20 نتیجه برای نوجوان
فاطمه رضائی، سیدرضا مجدزاده، سحرناز نجات، بنفشه گلستان،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف سیگار یک مشکل جهانی است. در بسیاری از کشورهای صنعتی، مصرف تنباکو در حال کاهش است. داده های گزارش شده از منطقه مدیترانه شرقی حاکی از آن است که در مقابل 5 منطقه دیگر سازمان جهانی بهداشت مصرف سیگار در هر یک از کشورهای عضو کاهش نیافته است. مقابله با این چالش و مهار استفاده از تنباکو به خصوص در نوجوانان یک نیاز ضروری است . در این مطالعه علل گرایش نوجوانان 15-13 ساله به سیگار بررسی شده است .
روش کار : این بررسی یک مطالعه کیفی به شیوه بحث گروهی متمرکز می باشد .6 بحث گروهی متمرکز در مدارس راهنمایی پسرانه تهران با شرکت دانش آموزان 15-13 ساله انجام شد. از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید؛ دانش آموزانی که مایل به همکاری بودند و توانایی صحبت کردن داشتند ، در بررسی دعوت شدند. در هر جلسه ی بحث گروهی 8-6 نفر شرکت نمودند. داده ها با استفاده از ضبط نمودن صداها جمع آوری گردیده و تم های محوری و فرعی جهت تجزیه و تحلیل مشخص شد.
نتایج: در این مطالعه مشخص گردید عوامل خانوادگی و اجتماعی بیشتر از عوامل فردی بر مصرف سیگار در نوجوانان تاثیر دارد. مهمترین عوامل مطرح شده شامل سیگار کشیدن اعضای خانواده، دوست سیگاری، آزادی زیاد از حد، دعوا و درگیری در منزل، طلاق والدین، عدم مشورت با والدین ، در دسترس بودن و قیمت ارزان سیگار و کمبود اطلاعات در مورد مضرات سیگار می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه عوامل خانوادگی و اجتماعی در شروع مصرف سیگار بسیار موثر می باشند، مسئولین جامعه بایستی برنامه های مناسبی برای رفع مشکلات خانوادگی و اجتماعی جهت پیشگیری و کنترل مصرف سیگار ارائه دهند.
کورش امینی، سید یوسف مجتهدی، مهدی موسائی فرد،
دوره 7، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: نوجوانی، دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و زمان شکلگیری بلوغ است، این دوره یکی از سریعترین دورههای رشد محسوب میگردد. در نوجوانی تغییرات جسمی ایجاد شده نیازهای تغذیهای را تحت تاثیر قرار میدهد، و این در حالی است که تغییر در سبک زندگی فرد در نوجوانی میتواند عادات و انتخابهای تغذیهای او را تحت تاثیر قرار دهد. بنابر این تغذیه سالم در این دوران برای حمایت از رشد و تکامل و پیشگیری از مشکلات احتمالی آتی، دارای اهمیت بسیار است. از طرف دیگر در ایران نیز متاسفانه هم اکنون نوعی روند رو به تزاید در شیوع چاقی، کم خونی و بیماریهای مزمن مرتبط با تغذیه و عادات غذایی بوجود آمده است. لذا با توجه به اینکه در استان زنجان مطالعهای در این خصوص صورت نگرفته بود، مطالعه حاضر به منظور توصیف مصرف چهار گروه اصلی غذایی (سبزیجات، میوه ، فرآوردههای لبنی وگوشت) توسط دانش آموزان دبیرستانی استان زنجان صورت گرفت.
روش کار: مطالعه توصیفی- مقطعی حاضر روی 1500 دانش آموز دبیرستانی استان زنجان که به شکل تصادفی خوشهای انتخاب شده بودند در سال1384 انجام و در آن الگوهای مصرف مواد غذایی در طول یک هفته منتهی به پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: براساس یافتههای پژوهش بیش از 16 درصد دانشآموزان در طول یک هفته منتهی به بررسی میوه و 8/6 درصد آنها از سبزیجات مصرف نکرده وبیش از10 درصدآنان گزارش کرده بودند که از گوشت و فرآوردههای گوشتی استفاده ننمودهاند. حدود 95 درصد نمونهها بیان داشتند که حداقل روزی یکبار از شیر و فرآوردههای آن استفاده نمودهاند و تنها 7/8 درصد آنها از میوهجات و 27 درصد آنها از سبزیجات حداقل 3 بار در روز مصرف داشتهاند. در ضمن در این مطالعه، عوامل تعیین کننده و مرتبط با الگوی مصرف مواد غذایی مذکور نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتیجهگیری: تعداد قابل توجهی از نوجوانان استان زنجان از گروههای مختلف مواد غذایی کمتر از حد توصیه شده و کافی استفاده میکنند. لذا ارایه آموزههای بهداشتی روش ارزشمندی است که میتواند مصرف مواد غذایی مناسب و کافی را افزایش داده و ممکن است بعنوان یکی از راهکارهای اصلی در اصلاح و بهبود الگوهای تغذیهای ناکارآمد، مفید و کمک کننده باشد.
فاطمه رمضان زاده، فدیه حق اللهی، مامک شریعت، مینو السادات محمودعربی، حامد حسینی، مینا جعفرآبادی، محمد اسماعیل مطلق، گلایل اردلان، علیرضا وثیق، فهیمه سوهانی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: نسبت بالای جمعِیت جوان در کشور وفقدان برنامه جامع و مدون در زمینه سلامت باروری نوجوانان و جوانان، برنامه ریزان بهداشتی را بر آن داشت، طی مطالعه توصیفی- تحلیلی، کلیه مراکز سلامت باروری ارائه شده به نوجوانان و جوانان در ایران را ارزیابی نمایند تا نقاط ضعف و قوت بر نامه های موجود و کاستی های مراکز موجود شناسایی شود.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی، درسال 1385طبق هماهنگی با معاونت بهداشتی چند دانشگاه علوم پزشکی از طریق اداره سلامت نوجوانان-جوانان و مدارس معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان آموزش پزشکی به انجام رسید. در این مطالعه مراکز بهداشتی- درمانی شهرهای تهران، سمنان، بم، چابهار و فسا، تنها مراکز ارائه دهنده خدمات بهداشت باروری به جوانان و نوجوانان در ایران بودند، از نظر خصوصیات فیزیکی، رضایت شغلی پرسنل شاغل در این بخش، رضایت نوجوانان از خصوصیات فیزیکی مراکز و چگونگی ارائه خدمات و مشاوره مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات بر اساس پرسشنامه و چک لیست تدوین شده، گرد آوری شده وتوسط نرم افزار Spss V.13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: 64% از پرسنل شاغل در این مراکز رضایت شغلی داشتند و از نظر کارشناسان کیفیت ارائه خدمت در مراکز دارای نواقص و کمبودهایی بود (کیفیت صندلی ها، وجود امکانات سرگرم کننده در سالن، نظافت سرویس های بهداشتی، تجهیزات اتاق معاینه). در این مراکز35 نفر( 39% ) نوجوانان-جوانان ابراز رضایت کامل و 48نفر(54 %) رضایت نسبی و 7 نفر( 8 % ) ناراضی بودند. بالا ترین میزان رضایت از برخورد روانشناس، پزشک، ماما و تسلط علمی انها بر موضوع و آموزش فردی بود، به طوری که 95 % آنها چنین مراکزی را به سایر نوجوانان-جوانان توصیه می کنند و از سوی دیگر در بسیاری از مراکز پرسنل متبحر غیرپزشک مانند کارشناس ارشد مامایی(5/17 %) و تغذیه(50 % ) کم بود.
نتیجه گیری: وضعیت مراکز موجود ارائه دهنده خدمت به نوجوان و جوان در ایران از نظر احراز کمیت های فیزیکی مراکز دوستدار نوجوان و جوان بر اساس چک لیست، در گروه متوسط و ضعیف بود.
هاشم محمدیان، حسن افتخار اردبیلی، عباس رحیمی فروشانی، محمدحسین تقدیسی، داود شجاعی زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به کم توجهی به مقوله ارتقای سلامت نوجوانان به علت تلقی ناشی از سالم بودن آنان در بیشتر کشورهای جهان، بر آن شدیم تا باانجام این مطالعه به ارزیابی پیشگویی کننده های کیفیت زندگی دختران نوجوان از طریق تحلیل مسیر بر اساس مدل ارتقای سلامت پندر دست یابیم.
روش کار: مدل ارتقای سلامت پندر چهارچوب این مطالعه را تشکیل داد. این مطالعه مقطعی، بر روی500 نمونه دختر نوجوان (پایه ی9 الی 11) با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از بین 20 دبیرستان دخترانه در4 منطقه شهرستان کاشان، اجرا شد. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بودند از داشتن پایه 9 الی 11 و رضایت نامه کتبی از سوی اولیا ، مربیان و از سوی دختران نوجوان. پرسشنامه های استاندارد: موانع درک شده ، خودکارآمدی درک شده ، عواطف درک شده ، حمایت اجتماعی درک شده، سبک زندگی مروج سلامت و کیفیت زندگی بین دختران نوجوان توزیع وازطریق مصاحبه توسط کارشناسان دوره دیده جمع آوری شد. سپس، دادهها از طریق روش آماری تحلیل مسیربا استفاده از نرم افزارهای SPSS 18 و LISREL8.8 تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: کلیه ی سازه های مدل ارتقای سلامت و سبک زندگی مروج سلامت ارتباط معنی داری با کیفیت زندگی دختران نوجوان داشتند. سازه خودکارآمدی و عواطف درک شده به ترتیب بیشترین قدرت پیشگویی کنندگی (01/0 p<)70/0 = β( و(01/0 p<) 21/0 = β ) کیفیت زندگی را داشتند. سبک زندگی مروج سلامت به عنوان میانجی [HB1]39% از کیفیت زندگی دختران نوجوان را تبیین کرد . 73% از تغییر میزان کیفیت زندگی توسط دختران نوجوان این مدل برازش یافت.
نتیجهگیری: یافته های مطالعه نشان داد که مدل ارتقای سلامت ، کاربرد مناسبی برای تبیین و پیشگویی کنندگی کیفیت زندگی دختران نوجوان را دارد. بر این اساس ، به برنامه ریزان سلامت بکارگیری مدل ارتقای سلامت پندر بمنظور ارتقای کیفیت زندگی در این جمعیت پیشنهاد می شود.
مسعود خداویسی، افسانه یعقوبی، سیدرضا برزو، محمود خداویسی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری های قلبی عروقی علت عمده مرگ در جهان به شمار می روند. عوامل مختلفی از جمله تغییر در شیوه زندگی در میزان بروز این بیماری ها دخالت دارند. ریشه ی بیماری های قلبی عروقی به دوران کودکی بر می گردد بنابراین پیشگیری زود هنگام از بیماری های قلبی عروقی بهتر است از زمان کودکی و نوجوانی برای اصلاح عوامل خطر انجام شود.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - مقطعی می باشد که با هدف تعیین شیوع عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی در سبک زندگی نوجوانان شهر همدان در سال 1386 انجام شده است. نمونه های پژوهش را 1000 نفر از نوجوانان شهر همدان تشکیل دادند که به روش نمونه گیری طبقه ای- خوشه ای انتخاب شدند. نتایج با استفاده از آمارتوصیفی ارایه گردید.
نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که واحدهای مورد پژوهش دارای سابقه خانوادگی فشار خون بالا(1/23%)، دیابت(5/9%)، چربی خون بالا(3/23%) و سکته ی قلبی(5/13%) در خانواده ی خود بودند. یافته ها همچنین نشان داد که واحدهای مورد پژوهش دارای شاخص توده بدنی بالاتر از 25 کیلوگرم بر مترمربع (6/10%)، بدون پیاده روی(2/8%)، نداشتن فعالیت ورزشی (1/59%)، استفاده بیش از 5 ساعت کامپیوتر در روز (8/10%)، استفاده از تلویزیون بیش از 5 ساعت در روز(2/29%)، مصرف روغن های اشباع در خانواده (8/50%)، مصرف مواد لبنی پرچربی (1/33%)، استفاده از غذاهای آماده(6/48%)، استفاده از تنقلات(پفک و چیپس) (4/75%)، استفاده از روش سرخ کردن بعنوان متداول ترین شیوه پخت غذا در خانواده(9/35%)،مواجهه با دود سیگار بستگان نوجوان (7/67%)، استعمال سیگار در دوستان نوجوان (25%) و استعمال سیگار در خود نوجوان (4/3%) بودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه مشخص گردید که اکثر نوجوانان در معرض یا مستعد انواع عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی هستند با توجه به اهمیت این بیماری ها به نظر می رسد که باید اقدامات آموزشی وسیع و گسترده به منظور افزایش سطح آگاهی و سپس عملکرد مردم خصوصا نوجوانان در مورد پیشگیری اولیه از بیماری ها صورت پذیرد.
زهره شاه حسینی، معصومه سیمبر، علی رمضانخانی، حمید علوی مجد،
دوره 9، شماره 1 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: هیچ یک از ابزارهای کمّی طراحی شده برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی نوجوانان ایرانی نمی باشد. در این پژوهش
، طراحی ابزاری روا و پایا برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان مورد نظر می باشد.
روش کار: این پژوهش روش شناسی در دو بخش کیفی و کمی انجام شد.در بخش کیفی برای تبیین مفهوم نیازهای سلامت و طراحی گویه های ابزار، مصاحبه های گروهی متمرکز با 67نوجوان18-12ساله(8گروه بحث متمرکز10-6نفره) ومصاحبه های فردی نیمه ساختاریافته با 11فرد کلیدی آگاه انجام پذیرفت.نمونه گیری مبتنی بر هدف و با حداکثر تنوع از افراد ساکن در شهرستان ساری صورت گرفت.در بخش کمی، روایی محتوا، روایی صوری، روایی سازه(تحلیل عاملی)، روایی ملاکی به همراه همسانی درونی وثبات ابزار مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: تحلیل محتوای داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده به تبیین مفهوم نیازهای سلامت دختران نوجوان در5 درونمایه ی اصلی: نیازهای سلامت روانی- عاطفی، نیازهای سلامت اجتماعی، نیازهای سلامت جسمی، نیازهای آموزشی و اعتقادات منجر شد. متوسط شاخص روایی محتوای ابزار92/0 بود.تحلیل عاملی اکتشافی نشان دهنده 5عاملی بودن ابزار طراحی شده بود.همبستگی نمره پرسشنامه نیازهای سلامت دختران نوجوان با پرسشنامه کیفیت زندگی نوجوانان 66/0 بود (001/0p<).اندازه گیری همسانی درونی، ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه را90/0 واندازه گیری ثبات ابزار، شاخص همبستگی درون خوشهای رادر فاصله زمانی دوهفته) 001/0p< ,984/0 (ICC= نشان داد.
نتیجه گیری: پرسشنامه طراحی شده، ابزاری روا و پایا و مطابق با شرایط فرهنگی جامعه ایرانی، برای بررسی نیازهای سلامت دختران نوجوان می باشد.
شایسته شیرزادی، داود شجاعی زاده، محمدحسین تقدیسی، آغا فاطمه حسینی،
دوره 10، شماره 2 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: بلوغ فرایند رشدی مهم و مرحله ای از زندگی می باشد. دختران نیازهای مراقبتی بهداشتی متعددی دارند و باید در مورد موضوعات خاص خودشان مورد توجه قرار گیرند. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی بر ارتقای بهداشت بلوغ جسمی دختران نوجوان ساکن مراکز شبانه روزی بهزیستی شهر تهران انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای نیمه تجربی (یک گروهی) می باشد، این مطالعه روی دختران 19-12سال ساکن مراکز شبانه روزی بهزیستی شهر تهران انجام شد، همه افراد واجد شرایط(61 نفر) وارد مطالعه شدند. ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه مبتنی برالگوی اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد جسمی دوران عادت ماهیانه بود که قبل و یک ماه پس از آموزش تکمیل گردید. مداخله ی آموزشی به مدت 3ماه انجام گرفت، اطلاعات حاصل جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS16 با استفاده از آزمون آماری ویلکاکسون مقایسه شدند.
نتایج: بعد از مداخله آموزشی بین اجزای الگوی اعتقاد بهداشتی (منافع درک شده، موانع درک شده ، حساسیت و شدت درک شده) و عملکرد افراد درمقایسه با قبل از مداخله از لحاظ آماری تغیرات معنی داری وجود داشت(05/0p<).
نتیجه گیری: مداخله آموزشی سبب بهبود ادراکات و عملکرد دختران گردید. لذا شایسته است از این الگو جهت برنامه ریزی آموزش مسائل دوران بلوغ بهره گرفته شود.
نسیم بهرامی، معصومه سیمبر، محمدعلی سلیمانی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: تبدیل شدن به فرد بالغی که از نظر جنسی سالم باشد یکی از فعالیتهای تکاملی کلیدی در نوجوانان است. سلامت جنسی شامل تکامل جنسی و بهداشت باروری و همچنین توانایی ایجاد و حفظ روابط درست بین فردی، ارزش قائل بودن برای بدن خویش، تعامل محترمانه با هر دو جنس به روش صحیح و اظهار تمایل، عشق و صمیمیت بر اساس ارزشهای پایدار فردی و اجتماعی است.
روش کار: در این مطالعه با استفاده از کلمات کلیدی نوجوانی، رفتار جنسی، روابط جنسی، رفتار پرخطر و بهداشت جنسی و همسالان مطالعات مرتبط از سال 1370 تا 1390 در IranMedex، Irandoc، Medlib، SID و google scholar مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: عوامل و چالشهای مرتبط با بهداشت جنسی نوجوانان را میتوان در چهار طبقه اصلی( دوازده زیر طبقه) شامل اعتقادات مذهبی و معنویت(خویشتنداری جنسی)؛ فقدان آموزشهای جنسی(باورها و دانستههای غلط در مورد عملکرد جنسی، نگرش نوجوان نسبت به رفتارهای پرخطر و روابط جنسی، منابع اطلاعاتی نوجوانان، مهارت "نه گفتن")، جامعه و مسائل نوجوانان( تفاوتهای جنسیتی، ارتباط با همسالان، نظارت و کنترل توسط خانوادهها، چالشهای ارتباطی نوجوان با والدین، عوامل اجتماعی اقتصادی و مراکز ارائه خدمات بهداشت باروری به نوجوانان) و پیامدهای رفتار جنسی در نوجوانان( احتمال ابتلا به بیماریهای مقاربتی) عنوان کرد.
نتیجه گیری: در برخی حیطه ها از جمله روابط والدین با فرزندان، تفاوتهای جنسیتی و بررسی میزان دانش، نگرش و رفتارهای جنسی و نیز تأثیر همسالان مطالعات خوبی در ایران انجام شده است اما در زمینه هایی از قبیل تأثیر معنویت و اعتقادات مذهبی، خویشتنداری، شیوع بیماریهای مقاربتی و ایدز، بررسی مهارتهای زندگی در نوجوانان و نیز انجام راهکارهای مداخلهای برای ارتقای سلامت جنسی نوجوانان جای خالی زیادی وجود دارد.
صدیقه سادات طوافیان، تیمور آقامولایی،
دوره 11، شماره 3 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در سال های اخیر بر اهمیت سبک زندگی سالم تأکید زیادی شده است.هدف این مطالعه ارزیابی سبک زندگی دانش آموزان مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بندرعباس بود.
روش کار: نمونه گیری به روش چند مرحله ای انجام شد و طی آن 410 نفر دانش آموز از مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی شهر بندرعباس انتخاب شدند.ابزار ارزیابی سبک زندگی پرسشنامه The Adolescent Health Promotion Scale بود که شامل 40 سؤال است و رفتارهای ارتقا دهنده سلامت را در شش حیطه شامل تغذیه، حمایت اجتماعی، مسئولیت فردی سلامت، ارزش گذاری سلامت، ورزش و کنترل تنش ارزیابی می کند.
نتایج: میانگین سن دانش آموزان مورد بررسی 5/16 سال با انحراف معیار 34/1 بود.8/49 درصد آنها پسر و 2/50 درصد دختر بودند.میانگین امتیاز کل پرسشنامه 89/64 از 100 بدست آمد.میانگین امتیاز رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در ابعاد تغذیه، حمایت اجتماعی، مسؤولیت فردی سلامت، ارزش گذاری سلامت، ورزش و کنترل تنش به ترتیب 06/71، 00/63، 12/63، 11/82، 49/41 و 58/68 از 100 بود.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد در مجموع رفتارهای ارتقا دهنده سلامت توسط دانش آموزان از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و در این میان فعالیت فیزیکی منظم پایین ترین امتیاز را دارا است که نشان می دهد سبک زندگی غیر فعال (Sedentary Life Style) یک مشکل متداول و جدی در میان دانش آموزان است.
ناهید مستوفی، غلامرضا گرمارودی، احمدرضا شمشیری، الهام شکیبازاده،
دوره 14، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: تربیت جنسی یک مقوله بسیار مهم تربیتی در نوجوانان است و مادران مهمترین منبع قابل اعتماد جهت ارائه اطلاعات به نوجوانان می باشند. بنابر این لازم است از دانش، نگرش و عملکرد مناسب برخوردار بوده تا قادر باشند آموزشهای مورد نیاز نوجوانان خود را به آنها ارائه دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش گروهی بر آگاهی، نگرش و عملکرد مادران در تربیت جنسی دختران نوجوان آنان، در سال 1394 انجام گردید.
روش کار: این پژوهش، یک کارآزمایی شاهد دار تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد می باشد. 30 مادر که دختر نوجوان داشتند، جهت هر یک از گروههای مداخله و شاهد انتخاب شدند. ابتدا آگاهی، نگرش و عملکرد مادران در تربیت جنسی دختران نوجوانشان، توسط پرسشنامه های طراحی شده ای که اعتبار و پایایی آنها سنجیده شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج اندازه گیری پایه، مداخله آموزشی برای گروه مداخله در قالب سه جلسه آموزش گروهی به مدت 60-45 دقیقه در هر جلسه انجام گردید. اساس برنامه ریزی آموزشی در این پژوهش مبتنی بر یادگیری فعال بود. گروه شاهد تنها پمفلت آموزشی دریافت کردند. به فاصله سه ماه بعد از مداخله آموزشی، متغیرهای پیامد مجددا" اندازه گیری شدند، سپس داده های جمع آوری شده در دو گروه مداخله و شاهد، در مرحله قبل و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی کدبندی و مورد تحلیل قرار گرفتند. در نهایت داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 و آزمونهای توصیفی و تحلیلی شامل آزمونهای مجذور کای دو، فیشر و تی مستقل آنالیز گردیدند.
نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که ارتباط معنی داری بین دو گروه مداخله و شاهد در خصوص متغیرهای مطالعه قبل از مداخله وجود نداشت (0/05 (p> لیکن در گروه مداخله، قبل و سه ماه بعد از آموزش، سطح آگاهی، نگرش، عملکرد تفاوت معنی داری داشتند
(0/001 >p). در گروه کنترل، بین میانگین نمرات، قبل و بعد از مداخله، تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت (p>0/05).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد آموزش گروهی می تواند تغییرات قابل توجهی در سطح آگاهی، نگرش و عملکرد مادرانی که دختر نوجوان دارند، ایجاد کند.
قاسم کشاورز گرامی، افضل اکبری بلوطبنگان، خدیجه باباخانی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از مقاله حاضر بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس افسردگی نوجوانان براساس نظریه سوال- پاسخ و مقایسۀ نتایج به دست آمده با نظریه کلاسیک آزمونسازی میباشد.
روش بررسی: مقیاس محققساخته شامل 46 سؤال در بین 750 دانشآموز راهنمایی و دبیرستان شهر زنجان (364 پسر و 386 دختر) که به صورت خوشهای چندمرحلهای (طبقهای متناسب با حجم) و تصادفی برگزیده شده بودند، اجرا شد.
نتایج: نتایج تحلیل عاملی و ساختار سؤالات نشان داد پیشفرضهای مهم نظریه سوال- پاسخ یعنی تک بعدی بودن و استقلال موضعی در مقیاس سنجش افسردگی نوجوانان برقرار است. در مقایسه ویژگیهای روانسنجی سؤالات براساس دو نظریه نتایج مشابهی مشاهده شد با این تفاوت که در نظریه سوال- پاسخ توانایی برآورد پارامترهای معتبرتری برای ارزیابی سؤالات وجود داشت. ویژگیهای روانسنجی آزمون حاصل از دو نظریه نیز مقادیر نزدیکی برای همسانی درونی نشان دادند، به طوری که مقدار آلفای کرونباخ 933/0 و اعتبار حاشیهای 947/0 به دست آمد. نمرات هنجاری براساس تتا در نظریه سؤال-پاسخ و نمرات تی در نظریه کلاسیک محاسبه شد. در رتبهبندی افراد توسط دو نظریه روی پیوستار نمرات افسردگی تفاوتهای قابل توجهای مشاهده شد که میتوان به تفاوتهای 93، 92 و 86 نفری در رتبهها اشاره کرد.
نتیجهگیری: بررسی و مقایسه نتایج نشان داد مدلهای نظریه سوال- پاسخ پارامترها و شاخصهای بیشتر و دقیقتری برای قضاوت و تصمیمگیری در مورد سؤالات، آزمون و افراد ارائه میدهند. بر این اساس کاربرد بیشتر نظریه سوال-پاسخ در سنجش دیگر سازههای روانشناسی پیشنهاد میشود.
معصومه مجدپور، محسن شمس، سعادت پرهیزکار، علی موسوی زاده، زهرا رحیمی،
دوره 15، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش مسایل جنسی یکی از نیازهای آموزشی نوجوانان است و مادران می توانند نقش کلیدی در آموزش این مسایل به دختران خود داشته باشند. این مطالعه با هدف طراحی، اجرا و ارزیابی یک برنامه مهارت آموزی برای مادران با هدف آموزش مسایل جنسی به دختران نوجوان خود در شهر ماهشهر انجام شده است.
روشکار: این کارآزمایی میدانی از شهریور تا اسفند 1393 بر روی 140 نفر مادر دارای دختر نوجوان 12 تا 18 ساله انجام شد. برای جمع آوری دادههای مورد نیاز از دو پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا شده استفاده شد. پرسشنامه اول با پرسش از دختران نوجوان مهارت های ارتباطی مادران را می سنجید و پرسشنامه دوم با پرسش از مادران سطح آگاهی و نگرش آنان درباره مسایل جنسی و مهارت های ارتباطی آنها را ارزیابی می کرد. براساس نتایج حاصل از تحلیل داده ها، مداخله آموزشی برای مادران به صورت سه جلسه آموزش حضوری طراحی و اجرا شد و داده های قبل و سه ماه بعد از مداخله با هم مقایسه گردید.
نتایج: مقایسه قبل و سه ماه بعد از مداخله نشان داد که تفاوت معناداری در میانگین امتیازات آگاهی و (01/0>p) و نگرش (01/0>p) مادران ایجاد شد ولی مهارتهای ارتباطی تفاوت معناداری نداشت (37/0=p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مداخله آموزشی طراحی شده بر بهبود آگاهی و نگرش موثر بود، ولی ارتقاء مهارت های ارتباطی به عنوان عامل مهم در مهارت آموزی مادران برای آموزش مسایل جنسی به دختران خود، نیاز به جلسات آموزشی پیوسته، منظم و همراه با تجربه و تمرین دارد.
اسماعیل کاظمی، غلامرضا گرمارودی، الهام شکیبازاده، میرسعید یکانی نژاد،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت روان نقش برجسته ای دررشد وتکامل اجتماعی و روانی دوره های مختلف زندگی به ویژه دوره ی نوجوانی ایفا میکند. پرداختن به امر سلامت روان نوجوانان از اولویت های بهداشتی و پزشکی پیشگیری در جهان محسوب می شود. هدف از اجرای پژوهش، بررسی وضعیت سلامت روان پسران نوجوان و تعیین نقش عوامل زمینه ای و مهارتهای زندگی در پیش بینی سلامت روان دانش آموزان در سال 1395 و ارایه مدل مناسب بود.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی- تحلیلی بود که بر روی 550 نفر از دانشآموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرری انجام گرفت. نمونه ها با روش تصادفی خوشه ای وارد مطالعه شدند. از پرسشنامه های معتبر و استاندارد سلامت عمومی GHQ-28 و مهارت های زندگی استفاده و اطلاعات جمعآوری شده توسط نرم افزار SPSS 22 و با استفاده از آزمون همبستگی، مجذور کای و رگرسیون لجستیک، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
نتایج: یافته های این مطالعه نشان داد 9/46% از دانشآموزان مشکوک به اختلال روان و 1/53% آنان بدون اختلال هستند و بیشترین اختلال در عملکرد اجتماعی 56% بود. از نظر نمره کلی مهارت های زندگی، 3/35% مهارت کم، 5/32% دارای مهارت متوسط و 2/32%، دارای مهارت زیاد بودند. بین متغیرهای خودآگاهی، تصمیم گیری و سن با سلامت روان و ابعاد چهارگانه آن، ارتباط معنی دار آماری دیده شد.
نتیجه گیری: نتایج، نشانگر شیوع نسبتا متوسط اختلالات روان در میان دانش آموزان بود و نقش آموزش مهارت های زندگی را در تامین سلامت روان نوجوانان و جوانان را نمایان و برجسته ساخت.
حمیرا سلیمان نژاد، حمید پورشریفی، جهانشا محمدزاده، کورش سایه میری،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: نگرش به خودکشی در نوجوانان یکی از مشکلات عمدۀ سلامت روانی محسوب میشود. لذا انجام پژوهشهایی از این دست حائز اهمیت میباشد. از این رو هدف از پژوهش حاضر اثربخشی پروتکل یکپارچهنگر در کاهش نگرش منفی به حل مسأله به عنوان تعیینکننده گرایش به خودکشی در نوجونان و جوانان 15 تا 24 ساله میباشد.
روش کار: در یک طرح نیمه آزمایشی به شیوه پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل تعداد 40 نفر از نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله شهر ایلام به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. همه آنها پرسشنامههای نگرش به خودکشی و نگرش منفی به حل مسأله را تکمیل کردهاند. پس از اجرا و جمعآوری اطلاعات، دادهها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری MANCOVA به کمک نرمافزار SPSSV19 تحلیل شدهاند.
نتایج: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد تفاوت معنی داری در نمرات دو گروه وجود دارد (01/0p<، 748/10 =F، 506/0= اثر لاندای ویلکز). در همه مؤلفههای نگرش منفی به حل مسأله بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده شد. آموزش مهارتهای مبتنی بر رویکرد یکپارچهنگری بر نگرش منفی به حل مسأله افراد نمونه اثربخش بوده و نمرات پسآزمون گروه آزمایش در متغیرهای گرایش-اجتناب به مسائل و کنترل شخصی کاهش یافته و در متغیر اعتماد به حل مسائل افزایش یافته است.
نتیجهگیری: در نهایت میتوان گفت آموزش مبتنی بر رویکرد التقاطی (یکپارچهنگری) در نگرش منفی به حل مسأله نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله که گرایش به خودکشی داشتهاند، مؤثر بود. از این رو آموزش برنامههایی از قبیل حلمساله، تنظیم هیجان، ذهنآگاهی و مواردی از این قبیل به روانشناسان، والدین، نوجوانان، متخصصان حوزه سلامت و آسیبشناسی اجتماعی جهت کاهش و جلوگیری از خودکشی نوجوانان میتواند اثربخش واقع شود.
افضل اکبری بلوطبنگان، سیاوش طالع پسند، علی محمد رضایی، اسحق رحیمیان بوگر،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر رفتارهای قلدری در میان نوجوانان مدارس رو به افزایش بوده و نگرانیهایی را برای روانشناسان، معلمان و خانوادههای آنها در سراسر جهان به همراه داشته است. لذا استفاده از روشهای کنترل قلدری در مدارس حائز اهمیت است. از این رو هدف از پژوهش حاضر تاثیر برنامه آموزش کنترل قلدری بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان قُلدر شهر تهران بود.
روش کار: جامعه آماری دانشآموزان 12 تا 17 ساله مدارس دولتی شهر تهران را شامل می شود. تعداد 40 نفر (20 نفر گروه کنترل و 20 نفر گروه آزمایش) به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. با بهرهگیری از یک طرح آزمایشی پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری یکماهه با گروه کنترل ابتدا پرسشنامههای قلدری هارتر و رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت بر روی هر دو گروه اجرا شد و سپس کاربندی آزمایشی آموزش کنترل قلدری در 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا و بعد از اتمام جلسات پسآزمون برای هر دو گروه ارائه شد. پس از آن پیگیری یکماهه به اجرا درآمد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس چندمتغیری اندازهگیری مکرر به کمک نرمافزار SPSSV22 استفاده شد.
نتایج: یافتهها نشان داد که برنامه آموزشی کنترل قلدری به شیوه شناختی-رفتاری بر رفتارهای ارتقای سلامت بین دو گروه در سه مرحله ارزیابی تفاوت معنیداری ایجاد کرده است (05/0>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش میتوان گفت آموزش کنترل قلدری بر رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت نوجوانان 12 تا 17 ساله اثربخش بوده و میتوان از این آموزش جهت ارتقای سلامت آنها استفاده کرد و آگاهی والدین، معلمان، مدیران و سایر متخصصان از این آموزشها میتواند اثربخش باشد.
ندا کریمی، شهرزاد سعادت قرین، آذر طل، رویا صادقی، مهدی یاسری، بهرام محبی،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: انتخاب رفتارهای سالم در نوجوانی از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا این رفتارها در این دوران یایه ریزی می شود. از طرف دیگر، توجه به سلامت دختران از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا این رفتارها را به نسل بعدی نیز منتقل می کنند. از این رو هدف این مطالعه شناسایی نقش تعیین کنندگی سواد سلامت و متغیرهای زمینه ای در رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت در بین دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه شهر تهران بود.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی و بر روی ۳۷۰ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای در سال ۱۳۹۷ انجام شد. داده ها با استفاده ﺍﺯ پرسشنامه های دموگرافیک، ﺳﻮﺍﺩ ﺳﻼﻣﺖ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥHELMA و رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت (HPLPII) جمع آوری گردید. ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻭﺗﺤﻠﻴﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ SPSS 25 استفاده شد.
نتایج: نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد سواد سلامت (۳۹/۰=β و ۰۰۱/۰>p)، علاقه به موضوعات سلامت (۳۵/۱=β و ۰۰۱/۰>p)، مطالعه مجله و روزنامه (۷۶/۰=β و ۰۰۷/۰=p) تحصیلات پدر(۰۰۲/۰=p)، شاخص توده بدنی(۰۲۲/۰=p)، رشته تحصیلی (۰۰۱/۰>p)، اولین منبع اطلاعات سلامت (۰۰۱/۰>p) و محل زندگی (۰۲۳/۰=p) ارتباط مستقیم و معنیداری با رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت داشتند. بین سن (۶۹/۱-=β و ۰۰۱/۰>p) و ارزیابی وضعیت سلامت (۶۷/۱-=β و ۰۱/۰>p) با رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت ارتباط معکوس و معنیدار بود.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه میانگین نمره سواد سلامت در طبقه بندی "نه چندان کافی" و نمره رﻓﺘﺎرﻫﺎی ارتقاءدهنده سلامت دختران دانش آموز در ﺳﻄﺢ ﻣﺘﻮﺳﻂ بود، لزوم تدوین برنامه های آموزشی جهت افزایش سواد سلامت در طراحی و اجرای مداخلاتی جهت ارتقاء این دسته از رفتارهای مرتبط با سلامت در دانش آموزان باید مد نظر قرارگیرد.
انسیه بابایی، فرشته بخشیان، آرام کریمیان، سید رضا سعادت مهر،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شکل گیری هویت در دوره نوجوانی و اهمیت این موضوع در این دوره و عوامل بسیاری که در این زمینه نقش مهمی را ایفا می کنند، پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل مرتبط با هویت یابی دانش آموزان دوره متوسطه استان مازندران انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی- تحلیلی می باشد. نمونه پژوهش شامل 394 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه استان مازندران بود که با روش خوشه ای نسبتی تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها، پرسشنامه حالات هویت بنیون و آدامز (EOM-EIS-2)، پرسشنامه عوامل موثر در هویت یابی و پرسشنامه جمعیت شناختی مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تحلیل دادهها از شاخص همبستگی اسپیرمن و رگرسیون خطی استفاده شد.
نتایج: بر اساس یافته های پژوهش، 8/51% از نمونهها دختران و 2/48% پسران بوده اند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که عوامل مورد بررسی (خانواده، شخصیت، مدرسه، جامعه و فرهنگ و رسانه) توانستند 7/22% از واریانس هویت آشفته، 2/11% از واریانس هویت زود شکل گرفته، 5/10% از واریانس هویت به تعویق افتاده و 2/21% از واریانس هویت پیشرفته را تبیین کنند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، برگزاری دوره های آموزشی برای والدین و دانش آموزان، تجهیز و غنی سازی مدارس و در نظر گرفتن فعالیت های فوق برنامه جهت کمک به هویت یابی آسان دانشآموزان پیشنهاد می گردد.
سودابه بساک نژاد، مهتاب رحیمی، ساسان رزمجو،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: والدین مبتلا به سرطان به دلیل شروع مشکلات جسمانی، تجربه افسردگی و عدم در دسترس بودن هیجانی، ارتباطات خانوادگی پس از ابتلا در خانواده آنان تغییر میکند. هدف از این پژوهش مقایسه جهت گیری منفی به مشکل، نا امیدی و استرس ادراک شده در دختران نوجوان با و بدون مادر مبتلا به سرطان پستان بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع مقطعی بود. جامعه آماری شامل کلیه دختران نوجوان بین 13 تا 18 سال بودند که از ابتدای سال 96 به مدت 6 ماه بهعنوان همراه مادر مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بخش آنکولوژی بیمارستان آموزشی گلستان اهواز بودند. به روش نمونهگیری در دسترس 57 دختر نوجوان برای گروه واجد والد مبتلا ( 65/4 ± 31/16) و 57 نوجوان دختر نیز به روش تصادفی مرحله ای برای گروه فاقد والد مبتلا( 27/3 ± 02/16) انتخاب و به پرسشنامه جهتگیری منفی نسبت به مشکل چاد و داگاس، مقیاس ناامیدی بک و همکاران و مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران پاسخ دادند. تحلیل دادهها به منظور مقایسه متغیرها دردو گروه از روش تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری در سطح معنی داری 05/0 و با رعایت پیش فرض ها با کمک SPSS نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: یافتهها نشان داد که تفاوت معنیداری در متغیرهای جهتگیری منفی نسبت به مشکل و نومیدی بین دو گروه وجود داشت (05/0 p<؛ 21/4 F=). اما در متغیر استرس ادراک شده تفاوت معنیداری بین دو گروه والد سرطانی مشاهده نشد(90/0 p = ؛ 015/0F= ).
نتیجهگیری: فرزندان بیماران سرطانی دارا ی مشکلات روانشناختی بوده و بنابر این نیازمند راهنمایی و حمایت هستند. با بهبود شرایط روانشناختی فرزندان نحوه ارتباط آنان با مادر بهتر شده و آرامش بیشتری در بیماران ایجاد میشود.
معصومه پروانه، سولماز بابایی بناب،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در خانه ماندن در شرایط قرنطینه بهترین روش برای کاهش شیوع ویروس کووید 19 میباشد، این عدم تحرک دارای عوارض جسمانی و روانی بر روی افراد دارای اختلال سندرم تخمدان پلیکیستیک می باشد. این سندرم یکی از شایعترین اختلالات غدد درونریز در زنان است که علاوه بر مشکلات جسمی متعدد، دارای تظاهرات روانشناختی بسیاری است؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر فعالیت هوازی خانگی بر وضعیت روانشناختی دختران نوجوان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک در شرایط قرنطینه در منزل می باشد.
روش کار: این مطالعه بر روی 40 دختر نوجوان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستیک انجام شد افراد تحت مطالعه به دو گروه 20 نفری در گروههای مداخله و شاهد تقسیم شدند.. سپس گروه مداخله به مدت 12 هفته تمرین هوازی در منزل را انجام دادند. سطح اضطراب و افسردگی با استفاده از پرسشنامه اضطراب و افسردگی بیمارستانی، ترس از تصویر بدنی با استفاده از پرسشنامه ترس از تصویر بدنی لیتلتون و ترکیب بدنی با اندازهگیری قد و وزن قبل و بعد از مداخله ورزشی اندازهگیری شد. تجزیه تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمونهای شاپیروویلک و تحلیل کواریانس انجام شد.
نتایج: قبل از مداخله، دو گروه تجربی و کنترل در متغیرهای اضطراب، افسردگی، ترس از تصویر بدن و ترکیب بدن تفاوت معناداری نداشتند (05/0 p>). پس از 12 هفته ورزش هوازی در منزل تفاوت معناداری در متغیرهای اضطراب، افسردگی، ترس از تصویر بدن و ترکیب بدن بین گروهای پژوهش بدست آمد (001/0p=).
نتیجهگیری: ورزش هوازی تحت نظارت در منزل تأثیر مطلوبی بر وضعیت روانشناختی دختران نوجوان مبتلا به سندرم پلیکیستیک دارد و میتواند به عنوان یک روش ارتقای وضعیت روان شناختی برای این بیماران در شرایط قرنطینه در دوران کرونا توصیه شود.
سمیه مختاری ملایی، رویا صادقی، آذر طل، مریم صبوری، شهرزاد سعادت قرین، عباس رحیمی فروشانی،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: ترجیحات غذایی و سواد سلامت از تعیین کنندههای کلیدی انتخاب غذا در دوران کودکی و نوجوانی است که موجب بروز بیماریهای مزمن در دوره بزرگسالی میگردد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط ترجیحات غذایی، سواد سلامت و شاخص توده بدنی در بین دانش آموزان ابتدایی شهرستان ملکان در استان آذربایجان شرقی در سال1401-1400 طراحی و انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع مقطعی، توصیفی-تحلیلی با شرکت 582 دانش آموز دختر و پسر، مقطع ابتدایی دوره دوم (پایههای چهارم، پنجم، ششم) مدارس دولتی و غیرانتفاعی سه شهر، شهرستان ملکان( ملکان، لیلان و مبارکشهر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی دومرحلهای انجام شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سه قسمتی؛ سوالات زمینهای، سوالات ﺳﻮﺍﺩ ﺳﻼﻣﺖ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ و پرسشنامه محقق ساخته ترجیحات غذایی به صورت آنلاین در بستر برنامه پرسلاین، ﺟﻤﻊ آوری گردید. از نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا برای روایی و از شاخص آلفای کرونباخ برای پایایی پرسشنامه استفاده شد (98/0 CVI= ، 91/0CVR=، آلفای کرونباخ بالای 7/0). ﺗﺠﺰﻳﻪ ﻭﺗﺤﻠﻴﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎ توسط آزمونهای من ویتنی، تی تست، تحلیل واریانس یک طرف، کروسکال والیس و کای اسکوئر در سطح معناداری ۰۵/۰ با استفاده ﺍﺯ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ SPSS 26 انجام شد.
نتایج: بین ترجیحات غذایی دانش آموزان با متغیرهای سواد سلامت ارتباط معنی دار آماری مشاهده شد(001/0˂(p. میانگین سواد سلامت دانش آموزان دختر(49/36±7/ 55) کمی بیشتر از میانگین سواد سلامت پسران(79/29±9/49) بود ولی میانگین نمره سواد سلامت کل دانش آموزان در محدوده نه چندان کافی تعیین شد (33/00±9/52). همچنین بین نمایه توده بدنی دانش آموزان با ترجیحات غذایی(001/0˂p) و سواد سلامت(001/0˂p) رابطه آماری معنی داری مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه سواد سلامت نوجوانان، در محدوده نه چندان کافی بود و بین سواد سلامت، ترجیحات غذایی و نمایهی توده بدنی در نوجوانان ارتباط مثبت گزارش شده به این شکل که با افزایش سواد سلامت، ترجیحات غذایی سالم نیز ارتقا مییابد، به نظر میرسد استفاده از مداخلات مبتنی برچارچوب تئوریک در بین دانش آموزان در جهت افزایش سواد سلامت و تصحیح ترجیحات غذایی آنان بتواند راهبردهای بالقوهای جهت تعدیل شاخص توده بدنی و نهایتا پیشگیری از چاقی و اضافه وزن در این گروه سنی باشد.