جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای سیاست

امیر اشکان نصیری پور، محمدرضا ملکی، پوران رئیسی، مرضیه جوادی،
دوره 11، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: وجود خطرات و تهدیدات مرتبط با فرآیند مراقبت موضوع غیر قابل اجتناب در محیط­های ارایه خدمات مراقبت سلامت است. پذیرفتن این امر به معنای رها نمودن و وقوع ریسک و جایز شمردن خطاهای پزشکی و پرستاری نیست بلکه به معنای پذیرفتن مشکل به منظور ارایه راهکارهای اجرایی در به حداقل رسانیدن ریسک­ها در فضای ارایه مراقبت­های سلامت است. سازمان دهی و سیاست­های سازمان عنصر مهم و اولیه در فرآیند مدیریت خطرات بالینی به شمار میرود. بدیهی است عملیاتی شدن فعالیت­های مدیریت خطر و نهادینه ساختن اصول ایمنی در سازمان از طریق ایجاد تشکیلات سازمانی و تاکید و توجه بر خط مشی­ها و سیاست­های سازمانی امکان پذیر است. این مطالعه به منظورشناسایی عامل سازمان دهی و سیاست گذاری و متغیرهای اثرگذار آن در الگوی مدیریت خطرات بالینی در بیمارستان­های ایران تنظیم گردیده است.

  روش­کار: به منظور تدوین الگوی مدیریت خطرات بالینی از مرور و بررسی متون معتبر مدیریت خطر در بخش سلامت استفاده شد . مدل­های مذکور به طور دقیق بررسی و در قالب جداول تطبیقی با یکدیگر مقایسه و منطبق شدند و حدود 62 متغیر اولیه استخراج شد و در قالب یک پرسشنامه با یک گروه 20 نفره متشکل از پرستاران و پزشکان اعتباریابی شد. پرسشنامه نهایی با 40 متغیر مورد تایید گروه مذکور قرار گرفت. تایید نهایی الگو از طریق توزیع ابزار مطالعه در بین جامعه مطالعاتی در قالب نمونه­ای 215 نفری که با استفاده از روش خوشه­ای و تصادفی انتخاب شده بودند و همچنین استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد.

  نتایج: در این بررسی در بین عوامل مختلف الگوی استقرار مدیریت ریسک­های بالینی، تحلیل عاملی اکتشافی سوال­ها با چرخش واریماکس عامل سازمان دهی و سیاست گذاری را با نوزده آیتم نشان داد. این عامل در الگوی مدیریت خطرات بالینی در مجموع 3/25% از واریانس ها را تبیین نمود. بار عاملی متغیرها ی این عامل در دامنه مطلوبی از 7/0تا5/0 قرارداشت که نشان دهنده تناسب مطلوبیت این متغیرها از دیدگاه جامعه مطالعاتی بوده است.

  نتیجه گیری: مهمترین متغیر در عامل سازمان دهی و سیاست گذاری" بهترین مراقبت از بیمار به عنوان یک چشم انداز مشترک در سازمان پذیرفته شود" با بار عاملی 739/0 و کم اهمیت­ترین متغیر" تاثیرگذاری نحوه عملکرد بالینی تیم درمان در پرداخت­های مالی به آنان" با بار عاملی548/0 بود. براین اساس برای عملیاتی شدن سازماندهی وسیاستگذاری مدیریت خطرات درفضای مراقبت های سلامت مسئولین باید قبل از هرچیز به نهادینه سازی موازینی به منظور ارائه بهترین وبا کیفبت ترین مراقبت ازبیمار در بیمارستان بپردازند.


بهزاد دماری، عباس وثوق مقدم، کامل شادپور، علی اکبر زینالو،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: از آنجائیکه سلامت موضوعی همه جانبه بوده و عوامل زیادی بر آن موثر است شکل گیری ساختاری که بتواند این عوامل را در استان مدیریت نماید کاری دشوار ولی ممکن است. تحلیل وضعیت تولیت در نظام سلامت نشان داده است که بستر موثری برای عملیاتی­سازی سیاست ها در استان ها فراهم نیست و لازم بود تا الگویی برای هماهنگی فرایند های سیاست گذاری و برنامه ریزی سلامت برای سطح استان ارایه شود.

  روش کار: این مطالعه توصیفی و تحلیلی بوده و از روش طراحی سیستم استفاده شده است. اطلاعات لازم از مرور متون علمی منتشر شده در زمینه سامانه های سیاست گذاری سلامت، تحلیل محتوای اسناد مرتبط به ساختارهای برنامه ریزی و سیاست گذاری در دانشگاه­های علوم پزشکی کشور و نظرخواهی کتبی از روسای دانشگاه های علوم پزشکی جمع آوری شده است. پس از تحلیل ذی نفعان کمیته راهبری تشکیل و اطلاعات طبقه بندی شده به آنها ارایه گردید و اصول و الزامات برای طراحی توافق شد. بر اساس این اصول «آیین نامه دبیرخانه سیاست گذاری سلامت استان» شامل اهداف، شیوه مدیریت، ساختار، فرایند- روال- استاندارد و منابع پیش نویس و طی چند جلسه بحث گروهی متمرکز با خبرگان منتخب در نظام سلامت تلفیق و تکمیل و بانظر کمیته راهبری نهایی شد.

  نتایج: پراکندگی مراکز سیاست ساز و تصمیم گیر در دانشگاه علوم پزشکی، ضعف در پایش و ارزشیابی سیاست ها و برنامه های سلامت استان، ضعف هماهنگی سیاست های آموزشی، پژوهشی و ارائه خدمات سلامت در سطح دانشگاه، ضعف نظام تصمیم گیری و سیاست گذاری مبتنی بر شواهد در هر سه سطح دانشگاه، هیات امنا، کارگروه تخصصی سلامت و امنیت غذایی استان، ضعف و یا کمی حضور ذینفعان کلیدی دانشگاه در تدوین سیاست های دانشگاهی و سلامت از جمله مهمترین نقاط قابل بهبود نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی سلامت در استان است. دبیرخانه سیاست گذاری سلامت استان با توجه به خلاء های موجود می تواند نقش میانجی، نظارتی و مراقبتی رئیس دانشگاه (قائم مقام وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی در استان) را عملیاتی کرده و از حصول سه جریان مطمئن شود: رعایت استانداردهای مشارکت جمعی دانشگاهیان و مردم، مبتنی بر شواهد بودن سیاست ها و برنامه ها و پایش پیشرفت برنامه ها و سیاست های ارتقای شاخص های سلامت در بین دستگاه های اجرایی استان.

  نتیجه گیری: واحد های متعدد سیاست گذاری و برنامه ریزی موثر بر سلامت در استان نیازمند «هماهنگی» است. ساختار پیشنهادی در این مطالعه نه تنها از ایجاد واحدهای موازی جلوگیری می کند بلکه سعی می نماید عملکرد واحدهای مشابه دیگر را نیز ارتقا دهد. استقرار ساختار در نمودار سازمانی و تشکیلاتی دانشگاه های علوم پزشکی و توانمندسازی کارشناسان آن به توسعه سیاست گذاری و برنامه ریزی یکپارچه کمک کرده و دستیابی به شاخص های برتر در سلامت استان و کل کشور را تسریع و تسهیل می کند.


قباد مرادی، مینو محرز، محمد مهدی گویا، معصومه دژمان، سید احمد سید علی نقی، سحر خوش روش، حسین ملک افضلی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف : هدف مطالعه ی حاضر، بررسی دیدگاه سیاست گذاران و افراد کلیدی در خصوص سیاست های مبارزه با ایدز در کشور بود. روش کار: در این مطالعه ی کیفی از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید. جمع آوری داده ها ازطریق مصاحبه فردی و اخذ دیدگاه سیاست گذاران و افراد کلیدی در زمینه ی ایدز صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل چارچوبی استفاده شد.

  نتایج: نتایج این مطالعه در سه دسته کلی شامل نقاط قوت و ضعف در سیاست گذاری و سیاست های موجود در ایران، نقاط قوت و ضعف اجرای سیاست ها و عملکرد سازمان ها، و پیشنهادات در خصوص بهبود طراحی و اجرا و اعمال سیاست های جدید مبارزه با ایدز جمع بندی و ارائه شد. این مطالعه نشان داد در سیاست گذاری ها، اجرای سیاست های موجود، عملکرد سازمان ها و طراحی سیاست های جدید در زمینه ی مبارزه با بیماری ایدز، علاوه بر نقاط قوت، نقاط ضعف چشمگیری نیز وجود دارد.

  نتیجه گیری: جهت دستیابی به اهداف توسعه ی هزاره ( MDGS ) در زمینه ی مبارزه با ایدز در کشور ایران لازم است سیاست ها و اقدامات مطلوب تری در دستور کار دولت و سیاست گذاران حوزه ی سلامت کشور و دست اندرکاران مبارزه با ایدز قرار گیرد.


علیرضا حیدری، محمد عرب، کورش اعتماد، بهزاد دماری، منصوره لطفی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: غربالگری فنیل کتونوری(PKU) به منظور تشخیص و درمان نوزادانی که احتمال ابتلا دارند، انجام می شود. هدف از انجام مطالعه چرایی و چگونگی در دستور کار قرار گرفتن غربالگری کشوری فنیل کتونوری در ایران بود.
روش کار: این مطالعه کیفی در سال 1394 بر مبنای مدل کینگدان(2003) انجام شد. 38 نفر از سیاستگذاران، مدیران و محققان در مطالعه شرکت نمودند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد. داده ها با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با بهره گیری از روش تحلیل چارچوبی تحلیل شد.
نتایج: معلولیت های جسمی و ذهنی، هزینه های درمانی و نگهداری و نیاز به خدمات بازتوانی مواردی از جریان مشکل بودند. استفاده از بستر برنامه غربالگری هایپوتیروئیدی و قابلیت اجرا در سطح ملی از موضوعات جریان راه حل بودند. اعمال فشارهای خانواده های بیماران، اعضای انجمن علمی کودکان و پیگیری مسئولین اجرایی مواردی از جریان عزم سیاسی بودند. حادث شدن همزمان این سه جریان، منجر به موافقت سیاستگذاران بهداشتی نسبت به اجرای کشوری برنامه و باز شدن پنجره سیاست گردید.
نتیجه گیری: اجرای کشوری برنامه غربالگری PKU حاصل اثر متقابل سه جریان مشکل، راه حل، عزم سیاسی و استفاده بهینه پیشگامان سیاست از پنجره فرصت باز شده، جهت پیاده سازی برنامه در سطح ملی بودند.
 
