جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای نور

منصوره شایقی ، نورایر پیازک ، فریبرز یزدی ، ماندانا ابوالحسنی ،
دوره 3، شماره 3 - ( 3-1384 )
چکیده

به منظور تعیین انتشار و پراکندگی جغرافیایی کنه های نرم و سخت در شهرستان آمل، بابل و نور استان مازندران مطالعاتی از شهریور ماه 1379 لغایت اسفند ماه 1380 انجام گردید. در این بررسی طی 15 نوبت عملیات صحرایی در فصول مختلف، 10% روستاهای سه شهرستان ذکر شده به طور تصادفی انتخاب و نمونه برداری از لانه ماکیان، منازل مسکونی، محل نگهداری دامها، از روی بدن دامها به عمل آمد. و جمعا 3897 عدد کنه جمع آوری گردید. از این تعداد 2049 کنه متعلق به خانواده آرگازیده (کنه های نرم) که شامل دو جنس اورنیتودوروس (اورنیتودوروس لاهورنسیس 15.65%) و آرگاس (آرگاس پرسیکوس 35.95% و آرگاس رفلکسوس 0.97%) بود. تعداد 1848 کنه از خانواده ایکسودیده (کنه سخت) شامل 6 جنس بوئوفیلوس (بوئوفیلوس آنولاتوس 8.34%)، همافیزالیس (همافیزالیس سولکاتا، 5%) ایگزودس (ایگزودس ریسینوس 27.45%)، هیالوما (هیالوما مارژیناتوم 1.66%، هیالوماآناتولیکم 1.33% و هیالوماشولزه ای 0.75%) ریپی سفالوس (ریپی سفالوس سانگینوس 1.18%) و درماسنتور (درماسنتور مارژیناتوس 1.76%) از روی دام (گوسفند، بز، گاو و...) و محل نگهداری آنها جمع آوری گردید.


جبرائیل نسل سراجی، سید علی موسوی، سید جمال الدین شاه طاهری، محمد   پور مهابادیان،
دوره 3، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

در این تحقیق، هدف بررسی ریسک فاکتورهای ایجاد کننده اختلالات اسکلتی_عضلانی اندامهای فوقانی( شامل اعمال نیروی بیش از حد، وضعیت بدنــی نامناسب، فقدان زمان بازگشت کافی، تکرار زیاد فعالیتها در دقیقه، عوامل تأثیر گذار و اضافی) به وسیله روش اکرا بوده است. تلفیقی از چهار روش جمع آوری اطلاعات شامل روش مشاهده ای (برای آنالیز مشاغل و وظایف دارای حرکات تکراری)، روش مصاحبه (برای پرسش در مورد اختلالات اسکلتی_عضلانی اندامهای فوقانی)، روش پرسشنامه اسکلتی_عضلانی نوردیک (NMQ)، و روش شاخص فعالیتهای تکراری شغلی (OCRA) استفاده شده است. در این تحقیق ملاحظه گردید که 86/0% از وظایف کاری دارای ریسک پایین، 93/87% از وظایف کاری دارای ریسک متوسط و 21/11% از وظایف کاری دارای ریسک بالا می‌باشند. میانگین شاخص مواجهه در چهار شغل مقدمات ریسندگی، ریسندگی، مقدمات بافندگی و بافندگی با هم اختلاف معنی داری دارد. (003/0=p) همچنین شغل بافندگی دارای بالاترین ریسک خطر بروز اختلالات اسکلتی_عضلانی اندام فوقانی می‌باشد. میانگین شاخص مواجهه مربوط به دست راست ودست چپ نیز اختلاف معنی داری نشان داد (001/0p<). خطرناکترین وظیفه برای دست راست، مرتب کردن رولهای بسته بندی شده در داخل کامیون وخطرناکترین وظیفه برای دست چپ، کار با دستگاه بافندگی جدید می‌باشد. بین اختلالات بخشهای مختلف اندام فوقانی با سن، اختلاف معنی داری به دست آمد(05/0p<). روش اکرا می تواند برای ارزیابی و بررسی ریسک فاکتورهای ایجاد کننده اختلالات اسکلتی - عضلانی اندامهای فوقانی در وظایف تکراری در کارخانه نساجی به کاررود . شغل بافندگی به علت داشتن همه ریسک فاکتورهای مورد بررسی خطرناکترین شغل بوده و دست راست به علت به کارگیری بیشتر نسبت به دست چپ در معرض اختلالات اسکلتی - عضلانی قرار دارد . مچ دست به علت این که بیشتر از سایر بخشهای اندام فوقانی در معرض ریسک فاکتورهای مورد بررسی قرار دارد ، بیشترین درصد اختلالات را به خود اختصاص داده است.


علی صالحی سهل آبادی، جبرائیل نسل سراجی، حجت زراعتی، سیداکبر شریفیان،
دوره 6، شماره 3 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از بارزترین بیماری ها و عوارض ناشی از کار،اختلالات اسکلتی-عضلانی می باشد که در اکثر صنایع سالانه موجب تحمیل هزینه های درمانی-غرامتی بالا و آسیب های عضوی نیروی انسانی و از دست رفتن زمان کار می شود. این مطالعه با هدف بررسی و تعیین وضعیت انحناهای ستون فقرات گردنی ،پشتی و کمری با میزان شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی پشت درکارگران مونتاژ شرکت خودروسازی بهمن موتور انجام پذیرفت.
روش کار: این مطالعه بصورت مقطعی و از نوع مطالعات توصیفی-تحلیلی می باشد. در بخش توصیفی به بررسی مشخصات دموگرافیک افراد تحت مطالعه و در بخش تحلیلی به بررسی رابطه بین متغیرهای وابسته با یکدیگر و همچنین رابطه متغیرهای مستقل با متغیر های وابسته پرداخته است.جامعه آماری شامل160نفر کارگران مرد مونتا‍ژ کار در شرکت بهمن موتور که در دو قسمت مونتاژ سواری و مونتاژ وانت مشغولند، است. داده ها از طریق پرسشنامه نوردیک، اندازه گیری با خط کش قابل انعطاف، متر نواری و ترازو جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شده است.
نتایج: میزان شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی در جامعه مورد مطالعه بالابود (58/1 4/69%). بیشترین میزان شیوع اختلالات اسکلتی -عضلانی مربوط به ناحیه کمر با تعداد 83 نفر(9/51%)و کمترین آن مربوط به ناحیه ران و باسن با تعداد 9 نفر(6/5%) بود. بین شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی پشت و متغیرهای مستقل طرح اعم از سن ،سابقه کار و وضعیت تاهل ارتباط معنی دار وجود داشت (05/0p<). بین انحناههای گردنی،پشتی،کمری و شاخص دلماکس با میزان شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی پشت رابطه ای یافت نشد.
نتیجه گیری: بررسی نشان داد که متغیرهای سن و سابقه کاری، قد و وضعیت تاهل با اختلالات اسکلتی_عضلانی رابطه دارند در حالی که بین میزان انحناهای ستون فقرات بجز انحنای گردنی آن هم در گروه مونتاژ سواری ،با اختلالات اسکلتی_عضلانی رابطه وجود ندارد. پس این گونه می توان نتیجه گرفت که مسائل ژنتیکی و محیطی بر روی مبتلا شدن به اختلالات اسکلتی_عضلانی تاثیر می گذاردلذا در مورد مسائل ژنتیکی نمی توان دخالت نمود اما در مسائل محیطی می توان دستکاری نمود. ازجمله این موارد به استخدام افرادی با سن کمتر و خصوصیات آنتروپومتریک متناسب با کار اشاره نمود.
مسعود نقاب، اسماعیل سلیمانی، کامبیز خاموشیان،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: هگزان نرمال به طور وسیع در تولید چسب­ها، لاک­ها، رنگ­ها، پلاستیک و محصولات لاستیکی به مصرف می­رسد و بنابراین در محیط های صنعتی پتانسیل زیادی برای مواجهه با این حلال سمی وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی علائم غیرطبیعی در مطالعات نوروفیزیولوژیک کفاشان در معرض مواجهه با هگزان نرمال و همچنین بررسی ارتباط میان این علائم با پارامترهای مهم شغلی انجام شد.

روش کار: مطالعات نوروفیزیولوژیک اندام­های فوقانی و تحتانی در 27 کارگر مرد انجام شد و نتایج آن با یک گروه مرجع که از نظر سن و جنس با یکدیگر قابل مقایسه بودند مقایسه گردید.همچنین مواجهه فردی کارگران و غلظت ادراری 5،2-هگزان دیون آزاد نیز اندازه گیری شدند. داده ها با نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 تحلیل شدند.

نتایج: میانگین زمانی مواجهه کارگران و غلظت ادراری 5،2- هگزان دیون آزاد از مقادیر توصیه شده انجمن متخصصین بهداشت صنعتی امریکا کمتر بودند. هر چند معاینات نورولوژیک و سرعت­های هدایت عصب طبیعی بودند اما ارتباط معنی­داری میان غلظت ادراری 5،2- هگزان دیون آزاد و کاهش دامنه پتانسیل عمل عصب حسی در اعصاب مدیان (001/0>p، 67/0- =r) و سورال (001/0>p، 52/0- =r) مشاهده گردید.

نتیجه گیری: به نظر میرسد کاهش دامنه پتانسیل عمل عصب حسی در اعصاب مدیان و سورال اولین نشانه سمیت عصبی 5،2- هگزان دیون بوده و میتواند به عنوان شاخصی مناسب برای غربال گری نوروپاتی ساب کلینیکال در کارگرانی که با هگزان نرمال مواجهه دارند مورد استفاده قرار گیرد.


علیرضا حیدری، محمد عرب، کورش اعتماد، بهزاد دماری، منصوره لطفی،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: غربالگری فنیل کتونوری(PKU) به منظور تشخیص و درمان نوزادانی که احتمال ابتلا دارند، انجام می شود. هدف از انجام مطالعه چرایی و چگونگی در دستور کار قرار گرفتن غربالگری کشوری فنیل کتونوری در ایران بود.
روش کار: این مطالعه کیفی در سال 1394 بر مبنای مدل کینگدان(2003) انجام شد. 38 نفر از سیاستگذاران، مدیران و محققان در مطالعه شرکت نمودند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام شد. داده ها با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با بهره گیری از روش تحلیل چارچوبی تحلیل شد.
نتایج: معلولیت های جسمی و ذهنی، هزینه های درمانی و نگهداری و نیاز به خدمات بازتوانی مواردی از جریان مشکل بودند. استفاده از بستر برنامه غربالگری هایپوتیروئیدی و قابلیت اجرا در سطح ملی از موضوعات جریان راه حل بودند. اعمال فشارهای خانواده های بیماران، اعضای انجمن علمی کودکان و پیگیری مسئولین اجرایی مواردی از جریان عزم سیاسی بودند. حادث شدن همزمان این سه جریان، منجر به موافقت سیاستگذاران بهداشتی نسبت به اجرای کشوری برنامه و باز شدن پنجره سیاست گردید.
نتیجه گیری: اجرای کشوری برنامه غربالگری PKU حاصل اثر متقابل سه جریان مشکل، راه حل، عزم سیاسی و استفاده بهینه پیشگامان سیاست از پنجره فرصت باز شده، جهت پیاده سازی برنامه در سطح ملی بودند.
 
سمیرا کاظمی، حدیث خوشنواز، معصومه قربانی ده، سکینه ورمزیار، سلمان شیخی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: در صنعت لوازم خانگی به علت انجام عملیات کاری هم­چون جابجایی دستی قطعات توسط کارکنان، امکان بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی و ابتلاء به خستگی عضلانی وجود دارد. لذا هدف مطالعه حاضر، بررسی خستگی عضلانی و ارتباط آن با شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در بین کارکنان یک کارخانه تولید لوازم خانگی می­باشد.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی در سال 1395 در بین 150 نفر از کارکنان یک کارخانه تولید لوازم خانگی انجام گردید. داده­های مربوط به شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی و خستگی عضلانی به ترتیب توسط پرسشنامه­ نوردیک و روش MFA جمع­آوری و سپس با استفاده از آمار توصیفی و آزمون­ رگرسیون لجستیک داده­ها توصیف و تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: براساس نتایج بدست آمده شیوع اختلالات اسکلتیعضلانی در نواحی کمر، زانوها و گردن به ترتیب 3/33% ، 3/25% و 3/21% گزارش گردید. همچنین نتایج ارزیابی MFA  نشان داد که خطر ابتلاء به خستگی عضلانی در نواحی شانه، مچ دست و بازوها به ترتیب در 7/28، 28 و 7/26% از کارکنان در سطح بسیار بالای اقدام اصلاحی قرار دارد. تجزیه و تحلیل آماری ارتباط معنی داری بین خستگی عضلانی و شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی نشان نداد.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج ناراحتی در ناحیه کمر و میزان خطر خستگی در ناحیه شانه می­توان با انجام اقداماتی هم­چون افزایش ارتفاع پالت­ها، استفاده از میز با ارتفاع قابل تنظیم و چیدمان قطعات در حد دسترسی نرمال می­توان سطح خطر را کاهش داد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb