15 نتیجه برای عوامل خطر
اکبر فتوحی، شاهرخ ایزدی، مهشید ناصحی، کورش هلاکویی نائینی، سیدرضا مجدزاده،
دوره 1، شماره 3 - ( 3-1382 )
چکیده
سوء تغذیه و اختلال رشد شاخص گویایی از وضعیت بهداشتی جامعه است و براساس مطالعه ای که بر روی شاخص های تن سنجی کودکان زیر پنج سال ایرانی انجام شده است، از این لحاظ استان هرمزگان از ضعیفترین استان های کشور است، بطوری که 23.8% کودکان زیر پنج سال این استان دچار کم وزنی متوسط و شدید هستند. مطالعه حاضر با روش مورد شاهدی به بررسی علل سوء تغذیه در کودکان 6 تا 30 ماهه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان بندرعباس پرداخته است. در این مطالعه 158 کودک (مورد) با شاخص وزن برای سن زیر 1- انحراف معیار از میانگین استاندارد NCHS/WHO و 258 کودک (شاهد) دارای شاخص وزن برای سن بالای 1- انحراف معیار، مورد بررسی قرار گرفته اند. هیچ فاکتوری بین دو گروه یکسان نشده است، با این حال توزیع جنسی دو گروه به هم شبیه بوده و تنها سن گروه مورد، بطور متوسط 2.62 ماه بیشتر از گروه شاهد بوده است (P=0.000). از بین فاکتورهای مورد بررسی، سنوات تحصیلی مادر و پدر رابطه معنی داری با اختلال رشد کودکان نشان داده است (P=0.005)، بطوری که در گروه مورد، متوسط تحصیلات مادر و پدر پایین تر از گروه شاهد بود. وضعیت اشتغال مادر در دو گروه شبیه هم بوده است، درحالی که وضعیت اشتغال پدر در دو گروه که بعنوان شاخصی از وضعیت اقتصادی اجتماعی آنها است متفاوت بوده است (P=0.083). در این مطالعه بین بعد خانوار، رتبه تولد کودک، فاصله سنی کودک مورد مطالعه از کودک قبلی، سن شروع تغذیه کمکی، نوع تغذیه کمکی، سابقه واکسیناسیون، سابقه مصرف سیگار توسط پدر و مادر و سابقه استفاده از مهدکودک با سوء تغذیه ارتباطی مشاهده نشده، اما گروه مورد بطور متوسط 1.7 بار بیشتر از گروه شاهد سابقه بیماری اخیر داشته است (CI95%: 1.07-2.57 و OF=1.66). دفعات توزین ثبت شده کودکان در کارت رشد آنان در 6 ماه گذشته، در دو گروه مقایسه شد و بعد از حذف اثر سن، میانگین دفعات توزین در کودکان گروه مورد 0.64 بار کمتر از کودکان شاهد بوده است (P=0.000). این امر بیانگر پایش ضعیفتر کودکان دچار سوء تغذیه می باشد. در تفسیر نتایج این مطالعه باید طیف محدود سنی مطالعه شده (6 تا 30 ماه) که عمدتا در دوران شیرخوارگی می باشد مورد توجه قرار گیرد. در مجموع تحصیلات و شغل پدر و مادر به عنوان شاخصی از وضعیت اقتصادی اجتماعی، وجود سابقه بیماری های اخیر در کودک و پایش وضعیت رشد کودک رابطه معنی داری با اختلال رشد کودکان مورد مطالعه داشته است که این نتایج دلالت بر اهمیت عوامل غیر تغذیه ای در مبارزه با سوء تغذیه کودکان دارد.
فتانه شکرالهی، حمدحسین م حسنپور، مهین آذر، ابوالقاسم جزایری، رحیم ابوعلی، داوود خسروی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
درحال حاضر در واحدهای صنایع غذایی هنوز از روش های سنتی کنترل - برمبنای بازرسی فرآورده نهایی - استفاده می شود. حرکت جهانی هم اکنون در جهت استفاده از سیستم تجزیه و تحلیل عوامل خطرزا و نقاط کنترل بحرانی (Hazard analysis critical control point: HACCP) است که ویژگی اصلی آن پیشگیری از بروز عوامل خطرزا در مراحل مختلف تولید می باشد. طرح حاضر با سه هدف کلی انجام شد: 1) تدوین "آیین کار استفاده از سیستم تجزیه و تحلیل عوامل خطرزا و نقاط کنترل بحرانی"، 2) آشنا کردن مسئولان و صاحبان صنایع غذایی کشور با مفهوم و اصول HACCP و چگونگی تدوین و اجرای سیستم در صنایع غذایی مختلف و 3) استقرار سیستم HACCP در یک واحد تولیدی لبنی منتخب بعنوان نمونه. در اجرای این طرح نسبت به تشکیل گروه های مرکزی و اجرایی در واحد منتخب اقدام گردید و 15 دوره و کارگاه آموزشی طی 39 روز جهت شناساندن سیستم برگزار شد. سپس باتوجه به تامین پیش نیازها و روش خوب ساخت سیستم HACCP با موفقیت در واحد منتخب استقرار یافت و در حال حاضر این واحد موفق به اخذ گواهینامه HACCP از سوی شرکت های ذیربط گردیده است. این طرح نشان داد که استقرار سیستم HACCP در واحدهای تولیدی صنایع غذایی کشور امکان پذیر است. تدوین و اجرای این سیستم گامی بلند در جهت بهبود مدیریت کیفیت، سلامت غذا، ارتقای ایمنی غذایی و حمایت از مصرف کننده است. گسترش این سیستم در کشور، علاوه بر موارد فوق، توانای رقابت در صحنه بازارهای جهانی از نظر صادرات و تجارت بین المللی مثلا پیوستن به سازمان تجارت بین المللی را نیز در پی دارد.
محتبی سپندی، کورش هلاکوئی نائینی، شهین یاراحمدی، علی اکبر حق دوست، سحرناز نجات، مریم تقدیر،
دوره 7، شماره 1 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه وهدف: کم کاری تیرویید مادرزادی نوزادان (CH) یکی ازشایعترین علل مهم قابل پیشگیری عقب افتادگی ذهنی در نوزادان میباشد که بروز آن در کشور ایران بالاتر از متوسط جهانی می باشد. این مطالعه با هدف شناسایی ارتباط عوامل خطر CH در استان فارس انجام شد.
روش کار: این مطالعه یک مطالعه مورد- شاهدی می باشد که روی نوزادان تحت پو شش برنامه کشوری غربالگری CH به دنیا آمده بین سالهای 1382-1385 انجام شد. برای 126 مورد ، 401 کنترل انتخاب شد. آنالیز در دو مرحله تک متغیره و چند متغیره، انجام شد.
نتایج: رابطه معنی دار بین نسبت فامیلی والدین و CH بانسبت شانس (9/2 OR=) فاصله اطمینان 95% ( 8/4-8/1) در آنالیز چند متغیره مشاهده شد. همچنین در آنالیز چند متغیره ارتباط متغیر های نقایص مادرزادی بغیر از CH( 6/4-1)2/2 OR= ، نقایص مادر زادی در بستگان درجه اول والدین( 8/4-6/1)7/4 OR=،جنسیت مونث (3-1/1)9/1 OR= ، و دوقلویی( 7/9-8/1)4 OR=، با بیماری که در مطالعات دیگر به آن اشاره شده است، تایید شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نقش احتمالی عوامل خطر فوق را در سبب شناسی بیماری نشان داد و بر چند علیتی بودن بیماری و نقش توام عوامل محیطی و ژنتیک تاکید دارد.
فرهاد قمری، ابوالفضل محمدبیگی، رضا تاجیک،
دوره 7، شماره 1 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه وهدف: عدم توازن بین نیازهای شغلی و توانائیهای فرد منجر به اختلالات اسکلتی عضلانی شغلی می شود(Abdoli Eramaki 2000). اختلالات اسکلتی عضلانی یکی از بزرگترین مشکلات بهداشت شغلی در کشورهای در حال توسعه می باشد که ناشی ازعوامل خطرساز وضعیتهای بدنی نامناسب کاری ، اعمال نیروی زیاد، حرکات تکراری، ارتعاش، طولانی بودن زمان انجام کار وعوامل روانی بوده و موجب بروز دردهای خفیف کمر تا معلولیتهای شدید می شود(Kuorinka and Forcier 1995) این پژوهش با هدف تعیین شیوع علایم اختلالات اسکلتی - عضلانی در اندامهای گوناگون بدن کارگران نانوایی ها ، ارزیابی وضعیت بدنی کار آنهاو تعیین عوامل خطرساز ارگونومیک و فردی موثر در وقوع اختلالات اسکلتی - عضلانی کارگران نانوایی های شهر اراک انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی- تحلیلی، 233 کارگر شاغل در نانوایی های شهر اراک که طور تصادفی انتخاب شدندو شیوع علایم اختلالات اسکلتی - عضلانی و عوامل خطرساز موثر در وقوع آنها با تاکید بر وضعیت بدنی کاری به روش تجزیه وتحلیل وضعیتهای بدنی هنگام کار OWASو استفاده از پرسشنامه نوردیک مورد مطالعه قرار گرفت.
نتایج: بیشترین شیوع اختلالات به ترتیب در نواحی زانو 2/61%، کمر 8/55% و پا 9/53 ،شانه 6/44% کارگران بدست آمد. میزان شیوع آسیب در نواحی شانه وکمر در شاطرها و آرنج وکمر و ران در چونه گیرها بیش از سایر مشاغل بوده است واز لحاظ آماری اختلاف معنی داری بین نوع شغل و آسیبهای فوق الذکر وجود دارد( 05/0>p). آنالیز OWAS جهت توزیع فراوانی فازهای کاری کارگران شاغل در نانوایی های شهر اراک ،نشان داد که5/58% وضعیت بدنی طبیعی (گروه1 OWAS)، 7/34% وضعیت بدنی استرس زا(گروه2 OWAS)، 4% وضعیت بدنی مضر(گروه3 OWAS) و 5/2% وضعیت بدنی بسیار مضر(گروه 4 (OWAS داشته اند .همچنین ارتباط معنی داری بین ناراحتی گردن، آرنج ،شانه وزانو با سابقه کاری بدست آمد( 05/0>p ).
نتیجه گیری: با توجه به اینکه2/42 درصد وضعیتهای بدنی مربوط به کار این کارگران ،استرس زا تا خیلی مضر هستند ونیز شیوع بالای اختلالات اسکلتی عضلانی ) MSDs) در نواحی مختلف بدن آنها نیاز به مداخله های ارگونومیکی به منظور تصحیح پستهای کاری ضروری به نظر می رسد.
هدی رحیمی فرد، ناصر هاشمی نژاد، علی رضا چوبینه، حمید رضا حیدری، سیدحمید طباطبائی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: درکارگاه های تهیه مبل خام که کارها با وضعیت بدنی نامطلوب انجام می شوند، ارزیابی ارگونومیک و بهبود شرایط محیط کار ضروری می نماید. طراحی چک لیست و محاسبه شاخص های ارگونومیک می تواند در این ارزیابی مفید باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی عوامل خطر اختلالات اسکلتی- عضلانی و تعیین سطح اقدامات اصلاحی در این کارگاه ها صورت گرفته است.
روش کار: پس از تحلیل وظایف، با استفاده از چک لیست ارگونومیک طراحی شده، برای 268 کارگر شاخص های ارگونومیک محاسبه و در نهایت عوامل خطر شناسایی گردیدند. جهت تعیین میزان شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی از پرسشنامه ی نوردیک استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونt-test و آزمون نسبت ها انجام گرفت.
نتایج: درد کمر و زانو به ترتیب با 4/38 و2/36 درصد در بین کارگران از بیشترین شیوع برخوردار بود. رابطه ی معنی داری بین شاخص محاسبه شده و اختلالات در نواحی مختلف بدن مشاهده شد (001/0p<). محاسبه نسبت برتری نیز نشان داد که شرایط ارگونومیک با نسبت برتری برابر با (24/5-61/1) 9/2 تا (61/34-60/2) 49/9 (در اندامهای مختلف بدن) عاملی تأثیر گذار در افزایش شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی بوده است. 46/32 درصد از کارکنان در شرایط نامطلوب از نظر ارگونومیک قرار داشتند.
نتیجه گیری: چک لیست تهیه شده ابزاری مناسب و کم هزینه برای ارزیابی ارگونومیک شناخته شد. همچنین نتایج نشان داد عمده ی مشکلات ارگونومیک در این کارگاه ها ناشی از شرایط عمومی نامطلوب، سازماندهی نادرست کار و ایستگاه کاری نامناسب می باشد.
علی اکبری ساری، زینب بهشتی زواره، محمد عرب، آرش رشیدیان، بنفشه گلستان،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: زخم بستر یکی از مشکلات رایج بیمارستان ها به ویژه در بخش های بستری با اقامت طولانی و بخش مراقبت های ویژه (ICU) می باشد که هزینهها و عوارض زیادی را برای بیمار و نظام سلامت ایجاد می کند. هدف این مطالعه آن است تا عوامل موثر بر ایجاد زخم بستر را در بخشهای ICU بیمارستانهای آموزشی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بررسی و تعیین نماید.
روش کار: این مطالعه در هفت بخش ICU واقع در چهار بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ابتدابا استفاده از مشاهده مستقیم، تمام 90 بیمار بستری در بخش های مراقبت های ویژه بیمارستان های مورد مطالعه از نظر وجود زخم بستر مورد بررسی قرار گرفت. سپس از بین بیماران ترخیص شده از همان بخش ها در سال 1386 تعداد 310 پرونده پزشکی به صورت تصادفی متناسب انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از یک پرسشنامه ی ساختار یافته جمع آوری شد.
نتایج: زخم بستر در افراد مسن، خانمها، افراد با تحرک و فعالیت کمتر، سطح هوشیاری پایین تر، طول مدت بستری بیشتر، بیماران تحت مراقبت های داخلی و در بیماران مبتلا به تب، دیابت، فشارخون، فلج و بیماری های تنفسی، به طور معنی داری بیشتر بود. همچنین زخم بستر در بیماران مبتلا به عفونت و انواع توده ها بیشتر بود.
نتیجه گیری: استفاده از یک روش استاندارد ارزیابی بیمار و توجه به عوامل ایجاد زخم بستر قبل از بستری میتواند در شناسایی بیماران در معرض خطر و کاهش زخم بستر تاثیر داشته باشد.
مسعود خداویسی، افسانه یعقوبی، سیدرضا برزو، محمود خداویسی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری های قلبی عروقی علت عمده مرگ در جهان به شمار می روند. عوامل مختلفی از جمله تغییر در شیوه زندگی در میزان بروز این بیماری ها دخالت دارند. ریشه ی بیماری های قلبی عروقی به دوران کودکی بر می گردد بنابراین پیشگیری زود هنگام از بیماری های قلبی عروقی بهتر است از زمان کودکی و نوجوانی برای اصلاح عوامل خطر انجام شود.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - مقطعی می باشد که با هدف تعیین شیوع عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی در سبک زندگی نوجوانان شهر همدان در سال 1386 انجام شده است. نمونه های پژوهش را 1000 نفر از نوجوانان شهر همدان تشکیل دادند که به روش نمونه گیری طبقه ای- خوشه ای انتخاب شدند. نتایج با استفاده از آمارتوصیفی ارایه گردید.
نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که واحدهای مورد پژوهش دارای سابقه خانوادگی فشار خون بالا(1/23%)، دیابت(5/9%)، چربی خون بالا(3/23%) و سکته ی قلبی(5/13%) در خانواده ی خود بودند. یافته ها همچنین نشان داد که واحدهای مورد پژوهش دارای شاخص توده بدنی بالاتر از 25 کیلوگرم بر مترمربع (6/10%)، بدون پیاده روی(2/8%)، نداشتن فعالیت ورزشی (1/59%)، استفاده بیش از 5 ساعت کامپیوتر در روز (8/10%)، استفاده از تلویزیون بیش از 5 ساعت در روز(2/29%)، مصرف روغن های اشباع در خانواده (8/50%)، مصرف مواد لبنی پرچربی (1/33%)، استفاده از غذاهای آماده(6/48%)، استفاده از تنقلات(پفک و چیپس) (4/75%)، استفاده از روش سرخ کردن بعنوان متداول ترین شیوه پخت غذا در خانواده(9/35%)،مواجهه با دود سیگار بستگان نوجوان (7/67%)، استعمال سیگار در دوستان نوجوان (25%) و استعمال سیگار در خود نوجوان (4/3%) بودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه مشخص گردید که اکثر نوجوانان در معرض یا مستعد انواع عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی هستند با توجه به اهمیت این بیماری ها به نظر می رسد که باید اقدامات آموزشی وسیع و گسترده به منظور افزایش سطح آگاهی و سپس عملکرد مردم خصوصا نوجوانان در مورد پیشگیری اولیه از بیماری ها صورت پذیرد.
علی سلیمانی اسلامی، سعید دستگیری، علیرضا یعقوبی، بنفشه گلستان، شهین ایمانی، ناهید همتی، کورش هلاکویی نائینی،
دوره 9، شماره 3 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بروز تصلب شرایین و عوارض ناشی از آن در سنین پایین، سیر شدیدتر و پیشروندهتری نسبت به بروز آن در افراد مسن دارد لذا با توجه به این تفاوت در سیر طبیعی بیماری در دو گروه افراد جوان و مسن مطالعه حاضر به منظور مقایسه عوامل خطر گرفتاری عروق کرونر قلبی در دو گروه افراد پایین و بالای 45 سال انجام پذیرفت.
روش کار: تعداد 200 بیمار مبتلا به گرفتاری عروق کرونر قلبی زیر 45 سال که شامل همه بیماران یاد شده از این گروه سنی در فاصله سالهای 84 الی 86 میشد و 400 بیمار مبتلا به همان بیماری با سن بالای 45 که از نظر سال و ماه بستری با گروه افراد زیر 45 سال همسان بودند به طریق نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با استفاده از پروندههای بیمارستانی اطلاعات سن، جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت، سابقه مصرف سیگار، سابقه فشارخون بالا، سابقه دیابت، سابقه خانوادگی ابتلای زودرس به بیماریهای قلبی و عروقی به همراه اندازه قد، وزن، کلسترول، تریگلیسرید،LDL وHDL کلسترول جمعآوری گردید و دادههای مطالعه با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
نتایج: در این مطالعـه سابقه مصـرف سیگار(54/2OR= ، 009/0=p )، کلستـرول بـالا (96/3OR= ، 006/0=p )، پایین بـودن HDL کلستـرول (53/5OR= ، 001/0>p ) و سابقـه خانـوادگی مثبت در ابتـلای زودرس به بیماریهـای قلبـی و عـروقی(15/3OR= ، 009/0= p ) با گرفتاری عروق کرونر قلبی زیر 45 سال ارتباط معنیداری داشتند.
نتیجه گیری: این مطالعه، مهمترین عوامل خطر مرتبط با گرفتاری عروق کرونر قلبی را در سنین پایین مصرف سیگار، سابقه خانوادگی ابتلای زودرس به بیماریهای قلبی وعروقی، پایین بودن HDL کلسترول و بالابودن کلسترول به دست آورد.
فرشاد فرزادفر، گودرز دانایی، هنگامه نامداری تبار، ژولی کنول راجاراتنام، جاکوب ر مارکوس، اردشیر خسروی، سیامک عالیخانی، کریستوفر جل مورای، مجید عزتی،
دوره 10، شماره 2 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهد حاکی از آن است که مرگ ناشی از بیماری های قلبی- عروقی و سایر بیماری های مزمن در ایران افزایش پیدا کرده است. هدف پژوهش حاضر، تخمین تاثیر مصرف سیگار، و بالا بودن فشار خون سیستولیک، قند پلاسمای ناشتا، کلسترول تام، و نمایه توده بدنی بر مرگ و میر و امید زندگی در سطح ملی و فروملی در ایران است. به این منظور، از داده های معرف جمعیت و روش های قابل مقایسه استفاده شده است.
روش کار: در این مطالعه، برای تخمین میانگین و انحراف معیار عوامل خطر متابولیک در سطح ملی و فروملی از داده های "مطالعه نظام مراقبت بیماری های غیرواگیر" استفاده شده است. برای اندازه گیری مواجهه تجمعی با سیگار، از مرگ ناشی از سرطان ریه استفاده شده است. برای تخمین تعداد مرگ ها به تفکیک سن، جنس، و علت در سال 1384، از داده های نظام ثبت مرگ استفاده شده و به کمک روش های دموگرافیک، نقص در این داده ها تعدیل شده است. تاثیر عوامل خطر بر مرگ به تفکیک بیماری، از نتایج مطالعات اپیدمیولوژیک انجام شده به روش مرور سیستماتیک و متاآنالیز به دست آمده است. تعداد موارد مرگ و تعداد سال های کاسته شده از امید زندگی که قابل انتساب به عوامل خطر بوده اند، به کمک چهارچوب ارزیابی مقایسه ای خطر تخمین زده شده اند.
نتایج: در سال 1384 در ایران، فشار خون سیستولیک بالا علت41،000 مرگ در مردان (دامنه عدم قطعیت 95%: 38،000 تا 44،000) و 39،000 مرگ در زنان (دامنه عدم قطعیت 95%: 36،000 تا 42،000) بوده است. بالا بودن قند پلاسمای ناشتا، نمایه توده بدنی، و کلسترول تام علت حدود یک سوم تا نیمی از مرگ های قابل انتساب به فشار خون سیستولیک بالا در مردان و یا زنان بوده اند. مصرف سیگار علت 9،000 مرگ در مردان و 2،000 مرگ در زنان بوده است. اگر فشار خون سیستولیک به حد مطلوب کاهش پیدا می کرد، امید زندگی در زمان تولد به اندازه 2/3 سال در مردان (6/2 تا 9/3) و 1/4 سال در زنان (2/3 تا 9/4) افزایش می یافت. تعداد سال های افزوده به امید زندگی که به کلسترول تام، نمایه توده بدنی، و قند پلاسمای ناشتا قابل انتساب هستند، در طیفی از 1/1 تا 8/1 سال قرار می گیرند. در تمامی مناطق کشور، فشار خون سیستولیک بالا مسؤول بیشترین موارد مرگ بوده است. مرگ استاندارد شده بر حسب سن که به فشار خون سیستولیک بالا قابل انتساب بوده است، از 257 تا 333 مرگ در هر 100،000 بالغ شامل مردان و زنان بین مناطق مختلف کشور متغیر بوده است.
نتیجه گیری: پیشگیری از فشار خون بالا به کمک تعدیل تغذیه و شیوه زندگی و مداخلات دارویی باید در ایران در اولویت قرار گیرد. مداخله برای کاهش سایر عوامل خطر متابولیک و کاهش مصرف سیگار هم می تواند سلامت در جامعه را بهبود بخشد.
بهزاد دماری، عباس ناصحی، عباس وثوق مقدم،
دوره 11، شماره 1 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: براساس تعریف سازمان جهانی بهداشت در سال 1948، سلامت اجتماعی یکی از ابعاد سلامت محسوب می شود، از دو بعد جسمی و روانی سلامت تاثیر پذیرفته و بر آنها اثر متقابل دارد. کمیت و کیفیت تعامل فرد با اجتماع به منظور ارتقای رفاه آحاد جامعه یکی از تعاریف سلامت اجتماعی است. نتیجه نهایی این تعامل ارتقای سرمایه اجتماعی، امنیت اجتماعی، کاهش فقر و بی عدالتی است و نقطه مقابل آن افزایش آسیبهای اجتماعی می باشد. در این مقاله با مرور وضعیت سلامت اجتماعی جامعه ایرانی و تحلیل عوامل موثر بر آن، راهبردهای بهبود ارایه و نقش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پیشنهاد شده است.
روش کار: این مطالعه توصیفی و تحلیلی بوده و بر اساس تعریف اجماع شده در سطح کشور مدل مفهومی سلامت اجتماعی تدوین و مبنای توصیف و تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل وضعیت از دادههای ثانوی استفاده شد که از طریق مرور تحقیقات و اسناد موجود به دست آمد، هم در مرحله تحلیل و هم برای پیشنهاد مداخلات از روش بحث گروهی متمرکز اعضای کمیته راهبری (حاصل تحلیل ذینفعان) و مرور بهترین شواهد و تجربیات بین المللی استفاده شد.
نتایج: شواهد نشان میدهد که رشد آسیبهای اجتماعی طی سالهای اخیر به طور متوسط هر سال 15 درصد بوده است، البته به دلیل نبود نظام دیدهبانی شاخصهای سلامت اجتماعی به طور دقیق نمیتوان روند صعودی یا نزولی وضعیت سلامت اجتماعی جامعه را در دو دهه گذشته ترسیم کرد. مصوبات و مداخلات متعددی برای کاهش آسیبهای اجتماعی و ارتقای سلامت اجتماعی توسط سازمانها در جریان است اما ناکافی بودن حساسیت مسوولان، ارزشیابی نشدن مداخلات فعلی، پوشش و بهرهمندی ناکافی گروههای جمعیتی از مداخلات سطح یک پیشگیری، انتخاب نامناسب مداخلات اساسی، تخصیص اغلب منابع موجود به مداخلات سطح سوم پیشگیری (خدمات بعد از آسیب دیدن افراد)، ضعف نظام استقرار عملیات و همکاری بین بخشی در اجرای مداخلات، پراکندگی منابع مالی مرتبط به سلامت اجتماعی و ناکافی بودن حساسیت و مهارت مردم در رویارویی با خطرات در کمین (آسیب های اجتماعی) مانع از تاثیر این اقدامات در بهبود شاخص های سلامت اجتماعی است، به این علل باید تغییرات کلان اقتصادی، سیاسی، بین المللی و فن آوری را هم اضافه کرد.
نتیجه گیری: ارتقای سلامت اجتماعی بدون همکاری بخشهای مختلف رخ نمیدهد و بهبود وضعیت فعلی نیز در حیطه وظایف و اختیارات وزارت بهداشت نیست به همین دلیل جهتگیری پیشنهادی (شامل چشم انداز، اهداف راهبردی و مداخلات) برای سلامت اجتماعی قسمتی توسط وزارت بهداشت و قسمت دیگر از طریق جلب حمایت، توسط سایر بخشها باید انجام شود، برای استقرار این جهتگیری و دستیابی به اهداف آن لازم است برنامه پیشنهادی ابتدا در شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مصوب شده و پس از تصویب شورای عالی سلامت و امنیت غذایی کشور و شورای اجتماعی کشور بر تفاهم نامههای همکاری بین بخشی در زمینه ارتقای سلامت اجتماعی نظارت شود.
فریده دهقان منشادی، زینب قنبری، زهرا جباری، الهه سادات میری،
دوره 11، شماره 2 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه وهدف : بی اختیاری ادراری یکی از انواع اختلالات کف لگن و عارضهای بهداشتی است که کیفیت زندگی فرد مبتلا را تحت الشعاع قرار میدهد . بارداری و زایمان طبیعی به عنوان مهمترین عوامل خطرزای آن مطرح شده اند ولی کمتر به سایر اختلالات همراه آن از جمله بیاختیاری آنال و ارتباط این اختلالات با سطح عملکر د عضلات کف لگن پرداخته شده است. هدف این پژوهش بررسی وضعیت سایر اختلالات کف لگن همراه با بی اختیاری ادراری و عوامل خطرزای آنها در زنان بود.
روش کار : در مجموع 256 نفر (166زن مبتلا به بیاختیاری ادراری و90 زن بدون این عارضه به ترتیب با دامنه سنی 70-26 و 64-20 سال) با روش نمونه گیری غیرتصادفی متوالی در این مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی شرکت کردند. پس از اخذ اطلاعات جمعیت شناختی و تکمیل پرسشنامه مربوط به اختلالات همراه، بررسی بالینی شامل ارزیابی میزان سفتی واژن ، قدرت و استقامت عضلات کف لگن و اندازه گیری طول جسم پرینه انجام شد. از نرم افزار آماری SPSS 16 و آزمونهای کولموگروف – اسمیرنف، تی مستقل ،مجذور کای وپیرسون برای تحلیل دادهها استفاده و مقادیر 05/0 p< به عنوان سطح معنیدار پذیرفته شد .
نتایج: میانگین سن، تعداد زایمان ، شاخص توده بدنی، شیوع بیاختیاری مقعدی و یبوست در گروه زنان مبتلا به بی اختیاری ادراری بیش از گروه زنان بدون این عارضه بود ولی سن اولین زایمان در گروه بیماران کمتر از گروه زنان بدون بیاختیاری ادراری بود ( 05/0 p< ). میزان سفتی واژن، قدرت و استقامت عضلات کف لگن در بیماران از گروه زنان بدون بیاختیاری ادراری کمتر بود ( 05/0 p< ).
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای سایر اختلالات کف لگن از جمله یبوست در زنان مبتلا به بیاختیاری ادراری، ضمن توصیه بر انجام مطالعات اپیدمیولوژیک و سبب شناسی، بر اتخاذ نگرش چند تخصصی در ارایه خدمات بهداشتی – درمانی به این بیماران تاکید میشود..
بهجت مرزبانی، پروانه تیموری، بیژن نوری،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بروز سرطان پستان در زنان طی دهههای آتی در کشورما به شدت در حال افزایش است. هدف از این مطالعه تعیین عوامل خطر سرطان پستان در زنان زیر 50 سال در طی سالهای 1392 تا 1394 در کرمانشاه میباشد.
روش کار: این مطالعه مورد- شاهدی در بیمارستان امام رضا و مطب خصوصی پزشکان فوق تخصص آنکولوژی کرمانشاه (سه مطب) و با شرکت 202 بیمار مبتلا به سرطان پستان و 398 خانم غیرمبتلا به این بیماری انجام شد. گروه مورد از طریق بخشهای آنکولوژی، پرتودرمانی، شیمیدرمانی بیمارستان امام رضا و گروه شاهد از بین مراجعین سرپایی در درمانگاههای تخصصی و فوق تخصصی(سونوگرافی، درمانگاه سرپایی چشم و زنان، ENT و نازایی) همین مرکز و مطبها انتخاب شدند. گروهها از نظر متغیر سن همسانسازی شدند. جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه استاندارد گیل و از طریق مصاحبهحضوری و اطلاعات موجود در پرونده بیماران انجام گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Stataنسخه 12 و با بکارگیری نسبتشانس و حدود اطمینان 95% و نیز مدل رگرسیونلجستیک شرطی انجام گرفت.
نتایج: متغیرهای سابقه فامیلی سرطان پستان در بستگان درجهدو، سن اولین زایمان 18 تا 35 سالگی و سابقه توده خوشخیم در پستان به عنوان عوامل خطر مهم برای ابتلای به سرطان پستان در زنان زیر 50 سال شناخته شدند.
نتیجه گیری: لزوم انجام مطالعات مشابه با درنظرگرفتن سایر عوامل خطر تاثیرگذار بر سرطان پستان همچنین آموزش در مورد خودآزمایی پستان و اهمیت انجام معاینات دورهای در زنان توصیه میگردد.
سارا شاه آبادی، محمدرضا سعیدی، سید محمدمهدی هزاوه ای، سعید بشیریان، منوچهر کرمی، بهجت مرزبانی،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلبیعروقی یکی از دلایل مهم مرگومیر در دنیا بهحساب میآید. این مطالعه به منظور بررسی وضعیت عوامل خطر رفتاری (تغذیه نامناسب، کمتحرکی، مصرف سیگار و الکل) و غیررفتاری (استرس، قندخون بالا، چربیخون نامناسب و فشارخون بالا و چاقی) در بیماران قلبیعروقی بستری شده در بیمارستان قلب کرمانشاه انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیازسنجی بهمنظور طراحی مداخلات برای کاهش عوامل خطر بیماریهای قلبیعروقی بود.
روشکار: در این مطالعه مقطعی 402 نفر از بیماران مبتلا به تنگی عروق کرونر که برای اولینبار در بیمارستان امام علی (ع) شهر کرمانشاه بستری بودند مشارکت کردند. نمونهگیری به روش متوالی انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها، نسخه ایرانی پرسشنامه STEP wise سازمان جهانی بهداشت و پرونده بیماران بود. آنالیز دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS16 و آزمونهای آماری متناسب انجام شد.
نتایج: 4/60% شرکتکنندگان در مطالعه مرد بودند. میانگین و انحراف معیار سن بیماران بهترتیب 2/54 و 8/8 بود. 73% از بیماران وضعیت تغذیهای نامناسب داشتند، 5/46% کمتحرک بودند، 36% مردان در طی یکسال گذشته الکل مصرف کرده بودند و 1/26% همسیگاری بودند. 8/43% تحت استرس شدید و 3/49% مبتلا به دیابت بودند، 48% سابقه فشارخون بالا، 21% کلسترول بالا و 31% تریگلیسیرید بالا داشتند. 7/54% از بیماران دارای اضافه وزن و چاقی بوده و 61% چاقی شکمی داشتند.
نتیجهگیری: در این مطالعه مشخص شد که تغذیه نامطلوب نسبت به سایر عوامل خطر از شیوع بیشتری برخوردار است. چاقی، بهخصوص چاقی شکمی یک عاملخطر مهم در بیماران بود. همچنین اختلال قند خون شیوع بیشتری نسبت به اختلال چربی داشت.
کوروش هلاکویی نائینی1، محمدعلی منصورنیا، شهرزاد نعمت الهی، مهین نوملی، مهدی حارث آبادی، محمداسحاق محمدی، طناز ولدبیگی،
دوره 19، شماره 3 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف تعیین عوامل خطر اختلال رشد کودکان یک سال در مناطق حاشیه نشین بندرعباس بر اساس کوهورت مبتنی بر جمعیت جنوب ایران تحت اجرای ایستگاه تحقیقات بهداشتی بندر عباس، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران بود.
روش کار: در این مطالعه همگروهی آینده نگر در سال 1400، از اطلاعات رشد یک سالگی540 شیرخوار در کوهورت بررسی مواجهات دوران بارداری بر سلامت مادر و کودک در مناطق حاشیه نشین بندرعباس استفاده شد. پیامدها، اختلال رشد قد و وزن و دور سر یک سالگی بود. آنالیزها با نرم افزار14 STATA و آماره های توصیفی و رگرسیون لجستیک تک متغیره و چندگانه انجام شد.
نتایج: وزن کم بدو تولد نسبت به وزن بدو تولد طبیعی، شانس اختلال رشد وزن یک سالگی را 05/3 برابر نمود (نسبت شانس تطبیق داده شده: 05/3 با فاصله اطمینان91/8-04/1). وضعیت اقتصادی اجتماعی پایین نسبت به وضعیت خوب اقتصادی اجتماعی، شانس اختلال رشد دور سر را 59% کاهش داد ( نسبت شانس تطبیق داده شده: 41/0 با فاصله اطمینان 89/0- 19/0) و وزن کم بدو تولد نسبت به وزن طبیعی بدو تولد، شانس اختلال رشد دور سر 46/2 برابر بود ( نسبت شانس تطبیق داده شده: 46/2 با فاصله اطمینان 97/5- 01/1). هیچ یک از عوامل مادری و کودکی با اختلال رشد قد یک سالگی ارتباطی نداشت.
نتیجه گیری: وزن کم بدو تولد نسبت به وزن طبیعی، شانس اختلال رشد وزن و دور سر یک سالگی را بیشتر نمود. وضعیت اقتصادی اجتماعی پایین نسبت به وضعیت خوب، شانس اختلال رشد دور سر را کاهش داد. هیچ یک از عوامل مادری و کودکی با اختلال رشد قد یک سالگی ارتباطی نداشت.
مریم نورآوران فیض آبادی، کورش هلاکویی نائینی، عباس رحیمی فروشانی، علی تقی پور،
دوره 19، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلبی عروقیCVD)) عامل بیشترین مرگومیر در جهان است و در سال 3/17میلیون نفر در اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست میدهند که بیش از 75% از این مرگها در کشورهای کم و متوسط درآمد رخ میدهد. گرچه مطالعات گستردهای در تعیین عوامل خطر این بیماریها صورت گرفته اما مطالعات محدودی جهت بررسی این عوامل با روش چند سطحی صورت گرفته است. هدف از این مطالعه تعیین عوامل خطر بیماری قلبی عروقی با استفاده از رویکرد چندسطحی و مقایسه عملکرد رگرسیون لجستیک چند سطحی و معمولی در تعیین عوامل خطر بیماری قلبی عروقی در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مشهد با توجه به ساختار سلسله مراتبی داده ها می باشد.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت موردی- شاهدی با 1091نمونه از مطالعه همگروهی آینده نگر" PERSIAN cohort study in Mashhad University of Medical Sciences" در سال 1397 طراحی شد. گروه مورد152 نفر از افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی با تشخیص قطعی می باشند و 939 نفر از میان کارکنان، افرادی که تا آن زمان هم چنان به بیماری قلبی عروقی دچار نشدهاند به عنوان شاهد (Control) وارد مطالعه شده اند که هر دو گروه به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. بعد از جمعآوری اطلاعات، دادهها وارد نرمافزار Stata شد و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. جهت توصیف متغیرها از فراوانی و درصد و در تحلیل از آنالیز رگرسیون لجستیک تک سطحی و دو سطحی در سطــح 05/0= α استفاده شده است.
نتایج: آنالیز چندگانه نشان داد که متغیرهای پرفشاری خون، مصرف سیگار، قند خون ناشتا و کلسترول جزو عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی محسوب شده و ارتباط معنی داری با این بیماری دارند. در مدل رگرسیون لجستیک دو سطحی، نسبت شانس ابتلا به بیماری قلبی عروقی در افراد مبتلا به پرفشاری خون 93/3 برابر افراد با فشار خون نرمال با فاصله اطمینان (28/6- 64/2) به دست آمد. خطر مذکور در افراد مصرف کننده سیگار (09/3-11/1)85/1برابر غیرسیگاری ها بود. همچنین، در افرادی که قندخون ناشتا آنها بالابود (دیابت ناشناخته/دیابت کنترل نشده) نسبت شانس ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی (18/6- 18/1) 7/2 برابر افراد نرمال به دست آمد. متغیرهای نمایه توده بدنی، ابتلا به دیابت (کنترل شده یا نشده)، تری گلیسیرید از نظر آماری معنیدار نبودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که انتخاب مدل آماری میتواند بر نتایج به دست آمده از یک مجموعه داده تاثیرگذار باشد. همچنین نتایج این مطالعه نشان دهنده شیوع بالای برخی عوامل خطرساز بیماری قلبی عروقی در کارکنان می باشد. نکته بسیار مهم در مطالعه فوق پایین بودن فعالیت فیزیکی کارکنان و بالتبع آن افزایش اضافه وزن و چاقی خواهد بود.