بهزاد دماری، عباس وثوق مقدم، نرگس رستمی گوران، محمدحسین سالاریان زاده، شیدا ملک افضلی،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: برای دستیابی به سلامت عادلانه مردم ناگزیر از اجرای رویکرد سلامت در همه سیاست ها هستیم. محوری ترین مداخله در این رویکرد «همکاری بین بخشی» است.
روش کار: این مطالعه کیفی بر اساس الگوی تدوین سیاست نامه انجام شده است. برای جمع آوری اطلاعات از روش های مرور منابع، مصاحبه عمیق و بحث گروهی متمرکز با ذینفعان استفاده شده است و نتایج در سه بخش شناخت شامل تحلیل وضعیت موجود و عوامل موثر، جهت­گیری شامل تدوین اهداف و مداخلات و الزامات جمع بندی شده است.
نتایج: برای استقرار رویکرد سلامت در همه سیاست ها جایگاه همکاری بین بخشی در بخش سلامت ایران از حیث حمایت صریح در قوانین و اسناد بالادستی و همچنین ساختار سازمانی در سطح مطلوبی قرار دارد اما نیازمند طراحی و نهادینه سازی سازوکارهای اجرایی همکاری و ظرفیت سازی فرهنگی و مهارتی ذینفعان درون و برون بخش سلامت است.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند در برنامه های عملیاتی سالانه دبیرخانه شورای عالی سلامت و امنیت غذایی به کار گرفته شود.
زهرا مختاری نیا، فروزنده جعفرزاده پور، تهمینه شاوردی،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سیاست‌های جمعیتی با هدف ایجاد زندگی بهتر برای افراد جامعه و نیز حفظ منافع ملی طراحی و اجرا می‌شوند. اما اینکه اجرای این سیاست‌ها نیل هدف موصوف را موجب شده یا پیامدهای دیگری دارد که زندگی و حیات شهروندان و بالاخص افراد آسیب پذیر را تحت تاثیر قرار می‌دهد، نیازمند بررسی‌های دقیق است. این سیاست‌ها تأثیرات و پیامدهای بسیار عمیقی بر خانواده و سلامت اعضای آن، بالأخص زنان داشته است. هدف این پژوهش درک تفاسیر زنان دارای تجربه بارداری ناخواسته در مناطق جنوب شهر تهران از سیاست‌های افزایش جمعیت و پیامدهای آن بر زنان و زندگی خانوادگی آنان می‌باشد.
روش کار: مطالعه حاضر از روش کیفی نوع توصیفی می‌باشد. داده‌ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 23 نفر از زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز جامع سلامت شبکه بهداشت جنوب تهران مناطق ١9،١7،١٦ که سابقه بارداری ناخواسته داشتند، به دست آمد. نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و تحلیل داده‌ها بر مبنای نظریه داده بنیاد انجام شد.
نتایج: از مجموع 850 کد باز، 452 مفهوم، 47 خرده مقوله و 15 مقوله اصلی از داده‌های اولیه استخراج گردید. در نهایت پدیده تحمیل هزینه­های مرتبط با بارداری ناخواسته به‌عنوان پدیده اصلی که بقیه مقولات را پوشش می‌داد، انتخاب گردید.
نتیجه گیری: مهم‌ترین عوامل به وجود آوردن نارضایتی از مداخله جویی دولتی در مشارکت کنندگان، تحمیل هزینه‌های مرتبط با بارداری ناخواسته و نگهداری و پرورش فرزند ناخواسته است. شرایط مداخله گر این پدیده «فقر و گرانی» می‌باشد. استراتژی‌های مشارکت کنندگان عبارت بود از: سرکوب خواسته‌ها، حسرت و تلاش برای بهبود شرایط، و کاهش رابطه جنسی می‌باشد.
 
محمد مرادی جو، علی اکبری ساری، مریم سیدنژاد، سید منصور رایگانی، علیرضا اولیایی منش،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: راهنماهای طبابت بالینی حاوی توصیه­هایی برای بهینه­سازی مراقبت از بیمار هستند که با مرور نظام‌مند شواهد و ارزیابی مزایا و معایب گزینه­های جایگزین انجام می‌­گیرند. راهنماها نقش مهمی در بهبود کیفیت خدمات، کاهش تنوع روش‌های درمانی، کاهش خطاهای پزشکی، مدیریت هزینه‌های سلامت و افزایش ایمنی بیمار دارند. این مطالعه با هدف تحلیل تصمیم‌ها، پیامدها و روندهای سیاستی بکارگیری راهنماهای طبابت بالینی در ایران طی سال­های 1380 الی 1400 انجام گرفت.
روش کار: این پژوهش از نوع تحلیل سیاست‌گذاری سلامت بوده که با استفاده از رویکرد تحلیل از فرایند سیاست (Analysis of the policy process) انجام گرفت. برای جمع ­آوری داده­ ها از روش­ بررسی اسناد سیاستی (تعداد=79) و مصاحبه کیفی (تعداد=27) استفاده گردید.  تحلیل اسناد سیاستی به روش تحلیل محتوا و با استفاده از نرم افزار Excel انجام گرفت. تحلیل مصاحبه ­ها به روش تحلیل چارچوبی و با استفاده از نرم­افزار MAXQDA10  انجام گرفت.
نتایج: سیاست‌ بکارگیری راهنماهای طبابت بالینی در ایران از سال 1380 شروع و طی دو دهه گذشته تکامل یافته است. طی سال­های 1395 الی 1400 تعداد 836 راهنمای طبابت بالینی (محصولات دانشی) ابلاغ شده است، اما به گفته مشارکت­ کنندگان بسیاری از این راهنماهای کیفیت لازم را نداشته‌اند و مورد استفاده پزشکان قرار نگرفته‌اند. یافته­ های مطالعه نشان داد که در ایران زمینه مناسبی جهت بکارگیری راهنماهای طبابت بالینی وجود دارد و سیاست‌های بکارگیری راهنماهای طبابت بالینی از محتوای مناسبی برخوردار هستند، اما در توسعه (تدوین و بومی­سازی) و اجرای راهنماهای طبابت بالینی شکاف عمیقی وجود دارد.
نتیجه ­گیری: هرچند روند بکارگیری راهنماهای طبابت بالینی در ایران بهبود یافته است، اما اجرای راهنماهای طبابت بالینی در کشور با چالش‌هایی مواجهه است و به طور کامل اجرا نشده‌اند. بنابراین نیاز به اتخاذ روش‌ها و رویکردهای استاندارد و جدید برای بهبود کیفیت و قابلیت اطمینان از راهنماهای بالینی وجود دارد. همچنین حمایت دولت، وزارت بهداشت، جامعه پزشکی، سازمان­های بیمه­ گر و سایر ذینفعان، همراه با همکاری و تلاش در زمینه سیاست­گذاری­ها ضروری است.
 
محمدباقر مقدسی، طیبه رحیمی پردنجانی، زهرا عامری،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: واکسیناسیون بعنوان یکی از به صرفه­ترین مداخلات پزشکی، بروز بسیاری از بیماری­های عفونی را کاهش داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کنندگی سیاست های واکسیناسیون اجباری در رابطه بین اضطراب کرونا و تردید نسبت به واکسن در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی بود.
روش کار: در این پژوهش توصیفی-همبستگی، نمونه آماری 152 نفر کارکنان اداری شاغل در دانشگاه علوم پزشکی استان خراسان شمالی بودند که با استفاده از روش نمونه­گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­ها از پرسشنامه محقق ساخته نگرش نسبت به سیاست­های واکسیناسیون اجباری، پرسشنامه تردید نسبت به واکسن و پرسشنامه اضطراب کرونا استفاده گردید. برای آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزارهای  SPSSو AMOS انجام گرفت.
نتایج: یافته ها نشان داد 77 % از کارکنان موافق سیاست­های واکسیناسیون اجباری در محیط کار بودند. ضریب همبستگی بین اضطراب کرونا و سیاست های واکسیناسیون اجباری با تردید نسبت به واکسن معنی داری بود (001/0>p). نتایج همچنین نشان داد تعامل اضطراب کرونا و سیاست های واکسیناسیون اجباری، ورای اثرات متغیرهای اصلی، 2 % واریانس انحصاری افزوده را  برای مدل ایجاد کرد (0/02= Δ R2، 4/02=  Δ F، 0/05> p).
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد سیاست های واکسیناسیون اجباری می تواند رابطه بین اضطراب کرونا و تردید نسبت به واکسن را تعدیل کند. بنابراین بکارگیری مناسب­ ترین و کم­ هزینه­ ترین سیاست ها و ضمانت­های اجرایی در جهت بهبود نگرش نسبت به واکسیناسیون در کارکنانی که دچار اضطراب هستند، پیشنهاد می شود.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb