر بر آن طراحی و اجرا شده است. در این مطالعه ما 330 بیمار مبتلا به سرطان معده را که از ابتدای سال 1374 تا فروردین 1378 در بخشهای جراحی انستیتو کانسر ایران بستری و تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند ، مورد بررسی قرار دادیم. طول عمر این بیماران پس از عمل جراحی تعیین شد ، و اثر متغیرهای فردی مانند سن (در هنگام جراحی) ، جنس ، و اطلاعاتی در مورد بیماری مانند محل درگیری ، نوع پاتولوژی، مرحله پیشرفت بیماری (Stage) ، وجود متاستاز و محل متاستاز بر طول عمر بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت. احتمال بقای 5 ساله بیماران مورد بررسی 6/23 % ، و میانه طول عمر در این بررسی 90/19 ماه بوده است . آزمونهای یک متغیره نشان داد که جنس بیماران ، محل درگیری ، نوع پاتولوژی اثر معنی داری بر طول عمر بیماران نداشته است . اما احتمال بقای 5 ساله با افزایش سن بیماران بطور معنی داری کاهش می یابد ، و همانگونه که انتظار می رفت آنهایی که دچار متاستاز بوده اند بطور معنی داری احتمال بقای 5 ساله کمتری داشته اند ، و مرحله بیماری نیز بطور معنی داری بر طول عمر بیماران موثر بوده است (001/0 p< ). بررسی همزمان اثر متغیرهای مختلف بر احتمال بقای بیماران با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس نشان داد که متغیرهای سن ، متاستاز دوردست و مرحله بیماری بر شانس زنده ماندن بیماران تاثیرگذار بوده اند. بقای 5 ساله مبتلایان به سرطان معده در ایران اندک است . به نظر می رسد یکی از مهمترین دلایل پایین بودن شانس زنده ماندن این بیماران دیر مراجعه کردن بیماران برای تشخیص و درمان است . اکثر بیماران در مراحل نهایی بیماری مراجعه می کنند و در این وضعیت اکثرا دچار متاستازهای غدد لنفاوی ، کبد و حتی دوردست هستند که در نتیجه درمان آنها مشکل تر خواهد شد .بنابر این آموزشهای فراگیر از طریق رسانه های عمومی در مورد علائم اولیه این بیماری و نیز انجام معاینات دوره ای ضروری است .
کوهدانی فریبا، بغدادچی جلیل، ساسانی فرهنگ، کاظم محمد ، مهدی پور پروین،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: جهت بررسی نقش ویتامین D در مراحل تشکیل و پیشرفت تومورهای ریوی، ناشی از اورتان یک مدل آزمایشی ضایعات ریوی ایجاد شد.
روش کار: در این مطالعه تعداد 30 موش بالبسی (Balb/c) هم خون (inbred) (نر و ماده) 9 -11 هفته ای مورد بررسی قرار گرفتند. آنها به سه گروه تقسیم شدند. به اولین و دومین گروه موش ها به مدت سه روز پشت سرهم و در هر روز یک بار اورتان (600 mg/kg/day) به صورت داخل صفاقی تزریق شد. گروه دوم علاوه به اورتان از زمان اولین تزریق اورتان به مدت چهار هفته 3.5 mg/kg/day ویتامین D3 همراه آب آشامیدنی دریافت نمودند.
نتایج: در گروه سوم هیچ گونه مداخله ای انجام نشد. کلیه موش های باقیمانده 20 هفته پس از شروع مداخله کشته شدند. بافت ریه خارج و از نظر هیستوپاتولوژیک بررسی و در سه گروه هیپرپلازی، آدنوما و آدنوکارسینوما تقسیم بندی شد. تشکیل تومور در گروهی که اورتان دریافت نمودند نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار داشت (p<0.005) در حالی که در گروهی که علاوه بر اورتان ویتامین D نیز دریافت نمودند تومورزایی با گروه کنترل تفاوت معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: ویتامین D3 اثر تومورزایی اورتان را کاهش می دهد.
طیبه شفیعی زاده ، کورش هلاکویی نایینی ، اکبر فتوحی ، محمود محمودی ،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، ارزیابی تجمع فامیلی سرطان مری در یک جمعیت مشخص تحت پوشش ثبت سرطان ایستگاه تحقیقات بهداشتی بابل وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در یکی از نواحی با بروز بالا در شمال ایران به منظور بررسی خطر بروز بیماری در ارتباط با اقوام درجه اول است.
روش کار: در این مطالعه، اطلاعات سه تا چهار نسل متوالی از اقوام و سابقه فامیلی سرطان مری و سایر سرطان ها از موارد مبتلا به این بیماری که طی سالهای 1380-1382 در مرکز ثبت سرطان در شهرستان بابل به ثبت رسیده، جمع آوری گردید. تجمع فامیلی سرطان مری با استفاده از نسبت شانس (OR) نوعی مدل Logistic regression تحت رویکرد GEE2 در اقوام درجه اول محاسبه شد. نتایج با کنترل متغیرهای سن، جنس فامیل و سن، جنس پروبند به دست آمده است.
نتایج: نسبت موارد سرطان مری در اقوام درجه اول %3.09 %3.8) در مردان و %2.3 در زنان خویشاوند( به دست آمد. نسبت شانس (OR) جفتی در بین اعضای درجه اول 1.79 و با فاصله اطمینان (1.1-2.93) %95 به دست آمد. همچنین این نسبت برای جفت والدین- فرزندان 2.21 و با فاصله اطمینان (1.1-4.44) %95 و برای ارتباط بین همزادها (sibling)، 1.92 و با فاصله اطمینان %95 (0.87-4.24) محاسبه شد. ارتباط بین والدین (همسران) به دست نیامد.
نتیجه گیری: تجمع فامیلی در بین اقوام درجه اول در این منطقه مشاهده شد. ارتباط بین والدین - فرزندان وجود جز ژنتیکی را در بروز بیماری پیشنهاد می نماید.
حمیدرضا گیلاسی ، کورش هلاکویی نایینی ، محمدرضا ظفرقندی ، محمود محمودی ، مصطفی قانعی ، محمدرضا سروش ، امیر دولتیاری ، علی اردلان ،
دوره 4، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود کنوانسیونهای منع استفاده از جنگ افزارهای بیولوژیک و شیمیایی، عراق طی سالهای جنگ تحمیلی علیه ایران مکررا از عوامل شیمیایی بر ضد نیروهای نظامی و غیر نظامی ایران استفاده کرد. فراوان ترین ماده شیمیایی مورد استفاده عراق در این سالها موستارد سولفید بود. ضایعات ناشی از گاز خردل را می توان به دو دسته زودرس و دیررس تقسیم کرد. ضایعات دیررس گاز خردل عمدتا ناشی از تاثیر عامل بر اجزا داخل سلولی و احتمالا اسیدهای هسته ای می باشد که به صورت اثرات موتاژنیک و احتمالا کارسینوژنیک ظاهر می شود. اگر چه اثرات کارسینوژنیک گاز خردل بعد از تماس طولانی مدت با مقادیر کم عامل تا حد زیادی ثابت شده است، ولی این اثر گاز خردل کوتاه مدت و حاد با عامل هنوز ثابت نشده است. هدف این مطالعه، تعیین ارتباط بروز سرطان با مواجهه حاد با گاز خردل می باشد.
روش کار: مطالعه به روش کوهورت تاریخی بر روی 500 نفر از مصدومین شیمیایی استان اصفهان که حداقل یکبار با این عامل مواجهه داشتند صورت گرفت. بروز پیامد سرطان و فوت پس از مواجهه در این گروه از رزمندگان، با بروز این پیامدها در 500 نفر رزمنده مواجهه نیافته استان و با بروز کشوری مقایسه شد.
نتایج: کلیه مصدومین مورد مطالعه، مرد بودند. میانگین سن در موقع مطالعه در گروه مواجهه یافته 41 سال (10.8±) و در گروه مواجهه نیافته 40 سال (7.6±) بود. میانگین سن اولین مواجهه در گروه مواجهه یافته 24.1 سال (13±) و میانگین سن اولین مصدومیت در گروه مواجهه نیافته 23 (11±) بود. از نظر محل سکونت افراد مورد مطالعه، 81% ساکن شهر و 19% ساکن روستا بودند. از نظر تحصیلات، 395 نفر (84.5%) از گروه مواجهه یافته دیپلم و زیر دیپلم بودند و 481 نفر (96.2%) از این گروه متاهل بودند. 63 نفر (12.6%) شغل نظامی و 366 نفر (73.2%) دارای مشاغل غیر نظامی بودند. در این مطالعه، تعداد 3 بیمار سرطانی در گروه مواجهه یافته با گاز خردل و در گروه دوم مواجهه مورد سرطانی مشاهده نشد. تعداد 10 نفر از گروه مواجهه یافته و 7 نفر در گروه عدم مواجهه، فوت شده بودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه خطر نسبی سرطان، 4.02 (36.1- 0.45= Cl 95%) و خطر نسبی فوت یا شهادت، 1.44 (3.81- 0.54= Cl 95%) به دست آمد. این مطالعه نشان داد که بروز سرطان و فوت، با مواجهه حاد با گاز خردل در این گروه از رزمندگان ایرانی اختلاف معناداری ندارد.
مریم شکوهی، سیدعلی کشاورز، سیدرضا مجدزاده، فریدون سیاسی،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین سرطان در زنان میباشد. میزان بروز آن دائم در حال افزایش است و با وجود پیشرفت در روشهای درمانی مرگ و میر ناشی از آن هنوز هم بالاست.
روش کار: در این مطالعه موردی - شاهدی 110 بیمارمبتلا به سرطان پستان(بین20 تا 60 سال)با 110 شاهدی که از نظر سن و جنس با هم همسان شده بودند مورد مقایسه قرار گرفتند.موردها زنانی بودند که حداکثر یکسال از تشخیص سرطان پستانشان می گذشت و گروه کنترل زنانی بودند که هیچ سابقه ای از سرطان، بیماریهای زنان، هورمونی یا گوارشی نداشتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های عمومی وپرسشنامه تکرر غذای(FFQ) نیمه کمی استفاده شد. نسبت برتری(Odds Ratio) محاسبه گردید و روشهای آماری رگرسیون لجستیک و منتل - هنزل مورد استفاده قرار گرفتند.
نتایج: نسبت برتری (با 95 درصد فاصله اطمینان)برای چربی تام، اسیدهای چرب اشباع، اسیدهای چرب با یک پیوند دوگانه، اسیدهای چرب با چند پیوند دوگانه، کلسترول، پروتئین و کربوهیدرات به ترتیب 97/1(67/3-062/1)، 19/1(14/2-64/0)، 2/2(13/4-17/1)، 11/4(65/7-2/2)، 45/0(83/0-25/0)، 87/0(89/1-4/0)و91/0(87/1-44/0)بود.
نتیجه گیری: سالها طول می کشد تا عوامل رژیمی که در سبب شناسی سرطان پستان دخالت دارند نتایج بیماریزا را بر روی بافتها به جا بگذارند با وجود این، تکرر مصرف چربی در طول یکسال گذشته روش خوبی برای محاسبهعادات غذایی فرد می باشد .مطالعه حاضر نشان می دهد که چربی تام دریافتی و انواع چربی دریافتی با سرطان پستان ارتباط دارند، چنانچه چربی تام (Total fat)، اسیدهای چرب غیر اشباع با یک پیوند دوگانه (MUFA)، اسیدهای چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه (PUFA) ، حتی پس از تطبیق انرژی ارتباط مثبت و معنی داری را با سرطان پستان نشان دادند. در حالیکه کلسترول ارتباط معکوس معنی داری را با سرطان پستان نشان داد.
مژگان بهزاد پور، حجت زراعتی، محمود محمودی، عباس رحیمی،
دوره 7، شماره 1 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده همانند تمام سرطانهای دیگر بر اثر رشد خارج از کنترل بافتهای سرطانی به وجود میآید و با وجود اینکه روشهای مختلف درمانی از قبیل جراحی، رادیوتراپی، و شیمی درمانی و چند روشِ درمانی توأم برای این بیماری وجود دارد، ولی باز هم عود بیماری و مرگ بر اثر بیماری امکانپذیر است. بر اساس نتایج گزارش کشوری ثبت موارد سرطان در ایران، مرگ به دلیل سرطان معده در رتبه اول مرگ و میرهای ناشی از انواع سرطانها قرار دارد. این مطالعه با هدف تعیین بقای 2 ساله بعد از عود بیماران مبتلا به سرطان معدهی جراحی شده در مهمترین مرکز درمان سرطان ایران (انستیتو کانسر) و بررسی عوامل مؤثر بر آن طراحی و اجرا شده است.
روش کار: در این مطالعه 330 بیمار مبتلا به سرطان معده که در فاصله زمانی 1374 تا 1378 به انستیتو کانسر مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) مراجعه کرده و تحت عمل جراحی قرار گرفتهاند، مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از زمان عود بیماری و زمان مرگ بر اثر بیماری، طول عمر بعد از عود بیماران مورد نظر تعیین شد. چون طول عمر مورد نظر، زمان سپری شده بین دو پیشامد عود بیماری و مرگ بر اثر بیماری در نظر گرفته شده و هر دو پیشامد میتوانند دچار ناتمامی شوند، دادههای مورد استفاده دارای ویژگی ناتمامی دو سویه هستند. بعد از مشخص شدن طول عمر، اثر متغیرهای فردی مانند سن، جنس، و اطلاعاتی در مورد بیماری مانند محل درگیری، تشخیص پاتولوژی، متاستاز به گرههای لنفاوی، متاستاز به کبد، متاستاز دوردست و مرحله بیماری (Stage) بر طول عمر بعد از عود بیماران با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس (Cox proportional hazards model) مبتنی بر ناتمامی دوسویه مورد ارزیابی قرار گرفت، و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج: احتمال بقای دو ساله بعد از عود بیماران مبتلا به سرطان معده مورد بررسی 15%، و میانه طول عمر پس از عود 15/10 ماه بوده است. نتایج آزمونهای یک متغیره، که برای بررسی اثر مجزای متغیرهای مختلف بر طول عمر بعد از عود بیماران انجام شد، نشان میدهد سن، جنس، محل درگیری، تشخیص آسیب شناسی، متاستاز به گرههای لنفاوی، متاستاز به کبد و متاستاز دوردست اثر معنیداری بر طول عمر بعد از عود بیماران نداشته است. اما متغیر مرحله بیماری به طور معنیداری بر طول عمر بعد از عود بیماران موثر بوده است. بررسی همزمان اثر متغیرهای مختلف بر احتمال بقای بعد از عود بیماران با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس برای دادههای با ویژگی ناتمامی دو سویه نشان داد که متغیرهای سن، جنس و تشخیص آسیب شناسی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر بقای بعد از عود بیماران دارند.
نتیجه گیری: بقای دو ساله بعد از عود مبتلایان به سرطان معده بسیار اندک است. بیمارانی که در مراحل انتهایی بیماری جهت درمان مراجعه میکنند به درمانهای بکار گرفته شده پاسخ مناسبی نمی دهند و با عود بیماری روبرو خواهند شد و متاسفانه طول عمر پس از عود آنان بسیار کوتاه و دارای میانه 15/10 ماه است.
محمود رضا قدیمی، محمود محمودی، کاظم محمد، حجت زراعتی، مصطفی حسینی، محمود شیخ فتح الهی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: در ایران بیشترین عضو درگیر سرطان، دستگاه گوارش است و بیشترین منطقه بروز این سرطان از حاشیه دریایخزر گزارش میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر برطول عمر بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش با استفاده از مدل های پارامتری و مدل کاکس و مقایسه ی کارایی آنها انجام شد.
روش کار : این داده های مطالعه آینده نگر از طریق مرکز ثبت سرطان بابل که زیر نظر دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار داشت، جمع آوری شده است. طی این مطالعه که بین سالهای 1369 تا 1370 انجام شد، سعی شد موارد سرطان های دستگاه گوارش شناسایی شوند. مجموعا اطلاعات 484 بیمار به همراه مشخصه های فردی(مانند ، سن ، جنس، سابقه خانوادگی، وضعیت تاهل، وضعیت سیگار کشیدن، شغل، نژاد، وضعیت سواد، محل سکونت، نوع سرطان، وضعیت اقامت) به مطالعه وارد شدند و برای یک دوره 15 ساله تا سال 1385 پیگیری شدند. برای بررسی عوامل مؤثر بر بقای بیماران از رگرسیون کاکس و مدل های پارامتری نمایی، وایبل، لگ نرمال و لگ لجستیک استفاده شد و معیار مقایسه کارایی مدلها، ملاک آکایکه(Akaike) و بررسی مانده ها بود . کلیه محاسبات با نرم افزار SAS و STATA انجام و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد .
نتایج : نتایج حاصل نشان داد که 66 درصد از بیماران مرد و 34 درصد زن بودند میانگین سنی در بیماران مرد 59 سال و در زنان 55 سال بود.از تعداد 484 بیمار، 359 نفر(2/74 درصد) مبتلا به سرطان مری و 110 نفر (7/22 درصد) مبتلا به سرطان معده و 15 نفر(1/3 درصد) مبتلا به سرطان کولون بودند. احتمال بقای یک، سه و پنج ساله بیماران به ترتیب 24% ، 16% و 15% می باشد. طبق ملاک آکایکه و نیز غیر یکنوا بودن میزان خطر، مدل پارامتری لگ لجستیک در آنالیز یک متغیری و نیز در آنالیز چند متغیری از مدل کاکس و دیگر مدل های پارامتری کارایی بهتری داشت.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سابقه خانوادگی سرطان و جنسیت بیماران می تواند به عنوان عوامل خطر قوی در ایجاد سرطان دستگاه گوارش مد نظر قرار گیرد. با توجه به اینکه فرض خطرات متناسب در مورد داده های مورد مطالعه رد می شود و نیز با توجه به مقایسه های انجام شده، مدل لگ نرمال و مدل لگ لجستیک هم در تحلیل چند متغیری و هم در تحلیل تک متغیری نتایج تقریبا مشابهی داشتند. اما بر اساس معیار آکایکه و نیز بررسی نمودار مانده ها، مدل لگ لجستیک در میان مدل های پارامتری بهترین برازش را دارد و می تواند به عنوان جایگزین مدل کاکس در تعیین عوامل موثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش به کار رود.
هما کاشانی، محمود محمودی، حجت زراعتی، عباس رحیمی، آرش جلالی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: در بسیاری از مطالعات، بقای بیماران مبتلا به سرطان معده یعنی زمان تا وقوع مرگ این بیماران، مورد بررسی قرار گرفته است.
این در حالی است که با وجود درمانپذیری سرطان معده در مراحل ابتدایی توسط عمل جراحی، احتمال عود بیماری پس از این روش درمان وجود دارد. بنابراین به منظور دستیابی به براورد دقیقتر بقای بیماران لازم است هر دو رخداد عود بیماری و مرگ مورد بررسی قرار گیرند. هدف این مطالعه استفاده از روش رقابت جویی خطرات به منظور براورد توابع تجمعی بروز عود بیماری و مرگ و در نتیجه براورد بقای بیماران پس از عمل جراحی می باشد.
روش کار: این پژوهش شامل اطلاعات 330 بیمار مبتلا به سرطان معده است که از ابتدای سال 1374 تا فروردین 1378، به انستیتوکانسر ایران مراجعه کرده و تحت عمل جراحی قرار گرفتهاند. به منظور دستیابی به بقای 5 ساله، این بیماران حداقل به مدت 5 سال مورد پیگیری قرار گرفتهاند. برخی خصوصیات دموگرافیک، بالینی و درمانی بیماران، همچنین نوع و زمان اولین رخداد (عود بیماری و یا مرگ) پس از جراحی از پروندهی بالینی آنان جمع آوری گردید. براورد توابع تجمعی بروز عود بیماری و مرگ با استفاده از روش پارامتری مستقیم انجام شد. مدل رگرسیون پارامتری جهت تطبیق اثر برخی متغیرهای کمکی به کار برده شد. از نرم افزار R جهت تحلیل داده ها استفاده گردید و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد. یافتهها با نتایج حاصل از عدم در نظر گرفتن رخدادهای رقیب مقایسه گردیدند.
نتایج: میانه مدت زمان پیگیری در این مطالعه 9/37 ماه بود. 13% بیماران عود بیماری و 9/60% مرگ را به عنوان اولین رخداد پس از جراحی تجربه کردند. توابع تجمعی بروز عود بیماری و مرگ 5 سال پس از عمل جراحی و با در نظر گرفتن اثر متغیرهای کمکی به ترتیب 0/11% و 6/68% براورد گردیدند. متغیرهای سن، مرحلهی بیماری و دریافت درمان تکمیلی رابطهی معنیداری با تابع تجمعی بروز مرگ نشان دادند در حالی که تنها دریافت درمان تکمیلی ارتباط آماری معنیداری با تابع تجمعی بروز عود داشت. مشاهده گردید افزایش سن و پیشرفته شدن مرحلهی بیماری احتمال تجمعی بروز مرگ پس از عمل جراحی را افزایش میدهند. همچنین دریافت درمان تکمیلی احتمال تجمعی بروز عود بیماری پس از جراحی را کاهش در حالی که احتمال تجمعی بروز مرگ را افزایش میدهد. بقای بیماران پس از گذشت 5 سال از عمل جراحی (با لحاظ کردن اثر متغیرهای کمکی) 4/20% بدست آمد.
نتیجه گیری: استفاده از روش رقابت جویی خطرات در تحلیل دادههای بقا به دلیل قابلیت در نظر گرفتن رخدادهای رقیب و در نتیجه دستیابی به براورد دقیقتر بقای بیماران توصیه میگردد. دستیابی به نتایج دقیقتر با استفاده از این روش با توجه به براوردهای کوچک تر واریانس پارامترهای مدل و فواصل اطمینان باریک بدست آمده برای براورد توابع تجمعی بروز رخدادهای رقیب قابل ملاحظه میباشد. متأسفانه نتایج بدست آمده حاکی از آن است که نرخ بقای بیماران مبتلا به سرطان معده در ایران پایین است.
زهره کشاورز، معصومه سیمبر، علی رمضانخانی، حمید علوی مجد،
دوره 9، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: غربالگـری سرطان پستان و دهانهی رحـم یک رفتار ارتقاء دهنده سلامت محسوب میگردند، و رفتار تحت تاثیر عوامل پیچیدهای قرار دارد. نظریهی رفتار برنامهریزی شده چارچوب مفیدی برای پیشبینی و درک رفتار بهداشتی و طراحی مداخلات آموزشی فراهم مینماید و تلفیق این نظریه با سازه خود کارآمدی قابلیت پیشگویی نظریه را افزایش میدهد. لذا تحقیق حاضر با هدف درک عوامل موثر بر رفتار غربالگری سرطان پستان و دهانهی رحم در زنان کارگر به عنوان پایهای برای برنامهریزیهای آموزشی انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه یک رویکرد کیفی بر پایه "مدل تلفیقی رفتار برنامهریزی شده و خودکارآمدی" است. در این تحقیق 70 نفر از زنان کارگر 20 تا 45 ساله شاغل در کارخانجات شهرک صنعتی عباسآباد پاکدشت در قالب ده گروه هفت نفره با حضور در جلسات مصاحبه بحث گروهی متمرکز، تجارب خود را پیرامون عوامل تاثیرگذار بر رفتار غربالگری پستان و دهانهی رحم بیان نمودند. نمونهگیری مبتنی بر هدف و با حداکثر تنوع از بین زنان کارگر صورت پذیرفت.
نتایج: سطح آگاهی و نگرش زنان کارگر نسبت به روشهای غربالگری سرطانهای پستان و دهانه ی رحم پایین است. ترجیح و اهمیت به نظرات خانواده خصوصاً همسر و ترجیح درمان بیماریها نسبت به پیشگیری در جامعه، هنجارهای ذهنی زنان کارگر را تشکیل میدادند. مهمترین موانع مشارکت زنان کارگر در غربالگری سرطانهای پستان و دهانهی رحم عبارت بودند از: عدم آگاهی، افسردگی و بیحوصلگی، خستگی، خجالت از معاینات، ترس از معاینات و ترس از بیمار بودن، کیفیت نامناسب ارائه خدمات و عدم توجه به حریم خصوصی افراد، محدودیت اطلاع رسانی، دسترسی محدود زمانی و مکانی زنان کارگر به مراکز انجام غربالگریها و هزینه انجام غربالگریها.
نتیجه گیری: پیشنهـاد میشود با طراحـی آموزشهایی مختص زنان کارگر در محل کار جهت افزایش میزان آگاهی و ایجاد نگرشهای مثبت نسبت به غربالگری سرطان پستان و دهانه رحم، و نیز آموزشهایی مختص خانوادهها و کارفرمایان و برنامهریزان به جهت تشویق زنان و ایجاد امکانات و تسهیل دسترسیهای زنان در محل شهرکهای صنعتی گامی به سوی توانمند ساختن زنان کارگر در مشارکت در انجام غربالگری سرطان پستان و دهانهی رحم برداشت.
بهاره حاجی زاده، فاطمه صداقت، بهرام رشیدخانی، سهیلا میرزاییان، سید مجید معاشری، آناهیتا هوشیار راد، مصطفی میرقطبی،
دوره 10، شماره 1 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر به منظور بررسی رابطه عوامل تغذیهای با سرطان سلولهای سنگفرشی مری squamous-cell) carcinoma) در استان کردستان انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مورد- شاهدی، 47 بیمار مبتلا به سرطان سلولهای سنگفرشی مری (مورد) و 96 بیمار فاقد سرطان مری (شاهد) شرکت کردند. اطلاعات تغذیهای از طریق یک پرسشنامه معتبر نیمه کمی مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تخمین نسبت برتری (Odds Ratio) و فاصله اطمینان 95 درصد از رگرسیون لجستیک استفاده شد.
نتایج: میانگین نمای توده بدنی (3/25 در برابر 4/20) و سطح تحصیلات در گروه شاهد بالاتر بود. حال آنکه سابقه علائم رفلاکس و مصرف سیگار در گروه مورد بالاتر بود. در سهک (Tertile) سوم مصرف میوهها اثر محافظتی علیه سرطان سلولهای سنگفرشی مری مشاهده شد ( نسبت برتری 13/0 با فاصله اطمینان 95 درصد: 04/0 تا 45/0 و 001/0=p). در گروه میوهها، برای موز، کیوی و پرتغال ارتباط معکوسی مشاهده شد (pروند به ترتیب 03/0 ،02/0 و 01/0). اثر مصرف سبزیها روی سرطان سلولهای سنگفرشی مری معنیدار نبود، ( نسبت برتری 66/0 با فاصله اطمینان 95درصد : 23/0 تا 87/1) گرچه در سهک سوم مصرف سبزیها کاهش خطر این نوع سرطان مشاهده شد. در مورد بقیه مواد غذایی رابطه معنیداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر ارتباط معکوس منحصراً بین مصرف میوهها و سرطان سلولهای سنگفرشی مری را نشان داد.
مریم ناظمی پور، محمود محمودی، حجت زراعتی، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : در بسیاری از مطالعات تشخیصی از جمله بررسی بقای بیماران مبتلا به سرطان معده که هر فرد بعد از عمل جراحی با بیشتر از یک رخداد مواجه است و رخداد یکی سبب پوشانده شدن رخداد دیگری میشود، بحث رقابت جویی خطرات مطرح خواهد بود که برای بررسی اثر هر متغیر کمکی بر رخداد هر حادثه و برآورد تابع مخاطره، از مدلهایی چون کاکس و Fine و Gray استفاده میشود. حال اگر پیش فرضهای دو مدل برقرار نباشد، بکارگیری آنها نادرست خواهد بود. یکی از راههای برطرف کردن چنین مشکلی استفاده از مدلهایی با انعطاف بیشتر است.
روشکار : در این مطالعه خصوصیات جمعیت شناختی، بالینی و درمانی330 بیمار مبتلا به سرطان معده که طی سالهای 1374 تا 1378 به انستیتو کانسر مجتمع بیمارستانی امام خمینی مراجعه کرده و تحت عمل جراحی قرارگرفتند، به همراه متغیرهای، نوع و زمان تا اولین رخداد حادثه (عود بیماری/ مرگ) برای هر بیمار جمعآوری و بررسی شد . با استفاده از این اطلاعات نمودار تابع تجمعی بروز عود بیماری( CIF )، توسط سه مدل کاکس، Fine و Gray و مدل ا نعطاف پذیر و با استفاده از نرم افزار R(2.14.0 ) رسم و با نمودار تابع تجمعی بروز عود مشاهده شده برای بیماران، مقایسه و کارآیی آنها بررسی گردید .
نتایج: فرض متناسب بودن خطرات، تقریباً برای همه ی متغیرها به ازای هر حادثه برقرار میباشد. نمودار تابع تجمعی بروز برای حادثه مورد نظر(عود)، نشان داد که مدل کاکس در برآورد آن دچار بیش برآوردی شده و نیز نمودارهای دو مدل دیگر بسیار شبیه به هم و علاوه بر آن شبیه به نمودار مشاهده شده می باشند. با این تفاوت که نمودار تابع تجمعی بروز مربوط به مدل انعطاف پذیر، هموارتر میباشد طوریکه در پیش بینی خطر میتواند دقت بیشتری داشته باشد.
نتیجهگیری : با وجود رخدادهای رقیب، مدل کاکس چندان مناسب چنین وضعیتی نبوده و به نظرمیرسد مدل انعطاف پذیر نه تنها جایگزین مناسبی برای مدل Fine و Gray میباشد بلکه در صورت عدم برقراری فرض متناسب بودن، نسبت به آن برتر نیز خواهد بود.
محسن شمس، هادی نیستانی، حسن ابراهیمی پور، حبیب ا... اسماعیلی، علی وفایی نجار، ملیحه نصرتی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش ماموگرافی در تشخیص زودهنگام سرطان پستان در زنان شناخته شده و یکی از اقدامات مهم بخش سلامت ، ترغیب زنان به انجام دوره ای آن است. اقدمات آموزشی و اطلاع رسانی که تاکنون در این زمینه انجام شده ولی کمتر به موضوع به صرفه کردن انجام این آزمایش غربالگری توجه شده است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک مداخله مبتنی بر الگوی بازاریابی اجتماعی برای ترغیب زنان روستایی شهرستان بجنورد به انجام ماموگرافی است.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی ، دو روستای تابع شهرستان بجنورد که از نظر ویژگی های جمعیتی شبیه به هم بودند ، مشخص و به صورت تصادفی روستاهای مداخله و مقایسه نام گرفتند. کلیه زنان بالای 35 سال ساکن این دو روستا که بالغ بر 343 نفر بودند (151 نفر در گروه مداخله و 192 نفر در گروه مقایسه) شناسایی شدند. برای دستیابی به ایده اولیه مداخله و شناسایی دیدگاه ها و نظرات زنان گروه هدف درباره ماموگرافی ، پژوهش تکوینی شامل یک پیمایش کمی (با تکمیل پرسشنامه سنجش نگرش زنان بر اساس الگوی باور سلامت) و یک مطالعه کیفی (با برگزاری چهار جلسه بحث گروهی متمرکز) انجام شد. براساس نتایج پژوهش تکوینی، مداخله رفتاری با تکیه بر کاهش موانع اصلی مورد نظر مشارکت کنندگان طراحی شد و به مدت چهار هفته در گروه مداخله به اجرا درآمد . در پایان هفته اول پس از پایان مداخله ، تعداد موارد ماموگرافی زنان دو روستا مشخص و مقایسه شد .
نتایج: پیمایش کمی نشان داد که از بین سازه های الگوی باور سلامت ، میانگین امتیازات کسب شده از سؤالات وقت گیربودن ، هزینه بالا (از بین موانع درک شده) ؛ و نیز به یاد نداشتن انجام ماموگرافی ، و نگرانی از در معرض اشعه قرار گرفتن ، پایین تر از سایر موارد بود . در مطالعه کیفی نیز ، زنان بالا بودن هزینه انجام ماموگرافی و وقت گیر بودن ماموگرافی را از جمله عوامل اصلی در عدم استقبال از این آزمایش بیان کردند . پس از اجرای برنامه ، 1/48 درصد زنان واجد شرایط در گروه مداخله ، برای انجام ماموگرافی اقدام کردند در حالی که تغییری در تعداد موارد ماموگرافی در گروه مقایسه مشاهده نشد .
نتیجه گیری: مداخلات آموزشی برای ترغیب زنان به انجام ماموگرافی کافی نیست و باید به موانع و نگرانی های ذهنی افراد نیز توجه کرد . یکی از راهکارهای اثربخش برای ترویج ایده ، رفتار یا خدمات ، شناسایی دیدگاه ها و نظرات گروه هدف و طراحی مداخلات مخاطب محور بر مبنای این دیدگاه هاست . به این ترتیب، پذیرش ایده یا رفتار مقرون به صرفه خواهد بود و استقبال از آن افزایش خواهد یافت.
lمحمودرضا گوهری، پریسا مختاری حصاری، زینب مقدمی فرد، رضا خدابخشی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : شناخت عوامل موثر بر وقوع متاستاز در بیماران اهمیت بالایی در فرآیند شناخت و درمان بیماری سرطان دارا می باشد. بروز متاستاز به عنوان عاملی برای شکننده تر شدن بیمار، سبب در معرض خطر قرار گرفتن بیشتر بیمار و کاهش طول عمر بیمار می شود. همچنین کیفیت زندگی وی را در ابعاد جسمی و روانی کاهش میدهد. هدف این مطالعه بررسی عوامل پیش آگهی دهنده بروز متاستاز در بیماران سرطان پستان توسط مدل رگرسیونی شرطی برای داده های بازگردنده است.
روشکار: داده های مورد استفاده در این مطالعه از پرونده بیمارستانی 246 زن مبتلا به سرطان پستان که برای عمل جراحی و درمان به بیمارستان فیاض بخش تهران مراجعه نمودند استخراج گردید. بیماران تا اریبهشت 1391 مورد پیگیری قرار گرفته و آخرین وضعیت آنان ثبت گردید. برآورد زمان بدون بقای متاستاز به روش کاپلان مایر برآورد گردید. برای تعیین عوامل پیش آگهی دهنده متاستاز مدل شرطی چندگانه به داده ها برازش شد. تحلیل داده ها در نرم افزار R انجام شد.
نتایج: 202 بیمار (1/82%) تا پایان مطالعه زنده ماندند و 44 بیمار (9/17%) فوت کردند. 54 بیمار متاستاز داشتند و 11 نفر (7/4%) دو متاستاز را تجربه کردند. بیشتر متاستازها در استخوان، کبد، ریه و مغز مشاهده شد. میانه بقای بدون متاستاز 64 ماه برآورد گردید. نرخ یکساله، دو ساله و سه ساله بقای بدون متاستاز به ترتیب 88، 1/80، 6/76درصد بود. تعداد گره های لنفی درگیر(016/0 p< ) و فاکتور رشد اپیدرمی انسانی( HER2 ) (048/0 p< ) پیش آگهی دهنده متاستاز تعیین شدند و متغیرهای سن، گیرنده استروژن، گیرنده پروستروژن، درجه بدخیمی تومور و اندازه تومور معنی دار نشدند(05/0 p> ) .
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که عامل پیشآگهی دهنده معنیدار تعداد گرههای لنفی درگیر بیشتر، به عنوان عاملی شناخته می شود که سبب افزایش مخاطره بروز متاستاز و کاهش بقای بیمار، در نتیجه فوت وی میشود. همچنین تشخیص و درمان بیماری در مراحل اولیه بیماری سبب افزایش بقای بیماران میگردد. بنابراین ایجاد زمینه برای غربالگریهای سرطان پستان و دادن آگاهی به زنان در مورد اهمیت معاینات دورهای و تشخیص زود هنگام بیماری می تواند عامل مهمی جهت درمان بیماری و پیشگیری از بروز متاستاز بیماران سرطان پستان می باشد.
زهره رهایی، فضل ا... غفرانی پور، محمدعلی مروتی شریف آباد، عیسی محمدی،
دوره 12، شماره 3 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان سومین عامل مرگ در ایران است که سالانه باعث فوت بیش از 30000 نفر می شود. تئوری انگیزش محافظت یک چارچوب مفید برای پیشگویی و مداخله در رفتارهای مرتبط با پیشگیری و کشف زودرس سرطان است. با توجه به فقدان نسخه فارسی روا و پایا پرسشنامه نظریه انگیزش محافظت در زمینه کشف زودرس علائم سرطان، این مطالعه با هدف روان سنجی این پرسشنامه در مردم شهر یزد انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی پس از طراحی پرسشنامه با بهره گیری از الگوهای مشابه، روایی آن به روشهای روایی صوری و محتوایی و پایایی آن به روش همسانی درونی و بازآزمایی تعیین شد. نهایتاً ابزار مذکور با استفاده از نرم افزار ایموس نسخه 21 مورد تحلیل عامل تأییدی قرار گرفت.
نتایج: مقدار CVR برای تمامی آیتم های پرسشنامه برابر یک و مقدار CVI بین 1-97/0 بدست آمد. ICC و ضریب آلفای کرونباخ برای سازه های پرسشنامه به ترتیب بین 98/0-71/0 و 93/0-65/0 متغیر بود. هم چنین نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که ابزار مورد نظر در جامعه ایران برازش دارد.
نتیجه گیری: نسخه فارسی پرسشنامه نظریه انگیزش محافظت در زمینه کشف زودرس علائم سرطان دارای روایی و پایایی مناسب بوده و قابل استفاده در پژوهشهای مشابه است.
میرمسعود فاطمی، نرگس حمزه نژاد،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط بین دین داری با افسردگی در بین مادران کودکان بستری در بخش انکولوژی بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت گرفته است.
روش کار: ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه دین داری (Khodayarifard 2012) و پرسشنامه افسردگی (Beck et al. 2000) بود. نمونه آماری شامل 115 نفر از مادران کودکان بستری در بخش انکولوژی بود که پرسشنامه ها در یک دوره 6 ماه بین آنها توزیع شد.
نتایج: یافته ها نشان داد که بین افزایش سطح دین داری و کاهش افسردگی رابطه مثبتی وجود دارد. همچنین از بین متغیرهای جمعیت شناختی، درآمد با میزان افسردگی ارتباط آماری معنی داری وجود دارد و در دیگر متغیرهای جمعیت شناختی با افسردگی مادران ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت، همچنین بین میزان درآمد و وضعیت اشتغال مادر (مادران شاغل) با دین داری ارتباط آماری معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: هرچه سطح دین داری در مادران افزایش پیدا می کند، افسردگی در آنها کاهش مییابد. همچنین پیشنهاد می شود پژوهش های مشابه ای با متغیرهای اضراب و بیمارهای روانی وابسته به آن با متغیر دین داری در جامعه آماری فوق صورت گیرد.
بهجت مرزبانی، پروانه تیموری، بیژن نوری،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بروز سرطان پستان در زنان طی دهههای آتی در کشورما به شدت در حال افزایش است. هدف از این مطالعه تعیین عوامل خطر سرطان پستان در زنان زیر 50 سال در طی سالهای 1392 تا 1394 در کرمانشاه میباشد.
روش کار: این مطالعه مورد- شاهدی در بیمارستان امام رضا و مطب خصوصی پزشکان فوق تخصص آنکولوژی کرمانشاه (سه مطب) و با شرکت 202 بیمار مبتلا به سرطان پستان و 398 خانم غیرمبتلا به این بیماری انجام شد. گروه مورد از طریق بخشهای آنکولوژی، پرتودرمانی، شیمیدرمانی بیمارستان امام رضا و گروه شاهد از بین مراجعین سرپایی در درمانگاههای تخصصی و فوق تخصصی(سونوگرافی، درمانگاه سرپایی چشم و زنان، ENT و نازایی) همین مرکز و مطبها انتخاب شدند. گروهها از نظر متغیر سن همسانسازی شدند. جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه استاندارد گیل و از طریق مصاحبهحضوری و اطلاعات موجود در پرونده بیماران انجام گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Stataنسخه 12 و با بکارگیری نسبتشانس و حدود اطمینان 95% و نیز مدل رگرسیونلجستیک شرطی انجام گرفت.
نتایج: متغیرهای سابقه فامیلی سرطان پستان در بستگان درجهدو، سن اولین زایمان 18 تا 35 سالگی و سابقه توده خوشخیم در پستان به عنوان عوامل خطر مهم برای ابتلای به سرطان پستان در زنان زیر 50 سال شناخته شدند.
نتیجه گیری: لزوم انجام مطالعات مشابه با درنظرگرفتن سایر عوامل خطر تاثیرگذار بر سرطان پستان همچنین آموزش در مورد خودآزمایی پستان و اهمیت انجام معاینات دورهای در زنان توصیه میگردد.
لیدا ورمزیار، سهیل سبحان اردکانی،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به احتمال وجود برخی فلزات سمی در ادویهجات، این پژوهش با هدف تعیین مخاطره غیرسرطانی پودر کاری، زردچوبه و هل فلهای و بستهبندی شده مصرفی شهر همدان بر اساس قابلیت خطرآفرینی سرب و کادمیوم در سال 1394 انجام یافت.
روش کار: در این مطالعه توصیفی، 9 نمونه از ادویهجات فلهای و 9 نمونه از ادویهجات بستهبندی تهیه شد. پس از آمادهسازی نمونهها به روش هضم اسیدی در آزمایشگاه، محتوی عناصر مورد مطالعه توسط دستگاه جذب اتمی در سه تکرار خوانده شد. پردازش آماری نتایج نیز با استفاده از آزمونهای شاپیرو-ویلک، تی تکنمونهای، تحلیل واریانس یکطرفه، تی مستقل و همبستگی پیرسون و توسط نرمافزار SPSS انجام یافت.
نتایج: بیشینه میانگین غلظت عناصر سرب و کادمیوم بر حسب میلیگرم در کیلوگرم بهترتیب برابر با 95/0±48/5 و 20/0±13/0 و میانگین غلظت عنصر سرب در نمونههای زردچوبه بزرگتر از رهنمود WHO بود. از طرفی شاخص سلامت (Health Index) سرب با میانگین 1-10×51/1 و 2-10×25/3 و کادمیوم با میانگین 2-10×04/1 و 3-10×22/2 بهترتیب برای کودکان و بزرگسالان، کوچکتر از یک و کمتر از آستانه خطر بود.
نتیجهگیری: نتایج محاسبه شاخص HI نشان داد که مصرف ادویهجات مورد مطالعه برای مصرفکنندگان فاقد مخاطره است، ولی با توجه به تجاوز میانگین غلظت عنصر سرب در نمونههای زردچوبه از حد استاندارد، و ویژگیهای تجزیهناپذیری و تجمعزیستی فلزات سنگین، در صورت عدم کنترل مصرف ادویهجات، ابتلای مصرفکنندگان به مشکلات بهداشتی در طولانیمدت دور از انتظار نخواهد بود. لذا بررسی کیفی ادویهجات در بازار مصرف کشور بهمنظور حفظ سلامت مصرفکنندگان ضروری است.
الهه زارعان، مهدی یاسری، محمود محمودی، رسول انتظار مهدی،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده یکی از شایعترین سرطانهای دستگاه گوارش در کشور است که استان آذربایجان شرقی از این لحاظ رتبه دوم در میان استانهای کشور را داراست. در این مطالعه امکان استفاده از مدلهای شفایافته را در تحلیل بقا این بیماران بررسی کرده و به شناسایی عوامل مؤثر بر میزان بقای طولانیمدت و بقای کوتاهمدت بیماران با استفاده از مدل کاکس شفایافته آمیخته پرداختیم.
روش کار: در این مطالعه از اطلاعات 184 بیمار مبتلابه سرطان معده در شهرهای استان آذربایجان شرقی که در طی سالهای 88 تا 89 به مراکز درمانی مراجعه نمودند و به مدت 5 سال پیگیری شدند، استفاده کردیم.
نتایج: در این مطالعه میانه زمان بقا بیماران 33/8 (فاصله اطمینان 95%: 9/5 تا 6/10) ماه بود. برازش هر دو مدل تک متغیره و نهایی کاکس شفایافته نشان داد که در قسمت بقای کوتاهمدت عامل شیمیدرمانی معنیدار شده است (نسبت مخاطره= ۰٫۴۹ و فاصله اطمینان 95%: 34/0 تاp<)
نتیجهگیری: اگر جامعه مورد بررسی شامل دو گروه ایمن و مستعد برای پیشامد مورد نظر باشد، مدلهای شفایافته آمیخته میتوانند برای تحلیل مجزای بقا بلندمدت و کوتاهمدت بیماران مبتلابه سرطان معده مورد استفاده قرار گیرند و به شناسایی متغیرهایی که همزمان بر این دو قسمت مؤثرند بپردازند.
مرضیه محمدپور، مهدی یاسری، محمود محمودی، رسول انتظار مهدی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان ها و همچنین دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در میان زنان پس از سرطان ریه میباشد.
روش کار: در این مطالعه کلیه بیمارانی که در استان های آذربایجان غربی و شرقی در سال 1388 تا 1389 به سرطان پستان مبتلا شده و به مراکز درمانی مراجعه نموده اند به مدت 5 سال پیگیری شدند. از آنالیز بقا شفا یافته برای به دست آوردن بقای این بیماران استفاده شده است و تاثیر متغیرها بر روی میزان بقا با استفاده از مدل کاکس شفایافته چندمتغیره ارزیابی شده است.
نتایج: در این مطالعه میانگین سنی 171 بیمار مبتلا به سرطان پستان در زمان تشخیص برابر 9/12±9/55 سال و دامنه سنی ایشان از 23 تا 89 سال بود. در مجموع 52 مرگ اتفاق افتاد و میزان بقا 5 ساله بیماران 6/60 % برآورده شد. در نهایت دو متغیر وضعیت اقتصادی و بستری اورژانسی بهعنوان دو عامل پیش آگهی دهنده در بقای بلند مدت بیماران مبتلا به سرطان پستان یافت شدند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر میرسد که استفاده از مدل شفایافته در بیماران مبتلا به سرطان پستان بهتر از مدلهای بقای کلاسیک میباشد.
رابعه حسامی، رسول انتظار مهدی، حمیدرضا خلخالی، امید اثنی عشری،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده پنجمین سرطان شایع و سومین علت مرگ ناشی از سرطان در جهان است. این سرطان همچنین رتبه اول و چهارم را به ترتیب در مردان و زنان ایرانی دارد. تعیین میزان بقاء و عوامل مؤثر بر آن، بار بیماری در جامعه و ارتباط بین عوامل مختلف با میزان بقاء را بررسی میکند و این مطالعه باهدف برآورد میزان بقاء و تعیین عوامل مؤثر بر آن در بیماران مبتلا به سرطان معده در استان آذربایجانغربی انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه 930 مورد بروز سرطان معده در سالهای 1390، 1391 و نیمه اول 1392 تحت بررسی قرار گرفت. جهت تعیین میزان بقا از روش کاپلان- مایر و مقایسه بین توابع بقا از آزمون لگرتبهای و مدلسازی دادهها از مدل مخاطره متناسب کاکس استفاده شد. آنالیز دادهها توسط نرمافزار Stata نسخه 11 انجام شد.
نتایج: میانگین سنی بیماران 49/12±4/66 سال و بیش از 69% بیماران مرد بودند. میزان بقا یک، سه و پنجساله به ترتیب 37%، 14% و 11 % به دست آمد. در آنالیز چند متغیره، متغیرهای سن (01/0p=) و متاستاز تومور (001/0p=) مهمترین عوامل پیشآگهی دهنده بقا بیماران بودند.
نتیجهگیری: میزان بقا بیماران مبتلا به سرطان معده در استان آذربایجان غربی بسیار پایین بود و بهطور معنیداری میزان بقا بالاتری در بیماران جوانتر و فاقد متاستاز دوردست تومور مشاهده شد.