جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای عروقی

حمیده سلیم زاده، حسن افتخار، نازیلا اساسی، مجتبی سالاری فر، احمدرضا درستی،
دوره 2، شماره 4 - ( 4-1383 )
چکیده

باتوجه به اینکه انتخاب و حفظ رفتارهای تغذیه ای سالم، یکی از عوامل مهم در پیشگیری از بیماری های قلبی و عروقی می باشد، این پژوهش بمنظور بررسی عوامل خطر تغذیه ای و ارتباط آنها با بیماری ایسکمی قلبی انجام شد. مطالعات بصورت مورد-شاهدی، در پاییز 1382 و در مرکز قلب تهران و بیمارستان قلب شهید رجایی تهران انجام گردید. تعداد 100 نفر بیمار ایسکمی قلبی و 100 نفر از افراد سالم، به تایید متخصص قلب بعنوان شاهد وارد مطالعه شدند. اطلاعات تغذیه ای از طریق پرسشنامه تکرر مواد غذایی گردآوری شد و برخی عوامل خطرساز مهم مثل فشار خون، هایپرلیپیدمی (چربی خون بالا)، دیابت، شاخص توده بدنی و فعالیت فیزیکی نیز بررسی شدند. بیماری ایسکمی قلب با مصرف چربی، روغن های جامد و هیدروژنه رابطه مستقیم و با مصرف میوه و سبزی رابطه معکوس داشت (P<0.001) عوامل خطر تغذیه ای در گروه بیماران مصرف کم ماهی و استفاده زیاد از غذاهای سرخ شده بود، که بترتیب خطر بیماری را 13.96 و 54.65 بار افزایش می دادند. داشتن رژیم غذایی پرچرب و کم فیبر در گروه بیماران، خطر بیماری قلبی را در حدود 20 برابر افزایش داد. عوامل خطر تغذیه ای عمده در این مطالعه عبارت بودند از: مصرف کم میوه، سبزی و ماهی و مصرف کمتر روغن های مایع، درحالیکه روغن های هیدروژنه که حاوی اسیدهای چرب نامطلوبند، منبع اصلی چربی در رژیم غذایی بیماران بودند. بنابراین اجرای برنامه های آموزشی جامعه محور برای ارتقای تغذیه سالم و بهداشتی ضروری بنظر می رسد.


الهه توسلی، اکبر حسن زاده، رضا غیاثوند، آذر طل، داوود شجاعی زاده،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه بیماری­های قلبی- عروقی علت اصلی ناتوانی و مرگ و میر در بسیاری از کشورها به شمار می­رود. نظر به اهمیت آموزش به منظور ارتقای رفتارهای تغذیه­ای پیشگیری کننده از بیماری­های  قلبی- عروقی، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی بر آگاهی، نگرش  و عملکرد زنان خانه دار اصفهان در خصوص ارتقای رفتارهای پیشگیری کننده از بیماری­های قلبی - عروقی انجام شد.

روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه  نیمه تجربی است، این مطالعه روی 68 زن خانه دار که به صورت تصادفی در 2 گروه آزمون (34 نفر) و شاهد (34 نفر) قرار گرفتند انجام شد، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه خودساخته مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی و پرسشنامه FFQ (بسامد مصرف مواد غذایی) بود، پرسشنامه الگوی اعتقاد بهداشتی در سه زمان قبل، بلافاصله و دو ماه بعد از آموزش تکمیل گردید و پرسشنامه FFQ در دو زمان قبل و 2 ماه بعد توسط زنان تکمیل گردید، بعد از انجام پیش آزمون، مداخله آموزشی در طی 6 جلسه آموزشی به مدت 6 هفته برای گروه آزمون انجام گرفت، در نهایت اطلاعات حاصل جمع آوری و  توسط نرم افزار  SPSS  با استفاده از آزمون­های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیکی تفاوت معنی­دار با هم نداشتند. قبل از مداخله تفاوت معنی­داری بین میانگین نمرات سازه­های مختلف این الگو در دو گروه مشاهده نشد ( آگاهی (855/0 p=)، حساسیت درک شده (628/0 p=)، شدت درک شده (259/0 p= منافع درک­ شده (695/0 p=)، موانع درک شده (693/0 p=)، خودکارآمدی درک شده(292/0 p=) بعد از مداخله تفاوت معنی­داری در  میانگین نمرات آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده و موانع درک شده و عملکرد بین دو گروه آزمون و شاهد مشاهده شد (001/0p<).

نتیجه گیری: با توجه به یافته­های پژوهش چنین استنباط می­شود که مداخله حاضر تأثیر مثبتی روی الگوی تغذیه زنان خانه­دار داشته است و مداخله در افزایش و بهبود میزان آگاهی، نگرش و عملکرد زنان مؤثر بوده است.


مسعود خداویسی، افسانه یعقوبی، سیدرضا برزو، محمود خداویسی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری های قلبی عروقی علت عمده مرگ در جهان به شمار می روند. عوامل مختلفی از جمله تغییر در شیوه زندگی در میزان بروز این بیماری ها دخالت دارند. ریشه ی بیماری های قلبی عروقی به دوران کودکی بر می گردد بنابراین پیشگیری زود هنگام از بیماری های قلبی عروقی بهتر است از زمان کودکی و نوجوانی برای اصلاح عوامل خطر انجام شود.

روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی -  مقطعی می باشد که با هدف تعیین شیوع عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی در سبک زندگی نوجوانان شهر همدان در سال 1386 انجام شده است. نمونه های پژوهش را 1000 نفر از نوجوانان شهر همدان تشکیل دادند که به روش نمونه گیری طبقه ای- خوشه ای انتخاب شدند. نتایج با استفاده از آمارتوصیفی ارایه گردید.

نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که واحدهای مورد پژوهش دارای سابقه خانوادگی فشار خون بالا(1/23%)، دیابت(5/9%)، چربی خون بالا(3/23%) و  سکته ی قلبی(5/13%) در خانواده ی خود بودند. یافته ها همچنین نشان داد که واحدهای مورد پژوهش دارای شاخص توده بدنی بالاتر از 25 کیلوگرم بر مترمربع (6/10%)، بدون پیاده روی(2/8%)، نداشتن فعالیت ورزشی (1/59%)، استفاده بیش از 5 ساعت کامپیوتر در روز (8/10%)، استفاده از تلویزیون بیش از 5 ساعت در روز(2/29%)، مصرف روغن های اشباع در خانواده (8/50%)، مصرف مواد لبنی پرچربی (1/33%)، استفاده از غذاهای آماده(6/48%)، استفاده از تنقلات(پفک و چیپس) (4/75%)، استفاده از روش سرخ کردن بعنوان متداول ترین شیوه پخت غذا در خانواده(9/35%)،مواجهه با دود سیگار بستگان نوجوان (7/67%)، استعمال سیگار در دوستان نوجوان (25%) و استعمال سیگار در خود نوجوان (4/3%) بودند.

نتیجه گیری: در این مطالعه مشخص گردید که اکثر نوجوانان در معرض یا مستعد انواع عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی هستند با توجه به اهمیت این بیماری ها به نظر می رسد که باید اقدامات آموزشی وسیع و گسترده به منظور افزایش سطح آگاهی و سپس عملکرد مردم خصوصا نوجوانان در مورد پیشگیری اولیه از بیماری ها صورت پذیرد.


علیه حجت زاده، علیرضا حیدری، طاهره سماوات،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: پرفشاری خون یکی از مهمترین عوامل خطر ساز بیماری های قلبی عروقی است.کنترل فشار خون احتمال ایجاد عوارض ناشی از فشار خون بالا را به حداقل مقدار خود می رساند. هدف از انجام این مطالعه تعیین تأثیر سطح تحصیلات بهورزان بر کنترل فشار خون در مبتلایان به فشار خون بالا در روستاییان شهرستان قزوین بود.

روش کار: در این مطالعه مقطعی که بر روی  بیماران مبتلا به فشارخون بالا و بهورزان خانه های بهداشت شهرستان قزوین در سال 1389 انجام شد،300 بیمار و 18 بهورز در مطالعه شرکت کردند. نمونه گیری با روش چندمرحله ای انجام شد. ابزارهای جمع آوری داده­ها پرسشنامه، دستگاه فشار سنج جیوه ای،گوشی، ترازوی دیجیتالی و قدسنج دیواری بود. روش جمع آوری داده ها مصاحبه و مشاهده بود. دادهها با استفاده از نرمافزارSPSS و آزمونآماریChi Square  تحلیل شد.

نتایج: شیوع بیماری فشارخون بالا در جمعیت تحت پوشش خانه های بهداشت دارای بهورزان دیپلمه 2/13% و در جمعیت تحت پوشش خانه های بهداشت دارای بهورزان زیر دیپلم 7/8% بود. فقط 7/14% بیماران بررسی شده فشار خون کنترل شده داشتند. میزان کنترل فشار خون بیماران در دو گروه بهورزان دیپلمه و زیر دیپلم از نظر آماری معنی دار نبود.

نتیجه گیری: با توجه به عدم تأثیر سطح تحصیلات بهورزان بر کنترل فشارخون، پیشنهاد می­شود در برنامه ریزی های بهداشتی به سواد کارکنان بهداشتی محیطی توجه بیشتری شود و به آموزش ضمن خدمت پرسنل و نظارت های منظم و بررسی شاخص های بهداشتی تأکید گردد.


آذر طل، مریم صبوری، بهرام محبی، الهام شکیبازاده، مهدی یاسری،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

زمینه‌و‌هدف: با وجود پیشرفت‌های سریع تشخیصی و درمانی، بیماران مبتلا به بیماریهای عروق‌ کرونر نیاز به خودمراقبتی دارند. هدف این مطالعه، تعیین عوامل پیشگویی‌کننده کفایت سلامت درک‌شده در بیماران مبتلا به بیماری مزمن عروق کرونر در سال 1398 بود.
 روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی و روی 700 بیمار مزمن عروق‌کرونر مراجعه‌کننده به مرکز قلب‌ و‌ عروق شهید ‌رجایی تهران به روش در‌ دسترس انجام شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه چهار قسمتی سوالات زمینه‌ای، کفایت سلامت درک ‌شده ‌(PHCS) Perceived Health Competence Scale، کیفیت‌زندگی و تبعیت از درمان مدانلو جمع‌آوری‌شد. از نسبت روایی‌محتوا و شاخص روایی‌محتوا برای روایی و از شاخص آلفای‌کرونباخ برای پایایی پرسشنامه PHCS استفاده‌ شد. در تجزیه ‌و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری ‌توصیفی، ضریب ‌‌همبستگی پیرسون، آنالیز معادلات ‌ساختار ‌یافته Stractural Equation Modeling (SEM) و تحلیل رگرسیون چند متغیره با استفاده ﺍﺯ ﻧﺮﻡ‌ﺍﻓﺰﺍﺭ SPSS  نسخه ۲۵ انجام‌ شد.
نتایج: نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان‌داد بعد جسمانی (08/1=β،001/0< p) و روانی (85/0=β ، 001/0p <) کیفیت ‌زندگی و اهتمام به درمان(12/0=β،01/0= p)، تمایل به مشارکت در درمان(12/0=β ، 05/0=p) و تردید در اجرا (1/0=β،001/0p <) در زمینه‌ تبعیت از درمان، ارتباط مستقیم و معنی‌داری با کفایت سلامت درک‌شده داشت. بین متغیر سن (13/0-=β،03/0=p) با وضعیت کفایت سلامت درک ‌شده ارتباط معکوس و معنی‌داری وجود‌ داشت.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه، میانگین نمره‌ "بسیار خوب" برای ‌تبعیت ‌از ‌درمان و میانگین نمره‌ "ضعیف" برای کیفیت‌‌زندگی، اتخاذ استراتژی‌های‌ بهبود کیفیت‌‌زندگی در دو بعد جسمی و روانی می‌تواند منجر به بهبود سطح کفایت سلامت درک‌شده در بیماران قلبی عروقی گردد. تمرکز بر خرده مقیاس تمایل به مشارکت در درمان در زمینه‌ تبعیت از درمان می‌تواند در بهبود کفایت ‌سلامت ‌درک‌شده بیماران موثر باشد.
مریم نورآوران فیض آبادی، کورش هلاکویی نائینی، عباس رحیمی فروشانی، علی تقی پور،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های قلبی عروقیCVD)) عامل بیشترین مرگ‌ومیر در جهان است و در سال 3/17میلیون نفر در اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست می‌دهند که بیش از 75% از این مرگ‌ها در کشورهای کم و متوسط درآمد رخ می‌دهد. گرچه مطالعات گسترده­ای در تعیین عوامل خطر این بیماری­ها صورت گرفته اما مطالعات محدودی جهت بررسی این عوامل با روش چند سطحی صورت گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین عوامل خطر بیماری قلبی عروقی با استفاده از رویکرد چندسطحی و مقایسه عملکرد رگرسیون لجستیک چند سطحی و معمولی در تعیین عوامل خطر بیماری قلبی عروقی در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مشهد با توجه به ساختار سلسله مراتبی داده ها می باشد.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت موردی- شاهدی با 1091نمونه از مطالعه  همگروهی آینده نگر" PERSIAN cohort study in Mashhad University of Medical Sciences" در سال 1397 طراحی شد. گروه مورد152 نفر از افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی با تشخیص قطعی می باشند و 939 نفر از میان کارکنان، افرادی که تا آن زمان هم چنان به بیماری قلبی عروقی دچار نشده‌اند به ‌عنوان شاهد (Control) وارد مطالعه شده اند که هر دو گروه به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. بعد از جمع‌آوری اطلاعات، داده‌ها وارد نرم‌افزار Stata شد و مورد تجزیه ‌و تحلیل آماری قرار گرفت. جهت توصیف متغیرها از فراوانی و درصد و در تحلیل از آنالیز رگرسیون لجستیک تک سطحی و دو سطحی در سطــح 05/0= α استفاده شده است.
نتایج: آنالیز چندگانه نشان داد که متغیرهای پرفشاری خون، مصرف سیگار، قند خون ناشتا و کلسترول جزو عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی محسوب شده و ارتباط معنی داری با این بیماری دارند. در مدل رگرسیون لجستیک دو سطحی، نسبت شانس ابتلا به بیماری قلبی عروقی در افراد مبتلا به پرفشاری خون 93/3 برابر افراد با فشار خون نرمال با فاصله اطمینان (28/6- 64/2) به دست آمد. خطر مذکور در افراد مصرف کننده سیگار (09/3-11/1)85/1برابر غیرسیگاری ها بود. همچنین، در افرادی که قندخون ناشتا آنها بالابود (دیابت ناشناخته/دیابت کنترل نشده)  نسبت شانس ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی (18/6- 18/1) 7/2 برابر افراد نرمال به دست آمد. متغیرهای نمایه توده بدنی، ابتلا به دیابت (کنترل شده یا نشده)، تری گلیسیرید از نظر آماری معنی­دار نبودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که انتخاب مدل آماری می­تواند بر نتایج به دست آمده از یک مجموعه داده تاثیرگذار باشد. همچنین نتایج این مطالعه نشان دهنده شیوع بالای برخی عوامل خطرساز بیماری قلبی عروقی در کارکنان می باشد. نکته بسیار مهم در مطالعه فوق پایین بودن فعالیت فیزیکی کارکنان و بالتبع آن افزایش اضافه وزن و چاقی خواهد بود.
 
مصطفی پیوند، حسین انصاری، ابوالفضل پاینده، مجید سرتیپی، محمد علی یادگاری، حسین معین،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: عوارض قلبی عروقی، بیماری دیابت از شایع ترین عوارض این بیماری است، هدف این مطالعه تعیین احتمال تجمعی رخداد عوارض قلبی بیماری دیابت نوع 2 با استفاده از آنالیز بقا در شهر زاهدان می باشد.
روش کار: این مطاله کوهورت تاریخی به روش آنالیز بقا بوده که به صورت توصیفی تحلیلی در سال 1399 بر روی 410 بیمار مراجعه کننده به کلنیک دیابت بیمارستان بوعلی شهر زاهدان انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار  Spss-v21   و با استفاده از آزمون های توصیفی و پس از آن با روش کاپلان مایر و مدل خطرات متناسب کاکس بقا محاسبه شد.
نتایج : به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که 122 نفر (7/29%) از مراجعین مبتلا به عوارض قلبی دیابت بودند. میانه زمان بقا (ماه) رخداد عارضه قلبی با متغیرهای قند خون ناشتا و قند خون دو ساعته ارتباط دارد (05/0>p). در مدل نهایی رگرسیون کاکس متغیرهای قند خون ناشتا و مراجعه منظم در مدل نهایی رگرسیون کاکس چندگانه باقی مانده اند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که عوارض قلبی دیابت در جامعه مورد مطالعه به نسبت بالا می باشد، پس لازم است مداخلاتی در تغییر سبک زندگی، کنترل منظم فشار خون، کلسترول و قند خون بیماران جهت پیشگیری از بیماری و کاهش عوارض مرتبط با دیابت انجام شود.
 
عبدالمجید فدائی، هاجر احمدی، اسماعیل فتاح پور، یاسر جلیل پور، مرتضی آریان فر، داوود جلیلی ناغان،
دوره 21، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف:  آلودگی هوا بعنوان یک فاکتور مهمی برای ایجاد بیماریهای قلبی وتنفسی و مرگ ومیر بطور گسترده ای نهادینه و فرضیه شده است. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه ارتباط بین مواجهه کوتاه مدت با آلاینده های هوا و پذیرش های بیمارستانی و مرگ و میر قلبی-عروقی و تنفسی و کل مرگ و میر در اهواز و شهرکرد بود.
روش کار: داده های مربوط به پذیرش ها ی بیمارستانی، مرگ ومیر بیماران قلبی وعروقی، تنفسی و کل مرگ و میرها در طی سال های 2012 تا 2018 طی یک پژوهش سری زمانی، جمع آوری شدند. در این مطالعه از مدل رگرسیون شبه پواسون همراه با مدلهای تاخیر توزیعشده خطی، با تنظیم برای روند، فصلی، دما، رطوبت نسبی، روزهای هفته و تعطیلات استفاده شد.
نتایج:  نتایج مطالعه در اهواز نشاندهنده ارتباط آماری معنادار و مستقیم بین مواجهه با PM10  و پذیرش های تنفسی، PM2.5  و کل مرگ و میر و پذیرش ها قلبی عروقی،  o3و کل مرگ ومیر،co  و پذیرش ها قلبی عروقی می باشند. نتایج مطالعه در شهرکرد نشان دهنده ارتباط آماری معنادار و مستقیم بین مواجهه با PM10  و مرگ های تنفسی، PM10  و مرگ ومیرقلبی وPM2.5   با پذیرش ها قلبی عروقی و پذیرش ها تنفسی و مرگ تنفسی،   o3و کل مرگ ومیر،co  و مرگ تنفسی می باشند.
نتیجه گیری: به نظر میرسد که آلودگی هوا به طور قابل توجهی با میزان پذیرش ها ی بیمارستانی و مرگ ومیر درشهر اهواز و به میزان کمتری در شهرکرد ارتباط معناداری دارد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb