جستجو در مقالات منتشر شده


42 نتیجه برای مدل

حجت زراعتی، محمود محمودی ، کاظم محمد، انوشیروان کاظم نژاد، محمد علی محققی، محمدرضا میر،
دوره 3، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

در سالهای اخیر الگوی مرگ و میر در ایران تغییر یافته و سرطانها نقش عمده تری را به خود اختصاص داده اند. گزارشهای مختلف نشان داده است که سرطان معده در ایران وفور بالایی دارد، و در مردان در مرتبه دوم و در کل در رتبه چهارم قرار دارد . این مطالعه با هدف تعیین بقای 5 ساله مبتلایان به سرطان معده جراحی شده در مهمترین مرکز درمان سرطان ایران (انستیتو کانسر) و بررسی برخی عوامل موثر بر آن طراحی و اجرا شده است. در این مطالعه ما 330 بیمار مبتلا به سرطان معده را که از ابتدای سال 1374 تا فروردین 1378 در بخشهای جراحی انستیتو کانسر ایران بستری و تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند ، مورد بررسی قرار دادیم. طول عمر این بیماران پس از عمل جراحی تعیین شد ، و اثر متغیرهای فردی مانند سن (در هنگام جراحی) ، جنس ، و اطلاعاتی در مورد بیماری مانند محل درگیری ، نوع پاتولوژی، مرحله پیشرفت بیماری (Stage) ، وجود متاستاز و محل متاستاز بر طول عمر بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت. احتمال بقای 5 ساله بیماران مورد بررسی 6/23 % ، و میانه طول عمر در این بررسی 90/19 ماه بوده است . آزمونهای یک متغیره نشان داد که جنس بیماران ، محل درگیری ، نوع پاتولوژی اثر معنی داری بر طول عمر بیماران نداشته است . اما احتمال بقای 5 ساله با افزایش سن بیماران بطور معنی داری کاهش می یابد ، و همانگونه که انتظار می رفت آنهایی که دچار متاستاز بوده اند بطور معنی داری احتمال بقای 5 ساله کمتری داشته اند ، و مرحله بیماری نیز بطور معنی داری بر طول عمر بیماران موثر بوده است (001/0 p< ). بررسی همزمان اثر متغیرهای مختلف بر احتمال بقای بیماران با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس نشان داد که متغیرهای سن ، متاستاز دوردست و مرحله بیماری بر شانس زنده ماندن بیماران تاثیرگذار بوده اند. بقای 5 ساله مبتلایان به سرطان معده در ایران اندک است . به نظر می رسد یکی از مهمترین دلایل پایین بودن شانس زنده ماندن این بیماران دیر مراجعه کردن بیماران برای تشخیص و درمان است . اکثر بیماران در مراحل نهایی بیماری مراجعه می کنند و در این وضعیت اکثرا دچار متاستازهای غدد لنفاوی ، کبد و حتی دوردست هستند که در نتیجه درمان آنها مشکل تر خواهد شد .بنابر این آموزشهای فراگیر از طریق رسانه های عمومی در مورد علائم اولیه این بیماری و نیز انجام معاینات دوره ای ضروری است .


روح انگیز جمشیدی اورک ، کاظم محمد ، عین اله پاشا ، وی سون ، کرامت اله نوری جلیانی ، مهرناز رسولی نژاد ، امید میرزاده ،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: ظهور مجدد برخی از بیماری های عفونی گذشته و پیدایش بیماری های عفونی جدید توجه ویژه سامانه های بهداشتی را به مسایل مربوط به بیماری های عفونی معطوف ساخته است. هدف از انجام این پژوهش ارایه روشی آماری برای مدل یابی بروز بیماری های عفونی، بر اساس رویکرد بیزی است.

روش کار: از آنجا که بیماری های عفونی عمدتا در یکی از دو فاز اپیدمی و یا غیراپیدمی قرار دارند، به نظر می رسد مدل سازی بروز این بیماری ها با استفاده از توابع توزیع آمیخته (Mixed distributions) در مقایسه با مدل های متکی بر برازش یک تابع توزیع واحد، دارای ارجحیت باشد. در این پژوهش مدل های مارکف پنهان (Hidden Markov Models) که ابزاری مناسب برای کار با توزیع های آمیخته است برای تعیین مدل آبیاری بیماری های عفونی تشریح شده و برای برآورد پارامترهای مدل از رویکرد بیزی (Bayesian approach) استفاده شده است. سپس روش آماری ارایه شده بر روی داده های میزان بروز ماهیانه بیماری مالاریا به کار گرفته شده تا قابلیت عمل این روش در کار با داده های واقعی مورد آزمایش قرار داده شود.

نتایج: مجموع مجذور مربعات خطای مدل برازش شده برای میزان های بروز ماهیانه بیماری مالاریا 190.59 و مربع ضریب همبستگی پیرسن بین مقادیر مشاهده شده و مقادیر حاصل از مدل 0.84 به دست آمده است. مقادیر این دو معیار موید آن است که مدل مارکف پنهان به همراه معادله رگرسیون دوره ای برای مدل سازی میزان بروز ماهیانه بیماری مالاریا دارای نیکویی برازش (Goodness of fit) مناسبی است.

نتیجه گیری: روش آماری مدل های مارکف پنهان از کارآیی لازم برای مدل یابی بروز بیماری های عفونی برخوردار است.


سید عباس متولیان، کورش هلاکویی نائینی، محمود محمودی، سید رضا مجدزاده، محمد اسماعیل اکبری،
دوره 5، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: در نظام های مراقبت و ثبت وقایع مرتبط با تندرستی، کم شماری پدیده ای رایج است. یکی از روش هایی که برای تعیین حساسیت نظام مراقبت یا ثبت در شناسایی موارد به کار می رود، روش صید-بازصید می باشد. هدف مطالعه حاضر تخمین تعداد موارد مرگ ناشی از حوادث ترافیکی با روش صید-بازصید با استفاده از داده های سه منبع پلیس، پزشکی قانونی و بیمارستان بوده است.

روش کار: به این منظور کلیه موارد مرگ ناشی از حوادث ترافیکی در محدوده شهرستان کرمان که در سال 1381 توسط پلیس، پزشکی قانونی و بیمارستان شهید باهنر ثبت شده بود، استخراج گردید. موارد مشترک بین فهرست ها براساس تشابه سه خصوصیت نام، نام خانوادگی و تاریخ تصادف شناسایی شدند و در نهایت داده ها با استفاده از روش صید-بازصید و مدل آماری Loglinear مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: درمجموع 471 مورد غیر تکراری مرگ ناشی حوادث ترافیکی از سه منبع شناسایی شدند. با روش صید-بازصید برآورد محافظه کارانه تعداد موارد مرگ حوادث ترافیکی در سال 1381 در شهرستان کرمان 596 نفر (حدود اطمینان 95%: 686-543) تخمین زده می شود. با در نظر گرفتن جمعیت شهرستان کرمان در سال 1381 که براساس برآورد مرکز آمارایران 644673 ذکر شده است، میزان مرگ ناشی از حوادث ترافیکی در شهرستان کرمان 92% هزار نفر (حدود اطمینان 95%: 107-84) برآورد می شود. به این ترتیب نسبت موارد مرگ حوادث ترافیکی ثبت شده در پلیس، پزشکی قانونی و بیمارستان شهید باهنر شهرستان کرمان به کل مرگ های تخمین زده شده به ترتیب 16%، 58% و 48% بوده است. مجموع موارد گزارش شده (471نفر) نیز حدود 79% کل موارد را شامل می شود.

نتیجه گیری : نتایج این مطالعه نشان می دهد که هیچ یک از منابع سه گانه پلیس، پزشکی قانونی و بیمارستان، به تنهایی و یا در مجموع، پوشش کاملی از موارد مرگ ناشی از حوادث ترافیکی نداشتند و استفاده از روش صید-بازصید می تواند به تخمین تعداد واقعی موارد کمک کند.


مژگان بهزاد پور، حجت زراعتی، محمود محمودی، عباس رحیمی،
دوره 7، شماره 1 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان معده همانند تمام سرطان‌های دیگر بر اثر رشد خارج از کنترل بافت‌های سرطانی به وجود می‌آید و با وجود اینکه روش‌های مختلف درمانی از قبیل جراحی، رادیوتراپی، و شیمی درمانی و چند روشِ درمانی توأم برای این بیماری وجود دارد، ولی باز هم عود بیماری و مرگ بر اثر بیماری امکان‌پذیر است. بر اساس نتایج گزارش کشوری ثبت موارد سرطان در ایران، مرگ به دلیل سرطان معده در رتبه اول مرگ و میرهای ناشی از انواع سرطان‌ها قرار دارد. این مطالعه با هدف تعیین بقای 2 ساله بعد از عود بیماران مبتلا به سرطان معده‌ی جراحی شده در مهمترین مرکز درمان سرطان ایران (انستیتو کانسر) و بررسی عوامل مؤثر بر آن طراحی و اجرا شده است.
روش کار: در این مطالعه 330 بیمار مبتلا به سرطان معده که در فاصله زمانی 1374 تا 1378 به انستیتو کانسر مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) مراجعه کرده و تحت عمل جراحی قرار گرفته‌اند، مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از زمان عود بیماری و زمان مرگ بر اثر بیماری، طول عمر بعد از عود بیماران مورد نظر تعیین شد. چون طول عمر مورد نظر، زمان سپری شده بین دو پیشامد عود بیماری و مرگ بر اثر بیماری در نظر گرفته شده و هر دو پیشامد می‌توانند دچار ناتمامی شوند، داده‌های مورد استفاده دارای ویژگی ناتمامی دو سویه هستند. بعد از مشخص شدن طول عمر، اثر متغیرهای فردی مانند سن، جنس، و اطلاعاتی در مورد بیماری مانند محل درگیری، تشخیص پاتولوژی، متاستاز به گره‌های لنفاوی، متاستاز به کبد، متاستاز دوردست و مرحله بیماری (Stage) بر طول عمر بعد از عود بیماران با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس (Cox proportional hazards model) مبتنی بر ناتمامی دوسویه مورد ارزیابی قرار گرفت، و سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایج: احتمال بقای دو ساله بعد از عود بیماران مبتلا به سرطان معده مورد بررسی 15%، و میانه طول عمر پس از عود 15/10 ماه بوده است. نتایج آزمون‌های یک متغیره، که برای بررسی اثر مجزای متغیرهای مختلف بر طول عمر بعد از عود بیماران انجام شد، نشان می‌دهد سن، جنس، محل درگیری، تشخیص آسیب شناسی، متاستاز به گره‌های لنفاوی، متاستاز به کبد و متاستاز دوردست اثر معنی‌داری بر طول عمر بعد از عود بیماران نداشته است. اما متغیر مرحله بیماری به طور معنی‌داری بر طول عمر بعد از عود بیماران موثر بوده‌ است. بررسی همزمان اثر متغیرهای مختلف بر احتمال بقای بعد از عود بیماران با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس برای داده‌های با ویژگی ناتمامی دو سویه نشان داد که متغیرهای سن، جنس و تشخیص آسیب شناسی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر بقای بعد از عود بیماران دارند.
نتیجه گیری: بقای دو ساله بعد از عود مبتلایان به سرطان معده بسیار اندک است. بیمارانی که در مراحل انتهایی بیماری جهت درمان مراجعه میکنند به درمانهای بکار گرفته شده پاسخ مناسبی نمی دهند و با عود بیماری روبرو خواهند شد و متاسفانه طول عمر پس از عود آنان بسیار کوتاه و دارای میانه 15/10 ماه است.


محمود رضا قدیمی، محمود محمودی، کاظم محمد، حجت زراعتی، مصطفی حسینی، محمود شیخ فتح الهی،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: در ایران بیشترین عضو درگیر سرطان، دستگاه گوارش است و بیشترین منطقه بروز این سرطان از حاشیه دریای‌خزر گزارش می‌شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر برطول عمر بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش با استفاده از مدل های پارامتری و مدل کاکس و مقایسه ی کارایی آنها انجام شد.

روش کار : این داده های مطالعه آینده نگر از طریق مرکز ثبت سرطان بابل که زیر نظر دانشکده ی بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهران قرار داشت، جمع آوری شده است.  طی این مطالعه که بین سال‌های 1369 تا 1370 انجام شد، سعی شد موارد سرطان‌ های دستگاه گوارش شناسایی شوند. مجموعا اطلاعات 484 بیمار  به همراه مشخصه های فردی(مانند ، سن ، جنس، سابقه خانوادگی، وضعیت تاهل، وضعیت سیگار کشیدن، شغل، نژاد، وضعیت سواد، محل سکونت، نوع سرطان، وضعیت اقامت) به مطالعه وارد شدند و برای یک دوره 15 ساله تا سال 1385 پیگیری شدند. برای بررسی عوامل مؤثر بر بقای بیماران از رگرسیون کاکس و مدل های پارامتری نمایی، وایبل، لگ نرمال و لگ لجستیک استفاده شد و معیار مقایسه کارایی مدلها، ملاک آکایکه(Akaike) و  بررسی مانده ها بود . کلیه محاسبات با نرم افزار SAS و STATA  انجام و سطح معنی داری  05/0  در نظر گرفته شد .

نتایج : نتایج حاصل نشان داد که  66 درصد از بیماران مرد و 34 درصد زن بودند  میانگین سنی در بیماران مرد 59 سال و در زنان 55 سال بود.از تعداد 484 بیمار، 359 نفر(2/74 درصد) مبتلا به سرطان مری و 110 نفر (7/22 درصد) مبتلا به سرطان معده و 15 نفر(1/3 درصد) مبتلا به سرطان کولون بودند. احتمال بقای یک، سه و پنج ساله بیماران به ترتیب 24% ، 16% و 15% می باشد. طبق ملاک آکایکه و نیز غیر یکنوا بودن میزان خطر، مدل پارامتری لگ لجستیک در آنالیز یک متغیری و نیز در آنالیز چند متغیری از مدل کاکس و دیگر مدل های پارامتری کارایی بهتری داشت. 

نتیجه گیری:  نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که سابقه خانوادگی سرطان و جنسیت بیماران می تواند به عنوان عوامل خطر قوی در ایجاد سرطان دستگاه گوارش مد نظر قرار گیرد. با توجه به اینکه فرض خطرات متناسب در مورد داده های مورد مطالعه رد می شود و نیز با توجه به مقایسه های انجام شده، مدل لگ نرمال و مدل لگ لجستیک هم در تحلیل چند متغیری و هم در تحلیل تک متغیری نتایج تقریبا مشابهی داشتند. اما بر اساس معیار آکایکه و نیز بررسی نمودار مانده ها، مدل لگ لجستیک در میان مدل های پارامتری بهترین برازش را دارد و می تواند به عنوان جایگزین مدل کاکس در تعیین عوامل موثر بر بقای بیماران مبتلا به سرطان دستگاه گوارش به کار رود.


زهره زارعی قانع، عباس میرشفیعی، علیرضا رضوی، عبدالفتاح صراف نژاد، نسترن عالیزاده، محمد رضا خرمی زاده،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس(MS) از بیماریهای التهابی شایع سیستم عصبی مرکزی در انسان است و در بیماران مشکلات فراوانی ایجاد می کند.۴-آمینو پیریدین (4-AP)دارویی وسیع الطیف در مهار کانال K می باشد. این دارو در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس برای کاهش علائم خستگی و بی حالی استفاده میشده است. با توجه به گزارشاتی که در مورد اثرات دیگر این دارو ارائه شده است در این مقاله بر آن هستیم که با استفاده ازمدل سلولی بیماری MS شناخت بهتری از مکانیزم عمل آن برای نیل به اهداف زیرمعرفی نماییم:       1-تاثیر این ماده برروی پرولیفراسیون وسایتوتوکسیسیته برسلولهای عصبی مدل. 2- تاثیراین ماده بر فعالیت آنزیم MMP-9در این سلولها بررسی میگردد.

روش کار: لولهای U373-MG بعنوان مدل سلولی سیستم عصبی(آستروسایتوما)بیماری M‏S کشت داده شده وبا ماده  4-APدر غلظتهای مختلف تیمارشدند. سپس اثر سایتوتوکسیک (ایجاد مرگ سلولی) و پرولیفراتیو ماده4-AP با استفاده از روش کالریمتریکMTT بررسی گردید و همچنین تاثیر این ماده برروی فعالیت MMP-9 در سلولهای تیمارشده با روش زایموگرافی ارزیابی گردید.

نتایج: نتایج نشان میدهد که این دارو در غلظتهای 1/0 . 1 اثرات سایتوتوکسیک ناچیز داشته ولی در همین غلظتها اثرات ممانعتی آن بر فعالیت  بسیار چشمگیر میباشد(01/0 (p<. علاوه برآن بررسی نقش احتمالی پرولیفراتیو نشاندهنده پایداری اثرات دارو بر سلولهای تیمار شده میباشد.

نتیجه گیری: بطور کلی نتایج این پژوهش نشاندهده تاثیر واضح داروی  بر عملکرد سلولی و پایداری این اثرات در غلظتهای با سایتوتوکسیسیته ناچیز بوده که میتواند روشنگر کاربردهای درمانی آتی آن باشد.


رامین روانگرد، محمد عرب، آرش رشیدیان، علی اکبری ساری، علی زارع، محمود ثالثی، حجت زراعتی،
دوره 8، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: مدت اقامت در بیمارستان یکی از مفیدترین شاخص­های بیمارستانی است که از آن می­توان برای اهداف مختلفی استفاده نمود. در این مطالعه به بررسی و تعیین عوامل مؤثر بر مدت اقامت بیماران بستری در بیمارستان تخصصی زنان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران با استفاده از روش نیمه پارامتری مخاطرات متناسب کاکس و نیز مقایسه آن با روش رگرسیون خطی چندگانه پرداخته­شده است.

روش کار: این مطالعه، مطالعه­ای است توصیفی-تحلیلی که در آن، تعداد 3421 پرونده بستری مربوط به کلیه بیماران بستری شده در سه بخش آنکولوژی، جراحی و زایمان و ترخیص شده از آنها در سال 1387 بررسی شدند. با استفاده از فرم ثبت اطلاعات و مصاحبه، اطلاعات مورد نیاز  جمع آوری گردید. سپس با استفاده از مدل چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، عوامل مؤثر بر مدت اقامت بیمارانی که با بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند، تعیین شدند و نتایج آن با نتایج مدل چندگانه رگرسیون خطی مقایسه گردید. ضمناٌ، سطح معنی داری مورد نظر، 05/0 تعیین گردید.

نتایج: میانه مدت اقامت در بیمارستان، 8/50 ساعت و در بخش­های زایمان، جراحی و آنکولوژی به ترتیب  5/48، 4/54 و 2/94 ساعت بود. از 3421 پرونده بیمار مورد بررسی، 2632 نفر (9/76%) با بهبودی و بقیه یعنی 789 نفر (1/23%) با عدم بهبودی از بیمارستان مرخص شده بودند. نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس نشان دادند که فاصله بیش از 200 کیلومتر محل سکونت بیماران مراجعه کننده تا بیمارستان، بستری در بخش جراحی و آنکولوژی، پذیرش و بستری در روز پنجشنبه، پذیرش و بستری توسط پزشک متخصص داخلی و بستری به دلیل بیماری­های نیوپلاسمی، غدد درون­ریزی و تغذیه ­ای و سیستم ادراری-تناسلی بستری شده در بیمارستان (05/0p<) و نیز افزایش تعداد کل آزمایش­ها، رادیوگرافی­ها و سونوگرافی­ها (001/0p<)، مدت اقامت بیماران در بیمارستان را افزایش داده­اند. اما بیمارانی که به صورت اورژانس در بیمارستان پذیرش و بستری شده اند دارای مدت اقامت کمتری بوده اند (001/0 p<). در حالی که نتایج حاصل از مدل رگرسیون چندگانه خطی، متغیرهای کارگر-کشاورز-دامدار-بازنشسته بودن همسر بیمار، پذیرش در روز پنجشنبه، ابتلا به بیماری­های نیوپلاسمی و افزایش تعداد کل آزمایش­ها، رادیوگرافی­ها و سونوگرافی­ها را موجب افزایش، و بستری توسط رزیدنت را موجب کاهش مدت اقامت بیماران نشان داد (05/0p< ).

نتیجه گیری: با توجه به وجود داده­های سانسور شده، مدل رگرسیون چندگانه مخاطرات متناسب کاکس، مدلی مناسب تر از مدل رگرسیون چندگانه خطی در تعیین متغیرهای مؤثر بر طول مدت اقامت بیماران در بیمارستان می­باشد. مدیران و سیاست گذاران جهت بهبود و اصلاح مدت و میزان اقامت بیماران در بیمارستان، از بین متغیرهای معنی دار و تأثیرگذار بر مدت اقامت بیماران حاصل از مدل کاکس در این مطالعه، تنها در مورد روز پذیرش بیمار و تعداد کل آزمایش­ها، رادیوگرافی­ها و سونوگرافی­های انجام شده برای وی می­­توانند تصمیم گیری کنند بدین ترتیب که از پذیرش‌های غیرضروری و غیراورژانس در روز آخر هفته جلوگیری به عمل آورند و از سوی دیگر، فرایندها و آزمون­های تشخیصی که جهت تشخیص بیماری بیمار انجام می­شود را حتی الامکان قبل از پذیرش و بستری شدن بیمار بر روی تخت انجام دهند تا از تخت‌ها و سایر منابع بیمارستانی به نحو بهتری استفاده گردد.


هاشم محمدیان، حسن افتخار اردبیلی، عباس رحیمی فروشانی، محمدحسین تقدیسی، داود شجاعی زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به کم توجهی به مقوله ارتقای سلامت نوجوانان به علت تلقی ناشی از سالم بودن آنان در بیشتر کشورهای جهان، بر آن شدیم تا باانجام این مطالعه به ارزیابی پیشگویی کننده های کیفیت زندگی دختران نوجوان از طریق تحلیل مسیر بر اساس مدل ارتقای سلامت پندر دست یابیم.
روش کار: مدل ارتقای سلامت پندر چهارچوب این مطالعه را تشکیل داد. این مطالعه مقطعی، بر روی500 نمونه دختر نوجوان (پایه ی9 الی 11) با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از بین 20 دبیرستان دخترانه در4 منطقه شهرستان کاشان، اجرا شد. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بودند از داشتن پایه 9 الی 11 و رضایت نامه کتبی از سوی اولیا ، مربیان و از سوی دختران نوجوان. پرسشنامه های استاندارد: موانع درک شده ، خودکارآمدی درک شده ، عواطف درک شده ، حمایت اجتماعی درک شده، سبک زندگی مروج سلامت و کیفیت زندگی بین دختران نوجوان توزیع وازطریق مصاحبه توسط کارشناسان دوره دیده جمع آوری شد. سپس، داده‌ها از طریق روش آماری تحلیل مسیربا استفاده از نرم افزارهای SPSS 18 و LISREL8.8 تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: کلیه ی سازه های مدل ارتقای سلامت و سبک زندگی مروج سلامت ارتباط معنی داری با کیفیت زندگی دختران نوجوان داشتند. سازه خودکارآمدی و عواطف درک شده به ترتیب بیشترین قدرت پیشگویی کنندگی (01/0 p<)70/0 = β( و(01/0 p<) 21/0 = β ) کیفیت زندگی را داشتند. سبک زندگی مروج سلامت به عنوان میانجی [HB1]39% از کیفیت زندگی دختران نوجوان را تبیین کرد . 73% از تغییر میزان کیفیت زندگی توسط دختران نوجوان این مدل برازش یافت.
نتیجه‌گیری: یافته های مطالعه نشان داد که مدل ارتقای سلامت ، کاربرد مناسبی برای تبیین و پیشگویی کنندگی کیفیت زندگی دختران نوجوان را دارد. بر این اساس ، به برنامه ریزان سلامت بکارگیری مدل ارتقای سلامت پندر بمنظور ارتقای کیفیت زندگی در این جمعیت پیشنهاد می شود.
پروانه تیموری، آرزو فلاحی، نادر اسماعیل نسب،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده

زمینه وهدف: علیرغم وجود شواهدی مبنی برکاهش میزان فعالیت جسمانی درطی نوجوانی در کشورهای غربی، کاهش آن در نوجوانان کشورمان طی مطالعات رد یابی تایید نشده است. هدف از این پژوهش، بررسی تغییرات رفتار فعالیت جسمانی، عوامل روانشناختی (شامل فواید، مانع و خودکارآمدی درک شده) و تاثیرات بین فردی مرتبط با رفتار ورزشی طی گذار از مقطع راهنمایی به متوسطه در شهر سنندج بود.

روش کار:  اطلاعات این مطالعه درسال 1385،  در جریان یک مطالعه مقطعی و با پیگیری دانش آموزان در سال 1388 جمع آوری شد.  جمعیت مورد مطالعه شامل844 دانش آموز دختر و پسر مقطع دبیرستان (51% پسرو 49% دختر) با میانگین سنی 73/1± 42/16بود. سازه های فواید، موانع وخود کارآمدی درک شده، تاثیرات بین فردی درک شده، و نیز رفتار فعالیت جسمانی با استفاده از پرسشنامه های خود گزارشی اندازه گیری و توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

نتایج: تجزیه وتحلیل داده ها تفاوتهای معنی داری بر حسب جنس برای فعالیت جسمانی و بیشتر متغیرهای روانشناختی و تاثیرات بین فردی مرتبط با فعالیت های ورزشی نشان داد. در هر دو مرحله دختران از پسران فعالیت فیزیکی کمتری داشتند. درزمان اول متوسط فعالیت جسمانی دختران(82/ 31 دقیقه) و پسران( 75/53 دقیقه) و در زمان پیگیری (07/23 دقیقه) و (7/44 دقیقه) بود( 001/0p< (دختران در مقایسه با پسران موانع درک شده بیشتر و فواید و خودکارآمدی درک شده کمتری برای انجام فعالیت فیزیکی از  زمان شروع تا پیگیری داشتند. تست ضرایب همبستگی عوامل روانشناختی، تاثیرات بین فردی و فعالیت بدنی ازشروع مطالعه تا پیگیری بیانگر ثبات نسبی بیشترتاثیرات بین فردی خانوادگی برای دختران در مقایسه با پسران بود.

نتیجه گیری: نتایج این بررسی شواهدی برای کاهش فعالیت فیزیکی در دانش آموزان پسر و دختر و نیز تفاوتهای جنسی در متغیرهای شناختی و تاثیرات بین فردی ارایه می کند.


زهره رهائی، هاشم حشمتی، سید محمد مهدی هزاوه ای، اکبر حسن زاده،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش با هدف تعیین ارتباط بین رفتار آموزشی رابطان و رفتارهای پیشگیری کننده خانواده ها بر اساس مدل بزنف اجرا شد.

روش کار: در این پژوهش توصیفی کلیه رابطان (60 نفر) مناطق آندمیک شهر یزد که به روش سرشماری انتخاب شدند، پرسشنامه محقق ساخته را طی مصاحبه تکمیل نمودند. از خانواده های تحت پوشش هر رابط نیز دو خانواده به طور تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه توسط سرپرست خانواده (120 نفر) طی مصاحبه تکمیل شد. روایی و پایایی پرسشنامه مورد تأیید بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.

نتایج: آگاهی رابطان و نگرش آنها با نمره آگاهی خانواده ها ارتباط مستقیم داشت. قصد رفتار رابطان با رفتار خانواده ها همبستگی مستقیم داشت. همچنین بین عوامل قادر کننده رابطان با آگاهی، قصد، عوامل قادرکننده و رفتار خانواده ها و رفتار آموزشی رابطان با آگاهی، نگرش و رفتار خانواده ها همبستگی مستقیم مشاهده شد.

 نتیجه گیری: با توجه به نقش رابطان در  پیشگیری و بیماریابی و درمان بموقع لیشمانیوزها و از آنجا که دادن آگاهی به تنهایی نمی تواند رفتار آموزشی در رابطان ایجاد کند،  فراهم کردن آموزش مؤثر، نگرش و عوامل قادرکننده برای رابطان، تأثیر قابل ملاحظه ای بر رفتار خانواده ها و کنترل لیشمانیوزها خواهد داشت.


کاوه بهمن پور، رونما نوری، حیدر ندریان، بهزاد صالحی،
دوره 9، شماره 2 - ( 8-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بهداشت ضعیف دهان و دندان می­تواند اثرات نامطلوبی بر عملکرد کودکان در مدرسه و موفقیتشان در سراسر زندگی داشته باشد. مشخص نمودن عوامل مرتبط با رفتارهای بهداشت و دندان می­تواند به عنوان راهنمایی برای طرح ریزی برنامه­های آموزشی برای دانش­آموزان و انجام مداخله­های صحیح و مناسب جهت ارتقای انجام این رفتارها در آنها عمل کند. لذا این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با رفتارهای بهداشت دهان و دندان در دانش­آموزان دبیرستانی شهرستان مریوان براساس الگوی ارتقای سلامت پندر (Health Promotion Model  (HPM در سال 1389 طراحی و اجرا گردید.

روش کار: این مطالعـه بر روی 403 نفر از دانش­آموزان مقاطع دوم و سوم دبیرستان شهرستان مریوان که طی نمونه­گیری تصادفی-خوشه­ای چندمرحله­ای در سال تحصیلی 89-1388 بدست آمدند، انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه­ای استاندارد مبتنی بر سازه­های مدل ارتقای سلامت پندر بود که مشتمل بر سازه­های خودکارآمدی و منافع و موانع درک شده، تعهد به طرح عمل، احساسات مرتبط با رفتار، تأثیرگذارنده­های بین فردی و وضعیتی همراه با رفتارهای بهداشت دهان و دندان بود و بصورت خودایفاء تکمیل گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده­ها از آزمون­های ANOVA، T-test،  Pearson Correlation Coefficientو Linear Regression استفاده شد.

نتایج: رفتارهای بهداشت دهان و دندان در دوجنس تفاوت معنی­دار داشت به طوری که دختران وضعیت بهتری نسبت به پسران داشتند (01/0> p). همبستگی مثبت و معنی­داری بین رفتارهای بهداشت دهان و دندان و دیگر متغیرهای الگوی ارتقای سلامت (01/0> p) وجود داشت. درمجموع متغیرهای مدل ارتقای سلامت 2/42% از واریانس رفتارهای بهداشت دهان و دندان را پیش بینی نمودند و از میان این عوامل، تعهد به طرح عمل و خودکارآمدی درک شده قویترین پیش بینی کننده­ها بودند (223/0≥β).

نتیجه گیری: کارشناسان بهداشـت مدارس می بایست برنامـه­های مداخله­ای مرحـله به مرحـله بر اساس مدل HPM  طرح­ریـزی نمایند که در آن ارتقـای خودکـارآمدی درک شده، تعهد به طرح عمل و تأثیرگذارنده های بین فـردی از اولویت­های برنامـه باشند. بایـد هنگـام برنامه­ریزی جهت ارتقای بهداشت دهان و دندان در دانش­آمـوزان، راهبردهایی را جهت غلبه بر موانـع انجام رفتـارهای بهداشـت دهـان و دندان پیشنهـاد داد تا اینکه منافع انجام این رفتارها را برای آنهـا بازگـو نمود. نتایج نشـان دهنده آن است که می­توان این الگو را در شهر مریوان به عنوان چارچوبی جـهت برنامه­ریزی مداخلات در جهـت پیش بینی، بهبود و ارتقای رفتـارهای بهداشت دهان و دندان دانش­آموزان بکارگرفت.


فاطمه واشقانی، فرشته مجلسی، محمود محمودی، داود شجاعی زاده،
دوره 10، شماره 2 - ( 8-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان دهانه رحم دومین سرطان شایع زنان با بروز بیش از500000 مورد در سال است اما به دلیل مرحله پیش سرطانی طولانی، وجود روش­های غربال­گری مناسب و درمان موثر ضایعات، قابل پیشگیری می باشد. ازآنجا که کمبود آگاهی، موانع اجتماعی و فرهنگی به عنوان مانعی جهت شرکت در برنامه­های غربال­گری است و با توجه به نقش معلمان به عنوان یک منبع آگاهی رسان، لذا این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مداخله آموزشی از طریق الگوی باور سلامتی بر آگاهی و نگرش دبیران در زمینه تست پاپ اسمیر انجام گرفت. روش­کار: این پژوهش، مداخله­ای شاهد دار از نوع قبل و بعد بوده که بر روی 72 نفر از آموزگاران زن که از طریق نمونه گیری آسان به دو گروه مداخله و شاهد تخصیص یافته بودند انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده که قبل از آموزش و یک ماه بعد از آموزش بین دوگروه آزمون شد. روش آموزشی شامل سخنرانی، پرسش و پاسخ بود و نتایج با کمک نرم افزار SPSS 11.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: 2/47% گروه مداخله و 8/45% گروه شاهد در رده سنی 50-40 سال، 2/47% گروه مداخله و 50% گروه شاهد دارای تحصیلات کارشناسی و 1/86% آنها متاهل بودند. 2/67% گروه مداخله و 2/74% گروه شاهد سابقه انجام پاپ اسمیر را گزارش کردند و آگاهی هر دو گروه در زمینه بیماری در حد متوسط بود و تفاوت معنی­داری بین آگاهی، نگرش و سازه های مدل باور سلامتی قبل و بعد از آموزش در بین دو گروه و در داخل گروه مداخله وجود داشت (05/0>p). نتیجه گیری: به کارگیری پاپ اسمیر در جامعه مورد پژوهش کمتر از هدف برنامه مردم سالم 2010 بوده بنابراین لزوم آموزش کافی و ارتقای آگاهی محرز می باشد.
حامد رضاخانی مقدم، داوود شجاعی زاده، محمدحسین تقدیسی، یوسف حمیدزاده اربابی، محمدتقی سوادپور،
دوره 10، شماره 3 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: زایمان، اوج دوران بارداری و حاملگی یک زن است که با به دنیا آمدن یک یا چند نوزاد از رحم مادر همراه است. متاسفانه اخیرا، زایمان به روش سزارین با وجود پیامدهای منفی بیشتری بخصوص از نظر جانی و اقتصادی افزایش چشمگیری پیدا کرده است. از طرفی، نقش آموزش بهداشت، تغییر رفتار است و لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مشارکت رابطین بهداشتی در آموزش مادران برای انتخاب نوع زایمان براساس مدل قصد رفتاری در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر اردبیل انجام گرفت.
روش ­کار: این مطالعه یک پژوهش کمی از نوع تجربی می­باشد. 140 نفر از مادران باردار نخست­زای شهر اردبیل که در ماه هفتم حاملگی خود قرار داشتند بطور تصادفی منظم انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد مورد مطالعه قرار گرفت. پس از انجام پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه، در گروه آزمایش آموزش­های طراحی شده براساس مدل قصد رفتاری صورت پذیرفت. یک ماه پس از زایمان، از هر دو گروه پس آزمون تهیه گردید و نتایج آگاهی، نگرش، ارزیابی از نتایج و عملکرد با استفاده از آزمون من ویتنی یو و ویلکاکسون آزمون­های همبستگی و توصیفی و کای دو تجزیه و تحلیل و مقایسه گردید
نتایج: نتایج مطالعه نشان داد تفاوت آماری معنی داری در زمینه آگاهی، ارزیابی از نتایج، نگرش بعد از انجام مداخله بین دو گروه مداخله و شاهد وجود دارد ( 001/0 p<). ولی قصد رفتاری قبل و بعد از مداخله تغییر آماری معنی داری نداشت.( 106/0p= ) نتیجه گیری: هر چند مشارکت رابطین موجب افزایش در میانگین آگاهی، نگرش و ارزیابی از نتایج رفتار در زنان باردار گردید اما در تغییر قصد رفتاری افزایش منعی­دار نبود. پیشنهاد می­گردد، این تحقیق در سایر شهرها، با مشارکت سایر آموزش دهندگان مانند پزشکان و پرستاران و با استفاده از دیگر مدل­ها و روش­های آموزشی انجام گرفته و مورد مقایسه قرار گیرد.
مریم معینی، عمران محمد رزاقی، محمود محمودی، طاهره پاشایی،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: این پژوهش با هدف تعیین عوامل مرتبط با زمان عود و بنابراین افزایش میزان ماندگاری در درمان در بیماران تحت درمان نگه‌دارنده با متادون با استفاده از مدل‌های بقا، در مرکز ملی مطالعات اعتیاد انجام گرفته است.

  روش کار: در این مطالعه 198 بیمار وابسته به مصرف اپیوییدها که همگی از سال 1385 در مرکز ملی مطالعات اعتیاد (اینکاس) تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند وارد مطالعه شدند. بیماران در بین سال‌های 1385 تا 1389 مورد پیگیری قرار گرفتند. برای تحلیل عوامل موثر بر زمان عود از مدل نیمه‌پارامتری مخاطرات متناسب کاکس استفاده شد.

  نتایج: مطالعه نشان داد 86 نفر از بیماران تحت درمان در طول درمان عود و بازگشت به مصرف مجدد مواد داشته‌اند. شرط تناسب خطرات برای کلیه متغیرهای توضیحی برقرار بود. تخمین مدل کاکس نشان داد با افزایش مصرف متادون به میزان یک میلی‌گرم، مخاطره (Hazard) 15/0 کمتر شده و طول دوره ماندگاری در درمان افزایش یافته است (001/0> p ). برای بیماران که بنا به اظهار خود مبتلا به بیماری‌های روانی بوه‌اند، نسبت به بیمارانی که سلامت روانی داشتند، نسبت مخاطره (Hazard Ratio) 29/2 برابر بود (001/0> p ). همچنین نسبت مخاطره برای افرادی که به طور همزمان چند ماده مصرف می‌کردند نسبت به معتادان تک مصرفه ، 8/4 محاسبه شد (001/0> p ). برای بیمارانی که در گذشته سابقه ترک داشته‌اند ، در مقایسه با افرادی که سابقه درمان قبلی نداشتند، این نسبت برابر 9/1 بود (05/0> p ). سایر متغیرهای توضیحی وارد شده در مدل از جمله متغیرهای اجتماعی و جمعیت‌شناختی اثر معنی‌داری بر نسبت مخاطره نداشتند.

  نتیجه‌گیری: اگر چه با افزایش مصرف متادون، زمان عود در بیماران افزایش یافته، اما بیماران مبتلا به بیماری‌های روانی، بیمارانی چند مصرفه، همچنین افرادی که در گذشته سابقه درمان داشته‌اند، باید از خدمات درمانی و مشاوره‌ای بیشتری در مراکز ترک اعتیاد بهره ‌مند شوند.


الهام مدرسه، محمود محمودی، سید مصطفی حسینی، حجت زراعتی، ایرج نجفی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: در بسیاری از مطالعات پزشکی، همراه با داده­های طولی که مرتباً تحت یک دوره زمانی معین اندازه­گیری می­شوند، اطلاعات مربوط به بقا، نیز جمع آوری می گردد. در چنین شرایطی استفاده از مدل هایی مثل مدل آمیخته خطی یا روش GEE برای داده های طولی ومدل کاکس برای داده های زمان تا رخداد، به دلیل عدم برقراری پیش فرض های لازم امکان پذیر نمی باشند. در مقابل، مدل های توأم جهت در نظر گرفتن 1- خطای اندازه گیری متغیر وابسته به زمان 2- داده های گمشده جزئی یکنوا بعد از رخداد پیشامد و3- رابطه توأم پاسخ های طولی وبقا به طور همزمان، معرفی می شوند. جهت بررسی بقا بیماران، مدل توأم مد نظر در این پژوهش طی فرآیندی پاسخ طولی(کراتیینین) را به صورت یک متغیر وابسته به زمان همراه با سایر متغیر های مستقل در مدل بقا قرار می دهد .

  روش کار: این پژوهش شامل اطلاعات 417 نفر از مبتلایان به نارسایی مزمن کلیه تحت درمان با روش دیالیز صفاقی بود. بیماران از سال 1376 تا ابتدای سال 1388 به سه مرکز درمانی (شریعتی، مدرس و شفا) درشهر تهران مراجعه نمودند . در این مطالعه، داده های طولی و متغیرهای وابسته به زمان مورد استفاده قرار گرفته، لذا برای هر فرد متغیرهای مختلفی در زمان های معین اندازه گیری گردید. در ابتدا برخی اطلاعات از پرونده بالینی بیماران جمع­آوری گردید، سپس با بکارگیری مدل توأم به تعیین عوامل مؤثر بر روی بقا بیماران دیالیز صفاقی پرداخته شد. یافته­ها با آنالیز ابتدایی (کاکس تعمیم یافته) مقایسه گردید. جهت تحلیل داده­ها از نرم افزار R استفاده وسطح معنی­داری 05/0 در نظرگرفته شد.

  نتایج: با بکار گیری مدل توأم، متغیر های جنسیت، سن، دیابت، فشار خون دیاستولیک، هموگلوبین، اوره ، LDL وکراتینین معنی­دار می­باشند؛ در مدل کاکس تعمیم یافته تنها متغیرهای سن وفشار خون دیاستولیک به عنوان عوامل موثر بر ریسک رخداد مرگ بیماران به شمار می آیند.

  نتیجه گیری: مدل توأم، عوامل موثر بردو پاسخ را به طور همزمان مورد بررسی قرار می­دهد. همچنین داده­های گمشده ای که به علت رخداد یک پیشامد بوجود آمده و متغیر های مستقل که با خطای اندازه­گیری روبرو هستند را نیز مد نظر قرار می­دهد. بنابراین در چنین مواردی استفاده از مدل های توأم که منجر به نتایج بهتر و بالا رفتن آگاهی در مورد بیماری می گردد ضروری می باشد.


lمحمودرضا گوهری، پریسا مختاری حصاری، زینب مقدمی فرد، رضا خدابخشی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف : شناخت عوامل موثر بر وقوع متاستاز در بیماران اهمیت بالایی در فرآیند شناخت و درمان بیماری سرطان دارا می باشد. بروز متاستاز به عنوان عاملی برای شکننده ­ تر شدن بیمار، سبب در معرض خطر قرار گرفتن بیشتر بیمار و کاهش طول عمر بیمار می شود. همچنین کیفیت زندگی وی را در ابعاد جسمی و روانی کاهش می­دهد. هدف این مطالعه بررسی عوامل پیش ­ آگهی دهنده بروز متاستاز در بیماران سرطان پستان توسط مدل رگرسیونی شرطی برای داده ­ های بازگردنده است.

  روش­کار: داده ­ های مورد استفاده در این مطالعه از پرونده بیمارستانی 246 زن مبتلا به سرطان پستان که برای عمل جراحی و درمان به بیمارستان فیاض بخش تهران مراجعه نمودند استخراج گردید. بیماران تا اریبهشت 1391 مورد پیگیری قرار گرفته و آخرین وضعیت آنان ثبت گردید. برآورد زمان بدون بقای متاستاز به روش کاپلان مایر برآورد گردید. برای تعیین عوامل پیش ­ آگهی دهنده متاستاز مدل شرطی چندگانه به داده ها برازش شد. تحلیل داده ­ ها در نرم افزار R انجام شد.

  نتایج: 202 بیمار (1/82%) تا پایان مطالعه زنده ماندند و 44 بیمار (9/17%) فوت کردند. 54 بیمار متاستاز داشتند و 11 نفر (7/4%) دو متاستاز را تجربه کردند. بیشتر متاستازها در استخوان، کبد، ریه و مغز مشاهده شد. میانه بقای بدون متاستاز 64 ماه برآورد گردید. نرخ یکساله، دو ساله و سه ساله بقای بدون متاستاز به ترتیب 88، 1/80، 6/76درصد بود. تعداد گره های لنفی درگیر(016/0 p< ) و فاکتور رشد اپیدرمی انسانی( HER2 ) (048/0 p< ) پیش ­ آگهی دهنده متاستاز تعیین شدند و متغیرهای سن، گیرنده استروژن، گیرنده پروستروژن، درجه بدخیمی تومور و اندازه تومور معنی دار نشدند(05/0 p> ) .

  نتیجه­گیری: این مطالعه نشان داد که عامل پیش­آگهی دهنده معنی­دار تعداد گره­های لنفی درگیر بیشتر، به عنوان عاملی شناخته می شود که سبب افزایش مخاطره بروز متاستاز و کاهش بقای بیمار، در نتیجه فوت وی می­شود. همچنین تشخیص و درمان بیماری در مراحل اولیه بیماری سبب افزایش بقای بیماران می­گردد. بنابراین ایجاد زمینه برای غربالگری­های سرطان پستان و دادن آگاهی به زنان در مورد اهمیت معاینات دوره­ای و تشخیص زود هنگام بیماری می تواند عامل مهمی جهت درمان بیماری و پیشگیری از بروز متاستاز بیماران سرطان پستان می باشد.


مسعود کیماسی، اوژن کریمی، حسین راستیان اردستانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

  زمینه وهدف : هدف از این پژوهش، ارزیابی ادراکات مراجعان از کیفیت خدمات در آزمایشگاههای تشخیص طبی می باشد.

  روش کار : در این تحقیق با استفاده از مدل سروایمپرف، ابعاد کیفیت خدمات از نظر عملکرد (وضعیت موجود) واهمیت (وزن) هر یک از ابعاد، بوسیله ابزار پرسشنامه از 328 نفر از مراجعان آزمایشگاه های تشخیص طبی تهران با روش نمونه ‌ گیری طبقه ‌ ای-تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت.

  نتایج : در ارزیابی وضعیت(عملکرد) ابعاد کیفیت، ادراکات مراجعان از کیفیت خدمات و ابعاد آن بالاتر از حد متوسط بوده است و بعد، قابلیت اعتماد با میانگین49/3 بیشتر از سایر ابعاد و بعد همدلی با میانگین73/2 کمتر از سایر ابعاد مطلوب ارزیابی شده ‌ اند. در ارزیابی اهمیت(وزن) ابعاد کیفیت، ادراکات مراجعان در بعد اطمینان خاطر با میانگین45/4 بیشتر از سایر ابعاد و در بعد عوامل ملموس با میانگین 98/3کمتر از سایر ابعاد دارای اهمیت می باشند.

  نتیجه گیری : نتیجه اینکه مشتریان از ابعاد مختلف کیفیت خدمات درک یکسانی ندارند و اهمیتی یکسان نیز به آن نمی ‌ دهند. لذا در برنامه ‌ های ارتقاء کیفیت خدمات این تفاوتها را باید در نظر داشت و اولویت ها را بر اساس آنها تعیین نمود . همچنین به نظر می ‌ رسد بعد اطمینان خاطر در ادراک کیفیت خدمات بهداشتی درمانی از نظر مراجعان از سایر ابعاد کیفیت خدمات اهمیت بیشتری دارد.


سودابه یارمحمدی، حسن افتخار اردبیلی، محمود محمودی، سید ابوالقاسم جزایری، مریم چمری،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: دختران نوجوان، مادران آینده هستند.مفاهیم تغذیه ای آموخته بوسیله آنها به دوران بزرگسالی منتقل می شود و نقش مهمی در سلامت خانواده و کودکان دارد. مطالعه حاضر با هدف تاثیر برنامه آموزشی بررفتارهای تغذیه ای دانش آموزان دختر دوره راهنمایی بر اساس مدل بزنف انجام گرفت.

  روش کار: این پژوهش یک مطالعه مداخله ای بود . نمونه مورد بررسی160نفر از دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی در شهر کرمانشاه بودند که بصورت روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. جمع آوری داده­ها در این پژوهش پرسش نامه بود. و 4 جلسه 60 دقیقه­ای آموزش در مورد تغذیه سالم و اهمیت آن به روش سخنرانی، پرسش و پاسخ، بحث گروهی و در اختیار قرار دادن پمفلت آموزشی در گروه مداخله، توسط پژوهشگر اجرا گردید. و تجزیه و تحلیل داده ها با نرم­افزار spss نسخه 18 و با آزمون های آماری کای دو ،فیشر، t مستقل، t زوجی انجام شد.

  نتایج : میانگین امتیاز آگاهی و اجزای مربوط به مدل بزنف بین دو گروه مداخله و شاهد در خصوص رفتارهای تغذیه­ای بعد از آموزش ارتباط معنی داری وجود داشت. مهم ترین هنجارهای انتزاعی بعد از مداخله آموزشی برای گروه مورد پدر و مادر بود.

  نتیجه گیری : مداخله آموزشی در چارچوب الگوی بزنف در فرصت سه ماهه، تغییرات مطلوبی را در برخی از رفتارهای نامطلوب تغذیه­ای به وجود آورد و نقش دست اندرکاران بهداشت و مداخلات آموزشی در این زمینه به ویژه در چارچوب الگوی آموزشی مورد تاکید قرار گرفت.


طاهره رضی، محسن شمسی، محبوبه خرسندی، نسرین روزبهانی، مهدی رنجبران،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به عدم وجود پرسشنامه استاندارد در زمینه مراقبت مادران از نشانه های خطر در کودکان بر اساس الگوهای رفتاری، پژوهش حاضر با هدف طراحی و روان سنجی ابزار مراقبت از نشانه های خطر کودکان کمتر از پنج سال بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی صورت پذیرفته است.

روش کار: در این مطالعه مقطعی که بر روی 350 نفر از مادران شهر اراک انجام شد، پس از بررسی متون، ابزار لازم طراحی، و روایی و پایایی آن بر اساس کسب نظر پانل خبرگان، محاسبه نسبت روایی محتوی، شاخص روایی محتوی، روایی صوری و نیز تعیین اعتماد ابزار با روش همسانی درونی انجام گرفت. کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.

نتایج: روایی 81 آیتم با شاخص نسبت روایی محتوای بالاتر از 79/0 و شاخص روایی بالاتر از 62/0 ارزیابی و در 7 عامل دستهبندی شدند. پایایی کلی ابزار تحقیق با محاسبه آلفا کرونباخ برابر 86/0 تایید شد. پایایی پرسشنامه آگاهی 66/0، حساسیت درک شده 65/0، شدت درک شده 83/0، منافع درک شده 90/0، موانع درک شده 68/0، راهنماهای عمل 56/0، خودکارآمدی 63/0 و چک لیست عملکرد با 99% تعیین گردید.

نتیجه گیری: نتایج حاصل از انجام این فرایند روان سنجی ایجاد ابزاری پایا و روا در خصوص سنجش رفتارهای مراقبت از نشانه‌های خطر در گروه آسیب پذیر کودکان بر اساس سازههای مدل اعتقاد بهداشتی می باشد که در تحقیقات علوم بهداشتی و کمک به حفظ سلامت کودکان جامعه موثر می باشد.


هاشم محمدیان، جعفر کردزنگنه، پروانه کیانی، فرزانه شریفات،
دوره 14، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: کودکان، آسیب پذیرترین گروهها در جوامع هستند. کودک آزاری پدیده ای پیچیده است. هدف از این مطالعه، تحلیل عامل تأییدی ابزار کودک آزاری در کودکان اهوازی است.

روش کار: این مطالعه توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی دانش آموزان 8 -13  ساله شهر اهواز بود که در سال تحصیلی 1395-1394 در مقطع ابتدایی مشغول تحصیل بودند. حجم نمونه آماری بر اساس تعداد سؤال ها تعیین شد. از شاخص های میانگین واریانس استخراج شده و پایایی مرکب برای انجام الگوی معادلات ساختاری در قالب دو رویکرد تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و دوم استفاده شد.

نتایج: یافته های تحلیل عاملی تأییدی نشان داد الگوی فرم کوتاه سه عاملی سازه کودک آزاری، شامل حیطه های روانشناختی، بدنی و غفلت دارای برازندگی مناسبی بود. همچنین، الگوی تحلیل عامل تاییدی مرتبه اول نسبت به تحلیل عامل تاییدی مرتبه دوم از وضعیت مطلوب تری برخوردار بود.

نتیجه گیری: نتایج نشان داد نسخه اهوازی پرسشنامه کودک آزاری از روان سنجی قابل قبولی برخوردار است.لازم است تفاوت دیدگاه والدین و کودکان در مطالعات آینده مد نظر قرار گیرد.



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb