زمینه و هدف :ناامنی غذایی به مفهوم دسترسی محدود یا نا مطمئن به غذای کافی و سالم از نظر تغذیه ای یا توانایی محدود برای دستیابی به غذا از راههای مقبول اجتماعی می باشد.
در ایران در جریان گذر سریع تغذیه ای و تغییر الگوی زندگی شهرنشینی، علاوه بر وجود کم وزنی، اضافه وزن و چاقی نیز به ویژه در زنان رو به افزایش بوده است.با اینکه انتظار می رود افراد دچار ناامنی غذایی، دریافت غذایی پایین و در نتیجه، ذخایر چربی بدنی اندک و اضافه وزن کمتری داشته باشند، اما این همبستگی در مطالعات به خوبی نشان داده نشده است. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط ناامنی غذایی و برخی عوامل اقتصادی-اجتماعی خانوارها با وضعیت نمایه توده بدن زنان دزفول در سال 1387 انجام گردید.
روش کار: تعداد 400 خانوار مناطق مختلف دزفول در زمستان سال 1387 بطور تصادفی به روش نمونه گیری دو مرحله ای مورد بررسی قرار گرفتند. قد و وزن مادر خانوار مطابق دستورالعمل های استاندارد اندازه گیری و سپس نمایه توده بدن(BMI ) محاسبه شد. وضعیت وزن بر پایه حدود مرزی NIH ( سازمان جهانی بهداشت) تعریف شد. به این ترتیب زنان دارای نمایه ی توده ی بدن کمتر از 5/18 بعنوان لاغر، 5/18 تا 25 دارای وزن طبیعی، بین 25 تا 30 بعنوان دارای اضافه وزن و بیش از 30 نیز تحت عنوان چاق درنظر گرفته شدند. پرسشنامه های اطلاعات عمومی و امنیت غذایی (USDA) طی مصاحبه حضوری با مادر تکمیل گردیده و تحلیل شدند.
نتایج : شیوع نا امنی غذایی در خانوارهای مورد بررسی برابر 6/37% بود. 8/42 % زنان دارای اضافه وزن و 12% آنان مبتلا به چاقی بودند. نتایج نشان داد که BMI زنان با نا امنی غذایی خانوار، سن زنان و بعد خانوار رابطه مثبت و معنی دار و با وضعیت اقتصادی و قومیت ارتباط معکوس و معنی داری دارد (05/0 p< ) .
نتیجه گیری :ناامنی غذایی و اضافه وزن در جامعه مورد مطالعه وجود داشت و نا امنی غذایی ، سن و قومیت زنان، وضعیت اقتصادی و بعد خانوار به عنوان عوامل مرتبط با وضعیت BMIشناخته شدند. سایر عوامل مانند سطح تحصیلات و شغل مادر و هزیته خانوار ارتباط آماری معنی داری نشان ندادند. از آنجا که اطلاعات کافی و کاملی در زمینه ناامنی غذایی و سایر عوامل مرتبط با وضعیت وزن زنان دردسترس نمی باشد بهتر است این بررسی در مناطق دیگر نیز انجام گردد.